مريم ٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱#link1 | آيات ۱۵ - ۱ سوره مريم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱#link1 | آيات ۱۵ - ۱ سوره مريم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱#link2 | غرض كلى سوره | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱#link2 | غرض كلى سوره «مريم» ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱#link3 | اشاره اى درباره حروف مقطعه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱#link3 | اشاره اى درباره حروف مقطعه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱#link4 | سخن جناب زكريا | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱#link4 | سخن جناب زكريا «ع» با خداى تعالى، و ظرائف آن سخنان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱#link5 | فرزند خواستن زكريا | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱#link5 | فرزند خواستن زكريا «ع» از خداوند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱#link7 | ردّ ادعاى برخى مفسران كه مراد از «ارث» را «وراثت نبوت»، يا «علم» دانسته اند]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱#link7 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲#link13 | شگفتی زكريا «ع»، از بشارت به پسردار شدنش]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲#link15 | درخواست آيت و نشانه ای توسط زكريا «ع» و استجابت آن]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲#link16 | معنای «اخذ كتاب به قوت»، در خطاب به حضرت یحیی«ع»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲#link18 | ویژگی های اخلاقی يحيى «ع»، در پیشگاه پروردگار و پدر و مادرش]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲#link13 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲#link19 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳#link20 | احتجاج حضرت زهرا «س» در غصب فدك، به آیه: «يَرِثُنِى وَ يَرِثُ مِن آل يعقوب»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲#link15 | درخواست آيت و نشانه توسط زكريا | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳#link21 | پاسخ به استدلال مغرضانه صاحب روح المعانى در توجيه غضب فدك]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲#link16 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳#link23 | رواياتى كه درباره روزه سكوت زكريا «ع» و...]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳#link25 | داستان حضرت زكريا «ع»، در قرآن]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲#link18 | يحيى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳#link26 | داستان حضرت يحيى «ع»، در قرآن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲#link19 | بحث روايتى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳#link27 | داستان حضرت زكريا و حضرت يحيى«ع»، در انجيل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳#link20 | احتجاج حضرت زهرا | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link29 | حكايت شهادت يحيى «ع» در قسمت ديگرى از انجيل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳#link21 | استدلال مغرضانه صاحب روح المعانى در توجيه غضب فدك | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳#link23 | رواياتى كه درباره روزه سكوت زكريا | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳#link25 | داستان زكريا | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳#link26 | داستان يحيى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳#link27 | داستان زكريا و | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link29 | حكايت شهادت يحيى | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۴۹
کپی متن آیه |
---|
إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيّاً |
ترجمه
مريم ٢ | آیه ٣ | مريم ٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نِدَآءً»: صدا زدن. به کمک طلبیدن. مصدر باب مفاعله است. «خَفِیّاً»: پنهان. نهان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۵ - ۱ سوره مريم
- غرض كلى سوره «مريم»
- اشاره اى درباره حروف مقطعه
- سخن جناب زكريا «ع» با خداى تعالى، و ظرائف آن سخنان
- فرزند خواستن زكريا «ع» از خداوند
- ردّ ادعاى برخى مفسران كه مراد از «ارث» را «وراثت نبوت»، يا «علم» دانسته اند
- شگفتی زكريا «ع»، از بشارت به پسردار شدنش
- درخواست آيت و نشانه ای توسط زكريا «ع» و استجابت آن
- معنای «اخذ كتاب به قوت»، در خطاب به حضرت یحیی«ع»
- ویژگی های اخلاقی يحيى «ع»، در پیشگاه پروردگار و پدر و مادرش
- بحث روايتى
- احتجاج حضرت زهرا «س» در غصب فدك، به آیه: «يَرِثُنِى وَ يَرِثُ مِن آل يعقوب»
- پاسخ به استدلال مغرضانه صاحب روح المعانى در توجيه غضب فدك
- رواياتى كه درباره روزه سكوت زكريا «ع» و...
