آل عمران ٨٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۴۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
قُلْ‌ آمَنَّا بِاللَّهِ‌ وَ مَا أُنْزِلَ‌ عَلَيْنَا وَ مَا أُنْزِلَ‌ عَلَى‌ إِبْرَاهِيمَ‌ وَ إِسْمَاعِيلَ‌ وَ إِسْحَاقَ‌ وَ يَعْقُوبَ‌ وَ الْأَسْبَاطِ وَ مَا أُوتِيَ‌ مُوسَى‌ وَ عِيسَى‌ وَ النَّبِيُّونَ‌ مِنْ‌ رَبِّهِمْ‌ لاَ نُفَرِّقُ‌ بَيْنَ‌ أَحَدٍ مِنْهُمْ‌ وَ نَحْنُ‌ لَهُ‌ مُسْلِمُونَ‌

ترجمه

بگو: «به خدا ایمان آوردیم؛ و (همچنین) به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده؛ و آنچه به موسی و عیسی و (دیگر) پیامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است؛ ما در میان هیچ یک از آنان فرقی نمی‌گذاریم؛ و در برابرِ (فرمان) او تسلیم هستیم.»

بگو: به خدا و آنچه بر ما و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و نوادگان [او] نازل شد و آنچه به موسى و عيسى و پيامبران از سوى پروردگارشان داده شد ايمان آورده‌ايم ميان هيچ يك از آنها فرق ننهيم و ما فرمانبردار اوييم
بگو: «به خدا و آنچه بر ما نازل شده، و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل گرديده، و آنچه به موسى و عيسى و انبياى [ديگر] از جانب پروردگارشان داده شده، گرويديم؛ و ميان هيچ يك از آنان فرق نمى‌گذاريم و ما او را فرمانبرداريم.
بگو: ما به خدای عالم و شریعت و کتابی که به خود ما نازل شده و آنچه به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندانش نازل شده و آنچه به موسی و عیسی و پیغمبران دیگر از جانب پروردگارشان داده شده (به همه ایمان آورده‌ایم) فرقی میان هیچ یک از پیغمبران نگذاریم و ما مطیع فرمان خداییم.
[ای پیامبر! از جانب خود و پیروانت به همه] بگو: ما به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگان [دارای مقام نبوتشان] فرود آمده، و آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده ایمان آوردیم، و میان هیچ یک از آنان فرق نمی گذاریم، و ما در برابر او [و فرمان ها و احکام او] تسلیم هستیم.
بگو: به خدا و آنچه بر ما و بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندان او و نيز آنچه بر موسى و عيسى و پيامبران ديگر از جانب پروردگارشان نازل شده است، ايمان آورديم. ميان هيچ يك از ايشان فرقى نمى‌نهيم و همه تسليم اراده او هستيم.
بگو به خداوند و آنچه بر ما و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل شده و آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده، ایمان آورده‌ایم، و بین هیچ‌یک از آنان فرق نمی‌گذاریم و ما فرمانبردار او هستیم‌
بگو: به خدا و آنچه بر ما و بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندان و نوادگان او فرو فرستاده شده، و به آنچه به موسى و عيسى و پيامبران از پروردگارشان داده شده ايمان داريم ميان هيچ يك از ايشان جدا نكنيم- فرق ننهيم- و ما او را گردن‌نهاده و فرمانبرداريم.
بگو: ایمان داریم به خدا و بدانچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (یعنی فرزندان و نوادگان دوازده‌گانه‌ی یعقوب) نازل شده است، و بدانچه به موسی و عیسی و سائر پیغمبران از سوی پروردگارشان داده شده است. میان هیچ یک از پیغمبرانش (در ایمان بدیشان) تفاوت نمی‌گذاریم و ما (بدین وسیله) خالصانه و خاشعانه تسلیم اوئیم.
بگو: «به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده و آنچه موسی و عیسی و (دیگر) انبیا از جانب پروردگارشان داده شدند، ایمان آوردیم و میان هیچ یک از آنان (با خدا و میان خودهاشان) تفرقه و جدایی نمی‌اندازیم و ما تنها او را فرمانبرداریم.»
بگو ایمان آوردیم به خدا و آنچه بر ما فرود آمد و آنچه فرود آمد بر ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب و اسباط و آنچه داده شدند موسی و عیسی و پیمبران از پروردگارشان فرق نگذاریم میان هیچکدام از ایشان و مائیم برای او اسلام‌آرندگان‌

