الكهف ٢٤
ترجمه
الكهف ٢٣ | آیه ٢٤ | الكهف ٢٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِذَا نَسِیتَ»: زمانی که إِن شَآءَ الله را فراموش کردی. «رَشَداً»: هدایت. رهنمود. خیر و نفع. در اصل (رَشَد) به معنی إرشاد و رهنمودی است که منتهی به خیر و منفعت شود؛ ولی گاهی مثل اینجا خودِ خیر و منفعت مراد است (نگا: جنّ / ). «مِنْ هذَا رَشَداً»: هدایتبخشتر از این. سودمندتر از این. (هذا) اشاره است به کار مورد نظر، و راهی که در پیش است. یا این که اشاره به سرگذشت عجیب اصحاب کهف است که معجزه جاوید پیغمبر که قرآن است از آن هم عجیبتر است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹ - ۲۶ سوره كهف
- وجه اتصال ورابطه آياتى كه داستان اصحاب كهف را حكايت مى كنند با آياتقبل
- بيان اينكه اصحاب رقيم نام ديگر اصحاب كهف است
- مقصود از ((رحمت (( و((رشد(( در دعاى اصحاب كهف : ((ربنا اتنا من لدنك رحمة وهيىلنا من امرنا رشدا((
- معناى جمله : ((فضربنا على اذا نهم فى الكهف سنين عددا((
- معناى اينكه فرمود: سپس اصحاب كهف را بيدار كرديم ((لنعلم اى الحزبين احصى ((
- اقرار به توحيد پروردگار ونفى ربوبيت ارباب وآلهه در گفتگوى اصحاب كهف باخود
- جزئياتى از داستان اصحاب كهف كه از آيات استفاده مى شود
- وضعيت جغرافيايى غار اصحاب كهف وكيفيت قرار گرفتن اصحاب كهف در آن
- نظر مفسرين درباره موقعيت جغرافيائى غار ونقد وبررسى آن
- وجه اينكه با ديدن وضع اصحاب كهف قلب انسان مملواز رعب وترس مى شود
- بيان غايت وهدف از بعث (بيدار كردن ) اصحاب كهف
- چند وجه ديگر درباره غايت بعث اصحاب كهف (ليتسائلوا بينهم ...)
- معناى جمله : ((لبثنا يوما اوبعض يوم ((
- جمله : ((ربكم اعلم بما لبثتم (( انحصار علم حقيقى به معناى احاطه بر عين موجوداتوحوادث ، به خداى تعالى را افاده مى كند
- گفتگوى اصحاب كهف بعد از بيدار شدن درباره رفتن به شهر
- نگرانى اصحاب كهف از فاش شدن رازشان ودست يافتن كفار به آنان
- با اينكه تقيه وتظاهر به كفر از روى اضطرار جايز است سبب نگرانى وبيم اصحاب كهف چه بوده است ؟
- جوابهاى ديگرى كه به اشكال فوق داده شده است
- توضيح آيه : ((فقالوا ابنوا عليهم بنيانا...(( كه گفتگوومجادله مردم را درباره اصحاب كهف حكايت مى كند
- بيان دوگروه متنازع ومسئله مورد تنازع در (اذ يتنازعون بينهم امرهم )
- وجه دلالت بيدار شدن اصحاب كهف بعد از خواب چند صد ساله ، بر حق بودن معاد وقيامت
- وجه ديگرى براى جمله (اذ يتنازعون بينهم امرهم )
- مقصود از: ((الذين غلبوا على امرهم (( در آيه :((قال الذين غلبوا على امرهم ...((
- حكايت اختلاف مردم در عدد اصحاب كهف وبيان اينكه ايشان هفت نفر بوده اند
- عملى از هر عاملى موقوف به اذن ومشيت خداى تعالى است
