الإسراء ٦٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۹ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

(اما بدان) تو هرگز سلطه‌ای بر بندگان من، نخواهی یافت (و آنها هیچ‌گاه به دام تو گرفتار نمی‌شوند)! همین قدر کافی است که پروردگارت حافظ آنها باشد.»

|به يقين، تو را بر بندگان [صالح‌] من تسلطى نيست، و كفالت پروردگارت بس است
«در حقيقت، تو را بر بندگان من تسلطى نيست، و حمايتگرى [چون‌] پروردگارت بس است.»
همانا تو را بر بندگان (خاص) من تسلط نیست و تنها محافظت و نگهبانی خدای تو (ای رسول، از شیطان آنها را) کافی است.
[ولی آگاه باش که] یقیناً تو را بر بندگانم هیچ تسلّطی نیست، و کافی است که پروردگارت نگهبان و کارساز [آنان] باشد.
تو را بر بندگان من هيچ تسلطى نباشد و پروردگار تو براى نگهبانيشان كافى است.
بدان که بر بندگان من سلطه نداری و پروردگارت کارسازی را بسنده است‌
همانا تو را بر بندگان [ويژه‌] من تسلطى نيست و پروردگار تو [اى پيامبر، براى ايشان‌] كارسازى بسنده است.
بی‌گمان سلطه‌ای بر بندگان (مخلص و مؤمن) من نخواهی داشت، و همین کافی است که (ایشان در پناه خدایند و) پروردگارت حافظ و پشتیبان (این چنین بندگان) است.
«بی‌گمان برای تو بر بندگان ویژه‌ی من (هیچ‌گونه) سلطه‌ای نیست. و حمایتگری و کارسازی پروردگارت (برای آنان) بس است‌.»
همانا بندگان من نیستت بر ایشان فرمانروائیی و بس است پروردگار تو کارگزاری‌


الإسراء ٦٤ آیه ٦٥ الإسراء ٦٦
سوره : سوره الإسراء
نزول : ٨ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِنَّ عِبَادِی ...»: (نگا: حجر / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- بندگان مقرب خدا، مصون از سلطه شیطان هستند. (إن عبادى لیس لک علیهم سلطن)

۲- شگردهاى مختلف شیطان در تسلّط بر بندگان واقعى خدا، بى تأثیر است. (و استفزز ... و أجلب علیهم ... و شارکهم ... و عدهم ...إن عبادى لیس لک علیهم سلطن)

۳- پیروى از شیطان، خروج از عبودیت خداست. (إن عبادى لیس لک علیهم سلطن) اضافه «عباد» به «ى» متکلم براى بیان این نکته که کسانى از نسل آدم(ع) وجود دارند که ابلیس بر آنها سلطه نخواهد داشت; حکایت از آن دارد که بندگى خداوند، انسان را از سلطه ابلیس مى رهاند و پیروى از او انسان را از صف و صفت عباد خارج مى کند.

۴- عبودیت و بندگى خدا، مقامى بس والا و جایگاهى مستحکم (إن عبادى لیس لک علیهم سلطن) به کار رفتن واژه «عبادى» به جاى هر وصف دیگرى و نیز تذکر سلطه نیافتن شیطان بر انسانهاى واجد این صفت، بیانگر برداشت فوق است.

۵- عبودیت و بندگى خداوند، بیمه کننده و نیروبخش آدمیان در برابر وسوسه ها و لشکرکشیهاى شیطان (لأحتنکنّ ذریّته ... إن عبادى لیس لک علیهم سلطن)

۶- بندگان نفوذناپذیر خداوند، داراى جمعیتى اندک در مقایسه با کل انسانها (لأحتنکنّ ذریّته إلاّ قلیلاً ... إن عبادى لیس لک علیهم سلطن) عبارت «إن عبادى لیس لک علیهم سلطان» به منزله بیان براى «إلاّ قلیلاً» است; یعنى، اینکه شیطان گفت: جز اندکى همه را اغوا مى کنم، خداوند در صدد بیان مصداقهاى استثناى آن کلام است.

۷- خداوند، براى همگان کارساز و حامى کافى است و جز او به کسى نیازى نیست. (و کفى بربّک وکیلاً)

۸- بندگان مقرب، برخوردار از حمایت (حفاظت و کارسازى) خداوند در برابر وسوسه ها و بدخواهیهاى شیطان (و استفزز من استطعت ... إن عبادى لیس لک علیهم سلطن و کفى بربّک وکیلاً) «و کفى بربّک وکیلاً» مى تواند تعلیلى بر عبارت «إن عبادى ...» باشد. بنابراین، مقصود عبارت این مى شود: ابلیس بر بندگان خدا سلطه اى ندارد. چون خداوند، حامى کفایت کننده اى براى آنان است.

