النساء ١٣٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۹ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

همانها که کافران را به جای مؤمنان، دوست خود انتخاب می‌کنند. آیا عزّت و آبرو نزد آنان می‌جویند؟ با اینکه همه عزّتها از آن خداست؟!

آنان كه كافران را به جاى مؤمنان به دوستى مى‌گيرند آيا عزّت را نزد آنان مى‌جويند؟ ولى به يقين هر چه عزت است از آن خداست
همانان كه غير از مؤمنان، كافران را دوستان [خود] مى‌گيرند. آيا سربلندى را نزد آنان مى‌جويند؟ [اين خيالى خام است،] چرا كه عزت، همه از آنِ خداست.
آن گروه که کافران را دوست گیرند و مؤمنان را ترک گویند، آیا نزد کافران عزّت می‌طلبند؟ عزّت همه نزد خداست.
همان کسانی که کافران را به جای مؤمنانْ سرپرست و دوست خود می گیرند؛ آیا عزت و قدرت را نزد آنان می طلبند؟ یقیناً همه عزت و قدرت فقط برای خداست.
كسانى كه به جاى مؤمنان كافران را به دوستى برمى‌گزينند، آيا عزت و توانايى را نزد آنان مى‌جويند، در حالى كه عزت به تمامى از آن خداست؟
کسانی که کافران را به جای مؤمنان دوست خود می‌گیرند، آیا در نزد آنان عزت می‌جویند، در حالی که هر چه عزت است، نزد خداوند است‌
آنان كه كافران را به جاى مؤمنان به دوستى مى‌گيرند آيا ارجمندى را نزد آنان مى‌جويند؟ پس [بدانند كه‌] همه ارجمندى از آنِ خداست.
این منافقان کسانی هستند که کافران را به جای مؤمنان به سرپرستی و دوستی می‌گیرند. آیا عزّت را در پیش کافران می‌جویند؟ (چنین چیزی محال است) چرا که عزّت و شوکت جملگی از آن خدا است (و هر که از خدا عزّت جوید عزیز شود، و هر که از غیر او عزّت طلبد ذلیل گردد).
همانان که غیر از مؤمنان، کافران را اولیای خود می‌گیرند. آیا سربلندی را نزد آنان همی جویند؟ (این خیالی خام است.) پس همواره عزّت، همه از آن خداست.
آنان که می‌گیرند کافران را دوستانی جز مؤمنان آیا نزد آنان عزت را جویند همانا عزت از آن خدا است همگی‌


النساء ١٣٨ آیه ١٣٩ النساء ١٤٠
سوره : سوره النساء
نزول : ٦ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مِن دُونِ»: به جای. «جَمِیعاً»: حال است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

على بن ابراهيم گويد: درباره بنى اميه نازل شده كه سوگند ياد كرده بودند كه دست بنى‌هاشم را از كارها كوتاه نموده و كارى از امور را به آنان واگذار ننمايند.[۳]

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً «139»

منافقان را بشارت ده كه برايشان عذابى دردناك است. آنان كه كافران را بجاى مؤمنان، سرپرست و دوست خود مى‌گيرند آيا عزّت را نزد آنان مى‌جويند؟ همانا عزتّ به تمامى از آن خداست.

نکته ها

مضمون اين آيه كه انتقاد شديد از ايجاد رابطه با كفّار است، در آيه‌ى 28 آل‌عمران نيز بيان شده است.

در صدر اسلام، منافقان با يهود مدينه و مشركان مكّه رابطه داشتند تا اگر مسلمانان شكست خوردند، آنها ضررى نبينند و جايگاه خود را از دست ندهند.


«1». كتاب مسلم‌بن عقيل آيةاللَّه‌كمره‌اى ص 178، قاموس‌الرجال تسترى، معجم‌رجال‌الحديث آيةاللَّه خويى.

جلد 2 - صفحه 188

عزّت تنها به دست خداست. چون سرچشمه‌ى عزّت يا علم است يا قدرت، و ديگران از علم و قدرت بى‌بهره‌اند. در مناجات شعبانيّه مى‌خوانيم: «الهى بيدك لا بيد غيرك زيادتى و نقصى» خداوندا! زيادى و يا كاستى من تنها در دست توست، نه در دست ديگرى.

پیام ها

1- عزّت را در وابستگى به كفّار جستن، خصلتى منافقانه است. الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ ...

