هود ١٦
ترجمه
هود ١٥ | آیه ١٦ | هود ١٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«حَبِطَ»: هدر رفت. پوچ و بیثمر شد (نگا: بقره / آلعمران / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۵، سوره هود
- پنهان شدن مشركين براى پرهيز از روبرو شدن با دعوت پيامبر (ص )
- خداوند متعال ضامن رزق همه جنبندگان است
- روزى دادن از افعال مختص خدا و حقى است كه برخورد واجب كرده است
- معناى ((سماء)) و مراد از ((سموات ))
- منظور از خلقت سموات و ارض در شش روز (هو الذى خلق السموات و الارض ستة ايام )
- معناى جمله : ((و كان عرشه على الماء))
- امورى كه در قرآن به عنوان هدف از خلقت ، از آنها ياد شده و از آن جمله است آزمايش وتميز نيكوكار از بدكار
- استنتاج وجود ملائكه قبل از خلقت آسمانها و زمين ، از جمله : ((و كان عرشه على الماء)) وبررسى و رد اساس و مبناى اين نظر
- جهات حسن و مصلحت بر اراده و افعال ما حاكم است و خداوندجل شاءنه تحت تاءثير و حكومت آن جهات و هيچ چيز ديگر نيست
- مراد از كفار از اينكه مساءله معاد و بعث بعد از مرگ سحر خواندند
- مقصود از كلمه امت در آيه : ((و لئن اخرنا عنهم العذاب الى امة معدودة )) و وجوهى كه درمعناى آن گرفته شده است
- هر نعمتى كه خدا اعطا مى كند، رحمتى از او است و بشر طلبكار آن نبوده تا با گرفتن آننوميد شده ، كفران بورزد
- عذابى كه كفار آنرا مسخره مى كردند آنان را فرا خواهد گرفت
- هر نعمتى كه كه خدا عطا مى كند، رحمتى از اوست و بشر طلبكار آن نبوده تا با گرفتنآن نوميد شده ، كفران بورزد
- انسان تنگ نظر و كوته بين است ، در شدت و بلا، نوميد و كفور و در نعمت و رفاه ،سرمست و بالنده است . جز صابران نيكوكردار...
- صبر و عمل صالح انسان را از آن دو طبيعت مذموم مى رهانند، و صبر وعمل صالح منفك از ايمان نيستند
- توضيح درباره خطاب به رسول خدا (ص ) در: ((فعلك تارك بعض ما يوحى اليك...)) و معنايى كه از اين خطاب فهميده مى شود
- مثالى براى فهم وجه خطاب مذكور و اينكه در آن خطاب بطور جدىاحتمال ترك ابلاغ ، داده نشده
- چون و چراى كفار درباره نزول قرآن و جواب خداى تعالى به آنان
- اگر مى پنداريد قرآن افتراء بسته بر خدا است ، شما نيز از عهده اين افتراء برآييد!
- شرحى در مورد اينكه تحدى و مبارزه طلبى قرآن ، همه جانبه است و علاوه بر فصاحت وبلاغت شامل معانى و معارف قرآن نيز هست
- سه وجه در بطلان قول مذكور
- بررسى پاسخ هايى كه به اشكال مربوط به اينكه چرا در آغاز، به يك سوره و سپسبه ده سوره تحدى شده است ، داده اند
- پاسخ مفسرى كه سوره مورد بحث در تحدى را منحصر به سوره هاى طولانى مى داند.
- پاسخ ما به اشكال مربوط به اختلاف در پيشنهادهاى قرآن در مواردى كه تحدى و مبارزهطلبى كرده است
- مقصود از بلاغت قرآن ، بلاغت مصطلح بين علماء بلاغت و ادب نيست
- اختلاف در موارد تحدى ، به اختلاف در اغراض و خصوصيات آن موارد برمى گردد
- عدد ده در: ((فاءتوا بعشر سور مثله )) خصوصيتى ندارد و دلالت بر كثرت و تعدد دارد
- طرح اين اشكال كه صرف ناتوانى بشر در آوردنمثل قرآن ، دليل بر آن نمى شود كه قرآن از ناحيه خدا است . و پاسخ بدان
- با عجز خود و اسبابى كه بدان معتقديد، از آوردنمثل قرآن ، راهى جز يقين به الهى بودن قرآن نمى ماند
- معناى اينكه : ((قرآن به علم خدا نازل شده )) و وجوهى كه در اين باره گفته شده است
- بيان اينكه خطاب در جمله : فهل انتم مسلمون )) متوجه مشركين است و رد سخنان ديگرى كهدر اين باره گفته شده است
- مراد از توفيه اعمال(اعمال آنان را به آنان برمى گردانيم ) و بيان اينكه نتيجهعمل تابع اسباب و عوامل پديد آورنده عمل است
- بحث روايتى
- (شامل رواياتى در ذيل آيات گذشته )
- رواياتى در مورد رزاق بودن خداى تعالى و تقدير روزى براى همه
- دو روايت از امام باقر و امام صادق (عليهما السلام )، مربوط به طلب روزىحلال از راه كار و تلاش
- چند روايت درباره خلقت آسمانها و زمين و جمله : ((و كان عرشه على الماء))
- رواياتى در ذيل جمله : ((ليبلوكم ايكم احسن عملا)) و بيان مراد از نيكوكارتر بودن .
