يونس ٤٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

بعضی از آنها، به آن ایمان می‌آورند؛ و بعضی ایمان نمی‌آورند؛ و پروردگارت به مفسدان آگاهتر است (و آنها را بهتر می‌شناسد)!

|و برخى از آنان به قرآن ايمان مى‌آورند و برخى ايمان نمى‌آورند، و پروردگار تو مفسدان را بهتر مى‌شناسد
و از آنان كسى است كه بدان ايمان مى‌آورد، و از آنان كسى است كه بدان ايمان نمى‌آورد، و پروردگار تو به [حال‌] فسادگران داناتر است.
و برخی از مردم به قرآن ایمان می‌آورند و برخی ایمان نمی‌آورند، و خدای تو حال تبهکاران را بهتر می‌داند.
و گروهی از مردم به قرآن ایمان می آورند و گروهی ایمان نمی آورند؛ و پروردگارت به مفسدان، داناتر است.
برخى از ايشان بدان ايمان مى‌آورند و برخى ايمان نمى‌آورند. و پروردگار تو به مفسدان آگاه‌تر است.
و از ایشان کسی هست که به آن ایمان دارد و کسی هست که به آن ایمان ندارد و پروردگارت به اهل فساد [از همه‌] آگاه‌تر است‌
و از آنان كس هست كه به آن
از میان ایشان، برخی (پس از پی‌بردن به قرآن و درک عظمت معانی آن)، بدان ایمان می‌آورد، و دسته‌ای بدان ایمان نمی‌آورد (و از گمراهی و عناد با قرآن برنمی‌گردد). خداوند تباهکاران را بهتر می‌شناسد (و از هر کسی آگاه‌تر از حال مفسدان است).
و از آنان کسی است که بدان ایمان می‌آورد و از آنان کسی است که بدان ایمان نمی‌آورد. و پروردگارت به (حال) افسادگران داناتر است.
و از ایشان است آنکه ایمان آورد بدان و از ایشان است آنکه ایمان نیاورد بدان و پروردگار تو داناتر است به تبهکاران‌


يونس ٣٩ آیه ٤٠ يونس ٤١
سوره : سوره يونس
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :


نزول

شأن نزول آیات ۳۹ و ۴.:

على بن ابراهیم گوید: این آیات درباره رجعت نازل گردیده است[۱] و نیز گویند آیه ۴. در شأن اهل کتاب نازل شده که بعضى از آن‌ها مانند عبدالله بن سلام و یاران او ایمان آوردند و عده دیگر آنان مانند سایر یهودیان ایمان نیاوردند.

و همچنین گویند: درباره اهل مکه نازل گردیده یعنى از قوم رسول خدا صلی الله علیه و آله کسانى هستند که بزودى به قرآن ایمان خواهند آورد و نیز کسانى هم هستند که هنوز ایمان نیاورده اند و نیز کسانى هم مى باشند که هرگز ایمان نخواهند آورد.[۲]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا يُؤْمِنُ بِهِ وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ «40»

وبعضى از آنان كسانى هستند كه به قرآن ايمان مى‌آورند و برخى كسانى كه به آن ايمان نمى‌آورند و پروردگارت به فساد كنندگان داناتر است.

پیام ها

1- انسان داراى اختيار است، نه آنكه مجبور باشد. «مِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا يُؤْمِنُ بِهِ»

رهبر نبايد توقّع داشته باشد كه همه‌ى مردم به راه و آيين او ايمان آورند.

