الزمر ٥١
کپی متن آیه |
---|
فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا کَسَبُوا وَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هٰؤُلاَءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئَاتُ مَا کَسَبُوا وَ مَا هُمْ بِمُعْجِزِينَ |
ترجمه
الزمر ٥٠ | آیه ٥١ | الزمر ٥٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مُعْجِزِینَ»: (نگا: توبه / و انعام / یونس / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِنَ قَارُونَ کَانَ مِنْ قَوْمِ... (۰) وَ ابْتَغِ فِيمَا آتَاکَ اللَّهُ... (۰) قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى... (۰)
تفسیر
- آيات ۳۸ - ۵۲ سوره زمر
- احتجاج عليه مشركين بر وحدانيت خداى تعالى در خلقت و ربوبيت
- معناى توفى انفس و وجه اسناد آن به خداوند در جايى ، و به ملك الموت ورسل در جاهاى ديگر
- اشاره به تغاير نفس و بدن و اينكه مردن و خواب هر دو توفى و قبض روح است
- توضيح اينكه شفاعت كننده بايد، مالك باشد، پس همه شفاعت ها از آن خدا و منتهى بهاوست كه مالك همه چيز است
- اشاره به اينكه شفيع حقيقى تنها خداوند است
- وصف عذابى كه ظالمان منكران معاد در قيامت مى بينند
- ناسپاس بودن آدمى ، كه چون خدا نعمتى به او داد مى گويد: اوتيته على علم
- دو جواب به انسان ناسپاس متنعمى كه برخوردارى مستند به خود مى داند
- رواياتى درباره توفى انفس ، خواب و رؤ يا
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِينَ «51»
پس (نتيجه) اعمال بدى كه مرتكب شده بودند به آنان رسيد و كسانى از اينان (كافران مكّه) كه ستم كردند به زودى بدى آن چه را انجام دادهاند به ايشان خواهد رسيد و آنان نمىتوانند ما را درمانده كنند (و از ما بگريزند).
نکته ها
آيه 50 به طور كلى مىفرمايد: آنچه مجرمان در دنيا كسب كردهاند، در قيامت به كارشان نمىآيد. در آيات ديگر قرآن مصاديق آن چه كسب كردهاند بيان شده است، از جمله:
«لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ» «1»* هرگز اموالشان كارساز نيست.
«ما أَغْنى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ» «2» هرگز جمعيّتشان كارساز نيست.
«لا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ» «3» هرگز تدبيرشان كارساز نيست.
قارون نيز سرمايهى خود را نتيجهى دانش و تفكّر و سياست اقتصادى خود مىدانست و مىگفت: «إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدِي» «4» لذا قرآن در اين آيه مىفرمايد: «قَدْ قالَهَا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» اين سخن تازگى ندارد.
پیام ها
1- از نمونههاى تاريخى براى هدايت و تربيت بهره گيريم. «قَدْ قالَهَا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
2- تاريخ، بهترين گواه است كه مال و ثروت به هنگام قهر الهى، نه در دنيا انسان را نجات مىدهد و نه در آخرت. «فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ» (وقتى قارون به زمين فرو رفت، هيچ گروهى نتوانست او را نجات دهد). «5»
«1». آل عمران، 10.
«2». اعراف، 48.
«3». طور، 46.
«4». قصص، 78.
«5». قصص، 81.
