الحجر ٣٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۱: خط ۴۱:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link143 | آيات ۲۶ - ۴۸،سوره حجر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link143 | آيات ۲۶ - ۴۸ سوره حجر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link144 | معناى خلقت انسان از ((صلصال من حماء مسنون ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link144 | معناى خلقت انسان از «صَلصَال مِن حَمَاءٍ مَسنُون»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link145 | توضيحاتى درباره معناى لغوى ((جن ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link145 | توضيحاتى درباره حقیقت «جانّ» و «جنّ»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link146 | آيا ((جان )) همان جن است ؟!]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link148 | معناى كلمۀ «بَشَر»، در آيه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link147 | بحث در مبداء خلقت جن و تناسل و ذيريه داشتن او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link151 | توضیحی پیرامون معنای «تسویه» و «نفخ روح الهی در انسان»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link148 | معناى كلمه ((بشر)) و نكته اى كه در التفات از تكلم به غيب در آيه : ((و اذاقال ربك )) هست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link151 | وجه تقييد و تحديد لعنت بر شيطان، تا روز جزا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link149 | معناى ((سويته )) و ((نفخت فيه من روحى )) و توضيحى در رابطه بين روح و بدن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link154 | ابليس مأمور به سجده بر نوع بشر بود،د نه تنها آدم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link150 | اشاره به وجه استثناء ابليس از ملائكه با اينكه او از جن است و نه از ملائكه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link156 | «وقت معلوم»، به چه معناست و براى چه كسى معلوم است؟!]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link151 | وجه تقييد و تحديد لعنت بر شيطان تا روز جزا در: ((ان عليك اللعنة الى يوم الدين ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link157 | چرا شیطان، اغوای خود را به خدا نسبت داد و گفت: «ربّ بِما أغوَیتنی...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link152 | وجه اينكه خداوند لعنت خود را به ابليس اختصاص داد ((عليك لعنتى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link159 | جواب كلّى، به مفسران مزبور]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link153 | وجه تقيد و تحديد لعنت بر شيطان تا روز جزا در: ((ان عليك اللعنة الى يوم الدين ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link160 | معناى جملۀ شیطان که گفت: «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُم فِى الأرض»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link154 | ابليس ماءمور به سجده بر نوع بشر بودند نه تنها آدم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link161 | مراد از «بندگان مُخلَصين»، كه از اغواى شيطان مصون هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link155 | روزى كه تا آن به شيطان مهلت داده شده روز قيامت نيست !]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link162 | معناى آیه «هَذَا صِرَاطٌ عَلَىَّ مُستَقِيم»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link156 | ((وقت معلوم )) به چه معناست و براى چه كسى معلوم است ؟!]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link165 | مقصود از «عِبَادِى» در آيه شريفه و نقد نظر مفسّران در اين باره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link157 | توضيح در مورد نسبت اغواء به خدا در ((رب بما اعوتينى ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link167 | معناى اين كه جهنم هفت در دارد: «لَهَا سَبعَةُ أبوَاب...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link158 | وجوهى كه مفسران براى توجيه حمل جمله : ((بما اغويتنى )) براضلال ابتدائى خدا ذكر كرده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link168 | «متّقين» در آيه شریفه، اعمّ از «مُخلَصِين» هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link159 | جواب كلى به مفسران مزبور]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link169 | نقد سخن «فخر رازى» كه گفته است مراد از «متقين»، كسانى اند كه ازشرك بپرهيزند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link160 | معناى جمله : ((لا زينن لهم فى الارض )) و دلالت آن بر اينكه زمين ظرف اغواى شيطاناست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link161 | مراد از ((عبادت مخلصين )) كه از اغواى شيطان مصون هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link162 | معناى بر خدا بودن راه شيطان ((هذا صراط على مستقيم )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link163 | آيه : ((ان عبادى ليس لك عليهم سلطان ...)) متضمن سه جواب به ابليس است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link164 | رواياتى چند درباره نفخ روح در كالبد آدم عليه السلام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link165 | مقصود از ((عبادى )) و استثناء در آيه شريفه و نقد نظر مفسران در اين خصوص]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link166 | اثبات سلطنت و ولايت براى ابليس ، با سلطنت مطلقه خدا منافات ندارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link167 | معناى اينكه جهنم هفت در دارد: ((لها سبعة الواب ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link168 | ((متقين )) در آيه : ((ان متقين فى جنات ...)) اعم از ((مخلصين )) در آيه : ((الا عبادكمنهم المخلصين )) است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link169 | نقد و ابطال سخن ((فخر رازى )) كه گفته است مراد از ((متقين )) كسانى است كه ازشرك بپرهيزند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link170 | بيان حال متقين در ورودشان به بهشت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link170 | بيان حال متقين در ورودشان به بهشت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link171 | قضاهاى رانده شده اى كه در قرآن حكايت شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link171 | قضاهاى رانده شده اى كه در قرآن حكايت شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link172 | رواياتى درباره نفخ روح در كالبد آدم عليه السلام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link172 | بحث روایتی: (رواياتى درباره برخی آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link173 | چند روايت درباره وقت يوم معلوم در آيه ((فانك من المنظرين الى يوم الوقت المعلوم ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link174 | رواياتى در بيان مراد از درهاى جهنم در آیه: «لَهَا سَبعَةُ أبوَاب...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link174 | روايتى در بيان مراد از درهاى جهنم در ذيل جمله : ((لها سبعة ابواب ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link175 | چند روايت در تفسير آیه: «إخوَاناً عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِين»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link175 | چند روايت در تفسير و بيان مراد جمله : ((اخوانا على سرر متقابلين ))]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۱۶