2- هرگونه ايجاد رابطه با كفار ممنوع است. «يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ»

3- در سياست خارجى، به جاى گسترش روابط با كشورهاى كفر، در فكر برقرارى روابط با كشورهاى اسلامى باشيم. «يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً (139)

بعد از آن بيان منافقين را فرمايد:

الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ‌: منافقان آنانند كه اتخاذ كنند و فرا مى‌گيرند كافران را دوستان خود از غير مؤمنان. بعد بر سبيل انكار مى‌فرمايد: أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ: آيا اين متحابين با كفار، ميطلبند نزد كافران عزت و بزرگوارى را، يعنى از دوستى با ايشان، ارجمندى و قوت و شوكت و غلبه و نصرت را مى‌خواهند. فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً: پس بدرستى كه عزت و ارجمندى مر خداى راست به تمامه يعنى در حالتى كه جميع عزت از جانب حضرت عزت مى‌باشد لا غير، پس متعزز نيست كسى كه خدا او را عزيز نگردانيده و حق تعالى عزت را براى اولياء خود خواسته، چنانچه فرمايد: وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ‌: بنابراين عزت غير، نسبت به عزت اولياى الهى، هيچ نمى‌نمايد.


«1» شبيه به اين مضمون از امام باقر عليه السّلام روايت شده است: اصول كافى، جلد 4، صفحه 43، حديث 2.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 611

تنبيه: چون آيات قرآنى، عبرت آن به عموم لفظ است نه خصوص سبب، لذا آيه شريفه عموميت دارد به تمام مكلفين. و كأنّه هاتف غيبى الهى و لسان ناطق قرآنى، السّاعه مخاطبه نمايد با كسانى كه مصاحبت و مجالست و معاشرت و مرافقت با كفار مى‌كنند از غير مؤمنان، و مى‌فرمايد: آيا اين جماعت طلب عزت مى‌كنند از كفار، و حال آنكه جميع عزت از خدا است، و طالبين آن بايد دوستى با خدا و طاعت او را نمايند تا عزت يابند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً (139)

ترجمه‌

آنانكه مى‌گيرند كافران را دوستان غير از اهل ايمان آيا مى‌جويند نزد ايشان عزت را پس همانا عزت مر خدا راست بتمامى..

تفسير

كوته‌نظران همينكه ديدند كفار داراى ثروت و مكنت و رياست ميباشند مايل بدوستى با آنها ميشوند بگمان آنكه حشر و معاشرت و رفاقت با آنها موجب عزت و افتخار است در صورتى كه از ثروت و مكنت و رياست آنها بهره نميبرند و بوبال عقائد فاسده و اعمال كاسده آنها گرفتار ميشوند و ناچار ميشوند كه در اوضاع زندگانى از آنها تقليد و تبعيت كنند و خود را از هر جهت كه ممكن است شبيه بآنها نمايند كم كم آداب دينى خود را از دست داده رفتار خود را فراموش ميكنند و رفتار آنها را هم ياد نميگيرند و اگر هم ياد بگيرند چون تقليدى است دوام و ثبات ندارد و چون با قواعد و آداب دينى و اوضاع مملكتى آنها سازش ندارد نمى‌توانند كاملا تبعيت نمايند ناچار از اين در رانده و از آن راه مانده ميشوند با آنكه خداوند فرموده مر خدا راست عزت بتمامى در هر جا و براى هر كس باشد و بهر كس خواهد عنايت فرمايد و مقرر داشته است آنرا براى دوستان خود و قمى فرموده نازل شده است در باره بنى اميّه كه هم قسم شده‌


جلد 2 صفحه 140

بودند كه نگذارند بنى هاشم بر مسند خلافت متمكن شوند و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


الَّذِين‌َ يَتَّخِذُون‌َ الكافِرِين‌َ أَولِياءَ مِن‌ دُون‌ِ المُؤمِنِين‌َ أَ يَبتَغُون‌َ عِندَهُم‌ُ العِزَّةَ فَإِن‌َّ العِزَّةَ لِلّه‌ِ جَمِيعاً (139)

جلد 6 - صفحه 241

كساني‌ ‌که‌ ميگيرند كفار ‌را‌ دوست‌ و ناصر و معين‌ ‌خود‌ ‌از‌ ‌غير‌ مؤمنين‌ آيا طلب‌ ميكنند ‌از‌ نزد كفار عزّت‌ و بزرگي‌ ‌را‌ ‌پس‌ بدانند ‌که‌ محققا جميع‌ انحاء عزّت‌ اختصاص‌ بخداوند دارد ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ بخواهد عزيز ميكند و ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ بخواهد ذليل‌ وَ تُعِزُّ مَن‌ تَشاءُ وَ تُذِل‌ُّ مَن‌ تَشاءُ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 36.

