النحل ١٢٧: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link357 | آيات ۱۱۲ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link357 | آيات ۱۱۲ - ۱۲۸ سوره نحل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link358 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link358 | مَثَلى بیانگر هشدار نسبت به كفران نعمت و پیامدهای آن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link359 | نكاتى كه از آيه : | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link359 | نكاتى كه از آيه: «فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللهُ حَلَالاً طَيِّباً» استفاده مى شود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link360 | نهى از بدعت در | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link360 | نهى از بدعت در دين، و افتراء و دروغ بستن بر خدا]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link361 | تحريم | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link361 | تحريم طيّبات براى بنى اسرائيل، ناشى از ظلم خودشان بوده است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link362 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link362 | درِ رحمت و آمرزش الهى، به سوى همگان باز است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link364 | ذكر اوصاف و ویژگی های ابراهيم «ع»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link364 | ذكر اوصاف ابراهيم | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link365 | مقصود از اختلاف يهود در «سبت»، در آیه شریفه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link365 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link366 | وجوهى كه مفسران درباره اختلاف مذكور در آيه گفته اند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link366 | وجوهى كه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link367 | معناى «حكمت»، «موعظه» و «مجادله»، در آیه شریفه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link367 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link368 | مراد از موعظۀ حسنه و جدال احسن، در آيه شریفه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link368 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link369 | دلیل ترتيب در ذكر «حكمت» و «موعظه» و «جدال»، در آيه شریفه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link369 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link370 | فضيلت صبر بر آزار مشركان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link370 | فضيلت صبر بر آزار | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link371 | بحث روایتی]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link371 | | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۱۱
کپی متن آیه |
---|
وَ اصْبِرْ وَ مَا صَبْرُکَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لاَ تَکُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْکُرُونَ |
ترجمه
النحل ١٢٦ | آیه ١٢٧ | النحل ١٢٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَا صَبْرُکَ إِلاّ بِاللهِ»: شکیبائی تو جز با معونت و توفیق یزدان میسّر نیست. «لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ»: بر آنان اندوهگین مباش. غم ایشان را مخور.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۱۲ - ۱۲۸ سوره نحل
- مَثَلى بیانگر هشدار نسبت به كفران نعمت و پیامدهای آن
- نكاتى كه از آيه: «فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللهُ حَلَالاً طَيِّباً» استفاده مى شود
- نهى از بدعت در دين، و افتراء و دروغ بستن بر خدا
- تحريم طيّبات براى بنى اسرائيل، ناشى از ظلم خودشان بوده است
- درِ رحمت و آمرزش الهى، به سوى همگان باز است
- ذكر اوصاف و ویژگی های ابراهيم «ع»
- مقصود از اختلاف يهود در «سبت»، در آیه شریفه
- وجوهى كه مفسران درباره اختلاف مذكور در آيه گفته اند
- معناى «حكمت»، «موعظه» و «مجادله»، در آیه شریفه
- مراد از موعظۀ حسنه و جدال احسن، در آيه شریفه
- دلیل ترتيب در ذكر «حكمت» و «موعظه» و «جدال»، در آيه شریفه
- فضيلت صبر بر آزار مشركان
- بحث روایتی
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ «127»
(و اى پيامبر!) صبر پيشه كن وصبر تو جز (به يارى وتوفيق) خداوند نيست و بر آنان اندوه مخور، و از آنچه مَكر وتدبيرهاى خصمانهاى كه مىكنند، دلتنگ و در فشار مباش.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ (127)
وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ: و صبر كن در صدمات و ناملايمات، و نيست صبر تو مگر به توفيق و تيسير خداى تعالى. وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ: و اندوهناك مباش بر اعراض كافران از تو، يا بر تسلط آنها بر مؤمنان و آنچه به ايشان رسيده از قتل و مثله. وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ: و مباش در تنگدلى از آنچه مكر و حيله نمايند.
مرتبه چهارم:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (125) وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ (126) وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ (127) إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ (128)
ترجمه
دعوت كن براه پروردگار خود بحكمت و موعظه نيكو و مجادله نما با آنها بوجهى كه آن بهتر است همانا پروردگار تو داناتر است بحال كسيكه گم شود از راهش و او است داناتر بهدايت يافتگان
و اگر عقوبت كنيد پس عقوبت نمائيد بمانند آنچه عقوبت شديد بآن و اگر صبر نمائيد هر آينه آن بهتر است براى صبر كنندگان
و صبر كن و نيست صبر تو مگر بكمك خدا و محزون مباش بر ايشان و مباش در تنگدلى از آنچه مكر ميكنند
همانا خدا با آنان است كه پرهيزكار شدند و آنانكه ايشان نيكوكارانند.