- انسان بايد كار فردا را به مشيت خدا (ان شاء اللّه ) مشروط كند
- وجوه ديگرى كه درباره استثناء در آيه : ((ولاتقولنّ لشى ء انىفاعل ذلك غدا الاان يشاء الله (( گفته شده است
- معناى آيه : ((واذكر ربك اذا نسيت ...(( ووجوهى كه در معناى آن گفته شده است
- مشار اليه به هذا در (لاقرب من هذا رشدا) وسخن مفسرين درباره آن
- بيان عدد سالهاى اقامت اصحاب كهف در غار
- مدت اقامت اصحاب كهف در غار هم مورد اختلاف مردم بوده است
- ولايت مستقل منحصرا از آن خداست
- بحث روايتى
- روايتى كه مى گويد ((رقيم (( نام دولوح مسى بوده است
- روايتى در شرح داستان اصحاب كهف
- موارد وجهات اختلاف در روايات راجع به داستان اصحاب كهف
- روايات ديگرى پيرامون داستان اصحاب كهف
- چند روايت حاكى از اينكه اصحاب كهف مدتى تقيه مى كرده اند
- روايت مشهورى از ابن عباس در نقل داستان
- اشكالاتى كه به روايت ابن عباس (فوق الذكر) وارد است
- معناى ((رقيم (( در روايت ابن عباس وتطبيق آن با روايات ديگر
- رواياتى متضمن ذكر اسماء اصحاب كهف
- اصحاب كهف ياران حضرت مهدى (عج )اند
- گفتارى در چند فصل پيرامون اصحاب كهف وسر گذشت ايشان
- ۱ - داستان اصحاب كهف در تعدادى از روايات :
- ۱- دوسبب عمده وجود اختلاف شديد در مضامين روايات راجع به اصحاب كهف
- ۲ - داستان اصحاب كهف از نظر قرآن :
- ۳ - داستان از نظر غير مسلمانان
- ۴ - غار اصحاب كهف كجا است ؟
- ۱- غار ((افسوس (( در تركيه
- ۲- غار ((رجيب (( در اردن
- غارهاى ديگر كه اصحاب كهف را به آنها نسبت مى دهند
نکات آیه
۱- توجه به مشیّت خداوند و گفتن «إنْ شاء اللّه» به هنگام اعلان هرگونه وعده و تصمیم، لازم است. (و لاتقولنّ ... إلاّ أن یشاء اللّه) «إلاّ أن یشاء اللّه» نیاز به تقدیر دارد; زیرا، بدون تقدیر، نهى «لاتقولنّ...» توجیه پذیر نیست. مناسب ترین تقدیرى که مفسّران بیان کرده اند، عبارت «إلاّ أن تقرنه بأن یشاء اللّه» است. در این صورت، مفاد آیه، با توجه به آیه قبل، چنین مى شود: «در گفته خود، انجام هیچ کارى را براى زمان آینده، قطعى مساز، مگر آن را به مشیّت و خواست خداوند همراه سازى».
۲- تحقّق امور، منوط به مشیّت الهى است. (إلاّ أن یشاء اللّه)
۳- آینده قطعى و تغییرناپذیر، غیرقابل پیش بینى، حتى براى پیامبران است. (و لاتقولنّ لشاْىء إنّى فاعل ذلک غدًا . إلاّ أن یشاء اللّه)
۴- کردار انسان ها، مقهور خواست خداوند و مستند به خود ایشان است. (إنّى فاعل ... إلاّ أن یشاء اللّه) چنان چه کسى بگوید: «به خواست خداوند، من، در آینده، چنین کارى را انجام خواهم داد» - براساس آیه شریف - گفتارى صحیح و مُجاز، به زبان آورده است. بنابراین، خواست خداوند، مانع استناد کار به خود انسان نیست.
