الأنبياء ١٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۲: خط ۴۲:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link248 | آيات ۱ - ۱۵ سوره انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link248 | آيات ۱ - ۱۵ سوره انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link249 | غرض و مفاد كلى سوره مباركه انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link249 | غرض و مفاد كلى سوره مباركه انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link250 | معناى نزديك شدن حساب -قيامت -به مردم (اقترب للناس حسابهم )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link250 | معناى نزديك شدن حساب - قيامت - به مردم ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link251 | وجوهى كه درباره جمع بين غفلت (كه متضمن عدم توجه است ) و اعراض (كه مستلزم توجه است ) در جمله : ((و هم فى غفلة معرضون (( گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link251 | وجوهى كه درباره جمع بين «غفلت» و «اعراض» در جملۀ: «وَ هُم فِى غَفلَةٍ مُعرِضُون» گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link252 | گفتارى پيرامون معناى حدوث و قدم كلام (در ذيل آيه :((و ما ياءتيهم من ذكر من ربهم محدث ...((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link252 | گفتارى پيرامون معناى حدوث و قدم كلام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link253 | تجزيه و تحليل حقيقت و واقعيت ((كلام -سخن (( و بيان اينكه قديم بودن كلام متصورنيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link254 | آيا كلام از جهت كلام بودن، فعل متكم است، يا صفت او، يا هيچ كدام؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link254 | آيا كلام از جهت كلام بودن ، فعل متكم است يا صفت او يا هيچكدام ؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link255 | اشاره به معنايى ديگر براى كلام از جهت اين كه مكنونات ضماير را كشف مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link255 | اشاره به معنايى ديگر براى كلام از جهت اينكه مكنونات ضماير را كشف مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link256 | بيان اين كه بحث درباره حدوث و قدم قرآن بى مورد بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link256 | بيان اينكه بحث درباره حدوث و قدم قرآن بى مورد بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link257 | افترائات مكذّبان پيامبر اكرم «ص»، در تكذيب و انكار آن حضرت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link257 | نقل سخنان و افترائات مكذبان پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) در تكذيب و انكار آنحضرت (صلى الله عليه و آله )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link258 | افزایش درجه به درجه افترائات كفار، عليه پيامبر اسلام «ص»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link258 | ترقى درجه به درجه افترائات كفار عليه پيامبر اسلام (ص )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link259 | پاسخ خداوند به احتجاج مشركان، بر نفى نبوت پيامبر«ص»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link259 | پاسخ خداوند به احتجاج مشركين بر نفى نبوت به بشر بودن پيامبر(ص )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link261 | مقصود از «ذكر» و «اهل ذكر»، در «فَسئَلُوا أهل الذكر»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link260 | انحلال آيه شريفه به دو حجت حلى و نقضى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link262 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link261 | مقصود از ((ذكر(( و ((اهل ذكر(( در (فسئلوااهل الذكر)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link262 | بحث روايتى (حديثى از امام رضا عليه السلام درباره حادث و قديم بودن كلام خدا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link263 | مقصود از اهل الذكر در آيه (فسئلوا اهل الذكر)اهل بيت عليهم السلام است]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۰۷

کپی متن آیه
قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِينَ‌

ترجمه

گفتند: «ای وای بر ما! به یقین ما ستمگر بودیم!»

ترتیل:
ترجمه:
الأنبياء ١٣ آیه ١٤ الأنبياء ١٥
سوره : سوره الأنبياء
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَا وَیْلَنَا»: ای وای بر ما! ترکیبی است که به هنگام افسوس خوردن و پشیمانی بردن گفته می‌شود.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


نکات آیه

۱- رفاه زدگان جوامع ستم پیشه، به ظلم و ستم خویش پس از احساس عذاب الهى اعتراف مى کنند. (فلمّا أحسّوا بأسنا ... قالوا یویلنا إنّا کنّا ظلمین )

۲- مرفهان ستمگر، با مشاهده عذاب الهى در حسرت و ندامت فرو مى روند. (فلمّا أحسّوا بأسنا ... قالوا یویلنا إنّا کنّا ظلمین )

۳- توجه انسان به حقایق و پشیمانى از عملکرد خویش، به هنگام گرفتارى مهلک و مشاهده عذاب الهى (فلمّا أحسّوا بأسنا ... قالوا یویلنا إنّا کنّا ظلمین ) برداشت یاد شده مبتنى براین است که جمله «قالوا یا ویلنا...» استئنافیه و بیان براى جمله «فلمّا أحسّوا بأسنا...» باشد; یعنى، وقتى عذاب ما را احساس کنند، به گناه خویش اذعان و بر حقیقت امر اعتراف مى کنند. بنابراین احساس عذاب و مشاهده گرفتارى مهلک، موجب توجه آدمى به حقایق و اعتراف به آن است.

۴- رفاه زدگان و خوشگذرانان جوامع، ظالم و ستمگراند. (قریة کانت ظالمة ... ما أُترفتم فیه ... إنّا کنّا ظلمین )

۵- ظلم مستمر، عامل نابودى و نزول عذاب الهى (فلمّا أحسّوا بأسنا ... قالوا یویلنا إنّا کنّا ظلمین )

موضوعات مرتبط

  • اقرار: اقرار به ظلم ۱
  • پشیمانى: عوامل پشیمانى ۳
  • تنبه: عوامل تنبه ۳
  • خوشگذرانان: ظلم خوشگذرانان ۴
  • ظالمان :۴ اقرار ظالمان ۱; حسرت ظالمان ۲; ظالمان هنگام عذاب ۱، ۲
  • ظلم: آثار ظلم ۵
  • عذاب: آثار ابتلا به عذاب ۳; آثار رؤیت عذاب ۳; پشیمانى هنگام عذاب ۱; عوامل عذاب ۵
  • مرفهان: اقرار مرفهان ۱; پشیمانى مرفهان ۲; حسرت مرفهان ۲; ظلم مرفهان ۴; مرفهان هنگام عذاب ۱، ۲

منابع