النور ٥٣
ترجمه
النور ٥٢ | آیه ٥٣ | النور ٥٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«جَهْدَ أَیْمانِهِمْ»: نهایت تأکید و مبالغه در سوگندهایشان دارند (نگا: مائده / ، انعام / نحل / ). «لَیَخْرُجَنَّ»: بیگمان از خانه و کاشانه و اموال و اولاد خود میگذرند. جان بر کف به سوی پهنه کارزار میروند. «طَاعَةٌ مَّعْرُوفَةٌ»: اطاعت شما شناخته شده است. یعنی عالِم بیعمل بوده و قول را به فعل تبدیل نمیکنید (نگا: نساء / ، توبه / . با توجّه بدین معنی (طَاعَةٌ) مبتدا و (مَعْرُوفَةٌ) خبر آن است، یا این که (طَاعَةٌ) خبر مبتدای محذوف است و تقدیر چنین است: طَاعَتُکُمْ طَاعَةٌ. آنچه از شما خواسته میشود اطاعت معلوم و مشخّصی است که اطاعت صادقانه و خالصانه است. در این صورت (طَاعَةٌ) خبر مبتدای محذوف بوده و تقدیر چنین میشود: «أَلْمَطْلُوبُ مِنکُمْ طَاعَةٌ مَّعْرُوفَةٌ».
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۷ - ۵۷، سوره نور
- ايمان به خدا و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) و اطاعت خدا و رسول (صلى اللّه عليه و آله ) واجب و ملازم يكديگرند
- بيان اينكه نفاق انگيزه اعراض پاره اى از مؤ منان ظاهرى از حكم و حكميت رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله ) بوده است
- بر خلاف منافقان ، مؤ منان در برابر حكميت و حكم خدا ورسول (صلى اللّه عليه و آله ) تسليم بوده مى گويند: ((سمعنا و اطعنا...))
- منافقان سوگندهاى شديد ياد مى كنند كه از تو اطاعت مى كنند، بگو قسم مخوريد...
- رسول را وظيفه اى و شما را وظيفه اى است ، نافرمانى شما به او زيانى نمى رساند وپيروى از او مايه هدايت خود شما است
- وعده جميل الهى به مؤ منينى كه عمل صالح انجام مى دهند
- مراد از استخلاف مؤ منين صالح العمل در زمين و مقصود از مستخلفينقبل از ايشان در آيه : ((وعد اللّه الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ...))
- مراد از تمكين دين در ((وليمكنن لهم دينهم الذى ارتضى لهم )) و بيان مفردات ديگر آيه
- اختلاف شديد مفسرين پيرامون مورد نزول اين آيه و مفاد آن
- بيان حق مطلب در معنا و مفاد آيه و مورد نزول آن
- توضيح اينكه وعده استخلاف در آيه ، جز با اجتماعى كه با ظهور مهدى (ع ) بر پا مىشود با هيچ مجتمعى قابل انطباق نيست
- رواياتى در شاءن نزول آيات مربوط به منافقين
- رواياتى درباره شاءن نزول و مفاد آيه : ((وعد اللّه الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحاتليستخلقنكم فى الارض ...))
- حديثى از اميرالمؤ منين عليه السّلام در نهج البلاغه كه در آن به آيه (وعد اللّه الذينآمنوا...) در عزت و نصرت مؤ منين استدلال كرده اند
- وقت استدلال صاحب روح المعانى به حديث فوق در تطبيق آيه با زمان خلفاء
نکات آیه
۱ - منافقان صدراسلام، براى اثبات آمادگیشان جهت جهاد کردن، با سخت ترین سوگندها، به خدا سوگند یاد مى کردند. (و أقسموا باللّه جهد أیمنهم لئن أمرتهم لیخرجنّ) مقصود از خروج در جمله «لیخرجنّ» طبق نظر مفسران و شأن نزول آن، خروج از شهر و دیار خویش و حرکت براى جهاد است.
۲ - منافقان صدراسلام، براى پوشش چهره کریه و مزورانه خود و فرار از فریضه جهاد، از سوگند به خدا استفاده مى کردند. (و أقسموا باللّه جهد أیمنهم لئن أمرتهم لیخرجنّ)
۳ - استفاده از سوگند به خدا و مقدسات دینى، براى پوشش چهره کریه و مزورانه خویش و فرار از فریضه جهاد، از اوصاف منافقان است. (و أقسموا باللّه جهد أیمنهم لئن أمرتهم لیخرجنّ)
۴ - تلاش گسترده منافقان صدراسلام براى اثبات حسن نیت خود و جلب نظر و اطمینان پیامبر(ص) و مؤمنان به سوى خویش (و أقسموا باللّه جهد أیمنهم لئن أمرتهم لیخرجنّ) سوگند مؤکد، دلیل بر وجود چنین تلاشى است.
