الشعراء ١٥٥: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link292 | آيات ۱۴۱ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link292 | آيات ۱۴۱ - ۱۵۹ سوره شعراء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link293 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link293 | صالح «ع»، قوم ثمود را از اطاعت امر مسرفان بر حذر می دارد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link294 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link294 | نتيجه انحراف انسان از فطرت، و افساد در زمين، عذاب و هلاكت است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link295 | تكذيب و نافرمانى قوم | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link295 | تكذيب و نافرمانى قوم ثمود، و گرفتار شدن به عذاب الهى]] | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۱۸
کپی متن آیه |
---|
قَالَ هٰذِهِ نَاقَةٌ لَهَا شِرْبٌ وَ لَکُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ |
ترجمه
الشعراء ١٥٤ | آیه ١٥٥ | الشعراء ١٥٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نَاقَةٌ»: (نگا: اعراف / و ، هود / ، اسراء / ، قمر / ). «شِرْبٌ»: سهم آب. نصیب و بهرهای از آب. این شتر، یک شتر عادی نبوده و گویا از ویژگیهای آن یکی این بوده است که یک روز آب آبادی را به خود اختصاص میداد و مینوشید!
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ «155» وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ «156»
صالح (در پاسخ معجزهخواهى مردم) گفت: اين ماده شترى است (كه با ارادهى خداوند، از درون كوه خارج شد). براى اوست سهمى از آب (يك روز) و براى شما روز ديگرى معيّن شده است. و به آن آسيبى نرسانيد كه عذاب روز سهمگين، شما را فرا مىگيرد.
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 357
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (155)
قالَ هذِهِ ناقَةٌ: فرمود صالح به قوم: اين ناقه اى است كه شما طلبيدهايد، لَها شِرْبٌ: مر او راست نصيبى از آب، وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ: و مر شما راست آب روزى دانسته، يعنى يك روز از ناقه و يك روز براى شما. حاصل آنكه صالح فرمود شما اقتصار نمائيد در شرب خود، و در نوبت ناقه مزاحم او نشويد و به عوض در آن روز به شما شير دهد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ (141) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَ لا تَتَّقُونَ (142) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (143) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (144) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (145)
أَ تُتْرَكُونَ فِي ما هاهُنا آمِنِينَ (146) فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (147) وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِيمٌ (148) وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً فارِهِينَ (149) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (150)
وَ لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ (151) الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ (152) قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ (153) ما أَنْتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (154) قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (155)
وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ (156) فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِينَ (157) فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (158) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (159)
ترجمه
تكذيب كردند قوم ثمود فرستادگان را
وقتى كه گفت بآنها برادرشان صالح آيا نمىپرهيزيد
همانا من براى شما پيمبرى امينم
پس بترسيد از خدا و فرمان بريد مرا
و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزدم مگر بر پروردگار جهانيان
آيا واگذاشته ميشويد در آنچه هستيد اينجا ايمنان
در بوستانها و چشمه سارها
و كشتها و درختان خرمائيكه شكوفه آنها لطيف است
و ميتراشيد از كوهها خانههائى با آنكه ما هرانيد
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا
جلد 4 صفحه 121
و اطاعت مكنيد فرمان تجاوز كنندگانرا
آنانكه فساد ميكنند در زمين و اصلاح نميكنند
گفتند جز اين نيست كه توئى از زياد سحر كرده شدگان
نيستى تو مگر انسانى مانند ما پس بياور نشانهاى اگر هستى از راستگويان
گفت اين ماده شترى است براى آن نوبه آب است و براى شما نوبه روزى معيّن
و اصابت منمائيد آنرا ببدى پس بگيرد شما را عذاب روزى بزرگ
پس پى كردند آنرا پس گرديدند پشيمان
پس گرفت آنها را عذاب همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان
و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.