تفسير
- خداوند متعال پس از آنكه امر فرمود در آيات سابقه حبيب خود را به تبعيّت از ملّت ابراهيم عليه السّلام و طريقه آنحضرت دعوت بتوحيد و معارف حقّه الهيّه بود بيان فرمود طرق دعوت بحق را در ضمن امر بسه طريق كه هر يك از آن مخصوص بفرقهاى باشد تا مؤثّر و منتج مقصود گردد اوّل كه اهمّ طرق است دعوت دانشمندان و كسانى است كه آشنا ببراهين عقليّه محكمه صحيحهاند بحكمت كه اقامه اين قبيل ادلّه موضحه حقائق است بطوريكه موجب رفع شبهات گردد دوّم دعوت عوام و اوساط مردم است بموعظه حسنه كه آن عبارت است از بيانات وافيه و خطابت شافيه كه مورد قبول و موجب تسليم و الزام طرف
جلد 3 صفحه 328
باشد با انضمام بنصيحت و پند بلسان خوش و طرز مطلوب و مرغوب بطوريكه موجب جلب توجّه و مزيد عنايت مخاطب گردد سوّم مجادله با اهل عناد و لجاج است بطوريكه بزودى طرف را مجاب و محكوم و مغلوب نمايد بدون خشونت و تندى و ايجاد موجبات مزيد عداوت و انكار حقّى يا اقرار بباطلى در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از جدال باحسن مجادله بقرآن است و از ابن عباس نقل شده كه مراد از موعظه حسنه مواعظ قرآنيّه است و در مجمع حكمت را بقرآن تفسير فرموده براى آنكه متضمّن امر بحسن و نهى از قبيح است و اصل حكمت منع از فساد است و بنظر حقير اصل هر سه طريق قرآن است يعنى محكمترين براهين و نافعترين مواعظ و بهترين طرق مجادله را بايد از قرآن اخذ نمود با مراجعه به بيانات خاندان وحى و تنزيل چون هر چه از غير ايشان اخذ شود خصوصا در تفسير قرآن جهل و ضلالت است و باين معنى اخبار كثيره صحيحهاى وارد است كه مجال ذكر آنها نيست و در اين مقام از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه در خدمت آنحضرت مذاكره از جدال در دين و نهى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار از آن شد فرمود از هر مجادله در دينى نهى نشده بلكه نهى شده است از مجادلهاى كه بطريق احسن نباشد نشنيدهايد كه خدا فرموده با اهل كتاب مجادله نكنيد مگر بطريق احسن و فرموده دعوت كن مردم را بحكمت و موعظه حسنه و مجادله كن بطور بهتر و آن آنستكه علماء دين مأمورند بآن و مجادله بغير طريق احسن حرام است بر شيعيان ما چگونه خدا هر جدالى را حرام فرمود با آنكه خودش به پيغمبر دستور جدال داده بطور بهتر عرض شد جدال بطور بهتر كدام است و غير آن كدام فرمود جدال غير طور بهتر آنستكه شخصى بر مدّعاى باطل خود دليل باطلى اقامه نمايد و تو بدليلى كه خدا براى حقّ قرار داده استدلال نكنى و در مقابل او امر حقّى را منكر شوى كه مبادا او در مجادله بر تو غالب شود چون جواب صحيح او را نميدانى اين طريق مجادله بر شيعيان ما حرام است و مجادله بطور بهتر آنستكه خداوند به پيغمبرش دستور داد كه در جواب كسيكه از باب انكار معاد گفت چه كس اين استخوان پوسيده را زنده ميكند بگويد كسيكه او را خلق فرمود در اوّل بار و او بهر خلقى دانا است يعنى كسيكه آنرا از كتم عدم بوجود آورد ميتواند
جلد 3 صفحه 329
بعد از پوسيدن بصورت اوّلش باز گرداند با آنكه ابتداء هر خلقى مشكلتر از اعاده آنست و چند مثال ديگر هم از قرآن براى مجادله باحسن بيان فرمودهاند كه حقير براى مراعات اختصار ذكر ننمودم اين خلاصه مستفاد از روايت است كه دلالت دارد بر آنكه بر عوام لازم است از مجادله با اهل باطل خود دارى كنند چون اين از وظائف علماء است مبادا مجبور شوند بانكار حقّى يا اقرار بباطلى يا ملزم شوند در مقابل دليل طرف و موجب وهن اسلام در انظار گردد و از ذيل آيه استفاده ميشود كه زياد هم نبايد براى دعوت و ارشاد و الزام جوش و خروش نمود بقدر اداء وظيفه و اتمام حجّت كافى است چون خداوند خودش بهتر ميداند كه برهان و وعظ و جدال در چه محلّ و موردى مؤثر و نافع است و در چه مادّهاى نيست.
