القصص ٢٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۶:۲۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

و هنگامی که به (چاه) آب مدین رسید، گروهی از مردم را در آنجا دید که چهارپایان خود را سیراب می‌کنند؛ و در کنار آنان دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشند (و به چاه نزدیک نمی‌شوند؛ موسی) به آن دو گفت: «کار شما چیست؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمی‌دهید؟!)» گفتند: «ما آنها را آب نمی‌دهیم تا چوپانها همگی خارج شوند؛ و پدر ما پیرمرد کهنسالی است (و قادر بر این کارها نیست.)!»

|و چون به آب مدين رسيد، گروهى از مردم را بر [گرد] آن يافت كه [دام‌هاى خود را] آب مى‌دادند، و پشت سرشان دو زن را يافت كه [گوسفندان خود را] از آب باز مى‌دارند. گفت: كار شما چيست؟ گفتند: [ما به گوسفندان خود] آب نمى‌دهيم تا شبانان [گوسفندانشان را] بازگردا
و چون به آب مدين رسيد، گروهى از مردم را بر آن يافت كه [دامهاى خود را ] آب مى‌دادند، و پشت سرشان دو زن را يافت كه [گوسفندان خود را] دور مى‌كردند. [موسى‌] گفت: «منظورتان [از اين كار ]چيست؟» گفتند: « [ما به گوسفندان خود] آب نمى‌دهيم تا شبانان [همگى گوسفندانشان را] برگردانند، و پدر ما پيرى سالخورده است.»
و چون بر سر چاه آبی حوالی شهر مدین رسید آنجا جماعتی را دید که (حشم و گوسفندانشان را) سیراب می‌کردند و دو زن را یافت که دور از مردان در کناری به جمع آوری و منع اختلاط گوسفندانشان مشغول بودند. موسی گفت: شما اینجا چه می‌کنید و کار مهمتان چیست؟ آن دو زن پاسخ دادند که ما گوسفندان خود را سیراب نمی‌کنیم تا مردان گوسفندانشان را سیراب کرده باز گردند و پدر ما شیخی سالخورده و فرتوت است (و مرد دیگری نداریم، ناچار ما را به شبانی گوسفندان فرستاده است).
هنگامی که به آب مدین رسید، گروهی از مردم را بر آن یافت که دام هایشان را آب می دادند، و غیر آنان دو زن را دید که [دام هایشان را از رفتن به سوی آب] بازمی دارند؛ گفت: چه چیزی شما را بر بازداشتن [گوسفندان] وامی دارد؟ گفتند: ما [این دام هایمان را] آب نمی دهیم تا [این] شبانان [دام هایشان را] برگردانند و پدر ما پیری کهنسال است [به این علت از انجام این کار معذور است.]
چون به آب مدين رسيد، گروهى از مردم را ديد كه چارپايان خود را آب مى‌دهند و پشت سرشان دو زن را ديد كه گوسفندان خود را باز مى‌رانند. گفت: شما چه مى‌كنيد؟ گفتند: ما آب نمى‌دهيم تا آنگاه كه چوپانان باز گردند، كه پدر ما پيرى بزرگوار است.
و چون به آبشخور مدین رسید، پیرامون آن گروهی از مردم را یافت که [اغنام خویش را] آب می‌دادند، و از پس ایشان دو زن که [چارپایان خود را] جمع و جور می‌کردند [موسی‌] گفت کار و بار شما چیست؟ گفتند ما [به چارپایان خود] آب نمی‌دهیم تا آنکه شبانان [چارپایان خود را از آبشخور] بازگردانند، و پدر ما پیری فرتوت است‌
و چون به آب مَدْيَن رسيد گروهى از مردم را بر آن يافت كه [گوسفندان را] آب مى دادند، و فروتر- يا نزديك- آنان دو زن را يافت كه [گوسفندان خود را از آب‌] باز مى‌داشتند، گفت: كار شما چيست؟ گفتند: ما [گوسفندان را] آب ندهيم تا اين شبانان [گوسفندان خود را] بازبرند، و پدر ما پيرى است كهنسال.
و هنگامی که به (چاه) آب مدین رسید، مردمان زیادی را دید که بر آن گرد آمده‌اند و چهارپایان خود را سیراب می‌کنند، و آن طرف‌تر دو زنی را دید که گوسفندان خویش را می‌پایند (و نمی‌گذارند به چاه نزدیک شوند و با دیگر گوسفندان بیامیزند). گفت: شما دو نفر چه کار می‌کنید؟ (چرا گوسفندان خود را دورادور نگاه داشته‌اید و آبشان نمی‌دهید؟). گفتند: پدر ما پیرمرد کهنسالی است و ما گوسفندانمان را آب نمی‌دهیم تا چوپانان (همگی، گوسفندان خود را) بر می‌گردانند (و چاه آب خلوت می‌شود).
و چون به آب‌گاهِ مَدْیَن وارد شد، گروهی از مردم را بر آن یافت، (که دام‌های خود را) آب می‌دهند و پشت سرشان دو زن را یافت که (مردان را) از (اطراف) خود دور می‌کنند. (موسی به آنان) گفت: «کار مهمتان چیست‌؟» گفتند: «ما (به‌ناچار) به گوسفندان خود آب نمی‌دهیم تا شبانان (همه‌ی گوسفندانشان را) برگردانند. و پدرمان پیری سالخورده است.»
و هنگامی که وارد شد بر آب مدین یافت بر آن گروهی را از مردم که آب می‌دادند و یافت نزدیک ایشان دو زن که بازمی‌داشتند (گوسفندان را از گریختن) گفت چیست کار شما گفتند ما آب ندهیم تا بازآیند شبانان (سیراب کنند) و پدر ما پیری هست فرتوت‌


