مريم ٤
کپی متن آیه |
---|
قَالَ رَبِ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعَائِکَ رَبِ شَقِيّاً |
ترجمه
مريم ٣ | آیه ٤ | مريم ٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَهَنَ»: سست شد. ضعیف گردید. «إشْتَعَلَ»: شعلهور شد. شعله فراگیر شد. مراد سفید شدن موهای سر است. «شَیْباً»: پیری. تمییز است. «دُعَآئِکَ»: تو را به یاری خواستن و به مدد طلبیدن. (دُعَآءِ) اضافه به مفعول خود شده است. «شَقِیّاً»: محروم. ناامید. گویند: شَقی بِکَذا. أَیْ تَعِبَ فیهِ وَ لَمْ یَحْصُلْ مَقْصُودُهُ.
تفسیر
- آيات ۱۵ - ۱ سوره مريم
- غرض كلى سوره «مريم»
- اشاره اى درباره حروف مقطعه
- سخن جناب زكريا «ع» با خداى تعالى، و ظرائف آن سخنان
- فرزند خواستن زكريا «ع» از خداوند
- ردّ ادعاى برخى مفسران كه مراد از «ارث» را «وراثت نبوت»، يا «علم» دانسته اند
- شگفتی زكريا «ع»، از بشارت به پسردار شدنش
- درخواست آيت و نشانه ای توسط زكريا «ع» و استجابت آن
- معنای «اخذ كتاب به قوت»، در خطاب به حضرت یحیی«ع»
- ویژگی های اخلاقی يحيى «ع»، در پیشگاه پروردگار و پدر و مادرش
- بحث روايتى
- احتجاج حضرت زهرا «س» در غصب فدك، به آیه: «يَرِثُنِى وَ يَرِثُ مِن آل يعقوب»
- پاسخ به استدلال مغرضانه صاحب روح المعانى در توجيه غضب فدك
- رواياتى كه درباره روزه سكوت زكريا «ع» و...
- داستان حضرت زكريا «ع»، در قرآن
- داستان حضرت يحيى «ع»، در قرآن
- داستان حضرت زكريا و حضرت يحيى«ع»، در انجيل
- حكايت شهادت يحيى «ع» در قسمت ديگرى از انجيل
نکات آیه
۱- زکریا به هنگام پیرى مفرط و سستى استخوانها و سپیدى موهاى سرش از خداوند خواهان فرزند شد. (قال ربّ إنّى وهن العظم منّى واشتعل الرأس شیبًا) «عظم» به معناى استخوان است. «وهن العظم منّى»; یعنى، استخوان هایم سست شد کلمه «شیباً» تمییز و به معناى سفیدى مو است و «اشتعال»، یعنى آتش گرفتن (لسان العرب). بنابراین جمله «اشتعل» از مادّه «شعل» سفیدى دم و پیشانى اسب) مشتق باشد; در این صورت جمله «اشتعل ...»، یعنى «موى سر سپید شد».
۲- زکریا(ع)، در دعاى خود، به ربوبیت الهى، توسل جست. (قال ربّ إنّى وهن العظم ... و لم أکن بدعائک ربّ شقیًّا)
۳- توسل به ربوبیت الهى و تکرار آن، از آداب دعا است. (قال ربّ ... لم أکن بدعائک ربّ)
۴- استخوان زکریاى پیغمبر در اثر پیرى، سست شده بود. (إنّى وهن العظم منّى)
۵- موى سر زکریا، در اثر پیرى سپید گشته بود. (واشتعل الرأس شیبًا)
۶- برشمردن ضعف ها و کاستى ها و بیان ناتوانى خود از انجام خواسته ها و رفع نیازمندى ها، از آداب دعا و نیایش است. (قال ربّ إنّى وهن العظم منّى واشتعل الرأس شیبًا)
۷- زکریا همواره از دعا، براى رفع مشکلات خویش، بهره مى گرفت. (و لم أکن بدعائک ربّ شقیًّا) «باء» در «بدعائک» سببیه یا به معناى «فى» است و مفاد آیه این است که در دعاهاى گذشته ام هیچ گاه محروم نشده ام و به سبب آنها سعادت مند بوده ام.
۸- دعا و نیایش به درگاه خدا، از میان برنده سختى ها و مانع گرفتارى انسان به دام شقاوت است. (و لم أکن بدعائک ربّ شقیًّا) «شقاوت» نقطه مقابل سعادت است (مفردات راغب) و به معناى «سختى و زحمت» نیز مى آید (قاموس).
۹- زکریا(ع)، فردى مستجاب الدعوة در طول زندگى خویش بود. (و لم أکن بدعائک ربّ شقیًّا)
۱۰- امیدوارى زکریا(ع) به استجابت دعایش از سوى خدا (و لم أکن بدعائک ربّ شقیًّا)
۱۱- زکریا، زندگى سعادت مندانه خود را مرهون راز و نیاز و دعا به پیشگاه خداوند مى دانست. (و لم أکن بدعائک ربّ شقیًّا)
۱۲- برشمردن لطف و عنایت هاى مکرر خداوند درگذشته عمر، زمینه جلب رحمت و لطف الهى و از آداب دعا است. (قال ربّ ... لم أکن بدعائک ربّ شقیًّا)
موضوعات مرتبط
- توسل: توسل به ربوبیت خدا ۲، ۳
- خدا: زمینه رحمت خدا ۱۲; زمینه لطف خدا ۱۲
- دعا: آثار دعا ۷، ۸، ۱۱; آداب دعا ۳، ۶، ۱۲; اظهار ضعف در دعا ۶; امیدوارى در دعا ۱۰; توسل در دعا ۳
- ذکر: ذکر لطف خدا ۱۲
- رفتار: انگیزه هاى رفتار ۸
- زکریا(ع): آثار پیرى زکریا(ع) ۴، ۵; اجابت دعاى زکریا(ع) ۹; امیدوارى زکریا(ع) ۱۰; بینش زکریا(ع) ۱۱; پیرى زکریا(ع) ۱; توسل زکریا(ع) ۲; دعاى زکریا(ع) ۱، ۲، ۷; رفع مشکلات زکریا(ع) ۷; سستى استخوان زکریا(ع) ۱، ۴; سعادتمندى زکریا(ع) ۱۱; سفیدى موى زکریا(ع) ۱، ۵; سیره زکریا(ع) ۷; فضایل زکریا(ع) ۹; قصه زکریا(ع) ۱
- سعادت: عوامل سعادت ۱
- شقاوت: موانع شقاوت ۸
- فرزند: درخواست فرزند ۱
- مستجاب الدعوه ۹:
منابع