۵- انسان ها، همواره، باید به یاد خدا باشند. (واذکّر ربّک إذا نسیت)
۶- تدارک یاد پروردگار، با بروز هرگونه فراموشى و غفلت از آن، لازم است. (واذکّر ربّک إذا نسیت) متعلق نسیان در آیه، ذکر نشده است، ولى به قرینه «و اذکر ربّک» مى توان گفت که مراد، فراموشى یاد خدا است که به هنگام التفات، باید تدارک شود.
۷- کسانى که گفتن «إن شاء اللّه» را فراموش کنند، باید - گرچه با تعبیرى دیگر - ذکر خدا را به زبان آورند. (إلاّ أن یشاء اللّه واذکّر ربّک إذا نسیت) متعلق نسیان -، به قرینه «إلاّ إن یشاء اللّه» -، مى تواند گفتنِ «إن شاء اللّه» باشد. جمله «اذکر ربّک» مطلق است، بنابراین، براى تدارک «إن شاء اللّه» انتخاب هر لفظى که نشانِ توجه به خداوند و حاکمیّت اراده او باشد، ثمربخش خواهد بود.
۸- توجه به وابستگى امور انسان ها به تدبیر الهى، مایه از یاد نبردن او در هیچ کار و حالت است. (واذکّر ربّک إذا نسیت) کلمه «ربّ» - در آیه - گویاى برداشت بالا است.
۹- پیامبر(ص)، در معرض فراموشى و ترک ذکر خدا در سخن خویش است.* (واذکّر ربّک إذا نسیت)
۱۰- ذکر و یاد خدا، مایه یادآورى مقصود زدایش فراموشى است. (واذکّر ربّک إذا نسیت) متعلق «نسیان» را مى توان عام، و شامل همه چیز دانست. در این صورت، مفاد جمله «واذکر...» این است که: «هرگاه، چیزى را فراموش کردى، ذکر خداوند را بر زبان جارى ساز، تا آن چیز را به خاطر آورى و غفلت تو زایل شود».
۱۱- پیامبر(ص)، از رشد و هدایت الهى برخوردار است. (و قل عسى أن یهدین ربّى لأقرب من هذا رشدًا) «رَشَد» نقطه مقابل «غىّ» (گمراهى) است و هر جا هدایت استعمال داشته باشد، رشد نیز استعمال دارد (مفردات راغب).
۱۲- درخواست کوتاه ترین راه رشد و هدایت و اظهار امیدوارى به نیل به آن، فرمان و توصیه خداوند به پیامبر(ص) است. (و قل عسى أن یهدین ربّى لأقرب من هذا رشدًا)
۱۳- آرمان رسیدن به رشد و هدایت برتر، آرمانى الهى است. (و قل عسى أن یهدین ربّى لأقرب من هذا رشدًا)
۱۴- امید به رشد و تعالى، داراى نقشى بسزا در نیل به آن است. (و قل عسى أن یهدین ربّى لأقرب من هذا رشدًا)
۱۵- هدایت هاى الهى، پرتوى از ربوبیّت او است. (أن یهدین ربّى)
۱۶- هدایت و رشد، داراى مراتب و درجاتى متفاوت است. (لأقرب من هذا رشدًا)
۱۷- تمامى مراحل هدایت، به دست خداوند است. (عسى أن یهدین ربّى لأقرب من هذا رشدًا)
۱۸- هدایت هاى خداوند، همواره، در جهت صلاح انسان و رساندن او به راه هاى درست و صحیح است. (عسى أن یهدین ربّى لأقرب من هذا رشدًا) در المصباح المنیر آمده است: « «رُشْد» صلاح است و آن، رسیدن به صواب و درستى است».