«وَ مِنْهُمْ مَنْ لا يُؤْمِنُ بِهِ»

3- بى‌ايمانى و فساد، ملازم يكديگرند. هم گناه مانع ايمان است و هم بى‌ايمانى انگيزه‌ى فساد مى‌شود. لا يُؤْمِنُ بِهِ‌ ... بِالْمُفْسِدِينَ‌

4- انسان، زير نظر پروردگار است. «رَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا يُؤْمِنُ بِهِ وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ (40)

بعد از آن حق تعالى از اين جماعت مكذبين اخبار فرمايد كه اينها دو دسته مى‌باشند:

وَ مِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ‌: و بعضى از ايشان كسانيند كه ايمان آورند باطنا به قرآن، يعنى نفس آنها اذعان دارد به اينكه از جانب خدا نازل شده و مى‌دانند صحت و حقانيت آن را، الّا آنكه به سبب عناد و لجاج ظاهر كند خلاف علم و يقين خود را. وَ مِنْهُمْ مَنْ لا يُؤْمِنُ بِهِ‌: و برخى ديگر از ايشان ابدا ايمان نياورند و به شك باقى باشند. حاصل آنكه: طايفه‌اى معاند و فرقه‌اى شاكّ هستند، يا بعضى ايمان مى‌آورند در آتيه و توبه كنند از شرك و كفر، و برخى مصر بر انكار و مستمر بر كفر باشند تا موت.

على بن ابراهيم قمى‌ «1» (رحمه الله) در تأويل اين آيه روايت نموده از حضرت‌


«1» تفسير قمى ج 1 ص 312.

ج5، ص 322

باقر عليه السّلام كه فرمود: هم اعداء محمّد و ال محمّد من بعده يعنى ايشان دشمنان حضرت محمّد و آل محمد عليهم السلام مى‌باشند.

وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ‌: و پروردگار تو داناست به معاندين و مصرّين، و مى‌داند به علم ازلى، كه دائم بر فساد، و كه تائب از آن گردد، و لكن علم الهى به فساد مفسدين، موجب فساد نباشد، بلكه خود به سوء اختيار تكذيب و كفر را بر تصديق و ايمان اختيار نمودند.

تنبيه- آيه شريفه اشعار است به آنكه امهال كفار در هلاكت و نزول عذاب استيصال، به سبب آنست كه مصلحت الهى مقتضى باشد بقاى آنها را، كه از جمله ايمان آوردن بعضى آنها، يا اولاد آنها باشد.

نكته- كلمه «يؤمن» مضارع و صلاحيت دارد براى حال و استقبال، و لذا در معنى آيه اختلاف شده. بنابر معنى اول مراد زمان حال، و بنابر معنى دوم مراد استقبال باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى‌ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ (37) أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (38) بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (39) وَ مِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا يُؤْمِنُ بِهِ وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ (40)

ترجمه‌

و نبوده است اين قرآن آنكه افتراء بسته شود از غير خدا ولى تصديق چيزى است كه در برابر آنست و بيان نوشته شده، نيست شكّى در آن از پروردگار جهانيان‌

آيا ميگويند افتراء بست آنرا بگو پس بياوريد سوره‌اى مانند آن و بخوانيد هر كه را توانائى داريد از غير خدا اگر باشيد راستگويان‌

بلكه تكذيب كردند آنچه را احاطه ننمودند بدانش آن و هنوز نيامده آنانرا مئال معانى آن همچنين تكذيب كردند آنانكه بودند پيش از آنها پس بنگر چگونه بود انجام كار ستمكاران‌

و از آنها كسى است كه ايمان ميآورد بآن و از آنها كسى است كه ايمان نمى‌آورد بآن و پروردگار تو داناتر است به تباه كاران.

