النحل ٢٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۵#link226 | آيات ۲۲ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۵#link226 | آيات ۲۲ - ۴۰ سوره نحل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۵#link227 | اعتقاد به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۵#link227 | اعتقاد به معاد، لازمۀ توحيد كامل است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link228 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link228 | بيان اين كه گمراه كنندگان، همانند بار گناهان ناشى از اضلال شان را بر دوش مى كشند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link229 | چگونگى تعدد | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link229 | چگونگى تعدد «وزر» و «عذاب»، در ازای عمل واحد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link230 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link230 | برداشت هاى نادرست از آيه «لِيَحمِلُوا أوزَارَهُم كَامِلَةً يَومَ القِيَامَة»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link231 | مقصود از كسانى كه علم داده شده | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link231 | مقصود از كسانى كه علم داده شده اند، در آيه شریفه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link233 | مقصود از طيب بودن «متقين»، در حال توفّى و مرگ]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link233 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link234 | توجیه تعلق مشيت خداوند، به امر عدمى، در آيه شریفه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link234 | تعلق مشيت | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link235 | تقرير و تبيين استدلال مشركان، براى بت پرستى خود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link235 | تقرير و تبيين استدلال | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link236 | پاسخ به دليل مشركان: تنها وظيفه پيامبران، «بلاغ مُبين» است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link236 | پاسخ به دليل | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link237 | تقسيم امت ها، به دو طایفه هدايت يافته و گمراه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link237 | تقسيم امت | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link239 | توضيح اين كه «ضلالت»، امر عدمى است و نمى توان گفت خدا آن را ايجاد كرده است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link240 | تسليت و دلدارى به رسول خدا «ص»: نسبت به هدايت مشركان، حريص مباش]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link239 | توضيح | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link241 | تفسير آيه توسط جبريون و مفوضه، در جهت اثبات مذهب خود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link240 | تسليت و دلدارى رسول خدا | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link242 | مشرکان در قيامت، اصلا ياور و ناصری ندارند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link241 | تفسير آيه توسط جبريون و | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link243 | رفع اختلاف در باره دین حق، يكى از معرّفات روز قيامت است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link242 | در | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link244 | اشاره به تعابير مختلف از ايجاد خداى تعالى، به: «قول»، «كلمه»، «امر»، «اراده» و «قضاى خدا»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link243 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link245 | بحث روايتى: (رواياتى در باره برخی از آیات گذشته)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link244 | اشاره به تعابير مختلف از ايجاد خداى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link245 | بحث روايتى (رواياتى در | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۸ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۲۷
کپی متن آیه |
---|
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ مَا ذَا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ |
ترجمه