- داستان حضرت زكريا «ع»، در قرآن
- داستان حضرت يحيى «ع»، در قرآن
- داستان حضرت زكريا و حضرت يحيى«ع»، در انجيل
- حكايت شهادت يحيى «ع» در قسمت ديگرى از انجيل
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا «3»
زمانى كه پروردگارش را با ندايى پنهان خواند.
نکته ها
«كهيعص»، از حروف مقطّعه قرآن است كه در آن اسرار و رموزى نهفته ودر برخى دعاها خداوند را به اين حروف سوگند مىدهيم ومىگوييم: «بحق كهيعص» چنانكه حضرت على عليه السلام در دعايى فرمودند: «اللهم نسئلك يا كاف، ها، يا، عين، صاد». «1»
«نِداءً» به معناى خواندن با صدا و فرياد است و «خَفِيًّا» به معناى پنهانى است، نه آهسته، چون چنين ندايى آهسته نمىشود، ولى پنهانى مىشود. «2»
شايد دعاى پنهانى زكريّا به خاطر استهزاى مردم باشد كه نگويند چرا اين پيرمرد از خداوند فرزند مىخواهد. «نِداءً خَفِيًّا»
نام «زكريّا» هفت مرتبه در قرآن آمده است، او از انبياى بنىاسرائيل و از فرزندان هارون، برادر موسى است.
«1». تفسير مجمعالبيان.
«2». تفسير نمونه.
جلد 5 - صفحه 243
در حديث آمده است: «خير الدعاء الخفى» بهترين دعا، دعايى است كه پنهانى باشد. «1»
پیام ها
1- يادآورى نعمتهاى ويژه خداوند، عامل محبّت الهى است. «ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ»
2- ياد اولياى خدا يك ارزش است. ذِكْرُ ... زَكَرِيَّا
3- عبادت ودعا، زمينهى دريافت رحمت است. رَحْمَتِ رَبِّكَ ... إِذْ نادى رَبَّهُ
4- از نقش دعا در تحوّلات زندگى بشر غافل نشويم. «إِذْ نادى» پيامبران نيز براى حل مشكلات خويش به دعا روى مىآورند.
5- مؤمن هرگز احساس تنهايى نمىكند. «إِذْ نادى رَبَّهُ»
6- اگر خداوند بخواهد نداى مخفى بندگان خالص را براى تاريخ علنى مىكند.
«نِداءً خَفِيًّا»
7- دعاى پنهانى با ارزشتر است، چون به اخلاص نزديكتر است. «نِداءً خَفِيًّا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا «3»
إِذْ نادى رَبَّهُ: وقتى را كه ندا نمود و بخواند پروردگار خود را در محراب بيت المقدس بعد از تقرب به قربان. نِداءً خَفِيًّا: ندائى پنهان.
اين دال است بر آن كه اخفاء در دعا مستحب و به اجابت اقرب است به جهت محفوظ بودن از شائبه ريا در آن. و در حديث است كه: خير الدّعاء الخفىّ و خير الرّزق ما يكفى «1». يا خفا از جهت آن بود كه شرم مىداشت كه در شصت سالگى يا شصت و پنج يا هفتاد و پنج يا هشتاد و پنج يا نود و نه سالگى با وجود زن نود و هشت ساله عقيم، از خداوند طلب فرزند نمايد؛ يا دعاى بلند مىنمود، لكن از قوم پنهان بود تا آنها استهزا نكنند و گويند به اين حالت طلب فرزند مىنمايد، يا از موالى خود انديشه مىكرد يا پيرى او را به وجهى ضعيف ساخته بود كه هر چند دعا بلند مىنمود كسى نمىشنيد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
كهيعص «1» ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا «2» إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا «3» قالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا «4»
وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا «5» يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا «6»
ترجمه
اين تذكّر رحمت پروردگار تو است بر بندهاش زكريّا
وقتى كه خواند پروردگارش را خواندنى پنهان
گفت پروردگار من همانا سست شد استخوان از من و مشتعل شد سر از پيرى و نبودهام من در خواندن تو پروردگارا محروم
و همانا من ميترسم از وراث بعد از خودم و باشد زنم نازا پس ببخش مرا از جانب خودت وارثى
كه ميراث برد از من و ميراث برد از اولاد يعقوب و بگردان او را پروردگارا پسنديده.
