الأنبياء ٥٨
ترجمه
الأنبياء ٥٧ | آیه ٥٨ | الأنبياء ٥٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«جُذَاذاً»: تکّهتکّه. قطعهقطعه. مصدر است و به معنی اسم مفعول. «إلاّ کَبِیراً لَّهُمْ»: مگر بت بزرگتر در مقام یا از لحاظ پیکره را. مگر بت بزرگ مردمان را. «إِلَیْهِ»: مرجع (ه) میتواند بت بزرگ باشد، تا عبرت بگیرند. و نیز میتواند (ابراهیم) باشد تا تمام گفتنیها را بگوید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۸ - ۷۷ سوره انبياء
- اشاره به وجه تسميه ((تورات (( به : فرقان ، ضياء و ذكر
- مقصود از اينكه قرآن ((ذكر مبارك (( است
- مقصود از اينكه فرمود: ما به ابراهيم رشد او را داديم
- گفتگوى ابراهيم (عليه السلام ) با قوم بت پرست خود
- ابراهيم (ع ) بتها را قطعه قطعه كرد مگر بزرگترين آنها را
- محاجه آن جناب (عليه السلام ) با قوم خود بعد از شكستن بتها:((قال بل فعله كبيرهم ...((
- تنبه مردم بعد از شنيدن كلام ابراهيم (ع )
- اشاره به اينكه ((برد(( و ((سلام (( شدن آتش براى ابراهيم (عليه السلام ) به امرتكوينى خداى تعالى خارج از محدوده اطلاعات ما از سلسله علل و اسباب است
- بيان اينكه در جمله :((و جعلنا هم ائمة يهدون بامرنا(( مراد از هدايت رساندن به مقصد ومراد از ((امر(( امر تكوينى است
- توضيح اينكه مراد از وحى در آيه : ((واوحينا اليهمفعل الخيرات ...(( وحى تسديد است نه وحى تشريع و مؤ يد بودن ائمه به تسديد وتاءييد الهى را افاده مى كند
- بحث روايتى
- چند روايت راجع به اينكه خداوند امامت را در ابراهيم (عليه السلام ) و ذريه او قرار داد
نکات آیه
۱- حضرت ابراهیم(ع) در غیاب مردم و دور شدن آنان از بت ها، به شکستن بت ها پرداخت. (بعد أن تولّوا مدبرین . فجعلهم جذذًا ) «جذاذ» فعال به معناى مفعول و از ماده «جذّ» (قطع و شکستن) است. «فا» در «فجعلهم» - به اصطلاح اهل ادب - فصیحه و حاکى از تقدیر جمله اى است و تقدیر آن چنین است: «فولّوا فأتى إبراهیم الأصنام فجعلهم جذاذاً; مردم به بت ها پشت کردند، پس ابراهیم نزد بت ها آمد و آنها را شکست».
۲- ابراهیم(ع) تمامى بت ها را در هم شکست و تنها بت بزرگ را سالم باقى گذاشت. (فجعلهم جذذًا إلاّکبیرًا )
۳- بت ها، داراى درجات و منزلت هاى مختلف و اندازه هاى گوناگون در نزد بت پرستان قوم ابراهیم (إلاّکبیرًا لهم ) بزرگى بت ها هم مى تواند به اعتبار درجات و منزلت هاى آنها نزد بت پرستان باشد و هم به لحاظ اندازه هاى آنها در قطعه هاى بزرگ و کوچک.
۴- بت و سایر ابزار و وسایل گناه، از حرمت و مالکیت ساقط است و شکستن و نابود کردن آنها جایز مى باشد. (فجعلهم جذذًا ) برداشت یاد شده از شکستن بت ها به وسیله حضرت ابراهیم(ع) و سوگند ایشان بر این کار و نیز لحن تأیید گونه و تمجیدآمیز آیه شریفه به دست مى آید.
۵- باقى ماندن بت بزرگ به وسیله ابراهیم(ع)، براى مراجعه بت پرستان به آن و درک عجز بت ها بود. (فجعلهم جذذًا إلاّکبیرًا لهم لعلّهم إلیه یرجعون )
۶ - اقدام ابراهیم(ع) به شکستن بت ها و سالم باقى گذاشتن بت بزرگ، تدبیرى از سوى آن حضرت براى جلب نظر مردم و توجه دادن آنان به بطلان بت پرستى بود. (و تاللّه لأکیدنّ أصنمکم ... فجعلهم جذذًا إلاّکبیرًا لهم لعلّهم إلیه یرجعون ) «فاء» در «فجعلهم» یا براى ترتیب است و یا براى تعقیب. در هر دو صورت گویاى این است که عمل حضرت ابراهیم(ع) مصداق همان حیله و تدبیرى بود که بر آن سوگند یاد کرده بود.
موضوعات مرتبط
- ابراهیم(ع): بت شکنى ابراهیم(ع) ۱، ۲; روش تبلیغ ابراهیم(ع) ۶; روش شرک ستیزى ابراهیم(ع) ۶; قصه ابراهیم(ع) ۱، ۲، ۵، ۶
- احکام :۴
- بت: احکام بت ۴; بى احترامى بت ۴; مالکیت بت ۴
- بت: جواز بت شکنى ۴; عجز بت ها ۵; مبارزه با بت پرستى ۶
- قوم ابراهیم: بت بزرگ قوم ابراهیم ۲; تاریخ قوم ابراهیم ۳; فلسفه ابقاى بت بزرگ قوم ابراهیم ۵، ۶; مراتب بتهاى قوم ابراهیم ۳
- مالکیت: احکام مالکیت ۴