جلد 8 - صفحه 186
3- سنّتهاى الهى قانونمند است و زمان و مكان در آن اثرى ندارد. نسبت به گذشتگان: «فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا» و نسبت به آيندگان: «سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا»
4- اسباب نجات در قيامت، امورى غير از ثروت و قدرت است. «فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ»
5- سرنوشت انسان به دست خود اوست. «فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا»
6- مجرمان از دور كردن قهر خداوند نسبت خود عاجزند. «سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِينَ (51)
فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا: پس رسيد ايشان را جزاى بديها كه كسب كردند از معاصى، وَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ: و آنانكه ستم كردند به ناسپاسى و حق ناشناسى از اين گروه مشركان معاصر تو، سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا: زود باشد برسد ايشان را عقوبات اعمال بدى كه كردهاند چنانچه به امم سابقه رسيد، وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِينَ: و نيستند ايشان عاجز كنندگان ما از تعذيب به اين وجه كه تعذيب را از ما بازدارند، يا از آن گريزند و از تحت قدرت ما بيرون روند. مروى است بعد از نزول اين آيه خداى تعالى هفت سال ايشان را به شدت قحط مبتلا ساخت و صناديد آنها را روز بدر قتل رسانيد. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِينَ (51) أَ وَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (52) قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (53) وَ أَنِيبُوا إِلى رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (54) وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ (55)
ترجمه
پس رسيد بآنها بديهاى آنچه كسب كردند و كسانيكه ستم كردند از اينها بزودى ميرسد بآنها بديهاى آنچه كسب كردند و نيستند آنها عاجز كنندگان
آيا ندانستند كه خدا فراخ ميگرداند روزى را براى هر كه بخواهد و تنگ ميگرداند همانا در اين هر آينه آيتها است براى گروهى كه ايمان مى آورند
بگو اى بندگان من كه زياده روى نموديد بر ضرر خودتان نوميد نشويد از رحمت خدا همانا خدا ميآمرزد گناهان را تمامى همانا او آمرزنده مهربانست
و بازگشت كنيد بسوى پروردگارتان و انقياد نمائيد براى او پيش از آنكه بيايد شما را عذاب پس يارى كرده نشويد
و پيروى كنيد بهترين چيزى را كه فرستاده شد بسوى شما از پروردگارتان پيش از آنكه بيايد شما را عذاب ناگاه با آنكه
جلد 4 صفحه 504
شما ندانيد وقت آن را.
تفسير
خداوند متعال جزاى بد اعمال بد قارون و اتباع او را كه در گفتار تبعيت از او نمودند يا قول او را پسنديدند بآنها رسانيد و اينكه از جزاء ببد تعبير شده و ميشود براى ازدواج كلام يعنى جور بودن سخن است مانند و جزاء سيئة سيئة مثلها و از كفار قريش و امثال آنها هم كه در باره پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و اهل بيت اطهارش از هيچگونه ظلمى دريغ ننمودند انتقام خواهد كشيد و جزاء بد اعمال بدشان را در دنيا و آخرت بآنها خواهد رسانيد و آنان نميتوانند خدا را عاجز از اجراء مراد خود كنند و مقصود او را از او فوت نمايند چنانچه در مكه مبتلا بقحط و غلا شدند و در جنگ بدر بزرگانشان مقتول و اسير گشتند و صدق وعده خداوند ظاهر گرديد و عجب در آنست كه آنها امر توسعه و تضييق روزى را بدست خدا ميدانستند و با وجود اين بمال و جاه خودشان مغرور و از ياد خدا غافل ميشدند و اظهارات سابقه را مينمودند كه ما بدانش خودمان ثروتمند شديم با آنكه خداوند بر حسب مصلحت بندگان را غنى و فقير مينمايد و اهل ايمان ميدانند حكمت آنرا و در بسيارى از موارد معرفت بآن پيدا ميكنند و از آن معرفتشان بخداى يگانه زياد ميشود و بندگان خدا هر قدر معصيت كار باشند و بر خودشان بزيادى گناه جنايت وارد نموده باشند نبايد مأيوس از رحمت خدا باشند چون يأس از رحمت حق بخودى خود از معاصى كبيره است و خداوند تمام گناهان را هر قدر بزرگ باشد مىآمرزد چون او بسيار آمرزنده و مهربان است اگر مقرون بتوبه و انابه بدرگاه خدا و انقياد از احكام او و اخلاص در عمل گردد پيش از مشاهده عذاب الهى نه بعد كه ديگر وقت توبه گذشته و خدا و اولياء او با چنين مجرمى كمك نخواهند نمود و غير شرك را بدون توبه هم ممكن است بيامرزد چون آمرزش آن را معلّق بمشيّت خود فرموده و فضل و كرم او بيش از اينها است ولى منوط بقبول ولايت ائمه اطهار است چون اگر كسى قائل بولايت يكى از آن ذوات مقدسه نباشد محكوم بكفر واقعى است اگر چه بعضى از احكام اسلام از قبيل طهارت ظاهرى بر او مرتب شود و توبه از كفر بايمان و انقياد از او امر خدا و پيغمبر و امام است و آن عبارت از متابعت و
