الكهف ٨٤
ترجمه
الكهف ٨٣ | آیه ٨٤ | الكهف ٨٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَکَّنَّا»: تسلّط و تصرّف دادیم (نگا: یوسف / و ). «سَبَباً»: وسیله و ابزار دستیابی به هدف. راه و روش رسیدن به مقصود.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۸۳ -۱۰۲، سوره كهف
- معناى ((عين حمئة (( وبيان موقعيت جغرافيائى آن
- ظالمان را عذاب مى كنيم ومؤ منان صالح العمل را جزاى حسنى است
- ساختن سد به وسيله ذوالقرنين
- بكار بردن قطعه هاى آهن در ساختن سدى محكم توسط ذوالقرنين
- وجوهى كه در بيان مراد آيه شريفه : ((افحسب الذين كفروا ان يتخذوا عبادى من دونىاولياء...(( گفته شده است
- بحث روايتى
- اختلافاتى كه جهاد متعدد در روايات مربوط به ذوالقرنين وجود دارد
- دوروايت اميرالمؤ منين على (ع ) درباره ذوالقرنين
- حديثى از امام صادق (ع ) درباره آفتاب وطلوع وغروب آن
- رواياتى در ذيلبرخى جملات آيات راجع به ذوالقرنين
- بحثى قرآنى وتاريخى پيرامون داستان ذوالقرنين در چندفصل
- ۱ - داستان ذوالقرنين در قرآن
- ۲ - داستان ذوالقرنين وسد وياجوج وماجوج از نظر تاريخ
- ۳- ذوالقرنين كيست وسدش كجا است ؟ اقوال مختلف در اين باره
- نظر بعضى كه ذوالقرنين را همان اسكندر مقدونى دانسته اند وردّ آن
- نظر جمعى از مورخين كه ذوالقرنين را مردى عرب از ملوك يمن دانسته اند
- سخن بعضى در اثبات اينكه ذوالقرنين ، كورش ، پادشاه هخامنشى ايران ، وياءجوجوماءجوج ، اقدام مغول بوده اند
- بحث مفسرين ومورخين پيرامون قوم ياءجوج وماءجوج وحوادث مربوط به آنها
نکات آیه
۱- «ذوالقرنین» شخصیتى نیرومند و برخوردار از امکاناتى گسترده در پهنه زمین بود. (إنّا مکّنّا له فى الأرض) «مکّنّا» یعنى: «به او قدرت دادیم.». در باره «ذوالقرنین» و شخصیت تاریخى او و این که او کیست نظر واحدى در میان مورّخان و مفسران وجود ندارد; بعضى، او را از فرمانروایان ما قبل تاریخ دانسته اند و قرآن را تنها مرجع شناخت او مى دانند و برخى، او را همان «اسکندر» دانسته و برخى دیگر، -«فریدون» و برخى، او را از ملوک یمن دانسته و بالاخره، برخى، مانند علامه طباطبایى(ره) تطبیق وى را با «کورش» (پادشاه هخامنشى) با آیات سازگارتر دیده اند. بعضى نیز، او را از پادشاهان چین دانسته و دیوار چین را شاهدى بر مدعاى خود گرفته اند.
۲- قدرت و امکانات عناصر نیرومند تاریخ، در قلمرو اراده و حاکمیت خداوند و نه مستقل از آن. (إنّا مکّنّا له فى الأرض) نسبت دادن قدرت و امکانات ذوالقرنین به خداوند، این پیام را دارد که نباید پنداشت که قدرت مندان، آنچه دارند، خود، به دست آورده اند، بلکه همه چیز از او است.
۳- «ذوالقرنین»، شخصیتى الهى بود. * (إنّا مکّنّا له فى الأرض) احتمال مى رود که انتساب قدرت ذى القرنین به خدا، از آن جهت باشد که خدا، به خاطر شخصیت الهى وى، امکاناتى را به او عطا کرده باشد.