کپی متن آیه
فَسَجَدَ الْمَلاَئِکَةُ کُلُّهُمْ‌ أَجْمَعُونَ‌

ترجمه

همه فرشتگان، بی استثنا، سجده کردند...

|پس فرشتگان همگى يكسره سجده كردند
پس فرشتگان همگى يكسره سجده كردند،
پس همه فرشتگان سجده کردند.
پس همه فرشتگان بدون استثناء سجده کردند.
فرشتگان همگى سجده كردند،
آنگاه فرشتگان همگی سجده بردند
پس فرشتگان همگى سجده كردند،
فرشتگان همه جملگی سجده کردند.
پس فرشتگان همگان به سجده فرو افتادند،
پس سجده کردند فرشتگان همگی با هم‌

So the angels prostrated themselves, all together.
ترتیل:
ترجمه:
الحجر ٢٩ آیه ٣٠ الحجر ٣١
سوره : سوره الحجر
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَجْمَعُونَ»: تأکید دوم است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ «30»

پس فرشتگان همگى با هم و يك‌سره سجده كردند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (30)

فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ‌: پس سجده نمودند ملائكه يكمرتبه تماما.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ «26» وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ «27» وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ «28» فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ «29» فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (30)

إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى‌ أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ (31) قالَ يا إِبْلِيسُ ما لَكَ أَلاَّ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ (32) قالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (33) قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ (34) وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلى‌ يَوْمِ الدِّينِ (35)

ترجمه‌

و بتحقيق آفريديم آدم را از گل خشكى از لاى ريخته شده‌

و جن را آفريديمش پيش از آن از آتش سوزان‌

و هنگاميكه گفت پروردگار تو مر فرشتگان را كه من آفريننده‌ام آدمى را از گل خشكى از لاى ريخته شده‌

پس چون درست كردم آنرا و دميدم در آن از روحم پس بيفتيد مر او را سجده كنندگان‌

پس سجده كردند فرشتگان همگى بتمامى‌

مگر شيطان كه ابا نمود از آنكه باشد با سجده كنندگان‌

گفت اى شيطان چيست مر تو را كه نميباشى با سجده كنندگان‌

گفت نباشم كه سجده كنم مر آدمى را كه آفريدى او را از گل خشك از لاى ريخته شده‌

گفت پس بيرون رو از آن پس همانا توئى رانده شده‌

و بدرستيكه بر تو است دورى از رحمت تا روز جزا.

