الأنعام ١٤
ترجمه
الأنعام ١٣ | آیه ١٤ | الأنعام ١٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَلِیّ»: سرپرست. یاور. «فَاطِرِ»: آفریننده. جداکننده کهکشانها و کرات از هم (نگا: انبیاء / ) صفت (اللهِ) یا بدل از آن است. «أَسْلَمَ»: خویشتن را خالصانه تسلیم فرمان خدا کرد. مسلمان گردید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
قُلْ أَ فَغَيْرَ اللَّهِ... (۴) وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَ وَ الْإِنْسَ... (۰) مَا أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ... (۲)
إِنَ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو... (۰) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ... (۱)
نزول
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
كلبى گوید: كفار قریش نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آمدند و از او خواستند كه به آئین بتپرستى درآید و به پیامبر گفتند: ما میدانیم كه فقر و درویشى تو را به دعوت مردم به خداى یگانه واداشته است. روى این زمینه ما حاضریم هر یك مقدارى از اموال خود را به تو بدهیم تا از این دعوت صرفنظر نمائى سپس این آیة در جواب آنها نازل گردید.[۳]
تفسیر
- آيات ۱۸ - ۱۲، سوره انعام
- اقامه برهان بر معاد با استناد به مالكيت مطلقه خداوندمتعال و رحمت او.
- توضيحى در مورد (( سميع )) و (( عليم )) بودن خداى سبحان .
- عواملپيدايش مرام بت پرستى .
- احتياج عليه بت پرستان با بهره جستن از منطق خودشان .
- معناى (( قاهر )) بودن خداى سبحان و فرق آن با قهر و غلبه موجودات بر يكديگر.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «14»
بگو: آيا غير از خدا را سرپرست خود بگيرم در حالى كه او آفريدگار آسمانها و زمين است او همه را طعام مىدهد، ولى كسى به او طعام نمىدهد. بگو: همانا من مأمورم كه اوّلين كسى باشم كه تسليم فرمان اوست. و (به من گفته شده كه) هرگز از مشركان مباش.
نکته ها
در شأن نزول آيه آمده است كه جمعى از اهل مكّه به پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند: تو به خاطر فقر، از بتها دست كشيدهاى، ما حاضريم تو را بىنياز كنيم تا با ما مخالفت نكنى. اين آيه نازل شد
جلد 2 - صفحه 423
و به آنان پاسخ داده شد.
پیام ها
1- انسان به دليل نيازها ومحدوديّتها بهطور فطرى به سراغ سرپرست وپناهگاه مىرود، ليكن بحث اصلى بر سر آن است كه به سراغ چه كسى برويم. قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ ...
2- خداوند آسمان و زمين را بدون الگوى قبلى آفريد. «فاطِرِ السَّماواتِ» فاطر، يعنى آفريننده مبتكر.
3- تأمين نيازها از شئون ولايت الهى است. وَلِيًّا ... يُطْعِمُ
4- جز خداوند، همهى معبودها و مخلوقات نيازمندند. «لا يُطْعَمُ»
5- چون خداوند هم خالق بشر و هم رازق اوست و نيازهايش را برطرف مىكند، به همين دليل انسان بايد نسبت به خدا تعبّد و ولايتپذيرى داشته باشد.
فاطِرِ ... وَ هُوَ يُطْعِمُ ... إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ
6- پيامبراكرم صلى الله عليه و آله مأمور به اظهار موضع عقيدتى خود مىباشد. قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ ...
