آل عمران ١٦٤
کپی متن آیه |
---|
لَقَدْ مَنَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ يُزَکِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ |
ترجمه
آل عمران ١٦٣ | آیه ١٦٤ | آل عمران ١٦٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَعَثَ»: برانگیخت. فرستاد. «یَتْلُو»: میخواند. در رسمالخطّ قرآنی الف زائدی به دنبال دارد. «یُزَکِّیهِمْ»: از عقائد تباه و رفتارهای نابهنجار پاکشان میدارد. «الْکِتَاب»: قرآن مجید. «الْحِکْمَة»: سنّت مطهّره.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
کَمَا أَرْسَلْنَا فِيکُمْ رَسُولاً... (۱۱) وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ... (۳) قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ... (۱) لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ... (۳) وَ مَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ... (۳)
يَا مَعْشَرَ الْجِنِ وَ الْإِنْسِ أَ... (۴) وَ مَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِنَ... (۳) وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَکاً... (۰) وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً... (۴) وَ لِکُلٍ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ... (۰) وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ... (۳)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«164» لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ
همانا خداوند بر مؤمنان منّت گذاشت كه در ميان آنها پيامبرى از خودشان برانگيخت، تا آيات او را بر آنها تلاوت كند و ايشان را پاك كرده و رشد دهد و به آنان كتاب و حكمت بياموزد، هر چند كه پيش از آن، قطعاً آنها در گمراهى آشكار بودند.
نکته ها
«مَنّ»، به معناى سنگى است كه براى وزن كردن اجسام بكار مىرود و اعطاكردن هر نعمت سنگين و گرانبهايى را منّت گويند. امّا سنگين و بزرگ جلوه دادنِ كارهاى كوچك، ناپسند است. بنابراين بخشيدن نعمت بزرگ، نيكو ولى بزرگنمايى جلوه دادن نعمتهاى
جلد 1 - صفحه 642
كوچك، ناپسند است. «1»
بعثت انبيا از ميان مردم داراى بركاتى است:
الف: مردم سابقه او را مىشناسند و به او اعتماد مىكنند.
ب: الگوى مردم در اجراى دستورات و فرامين الهى هستند.
ج: درد آشنا و شريك غم و شادى مردمند.
د: در دسترس مردم هستند.
همچنان كه حضرت على عليه السلام در نهج البلاغه استفاده مىشود، در دوره جاهليّت مردم نه فرهنگ سالم داشتند و نه از بهداشت بهرهمند بودند.
برادر ايشان، جعفر طيّار نيز در هجرت به حبشه، در برابر نجاشى اوضاع دوره جاهلى را چنين ترسيم مىكند: «كنّا أهل الجاهليّة نعبد الاصنام و نأكل الميتة و نأتى الفواحش و نقطع الارحام و نُسىء الجوار يأكل القوى منا الضعيف حتّى بعث اللّه رسولا ...» ما بتپرستانى بوديم كه در آن روزها مردارخوار و اهل فحشا و فساد بوديم، با بستگان قطع رابطه و با همسايگان بدرفتارى مىكرديم، قدرتمندان ما حقوق ناتوانان را پايمال مىكردند تا اينكه خداوند پيامبرش را مبعوث كرد .... «2»
پیام ها
1- بعثت انبيا، از بزرگترين هديههاى آسمانى و نعمت الهى است. «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ»
2- گرچه بعثت براى همهى مردم است، ولى تنها مؤمنان شكرگزار اين نعمت هستند و از نور هدايت بهره مىگيرند. «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»
3- انبيا، از ميان مردم و مردمى بودند. «مِنْ أَنْفُسِهِمْ»
4- تلاوت آيات قرآن، وسيلهى تزكيه و تعليم است. «يَتْلُوا ... يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ» 5- تزكيه بر تعليم مقدّم است. «يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ»
6- تزكيه و تعليم سرلوحه برنامههاى انبياست. «يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ»
«1». تفسير نمونه.
«2». كامل التاريخ، ج 2، ص 80.
جلد 1 - صفحه 643
7- رشد و خودسازى بايد در سايهى مكتب انبيا و آيات الهى باشد. «يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ» (رياضتها و رهبانيّتهايى كه سرچشمهاش آيات الهى و معلّمش انبيا نباشند، خود يك انحراف است).