۱۹- پیامبر(ص)، انسانى تکامل پذیر و برخوردار از استعدادِ رسیدن به هدایتى افزون تر است. (و قل عسى أن یهدین ربّى لأقرب من هذا رشدًا)
۲۰- فراموشى یاد خدا، مانع هدایت یابى سریع انسان است. (واذکّر ربّک إذا نسیت و قل عسى أن یهدین ربّى لأقرب من هذا رشدًا) «هذا» اشاره به «ذکر ربّ پس از نسیان» - که از «اذکر ربّک إذا نسیت» استفاده مى شود - است. مفاد «أقرب من هذا رشداً» این است که: «تدارک یاد خدا، گرچه مایه رشد و هدایت است، اما مداومت بر آن، بدون فراموشى، راهى است که به هدایت، نزدیک تر است».
۲۱- مداومت بر یاد خدا، سریع ترین و کوتاه ترین راه رشد و هدایت است. (واذکّر ربّک إذا نسیت و قل عسى أن یهدین ربّى لأقرب من هذا رشدًا)
۲۲- همواره یاد کردن خداوند، نیازمند توفیق و هدایت ویژه الهى است. (واذکّر ربّک إذا نسیت و قل عسى أن یهدین ربّى لأقرب من هذا رشدًا)
۲۳- یاد خداوند، در صورت فراموش کردن کارى و انتظار کمک از او براى شناسایى و انجام دادن کارى بهتر، خصلتى پسندیده و مورد فرمان او است. (واذکّر ربّک إذا نسیت و قل عسى أن یهدین ربّى لأقرب من هذا رشدًا) «هذا» - در برداشت بالا - اشاره به مفعول محذوف «نسیتَ» است و مفاد آیه، این است که: «هرگاه، کارى را فراموش کردى، یاد خدا کن و بگو: «امید است که پروردگارم، مرا، به کارى مفیدتر از این، راهنمایى کند».
۲۴- تدارک یاد خداوند، پس از غفلت از آن، مایه امیدوارى انسان به دستیابى بر رشد و هدایتى سریع است. (واذکّر ربّک إذا نسیت و قل عسى أن یهدین ربّى لأقرب من هذا رشدًا) ارتباط «قل عسى...» با «اذکر...» ارتباط مقدمه و نتیجه است و پیام آیه این است که: «اگر پس از فراموشى، یاد خدا کردى، مى توانى به هدایت ویژه الهى امیدوار باشى و بگویى: «عسى،...» ».
۲۵- خداوند، پیامبر(ص) را به ارائه آیاتى آموزنده تر از داستان اصحاب کهف، وعده داد. (و قل عسى أن یهدین ربّى لأقرب من هذا رشدًا) «هذا» مى تواند اشاره به بیان سرگذشت اصحاب کهف باشد.
۲۶- اظهار امیدوارى به امدادهاى الهى، از شیوه هاى دعا به درگاه خداوند و درخواست کمک از او است. (و قل عسى أن یهدین ربّى لأقرب من هذا رشدًا) به زبان آوردن امید (گفتن «عسى أن ...») انگیزه اى جز اظهار نیاز و درخواست اجابت ندارد.
