ص ١٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۳۹: خط ۳۹:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۲#link181 | آيات ۱۷ - ۲۹ سوره ص]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۲#link181 | آيات ۱۷ - ۲۹ سوره «ص»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link182 | بيان آيات مربوط به اوصاف و اقوال داوود عليه السلام : تسبيح كوه ها و پرندگانبا او و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link182 | بيان آيات مربوط به اوصاف و اقوال داود «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link183 | مراد از حكمت و فصلالخطاب كه به داوود عليه السلام داده شده بود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link183 | مراد از «حكمت» و «فَصلُ الخطاب»، كه به داود «ع»،  داده شده بود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link184 | معناى خشيت ، خوف و فزع]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link187 | ماجرای قضاوت حضرت داود «ع»، و استغفار و انابۀ او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link185 | و توضيحى درباره فزع داوود عليه السلام در ماجراى مراجعه دو خصم نزد او براىداورى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link188 | آیا داستان مراجعه کنندگان به داود«ع»، رُخداد طبیعی بوده، یا تمثیلی؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link186 | بيان مطلب مورد نزاع در پيشگاه داودع]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link189 | مقصود از اين كه خداوند، داود «ع» را، خليفۀ در زمين قرار داد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link187 | قضاوت و حكم داوود عليه السلام و سپس استغفار و انابه او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link191 | دو دلیل بر اثبات روز حساب ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link188 | بيان اينكه مراجعه كنندگان نزد داوود ملائكه بوده اند و داستان مرافعهتمثل بوده و حكم ناصواب درعالم غيرواقعى گناه محسوب نمى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link193 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link189 | مقصود از اينكه خداوند داوود عليه السلام را خليفه در زمين قرار داد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۴#link194 | داستان ساختگی و عاشق شدن داود«ع»، به نقل از تورات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link190 | عصمت باعث سلب اختيار نيست و توجه خطاب لا تتبع الهوى به داوود عليه السلام بلااشكال است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۴#link195 | سخنان امام رضا «ع»، در بیان جعلی بودن روایت تورات، در باره حضرت داود «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link191 | احتجاج بر مسئله معاد با بيان اينكه خلق سماء و ارضباطل نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۴#link196 | گفتاری در چند فصل، پیرامون سرگذشت حضرت داود «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link192 | احتجاج ديگرى بر معاد با بيان اينكه خداوند متقين و فجار را در يك رديف قرارنمى دهد.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۳#link193 | بحث روايتى : داستان مراجعه دو طائفه متخاصم نزد داوود عليه السلام و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۴#link194 | داستان عاشق شدن داودع به نقل از تورات !]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۴#link195 | فرمايشات امام رضاع در رد موهومات نسبت داده شده به داودع]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۴#link196 | آنچه درباره شخصيت و سرگذشت داوود عليه السلام در قرآن آمده است]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۳۳

کپی متن آیه
اصْبِرْ عَلَى‌ مَا يَقُولُونَ‌ وَ اذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ‌ أَوَّابٌ‌

ترجمه

در برابر آنچه می‌گویند شکیبا باش، و به خاطر بیاور بنده ما داوود صاحب قدرت را، که او بسیار توبه‌کننده بود!

|بر آنچه مى‌گويند صبر كن، و داود بنده‌ى ما را كه داراى قدرت بود ياد كن. آرى، او بسيار رجوع كننده [به سوى خدا] بود
بر آنچه مى‌گويند صبر كن، و داوود، بنده ما را كه داراى امكانات [متعدّد] بود به ياد آور؛ آرى، او بسيار بازگشت‌كننده [به سوى خدا] بود.
تو بر سخنان (طعن و سخریّه) آنها صبر کن و از بنده ما داود یاد کن که (در اجرای امر ما) بسیار نیرومند بود (از احدی اندیشه نداشت) و دایم توبه و انابه می‌کرد.
بر آنچه می گویند شکیبا باش، و بنده ما داود را که دارای نیرومندی [در دانش و حکومت] بود یاد کن. او بسیار رجوع کننده [به سوی خدا] بود.
بر هر چه مى‌گويند صبر كن. و از بنده ما داود قدرتمند، كه همواره به درگاه ما توبه مى‌كرد، يادآور.
بر آنچه می‌گویند شکیبایی کن، و از بنده ما داوود یاد کن که هم توانمند بود و هم توبه کار
بر آنچه مى‌گويند شكيبا باش و بنده ما، داوود نيرومند را ياد كن، كه او بسى باز گردنده [به ما] بود.
در برابر چیزهائی که می‌گویند شکیبا باش، و به خاطر بیاور (پیغمبران شکیبا، از جمله) بنده‌ی ما داود قدرتمند و توانا را. واقعاً او (در همه کار و همه حال به سوی خدا باز می‌گشت و) بسی توبه‌کار بود.
بر آنچه می‌گویند شکیبایی کن و داوود، بنده‌ی ما را (که) دارای امکانات و نیروهای گوناگون بود به یاد آور؛ (آری) او بسیار بازگشت‌کننده (سوی خدا) بود.
شکیبا شو بر آنچه گویند و یاد کن بنده ما را داود خداوند نیروها همانا او است بسیار بازگشت‌کننده‌