8- براى شناخت بهتر نعمت بعثت انبيا، به تاريخِ مردمان قبل از آنان بايد مراجعه كرد. «إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ»
9- در محيطهاى گناهآلود وگمراه نيز مىتوان كار كرد. «يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ ... وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ»
10- در مكتب انبيا، پرورش روحى و آموزش فكرى، در كنار بينش و بصيرت مطرح است. «يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ (164)
بعد از آن ذكر نعمت اعظم را كه بعث حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است بيان فرمايد:
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ: هر آينه به تحقيق منت گذارد خداوند بر مؤمنان، إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا: زمانى كه برانگيخت در ميان ايشان پيغمبرى، مِنْ أَنْفُسِهِمْ: از جنس خود ايشان يعنى بشر، تا آدميان مستأنس شوند به او و از كلام او به آسانى بهرهور شوند. گرچه بعث پيغمبر عام است به تمام مكلفين، لكن تخصيص به مؤمنان به سبب قبول ايمان و تصديق به او، هدايت و سعادت و نجات را دريابند. شأن پيغمبر آنكه: يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ: مىخواند بر ايشان آيات خدا را كه قرآن باشد، يا اعلام فرمايد به آنها شواهد توحيد را، وَ يُزَكِّيهِمْ:
و پاك مىگرداند ايشان را از اخلاق رذيله يا از ادناس مقتضيات طبيعت به افاضات رشحات احكام شريعت، و اصلاح فرمايد باطن و ظاهر ايشان را، وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ: و تعليم فرمايد ايشان را كتاب قرآن، وَ الْحِكْمَةَ: و معارف شرعيه و عقليه را كه مانع شود از جهل و فعل قبيح كه تعبير از آن به سنت نبويه
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 293
است. وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ: و بدرستى كه شأن اينست كه بودند همه مردمان پيش از بعثت حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ: هر آينه در گمراهى آشكارا كه به كلى اخلاق انسانيت از ميان رفته و رويه سبعيت و وحشيت فرا گرفته، در چنين جاهليتى، اين وجود مقدس را خداى تعالى مبعوث فرمود.
تبصره: آيه شريفه را دلالاتى است: 1- لزوم سپاسدارى و حق شناسى نسبت به بعث پيغمبرى كه موجب حيات بشر باشد. 2- خصوص بشريت او به واسطه جنسيت و مؤانست و رسيدن به كمال آدميّت. 3- شأن آن حضرت به تلاوت فرامين الهى بر ايشان و تزكيه اخلاق آنان از رذائل و آنچه موجب پستى مقام انسانيت و تعليم كتاب قرآن و معارف الهيه و آنچه مانع از قبايح باشد.
4- ظهور اين نور هدايت الهيه در تراكم ظلمات شيطانيه و طرق ضالّه مضله، چنانچه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در نهج البلاغه اشاره فرمايد: بعثه و النّاس ضلّال فى حيرة و حاطبون فى فتنة قد استهوتهم الاهواء و استزلّتهم الكبرياء و استخفّتهم الجاهليّة الجهلاء، حيارى فى زلزال من الامر و بلاء من الجهل فبالغ صلّى اللّه عليه و آله فى النّصيحة و مضى على الطّريقة و دعا الى الحكمة و الموعظة الحسنة «1». مبعوث فرمود حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را، و آنكه مردمان گمراه بودند در سرگردانى، و خبط كننده بودند و به سر در مىآمدند در فتنه و بلا به سبب نرفتن به طريق مستقيم. بتحقيق از راه برده بود آنها را آرزوها، و لغزانيده بود ايشان را تكبر. و سبك و بىآرام كرده بود ايشان را جاهليت جهلاء، در حالى كه حيران بودند در تزلزل در كار خود و در غم و غصه و بدى احوال از نادانى. پس مبالغه فرمود حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در نصيحت كردن و گذراندن بر طريقه حضرت عزّت، و خواند مردمان را به حكمت و موعظه حسنه تا آنها را از غرقاب هلاكت كفر به ساحت نجات اسلام
«1» نهج البلاغه، خطبه 95 (صبحى الصالح)
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 294
رسانيد:
از ظلمات ضلال راه كه بردى برون
گر نشدى نور تو پرتو شمع روان
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ (164)
ترجمه
هر آينه بتحقيق منت گذارد خدا بر گروندگان چون برانگيخت در ايشان پيغمبرى را از خودشان كه ميخواند بر آنها آيات او را و پاك ميكند آنان را و ميآموزدشان كتاب و حكمت را و اگرچه بودند از پيش هر آينه در گمراهى آشكار.
