النحل ٧١
ترجمه
النحل ٧٠ | آیه ٧١ | النحل ٧٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رَآدِّی»: اصل آن (رَآدِّینَ) است که نون در حالت اضافه حذف شده است و به معنی ردّکنندگان و برگشت دهندگان است. «ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ»: بردگان ایشان (نگا: نساء / و و و ...). «فَهُمْ فِیهِ سَوَآءٌ»: تا در آن برابر و یکسان گردند. «یَجْحَدُونَ»: انکار میکنند. نادیده میگیرند (نگا: أنعام / ، أعراف / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۵ - ۷۷،سوره نحل
- مفاد آيه (ان فى ذلك لاية لقوم يسمعون )
- معناى اينكه فرمود: شير خالص را از ميان فضولات شكم و خون به شما نوشانيديم
- معناى كلمه ((سكر)) و بيان مفاد آيه ((تتخذون منه سكرا و رزقا حسنا...))
- عدم دلالت جمله : ((تتخذون منه سكرا و رزقا حسنا)) بر مباح بودن مسكرات
- رد مطالبى كه صاحب ((روح المعانى )) در ارتباط با آيه مورد بحث بيان كرده است
- معنا و موارد استعمال كلمه ((وحى ))
- ايحائات و الهامات خداى سبحان به زنبور عسل
- وجه اينكه آيه زنبور عسل به ((لقوم يسمعون ))
- معناى جمله ((فما الذين فضلوا برادى رزقهم على ما ملكت ايمانهم ...))
- وجوه ديگرى كه در معناى آيه فوق گفته شده است
- ذكر نعمت داشتن فرزندان و نوادگان
- وجوهى كه در معناى آيه : ((ما لا يملك لهم رزقا فى السموات و الارض شيئا)) گفتهشده است
- مراد از مثل زدن براى خدا كه از آن نهى فرموده است (فلا تضربوا للهالامثال )
- مثلى براى اثبات توحيد ربوبى با استناد به وحدت منعم
- اقامه حجت بر توحيد و اشاره به مساءله نبوت با ذكر يكمثل
- چند وجه ديگر در تفسير آيه : ((و ضرب الله مثلا رجلين ...)) گفته شده است
- معناى ((غيبت )) و ((شهادت )) و مراد از غيبت آسمانها و زمين در ((ولله غيب السموات والارض ))
- بيان اينكه قيامت از غيب هاى سماوات و ارض است
- مفاد اينكه فرمود: امر ساعت (قيامت ) مانند چشم بر هم زدن يا نزديك تر از آن است
- عموميت قدرت خدا و نحوه تعلق آن به مخلوقات
- نكاتى كه از آيه : ((ولله غيب السموات و الارض ...)) استفاده مى شود
- بيان ضعف قولمفسرين به اينكه مراد علم به غيب آسمانها و زمين است
- چند روايت در تطبيق آيه ((و اوصى ربك الىالنحل ...)) بر پيامبر و اهل بيت او عليهم السلام
- روايتى در معناى ((حفده )) و در تطبيق جمله : ((من ياءمربالعدل )) بر اميرالمؤ منين و ائمه عليهم السلام
نکات آیه
۱- فزونى روزى برخى از انسانها بر بعضى دیگر، به دست خداوند و به تقدیر اوست. (و الله فضّل بعضکم على بعض فى الرزق)
۲- انسانها، در بهره مندى از رزق و روزى الهى، متفاوتند. (و الله فضّل بعضکم على بعض فى الرزق)
۳- اراده خداوند به تفاوت روزى انسانها، نشأت یافته از علم او به نیازها و مصالح واقعى آنهاست. * (إن الله علیم قدیر . و الله فضّل بعضکم على بعض فى الرزق) تصریح به اینکه خدا باعث برترى یافتن برخى بر برخى دیگر در روزى است - پس از تذکر به اینکه خدا عالم و قادر است - مى تواند گویاى این حقیقت باشد که این برترى دادنها عالمانه و نشأت یافته از آگاهى خداوند به مصالح و نیازهاى واقعى انسانهاست.
