الأنعام ٩
کپی متن آیه |
---|
وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَکاً لَجَعَلْنَاهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسْنَا عَلَيْهِمْ مَا يَلْبِسُونَ |
ترجمه
الأنعام ٨ | آیه ٩ | الأنعام ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رَجُلاً»: مرد. در اینجا مراد شخص، یعنی انسان و بشر است. «لَبَسْنا»: مشتبه کردیم. «ما»: همان طور که. همان چیزی که. «یَلْبِسُونَ»: در آن مشتبه میشوند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ «9»
و اگر (پيامبر را) فرشته قرار مىداديم، حتماً او را به صورت مردى در مىآورديم (كه باز هم مىگفتند: اين انسانى همانند خود ماست و همان شبهه را تكرار مىكردند بنابراين) كار را بر آنان مشتبه مىساختيم همان طور كه آنان (با ايرادهاى خود) كار را بر ديگران مشتبه مىسازند.
نکته ها
كلمه «لَبْسٍ» (بر وزن درس) به معناى پرده پوشى و اشتباه كارى است؛ ولى كلمه «لَبْسٍ» (بر وزن قفل) به معناى پوشيدن لباس است. «1»
اگر پيامبر و الگوى انسانها فرشته باشد، چگونه مىتواند پيشواى انسانهايى باشد كه دچار طوفان غرائزند و شكم و شهوت دارند؟
ممكن است، معنى آيه چنين باشد: اگر پيامبر، فرشته مىشد، بايد به صورت مردى ظاهر شود كه او را ببينند و اين سبب به اشتباه افتادن مردم مىشد كه آيا او انسان است يا فرشته.
«لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ»
پیام ها
1- سنّتهاى الهى حكيمانه است و با تمايلات اين و آن عوض نمىشود. «لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً» (حرف «لَوْ» نشانه آن است كه ما كار خودمان را مىكنيم و كارى به تقاضاهاى بى مورد نداريم.)
«1». تفسير نمونه.
جلد 2 - صفحه 418
2- براى تربيت و دعوت، بايد الگوهاى بشرى ارائه داد كه در دعوت و عمل پيشگام باشند. «لَجَعَلْناهُ رَجُلًا»
3- پيامبران از ميان مردم انتخاب مىشوند. «لَجَعَلْناهُ رَجُلًا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ «9»
«1» احتجاج طبرسى، جلد اوّل، صفحه 26 (نقل به اختصار)
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 228
وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً: و اگر قرار دهيم رسول را ملك لَجَعَلْناهُ رَجُلًا: هر آينه قرار دهيم او را ممثل به صورت مردى اصلى، چه مادامى كه به صورت ملكى باشد از غايت لطافت او را نتوان ديد، و لهذا ملائكه به صورت مردان بر ابراهيم عليه السّلام و لوط عليه السّلام نازل شدند و بر داود عليه السّلام به صورت دو مرد متخاصم خود را نمودند، و جبرئيل عليه السّلام نيز به صورت دحيه كلبى ممثل شد.
به جهت آنكه قوّت بشرى به ديدن ملائكه به صورت اصلى وفا نمىكند، پس ملك به صورت بشر فرستيم. وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ: و هر آينه در آن حال پوشيده گردانيم بر ايشان آنچه پوشيده كردهاند امروز بر خود، يا عوام و جهله؛ چه عوام، ضعفا را مىگفتند اگر محمّد صلى اللّه عليه و آله پيغمبر بود ملكى بود، يعنى چنانچه اكنون رسالت بشر را مسلم نمىدارند در آن وقت نيز طعنه زنان خواهند گفت «ما هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»* «1» و اين كلام بر سبيل فرض است پس لازم نيايد كه حق تعالى به حسب واقع لبس مذكور كرده باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ «9»
ترجمه
و اگر مىگردانيديم او را فرشته هر آينه مىگردانيديم او را بصورت مردى و هر آينه مشتبه مينموديم بر آنها آنچه را مشتبه مينمايند بر خودشان.