تفسير
خداوند متعال پس از پنج آيه كه تفسير آنها در قصص سابقه گذشت نقل فرموده كلام حضرت صالح را بقوم خودش كه بنام سر سلسلهشان معروف بقبيله ثمود بودند باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها كه در اين زمان خداوند بشما عنايت فرموده از قبيل باغها و چشمهسارها و كشتزارها و درختان خرما كه شكوفه و غلاف خوشههاى آنها لطيف و نرم و نازك است كه كاشف از خوبى و نرمى و لطافت ميوه آن باشد در صورت تخلّف از امر الهى نيست و نابود خواهد شد و اين خانههاى رفيعى كه در كوهها با كمال استادى و مهارت براى خود ميتراشيد براى شما باقى نمىماند و بعضى فرهين بحذف الف قرائت نمودهاند يعنى با تكبر و نشاط و دلخوشى پس از خدا بترسيد و كارى نكنيد كه موجب خشم خدا شود و اطاعت كنيد مرا كه امر من امر خدا است و من بدون دستور او دستورى نميدهم و اطاعت نكنيد امر مردمان متجاوز را كه رؤساء قوم بودند و غير از فتنه و فساد كارى نداشتند و آنها در جواب گفتند تو از كسانى هستى كه زياد برايت سحر نمودهاند بقدرى كه عقلت زائل شده و قمى ره فرموده مراد آنستكه ميان تهى هستى مانند ساير افراد بشر و اگر پيغمبر بودى مثل ما نبودى و مؤكّد اينمعنى است كه بعد از اين گفتند نيستى تو مگر بشرى مانند ما اگر راست ميگوئى معجزى بياور تا ما تو را تصديق نمائيم و
جلد 4 صفحه 122
آنحضرت بتفصيلى كه در سوره اعراف مستوفى گذشت براى آنها از كوه ماده شترى بيرون آورد كه بنا شد آب رودخانه يك روز نوبه آن ناقه و يك روز نوبه آنها باشد و بهيچ وجه آنها مزاحم نوبه آن نشوند و آسيبى هم بآن نرسانند و فرمود اگر شما بآن تعدّى نمائيد بعذاب روز بزرگ كه بزرگى آن براى بزرگى عذاب آن روز است معذّب خواهيد شد و آنها براى آنكه نميخواستند با آن هم نوبه باشند يكنفر از خودشان را مأمور بقتل آنحيوان نمودند و بقيّه با او كمك كردند و گوشتش را قسمت كردند و خوردند و پشيمان شدند وقتى كه عذاب را معاينه نمودند كه آنوقت پشيمانى سودى ندارد و توبه قبول نميشود و آن عذاب صيحه آسمانى يا زلزله زمينى يا بدنى بود كه در سور سابقه مفصلا ذكر شده است و جمل اخيره مفسّره در قصص سابقه است و باغراضى كه اخيرا بيان شد در ذيل هر قصه تكرار شده و خواهد شد و در نهج البلاغه است كه همانا شريك ميكند مردم را در امرى رضا و سخط، ناقه ثمود را يكنفر از آنها پى كرد ولى خدا عذاب را بر همه نازل فرمود چون همه راضى بآن شدند و نسبت عقر را بهمه داد كه فرمود فعقروها فأصبحوا نادمين و زمين آنها در اثر خسف شكسته و گداخته گرديد و نيز از آنحضرت روايت شده كه اول چشمهئى كه جارى شد در زمين آن بود كه خدا براى صالح عليه السّلام جارى فرمود و آبش را بنوبه براى ناقه و آنها مقرّر داشت و فرمود لها شرب و لكم شرب يوم معلوم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِربٌ وَ لَكُم شِربُ يَومٍ مَعلُومٍ (155)
معجزه من اينکه ناقه است که از براي او يك روز شرب باشد از چشمه و يك روز معين براي شما باشد.