جلد 4 صفحه 505
پيروى بهترين كتب آسمانى است كه قرآن منزل از جانب خدا است بسوى بندگان خود براى هدايت آنها بوسيله بيانات خانواده و بيتى كه محيط وحى و تنزيل است و اينكه بعضى از مفسّرين متابعت از بهترين نازل شده را عبارت از پيروى واجب و حرام دانستهاند و بعضى از واجب و مستحب و بعضى از ناسخ و غير اينها را كه منسوخ و مباح و مرخّص باشد غير احسن خواندهاند بنظر حقير حسنى ندارد چون تمام احكام قرآن بجاى خود حسن و احسن و دين اسلام اكمل اديان است و بايد بهتر بودن آن از ساير اديان حقّه در زمان خود و ساير كتب سماوى مراد باشد نه بهتر بودن بعضى از احكام اين دين از بعضى ديگر كه ذكر شد و در خاتمه تأكيد فرموده نزول عذاب را براى تهديد و تصريح بآنكه ناگهانى و بىخبر خواهد بود و ظاهرا همان عذاب موعود در آيه اوّل است كه بيان شد و بر آنها وارد گرديد و در روايات متعدّده از ائمه اطهار تصريح شده كه آيه دالّه بر مغفرت گناهان هر قدر باشد مخصوص بشيعيان امير المؤمنين و ائمه طاهرين عليهم السّلام است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه نيست در قرآن آيهئى كه وسيعتر باشد در رحمت و مغفرت از يا عبادى الّذين أسرفوا تا آخر و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل شده كه دوست ندارم كه دنيا و ما فيها از آن من باشد و اين آيه نباشد و گفتهاند در باره بعضى از اهل ارتداد و كسانيكه تصوّر مينمودند گناهشان مغفور نميشود مانند وحشى قاتل حمزه سيّد الشهداء نازل شده ولى اعتبار بعموم كلام است نه خصوص مورد و واضح است كه مراد مغفرت تمام گناهان بدون قيد و شرط نيست چون لازمه اين الغاء تمام عقوبات معاصى است بلكه يا معلّق به مشيّت است كه در آيات ديگر ذكر شده و يا مقيّد بتوبه و انابه و لذا بلا فاصله بعد از اين آيه امر بآن شده و اين اقوى در نظر است و اللّه اعلم
جلد 4 صفحه 506
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَأَصابَهُم سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِن هؤُلاءِ سَيُصِيبُهُم سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُم بِمُعجِزِينَ (51)
پس بپيشينيان اصابة كرد اعمال زشت آنها را که كسب كردند بلاها و عذابها و دود آنها در چشمشان رفت و كسانيهم که از اينکه مشركين و ظالمين هستند بزودي اصابة ميكند آنها را سيئاتي که كسب كردند و دودش در چشم آنها ميرود و بعذابهايش گرفتار ميشوند.
فَأَصابَهُم سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا قوم نوح بغرق و طوفان عاد بباد سموم ثمود بصيحه و رجفه و صاعقه قوم لوط بامطار حجاره و خسف بفرعونيان بضفادع و قمل و بالاخره بغرق قوم شعيب بصاعقه و صيحه و اصحاب فيل بامطار حجاره از سجيل وَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِن هؤُلاءِ از اينکه مشركين و كفار قوم تو که ظلم كردند چه اندازه بپيغمبر اكرم سنگ بقدمهايش ميزدند تا مجروح شد خاكروبه و شكمبه شتر بر سرش ريختند عبا بگردنش فشار دادند حتي عهدنامه نوشتند که به او و گروندگان باو چيز نفروشند و آن قدر سخت گرفتند که سه سال در شعب ابي- طالب بسختي زندگي كردند عاقبت تصميم قتل او را گرفتند و اطراف خانه او را محاصره كردند تا حضرتش مأمور بهجرت شد پس از آن هم چندين مرتبه لشكر كشي كردند که او و تمام مسلمين را بكشند و اسلام را از بين ببرند خداوند حفظ فرمود.
سَيُصِيبُهُم سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا از قتل و اسيري و ذلت و خواري و عذابهاي
جلد 15 - صفحه 329
قيامت.
وَ ما هُم بِمُعجِزِينَ که بتوانند خدا را و رسول او را عاجز كنند که جلوگيري از عذاب آنها شود و خود را از عذاب نجات دهند وعده الهيست تخلف پذير نيست.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 51)- «سپس بدیهای اعمالشان به آنها رسید» (فَأَصابَهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا). و هر کدام به نوعی از عذابهای الهی، طوفان، سیلاب، زمین لرزه، و صیحههای آسمانی، گرفتار شدند، و از میان رفتند.
ج4، ص237
بعد میافزاید: این سرنوشت منحصر به آنها نبود «و ظالمان این گروه [اهل مکّه] نیز به زودی گرفتار بدیهای اعمالی که انجام دادهاند خواهند شد، و هرگز نمیتوانند از چنگال عذاب الهی بگریزند» (وَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِینَ).