تفسير
خداوند انعام فرمود بمؤمنين كه پيغمبرى از بشر فرستاد در بين آنها كه عربى و هم زبان با آنها بود تا بفهمند سخنان او را و مفتخر باشند بمبعوث شدن چنين پيغمبرى كه اشرف مخلوقات است از بين آنها كه اخسّ خلق بودند قبل از اسلام و بيمن قدوم او اعز خلق شدند در مدت كمى كه ظاهرا باحكام او عمل مينمودند ولى بتدريج از حقائق اسلام دور افتادند كه اينك نزديك است بحال اول برگردند و اين نبى اكرم بطورى تلاوت قرآن ميفرمود براى آنها كه بمجرد شنيدن صوت آنحضرت مجذوب ميشدند و بعد از توجه بفصاحت و بلاغت و علو معانى آن و اخبار از مغيبات و كشف حقائق ايمان ميآوردند و از رجس كفر و عقايد باطله پاك مىشدند و هر جا شبهه يا اجمال يا ابهامى در آيات بود به بيان شافى وافى كافى حل و تعيين ميفرمودند و سنت سنيه را كه مراد از حكمت است هر مقدار محل حاجت عامه بود ابلاغ فرموده بقيه را در نزد اهل بيت عصمت و طهارت خود بوديعت نهاده كه در موقع لزوم و حاجت بيان فرمايند و بواسطه عمل بآن مؤمنين از لوث معاصى پاك و بزيور صلاح و تقوى و عبادات و اطاعات آراسته شوند اگرچه قبل از بعثت آنحضرت
جلد 1 صفحه 527
مردم در ضلالت شرك و بت پرستى و جهل و اخلاق رذيله بودند و بطورى اينعقايد و اعمال آنها را از انظار بزرگان دنيا انداخته بود كه ابدا مورد اعتناء ملل دنيا نبودند و واضح بود بر همه عالم گمراهى و توحش آنان.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَقَد مَنَّ اللّهُ عَلَي المُؤمِنِينَ إِذ بَعَثَ فِيهِم رَسُولاً مِن أَنفُسِهِم يَتلُوا عَلَيهِم آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِم وَ يُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَ الحِكمَةَ وَ إِن كانُوا مِن قَبلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ (164)
هر آينه بتحقيق منت گذارد خداوند بر مؤمنين زماني که فرستاد در ميان آنها پيغمبري از خود آنها تلاوت فرمايد بر آنها آيات الهي را و تزكيه نمايد از آنها ارجاس و اخلاق سيّئه را و تعليم فرمايد بآنها كتاب و حكم و مصالح را و اگر چه بودند قبل از بعثت در گمراهي آشكارا.
لَقَد مَنَّ اللّهُ منّت اظهار بزرگي نعمت است و اظهار احتياج منعم اليه است بنعمت و قدرداني او و نگاهداري پاس نعمت منعم را و اينکه از مخلوق نسبت بمخلوق
جلد 4 - صفحه 418
قبيح است زيرا اولا منافي با اخلاص و قربت است و ثانيا بنده مستقل در انعام نيست تفضّل و توفيقي است خدا باو عنايت فرموده و ثالثا از خود او نيست از خداوند است و رابعا موجب تحقير و كوچكي و شرمندگي طرف ميشود، لكن از جانب خدا بجا و بموقع است بايد بنده قدردان نعمت خدا باشد و در پيشگاه احديت حقير و ناچيز باشد و شدّت احتياج بنعم او دارد و خداوند مستقلّ در انعام است و از خود او است و بالجمله منّت نظير تكبّر است که از بنده بسيار قبيح است و خاص پروردگار است، و اينكه در بعض السنه است که خداوند براي نعم خود منّت بر بندگان نميگذارد غلط است يكي از صفات ربوبي (هو المنّان بالعطية) است و آيات شريفه دال بر آن است قُل لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسلامَكُم بَلِ اللّهُ يَمُنُّ عَلَيكُم أَن هَداكُم لِلإِيمانِ إِن كُنتُم صادِقِينَ حجرات آيه 17 قالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخِي قَد مَنَّ اللّهُ عَلَينا يوسف آيه 90 لَو لا أَن مَنَّ اللّهُ عَلَينا لَخَسَفَ بِنا قصص آيه 82، الي غير ذلک من الآيات.