Say, “We believe in Allah, and in what was revealed to us; and in what was revealed to Abraham, and Ishmael, and Isaac, and Jacob, and the Patriarchs; and in what was given to Moses, and Jesus, and the prophets from their Lord. We make no distinction between any of them, and to Him we submit.”
ترتیل:
ترجمه:
آل عمران ٨٣ آیه ٨٤ آل عمران ٨٥
سوره : سوره آل عمران
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَسْبَاط»: نوادگان. قبائل. مراد از قبائل، قبائل دوازده‌گانه بنی‌اسرائیل است (نگا: بقره / و ، و اعراف / .


نزول

محل نزول:

اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

مفسران گويند: هيأت مسيحيان نجران كه شصت نفر سوار بودند نزد پيغمبر صلی اله علیه و آله وارد شدند. چهارده نفر آنان از سران و بزرگان اشراف نجران بودند و در بين آن چهارده، نفر، سه نفر بودند كه مدار كار همه آنان بدست اين سه نفر كه صاحب راى بودند قرار داشت. يكى از اين سه نفر شخصى بود به نام «عاقب» كه امير آنان و صاحب مشورت ايشان بود و همه گوش به فرمان و رأى او داشتند و بدون اجازه آن شخص كارى انجام نمى دادند و لقب او «عبدالمسيح» بود.

نفر دوم «ايهم» نام داشت كه بزرگ و كارگزار و صاحب مسكن و منزل آنان بود و سومين نفر «ابوحارثة بن علقمه» نام داشت كه پيشواى دينى و دانشمند و تعليم دهنده آنان بود، اين شخص بين قوم نجران بسيار ارجمند بود و كتاب هاى دينى آنان بوسيله او تدريس مى شد، او به طورى در علوم دينى مسيحيان وارد بود كه پادشاهان روم به حضور او[۳] مى آمدند و مشتاق ديدار او بودند و به خاطر دانش و سختكوشى او كليساهائى براى مسيحيان نجران ساخته بودند.

اين هيأت پس از ورود به مدينه خدمت پيغمبر صلی الله علیه و آله رسيدند و آن زمانى بود كه حضرت صلی الله علیه و آله از نماز عصر فارغ شده بود. اين جماعت لباس هاى سياه و جامه هاى گشاد و بلند و روپوش هاى بسيار زيبا بر تن داشتند كه در زيبائى مانند مردان قبيله حارث بن كعب بودند.

عده اى از ياران رسول الله صلی الله علیه و آله هنگامى كه آنان را ديدند اظهار داشتند: ما هنوز وفدى مانند ايشان نديده ايم. زمانى كه وقت نمازشان فرارسيد از پيغمبر صلی الله علیه و آله اجازه گرفتند و در مسجد رسول الله صلی الله علیه و آله به طرف مشرق نماز گزاردند، پس از فراغت از نماز «ايهم و عاقب» با پيغمبر به گفتگو نشستند.

رسول الله صلی الله علیه و آله به آن دو گفت: اسلام بياوريد، آنان جواب دادند كه ما قبل از تو اسلام آورده ايم، حضرت فرمود: شما دروغ مى گوئيد زيرا عقيده شما، كه قائليد خدا فرزند دارد و صليب را پرستش مى كنيد و گوشت خوك مى خوريد، مانع است كه شما ايمان بياوريد. آن دو در جواب پيغمبر صلی اله علیه و آله اظهار داشتند. اگر عيسى پسر خدا نيست، پس پدر او چه كسى مى باشد؟ و درباره عيسى با پيغمبر خدا به مخاصمه برخاستند.

پيغمبر صلی الله علیه و آله به آنان فرمود: آيا شما نمى دانيد كه فرزندى نيست مگر اين كه شبيه و مانند پدرش باشد؟ گفتند: صحيح است، باز فرمود: آيا شما نمى دانيد كه خداى ما هميشه زنده است و نمى ميرد؟ در حالى كه عيسى مرد و نيستى بر او چيره شد، گفتند: بلى. باز حضرت به آنان فرمود: آيا نمى دانيد كه خداوند، قيم و عهده دار موجودات است و آن ها را حفظ مى كند. و روزى مى دهد؟ جواب دادند: بلى، صحيح است. مجدداً فرمود امورى كه برشمردم آيا عيسى داراى يكى از آن صفات مى باشد؟ اظهار داشتند: خير.