النحل ٢٣ | آیه ٢٤ | النحل ٢٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَسَاطِیرُ»: افسانهها و نوشتهها. مراد اباطیل و اکاذیب و خرافات است. جمع اُسْطُورَة (نگا: انعام / ) یا جمع أَسْطار و آن جمع سَطْر است (نگا: فرقان / . أَساطیرُ خبر مبتدای محذوف است و تقدیر چنین است: هُوَ أَساطیرُ الأوّلینَ.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ قَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ... (۴) إِنْ هٰذَا إِلاَّ خُلُقُ... (۱) إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا... (۳)
انْظُرْ کَيْفَ ضَرَبُوا لَکَ... (۰) فَقَالَ إِنْ هٰذَا إِلاَّ سِحْرٌ... (۲) إِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ (۰) فَقُتِلَ کَيْفَ قَدَّرَ (۰) ثُمَ قُتِلَ کَيْفَ قَدَّرَ (۰) ثُمَ نَظَرَ (۰) ثُمَ عَبَسَ وَ بَسَرَ (۰) ثُمَ أَدْبَرَ وَ اسْتَکْبَرَ (۰)
نزول
این آیه درباره کسانى نازل شده که مردم را از اسلام پراکنده میساختند و در اوقات حج بر سر راه حجاج مى نشستند و چون از ایشان سؤال میشد «ماذا انزل ربّکم؛ خداوند چه چیزى بر محمد نازل کرده است؟» در جواب مى گفتند: «اساطیر الاوّلین؛ آنچه از آسمان نازل گردیده، افسانه هاى پیشینیان است و دروغهاى ساخته و پرداخته اى بیش نیست».[۱]
تفسیر
- آيات ۲۲ - ۴۰ سوره نحل
- اعتقاد به معاد، لازمۀ توحيد كامل است
- بيان اين كه گمراه كنندگان، همانند بار گناهان ناشى از اضلال شان را بر دوش مى كشند
- چگونگى تعدد «وزر» و «عذاب»، در ازای عمل واحد
- برداشت هاى نادرست از آيه «لِيَحمِلُوا أوزَارَهُم كَامِلَةً يَومَ القِيَامَة»
- مقصود از كسانى كه علم داده شده اند، در آيه شریفه
- مقصود از طيب بودن «متقين»، در حال توفّى و مرگ
- توجیه تعلق مشيت خداوند، به امر عدمى، در آيه شریفه
- تقرير و تبيين استدلال مشركان، براى بت پرستى خود
- پاسخ به دليل مشركان: تنها وظيفه پيامبران، «بلاغ مُبين» است
- تقسيم امت ها، به دو طایفه هدايت يافته و گمراه
- توضيح اين كه «ضلالت»، امر عدمى است و نمى توان گفت خدا آن را ايجاد كرده است
- تسليت و دلدارى به رسول خدا «ص»: نسبت به هدايت مشركان، حريص مباش
- تفسير آيه توسط جبريون و مفوضه، در جهت اثبات مذهب خود
- مشرکان در قيامت، اصلا ياور و ناصری ندارند
- رفع اختلاف در باره دین حق، يكى از معرّفات روز قيامت است
- اشاره به تعابير مختلف از ايجاد خداى تعالى، به: «قول»، «كلمه»، «امر»، «اراده» و «قضاى خدا»
- بحث روايتى: (رواياتى در باره برخی از آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «24»
و هرگاه به آنان گفته شد: پروردگارتان چه نازل كرده؟ گفتند:
افسانههاى پيشينيان.
نکته ها
«أَساطِيرُ» جمعِ «اسطوره» به معناى حكايات و افسانههاى خرافى است كه به صورت مكتوب درآمده باشد. در قرآن اين كلمه، نُه بار از زبان كفّار نقل شده كه در همهى موارد همراه كلمهى «اولين» است، يعنى آنها مىگفتند: اين حرفها تازگى ندارد، بلكه همان بافتههاى پيشينيان است.
بعضى جامعهشناسان امروز نيز مذهب را زاييده جهل و خرافه مىدانند، كه شايد اين حرف، بخاطر بعضى خرافاتى باشد كه در ميان اصولِ اصيلِ اديان الهى، رخنه كرده است و در واقع ربطى به مذهب ندارد.
جلد 4 - صفحه 508
پیام ها
1- فرستادن پيامبران و كتب آسمانى، از شئون ربوبىِ خداوند براى هدايت و تربيت مردم است. «أَنْزَلَ رَبُّكُمْ»
2- خوى افراد مستكبر، تحقير كردن است، گاهى تحقير مكتب، گاهى رهبر و گاهى امّت. إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ ...
3- با آنكه تنها بخشى از قرآن، داستان است نه همهى آن، ولى همان داستانها هم مربوط به اقوام و پيامبرانى است كه مردم زمان پيامبر از بيشتر آنها بىخبر بودند. پس چگونه مىتوان به قرآن نسبت داد: «أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»؟
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «24»
بعد از آن عقيده فاسده آنها را فرمايد:
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ: و چون گويند كافران و بپرسند رؤسا و اشراف را كه، ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ: چه فرستاده پروردگار شما به محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم.
اين سخن بر سبيل استهزاء و تهكم است، زيرا آنها به نزول قرآن مقرّ بودند، لكن چون كسى به استهزاء پرسيدى كه خدا چه فرستاده، قالُوا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ:
گفتند آن فرستاده شده سرگذشت پيشينيان است، يعنى هيچ نفرستاده و آنچه اين شخص مىخواند سرگذشت پيشينيان است. يا چون كاروانان بر ايشان وارد شده، اين گفتگو مىكردند تا حقيقت و بطلان قرآن به آنها محقق شود، ايشان را گمراه مىكردند، مىگفتند: اساطير الاولين است. نزد بعضى «2» گويندگان
«1» تفسير عيّاشى جلد 2، صفحه 257.
«2» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 356.
