القمر ٢٨
کپی متن آیه |
---|
وَ نَبِّئْهُمْ أَنَ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ کُلُ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ |
ترجمه
القمر ٢٧ | آیه ٢٨ | القمر ٢٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قِسْمَةٌ»: تقسیم شده است. مصدر به معنی اسم مفعول است. «بَیْنَهُمْ»: میان ایشان و شتر. استعمال ضمیر (هم) به خاطر تغلیب است. «شِرْبٍ»: نوبت نوشیدن و بهرهبرداری از آب (نگا: شعراء / . «مُحْتَضَرٌ»: محل حضور. به صیغه اسم مفعول، وصف نوبت است؛ نه وصف اهل آن.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹ - ۴۲ سوره قمر
- بيان چگونگى وفور آب بر سراسر زمين، پس از نفرين نوح «ع»
- توضيحى درباره ویژگی كشتى نوح «ع»
- معناى آسان کردن قرآن براى ذكر
- بيان كيفيت عذاب قوم عاد
- ۱ سعادت و نحوست ايام، از نظر عقل، قرآن و سنّت
- سعادت و نحوست، در آيات قرآن كريم
- سعادت و نحوست، در روايات
- برخی از احاديث ائمّه «ع» كه بر عدم نحوست ذاتى زمان دلالت مى كند
- رواج عقيده به سعادت و نحوست ايام، در بين اهل سنّت
- ۲ سعادت و نحوست كواكب
- اقوال منجمين درباره ارتباط كواكب با حوادث زمينى
- اقسام رواياتى كه در اين باره وارد شده اند
- بررسی روايات وارده در بارۀ سعد و نحس بودن بعضى كواكب
- ۳ تفأل خوب و بد
- امورى كه در نظر عامۀ مردم، شوم و نحس است
- مقصود از تكذيب قوم ثمود به «نُذُر»
- ناقه صالح و آزمايش الهى قوم ثمود
- سرگذشت قوم لوط و عذابى كه دامنگيرشان شد
- بحث روایتی: (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ «28»
تفسير نور(10جلدى) ج9 358 سوره القمر، آيه 28 ..... ص : 358
و به آنان خبر ده كه آب، ميان آنان و شتر تقسيم شده است، هر كدام براى دريافت نصيب خود حاضر شوند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ «28»
وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ: و آگاه نما ايشان را به آنكه چشمه قسمت كرده شده است ميان ايشان و شتر، يعنى يكروز از ايشان و مواشى ايشان باشد و
جلد 12 - صفحه 382
روز ديگر مخصوص ناقه. كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ: هر نصيبى از آن آب حاضر گردانيده شده است نزد صاحب آن، يعنى بايد هر كدام از ايشان و ناقه در روز نوبت خود حاضر شوند و آن را شرب نمايند و در نصيب ديگر داخل نشوند، و روز نوبت ناقه به عوض آن چندان شير به ايشان دهد كه در آن روز ايشان را از آب مستغنى گرداند. پس ناقه روز نوبت خود بيامدى و جمله آب را بخوردى و عوض آن شير به ايشان دادى و روز ديگر هيچ از آب نخوردى و آن را به ايشان واگذاشتى و هيچكدام را از اين قسمت ضررى نرسيدى. مدتى بر اين منوال گذشت، پس بعضى به بعضى گفتند ما راضى باين قسمت نيستيم، ناقه را پى كنيد تا راحت شويم. گفتند كيست آنكه مرتكب اين امر شود و مزدى براى او قرار دهيم. مردى سرخ روى، سرخ موى، كبود چشم كه فرزند زنا و پدر او معلوم نبود به نام «قدار شقى» از اشقيا، با ديگرى به نام «مصدع» همدست و بسر راه ناقه آمدند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «22» كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ «23» فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ «24» أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ «25» سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ «26»
إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ «27» وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ «28» فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطى فَعَقَرَ «29» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ (30) إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً واحِدَةً فَكانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ (31)
جلد 5 صفحه 103
ترجمه
و بتحقيق آسان نموديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرندهئى هست
تكذيب كردند قوم ثمود بيمدهندگان را
پس گفتند آيا انسانى را كه از جنس ما و منفرد است پيروى كنيم همانا ما در اين وقت در گمراهى و عذابهاى گوناگونيم
آيا القاء شده بر او وحى آسمانى از ميان ما بلكه او است بسيار دروغگوى خودپسند و متكبّر
زود باشد كه بدانند فردا كيست بسيار دروغگوى خودپسند و متكبّر
همانا ما فرستندگانيم ناقه را آزمايش براى آنها پس مراقب آنها باش و صبر كن
و آگاه كن آنها را كه آب قسمت شده است ميانشان هر قسمتى حاضر شده بنوبت
پس خواندند يارشان را پس مرتكب كشتار شد و پى كرد
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم
همانا ما فرستاديم بر آنها يك صوت مهيب را پس بودند مانند گياه خشك فراهم آورده انباردار.
