الأعراف ١٣
ترجمه
الأعراف ١٢ | آیه ١٣ | الأعراف ١٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إهْبِطْ»: فرود آی. پائین رو. تنزّل کن. «مِنْها»: از آن. مرجع (ها) واژه (جَنَّة) مفهوم از مقام است، همان گونه که در آیه سوره نحل، (ها) به (أَرْضِ) مفهوم از مقام برمیگردد: وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْها مِن دآبَّةٍ. مراد از (جَنَّة) بهشت موعود، یا بهشت موجود در زمین است. یا این که مرجع (ها) منزلت و مرتبت و یا (مَلائِکَة) در آیه است. «الصَّاغِرینَ»: خواران، افراد پست و حقیر. از مصدر (صَغار) به معنی ذُلّ (نگا: انعام / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۰ - ۲۵، سوره اعراف
- معناى تمكين انسان در زمين در جمله : (( و لقد مكناكم فى الارض ))
- سجده ملائكه براى جميع بنى آدم و براى عالم بشريت بوده است .
- بيان اين كه خلقت آدم در حقيقت ، خلقت جميع بشر بوده است و اشاره بهاقوال ديگرى كه در توجيه نسبت دادن خلقت آدم به همگان گفته شده است .
- ابليس با ملائكه بوده و فرقى با آنان نداشته و او و همه فرشتگان در مقامى قرارداشتند كه آن مقام ماءمور به سجده شده است .
- بيان اينكه مراد از امتثال و تمرد در امر ملائكه به سجود براى آدم و تمرد ابليس ، امورتكوينى است .
- تكبر و خودخواهى سرچشمه تمامى گناهان است .
- ملاك برترى در تكوينيات بستگى دارد به بيشتر بودن عنايات الهى واستدلال ابليس به برترى آتش غلط بوده است .
- وجوب امتثال امر الهى از جهت اين است كه امر، امر او است و دائر مدار مصالح و جهات خيرنيست
- توضيح در مورد اينكه امر ملائكه به سجده امرى تكوينى بوده است .
- كبريا خاص خداى سبحان است و از غير او تكبر پسنديده نيست .
- درخواست مهلت از خدا توسط ابليس
- محاصره انسان توسط شيطان از چهار طرف !
- مراد از (( مخلصين (( و (( شاكرين (( كه شيطان نمى تواند ايشان را بفريبد و اشارهبه طريقه گمراه كردن شيطان
- مراد از جمله (( الّا اءن تكوناملكين (( در خطاب به آدم و هوا
- اشاره به اهمال و قصور مفسرين در بحث از شيطان و شناختن او
- چند مطلب كه بايد در بحث از مساءله شيطان و حقايق دينى و تكوينى مربوط به آن بيانشود
- ۲- مراتب مختلف موجودات مقتضاى الهى است .
- ۳- آيات مربوط به داستان سجده آدم تصويرى است از روابط بين نوع انسانى و نوعملائكه و ابليس
- بهشت قبل از هبوط بهشت برزخى بوده نه بهشت جاويدان !
- قلمرو اغوا و اضلال شيطان ، ادراك انسانى و ابزار كار او عواطف و احساسات بشرى است .
- نحوه تصرفات ابليس در ادراك انسان
- ولايت شيطان بر آدميان در ظلم و گناه و ولايت ملائكه بر آدميان در اطاعت و عبادت
- بعضى از لشكريان ابليس از جنس بشرند
- خلاصه بحث درباره شيطان و وسوسه اندازى او
- بحث عقلى و قرآنى (مناظره اى كه شارح اناجيلنقل كرده و در تورات ذكر شده كه بين ابليس و ملائكه واقع شده است )
- در آفريدن خلايق و مخصوصا كفارى كه نتيجه خلقتشان خلود در آتش است چه حكمتى است ؟
- تكليف بندگان براى خدا چه سودى دارد؟!