بلکه از آنها نیز فراتر میرود و همه ستمگران مغرور و بیخبر از خدا را در تمام اعصار و قرون شامل میشود.
نکات آیه
۱ - گرفتار شدن قشر مرفه و ناسپاس ملت هاى گذشته به عذاب و پیامدهاى ناگوار رفتار بد خود (إذا خوّلنه نعمة منّا ... فأصابهم سیّئات ماکسبوا)
۲ - رفاه مندى و برخوردارى از نعمت ها در سایه تلاش و دانش اقتصادى، در صورت همراه بودن آن با ناسپاسى و غفلت از منشأ خدایى آنها، هلاکت و بدبختى در دنیا را در پى خواهد داشت. (فما أغنى عنهم ما کانوا یکسبون فأصابهم سیّئات ما کسبوا)
۳ - بدکردارى و زشت کارى، داراى نتایج و پیامدهاى هلاکت بار دنیایى (فأصابهم سیّئات ماکسبوا)
۴ - سرنوشت انسان، در گرو چگونگى رفتار خود او است. (فأصابهم سیّئات ماکسبوا)
۵ - مرفهان و برخورداران ناسپاس جامعه، از ستمگران اند. (و الذین ظلموا من هؤلاء) «و الذین ظلموا من هؤلاء»، هر چند اشاره به مرفهان ناسپاس در آغاز، بعثت دارد; ولى آیه شریفه بیانگر حکمى عام و فراتر از مورد خاص نزول مى باشد.
۶ - ناسپاسى و نادیده گرفتن نقش خداوند در برخوردارى از نعمت ها، ظلم است. (و الذین ظلموا من هؤلاء) توصیف مرفهان ناسپاس به ستمگران، حاکى از مطلب یاد شده است.
۷ - همسانى سرنوشت هلاکت بارِ مرفهان ناسپاس، براى همیشه تاریخ و یکسانى سنت الهى درباره آنان (قد قالها الذین من قبلهم ... فأصابهم سیّئات ماکسبوا و الذین ظلموا من هؤلاء سیصیبهم سیّئات ماکسبوا)
۸ - مرفهان ناسپاس، در معرض عذاب و سرنوشت هلاکت بار خویش اند. (و الذین ظلموا من هؤلاء سیصیبهم سیّئات ماکسبوا)
۹ - ناتوانى انسان ها در دنیا، از دفع عذاب الهى و پیامدهاى هلاکت بار ستم خویش (و الذین ظلموا من هؤلاء سیصیبهم سیّئات ماکسبوا و ما هم بمعجزین)
۱۰ - انسان ها، مقهور اراده و قدرت خدا هستند. (و ما هم بمعجزین)
موضوعات مرتبط
- اقوام پیشین: آثار عمل ناپسند اقوام پیشین ۱; موجبات عذاب اقوام پیشین ۱
- انسان: عجز انسان ۹، ۱۰
- خدا: حاکمیت اراده خدا ۱۰; حاکمیت قدرت خدا ۱۰; حتمیت عذابهاى خدا ۹; سنتهاى خدا ۷
- خود: ظلم به خود ۹
- رفاه: زمینه رفاه ۲
- سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۴
- شقاوت: زمینه شقاوت دنیوى ۲
- ظالمان: ۵
- ظلم: کیفر ظلم ۹
- عذاب: اهل عذاب ۱; عجز از دفع عذاب ۹
- علم: آثار علم ۲
- عمل: آثار عمل ۲، ۴; آثار عمل ناپسند ۳
- غفلت: آثار غفلت ۲; ظلم غفلت از خدا ۶; غفلت از منشأ نعمت ۲
- کفران: آثار کفران نعمت ۲; ظلم کفران نعمت ۶
- کفران کنندگان: خطر عذاب کفران کنندگان ۸; ظلم کفران کنندگان ۵; فرجام کفران کنندگان ۷، ۸; موجبات عذاب کفران کنندگان ۱; هلاکت کفران کنندگان ۷، ۸
- مرفهان: آثار عمل ناپسند مرفهان ۱; خطر عذاب مرفهان ۸; فرجام مرفهان ۷، ۸; کفران نعمت مرفهان ۷; مرفهان کفران کننده ۵; هلاکت مرفهان ۸
- هلاکت: زمینه هلاکت ۲; زمینه هلاکت دنیوى ۳
منابع