البقرة ٢٤٠
ترجمه
البقرة ٢٣٩ | آیه ٢٤٠ | البقرة ٢٤١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَصِیَّةً»: توصیه، سفارش، مفعول مطلق یا مفعولٌبه فعل محذوفی است و تقدیر آن چنین است: یُوصُونَ وَصِیَّةً. یا این که: کَتَبَ اللهُ عَلَیْهِمْ وَصِیَّةً. «مَتَاعاً»: مفعولٌبه فعل محذوف (یُوصُونَ) یا (وَصِیَّةً) است که به معنی (تَوْصِیَةً) میباشد. «غَیْرَ إِخْرَاجٍ»: بدل (مَتَاعاً)، یا حال (ألَّذِینَ) یا (أَزْوَاجاً)، و یا منصوب به نزع خافض میتواند باشد. آیه ( حق واجبی است که گزیر و گریزی از آن نیست، و این آیه بیانگر حقی است که زن در استفاده و عدم استفاده از آن آزاد است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ... (۸) وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ... (۸) وَ لَکُمْ نِصْفُ مَا تَرَکَ... (۴)
يُوصِيکُمُ اللَّهُ فِي... (۲) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا... (۱)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
از مقاتل بن حيان روايت كنند كه مردى از اهل طائف با زن و فرزندان پسر و دختر و نيز با پدر و مادرش وارد مدينه شده بود به حسب اتفاق در مدينه وفات يافت. جريان كار بازماندگان او به رسول خدا صلى الله عليه و آله برگزار گرديد.
پيامبر دستور فرمود: به پدر و مادر و اولاد او از اموالش بدهند و چيزى از اموال مزبور به زوجه او داده نشد و پيامبر دستور داد از دارائى شوهر آن زن يك سال مخارج او را بپردازند سپس اين آيه بدين منظور نازل گرديد.[۳][۴]
تفسیر
- آيات ۲۴۲ - ۲۲۸ ، سوره بقره
- اشاره به حكمت تشريع عده براى زن مطلقه
- توضيحى مبسوط پيرامون واژه (قرء) و معناى آن
- معناى كلمه (بعل ) و توضيح مرجع ضمير كلمه بعولتهن در آيه ت (و بعولتهن احق بردهن ...)
- سزاوارتر بودن شوهران به مردان مطلقه نسبت به مردان ديگر در صلاق رجعى
- تكرار كلمه ((معروف )) در آيات طلاق نشانه اهتمام شارع مقدس نسبت به انجام اين عمل به وجه سالم است
- ((معروف )) از نظر اسلام و روش صحيح رعايت تساوى در قانوگذارى اسلام
- معناى كلمه ((تسريح )) و مراد از ((تسريح زن بر احسان )) در آيه شريفه
- مراد از نگهدارى زن به وجه معروف يا طلاق دادن به او وجه نيكو
- وجه اينكه (امساك ) و (تسريح ) در آيه شريفه هم به قيد معروف و هم به قيد احسان مقيد شده اند
- وضعيتى كه طلاق جايز شمرده شده و شوهر مى تواند مهريه را پس گرفته طلاق دهد
- اكتفا به عمل به ظواهر دين و غفلت از روح آن و تفرقه بين احكام فقهى و معارف اخلاقى ، ابطال مصالح شريعت است
- نوع سوم طلاق و حكم آن
- لطائف و ظرائف دقيقى كه در آيات طلاق به كار رفته است
- اشاره به حكمت نهى از امساك به قصد ضرر در آيه (فمن يفعل ذالك فقد ظلم نفسه ...)