7- رهبر بايد پيشگام در آيين باشد و بالاترين درجهى اخلاص و تسليم را داشته باشد. «أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ»
8- پذيرش ولايت غير خدا، شرك است. أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا ... لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «14»
قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا: بگوى اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله بر سبيل انكار، آيا غير ذات يگانه خدا را اتخاذ نمايم دوست و ولى. يعنى هرگز غير حق تعالى را ولى و معبود خود قرار ندهم فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: كه ايجاد كننده آسمانها و زمينهاست. ابن عباس گويد: معنى «فاطر» را ندانستم، تا روزى دو اعرابى نزد من آمدند و در چاهى مخاصمه داشتند، يكى از آنها گفت «انا
«1» نهج البلاغه، خطبه 190 (معروف به قاصعه)
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 234
افطر بها اى ابتدأ بها» «1» وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ: و آن ذات بىزوال روزى دهد خلق را كلا، و روزى ندهد او را احدى، همه محتاج، و ذات سبحانى غنىّ على الاطلاق است، يعنى بىنياز است از خلق، و خلق به او محتاجند، چنانچه فرمايد «ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ» «2» نكته- اينكه ذكر اطعام فرموده به جهت آن است كه حاجت بندگان به آن اشد و اهم است، و نفى آن از ذات بارى تعالى ادلّه است بر نفى تشبه او به مخلوق، زيرا احتياج به طعام جايز نيست مگر بر اجسام. و احتجاج فرموده سبحانه به اين دليل بر كفار، چه ذاتى كه خلق آسمان و زمين فرمايد در نهايت اتقان، و تدبير آنها فرمايد در غايت انتظام، و رزق دهد هر كه در آنهاست در حالى كه همه محتاجند به ذات او، مسلم و محقق باشد كه مثل و نظيرى ندارد، اوست قادر قاهر و حىّ و غنى، پس جايز نيست براى صاحب معرفت، عبادت نمايد غير ذات احديت حق را قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ: بگو اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله بدرستى كه من مأمور شدهام به آنكه باشم اول تسليم شونده و منقاد حكم الهى را، زيرا نبى اسبق امت باشد در دين، يا باشم اول مخلص در عبادت خداى خود وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ: و مباش البته البته از مشركان، يا مأمورم كه نباشم از شرك آورندگان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «14»
ترجمه
بگو آيا جز خدا را بگيرم صاحب اختيار كه پديد آورنده آسمانها و زمين است و او روزى ميدهد و روزى داده نميشود بگو همانا من مأمور شدم كه باشم اول كسيكه اسلام اختيار نمود و مباش البته از مشركان.
تفسير
زير فرمان غير خدا رفتن منكر است لذا استفهام انكارى شده است از آن بامر خداوندى كه مبتكر و مخترع و نو پديد آورنده آسمانها و زمين است بقدرت و حكمت و مصلحت و ميخوراند و ميرساند رزق هر كس و هر موجود را باو هر جا باشد و كسى باو چيزى نمىخوراند و نفعى نميرساند و او غنى بالذات است و مخلوق فقرا باو و پيغمبر (ص) بايد اول كسى باشد كه انقياد و اطاعت حق را اختيار نموده باشد تا امت باو اقتدا نمايند و بايد زير بار حكم غير خدا نرود چون تحت فرمان غير خدا رفتن شرك عملى است و صيغه نهى در آخر آيه عطف است بر قل انى و ممكن است مقول قيل لى باشد كه حذف شده است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل أَ غَيرَ اللّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ هُوَ يُطعِمُ وَ لا يُطعَمُ قُل إِنِّي أُمِرتُ أَن أَكُونَ أَوَّلَ مَن أَسلَمَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ المُشرِكِينَ «14»
بفرما بمشركين که توقع داريد من غير خدا را براي خود وليّ و صاحب اختيار بگيرم و حال آنكه خداوند موجد تمام آسمانها و زمين و تمام جنبندهها را روزي و اطعام ميفرمايد و خود احتياج بطعام ندارد که كسي او را اطعام نمايد بگو بآنها من مأمور شدهام که بوده باشم اول كسي که تسليم پروردگار شوم و دين مقدس اسلام را اختيار كنم و نهي اكيد فرموده که از دسته مشركين نباشم و توجه بغير او نكنم.