تفسير
خداوند متعال اين آيه شريفه را بعد از نقل قصص تكرار فرموده براى تأكيد معنى و تثبيت آن و مزيد تأثير و تقرير در اذهان شنوندگان و بنظر حقير چنانچه در اوائل كتاب اشاره بآن شد تكرار از لوازم وعظ و خطابه است و احتياج بنكته ندارد و بعضى از مفسّرين آنرا اشاره بجهاتيكه براى تسهيل قرآن در بيان مفاد اين آيه در ضمن آيات سابقه ذكر شد گرفتهاند از قبيل تبيين احكام و تقرير معارف و توضيح مواعظ و تسهيل براهين و تعبير از وقايع بعبارات متعدّده و بيان آنها بأمثله مختلفه كه هر جهتى اقتضاء تكرارى دارد و متذكر فرموده كفار مكّه را بتكذيب قوم ثمود حضرت صالح را كه يكى از منذرين بانذار الهى و پيغمبران خدا بود كه تكذيب يكى از آنها باعتبار وحدت قول و دعوت همه بتوحيد در حكم تكذيب همه ميباشد و دليل آنها از غايت جهل و نادانى بر مدّعاى خودشان كه نفى رسالت آن حضرت بود اين بود كه يك نفر بشر كه از جنس ما است و مانند ما ميخورد و ميآشامد و در كوچه و بازار راه ميرود و اتباع و انصارى ندارد چگونه ممكن است بمقام نبوّت برسد و از طرف خداوند بر خلق مبعوث
جلد 5 صفحه 104
گردد و ما مجبور باطاعت و تبعيّت از قول و فعل او باشيم اگر چنين باشد ما در گمراهى و خطا و شدّت و عذاب و التهاب از ناملائمات زيادى واقع خواهيم شد يا چون حضرت صالح بآنها فرموده بود در صورت مخالفت دستورات من در آتشهاى سوزانى واقع خواهيد شد آنها معارضه بمثل نمودند و گفتند در صورت متابعت در آتشها و التهاباتيم چون اصل سعر بمعناى التهاب است يا تعجب نمودند كه چگونه ميشود ما از ترك متابعت او در آتشهاى سوزانى باشيم و باز تعجب نمودند كه وحى الهى يا كتاب آسمانى نازل شود بر يك نفر عادى از بين جماعتى كه از يك قبيله هستند و با يكديگر زندگى ميكنند و اخيرا تصريح كردند كه او كذّاب است و براى خودخواهى و رياست و تكبّر نمودن بر ما اين ادّعا را نموده لذا خداوند فرموده فرداى قيامت معلومشان ميشود كه كذاب أشر كيست يا حضرت صالح بدستور الهى بآنها فرموده چون ستعلمون بصيغه خطاب نيز قرائت شده است بنابر حكايت قول آن حضرت يا التفات از غيبت بخطاب در كلام خدا در هر حال بتفصيلى كه در سوره اعراف گذشت خداوند ناقهاى را براى امتحان آنها از كوه بيرون آورد و بحضرت صالح دستور فرمود كه مراقب سلوك آنها با ناقه و منتظر امر الهى در باره آنها باشد و بر آزار و ايذاء آنان صبر فرمايد و بآنها خبر دهد كه خداوند مقرّر فرموده كه آب رودخانه بين آنها و ناقه قسمت شود يك روز حق آنها و يكروز حق ناقه باشد و سهم هر كدام محفوظ و حاضر و آماده براى صاحبش بنوبه خود بماند پس آنها يار و مصاحب خودشان قدار بن سالف را خواندند و او را وادار بقتل ناقه كردند و او با دو ضرب شمشير آن حيوان را كشت و پى كرد و شايد بملاحظه وادار شدن او بقتل يا با دو ضرب واقع شدن آن باشد كه خداوند فرموده فتعاطى فعقر چون تعاطى تناول شىء بتكلّف است پس خداوند بيك فرياد جبرئيل گوشهاى آنها را پاره و دلهاشان را متلاشى فرمود و همه در يك چشم بهم زدن مردند و بدنهاشان خشك و خرد شد مانند گياه خشك كه صاحب محوّطهئى از چوب و نى براى علوفه گوسفندان خود جمع نموده و زير دست و پاى آنها در زمستان ريز ريز شده و محتظر بفتح نيز قرائت شده و بنابراين ظاهرا مراد گياه يا نى و سر شاخه خرد
جلد 5 صفحه 105
خشكى است كه براى احتظار جمع شده مانند آنكه بآجرى كه براى بناء خانه جمع شده ميگويند آجر بناء و حظيره بر چنين محوّطه اطلاق ميشود و حظيرة القدس از القاب بهشت است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ نَبِّئهُم أَنَّ الماءَ قِسمَةٌ بَينَهُم كُلُّ شِربٍ مُحتَضَرٌ «28»
خطاب به حضرت صالح خبر ده ثمود را اينكه آب قسمت باشد بين آنها هر يك براي شرب خود را حاضر كند. حضرت صالح آب را قسمت فرمود يك روز براي قوم و يك روز براي ناقه آنها مخالفت كردند روزي که سهم ناقه بود هم ميرفتند و شرب ميكردند با اينكه به ضرر آنها تمام ميشد زيرا آنچه ناقه شرب ميكرد شير ميشد و تمام قوم را كفايت ميكرد.