۴- تساوى کامل میان انسانها در بهره ورى از امکانات مادى و اقتصادى، ممکن نیست. (و الله فضّل بعضکم على بعض) برداشت فوق به خاطر این است که خداوند تفاوت انسانها را به صورت یک سنت بیان کرده و سنتهاى الهى نیز تغییرناپذیر است.
۵- برده داران، هیچ گاه برده هاى خود را در امکانات فراوان اقتصادى و معیشتى خویش، شریک نمى سازند و خود را با آنان مساوى و برابر نمى دانند. (فما الذین فضّلوا برادّى رزقهم على ما ملکت أیمنهم فهم فیه سواء) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که آیه در صدد بیان یک حکم اقتصادى درباره بردگان نباشد; بلکه براى بیان یک واقعیت خارجى و ارتباط آن با مسأله شرک باشد. بر این اساس پیام آیه چنین مى شود: شما که بردگان را با خود برابر نمى دانید، پس چطور برخى از بندگان خدا را با خدا برابر مى دانید و آنها را شریک او مى پندارید؟
۶- برده داران، خود را با برده ها برابر نمى دانند و هرگز از برده دارى دست برنمى دارند. (فما الذین فضّلوا برادّى رزقهم على ما ملکت أیمنهم فهم فیه سواء)
۷- سنت الهى در تفاوت روزى انسانها، به معناى عدم لزوم رعایت مساوات و عدالت اجتماعى، از سوى آنان نیست.* (و الله فضّل ... فما الذین فضّلوا برادّى رزقهم على ما ملکت أیمنهم فهم فیه سواء) برداشت فوق بر اساس این نکته است که جمله «فما الذین فضلوا ...» در مقام توبیخ از کسانى باشد که مساوات را میان خود مراعات نمى کنند و با توجه به صدر آیه، مى توان چنین برداشت کرد: خداوند گرچه انسانها را در روزى متفاوت قرار داده است; ولى این بدان معنا نیست که مردم مساوات را میان خود رعایت نکنند.
۸- آزادى و استقلال در تمامى شؤون زندگى، رزق و روزى خدادادى و از نعمتهاى روشن و برجسته الهى است. (فما الذین فضّلوا برادّى رزقهم على ما ملکت أیمنهم فهم فیه سواء أفبنعمة الله یجحدون)
۹- برخوردارى از امکانات و دریغ داشتن آن از زیردستان، در حقیقت انکار نعمت خداوندى است. (فما الذین فضّلوا ... أفبنعمة الله یجحدون)
۱۰- شرک به خدا، کفران نعمتهاى اوست. (أفبنعمة الله یجحدون) برداشت فوق با توجه به این نکته است که مخاطبان آیه مشرکان مکه مى باشند.
موضوعات مرتبط
- آزادى: منشأ آزادی ۸
- امور: امور ناممکن ۴
- انسان: تساوى انسان ها ۵، ۷; تفاوت اقتصادى انسان ها ۲، ۴; تفاوت روزى انسان ها ۲، ۷; مصالح انسان ۳; منشأ تفاوت روزى انسان ها ۳; نیازهاى مادى انسان ۳
- انفاق: حقیقت ترک انفاق ۹; ترک انفاق به زیردستان ۹
- برده: محرومیت اقتصادى برده ۵
- برده داران: بینش برده داران ۵، ۶; روش برخورد برده داران ۵; لجاجت برده داران ۶
- خدا: آثار علم خدا ۳; اراده خدا ۳; تکذیب نعمتهاى خدا ۹; روزیهاى خدا ۱، ۲، ۸; سنتهاى خدا ۷; مقدرات خدا ۱; نعمتهاى خدا ۸
- روزى: منشأ ازدیاد روزى ۱
- شرک: حقیقت شرک ۱۰
- عدالت: اهمیت عدالت اجتماعى ۷
- کفران: کفران نعمت ۱۰
- نعمت: نعمت آزادى ۸; نعمت استقلال ۸