- چرا خداوند انسان را بدون اينكه مكلف نمايدكامل نساخت و چرا او را كامل نيافريد؟
- تكليف ابليس و ملائكه به سجده بر آدم براى چه بود و لعن و عقاب ابليس بعد ازنافرمانى چرا؟
- پاسخ به دو شبهه ديگر
- بيان و توضيح جمله : (( لايسئل عما يفعل و هم يسئلون (( از نظر فلسفه و برهان و وحى
- اشاره به ابحاث ممتدّ متكلمان اشاعره و معتزله دربارهافعال خدا
- تقسيم علوم و مدركات انسان به : علوم كاشف از خارج و علوم اعتبارى و ذهنى
- فرق بين اين دو قسم از علوم
- جميع احكام عقلى از فعل خداوند اتخاذ شده است
- اشكالاتى كه بر راءى اشاعره در احكام نظرىعقل وارد است
- جريان احكام عقلى عملى در افعال خداى تعالى
- عقل نظرى در تشخيصهاى خود درباره معارف مربوط به خدا مصيب است .
- عقل عملى : جستجوى مصالح و مفاسد و حسن و قبحافعال در احكام تشريعى
- آياتى كه جريان عقل نظرى و عقل عملى را در ناحيه پروردگار تاءييد مى كند
- بحث روايتى (رواياتى در مورد شيطان و تمرد تو از سجده بر آدم و وساوس وتصرفات او...)
- بهشت آدم از باغهاى دنيا بوده است
- رد اينكه ملائكه و شياطين به تغيير ذات خود قدرت داشته باشند و به صور مختلفه درآيند.
- دو دسته روايات مربوط به تصرفات ابليس و كيفيت تصرف او در شعور آدمى
- ماجراى شگفت انگيز گفتگوى حضرت يحيى با ابليس
- بررسى گفتگوى ابليس با پيامبران الهى
نکات آیه
۱- ابلیس داراى مقامى رفیع، قبل از کبرورزى و نافرمانى خداوند (قال فاهبط منها) مراد از ضمیر در «منها» و «فیها» منزلتى است که ابلیس همراه فرشتگان در آن منزلت بوده است.
۲- احساس برترى بر آدم از سوى ابلیس، موجب سقوط و هبوط وى از جایگاه رفیع خویش شد. (قال أنا خیر منه ... قال فاهبط منها)
۳- ابلیس از فرومایگان در پیشگاه خداوند است. (إنک من الصغرین)
۴- استکبار و فرومایگى ابلیس موجب اخراج وى از جایگاه و منزلت والایش گردید. (فما یکون لک أن تتکبّر فیها فاخرج إنک من الصغرین) در آیه مورد بحث اخراج ابلیس به دو علت مستند شده است: یکى استکبار که تفریع «فاخرج» بر «فما یکون ...» بیانگر آن است; و دیگرى فرومایگى ابلیس که جمله «إنک من الصاغرین» بر آن دلالت دارد.
۵- تکبّر و خودبرتربینى، زمینه ساز عصیانگرى و سقوط معنوى است. (قال فاهبط منها فما یکون لک أن تتکبّر فیها)
۶- ذلت و خوارى، کیفر تکبّر و خود بزرگ بینى است. (فما یکون لک أن تتکبّر فیها فاخرج إنک من الصغرین)
۷- منزلت فرشتگان، منزلت انقیاد و تسلیم در برابر خدا، به دور از هرگونه تکبّر و عصیان در برابر او (فما یکون لک أن تتکبّر فیها)
موضوعات مرتبط
- ابلیس: قبل از عصیان ۱; ابلیس و آدم (ع) ۲; تکبّر ابلیس ۱، ۲، ۴; رذالت ابلیس ۳، ۴; عوامل هبوط ابلیس ۲، ۴; مقام ابلیس ۱، ۳
- انحطاط: زمینه انحطاط معنوى ۵; عوامل انحطاط ۲
- تسلیم: اهمیت مقام تسلیم ۷
- تکبّر: آثار تکبّر ۲، ۴، ۵; کیفر تکبّر ۶
- ذلّت: عوامل ذلّت ۶
- عصیان: زمینه عصیان ۵
- فرومایگان:۳
- ملائکه: انقیاد ملائکه ۷; مقامات ملائکه ۷; ملائکه و تکبر ۷ ; ملائکه و عصیان ۷