الّذين‌ صفت‌ منافقين‌ ‌است‌ ‌که‌ ظاهر مسلمان‌ و باطن‌ كافر يَتَّخِذُون‌َ اخذ بمعني‌ دوستي‌ و رفاقت‌ ‌با‌ ‌آنها‌ ‌است‌ الكافرين‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ دوست‌ ‌خود‌ پنداشتن‌ (اولياء) ولي‌ّ دوست‌ و ناصر و معين‌ و صاحب‌ اختيار ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ تحت‌ اطاعة كفار ميروند و تصور ميكنند ‌که‌ ‌آنها‌ اينان‌ ‌را‌ عزت‌ و شوكت‌ و رفعت‌ ميدهند، ‌آنها‌ ‌در‌ گرفتاريها باو كمك‌ ميدهند و ‌او‌ ‌را‌ نجات‌ ميدهند مِن‌ دُون‌ِ المُؤمِنِين‌َ ‌يعني‌ ‌با‌ مؤمنين‌ آميزش‌ و محبت‌ و رفاقت‌ نميكنند و ‌آنها‌ ‌را‌ دوست‌ و ناصر ‌خود‌ نميپندارند أَ يَبتَغُون‌َ عِندَهُم‌ُ العِزَّةَ استفهام‌ انكاريست‌ مثل‌ أَ إِله‌ٌ مَع‌َ اللّه‌ِ قُل‌ هاتُوا بُرهانَكُم‌ نمل‌ ‌آيه‌ 64، ابتغاء بمعني‌ طلب‌ و تحصيل‌ ‌است‌، عندهم‌ نزد ‌آنها‌ ‌يعني‌ تصور ميكنيد ‌که‌ عزة نزد كفار ‌است‌ چنانچه‌ امروز بسياري‌ ‌با‌ كفار و ظلمه‌ آميزش‌ دارند بطمع‌ مال‌ و جاه‌ ‌که‌ ‌از‌ پرتو ‌آنها‌ بهره‌مند شوند و ‌با‌ اهل‌ ايمان‌ و تقوي‌ و علماء كناره‌گيري‌ ميكنند و ‌آنها‌ ‌را‌ خوار و خفيف‌ ميپندارند غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ للباطل‌ جولة و للحق‌ دولة.

فَإِن‌َّ العِزَّةَ لِلّه‌ِ جَمِيعاً خداوند تمام‌ عزة بدست‌ ‌او‌ ‌است‌ لَهُوَ العَزِيزُ الرَّحِيم‌ُ عزتش‌ ‌غير‌ متناهيست‌ و تمام‌ مخلوقات‌ ‌در‌ جنب‌ قدرتش‌ ذليل‌ و خوار هستند و بخاصان‌ خودش‌ عنايت‌ ميفرمايد وَ لِلّه‌ِ العِزَّةُ وَ لِرَسُولِه‌ِ وَ لِلمُؤمِنِين‌َ منافقين‌ ‌آيه‌ 8.

242

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- مدعیان ایمان، در صورت پذیرش سرپرستى و دوستى کافران، در زمره اهل نفاقند. (بشّر المنفقین بأنّ لهم عذاباً ألیماً. الذین یتّخذون الکفرین أولیاء) «أولیاء» جمع «ولى» مى تواند به معناى دوست و یا سرپرست باشد. گفتنى است که در برداشت فوق، «الذین»، وصف براى منافقان گرفته شده است.

۲- مدعیان ایمان در صورت قطع رابطه دوستى با اهل ایمان و نپذیرفتن ولایت آنان، در شمار منافقانند. (بشّر المنفقین ... الذین یتّخذون الکفرین أولیاء من دون المؤمنین)

۳- پذیرش دوستى و سرپرستى کفار، در پى دارنده عذابى دردناک (بشّر المنفقین بأنّ لهم عذاباً ألیماً. الذین یتّخذون الکفرین أولیاء)

۴- عدم جواز پذیرش ولایت و سرپرستى کفار (الذین یتّخذون الکفرین أولیاء من دون المؤمنین) در برداشت فوق، «ولىّ»، به معناى سرپرست گرفته شده است.