حضرت فرمود: خدا آن طورى كه خواست او بود صورت عيسى را در رحم مريم تصوير كرد و او را آفريد، و حال آن كه خداى ما نه مى خورد و نه مى آشامد و نه حادث مى شود، آنان گفتند: بلى، باز حضرت فرمود: آيا نمى دانيد كه مادر عيسى مانند ديگر زنان عيسى را حامله شد و سپس مانند زنان ديگر فرزند خود را به دنيا آورد و او را غذا خوراند همان طوري كه ديگر كودكان غذا مى خورند؟

و عيسى مانند ديگران هم خورد و هم آشاميد و به دنيا آمد و از دنيا رفت، گفتند: بلى، صحيح است. حضرت فرمود: پس چگونه شما مى گوئيد: عيسى پسر خدا است؟ آنان ساكت شدند، پس خداوند عزوجل سوره آل عمران را از اول تا آيه هشتاد و چندم در اين مورد نازل كرد.

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


«84» قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلى‌ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى‌ وَ عِيسى‌ وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ‌

بگو: به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط (پيامبران از نسل يعقوب) نازل گرديده وآنچه به موسى و عيسى و پيامبران ديگر، از طرف پروردگارشان داده شده (به همه‌ى آنها) ايمان آورده‌ايم و ميان هيچ‌يك از آنها فرقى نمى‌گذاريم وما تنها تسليم (فرمان) او هستيم.


«1». تفسير عيّاشى، ج 1، ص 183.

«2». تفسير درّالمنثور.

جلد 1 - صفحه 554

نکته ها

اين آيه، به غير از يكى دو كلمه، كاملًا شبيه آيه‌ى 136 سوره‌ى بقره است.

شكل كار اصل نيست، بلكه اصل، آن هدف غايى و نهايى كار است. در هر زمانى ممكن است شكل كار و دعوت انبيا فرق كند، مثلًا حضرت موسى به سراغ فرعون برود و يا حضرت سليمان، فرمانروايى مانند بلقيس را دعوت كند، ولى هدف نهايى يكى است.

درست مانند حركت‌هاى گوناگون امامان معصوم عليهم السلام.

اگر از انبياى گذشته براى معرّفى و يارى پيامبر آينده پيمان گرفته شده، پيامبر آينده نيز مأمور است به نمايندگى از تمامى پيروانش، ايمان خود را نسبت به پيامبران گذشته اعلام نمايد.

پیام ها

1- ايمان خود را اظهار كنيد. «قُلْ آمَنَّا»

2- ايمان به انبيا، در كنار ايمان به خداوند است. «آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ ... وَ النَّبِيُّونَ»

3- خدمات پيشينيان را ناديده نگيريم. «وَ ما أُنْزِلَ عَلى‌ إِبْراهِيمَ ... وَ ما أُوتِيَ مُوسى‌»

4- آمدن انبيا، جلوه‌اى از ربوبيّت الهى است. «وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ»

5- دين وهدايت الهى، همواره همراه بشر بوده است. انبيا همچون معلّمان يك مدرسه‌اند كه به طور زنجيره‌اى مأمور ارشاد مردم بوده‌اند. «إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ ...»

6- تمام انبيا، داراى هدف واحد هستند. «لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ»

7- برترى بعضى از انبيا بر برخى ديگر؛ «فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى‌ بَعْضٍ» «1» هرگز مانع ايمان ما به همه‌ى آنها نيست. «لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ»

8- پيامبر اسلام، با اظهار ايمان خود به ساير انبيا، پيروان مكتب‌هاى توحيدى را به وحدت دعوت مى‌كند. «لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ»

9- پيامبر اسلام، تسليم مطلق حقّ است. «نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»


«1». اسراء، 55.