تفسير

نبوده است و نميباشد و صحيح نيست آنكه بوده باشد اين قرآن افتراء از خلق بر حقّ بلكه ميزان صحّت و سقم مطالب و شاهد صدق كتب سماويّه است كه بر انبياء سلف نازل شده چون اين كتاب بنفسه معجزه است و ساير كتب بخودى خود شاهد صدقى ندارند و نيز بيان و تفصيل كليّه احكام الهيّه بلكه تمام حقائق موجودات است و بنابراين شكّى نيست در آن كه از جانب خداوند عالم است با اين وصف آيا ميگويند اهل عناد كه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين آيات را از پيش خود جعل نموده و بخدا نسبت داده جاى تعجّب است بگو اگر گمان شما صحّت دارد و من افتراء بستم آنرا شما هم از پيش خودتان آياتى جعل كنيد بقدريكه بتوان گفت سوره‌ايست مانند قرآن در فصاحت و بلاغت و علوّ معانى و صحّت مبانى و هر كس را هم ميخواهيد از فصحاء و بلغاء و علماء و حكماء عرب و عجم با خودتان همدست نمائيد و عرضه بداريد آنرا بر دانشمندان اگر راست ميگوئيد در اين نسبت و لازمه آن كه امكان اتيان بشر است بمانند قرآن چون شما هم مانند من عرب و فصيح و بليغ ميباشيد و چون آنها عاجز شوند حقّ بودن قرآن و صدق تو واضح و مبرهن گردد ولى علّت تكذيب آنها تو را در اينكه قرآن كلام خداوند است اين نيست كه آنها قادر براتيان مثل آنند بلكه سببش آنستكه تدبّر و تفكّر در معانى آن ننمودند و پى باسرار و حقائق و كنه آن نبرده‌اند و اخبار غيبيّه آن هنوز بوقوع نيامده تا صحّت و اعجازش آشكار


جلد 3 صفحه 21

شود و آنها به صرف تقليد و انس بدين آباء و اجداد خودشان و مخالفت احكام قرآن با هواى نفس تكذيب نمودند تو را و كتاب خدا را چنانچه امم سابقه بهمين جهات تكذيب نمودند كتب سماوى و انبياء عظام را و بپاداش ظلمى كه از اين تكذيب بر خودشان و ابناء نوعشان نمودند در دنيا و آخرت رسيدند و خواهند رسيد عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه از آنحضرت سؤال نمودند از امور بزرگ از قبيل رجعت و امثال آن فرمود اين مسائل هنوز وقت آنها نرسيده خداوند فرموده بل كذّبوا بما لم يحيطوا بعلمه و لمّا يأتهم تأويله و مانند اين حديث از امام صادق عليه السّلام هم نقل شده است و قمّى ره نقل فرموده نازل شده است اين آيه در رجعت كه تكذيب نمودند آنرا يعنى گفتند واقع نخواهد شد و در كافى و مجمع و عيّاشى از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه خداوند مخصوص نمود اين امّت را بدو آيه از كتاب خود يكى آنكه نگويند آنچه را نميدانند ديگر آنكه ردّ نكنند آنچه را نميدانند و قرائت فرمود قول خداوند الم يؤخذ عليهم ميثاق الكتاب ان لا يقولوا على اللّه الا الحقّ و قول خداوند بل كذّبوا بما لم يحيطوا بعلمه و لمّا يأتهم تأويله را و بعضى از كسانيكه تكذيب نمودند كلام خدا و پيغمبر او را پس از مراجعه و تدبّر و تفكّر در آن و علم بتفسير و اطّلاع بر تأويلش ايمان ميآورند بآن و بعضى از كثرت بلادت و شدّت غباوت و فرط عناد و لجاج بعدا هم ايمان نمى‌آورند يا آنكه بعضى ايمان ميآورند بآن باطنا ولى ظاهرا انكار ميكنند براى اغراض فاسده‌اى از قبيل حبّ جاه و مال و بعضى بعكسند كه ايمان نمى‌آورند باطنا بعلل مذكوره ولى ظاهرا قبول اسلام مينمايند براى خوف يا طمع يا اغراض فاسده ديگر و مؤيّد اينمعنى است روايت قمّى ره از امام باقر عليه السّلام كه دسته دوّم اعداء محمد و آل محمدند بعد از او و نيز مؤيّد اينمعنى است ذيل آيه شريفه كه نسبت افساد بآنها داده شده است در علم خداوند و اين صفت انسب بحال آنها است از كفّار ظاهرى تامّل لازم است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مِنهُم‌ مَن‌ يُؤمِن‌ُ بِه‌ِ وَ مِنهُم‌ مَن‌ لا يُؤمِن‌ُ بِه‌ِ وَ رَبُّك‌َ أَعلَم‌ُ بِالمُفسِدِين‌َ (40)