علي المؤمنين وجه اختصاص بمؤمنين با اينكه حضرت مبعوث بر كافّه جنّ و انس است براي اينست که مؤمنين از بعثت او بهره برداري كردند و هدايت شدند، و اما كفار و مشركين حجت بر آنها تمام تر شد و عذاب شديدتر و ضلالت آنها زيادتر گرديد پس بر آنها نقمت است چنانچه در زيارت امير المؤمنين عليه السّلام است
(السلام علي حجّة اللّه البالغة و نعمته السابغة و نقمته الدامغة).
إِذ بَعَثَ فِيهِم رَسُولًا مِن أَنفُسِهِم بعث قريب المعني است با ارسال و بفارسي بر انگيختن، و حقيقت بعث از حال ضعف و سستي و خمود بحال قوّت و علوّ است مثلا از حال نوم بيقظه مثل مَن بَعَثَنا مِن مَرقَدِنا يس آيه 52، يا از حال موت بحيوة ثُمَّ إِنَّكُم يَومَ القِيامَةِ تُبعَثُونَ مؤمنين آيه 16، يا از حال نزول بمقام
جلد 4 - صفحه 419
ارتفاع مثل عَسي أَن يَبعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحمُوداً اسري آيه 79.
و در اينکه مقام بعث بمقام نبوت و رسالت و ولايت كليه و سائر شئونات نبويه است، در ميان آنها رسولي که از نوع خود آنها باشد، از ملك يا جن يا سائر مخلوقات نباشد تا بتوانند با او تماس بگيرند و معاشرت كنند، بلكه بلسان قوم خود تا زودتر بتوانند استفاده كنند وَ ما أَرسَلنا مِن رَسُولٍ إِلّا بِلِسانِ قَومِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُم ابراهيم آيه 4.
يَتلُوا عَلَيهِم آياتِهِ تلاوت بمعني قرائت است، لكن تلو يكديگر يعني آية بعد آيه که يكي تابع ديگري است، و آيات آيات قرآني است که هر آيه يك معجزه است، و از اينکه جهة تعبير بآيات كردهاند.
وَ يُزَكِّيهِم تزكيه بمعني رفع كسافت و رجاست و پليدي و خباثت و نجاست است، و حضرتش مبعوث شد براي رفع رجس كفر و شرك و اخلاق رذيله و افعال سيّئه که در دوره جاهليت سر تا سر عالم را گرفته بود بالاخص در جزيرة العرب.
وَ يُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ و كتاب قرآن است، و تعليم غير از تلاوت است، تلاوت مجرد قرائت است، و تعليم بيان مفاد آيات و تفسير و تأويل آن است.
و الحكمة بيان احكام و اخلاق و عقائد و مواعظ و نصايح آن است.
وَ إِن كانُوا مِن قَبلُ يعني قبل از اسلام و بعثت حضرت رسالت لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ ضلالت گمراهي و راه نجاتي نداشتن است و اينکه دو قسم است.
يكي گمراهي مخفي که نميداند گمراه شده و يكي آشكارا که متحيّر شود و راه نجات نداشته باشد.
420
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 164)- بزرگترین نعمت خداوند! در این آیه، سخن از بزرگترین نعمت الهی یعنی نعمت «بعثت پیامبر اسلام» به میان آمده است و در حقیقت، پاسخی است به سؤالاتی که در ذهن بعضی از تازه مسلمانان، بعد از جنگ احد خطور میکرد، که چرا ما این همه گرفتار مشکلات و مصائب شویم؟ قرآن به آنها میگوید: «خداوند بر مؤمنان منت گذارد (نعمت بزرگی بخشید) هنگامی که در میان آنها پیامبری برانگیخت» (لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا).
سپس میفرماید: یکی از مزایای این پیامبر این است که: «او از جنس خود آنها و از نوع بشر است» (مِنْ أَنْفُسِهِمْ).
سپس میگوید: این پیامبر سه برنامه مهم را در باره آنها اجرا میکند نخست این که «آیات پروردگار را بر آنها بخواند و (دیگر این که) آنان را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکار بودند» (یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ).