جلد 7 - صفحه 186
اين حرف مقتسمان بودند شانزده نفر مىرفتند به راههاى مكه ايام حج به هر طريق چهار نفر مردم را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گمراه مىنمودند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «24» لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ «25» قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ «26» ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُخْزِيهِمْ وَ يَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فِيهِمْ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَ السُّوءَ عَلَى الْكافِرِينَ «27» الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «28»
فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ «29»
ترجمه
و چون گفته شود بآنها چه چيز نازل كرد پروردگار شما گويند افسانههاى پيشينيان
تا بردارند بارهاى گناهشان را بتمامى روز قيامت و پارهاى از گناهان آنانكه گمراه ميكنند آنها را از بىدانشى آگاه باشيد بد است آنچه بدوش بر ميدارند
بتحقيق مكر كردند آنانكه بودند پيش از آنها پس آمد فرمان خدا بناى آنها را از پايهها پس فرود آمد بر آنها سقف از بالاسرشان و آمد آنها را عذاب از آنجا كه نميدانستند
پس روز قيامت خوار ميكند آنها را و ميگويد كجايند انبازان من كه بوديد ستيزه ميكرديد در آنها گويند آنانكه داده شدند دانش را همانا خوارى امروز و بدى براى كافران است
آنانكه قبض روح ميكنند آنها را ملائكه با آنكه ستم كارانند بخودهاشان پس آورند پيش تسليم را كه نبوديم ما آنكه بجا آوريم هيچ بدى را آرى همانا خدا دانا است بآنچه بوديد كه بجا مىآورديد
پس در آئيد از درهاى جهنّم جاودانيان در آن پس هر آينه بد است آرامگاه تكبّر كنندگان..
جلد 3 صفحه 280
تفسير
- وقتى مردمان منصف آيات قرآن را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مسلمانان ميشنيدند و تعجّب ميكردند از طرز و اسلوب و فصاحت و بلاغت آن و بكفّار قريش ميگفتند اين چه كلامى است كه پروردگار شما نازل فرموده و از عهده بشر آوردن مانند آن خارج است آنها در جواب از روى تكبّر و عناد ميگفتند سخنان پريشان و افسانههاى پيشينيان مانند اسكندر نامه و رستم نامه است و اين سخن براى آنها نتيجهاى نداشت جز آنكه علاوه بر بار گناهان خودشان كه بايد بدوش بكشند بدون نقص در روز قيامت قسمتى از گناهان كسانى را هم كه براى نادانيشان باين سخن آنها گمراه شدند بايد بدوش بكشند چون عقلا و شرعا كسانيكه سبب معصيت و گمراهى ديگران شوند با آنها در گناه شريكند به اين معنى كه بمقدار گناه عملى كه از معصيت كار صادر شده در نامه عمل كسانيكه سبب معصيت شدهاند ثبت خواهد شد بدون آنكه از گناه صاحب معصيت كم شود و همچنين است حال كسانيكه موجب شدند كه عمل خيرى از كسانى صادر شود آنها هم شريكند با اينها بدون آنكه چيزى از ثواب آن عمل خير براى عاملش كم شود و به اين معنى رواياتى در مجمع و غيره از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل شده است و اين در صورتى است كه گمراه شدگان تقصير نموده باشند در طلب علم و بدون دقت و نظر و تحقيق قول گمراه كنندگان را قبول كرده باشند به بىدانشى و الا معذورند ولى كسانيكه جد و جهد نمايند در طلب حقّ خداوند راه هدايت را بآنها ارائه خواهد داد پس اگر بضلالت باقى بمانند معلوم است كه در طلب كوتاهى نمودهاند اين حال گناهانى است كه از گمراه شدگان باغواء گمراه كنندگان سر ميزند و اما گناهانى كه از آنها بدون اين سبب سر ميزند مربوط باينها نيست بلكه مخصوص بخودشان است و بلحاظ اين نكته كلمه من تبعيضيه ذكر شده است و البته گناهى را كه سايرين لذتش را بردهاند شخص بدوش بكشد بد بارى است كه بدوش كشيده و در بعضى روايات حاملان بار گناه بكسانيكه غصب خلافت امير المؤمنين عليه السّلام را نمودند و گمراه شدگان باتباع آنها تفسير شده است و هر خون ناحقّ و فتنه و فساد و غضب فرج و مالى كه محقّق شود گناهش را براى آن دو نفر اثبات فرمودهاند بدون آنكه از گناه اهل عالم چيزى كم شود و كسانيكه با خدا و پيغمبرانش مكر و حيله نمودند