- مقصود از نعمت در ((و اذكرو نعمة الله عليكم ))
- نهى آيه شريفه از دخالت اوليا در امر ازدواج مجدد همسرانى كه عده شان تمام شده و مى خواهند دوباره با همسر قبلى خود ازواج كنند
- علت اينكه رجوع زنان به شوهران خود ازكى و اءطهر خوانده شده است
- وجه اينكه در آيه شريفه به جاى كلمه ((والد))، ((مولودله )) آورده شده است
- فرزند ملحق به پدر است يا مادر؟! و آيه قرآن كداميك را معتبر مى داند
- معناى كلمه ارضاع و حكم بچه شيرخواره پس از طلاق والدين او
- پيام احكامى چند در خصوص بچه شير خوار و وظايف والدين او پس از طلاق
- عقائد قبل از اسلام در باره زن شوهر مرده
- معنى تعريض و بيان فرق آن با كنايه
- معناى اكنان و مراد آيه (و لا جناح عليكم فيما عرضتم ...)
- معناى (عزم ) و وجه اينكه در آيه شريفه عقده نكاح به عزم وابسته شده است
- معناى (موسع ) و (مقتر) و آيه شريفه ((و متعوهن على الموسع قدره ...))
- موردى از طلاق كه مرد بايد نصف مهر زن را به او بدهد
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود
- نماز از واجباتى است كه در هيچ حالتى ساقط نمى شود
- معناى كلمه (عقل ) و بيان كلماتى كه در قرآن كريم درباره انواع ادركات انسانى آمده است ))
- معانى كلمات زن ، حسبان ، شعور، ذكر و عرفان و معرفت
- معانى كلمات فهم ، فقه ، درايت ، فكر و راءى
- معانى كلمات زعم ، علم ، حفظ، حكمت ، خبرت و شهادت
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود درباره عقل و خردمندى انسان
- در قرآن ، مراد از تعقل ادراك تواءم با سلامت فطرت است ، نه تعقل تحت تاءثير غرائز و اميال نفسانى
- بحث روايتى (در ذيل آيات طلاق )
- حكمت تحريم رجوع بعد از طلاق سوم
- درباره وقوع سه طلاق با يك لفظ يا در يك مجلس از نظر خاصه و عامة
- رواياتى در مورد طلاق خلع و مبارات
- معناى خلع از زبان امام باقر (ع ) و بيان اولين خلعى كه در اسلام واقع شده است
- معناى ((عسيله )) و روايت معروف به آن كه در زمان پيامبر اكرم (ص ) واقع شده است
- عقل متعه در محلل شدن كافى نيست
- دو روايت در شاءن نزول آيه ((فلا تعضلوهن ان ينكحن ازواجهن ).
- رواياتى در باره شير دادن به فرزند و احكام آن
- آنچه در اسلام حكم سلبى و يا عدم صحت و عدم اعتبار بر آن بار شده است
- رواياتى راجع به عده زن مطلقه و شوهر مرده
- رواياتى در باره آيه ((و لا حناح عليكم ان ...)) و موردى كه بر پرداخت نصف مهر بر مرد واجب مى شود
- مراد از ((صلوة وسطى )) در ((حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى ))
- اقوال مفسرين در تفسير صلاة وسطى مختلف است
- رواياتى در ارتباط با آيه ((فرجالا او ركبانا...)) و نماز خوف
- بحث علمى (پيرامون زن ، حقوق و شخصيت و موقعيت اجتماعى او از نظر اسلام و ديگر ملل مذاهب ).
- زندگى زن در ملت هاى عقب مانده
- زندگى زن در ملت هاى متمدن قبل از اسلام
- موقعيت زن در بين كلدانيان ، آشوريان ، روميان و يونانيان قديم
- وضع زن در عرب و محيط زندگى اعراب
- نتايجى كه از آنچه گفته شد به دست مى آيد
- تحولى كه اسلام در امر زن پديد آورد
- هويت زن در اسلام
- از نظر اسلام مرد و زن از نظر خلقت برابرند
- ملاك برترى از نظر اسلام تقوى و پرهيزگارى است
- نكوهش عرب جاهليت در قرآن به جهت بى اعتنايى به امر زنان
- وزن و موقعيت اجتماعى زن در اسلام
- دو خصلت ويژه در آفرينش زن
- احكام مختص و احكام مشترك زن و مرد در اسلام
- حيات اجتماعى سعادتمندانه ، حيات منطبق با خلقت و فطرت است
- فطرت در مورد وظائف و حقوق اجتماعى افراد و عدالت بين آنان چه اقتضائى دارد؟
- معناى تساوى در مورد حقوق زن و مرد
- عدم اجراى صحيح قانون به معناى نقص در قانونگذارى نيست
- آزادى زن در تمدن غربى
- بحث علمى ديگر (درباره زناشوئى و منشاء طبيعى و فطرى آن )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«240» وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِيَّةً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْراجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِي ما فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
و كسانى از شما كه در آستانه مرگ قرار مىگيرند و همسرانى از خود به جاى مىگذارند، دربارهى همسرانشان اين سفارش است كه تا يك سال، آنها را (با پرداخت هزينه زندگى) بهرهمند سازند و از خانه بيرون نكنند.
