القصص ٨٥
ترجمه
القصص ٨٤ | آیه ٨٥ | القصص ٨٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَرَضَ»: واجب گردانده است. مراد تبلیغ قرآن و عمل به آن و رساندن اوامر یزدان به مردمان است (نگا: نور / مائده / و ). «رَآدّ»: برگرداننده. «مَعَادٍ»: زادگاه و جایگاه که مراد مکّه است. روز رستاخیز یا محشر و میعادگاه حساب و کتاب که برای پیغمبر ورود به بهشت را به دنبال دارد. بهشت که محلّ برگشت مؤمنان بدان است. تنوین مَعادٍ، برای تعظیم است. «مَن جَآءَ بِالْهُدی»: مراد خود پیغمبر است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْکَ مِنْ... (۱) يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ... (۲) فَلَنَسْأَلَنَ الَّذِينَ أُرْسِلَ... (۰) وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ... (۳) وَ الْفَتْحُ (۱) وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ... (۰) فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ... (۱) وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي کُلِ أُمَّةٍ... (۳)
تفسیر
- آيات ۸۵ - ۸۸، سوره قصص
- معناى آيه و وجوه مختلفى كه درباره مراد از ((معاد)) در آن گفته شده است
- معناى جلمه ((قل ربى احملم من جاء بالهدى ...)) و سخن بعضى مفسران درباره آن
- شرح و توضيح اينكه توحيد خداوند را به ((كل شى ء هالك الا وجهه ))تعليل فرمود
- بيان وجه ديگرى در تغيير ((كل شى ء هالك الا وجهه ))
- جواب به يك شبه و اشاره به اينكه مقصود از هلاكت نابودى نيست
- وجوه مختلف و متعددى كه درباره مراد از هلاكتكل شى ء و استثناى وجه خدا گفته شده است .
- بحث روايتى
- (رواياتى درباره معنى و مفاد جمله : ((كل شى ء هالك الا وجهه ))
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص) پیش از هر کس، موظف به پیروى از قرآن و عمل کردن به دستورات آن بود. (إنّ الذى فرض علیک القرءان) «فَرْض» (مصدر «فَرَضَ») به معناى واجب کردن است. بنابراین «فرض علیک القرآن»; یعنى، «قرآن را بر تو واجب فرمود». واجب شدن قرآن بر پیامبر(ص) مى تواند به این معنا باشد که عمل کردن به دستورات آن نخست بر خود آن حضرت واجب مى باشد و سپس بر دیگران. هم چنین مى تواند به این معنا باشد که پیامبر(ص) وظیفه دارد قرآن را بر مردم تلاوت کند و پیام آن را به مردم ابلاغ نماید. برداشت فوق بر پایه احتمال اول است.
۲ - دفاع از حریم قرآن و پیروى از تعالیم آن، عامل هجرت پیامبر(ص) از مکه (إنّ الذى فرض علیک القرءان لرادّک إلى معاد) این که خداوند پیش از وعده به بازگشت پیامبر(ص) به مکه، مسأله وجوب عمل به تعالیم قرآن را مطرح ساخته است; مى تواند به علّتِ هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه اشاره داشته باشد.
۳ - تلاوت آیات قرآن براى مردم و ابلاغ پیام آن به ایشان، وظیفه اى الهى برعهده پیامبر(ص) (إنّ الذى فرض علیک القرءان)
۴ - اقدام خداوند به دلدارى دادن به پیامبر(ص)، اعلام حمایت از وى و تضمین بازگشت مجدد آن حضرت به مکه (إنّ الذى فرض علیک القرءان لرادّک إلى معاد) کلمه «معاد» اسم مکان و به معناى بازگشت گاه است و بر محل سکونت افراد (خانه، دِه و شهر) اطلاق مى شود; زیرا انسان هر کجا که برود سرانجام به آن محل بازمى گردد. در آیه مراد از «معاد» شهر پیامبر (مکه) است. درباره شأن نزول این آیه گفته اند: هنگامى که پیامبر(ص) به قصد هجرت از مکه خارج شد و به محلى به نام جحفه رسید دلش هواى مکه کرد و از این که زادگاه خود و پدرانش و حرم جدش حضرت ابراهیم(ع) را به ناچار ترک مى کند، سخت ناراحت شد. در این حال آیه بالا نازل گردید و خداوند او را دلدارى داد و حمایت قطعى خود را از آن حضرت اعلام کرد و وعده فرمود که او را بار دیگر به مکه باز خواهد گرداند.
۵ - نوید خداوند به پیامبر(ص) مبنى بر دگرگون ساختن وضع مکه و غلبه دادن توحید و ایمان بر شرک و کفر (به هنگام بازگرداندن مجدد وى به آن شهر) (لرادّک إلى معاد) «معاد» در آیه، نکره موصوفه است که صفت آن حذف شده و تقدیر آن چنین است: «لرادُّک إلى معاد غیر ما هو الآن; ترا به شهرى بازمى گرداند که وضع آن غیر از وضعى باشد که الآن دارد». بنابراین تعبیر یاد شده به بازگشت فاتحانه پیامبر(ص) به مکه و دگرگون شدن اوضاع آن شهر با ورود آن حضرت اشاره دارد.