روایات و احادیث
۲۷- «عن أبى جعفر و أبى عبداللّه علیهما السّلام فى قول اللّه عزّوجلّ: «واذکر ربّک إذا نسیت» قال: «إذا حلف الرجل فنسى أن یستثنى فلیستثن إذا ذکر.» ; از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در باره این سخن خدا: «واذکر ربّک إذا نسیت» روایت شده است که: «هرگاه، کسى، سوگند یاد کند (کارى را انجام دهد) و فراموش کند (مشیّت خدا را) استثنا کند (یعنى فراموش کند إن شاء اللّه بگوید) آنگاه که یادش آمد، آن را بگوید.».[۱]
۲۸- «عن أبى جعفر(ع): «... و قد قال اللّه عزّوجلّ لنبیه(ص) فى الکتاب: «و لاتقولنّ لشىء إنّى فاعل ذلک غداً إلاّ أن یشاء اللّه» أن لا أفعله فتسبق مشیئة اللّه فى أن لا أفعله فلا أقدر على أن أفعله. قال : فلذلک قال اللّه عزّوجلّ: «واذکر ربّک إذا نسیت» أى: إستثن مشیئة اللّه فى فعلک.»; از امام باقر(ع) روایت شده: «... به تحقیق، خداى عزّوجلّ، در قرآن، به پیامبر خود فرمود: «و لاتقولنّ لشىء إنّى فاعل ذلک غداً إلاّ أن یشاء اللّه» یعنى: «مگو من، فردا، کارى را انجام مى دهم، (جز در صورتى که به دنبال آن بگویى) مگر خدا بخواهد، آن را انجام ندهم، که مشیّت خدا، در ترک آن، بر مشیّت من پیشى خواهد گرفت و نمى توانم آن را انجام دهم و براى همین جهت، خدا فرمود: «واذکر ربّک إذا نسیت» یعنى مشیّت خدا را در کار خود استثنا کن».[۲]
موضوعات مرتبط
- آرزو: آرزوى پسندیده ۱۳; آرزوى تکامل ۱۳; آرزو ى هدایت ۱۳
- آینده: استحاله پیش بینى آینده ۳
- استمداد: استمداد از خدا ۲۳، ۲۶
- امور: منشأ امور ۲
- امیدوارى: آثار امیدوارى به تکامل ۱۴; امیدوارى به امدادهاى خدا ۲۶; امیدوارى به هدایت ۱۲، ۲۴; عوامل امیدوارى ۲۴
- انبیا: محدوده علم انبیا ۳
- انسان: تکلیف انسان ۵; مصالح انسان ۱۸; مقهوریت عمل انسان ها ۴; منشأ عمل انسان ها ۴; نیازهاى معنوى انسان ۲۲; هدایت انسان ۱۸
- تصمیم: آداب اعلام تصمیم ۱
- تکامل: عوامل تکامل ۱۴; مراتب تکامل ۱۶
- توحید: توحید افعالى ۱۷
- توفیقات: منشأ توفیقات ۲۲
- جبرواختیار ۴:
- خدا: اختصاصات خدا ۱۷; استثناى مشیت خدا ۲۷، ۲۸; اوامر خدا ۲۳; اهمیت مشیت خدا ۲۸; توصیه هاى خدا ۱۲; حاکمیت مشیت خدا ۴; نشانه هاى ربوبیت خدا ۱۵; نقش مشیت خدا ۲; وعده هاى خدا ۲۵; ویژگیهاى هدایتهاى خدا ۱۸; هدایتهاى خدا ۱۱، ۱۵، ۱۷، ۲۲
- دعا: آداب دعا ۲۶
- ذکر: آثار ذکر خدا ۱۰، ۲۴; اهمیت ذکر خدا ۵، ۷; اهمیت ذکر مشیت خدا ۱، ۲۷; تداوم بر ذکر خدا ۲۱; ذکر ان شاءاللّه ۷; ذکر خدا ۶، ۲۳; منشأ ذکر خدا ۲۲
- سخن: آداب سخن ۷
- صفات: صفات پسندیده ۲۳
- غفلت: آثار جبران غفلت از خدا ۲۴; آثار غفلت از خدا ۲۰; جبران غفلت از خدا ۶; غفلت از خدا ۹; غفلت از مشیت خدا ۷; موانع غفلت ۸
- فراموشى: موانع فراموشى ۱۰
- محمد(ص): ازدیاد هدایت محمد(ص) ۱۹; تکامل محمد(ص) ۱۱، ۱۹; توصیه به محمد(ص) ۱۲; محمد(ص) و غفلت ۹; وعده به محمد(ص) ۲۵; هدایت محمد(ص) ۱۱
- نیازها: نیاز به تدبیر خدا ۸; نیاز به هدایت ۲۲
- وعده: آداب اعلام وعده ۱
- هدایت: دعا براى هدایت ۱۲; روش هدایت ۲۱; مراتب هدایت ۱۶; منشأ هدایت ۱۷; موانع هدایت ۲۰