الشعراء ١٦١
ترجمه
الشعراء ١٦٠ | آیه ١٦١ | الشعراء ١٦٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَلا تَتَّقُونَ»: (نگا: شعراء / .
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ «160» إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَ لا تَتَّقُونَ «161» إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ «162» فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ «163»
قوم لوط (نيز) انبيا را تكذيب كردند. زمانى كه برادرشان لوط به آنان گفت: آيا (از شرك وانحراف دورى، و از خدا) پروا نمىكنيد؟ همانا من براى شما پيامبرى امين هستم. پس، از خداوند پروا كنيد و مرا اطاعت نماييد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَ لا تَتَّقُونَ (161)
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ: ياد بياور زمانى را كه فرمود برادر ايشان لوط، مراد برادر نسبى است چنانكه مكرر مذكور شد. نزد بعضى مراد اخوت شفقت است، زيرا ميان حضرت لوط و اهل مؤتفكات علاقه نسبت نبود. حاصل آنكه لوط فرمود: أَ لا تَتَّقُونَ: آيا نمىترسيد از خداى در ارتكاب معاصى عظيمه. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ (160) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَ لا تَتَّقُونَ (161) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (162) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (163) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (164)
أَ تَأْتُونَ الذُّكْرانَ مِنَ الْعالَمِينَ (165) وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ (166) قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ (167) قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِينَ (168) رَبِّ نَجِّنِي وَ أَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ (169)
فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ (170) إِلاَّ عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ (171) ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ (172) وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ (173) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (174)
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (175)
ترجمه
تكذيب كردند قوم لوط فرستادگان را
هنگاميكه گفت بآنها
جلد 4 صفحه 123
برادرشان لوط آيا نمىپرهيزيد
همانا من براى شما پيمبرى امينم
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا
و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزد من مگر بر پروردگار جهانيان
آيا وارد ميشويد بر پسران از اهل عالم
و واميگذاريد آنچه را آفريد براى شما پروردگارتان از جفتهاتان بلكه شمائيد گروهى تعدّى كنندگان
گفتند هر آينه اگر باز نه ايستادى اى لوط البته خواهى بود از بيرون كرده شدگان
گفت همانا من كردار شما را از دشمنانم
پروردگارا نجات ده من و كسان مرا از آنچه ميكنند
پس نجات داديم او و كسانش را همگى
مگر پير زنى كه بود در باقى ماندگان
پس هلاك كرديم ديگران را
و بارانديم بر آنها بارانى پس بد بود باران بيم داده شدگان
همانا در اين آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان
و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.
تفسير
خداوند متعال بعد از پنج آيه كه تفسير آنها در قصص سابقه گذشت قول حضرت لوط را كه شرح حال آن در سوره اعراف مستوفى ذكر شد نقل نموده كه بقوم خود بر سبيل انكار و ملامت فرمود آيا شما از ميان اهل عالم براى دفع شهوت مردانرا اختيار نموديد و با آنها نزديكى ميكنيد با آنكه اين عمل قبيح و مضرّى است و وامىگذاريد و نزديكى نميكنيد با آنچه خدا خلق فرموده براى انتفاع شما از جنس زنانتان با آنكه آنها بهتر و پاكيزهترند براى آن عمل پس شما مردمان مستقيمى نيستيد بلكه متعدّى و متجاوز از حدّ اعتدال و از حلال به حرام و از پاكيزه به پليديد يا دشمن انسانيّت و اخلاقيد كه چنين عمل شنيعى را مرتكب ميشويد قوم در جواب گفتند از اين سخنان دست بردار والا تو را نفى بلد خواهيم نمود و بايد از ميان ما بيرون بروى آنحضرت فرمود من با اين كار شما بسيار مخالفم بطوريكه نميتوانم به بينم و چيزى نگويم و از خدا خواست كه او و خانوادهاش را از تبعات و وبال اعمال آنها نجات دهد و خداوند اجابت فرمود و او و تمام خانواده و پيروانش را در وقت نزول عذاب از ميان آنها خارج فرمود و فقط زنش را كه پيرو موافق با آنها و مخالف با او بود با قوم باقى گذارد و همه بهلاكت رسيدند ببارانيكه از سنگ بر آنها باريد و بد بارانى بود براى كسانيكه بيم دادند آنها را انبيا از خدا ولى بخرجشان نرفت و بعاقبت وخيم
جلد 4 صفحه 124
آن گرفتار شدند و تفصيل اين قضايا در سور سابقه كه شرح حال انبياء در آنها ذكر شده گذشته است و آيات اخيره در قصص سابقه، مفسر و نكته تكرار آن اخيرا مبيّن گرديد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِذ قالَ لَهُم أَخُوهُم لُوطٌ أَ لا تَتَّقُونَ (161) إِنِّي لَكُم رَسُولٌ أَمِينٌ (162) فَاتَّقُوا اللّهَ وَ أَطِيعُونِ (163) وَ ما أَسئَلُكُم عَلَيهِ مِن أَجرٍ إِن أَجرِيَ إِلاّ عَلي رَبِّ العالَمِينَ (164)
اينکه چهار آيه بعين مطابق با آيات در مورد هود و صالح است و شرحش گذشت فقط شخص نبي مختلف است.