- دو روايت درباره اينكه مراد از ((امت معدوده )) در آيه شريفه ، امام زمان (ع ) و اصحاباويند
- روايتى در مورد تقسيم امت محمد (ص ) در روز قيامت به سه دسته و حبطاعمال دو د دو دسته از آنان
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أُولئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «16»
آنان كسانى هستند كه در قيامت، جز آتش چيزى ندارند و آنچه در دنيا ساختهاند بر باد رفته، و اعمالى كه انجام مىدهند باطل و بىاثر خواهد بود.
نکته ها
آنجا كه وظيفهى انسان عبادت بوده و نياز به قصد قربت داشته است، عمل بدون قصد قربت باطل است و آنجا كه قصد قربت لازم نبوده و عمل به خاطر دنيا انجام شده است، نتيجهى آن محدود به دنياست و در قيامت آن عمل حبط و محو مىشود.
يكى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله نگاهش به دخترى افتاد و به سوى او دست درازى كرد. در مسير راه ديوارى فروريخت و صورت او را مجروح كرد.
پيامبر صلى الله عليه و آله با شنيدن اين ماجرا فرمودند: خداوند در همين دنيا تو را كيفر داد تا به آخرت كشيده نشود. چنانكه افرادى هستند كه خداوند پاداش كارهاى آنان را در همين دنيا مىدهد
جلد 4 - صفحه 35
تا در آخرتطلبى نداشته باشند. «1»
حضرت على عليه السلام هنگام تلاوت اين آيه مىفرمود: چگونه بر آتشى صبر كنم، كه اگر جرقهاى از آن بر زمين افتد، همهى روئيدنىهاى آن را مىسوزاند. «2»
پیام ها
1- دست دنيا گرايان در آخرت خالى است. «لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ»
2- عمل براىِ دنيا و يا از روى ريا، در آخرت پوچ وتباه است. «حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أُولئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «16»
أُولئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ: آن جماعت مذكوره آنانند كه نباشد ايشان را، فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ: در قيامت بهره و نصيبى مگر آتش جهنم. چه ايشان استيفاى مزدى را كه صور افعال حسنه مقتضى آن است نمودهاند و نيات فاسده و قصد باطله ايشان كه موجب عذاب و عقوبت است باقى مانده، لا جرم بديشان بازگردد بدون هيچ ظلمى. وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها: و تباه گشت آنچه كردهاند در دنيا و مستحق نشدند بر آن ثواب را. چه ثواب منفرع بر اخلاص و ايشان در عمل مخلص نبوده و بر وجه ريا بر آن اقدام نموده. وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ: و نابود و ناچيز است در واقع آن اعمالى را كه بجا مىآوردند براى ذات احديت الهى.
تذكره: مؤمن نبايد به سبب بعضى پيشآمدهاى ناگوار افسرده شود. زيرا
«1» اصول كافى ج 2 ص 295، و بحارج 70 ص 243.
جلد 6 - صفحه 39
به هر مقدار ناملايم البته باعث تخفيف گناه او شده تا مستحق نعم ابديه الهيه گردد. به عكس كافر چنانچه آثار خيريه از او ظاهر آيد تلافى آن به اقبال نعم دنيويه شود تا به كلى از سعادات باقيه محروم باشد. چنانچه به سند صحيح در كافى شريف، معاوية بن وهب از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله كه فرمود خداوند عز و جل: نيست بندهاى كه اراده نمايم به سبب ايمانش او را در بهشت داخل نمايم و عملى حسنه نداشته باشد كه تكفير معاصى او شود و مستحق جزا باشد، مبتلا نمايم بدنش را به بلا. چنانچه كفاره گناه او نشود، سكرات مرگ را سخت كنم تا بدون گناه به بهشت درآيد. و هيچ بندهاى نباشد كه بخواهم به سبب كفرش او را به جهنم وارد سازم و اعمال خيرى هم نموده، در مقابل صحت بدنى او را عطا چنانچه وافى نباشد ايمن از سلطان، و الّا وسعت رزق بر او شود، و الّا موت بر او آسان گردد تا اينكه بيايد محضر الهى و حسنهاى نداشته باشد و داخل جهنم شود. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ «15» أُولئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «16»
ترجمه
كسانيكه بوده باشند كه بخواهند زندگانى دنيا و آرايش آنرا جزا ميدهيم بآنها كردارهاشانرا در آن و ايشان در آن كم گذارده نميشوند
آنگروه آنانند كه نيست مر آنها را در آخرت مگر آتش و نابود گشت آنچه كردند در آن و فاسد
جلد 3 صفحه 67
است آنچه بودند كه بجا مىآوردند.