۹- آدمیان نیازمند به توکل و اتکاى بر خداوند، براى ایمن ماندن از سلطه ابلیس (لیس لک علیهم سلطن و کفى بربّک وکیلاً)

۱۰- ربوبیت خداوند، مقتضى حمایت از بندگان خویش (إن عبادى لیس لک علیهم سلطن و کفى بربّک وکیلاً)

۱۱- تنها خداوند مى تواند انسانها را از سلطه و نفوذ شیطان نجات بخشد. (لیس لک علیهم سلطن و کفى بربّک وکیلاً)

۱۲- پیامبر(ص)، تحت ربوبیت ویژه خداوند و مصون از سلطه و نفوذ شیطان (إن عبادى لیس لک علیهم سلطن و کفى بربّک وکیلاً) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که مراد از «ک» در «ربّک» چنانکه مفسّران نیز احتمال داده اند پیامبر(ص) باشد. بنابراین، با اینکه خداوند سلطه شیطان بر بندگان خود را منتفى دانسته است، اختصاص به ذکر پیامبر(ص) پس از آن، مى تواند مشعر به نکته یاد شده باشد.

روایات و احادیث

۱۳- «عن محمدالخزاعى قال: سمعت أباعبدالله(ع) یذکر فى حدیث غدیرخم انه لما قال النبى(ص) لعلىّ(ع) ما قال: ... قال النبى(ص): ...«إن عبادى لیس لک علیهم سلطان» ... صرخ إبلیس صرخة، فرجعت إلیه العفاریت فقالوا: یا سیدنا ما هذه الصرخة ...؟ قال: و الله من أصحاب علىّ ...;[۱] محمد خزاعى گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که در باره حادثه غدیرخم مى فرمود: هنگامى که رسول خدا(ص) با على(ع) سخن مى گفت در باره سخن خداوند عزّوجلّ « إن عبادى ایس لک علیهم سلطان» فرمود:... آن گاه ابلیس نعره اى کشید، پس با آن صدا، عفریتها به وى رجوع کردند و گفتند: اى سید ما! این نعره براى چه بود؟ ابلیس گفت: به خدا سوگند به خاطر اصحاب على(ع)...».

موضوعات مرتبط

  • ابلیس: عوامل مصونیت از سلطه ابلیس ۹
  • اغواناپذیران: کمى اغواناپذیران ۶
  • انسان: عوامل اغواناپذیرى انسان ۵; نیازهاى معنوى انسان ۷،۹
  • بندگان خدا: اغواناپذیرى بندگان خدا ۲; حمایت از بندگان خدا ۱۰; مصونیت بندگان خدا ۱
  • بى نیازى: بى نیازى از غیرخدا ۷
  • توحید: توحید افعالى ۱۱
  • توکل: آثار توکل ۹
  • خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۰; اختصاصات خدا ۷، ۱۱; حمایتهاى خدا ۸; ربوبیت خدا ۱۲; زمینه حمایتهاى خدا ۱۰; کفایت حمایتهاى خدا ۷; نجات بخشى خدا ۱۱
  • شیطان: آثار پیروى از شیطان ۳; اغواگرى شیطان ۲; مصونیت از شیطان ۱، ۵، ۱۲; نجات از سلطه شیطان ۱۱; وسوسه هاى شیطان ۱، ۵
  • شیعیان: اغواناپذیرى شیعیان ۱۳; فضایل شیعیان ۱۳
  • عبودیّت: آثار عبودیّت ۵; ارزش مقام عبودیّت ۴; اهمیت عبودیّت ۱
  • عصیان: عصیان از خدا ۳
  • محمد(ص): عصمت محمد(ص) ۱۲; مربّى محمد(ص) ۱۲
  • مقرّبان: اغواناپذیرى مقرّبان ۲; حامى مقرّبان ۸; کمى مقرّبان ۶; مصونیت مقرّبان ۱
  • نیازها: نیاز به توکل ۹; نیاز به خدا ۷

منابع

  1. تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۳۰۱، ح ۱۱۱; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۸۵، ح ۳۰۲.