جلد 1 - صفحه 555

10- كسى كه ميان انبيا فرق بگذارد، در حقيقت تسليم خدا نيست. «لا نُفَرِّقُ ... نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»

11- مؤمنان، هماهنگ با تمام موجودات، تسليم خدا هستند. «لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ... وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلى‌ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى‌ وَ عِيسى‌ وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (84)

قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ‌: بگو اى پيغمبر به مقابل طالبان غير دين خدا، ايمان آورديم به خداى يگانه در ذات و صفات، وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا: و آنچه نازل شده بر ما كه قرآن مجيد باشد، وَ ما أُنْزِلَ عَلى‌ إِبْراهِيمَ‌: و آنچه نازل شده بر حضرت ابراهيم عليه السّلام كه صحف باشد، وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ: و همچنين حضرت اسمعيل و اسحق، دو پسر آن حضرت؛ و پسر اسحق، يعقوب عليهم السلام، و نبيرگان و اسباط كه كتاب ايشان همان صحف بود، زيرا محكوم به شريعت حضرت ابراهيم عليه السّلام بودند. وَ ما أُوتِيَ مُوسى‌ وَ عِيسى‌:

و ايمان داريم به آنچه عطا شده به حضرت موسى كه تورات است و آنچه نازل شده بر حضرت عيسى عليه السّلام كه انجيل باشد، وَ النَّبِيُّونَ‌: و به پيغمبران ديگر مثل حضرت شيث، ادريس، داود، سليمان، حيقوق، شعيا و غير ايشان كه ثابت و محقق شده، مِنْ رَبِّهِمْ‌: نبوت و رسالت آنها از جانب پروردگار ايشان، لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ‌: تفرقه و جدائى نمى‌اندازيم ميان هيچيك از ايشان، يعنى به تمام انبياء ايمان داريم، نه به بعضى مانند يهود و نصارى، وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ‌: و ما اهل اسلام، امر خدا را تسليم شوندگانيم، يعنى مطيع و منقاد اوامر و نواهى او هستيم، و مخلصانيم در عبادت ذات يگانه سبحانى.

تنبيه: گرچه خطاب به حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى‌باشد، لكن مراد امت و اشاره است به معتقدات حقه كه بايد شخص مسلمان دارا باشد: 1- ايمان به ذات يگانه الهى. 2- اقرار به نبوت تمام‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 167

انبياى سبحانى. 3- تصديق به جميع كتابهاى آسمانى. 4- تسليم كليه فرامين الهى از اوامر و نواهى. و هر شخص مسلمانى را تمام اين معتقدات، لازم و واجب مى‌باشد، چنانچه آيه شريفه بيان فرموده.

تتمه: بطور اجمال در اعتقاد به خدا- ذاتى كه مستجمع تمام صفات كماليه و منزّه از كليه نواقص و سزاوار پرستش و ستايش مى‌باشد، و در قسمت توحيد در چهار مقام بايد باشد: توحيد ذاتى، توحيد صفاتى، توحيد افعالى، توحيد عبادتى. و اعتقاد به انبياء: بنابر مشهور صد و بيست و چهار هزار پيغمبر از جانب خدا مبعوث (شده) و پنج نفر آنها اولو العزم بودند: حضرت نوح، ابراهيم، موسى عيسى، حضرت محمد بن عبد اللّه صلّى اللّه عليه و آله و عليهم اجمعين. و اعتقاد به كتب سماويه: چهار كتاب نازل گرديده: زبور، تورات، انجيل، قرآن و ما بقى صحيفه بوده كه نازل شده.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلى‌ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى‌ وَ عِيسى‌ وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (84)

ترجمه‌

بگو ايمان آورديم بخدا و آنچه فرستاده شد بر ما و آنچه فرستاده شد بر ابراهيم و اسمعيل و اسحق و يعقوب و اولاد او و آنچه داده شد بموسى و عيسى و پيغمبران از جانب پروردگارشان فرق نميگذاريم ميان هيچ يك از آنها و ما مر او را منقادانيم.