برسيه دل چه سود خواندن پند
نرود ميخ آهنين بر سنگ
و چون حمزه سيّد الشهداء در جنگ احد شهيد شد و وحشى قاتل آنحضرت او را مثله نمود يعنى گوش و بينى او را بريد و جگر او را در آورد براى آنكه برسم تحفه نزد هند ما در معاويه برد و حضرت ختمى مرتبت جنازه او را باين حال مشاهده فرمود و اين سختترين مناظر دوره عمر آنحضرت بود فرمود اگر خدا مرا بر قريش مسلّط فرمايد هفتاد نفر از آنها را مثله خواهم نمود پس جبرئيل نازل شد و آيات اخيره را آورد و در روايت عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام است كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن منظره را مشاهده فرمود عرض كرد الّلهم لك الحمد و اليك المشتكى و انّك المستعان على ما نرى پس فرمود اگر ظفر يافتم هر آينه مثله ميكنم و مثله ميكنم پس نازل شد و ان عاقبتم تا آخر آيه و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود صبر ميكنم صبر ميكنم و قمّى ره قريب باين معنى را نسبت باصحاب داده كه گفتند مثله ميكنيم ولى مشهور همان است كه بدوا ذكر شد و خلاصه مفاد آيات اخيره آنستكه مجازات بايد بقدر جرم باشد نه زياده بر آن و اگر صبر كنند و ببخشند و تلافى بمثل هم ننمايند آن بهتر است براى كسانيكه ميتوانند صبر نمايند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چون رحمة للعالمين است بايد صبر نمايد و خداوند باو توفيق صبر و ثبات عنايت خواهد فرمود و نبايد محزون و غمناك باشد از شهادت شهداء چون آنها فائز شدند بدار كرامت الهى و مقاميكه
جلد 3 صفحه 330
فوق آن متصوّر نيست و نبايد در مضيقه بىصبرى و دلتنگى و كمى حوصله قرار گيرد از مكر ماكرين و بايد بداند كه خداوند با كسانى است كه اهل پرهيزكارى از شرك و معاصى هستند و هيچ گاه عنايت خود را از ايشان قطع نخواهد فرمود و همچنين از كسانيكه احسان ميكنند نسبت به برّ و فاجر و از انتقام صرف نظر مينمايند و ميبخشند و گفتهاند تمام اين سوره در مكّه نازل شده غير از اين سه آيه اخيره و در ثواب الاعمال و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام روايت نموده كه هر كس سوره نحل را در هر ماه بخواند خسارتى بر او در دنيا وارد نشود و هفتاد نوع از انواع بلا از او دور گردد كه سهلترين آنها ديوانگى و مرض خوره و پيسى است و جايش در بهشت عدن است كه در وسط بهشتها است.