وَ نَبِّئهُم دستور وحي اينکه هم امتحان قوم بود.
أَنَّ الماءَ قِسمَةٌ بَينَهُم يعني بين ناقه و بين قوم.
كُلُّ شِربٍ هر يك که روز شرب خود است.
مُحتَضَرٌ يعني خود را حاضر كند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 28)- روشن است که قوم ثمود در اینجا در برابر آزمایش بزرگی قرار گرفتند، لذا در این آیه میافزاید: «و (به صالح گفتیم) به آنها خبر ده که آب (قریه) باید در میان آنها تقسیم شود (یک روز سهم ناقه، و یک روز برای آنها) و هر یک در
ج5، ص36
نوبت خود باید حاضر شود» (وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَیْنَهُمْ کُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ).
گرچه قرآن در این زمینه توضیحی بیش از این نداده، ولی بسیاری از مفسران گفتهاند: ناقه صالح روزی که نوبت او بود تمام آب را مینوشید.
ولی بعضی دیگر گفتهاند: وضع و هیئت آن طوری بود که وقتی کنار آب میآمد حیوانات دیگر فرار میکردند و نزدیک نمیشدند، و لذا چارهای جز این نبود که یک روز آب را در اختیار ناقه قرار دهند، و روز دیگر را در اختیار خودشان.
نکات آیه
۱ - تقسیم آب در سرزمین قوم ثمود، میان ایشان و ناقه صالح، به فرمان خداوند (و نبّئهم أنّ الماء قسمة بینهم)
۲ - فرمان تقسیم آب، فرمانى مهم و داراى تأثیر جدى در زندگى قوم ثمود (و نبّئهم أنّ الماء قسمة بینهم) در واژه «نبّئهم»، اهمیت خبر نهفته است; زیرا «نبأ» به خبر مهم اطلاق مى شود.
۳ - اختصاص یافتن سهمى از آب سرزمین ثمود به ناقه صالح، براى ایشان دشوار بود و مایه امتحان براى آنان (إنّا مرسلوا الناقة فتنة لهم ... أنّ الماء قسمة بینهم) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه درصدد تدارک زمینه امتحانى است که در آیه قبل با تعبیر «فتنة» آمده است.
۴ - اختصاص یافتن نیمى از آب سرزمین ثمود، به ناقه صالح(ع) * (أنّ الماء قسمة بینهم) ظاهر این است که عبارت «قسمة بینهم» نظر به قسمت مساوى داشته باشد; زیرا در غیر آن صورت باید سهم، مشخص مى شد.
۵ - ناقه صالح، حیوانى خارق العاده در هیکل و مصرف آب * (أنّ الماء قسمة بینهم) برداشت یاد شده در صورتى است که نیمى از آب سهم ناقه باشد و ناقه آن سهم را تماماً مصرف کرده باشد.
۶ - قوم ثمود، موظف به رعایت قانون و تجاوز نکردن به سهم ناقه از آب (کلّ شرب محتضر)
۷ - مجاز نبودن قوم ثمود، براى حضور در کناره هاى آب در زمان اختصاص یافته به ناقه صالح (قسمة بینهم کلّ شرب محتضر) ظاهراً واژه «محتضر» علاوه بر دخالت نکردن هر یک در سهم دیگرى، این معنا را نیز افاده مى کند که حتى حضور یافتن هر کدام در کنار نهر یا چشمه، محدود به زمان خاص خودشان بود.
موضوعات مرتبط
- امتحان: ابزار امتحان ۳; امتحان با تقسیم آب ۳
- خدا: اوامر خدا ۱
- صالح(ع): سهم آب شتر صالح(ع) ۱، ۳، ۴، ۶، ۷; صفات جسمانى شتر صالح(ع) ۵; قصه صالح(ع) ۱; ویژگیهاى شتر صالح(ع) ۵
- قوم ثمود: امتحان قوم ثمود ۳; اهمیت تقسیم آب در قوم ثمود ۲; تاریخ قوم ثمود ۱، ۲، ۳، ۴، ۷; تقسیم آب در قوم ثمود ۱، ۴; تکلیف قوم ثمود ۶، ۷; سهم آب قوم ثمود ۱; مراعات تقسیم آب در قوم ثمود ۶
منابع