تفسير

بعد از آنكه انبياء عظام اقرار بعهد مودت با پيغمبر اكرم از طرف خود و امم خود نمودند در مقابل حضرت ختمى مرتبت هم مأمور شد كه از طرف خود و امت خود اظهار مودت و ربط معنوى را فرموده اعتراف و اداء شهادت نمايد بر آنچه از طرف خداوند بانبياء عظام نازل شده است كه همه حق است و ضمنا تصديق و اظهار ايمان نمايد بتمام آن ذوات مقدسه كه همه مظاهر الهى و مروجين توحيد و وسائط فيض و طالب يك مقصد و مايل بيك مقصودند و مبعوث بيك غرض و نتيجه‌اند و فرقى در اينجهت بين آنها نيست نهايت آنكه بر حسب مراتب و درجات كماليه خودشان ما بين آنها فاضل و افضل و كامل و اكمل و داراى شريعت و كتاب و سمت رسالت بر عامه خلق يا خصوص قبيله و حومه خودشان متصور و واقع است و چون يگانه مقصد اصلى توحيد و معرفت خداوند است از حضرت ابراهيم عليه السلام كه يكه تاز اين ميدان و پيشرو اين مقصد و متبوع حضرت ختمى مرتبت و نزديكترين انبياء الو العزم بآنحضرت وجد امجد اوست شروع شده و پس از او بمناسبت آنكه يگانه عالم وجود از نسل حضرت اسمعيل است نام آن بزرگوار برده شده و پس از او نام حضرت اسحق كه برادر او و پيغمبر عظيم الشأن است ذكر گرديده و بعدا حضرت يعقوب كه اسرائيل يعنى عبد اللّه لقب داشته و سر سلسله انبياء بنى اسرائيل است ياد شده و پس از آن اسباط كه دوازده قبيله بنى اسرائيل و از نسل دوازده پسران آن حضرتند بنحو اجمال ذكر شده چون اكثر انبيا در بين آنها بودند و از آن ميان دو پيغمبر الوا العزم حضرت موسى و حضرت عيسى براى مزيد اهتمام مخصوص بذكر شده‌اند و اخيرا تصريح شده بايمان بتمام كتب سماوى و تمام پيغمبران صاحب كتاب مانند آنانكه نامبرده شدند و غير آنها مانند شيث و ادريس و داود و حيقوق و شعيا و هر پيغمبر صاحب كتاب و شريعتى كه ما فرق نميگذاريم ميان آنها بتصديق بعضى و تكذيب بعضى چنانچه‌


جلد 1 صفحه 451

يهود و نصارى فرق گذارده‌اند و ما منقاديم نسبت بخداوند و مخلصيم در عبادت او و تابعيم آنچه را فرستاده است بتوسط انبياء براى هدايت خلق حقير عرض ميكنم اين در واقع عهديست كه خداوند از پيغمبر (ص) گرفته و آنحضرت قبول نموده است از طرف خود و امتش پس اگر در مقام تخلف و عصيان برآئى به بين چه اندازه بى وفائى با پيغمبر (ص) و اهل بيت اطهارش نمودى با آنكه آنها چه اندازه وفادارى با ما نمودند و از همه چيز براى خاطر ما گذشتند آيا سزاوار است ما آنها را نزد خداوند شرمنده نمائيم و خودمان را از ربقه اطاعت آنها خارج كنيم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قُل‌ آمَنّا بِاللّه‌ِ وَ ما أُنزِل‌َ عَلَينا وَ ما أُنزِل‌َ عَلي‌ إِبراهِيم‌َ وَ إِسماعِيل‌َ وَ إِسحاق‌َ وَ يَعقُوب‌َ وَ الأَسباطِ وَ ما أُوتِي‌َ مُوسي‌ وَ عِيسي‌ وَ النَّبِيُّون‌َ مِن‌ رَبِّهِم‌ لا نُفَرِّق‌ُ بَين‌َ أَحَدٍ مِنهُم‌ وَ نَحن‌ُ لَه‌ُ مُسلِمُون‌َ (84)

بگو اي‌ پيغمبر اكرم‌ بكساني‌ ‌که‌ ‌غير‌ دين‌ الهي‌ ‌را‌ طلب‌ ميكنند ‌که‌ ‌ما مسلمانان‌ ايمان‌ آورده‌ايم‌ بخدا و آنچه‌ ‌بر‌ ‌ما نازل‌ فرموده‌ ‌از‌ قرآن‌ و احكام‌ و آنچه‌ نازل‌ فرمود ‌بر‌ ابراهيم‌ و اسمعيل‌ و اسحاق‌ و يعقوب‌ و اسباط يعقوب‌ و آنچه‌ بموسي‌ و عيسي‌ و جميع‌ پيغمبران‌ عنايت‌ فرموده‌ فرقي‌ ‌بين‌ احدي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ نميگذاريم‌ و ‌در‌ اوامر الهي‌ تسليم‌ هستيم‌.