تفسير
- در اوّل سوره بقره شرحى راجع بفواتح السّور گذشت و در اينجا از امام زمان عليه السّلام در كتب معتبره نقل شده كه حضرت زكريّا از خداوند خواست كه اسماء خمسه طيّبه را باو تعليم فرمايد و خداوند مسئول او را اجابت فرمود ولى آنحضرت هر وقت اسم محمّد و على و فاطمه و حسن عليهم السلام را مىبرد و ياد ميكرد رفع همّ و غم از او ميشد و هر وقت اسم حسين عليه السّلام را ميبرد و ياد ميكرد محزون ميشد و گريه راه گلوى او را ميگرفت تا آنكه يكروز عرض كرد بار الها چرا در اين اسم اين اثر است پس خداوند اشاره فرمود باين حروف بواقعه كربلا و هلاك عترت طاهره و ظلم يزيد و عطش و صبر سيّد الشهداء پس حضرت زكريا سه روز از مسجد بيرون نيامد و مردم را از تشرّف خدمتش منع فرمود و مشغول بگريه و زارى شد و از خداوند خواست پسرى باو كرامت فرمايد كه موجب روشنائى چشم و محبوب او باشد و وصى و وارث او گردد و در ولادت و شهادت مانند
جلد 3 صفحه 460
سيد الشهداء عليه السّلام باشد تا آنكه او هم مانند پيغمبر خاتم بمصيبت آن فرزند مبتلا و مأجور گردد و خداوند باو يحيى عليه السّلام را كرامت كرد كه مانند حسين عليه السّلام شش ماهه از مادر متولد شد و بدرجه شهادت رسيد بنحو جانگدازى كه در تواريخ مذكور و مشهور است و در بعضى از روايات كه از امام صادق عليه السّلام نقل شده اين حروف را اشاره به انا الكافى الهادى الولى العالم الصّادق گرفتهاند و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه در دعاء خود عرض كرد اسئلك يا كهيعص در هر حال خداوند در اوّل اين سوره تذكّر داده و بيان فرموده رحمت خود را بر بندهاش حضرت زكريّاى پيغمبر در وقتى كه خواند پروردگار خود را در خفيه تا از ريا دور و با خلاص نزديك باشد و بنابراين ذكر خبر مبتداء محذوف است كه هذا باشد و اضافه بمفعول خود شده كه رحمت باشد و آن اضافه بفاعل خود شده كه رب باشد و عبد مفعول آنست و زكريّا بدل يا بيان است براى عبد ولى قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه ذكر كرد رحمت پروردگار را زكريا پس رحمت كرد بر او و در خبر است كه بهترين دعاها دعاى پنهان است و بهترين روزيها روزى بقدر كفايت و دعاى آنحضرت كه گفتهاند در محراب بيت المقدس بوده آن بود كه عرض كرد بار الها سست و ضعيف شد استخوان من و مشتعل گرديد سرم از پيرى تشبيه فرموده سفيدى سر خود را در نورانيّت بآتش و انتشار آنرا در تمام موى سر باشتعال آن در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در مردم اثر پيرى كه سفيدى مو است ظاهر نميشد تا آنكه حضرت ابراهيم اثر پيرى را در محاسن خود مشاهده نمود عرض كرد بار الها اين چيست فرمود وقار است عرض كرد پروردگارا وقار مرا زياد كن و چون شخص كريم كسى را كه معتاد بعطاء خود فرمود مأيوس نميكند حضرت زكريّا عرض كرد خدايا هيچوقت مرا از در خانه خودت محروم نفرمودى لذا اميد من باجابت تو زياد است و هر قدر اميد بنده بخدا زياد باشد كرم خدا هم بر او زياد ميشود خصوصا اگر موجب اميد را خدا خودش فراهم نموده باشد آنهم در جوانى كه در پيرى هيچ سزاوار نيست او را مأيوس فرمايد و اكنون من ميترسم از ورثه خودم كه بعد از فوت من نتوانند بوظائف جانشينى من قيام نمايند و اين موجب شود كه امّتم گمراه گردند و در دين من خلل و فتورى روى دهد و بدعتهائى