توضيح كلام اينكه مشركين در اول اسلام آنچه عمليات براي دفع حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و جلوگيري از دعوت آن حضرت بكار بردند نتيجه نگرفتند و روز بروز گروندگان بآن حضرت زيادتر ميشدند از راه تطميع وارد شدند خدمت حضرت ابي طالب عليه السّلام عرض كردند که اينکه پسر برادر شما اگر غرضش مال دنيا است ما آن قدر از اموال خود باو بذل ميكنيم که ثروتمندترين حجاز شود و اگر غرض رياست است ما او را برياست انتخاب ميكنيم فقط دست از دعوت بتوحيد بردارد و با ما در شرك همدست شود خداوند در آيات چندي براي قطع طمع آنها اينکه موضوع را تذكر داده که از جمله آنها اينکه آيه است که ميفرمايد قل يا محمّد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم أَ غَيرَ اللّهِ از اصنام و سائر معبودات باطله أَتَّخِذُ و پيروي كنم و معبود خود قرار دهم وليّا که صاحب اختيار و پناهگاه من باشند با اينكه اينها يك جمادي بيش نيستند نه قادر بر جلب نفعي يا دفع ضرري هستند و نه شعور و ادراكي دارند و نه خالق و رازق كسي و چيزي و حال آنكه خداوند متعال و قادر ذي الجلال و واجب بيمثال فاطِرِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ است فاطر قريب المعني است با بديع
جلد 7 - صفحه 23
که موجد آسمانها و زمين است بدون سابقه و نقشه و باصطلاح مخترع آنها است وَ هُوَ يُطعِمُ رزاق است تمام مرزوقين را همه از خوان نعمت او بهره ميبرند وَ تَرزُقُ مَن تَشاءُ بِغَيرِ حِسابٍ آل عمران آيه 26 ما أُرِيدُ مِنهُم مِن رِزقٍ وَ ما أُرِيدُ أَن يُطعِمُونِ إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو القُوَّةِ المَتِينُ الذاريات آيه 57 و 58 وَ لا يُطعَمُ زيرا ذات مقدس او منزّه و مبرّاء است از احتياج و غني بالذات است و احتياج از لوازم ذاتيه امكان است و واجب كامل است فوق الكمال و تام است فوق التمام.
قُل إِنِّي أُمِرتُ أَن أَكُونَ أَوَّلَ مَن أَسلَمَ اوليت حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم در عالم نورانيت اول من خلق اللّه است چنانچه فرمود
(اول ما خلق اللّه نوري)
و اخبار در اول ما خلق مختلف است در بسياري از اخبار دارد عقل است، در كتاب كافي باب عقل و جهل ذكر فرموده و حكماء هم عقل اول را اولين مخلوق و تعبير بصادر اول كردند و آنهم نور مقدس نبوي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است، در بعض اخبار دارد ماء است و آنهم اولا در عالم اجسام است، و ثانيا بنا بر مذاق حكماء که ميگويند الفاظ موضوع بر معاني عامه است ميگويند مراد ماء الوجود است يعني اول وجودي که از حضرت حق در عالم امكان آمد و ظاهر شد همان وجود نبوي (ص) است، و اگر مراد اوليت در دين مقدس اسلام باشد اوليت آن حضرت که آورنده اينکه دين است واضح است و اگر مراد اسلام بمعني عام باشد که در حق حضرت ابراهيم عليه السّلام ميفرمايد كانَ حَنِيفاً مُسلِماً آل عمران آيه 61، و نيز خطاب باو ميفرمايد أَسلِم قالَ أَسلَمتُ لِرَبِّ العالَمِينَ بقره آيه 135، و غير اينکه از آيات و گذشت که سرتاسر عالم يك دين بوده و آن اسلام است و بنا بر اينکه هم اوليت با آن حضرت است چنانچه ميفرمايد
(كنت نبيا و الادم بين الماء و التين).
وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ المُشرِكِينَ و نيز گذشت اقسام شرك که پنج قسم است:
جلد 7 - صفحه 24
شرك ذاتي و شرك صفاتي و افعالي و عبادتي و نظري، و نهي نهي ارشاديست زيرا بحكم عقل شرك قبيح است و موجب عذاب ابدي است إِنَّ الشِّركَ لَظُلمٌ عَظِيمٌ لقمان آيه 92، و مشرك همان عقوبت شرك را دارد ديگر يك عقوبت براي مخالفت نهي ندارد.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- جز خداوند خالق آسمانها و زمین و روزى دهنده بى نیاز، کسى شایسته ولایت و سرپرستى نیست. (قل أغیر اللّه أتّخد ولیا فاطر السموت و الأرض و هو یطعم و لا یطعم)
۲- ولایت الهى، تنها ولایت مورد پذیرش پیامبر (ص) (قل أغیر اللّه أتّخد ولیا)
۳- پیامبر (ص)، مأمور احتجاج با کافران درباره توحید ربوبى (قل أغیر اللّه أتّخد ولیا فاطر السموت و الأرض و هو یطعم و لا یطعم)
۴- انسان در جستجوى ولى و سرپرست براى خویش و نیازمند به آن است. (قل أغیر اللّه أتّخد ولیا) در استفهام انکارى صدر آیه، موضوعى مسلم فرض شده و آن نیاز به ولى و سرپرست است. لذا سخن از آن است که چه کسى را باید به عنوان ولى و سرپرست برگزید.