ولى اگر آنها خود بيرون رفتند و تصميم شايستهاى دربارهى خودشان گرفتند، بر شما گناهى نيست و خداوند توانا و حكيم است.
نکته ها
برخى مفسّران معتقدند نزول اين آيه، قبل از آيه عدّه «1» و قبل از آيه ارث مىباشد و با نزول آن آيات، اين آيه نسخ شده و يا به عبارتى تاريخِ عمل به آن پايان پذيرفته است. ولى برخى ديگر معتقدند آيات عدّه و ارث، مقدار ضرورى و واجب را مطرح كرده كه زن فلان مقدار حقّ ارث دارد و فلان مدّت نيز واجب است عدّه نگهدارد،
ولى اين آيه را مىتوان در كنار وظيفهى واجب، به صورت يك عمل استحبابى قلمداد كرد.
به اين معنا كه علاوه بر مدّت عدّه، اگر زن به احترام شوهر، خواست تا يك سال در خانه بماند، شوهر هم به احترام زن علاوه بر سهم ارث، مخارج يك سالهى او را از ثلث خود، كه درباره آن حقّ وصيّت دارد، بپردازد. «2»
«1». بقره، 234.
«2». تفسير اطيبالبيان.
جلد 1 - صفحه 375
پیام ها
1- مردان، بخشى از مال خود را براى همسرانشان وصيّت كنند. «وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ ...
وَصِيَّةً لِأَزْواجِهِمْ»
2- آينده زنان بيوه بايد تأمين شود. «مَتاعاً إِلَى الْحَوْلِ»
3- هرگونه تصميم زن در انتخاب شوهر مجدّد، بايد عاقلانه و مشروع و با احراز مصلحت باشد. «فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ»
4- تشريع احكام الهى، بر اساس حكمت است. «عَزِيزٌ حَكِيمٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِيَّةً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْراجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِي ما فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (240)
«1» تفسير مجمع البيان، جلد اوّل، صفحه 344.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 429
شأن نزول: رسم اعراب اين بود كه زنان شوهر مرده يك سال عده مىداشتند و جامه كهنه پوشيده تجمل و تزين را ترك مىكردند و از اولياى شوهر نفقه مىگرفتند، چون حضرت هجرت نمودند، حكم بن حارث نيز هجرت كرد و وفات نمود، حضرت تركه او را به والدين و ولد او قسمت و به زنش نصيبى معين نفرمود، اما حكم يك سال را مقرر نمود؛ آيه شريفه نازل شد:
وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ: و آن كسانى كه وفات كنند از شما، وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً: و مىگذارند زنان خود را، وَصِيَّةً لِأَزْواجِهِمْ:
فرض گردانيد خدا بر آنها كه قبل از احتضار وصيت كنند براى زنان خود، مَتاعاً إِلَى الْحَوْلِ: بهرهدادن به نفقه و كسوه و مسكن از تركه خود تا يك سال، غَيْرَ إِخْراجٍ: در حالى كه وصيت كنند به بيرون نكردن زنان را از مساكن مقرره خود.
