المائدة ١٠٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۵۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
فَإِنْ‌ عُثِرَ عَلَى‌ أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْماً فَآخَرَانِ‌ يَقُومَانِ‌ مَقَامَهُمَا مِنَ‌ الَّذِينَ‌ اسْتَحَقَ‌ عَلَيْهِمُ‌ الْأَوْلَيَانِ‌ فَيُقْسِمَانِ‌ بِاللَّهِ‌ لَشَهَادَتُنَا أَحَقُ‌ مِنْ‌ شَهَادَتِهِمَا وَ مَا اعْتَدَيْنَا إِنَّا إِذاً لَمِنَ‌ الظَّالِمِينَ‌

ترجمه

و اگر اطلاعی حاصل شود که آن دو، مرتکب گناهی شده‌اند (و حق را کتمان کرده‌اند)، دو نفر از کسانی که نسبت به میت، اولی هستند، به جای آنها قرار می‌گیرند، و به خدا سوگند یاد می‌کنند که: «گواهی ما، از گواهی آن دو، به حق نزدیکتر است! و ما تجاوزی نکرده‌ایم؛ که اگر چنین کرده باشیم، از ظالمان خواهیم بود!»

ترتیل:
ترجمه:
المائدة ١٠٦ آیه ١٠٧ المائدة ١٠٨
سوره : سوره المائدة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عُثِرَ»: اطّلاع یافته شد. «إسْتَحَقَّا»: مرتکب شده‌اند. «إِسْتَحَقَّ»: مرتکب شده است. استحقاق پیدا کرده است. «الأوْلَیَانِ»: مثنی أَوْلَی است به معنی احقّ و اقرب، یعنی: شایسته‌تر (از دیگر وارثان برای ترکه) و نزدیکتر (از آنان به متوفّی). فاعل فعل (إِسْتَحَقَّ) است. «إِسْتَحَقَّ ... عَلَیْهِمُ الأوْلَیَانِ»: دو نفری که از دیگر وارثان برحق‌تر و به متوفّی نزدیکتر باشند. دو نفر از میان وارثانی که گواهان نخست بر آنان ستم کرده‌اند. با توجّه به معنی اخیر، (إِسْتَحَقَّ عَلَیْهِمْ) یعنی بر آنان ستم کرده‌اند، و (أوْلَیَانِ) در معنی (اوّلانِ) به کار رفته است. یعنی دو شاهدی که قبلاً سوگند یاد کردند و برای ادای شهادت أوْلَی و احقّ بودند. «عَلَیْهِمْ»: حرف (عَلی) در اینجا در معنی معمولی خود یعنی (بر) و به معنی (از) به کار رفته است (نگا: مطفّفین / .


نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: كسانى كه روايت قبل را درباره شأن و نزول ذكر نمودند، چنين گويند: كه اين آيه درباره رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نازل شد. موقعى كه آن دو نفر را سوگند داد و آن‌ها سوگند ياد كردند كه چيزى از اموال او را برنداشتند پس از اين سوگند ظرف نقره اى را كه منقوش و مذهب بود نزد آن دو نفر يافتند.

وراث از آنها پرسيدند كه آيا اين ظرف جزء متاع بوده يا نه؟ گفتند: بلى جزء متاع بوده ولى ما از او خريدارى كرده بوديم لذا براى رفع دعوى نزد پيامبر آمدند و اين آيه نازل گرديد و بعد رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور فرمود كه دو نفر از وراث سوگند ياد كنند كه اين دو نفر مسيحى خيانت ورزيده اند. دو نفر از وراث سوگند ياد كردند و مستحق ظرف نقره اى شدند و تميم مسيحى بعد از آن كه مسلمان گرديد، مى گفت: خدا و رسول او راست مى گفتند، ظرف نقره اى را من برداشته بودم.[۳]

تفسیر


نکات آیه

۱- شهادتهاى ناحق بى اعتبار و احکام مبتنى بر آن ملغاست (فان عثر على انهما استحقا اثماً فاخران یقومان مقامهما) عَثْر و عُثور مصدر عُثِر به معناى آگاه شدن و اطلاع یافتن است و «استحقا» باب استفعال از «حق» مى باشد. و از جمله معانى باب استفعال، جلوه دادن و قلمداد کردن است. مى توان گفت همین معنا از «استحقا» اراده شده است. بنابراین جمله «فان عثر ...» یعنى اگر معلوم شد که شاهدان گناهى (شهادت ناحقى) را حق جلوه دادند ... .

۲- شهادت به ناحق و قسم دروغ، گناه است. (فان عثر على انهما استحقا اثماً) مراد از «اثماً» به قرینه «انا اذاً لمن الاثمین» شهادتهاى دروغین است.