جلد 3 صفحه 331
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ اصبِر وَ ما صَبرُكَ إِلاّ بِاللّهِ وَ لا تَحزَن عَلَيهِم وَ لا تَكُ فِي ضَيقٍ مِمّا يَمكُرُونَ (127)
اي رسول محترم بايد صبر پيشه خود قرار دهي و نيست صبر تو الا بتوفيق و تاييد الهي و غم بدل راه نده بر اينکه كفار و مشركين و دل تنگ نباش از آنچه اينها مكر و حيله ميكنند (وَ اصبِر) امر بصبر دليل بر وجوب صبر است و صبر حضرت رسالت از جهاتي بود از جهة اذيتهايي که بوجود مقدسش و باصحابش وارد كردند تا در مكه بود خاكروبه و شكمبه شتر بر سرش ميريختند سنگ بقدمهاي او ميزدند عبا بگردنش فشار ميدادند ساحر و كذابش ميناميدند تا اندازهاي که سه سال در
جلد 12 - صفحه 213
شعب ابي طالب گرفتار بود پس از رجعتش بمدينه قضاياي بدر احزاب احد و غير اينها پيش آمد که خودش فرمود
ما او ذي نبي مثل ما اوذيت
ديگر صبر بر مشاق بتبليغ رسالت و احكام و دعوت باسلام و اعراض آنها و عدم اعتناء ديگر صبر بر افعال منافقين ظاهر مسلمان نميتوانست آنها را رد كند و نه تحمل كند بلكه ميدانست پس از او با اهل بيتش چه ميكنند (وَ ما صَبرُكَ إِلّا بِاللّهِ) بتوفيق الهي و حفظ خداوند و تأييد پروردگاري اينکه مقام صبر را خداوند بشما عنايت فرمود (وَ لا تَحزَن عَلَيهِم) که چرا ايمان نميآورند و اجابت نميكنند و خود را از عذاب الهي نجات نميدهند اينها قابل هدايت نيستند ذَرهُم يَأكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوفَ يَعلَمُونَ حجر آيه 3 وَ لا تَكُ فِي ضَيقٍ مِمّا يَمكُرُونَ زيرا مكر آنها بخود آنها برميگردد وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللّهُ وَ اللّهُ خَيرُ الماكِرِينَ آل عمران آيه 47.
وَ يَمكُرُونَ وَ يَمكُرُ اللّهُ وَ اللّهُ خَيرُ الماكِرِينَ انفال آيه
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 127)- ششم: این عفو و گذشت و صبر و شکیبایی در صورتی اثر قطعی خواهد گذارد که بدون هیچ چشمداشتی انجام پذیرد یعنی فقط به خاطر خدا باشد، و لذا قرآن اضافه میکند: «شکیبایی پیشه کن و این شکیبایی تو جز برای خدا (و به توفیق پروردگار) نمیتواند باشد» (وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُکَ إِلَّا بِاللَّهِ).
7- هرگاه تمام این زحمات در زمینه تبلیغ و دعوت به سوی خدا و در زمینه عفو و گذشت و شکیبایی کارگر نیفتاد باز نباید مأیوس و دلسرد شد، و یا بیتابی و جزع نمود، بلکه باید با حوصله و خونسردی هر چه بیشتر همچنان به تبلیغ ادامه داد، لذا در هفتمین دستور میگوید: «بر آنها اندوهگین مباش» (وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ).
8- با تمام این اوصاف باز ممکن است دشمن لجوج دست از توطئه برندارد و به طرح نقشههای خطرناک بپردازد، در چنین شرایطی موضعگیری صحیح همان
ج2، ص614
است که قرآن میگوید: «و به خاطر (کارهای) آنها، اندوهگین و دلسرد مشو! و از توطئههای آنها، در تنگنا قرار مگیر» (وَ لا تَکُ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ).
چرا که تکیهگاه شما خداست و با استمداد از نیروی ایمان و استقامت و پشتکار و عقل میتوانید این توطئهها را خنثی کنید و نقش بر آب.
نکات آیه
۱- پیامبر(ص) در برابر اذیت و آزار دشمنان به آن حضرت، تنها مأمور به صبر و شکیبایى گردید و نه مجاز براى مقابله به مثل (ادع إلى سبیل ربّک ... و إن عاقبتم فعاقبوا ... و اصبر) خداوند، در آیه قبل همه مسلمانان را مجاز به مقابله به مثل دانسته است; ولى در این آیه شخص پیامبر(ص) را مخاطب قرار داده و به او اختصاصاً فرمان صبر و مقاومت داده است. از ارتباط این دو آیه، برداشت فوق به دست مى آید.
۲- مبلغان دینى، موظف به پایدارى در راه تبلیغ و استقامت در برابر اذیت و آزار دشمنانند. (ادع إلى سبیل ربّک ... و لئن صبرتم لهو خیر للصبرین . و اصبر و ما صبرک إلاّ بالله)
۳- پیامبر(ص)، موظف به انتخاب و پیمودن برترین و ارزشمندترین راهها در مسیر دعوت خویش و در برخورد با دشمنان (و لئن صبرتم لهو خیر للصبرین . و اصبر) برداشت فوق، با توجه به این نکته است که در آیه قبل، قصاص و نیز صبر براى مؤمنان تجویز شده; ولى در این آیه براى شخص پیامبر(ص) تنها صبر را - که برترین راه است - مشخص فرموده است.