القصص ٢٢ آیه ٢٣ القصص ٢٤
سوره : سوره القصص
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أُمَّةً»: جماعت زیاد. مردمان فراوان. «مِن دُونِهِمْ»: پائین‌تر از آنان. مکانی نزدیک به جائی که مردمان در آنجا اجتماع کرده بودند. «تَذُودَانِ»: حفاظت و نگهداری می‌کردند. مراد دور نگهداشتن گوسفندان از قاطی شدن با گوسفندان مردم و رفتن آنها به میان جمعیّت است. «مَا خَطْبُکُمَا»: کارتان چیست؟ مراد این است که چرا گوسفندان خود را با دیگران آب نمی‌دهید؟ (نگا: طه / ، حجر / ، یوسف / ). «یُصْدِرَ»: برمی‌گردانند. خارج می‌کنند. «الرِّعَآءُ»: جمع راعی، چوپانان. «شَیْخٌ»: پیرمرد. «کَبِیرٌ»: کهنسال. سالخورده. یادآوری: مفعول‌های افعال «یَسْقُونَ، تَذُودانِ، نَسْقی، یُصْدِرَ» محذوف است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - موسى(ع) مسافت میان مصر تا مدین را بدون حادثه اى در خور بیان طى کرد. (فخرج منها ... و لمّا ورد ماء مدین) پرداختن قرآن به مقطع ورود موسى(ع) به حوالى مدین و سکوت از حوادث بین راه، نشان مى دهد که براى وى از مصر تا مدین رخداد درخور ذکرى اتفاق نیفتاده بود.

۲ - ورود موسى(ع) به حوالى مدین در اثناى روز (و لمّا ورد ماء مدین وجد علیه أُمّة من الناس یسقون)

۳ - ورود موسى(ع) به محل آب شرب مدین هم زمان با آمدن چوپانان براى آب دادن دام هایشان (و لمّا ورد ماء مدین وجد علیه أُمّة من الناس یسقون)

۴ - روبرو شدن موسى(ع) با جمعیت انبوهى از چوپانان بر سر آب مدین (و لمّا ورد ماء مدین وجد علیه أُمّة من الناس یسقون) کلمه «أُمّة» به جماعتى از مردم گفته مى شود و نکره آمدن آن،نشان دهنده کثرت چوپانان است.

۵ - دامدارى، شغل اصلى مردم مدین در زمان ورود موسى(ع) به آن سرزمین (وجد علیه أُمّة من الناس یسقون) جمعیت انبوه چوپانان براى آب دادن به دام ها، نشان دهنده مطلب یاد شده است.

۶ - جلب توجه موسى(ع) به دو زن تنها که به جاى آب دادن به گوسفندانشان، آنها را از نزدیک شدن به آب باز مى داشتند. (و وجد من دونهم امرأتین تذودان) «ذود» (مصدر «تذودان») به معناى دور کردن است; یعنى، آن دو زن گوسفندانشان را دور مى کردند و نمى گذاشتند که به آب نزدیک شوند. گفتنى است، که دو زن - چنان که از عبارت هاى بعد استفاده مى شود - دختران شعیب بودند.