جلد 3 صفحه 281
از اقوام سابقه خداوند همان نقشهاى را كه كشيده بودند بخدعه در مقابل دعوت انبياء مانند بنائى كه از پى و بن كنده شود بر سر آنها خراب فرمود و در نتيجه همان نقشه كشى و مكر و خدعه ذليل و خوار و هلاك شدند كه بهيچ وجه احتمال نميدادند و تصوّر نميكردند كه از اين راه معذّب شوند علاوه بر اين روز قيامت خوار و ذليل و رسوا فرمايد خداوند آنها را و ميفرمايد كجايند بتهائيكه شريك من قرار داده بوديد و با اهل ايمان و پيغمبران من بر سر آنها مخالفت و منازعت و مخاصمت مينموديد و انبياء و ائمه و علماء كه داعيان بتوحيد بودند براى شماتت و مزيد اهانت آنها ميگويند امروز روز رسوائى و ذلت و خوارى و عذاب اين كافران است كه بحال كفر و ظلم بنفس از دنيا رفتند و ملائكه عذاب از اعوان ملك الموت آنها را قبض روح نمودند به اين كه خودشان را بدست خودشان مستحق عذاب دائم نموده بودند پس آنها از در تسليم و انقياد بيرون آيند و از نهايت وحشت منكر شوند اعمال بد خودشان را ولى ديگر فائده ندارد جواب از طرف داعيان بتوحيد ميرسد بآنها بلى دروغ ميگوئيد خدا ميداند كه چه كارهاى بدى ميكرديد از بت پرستى و تكذيب انبياء و ائمه هدى و بمجازات خواهيد رسيد پس وارد شويد هر دستهاى از درى از درهاى جهنّم كه مخصوص بآن دسته است براى اقامت دائمى و بد است آرامگاه كسانيكه تكبّر نمودند از قبول اوامر انبياء و ائمه و علماء كه داعيان الى اللّه بودند در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود هر كس براى خود برترى بر ديگرى بيند او از متكبّران است شخصى عرض كرد كسى ديگرى را مشغول بگناهى بيند و خود را برتر از او داند براى آنكه از آن گناه محفوظ مانده فرمود هيهات هيهات شايد خداوند آن گناهكار را آمرزيد و او تكليفش معلوم نشد و موقوف بحساب گرديد چنانچه سحره در قصّه حضرت موسى فورا آمرزيده شدند و ساير اهل ايمان تعيين تكليفشان موقوف بحساب بود.
جلد 3 صفحه 282
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا قِيلَ لَهُم ما ذا أَنزَلَ رَبُّكُم قالُوا أَساطِيرُ الأَوَّلِينَ «24»
و زماني که گفته شد براي آنها چه نازل فرموده پروردگار شما گفتند افسانه- هاي پيشينيان وَ إِذا قِيلَ لَهُم قائل را ذكر نفرموده و مسلما از مؤمنين نبوده چون
جلد 12 - صفحه 106
مؤمن همچه سؤالي نميكنيد و بعيد نيست که سائل ضعفاء مشركين يا كفار خارج از مكه بودند که خدمت پيغمبر صلّي اللّه عليه و اله نرسيده بودند و همين اندازه شنيده بودند دعوي رسالت او را و اينكه قرآني آورده و دعوي اينكه از جانب خدا آورده آمدند نزد مشركين مكه و سران و بزرگان آنها و همچه سؤالي كردند (ما ذا أَنزَلَ رَبُّكُم) اينها نه سائل و نه مسئول عنه معتقد بانزال از پروردگار نبودند، بلكه مراد اينست که اينکه قرآن که مدعيست که از جانب پروردگار است يا باطل و كذب است (قالوا) اينکه مشركين در جواب آنها (أَساطِيرُ الأَوَّلِينَ) اساطير افسانههاي و قصص و حكايات که براي سرگرم كردن جوانان و بچهها تأليف شده مثل قصه رستم و حسين كرد و شيرين و فرهاد و ليلي و مجنون و امثال اينها و مراد از اولين يعني شبيه آنها است يا از آنها برداشت كرده، و حال آنكه ما در مقدمه همين تفسير عظمت و معجزه بودن قرآن مجيد را از جهات بسيار بيان كردهايم مراجعه فرمائيد از صفحه 40 تا صفحه 158.
1- از جنبه فصاحت و بلاغت.
2- از جنبه استدلالات عقليه.
3- از جنبه تشريع احكام.
4- از جنبه تاريخ و قصص انبياء سلف و امم ماضيه.
5- و از جنبه اخبار غيبيّه.
6- از جنبه سلامتي از تناقض.