اين حكم در اول اسلام بود، بعد منسوخ شد به عده چهار ماه و ده روز، اگرچه متقدم است در تلاوت، اما متأخر است از آيه مذكوره و وجوب نفقه آنها منسوخ شد به ارث. فَإِنْ خَرَجْنَ: پس اگر زنان بيرون روند به طوع از منزل شوهران قبل از يك سال يا بعد از آن، فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ: پس بأسى و گناهى نيست بر شما اولياى شوهر يا حكام شرع، فِيما فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَ: در آنچه بجا آورند در نفسهاى خود از زينت و طلب شوهر، مِنْ مَعْرُوفٍ: از آنچه بر وفق شرع باشد، يعنى زينت و طلب شوهر بعد از انقضاى مدت عده باشد، وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ: و خداى تعالى غالب است و انتقام كشد از هر كه مخالفت حكم او نمايد حكيم است، يعنى بر وفق مصلحت و حكمت فرمايد در تكاليف بندگان.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 430
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِيَّةً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْراجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِي ما فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (240)
ترجمه
و آنانكه وفات ميكنند از شما و ميگذارند جفتها را وصيت مى كنند وصيتى از براى جفتهاشان بهره را تا سال بدون بيرون كردن پس اگر بيرون روند پس گناهى نيست بر شما در آنچه بجا آوردند در خودهاشان از خوبى و خداوند تواناى درستكار است..
تفسير
قبل از اسلام و بعد از آن تا مدتى چنين معمول بود كه پس از فوت مرد تا يك سال مخارج زن را از مال مرد ميدادند و بايد از خانه بيرونش ننمايند و بعد از يك سال بدون ميراث از خانه بيرونش مينمودند و اين حكم منسوخ شد بآيه ميراث
جلد 1 صفحه 304
كه ربع است در صورتى كه مرد اولاد نداشته باشد و ثمن است در صورتى كه اولاد داشته باشد و بايد از ميراث خودش خرج نمايد و چهار ماه و ده روز عده نكاح دارد قريب باين مضمون از صادقين عليهما السلام نقل شده است و بنابر قرائت معروف وصية مفعول يوصون مقدر است و بعضى وصية بضم قرائت نمودهاند و بنابر اين ممكن است مراد وصيت الهى باشد و حاجت بتقدير ندارد چون خبر موصول است و دلالتش بر ثبوت حكم در صدر اسلام و نسخ آن واضح است ولى بنا بر قرائت نصب ممكن است نفوذ وصيت موجب امضاء اين حكم شده باشد و در اينصورت نسخ لازم نمىآيد مگر نسبت بوجوب وصيت كه مستفاد از جمله خبريه در مقام طلب است و ممكن است گفته شود آيات ارث و تربص ناظر بحكم وصيت نيست ولى در اخبار تصريح بناسخيت آنها شده است با آنكه آيه تربص مقدم است و گفتهاند اين بر حسب تلاوت است ولى بر حسب نزول آيه تربص مؤخر است در هر حال بر طبق روايات بايد قائل شد كه در حال ظهور امارات موت در صدر اسلام اين وصيت واجب بوده و اگر نمينمودند ورثه بايستى باين نحو معمول دارند و بعدا نسخ شده است پس اگر بيرون رفتند از منزل شوهرشان قبل از يك سال و بعد از آن گناهى نيست بر شما مسلمانان در آنچه بجا آوردند آنها در نفوس خودشان از طلب شوهر و زينت نمودن بر وفق شرع و عرف بعد از انقضاء عده و خداوند انتقام ميكشد از كسيكه مخالفت امر او را نمايد و مراعات مصلحت شما را در احكام خود فرموده است و نفى جناح از مسلمانانى كه اولياء ميت هستند در افعال زنان بملاحظه نهى از منكر است چون منكرى نيست تا نهى از آن واجب باشد و ترك آن گناه و نصب متاعا بنابر قرائت معروف بيوصون مقدر است و بنابر قرائت رفع بوصيت مذكور و غير اخراج بدل يا حال از آنست.