الأعراف ٢٠٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۸ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

پروردگارت را در دل خود، از روی تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، یاد کن؛ و از غافلان مباش!

و پروردگار خويش را در ضمير خود و به آرامى هر صبح و شام با خوف و زارى ياد كن و از غافلان مباش
و در دل خويش، پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس، بى‌صداى بلند، ياد كن و از غافلان مباش.
خدای خود را با تضرّع و پنهانی و بی‌آنکه آواز برکشی در صبح و شام یاد کن و از غافلان مباش.
و پروردگارت را در دل خود بامدادان و شامگاهان از روی فروتنی و زاری و بیم و ترس به صدایی آرام وآهسته یاد کن و [نسبت به ذکر خدا] از بی خبران مباش.
پروردگارت را در دل خود به تضرع و ترس، بى‌آنكه صداى خود بلند كنى، هر صبح و شام ياد كن و از غافلان مباش.
و پروردگارت را در بامدادان و شامگاهان در دلت به زاری و ترس و بدون بانگ برداشتن، یاد کن و از غافلان مباش‌
و پروردگارت را در درون خويش به زارى و بيم و بدون آواى بلند گفتار، بامدادان و شبانگاهان ياد كن و از غافلان مباش.
پروردگارت را در دل خود، با فروتنی (در برابر خدا) و هراس (از او) و آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان یاد کن، و از زمره‌ی غافلان مباش.
و در خودت [:جانت] پروردگارت را - بامدادان و شامگاهان - با تضرّع و ترس - بی‌صدای بلند - یاد کن و از غافلان مباش.
و یاد کن پروردگار خویش را درون خود به زاری و ترس و پست‌تر از گفتار بلند بامدادان و شبانگاه و نباش از غافلان‌


الأعراف ٢٠٤ آیه ٢٠٥ الأعراف ٢٠٦
سوره : سوره الأعراف
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً»: فروتنانه و بیمناکانه. با فروتنی و هراس. این دو واژه حال بوده و به معنی (مُتَضَرُّعاً وَ خائِفاً) است، و یا این که مضافی در تقدیر است و در اصل چنین است: (ذا تَضَرُّعٍ وَ خِیفَةٍ). «دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ»: مراد این است که اگر خدای را همراه دل با زبان هم یاد کردی، آهسته‌تر از بلندکردن صدا و بالاتر از سرّ نهان، یعنی تنها گرداندن زبان باشد (نگا: اسراء / . «الْغُدُوِّ»: صبحگاهان. فاصله طلوع فجر و طلوع خورشید. «الآصالِ»: جمع أَصیل: شامگاهان. فاصله عصر و مغرب.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- خداوند از پیامبرش خواست تا متوجه مقام ربوبى وى بوده و او را در دل و جان خویش یاد کند. (و اذکر ربک فى نفسک)

۲- خشوع در برابر خدا و هراس از مقام ربوبى او، از آداب توجه به خدا و یاد کردن اوست. (و اذکر ربک فى نفسک تضرعا و خیفة) «تضرع» به معناى خشوع و اظهار کوچکى است و «خیفه» به معناى ترسیدن و هراس داشتن است. «تضرعا» و «خیفه» مصدر و در آیه شریفه به معناى اسم فاعل (متضرعا) و (خائفا) مى باشند. یعنى: یاد کن پروردگارت را با حالت خشوع و هراس.

۳- خداوند از پیامبر(ص) خواست تا لب به ذکر او گشاید و زبانش را به یاد او مترنم سازد. (و اذکر ربک ... دون الجهر من القول) برداشت فوق بر این اساس است که «دون الجهر ... » عطف بر «فى نفسک» باشد. بر این مبنا آیه شریفه اشاره به دو گونه ذکر دارد: ذکر قلبى که «فى نفسک» آن را بیان مى کند، ذکر زبانى که «دون الجهر من القول» به آن اشاره دارد.

۴- پرهیز از آواى بلند در ذکر زبانى، از آداب لب گشودن به ذکر خداوند است. (و اذکر ربک ... دون الجهر من القول) «دون» به معناى پایینتر و «جهر» به معناى آشکار کردن و علنى ساختن و «من القول» بیان براى «الجهر» است. بنابراین «الجهر من القول»، یعنى بلند کردن صدا و «دون الجهر من القول»، یعنى ادا کردن لفظ و سخن پایینتر از حد جهر.

۵- انسانها باید در دل و جان به یاد خدا بوده و در هر صبح و عصر لب به ذکر او گشایند. (و اذکر ربک ... بالغدو و الاصال) «غدوة» (مفرد غدو) به معناى صبح (زمان طلوع فجر تا طلوع خورشید) است. «آصال» جمع و یا جمع الجمع «اصیل» است و اصیل به زمان میان عصر تا مغرب گفته مى شود. قابل ذکر است که «ال» در «الغدو» و «الأصال» براى استغراق است و افاده عموم مى کند ; یعنى هر صبح و عصر.

۶- خداوند پیامبر(ص) را از اینکه در زمره غافلان باشد برحذر داشت. (و لاتکن من الغفلین)

۷- غفلت از یاد خدا، امرى نکوهیده و نارواست. (و لاتکن من الغفلین)

۸- یاد کردن خدا در هر صبح و عصر، انسان را از زمره غافلان بیرون مى کند. (و اذکر ربک ... بالغدو و الاصال و لاتکن من الغفلین)

روایات و احادیث

۹- عن رسول اللّه(ص) قال: «و اذکر ربک فى نفسک» یعنى مستکینا «و خیفة» یعنى خوفا من عذابه «و دون الجهر من القول» یعنى دون الجهر من القرائة «بالغدو و الأصال» یعنى بالغداة و العشى.[۱] از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود: «و اذکر ربک فى نفسک [تضرعا]» یعنى خدا را در دل خود با خضوع و خاکسارى یاد کن. و «خیفة» یعنى با ترس از عذاب او. و «دون الجهر من القول» یعنى بدون صداى بلند. و «بالغدو و الأصال» یعنى در صبح و شام.

موضوعات مرتبط

  • انسان: مسؤولیت انسان ۵
  • خدا: اوامر خدا ۱، ۳ ; ترس از خدا ۲ ; ربوبیت خدا ۱، ۲ ; هشدارهاى خدا ۶
  • ذکر: آثار ذکر ۸ ; آداب ذکر ۲ ; اهمیت ذکر خدا ۳ ; خشوع در ذکر ۲ ; ذکر خدا ۱، ۵ ; ذکر در صبح ۵، ۸ ; ذکر در عصر ۵، ۸
  • عمل: ناپسند ۷
  • غفلت: اجتناب از غفلت ۶ ; سرزنش غفلت ۷ ; غفلت از خدا ۷ ; موانع غفلت ۸
  • محمد(ص): مسؤولیت محمد(ص) ۱، ۳ ; هشدار به محمد(ص) ۶
  • وِرد: آداب وِرد ۴ ; اهمیت وِرد ۳، ۵ ; صدا در وِرد ۴ ; وقت وِرد ۵

منابع

  1. تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۴۴، ح ۱۳۵ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۱۲، ح ۴۲۴.