تفسير

خداوند حضرت آدم را خلق فرمود از گل خشك شده‌اى ميان تهى كه‌


جلد 3 صفحه 251

اگر چيزى يا باد بآن ميخورد صدا ميكرد و باين مناسبت از آن بصلصال كه مأخوذ از صلصله بمعناى قعقعه سلاح است تعبير شده و بعضى گفته‌اند چهل سال اين قالب بى‌روح در آفتاب بود و ملائكه چنين صورتى را نديده بودند و نميدانستند خداوند از آن چه اراده فرموده و اين كالبد ساخته شده بود از لاى ريخته شده بصورت آدمى يا لجن بد بو چون حمأ بمعناى لاى و لجن است و مسنون بمعناى مصوّر يا ريخته شده يا بوى بد گرفته است و در اين باب حديثى در سوره بقره ذيل آيه و علّم آدم الاسماء ذكر شد و جانّ پدر اجنّه را كه قمّى فرموده او پدر ابليس است خداوند قبلا خلق فرموده بود از آتش سوزان نافذ در مسامّ ابدان و بعضى گفته‌اند جانّ همان ابليس، شيطان معروف است ولى از بعضى روايات استفاده ميشود كه اجنّه و شياطين دو نوعند اجنّه مؤمن و كافر دارند و شياطين همگى كفّارند از نسل ابليس و زاد و ولد ندارند تخم ميگذارند مانند پرندگان و اولادشان تمامى ذكورند اناث ندارند در هر حال خداوند قبلا بملائكه فرمود من ميخواهم آدمى را از چنين مادّه‌اى خلق كنم و چون اعضاء و جوارح آنرا راست و درست نمودم و از روح خود در آن دميدم در برابر آن سجده كنيد و ظاهرا مراد آنست كه او را قبله خود قرار دهيد و براى خدا سجده كنيد و اين نهايت خضوع و احترام ملائكه بود از او چون سجده براى غير خدا جائز نيست و از چند روايت معتبره استفاده ميشود كه آن روح مطهر و مقدّس و برگزيده‌اى بود كه خداوند خلق فرموده بود آنرا بيد قدرت خود و نسبت داد آنرا بخود تشريفا مانند خانه كعبه كه آنرا خانه خود خوانده و مأخوذ از ريح بمعناى باد است چون شبيه بآنست در لطافت و در علم حكمت ثابت شده كه روح انسانى از عالم امر و مجرّد است از مادّه و تعلّق ميگيرد از عالم غيب اولا به بخار لطيف منبعث از قلب و افاضه ميكند بآن قوّه حيات را پس سرايت ميكند با آن قوّه در شرائين و اعماق بدن ولى تعلّق آن تدبيرى است نه حلولى يعنى حاكم در آن است نه ممزوج بآن و بر اين معنى شواهدى هم در اخبار ائمه اطهار موجود است و بنابراين تعبير بنفخ كه بمعناى دميدن است از باب تمثيل و تشبيه معقول بمحسوس است نه بطور حقيقت مگر آنكه گفته شود نفخ هر چيزى بحسب حال آنچيز است نفخ موجود مجرد، عبارت از تعلّق دادن آنست چون حكما گفته‌اند الفاظ موضوع است براى معانى عامّه نه‌


جلد 3 صفحه 252

معانى متبادره و در اين باب اخبارى در سوره بقره ذيل آيات راجع بقصه حضرت آدم گذشت و پس از امر الهى بسجده در مقابل حضرت آدم كليّه و تمام ملائكه كه اصناف متعدده بودند و هر صنفى بعبادت مخصوصى اشتغال داشتند در پيشگاه او خاضع و ساجد شدند جز ابليس عليه اللعنة كه تكبر و خود سرى نمود و اباء و امتناع كرد كه با ملائكه سجده نمايد چون از جنس آنها نبود و از بنى جانّ بود نهايت آنكه چندى با آنها در آسمان مشغول بعبادت بود و مأمور بسجود شد و باين مناسبت بكلمه الا استثناء از آنها شده است مانند آنكه پادشاه حكم كند اهل تهران بيرون روند از شهر و همه بروند جز يكنفر كه از اهل تهران نباشد و مقصر شود كه معلوم ميشود مراد ساكنان در تهران بوده اينجا هم معلوم ميشود مراد از ملائكه ساكنان ملأ اعلى بودند كه اشتغال بعبادت خدا داشتند و محتمل است استثناء منقطع باشد كه در كلام عرب و قرآن رائج است و بعضى گفته‌اند ابليس هم از ملائكه بوده ولى خلاف تحقيق است در هر حال خداوند باو فرمود چه موجب شد تو را كه با ملائكه سجده نكردى آن ملعون با كمال تكبّر و غرور جواب داد نباشد و نشايد مرا كه مخلوقم از نار كه جسم لطيف نورانى است كه سجده كنم در برابر آدمى كه آفريدى آنرا از گل و لاى كه جسم كثيف ظلمانى است و افتخار نمود باصل و نسب و غفلت كرد از علم و ادب لذا خطاب پر عتاب از مصدر جلال باو صادر گرديد كه بيرون شو از منزلت و مكانت خود در آسمان و خارج شو از زمره ملائكه همانا توئى مطرود و مردود و محروم از هر خير و كرامت و رحمت و سعادت تا روز قيامت كه روز جزاى متمردان و متكبّران و گنه‌كاران است و اين دليل است بر آنكه آن ملعون هيچگاه مشمول رحمت نخواهد شد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَسَجَدَ المَلائِكَةُ كُلُّهُم‌ أَجمَعُون‌َ (30)

‌پس‌ سجده‌ كردند ملائكه‌ ‌کل‌ ملائكه‌ جميع‌ ‌آنها‌.