تفسير
دنيا طلبان كه سعى و عمل آنها براى تحصيل مال و جاه و جلال و جمال و ساير زخارف و لذّات دنيوى است خداوند آنها را از رحمت رحمانيّه خود مأيوس نميفرمايد و جزاى كامل بآنها در دنيا عطا ميفرمايد و هيچ از آثار مرتّبه بر اعمال آنها در دنيا كاسته نخواهد شد و اگر در تهيّه وسائل و اسباب عادى تقصير و خطائى نكنند كاملا بمقصود خواهند رسيد چون دنيا دارى است كه خداوند جريان امور آنرا به اسباب مقدّر فرموده است ولى اين قبيل اشخاص هيچ بهره و نصيبى در آخرت ندارند مگر آتش جهنم زيرا اگر اعمال آنها عبادت باشد چون مشروط بقصد قربت است صحيح نيست و براى ترك آن مستحقّ عقوبتند و اگر در آن ريا نموده باشند براى فعل هم معاقب خواهند بود و اگر غير عبادت باشد كه مشروط بقصد قربت نيست مستحقّ ثواب نميشوند چون استحقاق ثواب در كليّه اعمال منوط بقصد قربت است و نتيجه كليّه آنستكه يا در آخرت بهرهاى ندارند يا بهره آنها آتش است پس صحيح است گفته شود نيست نتيجهاى براى آنها در آخرت جز آتش و نابود و بىنتيجه شد آنچه بجا آوردند در دنيا براى دنيا در آخرت و بنابراين محتمل است جار و مجرور يعنى فيها متعلّق به صنعوا و ضمير راجع به دنيا باشد و ممكن است متعلّق به حبط و ضمير راجع به آخرت باشد و بر هر تقدير فيهاى ديگرى چون فضله در كلام بوده حذف شده و قطع نظر از دنيا و آخرت عمل آنها فى نفسه هم فاسد و ضايع و باطل و نيست و نابود است چون از عين و اثر آن چيزى باقى نمانده و نخواهد ماند زيرا كه دنيا و ما فيها فانى و داثر و باطل است علاوه بر آنكه از عدم شرط عدم مشروط لازم ميآيد و قصد قربت و خلوص نيّت شرط است و بعضى گفتهاند اعمال خيرى كه از كفّار صادر ميشود از قبيل صله رحم و احسان بفقراء و بناء پل و غيرها خداوند جزاى آنها را از قبيل طول عمر و سلامتى بدن و وسعت رزق و دفع بلا و نام نيك بآنها در دنيا عطا ميفرمايد ولى در آخرت مخلّد در جهنم خواهند بود و فائدهاى بحال آنها ندارد و مراد اينمعنى است و اگر در دنيا بآنها عوض داده نشود در آخرت موجب تخفيف عذابشان خواهد شد و بنظر حقير مطلب تمام نميشود مگر به بيانى كه قبلا ذكر شد و اللّه اعلم و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام روايت نموده
جلد 3 صفحه 68
كه مراد آن دو نفرند و معلوم است كه مقصود بيان فردا كمل نفاق و ريا كارى و دنيا طلبى است نه انحصار مدلول آيه بفلان و فلان كه كنايه از آن دو نفر است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أُولئِكَ الَّذِينَ لَيسَ لَهُم فِي الآخِرَةِ إِلاَّ النّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعمَلُونَ «16»
اينها كساني هستند که نيست از براي آنها در آخرت جز آتش و حبط شده و از بين رفته آنچه عمل كردند در دنيا و صنعت نمودند و باطل شد آنچه را بجا آوردند أُولئِكَ الَّذِينَ لَيسَ لَهُم فِي الآخِرَةِ إِلَّا النّارُ چون معتقد بآخرت نبودند ايمان نداشتند نظر به اينكه ايمان مركّب از عقائد حقّه است که يكي از آنها مسئله معاد است و مثوبات اخروي خاص باهل ايمان است غير مؤمن هر که باشد و هر چه باشد طبيعي مشرك، كافر، مخالف، معاند، منكر ضروري تمام مخلد در آتش هستند از روي تقصير، بلي از روي قصور مثل اطفال و مجانين و عوام دور دست که دعوت بآنها نرسيده در آتش نميروند و بهرهاي از مثوبات هم ندارند.
وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها بر فرض که كارهاي خوبي از آنها صادر شده باشد اصلاح طرق كرده باشند، پل زده باشند، طياره و جت ساخته باشند، تلفن و تلگراف و ساير صنايع ايجاد كرده باشند چون از عنوان عباديت خارج است و شرط صحت كليه عبادات قصد قربت است و اينها فقط براي استفاده مادّي اختراع كردند و استفاده بردند پس از مردن ديگر كليه آنها حبط و نابود ميشود در چند موضع از قرآن سوره بقره، آل عمران. نساء، مائده، توبه تصريح به اينكه فَأُولئِكَ حَبِطَت أَعمالُهُم شده و ما مسئله حبط و تكفير را مكرر گفته و متعرّض شدهايم که حبط مخصوص بغير مؤمن است و تكفير مخصوص بمؤمن است.
وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعمَلُونَ كدام يك از شرايط صحت در اعمال آنها است ما در مؤمنين نظر ميكنيم صد نود آنها نمازي که از همه عبادات افضل است باطل بجا ميآورند يا از جهت فقدان شرائط يا اجزاء يا از جهت اتيان بمبطلات چه رسد
جلد 11 - صفحه 24
بغير المؤمنين.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 16)- لذا در این آیه صریحا میگوید: «این گونه افراد در سرای دیگر بهرهای جز آتش ندارند»! (أُولئِکَ الَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ).
«و تمام آنچه را در این جهان انجام دادهاند در جهان دیگر محو و نابود میشود» و هیچ پاداشی در برابر آن دریافت نخواهند کرد (وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِیها).
«و تمام اعمالی را که برای غیر خدا انجام دادهاند باطل و نابود میگردد» (وَ باطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُونَ).
نکات آیه
۱- کافران دنیاطلب و دلبسته به جلوه هاى آن ، در آخرت بهره اى جز آتش دوزخ نخواهند داشت. (من کان یرید الحیوة الدنیا و زینتها ... أُولئک الذین لیس لهم فى الأخرة إلاّ النار)
۲- سعادت اخروى ، در گرو دل نبستن به دنیا و جاذبه هاى آن است. (من کان یرید الحیوة الدنیا ... أُولئک الذین لیس لهم فى الأخرة إلاّ النار)
۳- اعمال نیک دلبستگان به دنیا و زیباییهاى آن ، در آخرت حبط شده و در پیشگاه خداوند ارزشى نخواهد داشت. (أُولئک ... و حبط ما صنعوا فیها) ضمیر در «فیها» به «الحیاة الدنیا» برمى گردد و ظرف «حبط» - به قرینه «فى الأخرة» در فراز قبل - جهان آخرت است; یعنى: و حبط فى الأخرة ما صنعوا فى الدنیا. با توجه به معناى صنیعة (عمل خیر) به نظر مى رسد، مراد از «ما صنعوا» اعمال نیک، همانند دستگیرى از مستمندان و ... و مقصود از «ما کانوا یعملون» اعمال متعارف، همانند تجارت و ... باشد.
۴- اعمال انسانها در دنیا ، اگر جنبه الهى نداشته باشد ، در سراى آخرت فاقد ارزش بوده و ثمربخش نخواهد بود. (أُولئک ... بطل ما کانوا یعملون)
روایات و احادیث
۵- «عن أمیرالمؤمنین(ع) انه قرأ «...أُولئک الذین لیس لهم فى الأخرة إلاّ النار ...» ثم قال: کیف أستطیع الصبر على نار لو قذفت بشررة إلى الأرض لأحرقت نبتها؟...;[۱] از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که این آیه را قراءت کرد: «... أُولئک الذین لیس لهم فى الأخرة إلاّ النار ...»، سپس فرمود: من چگونه مى توانم صبر کنم بر آتشى که اگر جرقّه اى بر زمین افکند، روییدنیهاى آن را مى سوزاند؟ ...».
موضوعات مرتبط
- ارزشها: ملاک ارزشها ۴
- جهنم: عظمت آتش جهنم ۵
- جهنمیان: ۱
- دنیاطلبان: بى ارزشى عمل پسندیده دنیاطلبان ۳
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۱، ۳
- زهد: آثار زهد ۲
- سعادت: زمینه سعادت اخروى ۲
- عمل: ارزش اخروى عمل ۴; عوامل حبط عمل ۳
- قیامت: حبط عمل در قیامت ۳
- کافران: کافران در جهنم ۱; کافران دنیاطلب ۱
- نیت: آثار نیت ۴
منابع
- ↑ أمالى صدوق، ص ۴۹۶، ح ۷، مجلس ۹۰; بحارالأنوار، ج ۴۰، ص ۳۴۶، ح ۲۹.