‌در‌ آخر سوره‌ بقره‌ ‌در‌ ذيل‌ ‌آيه‌ شريفه‌ آمَن‌َ الرَّسُول‌ُ بِما أُنزِل‌َ إِلَيه‌ِ مِن‌ رَبِّه‌ِ وَ المُؤمِنُون‌َ كُل‌ٌّ آمَن‌َ بِاللّه‌ِ وَ مَلائِكَتِه‌ِ وَ كُتُبِه‌ِ وَ رُسُلِه‌ِ لا نُفَرِّق‌ُ بَين‌َ أَحَدٍ مِن‌ رُسُلِه‌ِ وَ قالُوا سَمِعنا وَ أَطَعنا غُفرانَك‌َ رَبَّنا وَ إِلَيك‌َ المَصِيرُ ‌در‌ همين‌ كتاب‌ شرح‌ مفاد ‌اينکه‌ ‌آيه‌ بيان‌ ‌شده‌ و چند جمله‌ ‌در‌ اينجا متذكر ميشويم‌.

1‌-‌ مراد ‌از‌ نبيّون‌ جميع‌ انبياء ‌غير‌ مذكورين‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ‌است‌ مثل‌ آدم‌، شيث‌، نوح‌، هود، صالح‌، لوط، هارون‌، داود، سليمان‌، شعيب‌، يحيي‌، زكريّا، ذي‌ الكفل‌ يونس‌، ادريس‌ و انبيايي‌ ‌که‌ باسامي‌ ‌آنها‌ ‌در‌ قرآن‌ تصريح‌ نشده‌ بلكه‌ شامل‌ مذكورين‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ميشود ‌از‌ باب‌ ذكر عام‌ ‌بعد‌ الخاص‌.

2‌-‌ مراد ‌از‌ اسباط دوازده‌ سبط يعقوب‌ ‌از‌ بني‌ اسرائيل‌ هستند مثل‌ حضرت‌ يوسف‌ لكن‌ گذشت‌ ‌که‌ ساير اولاد يعقوب‌ لياقت‌ نبوت‌ نداشتند بجهت‌ ‌آن‌ معامله‌ ‌که‌ ‌با‌ يوسف‌ كردند و دروغي‌ ‌که‌ بيعقوب‌ گفتند و افترايي‌ ‌که‌ بيوسف‌ بستند ‌که‌ نسبت‌ سرقت‌ باو دادند فقط ‌إبن‌ يامين‌ ممكن‌ ‌است‌ آنهم‌ دليلي‌ نداريم‌ ولي‌ ‌در‌ اولادهاي‌

جلد 4 - صفحه 273

‌آنها‌ البته‌ ‌تا‌ زمان‌ موسي‌ و عيسي‌ بودند و داراي‌ مقام‌ نبوت‌ ‌هم‌ بودند و زمين‌ خالي‌ ‌از‌ حجّت‌ نبوده‌ و نوعا ‌آنها‌ گرفتار شكنجه‌ كفار و بني‌ اسرائيل‌ بودند چنانچه‌ ‌در‌ مطاوي‌ كلمات‌ قبل‌ اشاره‌ ‌شده‌.