تفسير
خواهش بيجاى عبد اللّه مخزومى دو امر بود يكى آنكه با پيغمبر (ص) ملكى كه مصدّق او باشد خدا بفرستد ديگر آنكه پيغمبر را از جنس ملائكه قرار دهد جواب خواهش اول در آيه قبل گذشت و اين آيه هم جواب ديگرى است از خواهش اول و هم جواب خواهش دوم است كه بيانش از روايت امام (ع) در آن آيه استفاده شد كه حاصلش آن بود كه ملك مجرد يا جسم لطيف است كه بچشم ديده نميشود مگر مصوّر بصورت آدمى شود مانند جبرئيل كه براى پيغمبر (ص) بصورت دحيه كلبى مصور ميشد و در اين صورت شبهه شما رفع نميشود زيرا مىبينيد بشرى را كه مدّعى نبوت است و ذيل آيه بنظر حقير اشاره باين معنى است كه خودشان امر را مشتبه مينمودند بخودشان و الّا حق بدلائل قطعيه واضح شده بود مقصودشان اعتراض و خلط مبحث و عناد و لجاج و فرار از تكاليف الهيه بود و اين جوابها هم اگر چه حق و صدق است ولى براى اقناع خصم گفته شده و اصل مطلب آنستكه پيغمبر واسطه بين حق و خلق است بايد مقام جامعيت داشته باشد و داراى جنبه ملكوتى و ناسوتى باشد تا فيض را از مبدء گرفته بخلق برساند و در اين معنى سنخيت با هر دو طرف لازم است ملائكه لياقت اين معنى را ندارند انسان كامل اشرف از ملك است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَو جَعَلناهُ مَلَكاً لَجَعَلناهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسنا عَلَيهِم ما يَلبِسُونَ «9»
و اگر قرار دهيم او را ملك هراينه بايد او را رجل قرار دهيم و هراينه بپوشانيم بر آنها آنچه را که ميپوشند رجال.
مسئلة- يكي از شرائط نبوت و امامت اينست که بايد كسي باشد که امّت بتوانند با او تماس بگيرند و معاشرت و مصاحبت و مكالمه نمايند وَ ما أَرسَلنا مِن رَسُولٍ إِلّا بِلِسانِ قَومِهِ ابراهيم آيه 4، بنا بر اينکه وَ لَو جَعَلناهُ مَلَكاً ضمير مرجع آن رسول است چنانچه ظاهر همين است يا قرين رسول که از كلمه مقترنين استفاده ميشود لَجَعَلناهُ رَجُلًا بايد بصورت بشر قرار دهيم چنانچه ملائكه که بر حضرت ابراهيم عليه السّلام نازل شدند جهت بشارت باسحق و بر حضرت لوط عليه السّلام جهت
جلد 7 - صفحه 17
جهت اهلاك قوم بصورت بشر بودند و بر حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بصورت دحيه كلبي وَ لَلَبَسنا عَلَيهِم ما يَلبِسُونَ و بايد لباس رجوليت بپوشند تا ممكن شود با مردم تماس بگيرند و در اينکه صورت رفع دعواي كفار نميشود و تصديق نميكنند که آنها ملك باشند بلكه امر بر آنها اشكل ميشود زيرا انبياء از خود آن قوم بودند و در ميان آنها شناسا بودند و اينکه ملك يك مرد ناشناس غريب بنظر ميآيد و توقع آنها رفع نميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- خداوند بر فرض انتخاب فرشتگان براى پیامبرى، آنان را به صورت بشر قرار مى داد. (و لو جعلنه ملکا لجعلنه رجلا)
۲- درخواست نزول فرشته به عنوان پیامبر، از بهانه هاى کفرپیشگان (و لو جعلنه ملکا) جمله «و لو جعلناه ملکا ... »، مى تواند منقطع از آیه قبل بوده و جواب از درخواست دیگر کفار، که فرستادن فرشته به عنوان پیامبر است، باشد.