۵- خداوند ابداع کننده آسمانها و زمین، بدون الگو و نمونه قبلى (قل أغیر اللّه أتّخد ولیا فاطر السموت و الأرض) «فطر» به معناى ایجاد و اختراع است.
۶- جهان آفرینش داراى آسمانهاى متعدد است. (فاطر السموت و الأرض)
۷- تنها خداوند، روزى دهنده مخلوقات و خود بى نیاز از روزى است. (و هو یطعم و لا یطعم)
۸- ولایت و سرپرستى، تنها در خور آفریننده و روزى دهنده موجودات است. (قل أغیر اللّه أتّخد ولیا فاطر السموت و الأرض و هو یطعم)
۹- نیازمندى و فقر آدمى، فلسفه احیتاج او به ولى و سرپرست (قل أغیر اللّه أتّخد ولیا ... و هو یطعم)
۱۰- ایجاد و استمرار بقاى موجودات به دست خداوند است. (فاطر السموت و الأرض و هو یطعم)
۱۱- آفرینش و تأمین نیازمندیهاى موجودات، از شؤون ولایت مطلقه الهى است. (قل أغیر اللّه أتّخد ولیا فاطر السموت و الأرض و هو یطعم و لا یطعم)
۱۲- پذیرش ولایت خالق روزى دهنده بى نیاز، حکم فطرت و عقل است. (قل أغیر اللّه أتّخد ولیا فاطر السموت و الأرض و هو یطعم و لا یطعم)
۱۳- پذیرش ولایت معبودانى نیازمند و ناتوان از رفع نیاز دیگران، نشانه بى خردى است. (قل أغیر اللّه أتّخد ولیا فاطر السموت و الأرض و هو یطعم و لا یطعم) استفهام انکارى همراه با توبیخ و تعجب در «قل أغیر اللّه» حکایت از آن دارد که پذیرش ولایت غیر خدا توجیه صحیحى ندارد و کارى ست دور از منطق و خرد.
۱۴- برانگیختن عقل و وجدان به داورى، از روشهاى قرآن در احتجاج (قل أغیر اللّه أتّخد ولیا فاطر السموت و الأرض)
۱۵- پیامبر (ص)، موظف به پیشگامى در تسلیم به درگاه خداوند (قل إنى أمرت أن أکون أول من أسلم)
۱۶- پیامبر (ص)، مأمور به اظهار موضع اعتقادى خویش و پیشگامى در اسلام (قل إنى أمرت أن أکون أول من أسلم)
۱۷- ضرورت پیشگامى رهبران الهى در پایبندى به اصول و مبانى خویش (قل إنى أمرت أن أکون أول من أسلم و لاتکونن من المشرکین)
۱۸- پذیرش ولایت خداوند، مستلزم تسلیم شدن محض در برابر اوست. (قل أغیر اللّه أتخذ ولیا ... قل إنى أمرت أن أکون أول من أسلم)
۱۹- طرح و بیان حقایق به صورت پرسش و پاسخ، از روشهاى هدایتى قرآن (قل أغیر اللّه ... قل إنى أمرت أن أکون أول من أسلم)
۲۰- پیامبر اکرم (ص)، اولین مسلمان در میان امت خویش (قل إنى أمرت أن أکون أول من أسلم) اول مى تواند به معناى «اولیت زمانى» و اسلام به معناى مصطلح آن باشد.
۲۱- پیامبر (ص)، اولین مسلمان در جهان (قل إنى أمرت أن أکون أول من أسلم) جمله «أول من أسلم» مطلق و بیانگر این است که اسلام پیامبر (ص) بر اسلام دیگران مقدم بوده است.
۲۲- پیامبر (ص) باید در بالاترین مرتبه تسلیم در برابر خداوند باشد. (قل إنى أمرت أن أکون أول من أسلم) اگر اولویت مطرح شده در آیه از نظر رتبه و درجه تسلیم باشد، پیامبر (ص) مأمور به کسب پیشتازى در مقام تسلیم است.