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّونَ مِنكُم وَ يَذَرُونَ أَزواجاً وَصِيَّةً لِأَزواجِهِم مَتاعاً إِلَي الحَولِ غَيرَ إِخراجٍ فَإِن خَرَجنَ فَلا جُناحَ عَلَيكُم فِي ما فَعَلنَ فِي أَنفُسِهِنَّ مِن مَعرُوفٍ وَ اللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (240)
(و كساني که از شما وفات ميكنند و زنهايي را ميگذارند وصيت كنند درباره زنانشان، برخورداري از نفقه و كسوة و سكني را تا يك سال بدون اينكه آنها را بيرون كنند، پس اگر بيرون رفتند بزه بر شما نيست در آنچه درباره خود از معروف انجام ميدهند و خداوند غالب و عالم بحكم و مصالح امور است) آيه شريفه مشتمل بر دو حكم است يكي وجوب وصيت متاع نسبت بزنان که عبارت از نفقه و كسوة و سكني ايشان باشد تا مدت يك سال بشرط اينكه از منزل شوهر متوفي خارج نشوند و اينکه حكم بآيه ارث که ربع يا ثمن از ما ترك شوهر را براي آنها معين ميكند منسوخ شد. و ديگر اينكه مدت عده وفات را يك سال ذكر ميكند و اينکه حكم نيز بآيه قبل که فرموده يَتَرَبَّصنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَربَعَةَ أَشهُرٍ وَ عَشراً نسخ گرديد و بر طبق اينکه مطلب دو حديث روايت شده يكي حديث مروي از تفسير عياشي از ابي عمير از معاوية بن عمار که از حضرت صادق عليه السّلام از اينکه آيه سؤال ميكند ميفرمايد «
منسوخة نسختها آية يتربصن بانفسهن اربعة اشهر و عشرا و نسختها آية الميراث
» دوم حديث مروي از ابي بصير که از همين آيه سؤال ميكند ميفرمايد:
هي منسوخة قلت و كيف انت قال کان الرجل اذا مات انفق علي امرأته من صلب المال حولا ثم اخرجت بلا ميراث ثم نسختها آية الربع و الثمن فالمرأة ينفق عليها من نصيبها
«
» و اگر اينکه دو حديث نبود ممكن بود گفته شود که اينکه آيه منافاتي با آيه
جلد 2 - صفحه 491
عده و ميراث ندارد به اينكه اينکه آيه را بر وصيت استحبابي حمل نمود که زوج وصيت كند اگر زوجه تا يك سال احترام گذارد و شوهر اختيار نكرد مخارج او را متحمل شوند و لو اينكه بعد از چهار ماه و ده روز عده او منقضي شود و ميراث خود را هم طبق آية ميراث ببرد، و اينکه وصيت از مصارف ثلث باشد که مورث حق وصيت دارد و مربوط بحق وارث نباشد.
وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّونَ مِنكُم يعني كساني که مشرف بر مرگ ميشوند از شما مردان، زيرا بعد از مردن وصيت نميتوان كرد.
وَ يَذَرُونَ أَزواجاً و زناني را باقي ميگذارند، يكي يا دو تا يا سه تا يا چهار تا که حد اكثر آنست.
وَصِيَّةً لِأَزواجِهِم يا بمعني (توصون وصية) که مصدر منصوب بفعل محذوف باشد، يا بمعني جعل اللّه وصية لازواجهم يعني خداوند مقرر فرموده که درباره زنان خود سفارش كنند.
مَتاعاً إِلَي الحَولِ گذشت که مراد از متاع رزق و كسوة و سكني و ساير لوازم زندگي است که تا مدت يك سال از مال متوفي بايد مصرف آنها كنند، و نصب متاعا بنا بر بدل بودن از وصية ميباشد.
غَيرَ إِخراجٍ يا صفت متاع است تا شامل سكني هم بشود و يا حال براي فاعل متاع است يعني آنها را از نفقه برخوردار كنيد در حالي که آنها را از منزل بيرون ننمائيد.