Be patient in the face of what they say, and mention Our servant David, the resourceful. He was obedient.
ترتیل:
ترجمه:
ص ١٦ آیه ١٧ ص ١٨
سوره : سوره ص
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الأیْدِ»: قدرت و قوّت. «ذَالأَیْدِ»: دارای سلطه و قدرت. مراد قدرت جسمانی، و توانائی انجام طاعت و عبادت، و سلطه کامل در سیاستمداری و مملکت‌داری است. «أَوَّابٌ»: کسی که بسیار به خدا پناه ببرد و برگردد. کسی که از آنچه خدا از آن خوشش نمی‌آید دست بکشد و به سوی آنچه خدا از آن خوشش می‌آید برگردد (نگا: اسراء / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ «17»

(اى پيامبر!) بر آن چه مى‌گويند شكيبا باش و بنده‌ى ما داود را ياد كن كه صاحب قدرت بود، امّا با اين حال، همواره روى به سوى درگاه ما داشت.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ «17»

اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ‌: صبر نما بر آنچه مى‌گويند از تكذيب و استهزاء تا وقتى كه امر به قتال نازل شود، وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ: و ياد نما بنده ما را داود عليه السلام، ذَا الْأَيْدِ: صاحب قوت بود در دين، تحمّل اداى رسالت و نبوت، يا در عبادت، چه نصف شب را به عبادت و يكروز در ميان روزه مى‌داشت، و اين اشد است از روزه تمام دهر، زيرا عادت شده چندان سختى ندارد. يا در حرب دشمنان غالب شدى، قوتش به مرتبه‌اى كه سنگى به يكى زدى از پشتش درآمده به ديگرى خورده او را نيز هلاك نمودى، و هر شب سى و شش هزار نفر به گرد كرسى او طعام مى‌خوردند. إِنَّهُ أَوَّابٌ‌: بدرستى كه داود بسيار رجوع كننده بود از مكروهات و بازگردنده بود به مرضات.

ديگر از عطاى نعم:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسابِ «16» اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ «17» إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ «18» وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ «19» وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ «20»

ترجمه‌

و گفتند پروردگارا زودتر برسان بما قسمت ما را پيش از روز شمار

صبر كن بر آنچه ميگويند و ياد كن بنده ما داود صاحب قوّت را همانا او بود بازگشت كننده‌

همانا ما رام كرديم كوهها را كه با او تسبيح ميگفتند بشبانگاه و اوّل روز

و پرنده‌ها را با آنكه جمع شده بودند هر يك براى او بازگشت كننده‌

و محكم كرديم پادشاهى او را و داديم باو علم شريعت و قطع خصومت را

تفسير

خداوند متعال باز نقل فرموده مقال كفار مكه را كه بر سبيل استهزاء ميگفتند خدايا قسط و قسمت و- نصيب ما را از عذابى كه ما را محمّد صلى اللّه عليه و اله از آن ميترساند پيش از روز قيامت بما برسان چنانچه در معانى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده و خداوند در اينمقام امر فرموده است حبيب خود را بصبر بر اقوال‌