۲۳- پیامبر (ص)، مأمور به دورى از صف مشرکان (قل إنى أمرت ... و لا تکونن من المشرکین)
۲۴- پیامبر (ص)، مأمور به حراست و حفاظت کامل از ایمان و اسلام خویش در برابر خطر شرک (قل إنى أمرت ... و لا تکونن من المشرکین)
۲۵- پذیرش ولایت غیر خدا، شرک است. (قل أغیر اللّه أتخذ ولیا ... و لا تکونن من المشرکین)
۲۶- دعوت و آیین پیامبر اکرم (ص)، مبتنى بر عقل و وحى (قل أغیر اللّه أتخذ ولیا ... قل إنى أمرت أن أکون أول من أسلم) جمله استفهامى صدر آیه دعوت به حکم عقل است و جمله «إنى أمرت» بر پیروى از وحى تکیه دارد.
۲۷- هماهنگى عقل و شرع در حکم به لزوم پذیرش ولایت خداوند (قل أغیر اللّه أتخذ ولیا ... قل إنى أمرت أن أکون أول من أسلم) جمله «إنى أمرت ... » حکایت از صدور فرمانى تشریعى بر ضرورت تسلیم در برابر خداوند است. جمله استفهام انکارى «أغیر اللّه أتخذ ... » نیز اشاره به حکم عقل در این مورد دارد، بنابراین عقل و شرع یکسان بر ضرورت پذیرش ولایت خداوند حکم مى رانند.
موضوعات مرتبط
- آسمان: تعدد آسمان ۶ ; خالق آسمان ها ۱، ۵
- احتجاج: با کافران ۳ ; روش احتجاج ۱۴
- اسلام: پاسدارى از اسلام ۲۴ ; عقلانیت اسلام ۲۶ ; وحیانیت اسلام ۲۶ ۴ ویژگى اسلام ۲۶
- انسان: نیازهاى انسان ۴، ۹
- بیخعقلى: نشانه هاى بیخعقلى ۱۳
- پرسش: اهمیت پرسش و پاسخ ۱۹
- تبرّى: از مشرکان ۲۳
- تسلیم: به خدا ۱۸ ; مراتب تسلیم به خدا ۲۲
- توحید: اهمیت توحید ربوبى ۳
- حقایق: روش تبیین حقایق ۱۹
- خدا: ابداع خدا ۵ ; اختصاصات خدا ۱، ۷، ۸ ; بیخنیازى خدا ۱، ۷، ۱۲ ; خالقیت خدا ۵، ۱۲ ; خدا شناسى عقلى خدا ۱۲ ; خدا شناسى فطرى ۱۲ ; رازقیت خدا ۱، ۷، ۸ ; شؤون ولایت خدا ۱۱ ; قبول ولایت خدا ۲، ۱۲، ۱۸، ۲۷ ; قدرت خدا ۱۰ ; ولایت خدا ۱، ۸
- دین: و ولایت خدا ۲۷ ; هماهنگى دین و عقل ۲۷
- رهبرى: پیشگامى رهبرى دینى ۱۷ ; مسؤولیت رهبرى ۱۷
- زمین: خالق زمین ۱، ۵
- شرک: موارد شرک ۲۵
- عقل: و ولایت خدا ۲۷
- فلسفه سیاسى:۴
- قضاوت: عقل در قضاوت ۱۴ ; وجدان در قضاوت ۱۴
- محمّد (ص): احتجاج محمّد (ص) ۳ ; اسلام محمّد (ص) ۲۰، ۲۱، ۲۴ ; انقیاد محمّد (ص) ۱۵، ۲۲ ; پیشگامى محمّد (ص) ۱۵، ۱۶ ; عقیده محمّد (ص) ۲، ۱۶ ; محمّد (ص) و کافران ۳ ; محمّد (ص) و مشرکان ۲۳ ; محمّد (ص) و ولایت خدا ۲ ; مسؤولیت محمّد (ص) ۳، ۱۵، ۱۶، ۲۲، ۲۳، ۲۴
- مسلمان: اوّلین مسلمان ۱۶، ۲۰، ۲۱
- معبودان باطل: ضعف معبودان باطل ۱۳ ; ولایت معبودان باطل ۱۳
- موجودات: بقاى موجودات ۱۰ ; تأمین نیازهاى موجودات ۱۱ ; خلقت موجودات ۱۰، ۱۱ ; روزى موجودات ۷
- ولایت: اهمیت ولایت ۴، ۹ ; قبول ولایت غیر خدا ۲۵ ; ملاک ولایت ۱، ۸
- هدایت: روش هدایت ۱۹