۴- «ذوالقرنین» از اسباب و عواملى کارساز براى محقّق ساختن هر مقصودى برخوردار بود. (و ءاتینه من کلّ شىء سببًا) عموم در «کلّ شىء» عموم عرفى است. «سبباً» مفعول دوم «آتیناه» است. با توجه به مضافى که در کلام مقدر است، تقدیر جمله چنین مى شود: «و آتیناه سبباً من أسباب کل شىء» یعنى، از اسباب و وسایلى که براى نیل به تمامى مقاصد علمى و عملى او وجود داشت، سبب و راهى را در اختیار او قرار دادیم.
۵- در دست داشتن اسباب و راه کارهاى علمى و عملى، زمینه ساز قدرت و اقتدار ذوالقرنین در زمین بود. (إنّا مکّنّا له فى الأرض و ءاتینه من کلّ شىء سببًا) عطف «آتیناه» بر جمله قبل، عطف سبب بر مسبب است; یعنى، اگر «ذوالقرنین» در زمین اقتدار داشت، به جهت اسبابى بود که براى هر کار در اختیار او بود.
۶- نظام طبیعت، مبتنى بر ایجاد اشیا و تحقّق امور از طریق سلسله علل و اسباب است. (و ءاتینه من کلّ شىء سببًا) موفقیت «ذوالقرنین» در تصرّفات خویش، مرهون استفاده او از اسباب و وسائل بوده است. بیان این موضوع در آیه، اشاره به حاکمیت علل و اسباب بر امور جهان است.
۷- امکانات و نیروى «ذوالقرنین» و برخوردارى او از وسایل و ابزار لازم در مقاصد خویش، اعطاى خداوند به وى بود. (إنّا مکّنّا له ... و ءاتینه من کلّ شىء سببًا)
۸- خداوند، بر همه علل و اسباب طبیعى حاکم است. (و ءاتینه من کلّ شىء سببًا)
روایات و احادیث
۹- «عن الأصبغ بن نباتة، عن أمیرالمؤمنین(ع) أنّه قال: سُئِل عن ذى القرنین قال: ... و جعل عزّ ملکه و آیة نبوّته فى قرنه ... و آتاه اللّه من کلّ شىء علماً یعرف به الحقّ و الباطل... و أوحى اللّه إلیه ... فقد طویت لک البلاد و ذلّلت لک العباد فأرهبتهم منک ... فلم یبلغ مغرب الشمس حتّى دان له أهل المشرق والمغرب قال: و ذلک قول اللّه: «إنّا مکّنّا له فى الأرض و آتیناه من کلّ شىء سبباً» ; از اصبغ بن نباته، روایت شده که امیرالمؤمنین(ع) در پاسخ سؤال از ذى القرنین فرمود: ... (خداوند) قدرت پادشاهى و نشانه نبوّت او را در شاخ اش قرار داد ... و از هر چیزى، خداوند، به او دانشى عطا کرد تا به وسیله آن، حق و باطل را بشناسد ... و خدا به او وحى فرمود: ... شهرها را در اختیار تو قرار دادم و بندگان را براى تو رام و دل آنان را از بیم تو پر کردم ... پس هنوز به محل غروب خورشید نرسیده بود که اهل شرق و غرب عالم، تسلیم او شدند. سپس (امیرالمؤمنین) فرمود: و این سخن خداوند است که مى فرماید: إنّا مکّنّا له فى الأرض و آتیناه من کلّ شىء سبباً».[۱]
موضوعات مرتبط
- خدا: اراده خدا ۲; حاکمیت خدا ۲، ۸; عطایاى خدا ۷
- ذوالقرنین: آثار علم ذوالقرنین ۵; امکانات ذوالقرنین ۱، ۴، ۵، ۹; زمینه قدرت ذوالقرنین ۵; شخصیت ذوالقرنین ۳; فضایل ذوالقرنین ۳، ۹; قدرت ذوالقرنین ۱، ۳، ۴; منشأ امکانات ذوالقرنین ۷; منشأ قدرت ذوالقرنین ۷; نبوت ذوالقرنین ۹
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۶، ۸
- قدرت: منشأ قدرت ۲
- قدرتمندان: منشأ امکانات قدرتمندان ۲
- نظام علیت ۶:
منابع
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۳۴۱، ح ۷۹; نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۹۷، ح ۲۱۵.