۳- گریز کفرپیشگان بهانه جو از ایمان به پیامبر (ص)، با درخواست معجزاتى غیرعملى (و لو جعلنه ملکا لجعلنه رجلا)
۴- کافران، مدعى عدم شایستگى بشر براى احراز مقام رسالت و اختصاص آن به فرشتگان (و لو جعلنه ملکا)
۵- خداوند، جز از جنس بشر، پیامبرى براى آدمیان قرار نخواهد داد. (و لو جعلنه ملکا لجعلنه رجلا)
۶- خداوند پیامبران خویش را از میان مردان برمى گزیند. (و لو جعلنه ملکا لجعلنه رجلا) گزینش کلمه «رجلا» به جاى «بشراً» مى تواند گواهى بر نکته مذکور در براشت باشد.
۷- مردم عادى از تحمل مشاهده چهره واقعى فرشتگان در دنیا ناتوان هستند. (و لو أنزلنا ملکا لقضى الأمر ... و لو جعلنه ملکا لجعلنه رجلا) در آیه قبل نزول فرشتگان را به صورت اصلى مشروط به قضاى امر و هلاکت کافران دانست و در این آیه نزول فرضى فرشته را براى مردم به شکل مردان اعلام مى کند. از این دو نکته مى توان مطلب بالا را استفاده کرد.
۸- خداوند، فرشتگان را براى آدمیان به پیامبرى برنمى گزیند. (و لو جعلنه ملکا لجعلنه رجلا) حرف «لو» در مواردى به کار مى رود که شرط، امرى ممتنع و غیرعملى باشد.
۹- امکان تجسم فرشتگان به صورت آدمى (و لو جعلنه ملکا لجعلنه رجلا) آنچه در آیه نفى شده، پیامبر شدن فرشتگان است، نه تجسم آنان به صورت آدمى.
۱۰- بقاى مغالطه کارى و بهانه جوییهاى کافران، حتى در صورت انتخاب پیامبر از میان فرشتگان (و لو جعلنه ملکا لجعلنه رجلا و للبسنا علیهم)
۱۱- کافران به رسالت پیامبر (ص)، حق پوش و مغالطه کارند. (و للبسنا علیهم ما یلبسون) «یلبسون»، فعل مضارع و بیانگر استمرار تلبیس کافران است.
۱۲- خداوند حق پوشان و مغالطه کاران در رسالت پیامبر (ص) را در گمراهى رها مى کند. (و للبسنا علیهم ما یلبسون)
۱۳- محرومیت از هدایت الهى، نتیجه حق پوشى و مغالطه کارى خود انسان (و للبسنا علیهم ما یلبسون) تلبیس خداوند (للبسنا)، از نظر رتبه، پس از تلبیس خود آدمى (ما یلبسون) قرار دارد.
موضوعات مرتبط
- انبیا: بشر بودن انبیا ۱، ۵ ; جنس انبیا ۱۰ ; گزینش انبیا ۶ ; مرد بودن انبیا ۶ ; ویژگى انبیا ۱، ۵، ۶، ۸
- انسان: ضعف انسان ۴، ۷
- ایمان: به محمّد (ص) ۳ ; متعلق ایمان ۳
- حق: آثار کتمان حق ۱۳ ; گمراهى کتمانکنندگان حق ۱۲
- خدا: اضلال خدا ۱۲ ; هدایت خدا ۱۳
- کافران: بهانه جویى کافران ۲، ۳، ۱۰ ; خواسته هاى کافران ۲ ; عقیده کافران ۴ ; کافران صدر اسلام ۳ ; کافران و کتمان حق ۱۱ ; کافران و محمّد (ص) ۳ ; کافران و نبوت بشر ۴ ; کافران و نبوت محمّد (ص) ۱۱ ; کافران و نبوت ملائکه ۴ ; مغالطه کافران ۱۰، ۱۱
- کفر: به محمّد (ص) ۳
- محمّد (ص): اعراض از محمّد (ص) ۳ ; مغالطه در نبوت محمّد (ص) ۱۲
- معجزه: درخواست معجزه ۳ ; معجزه اقتراحى ۳
- مغالطه: آثار مغالطه ۱۳
- ملائکه: تجسّم ملائکه ۹ ; درخواست نبوت ملائکه ۲ ; رؤیت ملائکه ۷ ; نبوت ملائکه ۱، ۸
- نبوت: مقام نبوت ۴، ۵، ۸
- هدایت: محرومیت از هدایت ۱۳
منابع