79
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 161)- سپس اشارهای به دعوت حضرت لوط میکند که هماهنگ با
ج3، ص392
کیفیت دعوت دیگر پیامبران گذشته است میگوید: «در آن هنگام که برادرشان لوط به آنها گفت: آیا تقوا پیشه نمیکنید»؟! (إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَ لا تَتَّقُونَ).
نکات آیه
۱ - لوط(ع)، پیامبرى از نژاد قوم خود و داراى پیوند خویشاوندى با آنان (إذ قال لهم أخوهم لوط) قید «أخوهم» مى تواند براى بیان پیوند خویشاوندى نسبى لوط(ع) با قومش باشد. و نیز مى تواند تعبیرى کنایى از شفقت و دلسوزى آن حضرت نسبت به آنان باشد.
۲ - سخن دلسوزانه لوط(ع) با قوم خود، در دعوت آنان به تقوا و پرهیز از گناه (إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون) وجود لحن مشفقانه در تعبیر «ألا تتّقون» (آیا نمى خواهید تقوا پیشه کنید) حکایت از مطلب یاد شده دارد.
۳ - موضع رهبران الهى در میان امت، موضعى مشفقانه و نه همراه با برترى جویى (إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون)
۴ - قوم لوط، مردمى بى تقوا و گناه پیشه بودند. (إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون)
۵ - دعوت به تقوا، محور تبلیغات و هدایت گرى لوط(ع) (إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون)
۶ - قوم لوط، مورد سرزنش وى به خاطر بى تقوایى و گنه پیشگى (إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون) استفهام در جمله«ألا تتّقون» مى تواند براى توبیخ و سرزنش باشد.
۷ - دعوت به تقوا، لازمه اخوت و برادرى راستین (إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون) برداشت یاد شده بدان احتمال است که اطلاق «أخ» نه صرفاً از جهت انتساب نژادى باشد; بلکه به منظور بیان دلسوزى و خیرخواهى نیز باشد که دعوت به تقوا لازمه حتمى آن خواهد بود.
موضوعات مرتبط
- برادرى: آثار برادرى ۷
- تقوا: اهمیت تقوا ۵; دعوت به تقوا ۲، ۵; زمینه دعوت به تقوا ۷
- رهبران دینى: اهمیت دلسوزى رهبران دینى ۳; روش برخورد رهبران دینى ۳; مسؤولیت رهبران دینى ۳
- قوم لوط: بى تقوایى قوم لوط ۴، ۶; دعوت از قوم لوط ۲; سرزنش قوم لوط ۶; گناهکارى قوم لوط ۴، ۶
- گناه: دعوت به ترک گناه ۲
- لوط(ع): خویشاوندى لوط(ع) با قوم لوط ۱; دلسوزى لوط(ع) ۲; روش تبلیغ لوط(ع) ۲; سرزنشهاى لوط(ع) ۶; قصه لوط(ع) ۶; مهمترین رسالت لوط(ع) ۵; نژاد لوط(ع) ۱; هدایتگرى لوط(ع) ۵