و بعضي‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ مشركين‌ كساني‌ هستند ‌که‌ ايمان‌ بقرآن‌ آوردند و بعضي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ايمان‌ نياورده‌اند و پروردگار تو عالم‌تر ‌است‌ بكساني‌ ‌که‌ افساد ميكنند ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌را‌ دو نحوه‌ تفسير كردند يكي‌ آنكه‌ مشركين‌ دو دسته‌ هستند يك‌ دسته‌ يقين‌ پيدا كردند بحقانيت‌ قرآن‌ ولي‌ ‌از‌ روي‌ عناد و عصبيت‌ و حب‌ّ جاه‌ و مال‌ انكار كردند ‌که‌ مفاد وَ جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم‌ نمل‌ ‌آيه‌ 14، و بعضي‌ بشك‌ و ترديد باقي‌ هستند، و ديگر آنكه‌ بعضي‌ ‌از‌ روي‌ حقيقت‌ آمدند و مشرف‌ شدند و ايمان‌ آوردند ‌که‌ مفاد وَ مِنهُم‌ مَن‌ يُؤمِن‌ُ بِه‌ِ ‌است‌ و ‌اينکه‌ معني‌ دوم‌ اظهر بلكه‌ ظاهر ‌است‌ بدو قرينه‌ يكي‌ آنكه‌ ايمان‌ ‌بر‌ كسي‌ ‌که‌ يقين‌ داشته‌ ‌باشد‌ و انكار كند و جحد بورزد صادق‌ نيست‌ بلكه‌ ‌آن‌ ‌را‌ كفر جحودي‌ ميگويند، قرينه‌ دوم‌ جمله‌ وَ رَبُّك‌َ أَعلَم‌ُ بِالمُفسِدِين‌َ ‌است‌ زيرا ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ ‌اينکه‌ دو دسته‌ مفسد و ‌غير‌ مفسد هستند و خداوند داناتر ‌است‌ بآنها و شاهد ‌بر‌ ‌اينکه‌ معني‌ اينكه‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آوردند فوج‌ فوج‌ مشرك‌ و كافر بودند ‌که‌ مفاد وَ رَأَيت‌َ النّاس‌َ يَدخُلُون‌َ فِي‌ دِين‌ِ اللّه‌ِ أَفواجاً نصر ‌آيه‌ 2 ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 40)- در این آیه اشاره به دو گروه عظیم مشرکان کرده، می‌گوید: اینها همگی به این حال باقی نمی‌مانند بلکه «گروهی از آنان (که روح حق طلبی در وجودشان نمرده است سر انجام) به این قرآن ایمان می‌آورند، در حالی که گروهی دیگر (همچنان در جهل و لجاجت پافشاری کرده و) ایمان نخواهند آورد» (وَ مِنْهُمْ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا یُؤْمِنُ بِهِ).

روشن است که این گروه مردم، افراد فاسد و مفسدی هستند و به همین دلیل در پایان آیه می‌فرماید: «پروردگار تو مفسدان را بهتر می‌شناسد» (وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِینَ).

اشاره به این که افرادی که زیر بار حق نمی‌روند، در فاسد کردن نظام جامعه نقش مؤثری دارند.

نکات آیه

۱ - برخى مشرکان، با اینکه آسمانى بودن قرآن را باور داشتند، به تکذیب آن برمى خاستند. (بل کذبوا ... و منهم من یؤمن به) این برداشت مبتنى بر این است که: ضمیر «هم» - با توجّه به ارتباط این آیه با آیات پیش - به تکذیب کنندگان قرآن برگردد و از «یؤمن» زمان حال اراده شده باشد.

۲ - برخى مشرکان، آسمانى بودن قرآن را باور نداشته، آن را تکذیب مى کردند. (و منهم من لا یؤمن به) این برداشت نیز مبتنى بر این است که ضمیر «هم» به تکذیب کنندگان قرآن برگردد.