۳- پى جویى نکردن براى اثبات نادرستى شهادت شاهدان وصیت، امرى شایسته و نیکو است. (فان عثر على انهما استحقا اثماً) گرچه عثار و عُثور به معناى ساقط شدن است ولى مجازاً درباره کسى که بدون پى جویى از امر بدان آگاهى مى یابد، استعمال مى شود (برگرفته از مفردات راغب) مجهول بودن فعل «عُثر» نیز مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

۴- دو مرد از کسانى که شهادت دروغین شاهدان بر وصیت، بر ضرر آنان تمام شده مى توانند در مقام شهادت برآمده و شهادت خویش را ادا کنند (فاخران یقومان مقامهما من الذین استحق علیهم الأولین) مفعول «استحق» کلمه «اثماً» مى باشد که به قرینه فراز قبل حذف شده است و «اولیان» فاعل آن مى باشد. بنابراین و با توجه به آنچه درباره «استحقا اثماً» گفته شده «من الذین استحق ...» چنین معنا مى شود آن دو مرد جایگزین در امر شهادت باید از کسانى باشند که شاهدان پیشین با حق جلوه دادن شهادت دروغین خویش ضررى را متوجه آنان کرده اند.

۵- حضور شاهدان به هنگام وصیت، ملاک اولویت ایشان، نسبت به کسانى که مدارک دیگرى بر اثبات وصیت دارند. (من الذین استحق علیهم الأولین) «اولیان» صیغه تفضیل و به معناى سزاوارتران است و مراد از آن همان شاهدان نخستین مى باشد. اولویت داشتن آنان و سزاوارتر بودنشان نسبت به دیگران یا بدین جهت است که وصیت کننده از آنان خواسته شهادت دهند و آنان را بر این کار برگزیده است اگر چه دیگران نیز وصیت او را شنیده باشند و یا بدین جهت است که این دو شاهد در مجلس وصیت حاضر بوده اند ولى دیگران حضور نداشته اند و از طریقى دیگر به چگونگى وصیت پى برده اند، برداشت فوق ناظر به دومین احتمال است.

۶- شهادت شاهدان جایگزین در امر وصیت، تنها با سوگند به خدا معتبر و داراى ارزش قانونى است. (فیقسمان باللّه)

۷- شاهدان جایگزین در امر وصیت باید در سوگند خویش بیان کنند که شهادت آنان حق است، نه شهادت شاهدان پیشین (فیقسمان باللّه لشهدتنا احق من شهدتهما) «احق» افعل تفضیل است و هدف از بیان آن حقانیت شهادت دهندگان جایگزین است و نفى حقانیت شاهدان نخستین نه مقایسه بین آن دو و بیان این معنا که یکى صحیح و دیگر صحیح تر باشد. جمله «فان عثر ...» دلالت بر این تفسیر دارد.

۸- شاهدان جایگزین در امر وصیت باید در سوگند خویش بیان دارند که هرگز با شهادتشان ستمى را روا نداشته اند. (فیقسمان باللّه ... ما اعتدینا)

۹- شاهدان جایگزین در امر وصیت باید در خاتمه سوگند خویش تأکید کنند که در صورت خیانت در شهادت از ستمکاران محسوب مى شوند. (فیقسمان باللّه إنّا اذاً لمن الظلمین)

۱۰- شهادت به ناحق و قسم دروغ، تجاوز به حقوق دیگران و ستمکارى در حق ایشان است. (و ما اعتدینا إنّا اذاً لمن الظلمین)

موضوعات مرتبط

  • حقوق: احقاق حقوق ۴
  • سوگند: اعتبار سوگند ۶ ; سوگند به خدا ۶ ; سوگند دروغ ۱۰ ; کیفیت سوگند در وصیت ۹ ; گناه سوگند دروغ ۲
  • ظالمان:۹
  • ظلم: موارد ظلم ۱۰
  • عمل: پسندیده ۳
  • گناه: موارد گناه ۲
  • گواهان: وصیت ۴، ۵، ۶، ۷ ; گواهى گواهان وصیت ۳
  • گواهى: احکام گواهى ۱، ۴ ; اولویت در گواهى ۵ ; خیانت در گواهى ۹ ; صحت گواهى بر وصیت ۳ ; عدالت در گواهى ۸ ; کیفیت گواهى بر وصیت ۶، ۷، ۸، ۹ ; گناه گواهى ناحق ۲ ; گواهى دروغ ۴ ; لغو ۱ ; گواهى ناحق ۱، ۱۰
  • مردم: تجاوز به حقوق مردم ۱۰
  • نظام جزایى:۱
  • وصیت: اثبات وصیت ۵ ; احکام وصیت ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹ ; سوگند در وصیت ۷، ۸

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۳، ص ۲۳۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳۲۳.
  3. صاحب مجمع البيان گويد: دو نفر اولياء ميت و وراث آن عمرو بن العاص و مطلب بن ابى وداعة سهمى بوده اند.