۴- صبر و مقاومت در برابر اذیت و آزار دشمنان دین، مؤثرترین روش برخورد با آنان و بهترین راه تبلیغ اسلام است. (ادع إلى سبیل ربّک ... و إن عاقبتم ... و لئن صبرتم لهو خیر للصبرین . و اصبر)
۵- صبر و مقاومت در برابر اذیتها و آزار دشمنان دین، تنها در پرتو عنایت و کمک خداوند میسر است. (و لئن صبرتم لهو خیر للصبرین . و اصبر و ما صبرک إلاّ بالله)
۶- شکیبایى پیامبر(ص) در قبال تجاوزات دشمن، نیازمند امداد و توفیق الهى بود. (و اصبر و ما صبرک إلاّ بالله)
۷- اذیت، آزار و تجاوزات دشمنان دین، بسیار شدید و تحمل آنها امرى دشوار براى پیامبر(ص) بود. (و اصبر و ما صبرک إلاّ بالله) از اینکه خداوند فرموده است: صبر تو اى پیامبر! تنها به توفیق الهى است، مطلب فوق به دست مى آید.
۸- پیامبر(ص)، به خاطر حق ناپذیرى کافران، بسیار محزون و اندوهگین بود. (و لاتحزن علیهم)
۹- پیامبر(ص)، به خاطر شکنجه و آزار مؤمنان توسط کافران، سخت اندوهگین و متأثر مى شد. * (و لاتحزن علیهم) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که مرجع ضمیر «علیهم» مؤمنان باشد که از سوى کافران و مشرکان مکه به شدت شکنجه و آزار مى شدند.
۱۰- دلدارى و تسلى خداوند به پیامبر(ص) در غم او بر کفرورزى و حق ناپذیرى کافران (و لاتحزن علیهم)
۱۱- اشتیاق شدید پیامبر(ص) به هدایت مردم (و لاتحزن علیهم) تردیدى نیست که حزن و اندوه پیامبر(ص) درباره کافران، به خاطر شدت علاقه آن حضرت به هدایت مردم بود و اگر این اشتیاق نبود، حزن و اندوه هم وجود نداشت.
۱۲- مکر و حیله مداوم کافران، در قبال دعوت و هدایت گرى پیامبر(ص) (و لاتک فى ضیق ممّا یمکرون)
۱۳- دلتنگى پیامبر(ص)، از مکر و حیله مستمر کافران (و لاتک فى ضیق ممّا یمکرون)
۱۴- پیامبر(ص)، از بالاترین مرتبه صبر و تحمل در برابر اذیت، آزار و تعدیات دشمن، برخوردار بود. (و اصبر ... و لاتحزن علیهم و لاتک فى ضیق ممّا یمکرون) از اینکه پیامبر(ص) اختصاصاً به صبر مأمور گشت و صبر او تنها در پرتو عنایت و کمک خداوند میسر مى شد، به دست مى آید که صبر آن حضرت، صبرى ویژه و بسیار بزرگ بود.
موضوعات مرتبط
- تبلیغ: روش تبلیغ ۴; صبر در تبلیغ ۲
- خدا: آثار امدادهاى خدا ۵; اهمیت توفیقات خدا ۶
- دشمنان: روش برخورد با دشمنان ۳، ۴; صبر بر اذیتهاى دشمنان ۱، ۲، ۴، ۵، ۱۴
- دین: سختى اذیتهاى دشمنان دین ۷
- صابران ۱۴:
- صبر: مراتب صبر ۱۴
- کافران: اندوه بر حق ناپذیرى کافران ۸، ۱۰; تداوم مکرهاى کافران ۱۲، ۱۳; شکنجه هاى کافران ۹
- مبلغان: مسؤولیت مبلغان ۲
- محمد(ص): دعوتهاى محمد(ص) ۱۲; دلدارى به محمد(ص) ۱۰; روش دعوتهاى محمد(ص) ۳; زمینه صبر محمد(ص) ۶; صبر محمد(ص) ۱، ۱۴; علایق محمد(ص) ۱۱; عوامل اندوه محمد(ص) ۸، ۹، ۱۳; فضایل محمد(ص) ۱۴; محمد(ص) و مردم ۱۱; مسؤولیت محمد(ص) ۱، ۳; مشکلات محمد(ص) ۷; نیازهاى محمد(ص) ۶; هدایتگرى محمد(ص) ۱۱، ۱۲
- مسلمانان: شکنجه مسلمانان صدراسلام ۹
- نیازها: نیاز به امدادهاى خدا ۶
منابع