۵- حرمت برقرار ساختن پیوندهاى دوستانه با کافران (الذین یتّخذون الکفرین أولیاء من دون المؤمنین) در برداشت فوق، «ولىّ»، به معناى دوستى و مودّت گرفته شده است.

۶- مؤمنان، وظیفه دار برقرارى پیوندهاى دوستانه با یکدیگر (الذین یتّخذون الکفرین أولیاء من دون المؤمنین)

۷- دستیابى به عزت و شکوه، هدف منافقان در پذیرش ولایت کافران و طرح دوستى با آنان (الذین یتّخذون الکفرین أولیاء ... أیبتغون عندهم العزّة)

۸- تمامى عزّتها، تنها از آن خداوند است. (فان العزّة للّه جمیعاً)

۹- پذیرش ولایت کافران، هرگز مایه عزت و سربلندى نخواهد شد. (أیبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جمیعاً)

۱۰- دعوت خداوند از مردم، براى دستیابى به عزت و قدرتى شکست ناپذیر در پرتو عزت او (أیبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جمیعاً)

۱۱- اعتقاد به عزت و قدرت مطلقه الهى، مانع گرایش به عزت و اقتدار موهوم کافران (أیبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جمیعاً)

۱۲- نفاق سیاسى، نشأت یافته از نفاق عقیدتى و نشانه آن است. (أیبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جمیعاً)

۱۳- نفاق، مایه وابستگى سیاسى به بیگانگان و عدم استقلال در عرصه هاى بین المللى است. (أیبتغون عندهم العزّة)

۱۴- مؤمنان، برخوردار از عزت الهى (أیبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جمیعاً) اگر مؤمنان از عزت الهى برخوردار نباشند، باید دوستى با آنان نیز ممنوع باشد، چون ملاک رد دوستى با کافران، فقدان عزت در میان آنان شمرده شده است.

۱۵- کسب عزت، تنها در گرو محبت خداوند و پذیرش ولایت اوست. (أیبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جمیعاً) خداوند پس از بیان این حقیقت که هدف منافقان در دوستى با کافران رسیدن به عزت است، مى فرماید که عزتها از آن خداست. یعنى اگر طالب عزت هستید، باید ولایت خدا را پذیرا شوید و با او پیمان مودّت داشته باشید.

موضوعات مرتبط

  • احکام:۴، ۵
  • استقلال: موانع استقلال ۱۳
  • ایمان: آثار ایمان ۱۱
  • بیگانگان: عوامل وابستگى به بیگانگان ۱۳
  • خدا: آثار محبّت خدا ۱۵ ; آثار ولایت خدا ۱۵ ; اختصاصات خدا ۸ ; دعوت خدا ۱۰ ; عزّت خدا ۸، ۱۰، ۱۱، ۱۴ ; قدرت خدا ۱۱
  • روابط بین الملل:۱۳
  • عذاب: مراتب عذاب ۳ ; موجبات عذاب ۳
  • عزّت: اهمیت عزّت ۱۰ ; عوامل عزّت ۱۵ ; موانع عزّت ۹
  • عقیده: نفاق در عقیده ۱۲
  • قدرت: اهمیت قدرت ۱۰
  • کافران: آثار دوستى با کافران ۳ ; آثار ولایت کافران ۱، ۳ ; حرمت دوستى با کافران ۵ ; دوستى با کافران ۱، ۷ ; سرزنش ولایت کافران ۹ ; قدرت کافران ۱۱ ; ولایت کافران ۴، ۷
  • گرایش: موانع گرایش ناپسند ۱۱
  • محرّمات:۴، ۵
  • منافقان:۱، ۲ اهداف منافقان ۱، ۲ ۷ ; منافقان ۱، ۲ و عزّت ۷ ; منافقان ۱، ۲ و کافران ۷
  • مؤمنان: دوستى با مؤمنان ۲، ۶ ; رد ولایت مؤمنان ۲ ; عزّت مؤمنان ۱۴ ; فضایل مؤمنان ۱۴ ; مسؤولیت مؤمنان ۶ ; ولایت مؤمنان ۲
  • نظام اجتماعى:۴، ۶
  • نظام سیاسى:۴
  • نفاق: آثار نفاق ۱۳ ; نفاق سیاسى ۱۲ مفهوم جمله صحتى یخوضوا ...َّ، جواز معاشرت با شرط ذکر شده است.

منابع

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۳، ص ۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۵۴.
  3. البرهان في تفسير القرآن.