7- از جنبه عدم ملالت از تلاوت و اينکه گفتار مشركين نيست مگر از روي عناد و عصبيّت و اضلال ديگران و الاحق از هر جهت بر آنها معلوم و حجت از هر جهت بر آنها تمام و از خصوصيات اينکه قرآن اينست که معجزه باقيه است تا دامن قيامت بر تمام اهل دنيا از جن و انس و با اينكه در هر عصري دشمنان دين و قرآن چندين برابر مسلمين بودند و هستند و نتوانستند مثل اينکه قرآن يا ده سوره مثل آن يا يك سوره مثل آن بياورند با اينكه فرياد ميزند أَن يَأتُوا بِمِثلِ هذَا القُرآنِ فَأتُوا بِعَشرِ سُوَرٍ مِثلِهِ مُفتَرَياتٍ
جلد 12 - صفحه 107
فَأتُوا بِسُورَةٍ مِن مِثلِهِ در سوره بني اسرائيل و سوره هود و سوره بقره.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 24)
شأن نزول:
این آیه در باره «مقتسمین» (تبعیض گران) که قبلا در باره آنها بحث شد نازل گردیده است، آنها شانزده نفر بودند که به چهار گروه تقسیم شدند و هر گروه چهار نفری بر سر راه مردم در یکی از جادههای مکه در ایام حج ایستادند تا پیش از آنکه مردم وارد شوند ذهن آنها را نسبت به قرآن و اسلام بدبین سازند، و بگویند محمد صلّی اللّه علیه و آله دین و آیین تازهای نیاورده بلکه همان افسانههای دروغین پیشینیان است.
تفسیر:
آنها که بار گناه دیگران را بر دوش میکشند- در آیات گذشته سخن از مستکبران بود و در این آیه منطق همیشگی این گروه بیایمان منعکس شده است، میگوید: «و هنگامی که به آنها گفته شود پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟ در پاسخ میگویند: (اینها وحی الهی نیست) همان افسانههای دروغین پیشینیان است» (وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ).
جالب این که مستکبران امروز نیز غالبا موذیانه برای فرار از حق و همچنین برای گمراه ساختن دیگران به این تهمت متوسل میشوند، حتی در کتب جامعه شناسی شکل به اصطلاح علمی به آن دادهاند و مذهب را زاییده جهل بشر و تفسیرهای مذهبی را اسطورهها مینامند! اما آنها با مذاهب خرافی و ساختگی هرگز جنگ و ستیز ندارند، مخالفت آنها تنها با مذاهب راستین است که افکار انسانها را بیدار میکند، و زنجیرهای استعمار را درهم میشکند سدّ راه مستکبران و استعمارگران است.
نکات آیه
۱- منکران آخرت، آیات قرآن را سخنانى ساختگى و قصه هاى نوشته شده پیشینیان قلمداد مى کردند. (فالذین لایؤمنون بالأخرة قلوبهم منکرة ... و إذا قیل لهم ماذا أنزل ربّکم قالوا أسطیر الأولین) «أساطیر» (جمع اُسطوره) به معناى داستانهاى ساختگى و سخنان موهومى است که به صورت مکتوب مى باشد.
۲- منکران عالم آخرت، منکر نزول قرآن از جانب خداوند بودند. (فالذین لایؤمنون بالأخرة ... إذا قیل لهم ماذا أنزل ربّکم قالوا أسطیر الأولین) رفع «أساطیر» به خاطر خبر براى مبتداى محذوف بودن («المنزل» یا «الذى یسئل عنه») است که مراد از آن قرآن مى باشد.
۳- نپذیرفتن حق و داشتن روحیه استکبارى، عامل انکار نزول قرآن از جانب خداوند (فالذین لایؤمنون بالأخرة قلوبهم منکرة و هم مستکبرون ... و إذا قیل لهم ماذا أنزل ربّکم قالوا أسطیر الأولین)
۴- منکران معاد، مدعیان روشنفکرى و بالا بودن سطح فکرى خویش (فالذین لایؤمنون بالأخرة ... إذا قیل لهم ماذا أنزل ربّکم قالوا أسطیر الأولین)
موضوعات مرتبط
- آخرت: ادعاى مکذبان آخرت ۴; تهمتهاى مکذبان آخرت ۱; عجب مکذبان آخرت ۴; مکذبان آخرت ۲
- استکبار: آثار استکبار ۳
- حق: آثار حق ناپذیرى ۳
- روشنفکرى: مدعیان روشنفکرى ۴
- قرآن: تهمت افسانه به قرآن ۱; عوامل تکذیب قرآن ۳; مکذبان قرآن ۲; وحیانیت قرآن ۲، ۳
منابع
- ↑ تفسیر کشف الاسرار.