جلد 3 صفحه 461
وارد گردد در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنها عموها و پسر عموها بودند و ظاهرا مراد آنستكه بتدريج وارث او ميشدند والا آنها در يك رتبه ارث نميبرند يا مراد از موالى صاحب اختياران و جانشينان عرفى يا خويشان نزديك يا خصوص عمو زادههاى اويند ولى قمّى ره در تفسير موالى نقل نموده كه مراد ورثه است و بنابراين معنى واضح است در هر حال و عرضه داشت زن من ايشاع دختر عمران نازا است و تاكنون اولادى نياورده و تو ببخش و عطا كن بمن از فضل و رحمت بىمنتهاى خودت ولى و وارث و فرزند ارجمند ذكورى كه ارث ببرد از من وارث ببرد از اولاد يا اقارب يعقوب بن ماثان كه برادر عمران بوده يا اولاد يعقوب بن اسحق بن ابراهيم عليه السّلام كه حضرت زكريا از اولاد او بوده مسلّما ولى بعضى او را از اولاد سليمان بن داود عليه السّلام كه از نسل يهودا فرزند حضرت يعقوب بوده ميدانند و بعضى او را از نسل هرون برادر حضرت موسى دانستهاند كه آن دو از اولاد لاوى فرزند حضرت يعقوبند و ارث در هر دو مورد ظاهر در ارث مال است چون معناى حقيقى ارث اين است ولى در مورد اوّل مسلّم است و در مورد دوّم بعضى گفتهاند مراد ارث مقام است و در هر حال دلالت دارد بر آنكه انبياء ارث مالى ميگذارند و حديث ابو بكر از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه انبياء ارث مالى نميگذارند دروغ است و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه قرائت فرمودند يرثنى و أرث من آل يعقوب و بنابراين يك ارث بيش نيست آنهم مالى است و در خاتمه دعا فرمود كه خداوند آن پسر را از هر جهت مرضى و پسنديده خود قرار دهد و اينهم دليل است بر آنكه مراد ارث مقام نبوّت كه اهل خلاف گفتهاند نيست چون اگر فرزندى كه وارث نبوّت باشد خواسته بود ديگر لازم بلكه مناسب نبود پسنديده بودن آنرا بخواهد چون پيغمبر برتر و بالاتر است از آنكه پسنديده باشد و قمّى ره فرموده در آنروز زكريّا اولادى نداشت كه قائم مقام او شود و از او ارث ببرد و هدايا و نذور بنى اسرائيل حق احبار بود و زكريّا رئيس احبار بود و زن او خواهر مريم بنت عمران بن ماثان بود و يعقوب بن ماثان و بنو ماثان آنروز رؤساء بنى- اسرائيل و شاهزادگان آنها بودند و از اولاد سليمان بن داود بودند و معلوم است كه هر كس مالى داشته باشد مايل است كه فرزند صالحى هم داشته باشد كه
جلد 3 صفحه 462
اموالش بدست نااهل نيفتد و مقامش محفوظ بماند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِذ نادي رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا «3»
زماني که پروردگار خود را ندا كرد نداي مخفيانه دون الجهريه يكي از عبادات بزرگ دعاء است در پيشگاه احديت حتي در قرآن مجيد است ميفرمايد قُل ما يَعبَؤُا بِكُم رَبِّي لَو لا دُعاؤُكُم فرقان آيه 77 و در حديث دارد افضل از نماز هاي مستحبّي است.