ناقه شتر ماده را گويند و ابل شتر نر و اينکه ناقه را حضرت صالح مقابل قوم از دل سنگ خارج فرمود و گفتند بايد بچه بياورد فوري بدون فحل بچه آورد و بقدري عظمت داشت که تمام اينکه نه رهط صغير و كبير آنها از شير آن بهرهبرداري ميكردند که ميفرمايد: وَ يا قَومِ هذِهِ ناقَةُ اللّهِ لَكُم آيَةً فَذَرُوها تَأكُل فِي أَرضِ اللّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأخُذَكُم عَذابٌ قَرِيبٌ (هود آيه 64).
(قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِربٌ) يك روز چشمه آب مخصوص باين ناقه باشد و از امير المؤمنين مرويست فرمود اول چشمه که از سنگ جوشيد چشمه ناقه صالح بود.
(وَ لَكُم شِربُ يَومٍ مَعلُومٍ) يك روز معين هم براي شما باشد ناقه آب نميآشامد و اينکه
جلد 14 - صفحه 76
معجزه چون باقي بود و مورد مشاهده ناس بود اينها ترسيدند که ديگران بيايند و معاينه كنند و ايمان بياورند و دستگاه اينها را از بين ببرند و در هم كوبند در مقام بر آمدند که او را از بين ببرند تا اينكه حضرت صالح به آنها خبر داده و فرمود:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 155)- به هر حال این گروه سر کش، نه به خاطر حق طلبی که به خاطر بهانه جویی تقاضای معجزه کردند، و باید به آنها اتمام حجت میشد، لذا صالح به دستور خداوند «گفت: این ناقهای است که برای او سهمی از آب قریه است، و برای شما سهم روز معینی» (قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَکُمْ شِرْبُ یَوْمٍ مَعْلُومٍ).
این «ناقه» یک شتر عادی و معمولی نبوده است و بطرز معجزآسایی از دل کوه بر آمد، و از ویژگیهای آن این بود که یک روز آب آبادی را به خود تخصیص میداد و مینوشید.
نکات آیه
۱ - پاسخ مثبت صالح(ع)، به معجزه خواهى ثمودیان (فأت بایة ... قال هذه ناقة ... شرب یوم معلوم)
۲ - معجزه، دلیل صدق پیامبران و رسالت آنان (فأت بایة إن کنت من الصدقین . قال هذه ناقة)
۳ - ناقه (شتر ماده)، معجزه صالح پیامبر (قال هذه ناقة)
۴ - آب آشامیدنى منطقه ثمود، یک روز به ناقه صالح اختصاص داشت و یک روز به خود ثمودیان. (لها شرب و لکم شرب یوم معلوم) «شرب» به یک نوبت از آب گفته مى شود تقدیر آیه چنین است: «لها شرب یوم معلوم و لکم شرب یوم معلوم; نوبتى از آب در روزى معین از آن او و نوبتى از آن در روزى معین از آن شما است».
۵ - ناقه صالح، داراى جثه اى خارق العاده و بس عظیم * (قال هذه ناقة لها شرب و لکم شرب یوم معلوم) از این که آب آشامیدنى منطقه ثمود، سهمیه بندى مى شود (یک روز سهم ناقه صالح و روز دیگر سهم همه مردم ثمود) مى توان دریافت که آن ناقه از جثه اى چنان بزرگ برخوردار بود که به تنهایى به اندازه همه ثمودیان و چهارپایانشان، آب مى نوشید.
موضوعات مرتبط
- انبیا: دلایل صداقت انبیا ۲
- صالح(ع): آب آشامیدنى شتر صالح(ع) ۴; شتر صالح(ع) ۳; عظمت شتر صالح(ع) ۵; قصه صالح(ع) ۱، ۴; معجزه صالح(ع) ۱، ۳; ویژگیهاى شتر صالح(ع) ۵
- قوم ثمود: آب آشامیدنى قوم ثمود ۴; قبول خواسته هاى قوم ثمود ۱
- معجزه: آثار معجزه ۲; معجزه اقتراحى ۱
منابع