و ممكن است غير اخراج شرط متاع باشد يعني در صورتي که از منزل خارج نشوند تا يك سال آنها را از نفقه بهرهمند كنيد و ممكن است كنايه از شوهر نرفتن باشد يعني در صورتي که بخانه شوهر ديگر از اينکه خانه بيرون نروند
جلد 2 - صفحه 492
فَإِن خَرَجنَ فَلا جُناحَ عَلَيكُم فِي ما فَعَلنَ فِي أَنفُسِهِنَّ مِن مَعرُوفٍ پس اگر آن زنها از خانه شوهر بيرون شوند و يا شوهر اختيار كنند بر شما که اولياء متوفي هستيد باكي نيست نسبت بآنچه آن زنان درباره خود انجام ميدهند از زينت نمودن و تعريض نكاح و نحو اينها در صورتي که مطابق معروف و موافق شرع باشد.
وَ اللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ و خداوند داراي عزت و بزرگواري و قدرت و غلبه و علم بجميع حكم و مصالح است.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 240)- قرآن بار دیگر به مسأله ازدواج و طلاق و اموری در این رابطه بازگشته و نخست در باره شوهرانی سخن میگوید که در آستانه مرگ قرار گرفته و همسرانی از خود بجای میگذارند، میفرماید: «و کسانی که از شما میمیرند- یعنی در آستانه مرگ قرار میگیرند- و همسرانی از خود باقی میگذارند باید برای همسران خود وصیت کنند که تا یک سال آنها را بهرهمند سازند، و از خانه بیرون نکنند» در خانه شوهر باقی بمانند و هزینه زندگی آنها پرداخت شود (وَ الَّذِینَ
ج1، ص218
یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِیَّةً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَی الْحَوْلِ غَیْرَ إِخْراجٍ)
.البته این در صورتی است که آنها از خانه شوهر بیرون نروند «و اگر بیرون روند (حقی در هزینه و سکنی ندارند ولی) گناهی بر شما نیست، نسبت به آنچه در باره خود از کار شایسته (مانند انتخاب شوهر مجدد بعد از تمام شدن عدّه) انجام میدهند» (فَإِنْ خَرَجْنَ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ فِی ما فَعَلْنَ فِی أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ).
در پایان آیه، گویا برای این که چنین زنانی از آینده خود نگران نباشند آنها را دلداری داده میفرماید: خداوند قادر است که راه دیگری بعد از فقدان شوهر پیشین در برابر آنها بگشاید، و اگر مصیبتی به آنها رسیده حتما حکمتی در آن بوده است، زیرا «خداوند توانا و حکیم است» (وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ).
اگر از روی حکمتش دری را ببندد، به لطفش در دیگری را خواهد گشود و جای نگرانی نیست.
بسیاری از مفسران معتقدند که این آیه به وسیله آیه 234 همین سوره که قبلا گذشت و در آن، عدّه وفات چهار ماه و ده روز تعیین شده بود نسخ شده است و مقدم بودن آن آیه بر این آیه از نظر ترتیب و تنظیم قرآنی دلیل بر این نیست که قبلا نازل شده است.
نکات آیه
۱ - حقیقت انسان، با مرگ نابود نمى شود.* (و الذین یُتوفّون منکم) «توفّى»، به معناى گرفتن کامل چیزى است که داده شده است; نه نابود کردنش.
۲ - مرگ، به اراده و اختیار انسان نیست.* (یتوفّون منکم) مجهول آوردن کلمه «یتوفّون» اشاره به اختیارى نبودن مرگ است.
۳ - لزوم وصیّت مردان براى پرداخت هزینه یکسال به همسران خویش (و الذین یتوفّون منکم و یذرون ازواجاً وصیةً لازواجهم متاعاً الى الحول)
۴ - حق سکونت در خانه شوهر و نیز بهره گیرى از اموال او به مدّت یکسال، از جمله حقوق زنان شوهر مُرده است. (وصیةً لازواجهم متاعاً الى الحول غیر اخراج) ظهور کلمه «غیر اخراج» در این است که نباید زن شوهر مرده را از خانه شوهر بیرون کرد و لازمه این معنا حق سکونت براى اوست.