تعلیم، یعنی وارد ساختن حقایق دین در درون جان آنها و به دنبال آن تزکیه نفوس و تربیت ملکات اخلاقی و انسانی و از آنجا که هدف اصلی و نهایی تربیت است در آیه، قبل از تعلیم ذکر شده، در حالی که از نظر ترتیب طبیعی، تعلیم بر
ج1، ص346
تربیت مقدم است.
مردم دنیا بویژه مردم جزیرة العرب در زمان بعثت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله در ضلالت و گمراهی روشنی بودند، سیه روزی و بدبختی، جهل و نادانی، و آلودگیهای گوناگون معنوی در آن عصر، تمام نقاط جهان را فرا گرفته بود، و این وضع نابسامان بر کسی پوشیده نبود.
نکات آیه
۱- بعثت پیامبر (ص)، نعمتى بزرگ براى مؤمنان (لقد منّ اللّه على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا) فعل «منّ» از مصدر «منّة» به معناى نعمت بزرگ است.
۲- بهره جستن از نعمت بزرگ بعثت انبیا، در گرو ایمان به آنهاست. (لقد منّ اللّه على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا) بعثت رسول اکرم (ص) نعمتى بزرگ براى همه انسانهاست ; بنابراین ذکر خصوص مؤمنان بدان جهت است که بهره گیرى از آن نعمت بزرگ، مشروط به ایمان به اوست.
۳- رسیدن به مقام رضاى الهى، رهایى از دوزخ و نیل به درجات عالى، در پرتو بعثت پیامبر (ص) و ایمان به اوست. (افمن اتّبع رضوان اللّه ... هم درجات عند اللّه ... لقد منّ اللّه على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا) با توجّه به آیه قبل که سخن از نیل به درجات و رضاى الهى بود، گویا در این آیه راه وصول به آن را بیان مى کند.
۴- پیامبران، برانگیختگان الهى در میان انسانها و از جنس ایشان (اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم) کلمه «من» مى تواند براى تبعیض باشد، در این صورت «رسولا من انفسهم» به این معناست که پیامبر (ص)، فردى از افراد بشر و از جنس ایشان است ; نه فردى از ملائکه و یا جنس و نوعى دیگر.
۵- برخاستن انبیا از میان مردم و از جنس آنان بودن، نعمتى براى انسانها (لقد منّ اللّه على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم) جمله «منّ اللّه» علاوه بر بیان نعمت بودن اصل بعثت، بر نعمت بودن هر یک از قیدهاى مذکور در آیه نیز دلالت دارد که از جمله آنها، از میان مردم و از جنس آنان بودن است.
۶- مردمى بودن از شرایط رهبران و مسؤولین جامعه (لقد منّ اللّه على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم)
۷- تلاوت آیات الهى، تزکیه نفوس و تعلیم کتاب و حکمت، سرلوحه برنامه ها و مسؤولیتهاى پیامبر (ص) (اذا بعث فیهم رسولا ... یتلوا علیهم ءایته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتب و الحکمة)
۸- تلاوت آیات قرآن (ارائه نشانه هاى خدا و حقانیّت اسلام) زمینه ساز تربیت و تزکیه انسانها (یتلوا علیهم ءایته و یزکّیهم) تقدّم ذکرى تلاوت قرآن بر تزکیه، دلالت بر تقدّم رتبه اى آن دارد.
۹- طهارت و پاکى نفس، زمینه فراگیرى دانشِ کتاب الهى و حکمت (یتلوا علیهم ءایته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتب و الحکمة) تقدّم ذکرى «تزکیه» بر «تعلیم کتاب»، بیانگر این نکته است که بدون تزکیه، فراگیرى دانش کتاب الهى، به گونه اى که مقصود انبیاست، ممکن نیست.
۱۰- هدایت بشر، بدون حضور تعالیم دین، امرى ناممکن (و یزکّیهم و یعلّمهم الکتب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین) خداوند جامعه بشرى را تا قبل از آموزش تعالیم و معارف دین، فرو رفته در گمراهى مى داند و تنها راهى که براى خارج ساختن آنان از گمراهى به کار گرفته بعثت انبیا همراه با تزکیه و تعلیم معارف دینى است. بنابراین هدایت بشر در گرو تعالیم دین خواهد بود.