۳ - هرگز همه مردم روى زمین، قرآن را انکار و تکذیب نخواهند کرد. (و منهم من یؤمن به و منهم من لا یؤمن به) برداشت فوق مبتنى بر این است که مراد از ضمیر «منهم» عموم مردم باشد ; که در این صورت، آیه در مقام بیان حال آنان به هنگام روبرو شدنشان با قرآن است.

۴ - هرگز تمامى مردم روى زمین، به قرآن ایمان نخواهند آورد. (و منهم من یؤمن به و منهم من لا یؤمن به)

۵ - مردم روزى زمین همواره نسبت به قرآن دو دسته هستند: مؤمن و کافر. (و منهم من یؤمن به و منهم من لا یؤمن به)

۶ - کسانى که به آسمانى بودن قرآن باور دارند و در عین حال آن را تکذیب مى کنند، مفسد هستند. (و منهم من یؤمن به ... و ربک أعلم بالمفسدین) برداشت بالا مبتنى بر این است که ضمیر «هم» به تکذیب کنندگان برگردد و مراد از «المفسدین» دسته اول (من یؤمن به) باشد.

۷ - کسانى که قرآن را مى پذیرند و به آن ایمان مى آورند، از رذیله فسادانگیزى منزه هستند. (و منهم من یؤمن به ... و ربک أعلم بالمفسدین)

۸ - کسانى که قرآن را تکذیب مى کنند، مردمى مفسد هستند. (و منهم من یؤمن به و منهم من لا یؤمن به و ربک أعلم بالمفسدین)

۹ - خداوند، بهتر و بیشتر از هر کس، به حال مفسدان روى زمین آگاه است. (و ربک أعلم بالمفسدین)

روایات و احادیث

۱۰ - «عن ابى جعفر(ع) فى قوله «و منهم من لا یؤمن به» فهم اعداء محمّد(ص) و آل محمّد(ع) من بعده ;[۳] از امام باقر (ع) روایت شده [از جمله ]کسانى که به قرآن ایمان نمى آورند» دشمنان محمّد و آل محمّد هستند که پس از او مى آیند».

موضوعات مرتبط

  • اهل بیت(ع): دشمنان اهل بیت(ع) ۱۰
  • خدا: اختصاصات خدا ۹
  • قرآن: افساد مکذبان قرآن ۶، ۸ ; کافران به قرآن ۵، ۱۰ ; مؤمنان به قرآن ۴، ۵، ۷ ; مکذبان قرآن ۱، ۲، ۳
  • مؤمنان: تنزیه مؤمنان ۷
  • محمّد(ص): دشمنان محمّد(ص) ۱۰
  • مردم: مردم و قرآن ۳، ۴، ۵
  • مشرکان: دشمنى مشرکان ۱ ; لجاجت مشرکان صدر اسلام ۱ ; مشرکان و قرآن ۱، ۲
  • مفسدان: ۶، ۸ علم خدا به مفسدان ۹

منابع

  1. البرهان فی تفسیر القرآن، باید دانست که رجعت عبارت از بازگشت پیامبران و ائمه طاهرین به این جهان است و با ظهور فرق دارد و معتقدین به آن گویند که رجعت مزبور پس از ظهور امام قائم علیه‌السلام انجام خواهد گرفت و درباره آن میان امامیه اختلاف است برخى اعتقاد به رجعت دارند و بعضى معتقد به آن نیستند در هر حال چنان که مرحوم آیت اللَه حاجى شیخ عبدالکریم حائرى یزدى مرجع تقلید و متوفى به سال ۱۳۱۵ شمسى در رساله عملیه خویش بدان اشارت نموده است، اعتقاد به آن از ضروریات مذهب نیست و کسى که به رجعت معتقد نباشد، مطرود نخواهد بود.
  2. تفسیر کشف الاسرار.
  3. تفسیر قمى، ج ۱، ص ۳۱۲ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۰۵، ح ۷۰.