۵ - زنان شوهر مرده نباید تا مدّت یکسال در غیر از خانه شوهر سکونت گزینند.* (متاعاً الى الحول غیر اخراج) برخى برآنند که کلمه «غیر اخراج»، بیان وظیفه زنان است ; بنابراینکه فاعل «اخراج»، ازواج باشد; یعنى زنان نباید خود را از خانه شوهر خارج سازند. قابل ذکر است که مراد از ترک اخراج و یا خروج، سکونت گزیدن است، نه محبوس شدن در منزل.
۶ - باقى ماندن زن در خانه شوهر، شرط پرداخت هزینه زندگى وى تا یکسال (متاعاً الى الحول غیر اخراج) بنابراینکه «غیر اخراج» علاوه بر بیان حق سکونت براى زن، قیدى باشد بر حکم سابق (لزوم پرداخت متاع.) یعنى آنگاه زن شوهر مرده مى تواند از مال شوهر بهره گیرد که از خانه وى خارج نشده باشد.
۷ - جواز خروج زن از خانه شوهر وفات یافته، پیش از اتمام سال (غیر اخراج فان خرجن فلا جناح علیکم)
۸ - جواز هر گونه اقدام مشروع و شایسته (ازدواج) از سوى زنان شوهر مرده پس از خروج از خانه وى (فان خرجن فلا جناح علیکم فى ما فعلن فى انفسهنّ من معروف) برخى برآنند که مراد از «من معروف» ازدواج است ; بر این اساس، جامعه ایمانى و یا ورثه میّت مى توانند از ازدواج زن به مدّت یکسال بر فرض سکونت در منزل شوهر متوفّى، ممانعت کنند.
۹ - جامعه اسلامى مسؤول نظارت بر رفتار زنان بیوه و بى سرپرست (فان خرجن فلا جناح علیکم ... من معروف) اگر چه آیه درباره زنان شوهر مُرده است; ولى بنابراینکه خطاب به جامعه ایمانى باشد، نه خصوص اولیاء، معلوم مى شود که تنها زن شوهر مرده مراد نیست; چون از نظر اجتماعى تفاوتى بین زن شوهر مرده و غیر او نخواهد بود; بلکه ملاک لزوم نظارت، بى سرپرست بودن زن است.
۱۰ - خداوند، «عزیز» و «حکیم» است. (و اللّه عزیز حکیم)
۱۱ - خداوند، قادر بر کیفر تخلف کنندگان از احکام الهى (و اللّه عزیز حکیم) آوردن صفت «عزیز» (به معناى قادرى پیروز و شکست ناپذیر) پس از بیان احکام، تهدیدى است نسبت به متخلّفان از احکام الهى.
۱۲ - تشریع احکام بر اساس حکمت الهى (و اللّه عزیز حکیم)
موضوعات مرتبط
- احکام: ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸ تشریع احکام ۱۲ ; فلسفه احکام ۱۲
- ازدواج: احکام ازدواج ۸
- اسماء و صفات: حکیم ۱۰ ; عزیز ۱۰
- انسان: اختیار انسان ۲ ; حقیقت انسان ۱
- جامعه: مسؤولیّت جامعه ۹
- خدا: تجاوز به حدود خدا ۱۱ ; حکمت خدا ۱۲ ; قدرت خدا ۱۱
- زن: حقوق زن ۳، ۴، ۶، ۷، ۸ ; زن بیوه ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹
- عدّه: عدّه وفات ۷
- متخلّفان: کیفر متخلّفان ۱۱
- مرگ: ۱
- مطلّقه: متعه به مطلّقه ۴، ۶
- نظارت همگانى: ۹
- نفقه: احکام نفقه ۳، ۴، ۶
- وصیّت: احکام وصیّت ۳ ; وصیّت به نفقه ۳
- همسر: حقوق همسر ۴، ۵، ۶
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۹۱.
- ↑ تفسير اسحق بن راهويه از عامه.
- ↑ آيه شريفه علاوه از مقدار ارثى كه بايد به زوجه داده شود، يك سال مخارج او را هم با وصيت از طرف شوهر متوفى تأمين نموده است و مخارج مزبور بنا به عقيده اصحاب ما حمل بر استحباب گرديده است.