و در حديث ديگر افضل از تلاوت قرآن است بلكه سه مرتبه قسم ميخورد و اللّه هو الافضل بالاخص اگر مخفيانه باشد و در دل شب وقت سحر که خالي از رياء و سمعه بالاخص در امور مشكله که بر حسب عادت محال است تحقق پيدا كند مثل همين دعاء زكريّا که بسن پيري رسيده بود و عيالش هم عاقر و نازا بود طلب اولاد كرد آنهم در خفاء که ميفرمايد إِذ نادي رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 3)- «در آن هنگام که (از نداشتن فرزندی، سخت ناراحت و غمناک بود) پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) پنهان خواند ...» (إِذْ نادی رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا).
نکات آیه
۱- زکریا به دور از انظار مردم و با صداى بلند، خدا را خواند و از او حاجت طلبید. (إذ نادى ربّه نداءً خفیًّا) «نداء»; یعنى، خواندن کسى با بلند کردن صدا و «ذکر خفىّ»، آن است که ذاکر آن را از مردم مستور بدارد (لسان العرب). آیات بعد بیانگر این است که نداى زکریا در رابطه با درخواست فرزند بوده است.
۲- دعا و راز و نیاز پنهانى زکریا به درگاه خدا، زمینه ساز برخوردارى وى از رحمت خاص الهى بود. (رحمت ربّک ... زکریّا . إذ نادى ربّه نداءً خفیًّا) «إذ نادى» ظرف براى «رحمت ربّک» است. مفاد این ترکیب آن است که شمول رحمت خداوند بر زکریا، زمانى بوده که به مناجات پنهانى با خداوند پرداخته بود.
۳- پیامبران نیز براى حل مشکلات خویش به دعا رو مى آوردند. (عبده زکریّا . إذ نادى ربّه نداءً خفیًّا)
۴- جواز بلندکردن صدا در دعا (إذ نادى ربّه نداءً)
۵- پنهانى بودن دعا و دوربودن آن از انظار، از آداب دعا است. * (نادى ربّه نداءً خفیًّا) یادکردن از دعاى پنهانى حضرت زکریا و نیز آیات بعدى که استجابت دعاى او را مطرح ساخته، ممکن است به مطلوب بودن دعاى پنهانى و دور از انظار اشاره داشته باشد.
۶- بیم زکریا(ع) از افشا شدن محتواى دعایش، نزد مردم * (نادى ربّه نداءً خفیًّا) «خفیّاً» به قرینه «إنّى خفت الموالى» (در آیات بعد) مى تواند اشاره به نگرانى زکریا از پى بردن مردم به دعاى وى باشد.
۷- مقام ربوبیت خدا، مقام اجابت درخواست بندگان است. (إذ نادى ربّه)
۸- نقش مهم دعا و التجا به درگاه خدا، در تحولات زندگى انسان و تأمین نیازهاى وى (ذکر رحمت ربّک عبده زکریّا . إذ نادى ربّه)
موضوعات مرتبط
- انبیا: دعاى انبیا ۳; مشکلات انبیا ۳
- انسان: عوامل تأمین نیازهاى انسان ۸; عوامل مؤثر در زندگى انسان ۸
- خدا: ربوبیت خدا ۷; رحمت خاص خدا ۲; زمینه رحمت خدا ۲
- دعا: آثار دعا ۳، ۸; آداب دعا ۵; احکام دعا ۴; دعا ى پنهانى ۱، ۵; فریاد در دعا ۴; منشأ اجابت دعا ۷
- رحمت: مشمولان رحمت ۲
- زکریا(ع): آثار دعاى زکریا(ع) ۲; آثار مناجات زکریا(ع) ۲; افشاى دعاى زکریا(ع) ۶; ترس زکریا(ع) ۶; دعاى زکریا(ع) ۱
- مشکلات: زمینه رفع مشکلات ۳
منابع