۷ - پرسش موسى(ع) از دختران شعیب درباره انگیزه آنان از منع کردن گوسفندانشان از آب (قال ما خطبکما) «خطب» معادل «شأن» است; یعنى، «ما الذى حملکما على الذود; چه چیزى شما را بر این کار وا مى دارد؟»

۸ - جواز گفت وگوى مردان با زنان نامحرم، با هدف خیرخواهانه و انگیزه دستگیرى و مدد رسانى به آنان (قال ما خطبکما)

۹ - دختران شعیب به پرسش موسى پاسخ دادند. (قالتا لانسقى)

۱۰ - جواز پاسخ زنان به پرسش خیرخواهانه مردان نامحرم (قالتا لانسقى حتّى یصدر الرعاء و أبونا شیخ کبیر)

۱۱ - لزوم رعایت گزیده گویى از سوى مردان و زنان نامحرم در گفت وگو با یکدیگر و پرداختن به امور مهم و بسنده کردن به مقدار ضرورت (قال ما خطبکما قالتا ... و أبونا شیخ کبیر) در آیات مربوط به گفت وگوى موسى(ع) و دختران شعیب، رعایت گزیده گویى و پرهیز از زیاده گویى کاملاً مشهود است.

۱۲ - پرهیز از اختلاط با مردان نامحرم، انگیزه دختران شعیب در ندادن آب به گوسفندان خود (قالتا لانسقى حتّى یصدر الرعاء)

۱۳ - لزوم اجتناب زنان از اختلاط با مردان نامحرم (قالتا لانسقى حتّى یصدر الرعاء)

۱۴ - دختران شعیب، براى آب دادن دام هاى خود، در انتظار پایان یافتن آب دهى چوپانان و بازگشتن آنان بودند. (قالتا لانسقى حتّى یصدر الرعاء) «إصدار» (مصدر «یصدر») به معناى بازگرداندن و «رعاء» (جمع «راعى») به معناى چوپانان است. مفعول «یصدر» حذف شده است; یعنى، «حتّى یصدر الرعاء أنعامهم».

۱۵ - انتظار کشیدن براى خلوت شدن سرچاه از مردان نامحرم، عادت دختران شعیب و کار هر روزه آنان در آب دادن به گوسفندان خویش (قالتا لانسقى) برداشت یاد شده با توجه به آمدن فعل مضارع «لانسقى» - که مفید تکرار است - به دست مى آید.

۱۶ - ارتزاق خانواده شعیب از راه دامدارى (و وجد من دونهم امرأتین تذودان ... قالتا لانسقى حتّى یصدر الرعاء)

۱۷ - نبودن مردى توانا در خانوداه شعیب، علت پرداختن دختران او به کار دامدارى (قالتا لانسقى ... و أبونا شیخ کبیر)

۱۸ - اشتغال زنان به کار در بیرون از خانه جهت تأمین نیاز زندگى، در صورت نبود مردى در خانواده، کارى روا و پسندیده است. (قالتا لانسقى ... و أبونا شیخ کبیر)

۱۹ - شعیب(ع)، پیرمردى سالخورده و ناتوان از رسیدگى به کار دام (قالتا ... و أبونا شیخ کبیر)

۲۰ - تقارن هجرت موسى(ع) به مدین با دوران پیرى شعیب(ع) (قالتا ... و أبونا شیخ کبیر)

موضوعات مرتبط

  • احکام :۸، ۱۰
  • زنان: شرایط اشتغال زنان ۱۸
  • شعیب(ع): بى پسرى شعیب(ع) ۱۷; پاسخ دختران شعیب(ع) ۹; پرسش از دختران شعیب(ع) ۷; پیرى شعیب(ع) ۱۹، ۲۰; تأمین معاش خانواده شعیب(ع) ۱۶; چوپانى دختران شعیب(ع) ۶، ۷، ۱۴; دامدارى خانواده شعیب(ع) ۱۶; دختران شعیب(ع) ۶; عفت دختران شعیب(ع) ۱۲، ۱۵; فلسفه دامدارى دختران شعیب(ع) ۱۷; قصه شعیب(ع) ۱۶، ۱۷، ۱۹، ۲۰
  • عمل: عمل پسندیده ۱۸
  • مدین: اهل مدین در دوران موسى(ع) ۵; تاریخ مدین ۵; چوپانان مدین ۳، ۴; دامدارى در مدین ۵; شغل اهل مدین۵
  • معاش: اهمیت تأمین معاش ۱۸
  • موسى(ع): پرسش موسى(ع) ۷، ۹; قصه موسى(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۶، ۷، ۹، ۲۰; موسى(ع) در مدین ۴، ۶، ۷; وقت ورود موسى(ع) به مدین ۲، ۳; وقت هجرت موسى(ع) ۲۰; هجرت موسى(ع) به مدین ۱، ۲۰
  • نامحرم: اجتناب از اختلاط با نامحرم ۱۲، ۱۳; احکام نامحرم ۸، ۱۰; گفتگو با نامحرم ۸، ۱۰; محدوده گفتگو با نامحرم ۱۱

منابع