۱۱- پاکسازى جانها و آموزش تعالیم دین، دو مرحله از هدایت انسانها (یزکّیهم و یعلّمهم الکتب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین) هدایت انسانها، که مفهوم جمله «و ان کانوا ... » دلالت بر آن دارد، بیانگر هدف کلّى بعثت است. بنابراین تلاوت و تزکیه و تعلیم مى تواند مراحلى براى تحقق این هدف، یعنى هدایت انسانها باشد.
۱۲- گمراهى آشکار مردم، پیش از بعثت پیامبر (ص) (و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین)
۱۳- هواپرستى و رواج ضدارزشها، جهل و محرومیّت از تعالیم دین، از جلوه هاى گمراهى مردم، پیش از ظهور پیامبر (ص) (یزکّیهم و یعلّمهم الکتب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین)
۱۴- یادآورى گمراهى مؤمنان پیش از بعثت و هدایتشان در پرتو تعالیم پیامبر (ص)، عامل تقویت اراده آنان در تحمّل دشواریهاى مولود جنگ (اذ تصعدون و لا تلون ... و لئن قتلتم فى سبیل اللّه ... لقد منّ اللّه على المؤمنین ... و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین) با توجّه به ارتباط این آیه و آیات مربوط به جنگ احد.
۱۵- یادآورى وضعیّت نابهنجار (گمراهى آشکار) مردم پیش از بعثت، برانگیزنده توجّه و قدردانى از نعمت بزرگ رسالت پیامبر (ص) (لقد منّ اللّه ... و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین) جمله «ان کانوا ... » به منزله دلیل است براى بزرگى نعمتِ رسالت. یعنى روشن است که پیش از بعثت پیامبر (ص) در چه منجلابى از گمراهى و ضلالت فرو رفته بودید و این پیامبر (ص) و تعالیم قرآنى بود که شما را هدایت کرد.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا:۸ تلاوت آیات خدا ۸ ۷
- ارزش: ضد ارزش ۱۳
- ارزیابى: ملاک ارزیابى ۶
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱۴
- انبیا:۳ بعثت انبیا ۳ ۲، ۴ ; خاستگاه انبیا ۳ ۴، ۵
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۵
- ایمان: آثار ایمان ۲، ۳ ; ایمان به انبیا ۲، ۳
- پاکى:۹
- تاریخ: ذکر حوادث تاریخ ۱۴، ۱۵ ; تاریخ مقارن بعثت ۱۲، ۱۳
- تذکر: آثار تذکر ۱۵
- تربیت: عوامل مؤثر در تربیت ۸
- تعلیم:۷، ۱۱ زمینه تعلیم ۷، ۱۱ ۹
- تقویت روحیه: عوامل تقویت روحیه ۱۴
- جاهلیت:۱۲، ۱۳، ۱۵
- جنگ: سختى جنگ ۱۴
- جهل: در جاهلیت ۱۳
- حکمت: تعلیم حکمت ۷، ۹
- خدا: رضاى خدا ۳ ; نعمتهاى خدا ۱، ۲، ۵
- خودسازى:۷، ۱۱ زمینه خودسازى ۷، ۱۱ ۸
- دین:۱۰ تعلیم دین ۱۰ ۱۱
- رشد: زمینه رشد ۳
- رهبرى: شرایط رهبرى ۶
- سختى: روش تسهیل سختى ۱۴
- شکر:۱۵
- عذاب: عوامل نجات از عذاب ۳
- قرآن: تعلیم قرآن ۹ ; تلاوت قرآن ۸
- قلب: پاکى قلب ۹
- کتاب: تعلیم کتاب ۷
- گمراهى: در جاهلیت ۱۲، ۱۳، ۱۵
- محمّد (ص): بعثت محمّد (ص) ۱، ۳، ۱۲، ۱۵ ; مسؤولیت محمّد (ص) ۷
- مدیریت: ملاک مدیریت ۶
- مؤمنان: فضایل مؤمنان ۱
- نبوت: نعمت نبوت ۱، ۲، ۵، ۱۵
- نعمت:۱، ۲، ۵ شکر نعمت ۱، ۲، ۵ ۱۵
- هدایت: عوامل هدایت ۱۰، ۱۴ ; مراحل هدایت ۱۱
- هواپرستى: در جاهلیت ۱۳
منابع