3‌-‌ فرق‌ ‌بين‌ ‌ما انزل‌ و ‌بين‌ ‌ما اوتي‌ ‌که‌ ‌در‌ حق‌ پيغمبر اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و حضرت‌ ابراهيم‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌تا‌ زمان‌ موسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ تعبير ‌بما‌ انزل‌ فرموده‌ و ‌در‌ حق‌ موسي‌ و عيسي‌ و ساير نبيّين‌ تعبير ‌بما‌ اوتي‌ شايد ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ مفاد ‌ما انزل‌ علاوه‌ ‌از‌ تصديق‌ ايمان‌ بآن‌ عمل‌ كردن‌ بدستورات‌ ‌هم‌ هست‌ و دين‌ اسلام‌ ‌تا‌ قيامت‌ باقيست‌ و ملت‌ ابراهيم‌ و سنن‌ ‌آن‌ ‌هم‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ شريعت‌ ثابت‌ و متابعت‌ ‌آن‌ واجب‌ ‌است‌ چنانچه‌ گذشت‌ و اما شرايع‌ منسوخه‌ مثل‌ شريعت‌ آدم‌ و نوح‌ و موسي‌ و عيسي‌ و انبيايي‌ ‌که‌ موظف‌ بآنها بودند فقط تصديق‌ ‌آنها‌ و اينكه‌ ‌از‌ جانب‌ حق‌ بودند و آنچه‌ بآنها داده‌ ‌شده‌ تماما حق‌ و صدق‌ ‌است‌ لازم‌ ‌است‌، و اما عمل‌ ‌بر‌ طبق‌ ‌آنها‌ جايز نيست‌ چون‌ امد ‌آنها‌ تمام‌ ‌شده‌ و شريعت‌ ‌آنها‌ نسخ‌ گرديده‌ و مدت‌ ‌آنها‌ منقضي‌ ‌شده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 84)- در این آیه خداوند به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله (و همه پیروان او) دستور می‌دهد که نسبت به همه تعلیمات انبیاء و پیامبران پیشین، علاوه بر آنچه بر پیغمبر اسلام نازل شده ایمان داشته باشند می‌فرماید: «بگو: ایمان به خدا آوردیم و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و بر اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (پیامبران تیره‌های

ج1، ص304

بنی اسرائیل) نازل شده و آنچه به موسی و عیسی و همه پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است نیز ایمان آورده‌ایم ما در میان آنها فرقی نمی‌گذاریم و ما در برابر او (خداوند) تسلیم هستیم» (قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِیَ مُوسی وَ عِیسی وَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ).

نکات آیه

۱ - فرمان الهى به پیامبر اسلام (ص)، مبنى بر اظهار ایمان خود و امّتش به خداوند و به آنچه بر او و انبیاى پیشین نازل شده است. (قل امنا باللّه و ما اُنزل علینا ... و ما اوتى موسى و عیسى و النّبیّون)

۲ - ابرهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب و فرزندانش، از انبیا و دریافت کنندگان وحى از جانب خداوند (و ما انزل على ابراهیم ... و الاسباط) چون «الاسباط» - به معناى نوه ها - پس از یعقوب ذکر شده است، به نظر مى رسد منظور از آن، فرزندان یعقوب باشند.

۳ - موسى و عیسى از انبیاى الهى و داراى کتاب (و ما اُوتى موسى و عیسى) ظاهراً مراد از «ما اُوتى»، کتاب است.

۴ - لزوم توأم بودن ایمان به خدا و ایمان به همه انبیاى الهى و کتب آسمانى (قل امنا باللّه ... و النّبیّون من ربّهم)

۵ - ایمان به همه پیامبران و کتب آسمانى، عمل به میثاق الهى است. (و اذ اخذ اللّه میثاق النّبیّن ... قل امنا باللّه و ما انزل ... و النّبیّون من ربّهم)

۶ - پیامبر اکرم (ص)، خاتم پیامبران (و اذ اخذ اللّه ... قل امنا باللّه ... و النّبیّون من ربّهم) آنجا که سخن از میثاق دیگر انبیاست، اقرار به رسول آینده مطرح است ; ولى در ایمان پیامبر (ص)، اقرارى نسبت به رسول آینده نیست.

۷ - ایمان به خدا و کلیه انبیا و کتب آسمانى، از ارکان مهمّ اعتقادى (قل امنا باللّه ... و النّبیّون من ربّهم) «قل امنا»، عهده دار تبیین «دین» در آیه سابق است. بنابراین ارکان مهم دین، مطالبى است که در این آیه مطرح شده است.

۸ - اهمیّت ویژه آیین موسى و عیسى و کتاب نازل شده بر آنها (تورات و انجیل) (و ما اُوتى موسى و عیسى)

۹ - نبوّت پیامبران و نزول کتب آسمانى بر آنان، پرتویى از ربوبیّت الهى (و ما اُوتى ... و النّبیّون من ربّهم)

۱۰ - ایمان نداشتن به تمامى پیامبران و کتب نازل شده بر آنان، حاکى از تسلیم نبودن در برابر خداست. (امنا ... لا نفرّق بین احد منهم و نحن له مسلمون)

۱۱ - لزوم پرهیز از تبعیض میان پیامبران در ایمان آوردن به آنان (لا نفرّق بین احد منهم) به قرینه «امنا» در صدر آیه، عدم تبعیض، تنها در مورد ایمان به آنان است. نه در جهات دیگر.