۶ - پیامبر(ص) داراى جایگاهى بس رفیع و بلند در جهان آخرت (إنّ الذى فرض علیک القرءان لرادّک إلى معاد) برخى از مفسران آیه بالا را ادامه آیات پیشین - که مربوط به جهان آخرت است - دانسته و «معاد» را به جایگاه پیامبر(ص) در آن جهان تفسیر کرده اند. بر این اساس نکره آمدن «معاد» حکایت از رفعت و بلندى عظیم آن جایگاه دارد.
۷ - جایگاه رفیع پیامبر(ص) در سراى آخرت، پاداش رسالت او از جانب خداوند (إنّ الذى فرض علیک القرءان لرادّک إلى معاد) برداشت یاد شده بدان احتمال است که مراد از «معاد» جایگاه اخروى پیامبر(ص) باشد. بنابراین مفاد آیه چنین مى شود: آن کسى که این بار سنگین رسالت را بر دوش تو نهاد، قطعاً پاداشى به تو در قبال آن خواهد داد که در وصف نگنجد.
۸ - رهنمود خدا به پیامبر(ص) در چگونگى پاسخ به کافران و مشرکان لجوج (قل ربّى أعلم من جاء بالهدى و من هو فى ضلل مبین)
۹ - ارجاع دادن قضاوت و داورى به خداوند، آخرین راه پیامبر(ص) در محاجه کافران و مشرکان بهانه جو (قل ربّى أعلم من جاء بالهدى و من هو فى ضلل مبین)
۱۰ - رسول خدا(ص)، پیام آور هدایت از جانب او (قل ربّى أعلم من جاء بالهدى)
۱۱ - انسان، نیازمند به هدایت الهى است و در صورت بهره نجستن از آن گمراه مى شود. (قل ربّى أعلم من جاء بالهدى و من هو فى ضلل مبین) برداشت یاد شده با توجه به این مطلب است که گمراهى بشر در برابر هدایت ارائه شده از سوى خداوند قرار گرفته است.
۱۲ - قرآن، کتاب هدایت براى مردمان (إنّ الذى فرض علیک القرءان ... قل ربّى أعلم من جاء بالهدى)
۱۳ - ربوبیت خدا بر مردمان، مقتضى بعثت پیامبران براى هدایت و راهنمایى آنان (قل ربّى أعلم من جاء بالهدى)
۱۴ - شرکورزى، گمراهى آشکار و بى نیاز به دلیل (و من هو فى ضلل مبین) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که روى سخن در این بخش از آیات، با اهل شرک مى باشد.
۱۵ - شرک پیشگان، غرق در گمراهى اند. (و من هو فى ضلل) تعبیر «فى ضلال» با به کارگیرى «فى»، بیانگر مطلب یاد شده است.
روایات و احادیث
۱۶ - «عن علىّ رضى اللّه عنه عن النبى(ص) لرادّک إلى معاد قال: الجنّة;[۱] على(ع) از نبى اکرم(ص) روایت نموده که مقصود از «معاد» در آیه «لرادّک إلى معاد» بهشت است».
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲
- انبیا: فلسفه بعثت انبیا ۱۳; منشأ بعثت انبیا ۱۳; هدایتگرى انبیا ۱۳
- انسان: نیازهاى معنوى انسان ۱۱
- بشارت: بشارت بازگشت محمد(ص) ۵; بشارت پیروزى موحدان ۵; بشارت شکست کافران ۵; بشارت شکست مشرکان ۵
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۳; احتجاج خدا ۹; بشارتهاى خدا ۵; تعالیم خدا ۸; حمایتهاى خدا ۴; قضاوت خدا ۹
- شرک: گمراهى شرک ۱۴
- قرآن: اهمیت پیروى از قرآن ۲; اهمیت دفاع از قرآن ۲; پیروى از قرآن ۱; تلاوت قرآن ۳; عمل به قرآن ۱; هدایتگرى قرآن ۱۲
- کافران: احتجاج با کافران ۹; روش برخورد با کافران لجوج ۸
- گمراهان :۱۵
- گمراهى: عوامل گمراهى ۱۱; گمراهى آشکار ۱۴
- محمد(ص): بازگشت محمد(ص) به مکه ۴، ۵; بشارت به محمد(ص) ۵; پاداش رسالت محمد(ص) ۷; تبلیغ محمد(ص) ۳; تکلیف محمد(ص) ۱; حامى محمد(ص)۴; دلدارى به محمد(ص) ۴; رسالت محمد(ص) ۳; روش احتجاج محمد(ص)۹; فلسفه هجرت محمد(ص) ۲; محمد(ص) در بهشت ۱۶; معلم محمد(ص) ۸; مقامات اخروى محمد(ص) ۶، ۷; نقش محمد(ص) ۱۰; هدایتگرى محمد(ص) ۱۰
- مدینه: هجرت به مدینه ۲
- مشرکان: احتجاج با مشرکان ۹; روش برخورد با مشرکان لجوج ۸; گمراهى مشرکان ۱۵
- نیازها: نیاز به هدایت ۱۱
- هجرت: هجرت از مکه ۲
منابع
- ↑ الدرالمنثور، ج ۶، ص ۴۴۶.