۵ - منافقان، همواره در صدد نشان دادن حسن نیت خود و جلب نظر و اطمینان مؤمنان به خویش اند. (و أقسموا باللّه جهد أیمنهم لئن أمرتهم لیخرجنّ)
۶ - منافقان صدراسلام، از هر گونه سوگند خوردن براى حسن نیت خود و آمادگى براى جهاد، بر حذر شدند. (و أقسموا باللّه ... لئن أمرتهم لیخرجنّ قل لاتقسموا)
۷ - منافقان، حق سوگند یاد کردن به خدا را، براى اثبات حسن نیت خویش نداشته و از آنان پذیرفته نیست. (و أقسموا باللّه ... لئن أمرتهم لیخرجنّ قل لاتقسموا)
۸ - سوگند به دروغ، ممنوع است. (قل لاتقسموا) تردیدى نیست که سوگند منافقان، سوگندى دروغین بود. بنابراین نهى خداوند از چنین سوگندى، دلیل بر ممنوعیت آن است.
۹ - خداوند، منافقان را به فرمان برى شایسته - به جاى سوگند بر انجام کار خیر - فراخوانده است. (و أقسموا باللّه جهد أیمنهم لئن أمرتهم لیخرجنّ قل لاتقسموا) «طاعة معروفة» یا مبتدا براى خبر محذوفى همچون «خیر من قسمکم» و یا خبر براى مبتداى محذوفى مانند «أمرنا» است. در هر صورت این جمله نوعى فراخونى از جانب پروردگار است.
۱۰ - سوگند مؤکد به خدا، نشانگر ایمان نیست; بلکه فرمان برى نیکو از خدا و رسول او، علامت ایمان است. (و أقسموا باللّه جهد أیمنهم ... قل لاتقسموا طاعة معروفة)
۱۱ - خداوند، همگان را به فرمان برى شایسته از خدا و رسول او - به جاى اظهار مکرر ایمان - فراخوانده و تشویق کرده است. (و أقسموا باللّه جهد أیمنهم ... قل لاتقسموا طاعة معروفة)
۱۲ - جهاد، مصداق فرمان برى شایسته از خدا و رسول او است. (و أقسموا باللّه جهد أیمنهم لئن أمرتهم لیخرجنّ قل لاتقسموا طاعة معروفة)
۱۳ - بى گمان خداوند، به همه رفتار نهان و آشکار آدمیان با خبر و آگاه است. (إنّ اللّه خبیر بما تعملون)
۱۴ - توجه و اعتقاد به با خبر بودن خداوند از تمامى رفتار و کردار آدمیان، باز دارنده آنان از هر گونه نافرمانى و گناه است. (و أقسموا باللّه جهد أیمنهم ... إنّ اللّه خبیر بما تعملون) جمله «إنّ اللّه خبیر...» تذکرى تهدیدآمیز به منافقان بود که به دروغ اظهار اطاعت مى کردند; ولى در عمل به نافرمانى و گناه مشغول بودند. بنابراین هشدار به آگاهى خداوند از اعمال انسان ها، مى تواند به منظور بازداشتن آنان از نافرمانى و گناه باشد.
موضوعات مرتبط
- احکام ۸:
- اسلام : تاریخ صدر اسلام ۱، ۲، ۴
- اسماء و صفات: خبیر ۱۳
- اطاعت: آثار اطاعت از خدا ۱۰; آثار اطاعت از محمد(ص) ۱۰; آثار حُسن اطاعت ۱۰; اطاعت از خدا ۱۲; اطاعت از محمد(ص) ۱۲; دعوت به اطاعت ۹; دعوت به اطاعت از خدا ۱۱; دعوت به اطاعت از محمد(ص) ۱۱
- انسان: آگاه از عمل انسانها ۱۳; راز انسانها ۱۳
- ایمان: آثار ایمان به علم غیب خدا ۱۴; نشانه هاى ایمان ۱۰
- جهاد: اهمیت جهاد ۱۲
- خدا: دعوتهاى خدا ۹، ۱۱; علم غیب خدا ۱۳; نواهى خدا ۶
- ذکر: آثار ذکر علم خدا ۱۴
- سوگند: آثار سوگند به خدا ۱۰; احکام سوگند ۸; سوگند براى آمادگى نظامى ۱; سوگند به خدا ۳; سوگند به مقدسات ۳; ممنوعیت سوگند دروغ ۸; نهى از سوگند ۶; نهى از سوگند به خدا ۷
- عصیان: موانع عصیان از خدا ۱۴
- عقیده: آثار عقیده به علم غیب خدا ۱۴
- مؤمنان: زمینه اطمینان مؤمنان ۴، ۵
- محمد(ص): زمینه اطمینان محمد(ص) ۴
- منافقان: دعوت از منافقان ۹; روش اثبات حُسن نیت منافقان ۵; روش اثبات حُسن نیت منافقان صدراسلام ۴; روش برخورد منافقان ۵; روش برخورد منافقان صدراسلام ۱، ۲، ۴; سوگندهاى منافقان ۳; سوگندهاى منافقان صدراسلام ۱،۲; صفات منافقان ۳; منافقان صدراسلام ۶; صدراسلام و مؤمنان ۴; منافقان صدراسلام و محمد(ص) ۴; منافقان و مؤمنان ۵; نهى منافقان ۷ نه منافقان صدراسلام۶