(حكاية) ‌در‌ زمان‌ سلطان‌ محمود غزنوي‌ گفتند يك‌ روز ‌در‌ حضور تمام‌ وزراء و امراء و اجزاء دولتي‌ يك‌ دانه‌ گوهر ‌از‌ جواهرات‌ خزينه‌ درآورد و بدست‌ يكي‌ ‌از‌ وزراء داد و ‌گفت‌ قيمت‌ ‌اينکه‌ چه‌ قدر ‌است‌ يك‌ قيمت‌ سنگيني‌ روي‌ ‌او‌ گذارد ‌گفت‌ ‌بر‌ زمين‌ زن‌ ‌او‌ ‌را‌ بشكن‌ ‌گفت‌ ‌من‌ همچو خيانتي‌ بدولت‌ نميكنم‌ ‌گفت‌ بديگري‌ ده‌ ‌او‌ قيمت‌ بيشتري‌ تعيين‌ و ‌در‌ شكستن‌ بهمان‌ عذر متعذر شد و همين‌ نحو گردش‌ كرد ‌تا‌ بدست‌ أياز رسيد ‌او‌ قيمت‌ ‌را‌ بسيار بالا برد و ‌گفت‌ گوهر بي‌قيمت‌ ‌است‌ سلطان‌ ‌گفت‌ بشكن‌ محكم‌ ‌بر‌ زمين‌ زد و شكست‌ تمام‌ اعضاء مملكت‌ باو برگشتند ‌که‌ چرا چنين‌ كردي‌ جواب‌ داد آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌شما‌ شكستيد بيش‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ قيمت‌ داشت‌ گفتند چيزي‌ نشكستيم‌ ‌گفت‌: امر سلطان‌ ‌را‌ شكستيد بيش‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ قيمت‌ داشت‌ گفتند چيزي‌ نشكستيم‌ ‌گفت‌: امر سلطان‌ ‌را‌ شكستيد فَسَجَدَ المَلائِكَةُ سجده‌ ملائكه‌ ‌از‌ جهاتي‌ ‌بود‌.

يكي‌ آنكه‌ معصوم‌ بودند و خردلي‌ مخالفت‌ أمر الهي‌ ‌را‌ نميكردند، ديگر آنكه‌ خلقت‌ ‌آنها‌ ‌از‌ نور ‌بود‌ و مطلع‌ بعالم‌ انوار بودند و انوار مقدسه‌ انبياء و اوصياء ‌آنها‌ ‌را‌ مشاهده‌ كرده‌ بودند ‌که‌ چه‌ بسيار ‌از‌ انوار ملائكه‌ بالاتر ‌است‌ و حق‌

جلد 12 - صفحه 31

تعظيم‌ دارد، ديگر آنكه‌ خداوند ‌را‌ حكيم‌ ‌علي‌ الاطلاق‌ و عادل‌ ‌من‌ جميع‌ الجهات‌ ميدانستند لذا سجده‌ كردند كُلُّهُم‌ أَجمَعُون‌َ ‌از‌ حمله‌ عرش‌ و سادات‌ ملائكه‌ مثل‌ چهار ملك‌ جبرائيل‌ ميكائيل‌ اسرافيل‌ عزرائيل‌ و ‌من‌ دونهم‌ بدون‌ استثناء احدي‌ ‌از‌ ‌آنها‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 30)- آفرینش انسان پایان پذیرفت و آنچه شایسته جسم و جان انسان بود به او داده شد و همه چیز انجام یافت: «در این هنگام همه فرشتگان بدون استثناء سجده کردند» (فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ).

نکات آیه

۱- در پى فرمان خداوند به فرشتگان براى سجده بر آدم(ع)، همه آنان بى استثنا در برابر او به سجده افتادند. (فقعوا له سجدین . فسجد الملئکة کلّهم أجمعون)

۲- فرشتگان در برابر فرمان الهىِ سجده بر آدم(ع)، بى چون و چرا آن را اجرا کردند. (فقعوا له سجدین . فسجد الملئکة کلّهم أجمعون)

۳- انسان، داراى مقامى برتر از فرشتگان (فقعوا له سجدین . فسجد الملئکة کلّهم أجمعون)

روایات و احادیث

۴- «عن الصادق(ع) ... قال: ... فأوّل من بادر بالسجود جبرائیل و میکائیل ثمّ عزرائیل ثمّ إسرافیل ثمّ الملائکة المقربون و کان السجود لأدم یوم الجمعة عند الزوال فبقیت الملائکة فى سجودها إلى العصر...;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: ... اولین کسانى که در سجده پیشى گرفتند، جبرئیل و میکائیل بودند; سپس عزرائیل و بعد اسرافیل; سپس فرشتگان مقرب الهى و سجده براى آدم روز جمعه هنگام ظهر بود، پس ملائکه تا عصر در حال سجده بودند».

موضوعات مرتبط

  • آدم(ع): اولین ساجد برآدم(ع) ۴; سجده ملائکه بر آدم(ع) ۱، ۲; زمان سجده ملائکه بر آدم(ع) ۴; مدت سجده ملائکه بر آدم(ع) ۴
  • انسان: برترى انسان بر ملائکه ۳; مقامات انسان ۳
  • خدا: اوامر خدا ۱، ۲
  • ملائکه: انقیاد ملائکه ۱، ۲; تکلیف ملائکه ۱

منابع

  1. تفسیر برهان، ج ۲، ص ۳۳۱، ح ۱.