۱۲ - دعوت پیامبر اکرم (ص) از پیروان ادیان الهى به وحدت عقیدتى و فرق نگذاشتن میان انبیاى الهى در جهت ایمان به آنان (لا نفرّق بین احد منهم)

۱۳ - هماهنگى ادیان الهى و انبیا، در جهت گیریهاى اعتقادى و رفتارى (امنا باللّه و ما اُنزل ... لا نفرّق بین احد منهم و نحن له مسلمون)

۱۴ - تسلیم همه جانبه پیامبر (ص) و پیروانش در برابر خداوند (و نحن له مسلمون) از حذف متعلق تسلیم، عمومیّت آن استفاده مى شود.

۱۵ - تسلیم، روح دین خداوند (شریعت اسلام) (و نحن له مسلمون) گویا جمله «و نحن له مسلمون»، خلاصه اى از مطالب گذشته است.

۱۶ - تسلیم، فقط باید در برابر خداوند و براى او باشد. (و نحن له مسلمون) حصر از تقدیم ظرف «له» بر متعلّقش «مسلمون» استفاده مى شود.

۱۷ - تسلیم مؤمنان در برابر خداوند، هماهنگ با تسلیم تمامى موجودات در برابر او (و له اسلم من فى السموات و الارض ... و نحن له مسلمون)

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: آفرینش و اطاعت ۱۷
  • ابراهیم (ع): نبوت ابراهیم (ع) ۲
  • ادیان: هماهنگى ادیان ۱۲، ۱۳
  • اسحاق (ع): نبوت اسحاق (ع) ۲
  • اسماعیل (ع): نبوت اسماعیل (ع) ۲
  • انبیا: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۹، ۱۰ دعوت انبیا ۱۲ ; همبستگى انبیا ۱۳
  • انجیل: اهمیّت انجیل ۸
  • ایمان: ارکان ایمان ۷ ; ایمان به انبیا ۱، ۴، ۵، ۷، ۱۱، ۱۲ ; ایمان به فرستاده خدا ۱ ; ایمان به کتب آسمانى ۴، ۵، ۷
  • تسلیم: تسلیم به خدا ۱۰، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷
  • تکوین و تشریع: ۱۷
  • تورات: اهمیّت تورات ۸
  • خدا: اوامر خدا ۱ ; ربوبیت خدا ۹ ; عهد خدا ۵
  • دین: حقیقت دین ۱۵
  • عیسى (ع): کتاب عیسى (ع) ۳ ; نبوت عیسى (ع) ۳
  • کتب آسمانى: ۴، ۵، ۷، ۹، ۱۰
  • کفر: آثار کفر ۱۰ ; کفر به انبیا ۱۰
  • محمّد (ص): پیروان محمّد (ص) ۱، ۱۴ ; خاتمیت محمّد (ص) ۶ ; دعوت محمّد (ص) ۱۲ ; مسؤولیت محمّد (ص) ۱
  • مسیحیت: دین مسیحیت ۸
  • موسى (ع): کتاب موسى (ع) ۳ ; نبوت موسى (ع) ۳
  • نبوت: ۲، ۳
  • یعقوب (ع): اولاد یعقوب (ع) ۲ ; نبوت یعقوب (ع) ۲
  • یهود: دین یهود ۸

منابع

  1. طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۲، ص ۶۹۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۳..
  3. سيوطى خبرى از ابوهريرة نقل مى كند و داستانى را كه مؤلف به آن اشاره كرده است به طور خلاصه بيان مى كند و در آخر مى افزايد كه آيه «وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ» بوسيله آيه «لايُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها» نسخ شده است. (صفحه ۱۴۳ و ۱۴۴) نظر سيوطى درباره نسخ آيه صحيح نيست، مترجم در كتاب ناسخ و منسوخ دليل عدم نسخ را بيان داشته است. (ناسخ و منسوخ صفحه ۱۱۶-۱۲.) م.