جلد 4 صفحه 462

بيهوده آنها و تذكّر پيدا كردن بر احوال انبياء عظام كه خداوند چه مقاماتى بايشان عطا فرمود در نتيجه صبر بر عبادت و اطاعت و تحمّل ناملايمات كه از آن جمله حضرت داود عليه السّلام بود كه داراى قوّت و نعمت بود چون يد كه ايد جمع آنست در كلام عرب بمعناى قوت و نعمت استعمال ميشود چنانچه در توحيد از امام باقر عليه السّلام نقل شده در اين آيه و نيز بسيار رجوع مينمود بطلب رضاى الهى براى قوّتش در دين و زياد دعا ميكرد و يك روز روزه ميگرفت و يكروز افطار مينمود و از نصف شب بر ميخاست چنانچه نقل نموده‌اند و خداوند كوهها را مسخّر او فرموده بود كه هر شب و صبح با او مشغول بتسبيح و تقديس خدا ميشدند و بتبع او ذكر ميگفتند و پرندگان از آشيانه‌هاى خودشان گرد او جمع ميشدند و هر يك بنغمه خود رجوع بتسبيح الهى نموده از او جواب گوئى ميكردند و خداوند سلطنت او را قوت و عظمت داد بهيبت و شوكت و نصرت و كثرت جنود و امراء خيرخواه و دود و بالاتر از همه آنكه خداوند تعالى علم دين و حكمت در آئين و قوه تشخيص حق از باطل و فصل خصومت بين مدعى و منكر را باو عنايت فرموده بود كه بسهولت ميتوانست حق را بذى حق برساند و نزاع را خاتمه دهد و بعضى گفته‌اند مراد از فصل الخطاب آنستكه سخن را طورى ادا ميفرمود كه بر شنونده اشتباه نميشد و در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه مراد از فصل الخطاب معرفت لغات است و در جوامع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد علم بقاعده موضوعه براى دادرسى است كه مدّعى بايد اقامه بيّنه نمايد و منكر قسم بخورد و بنظر حقير برگشت تمام معانى بآنستكه طورى حكم ميفرمود كه همه ميفهميدند حكم بحق نموده و اشتباه نميكردند و او بزبان همه آشنا بود و بر مقاصدشان بخوبى مطّلع ميشد و در هر حال اخبار بسيارى وارد شده كه خداوند بائمه ما عليهم السلام هم حكمت و فصل الخطابرا عنايت فرموده است و بعضى گفته‌اند مقصود از تسبيح كوهها با حضرت داود آنستكه وقتى او با آن صوت حسن در كوهپايه تلاوت زبور ميفرمود كوهها جواب گوئى از او مينمودند و بر حسن آن مى‌افزود و شمه‌اى از اينمعانى در سور سابقه ذكر شده است.


جلد 4 صفحه 463

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


اصبِر عَلي‌ ما يَقُولُون‌َ وَ اذكُر عَبدَنا داوُدَ ذَا الأَيدِ إِنَّه‌ُ أَوّاب‌ٌ «17»

صبر كن‌ ‌بر‌ آنچه‌ ميگويند و ياد كن‌ بنده ‌ما ‌را‌ داود ‌که‌ صاحب‌ قوه‌ و قدرت‌ ‌بود‌ بدرستي‌ ‌که‌ ‌او‌ بسوي‌ ‌ما رجوع‌ ميكرد.

اصبِر عَلي‌ ما يَقُولُون‌َ صبر ‌بر‌ تحمل‌ اذيت‌هاي‌ قوم‌ و جسارت‌ هاي‌ ‌آنها‌ و اينكه‌ ‌در‌ مقام‌ تلافي‌ و مخاصمه‌ نباش‌ ‌که‌ دارد حضرتش‌ خاكروبه‌ و شكمبه شتر ‌بر‌ سرش‌ مي‌ريختند ‌خود‌ ‌را‌ تكان‌ ميداد و هيچ‌ نميگفت‌ حتّي‌ يك‌ يهودي‌ ‌بود‌ ‌که‌ همه‌ روزه‌ ‌اينکه‌ معامله‌ ‌را‌ ميكرد چند روزي‌ شد ‌که‌ نميكرد حضرت‌ فرمود يك‌ نفر ‌بود‌ روزها يادي‌ ‌از‌ ‌ما ميكرد چند روزي‌ ‌است‌ ‌که‌ تعطيل‌ كرده‌ گفتند مريض‌ ‌شده‌ حضرت‌ ‌به‌ عيادتش‌ رفت‌ مقابل‌ صورتش‌ نشست‌ صورت‌ برگردانيد حضرت‌ برخاست‌ ‌آن‌ طرف‌ صورتش‌ نشست‌ ‌تا‌ سه‌ مرتبه‌ ‌آن‌ يهودي‌ ‌به‌ شرف‌ اسلام‌ مشرف‌ شد چون‌ ‌اينکه‌ اخلاق‌ ‌را‌ مشاهده‌ كرد حتّي‌ روزي‌ ‌که‌ عبا ‌به‌ گردنش‌ انداختند و فشار دادند ‌تا‌ نفس‌ حبس‌ شد حمزه‌ عموي‌ حضرت‌ ‌از‌ سفر آمد و ‌با‌ خبر شد آمد نزد ‌آن‌ حضرت‌ ‌که‌ كي‌ ‌اينکه‌ معامله‌ ‌با‌ ‌شما‌ كرده‌ بروم‌ تلافي‌ كنم‌ حضرت‌ فرمود متعرّض‌ نشو ‌اگر‌ بمن‌ محبت‌ داري‌ بشرف‌ اسلام‌ مشرف‌ شو حتّي‌ روزي‌ ‌که‌ فتح‌ مكه‌ كرد و سران‌ قريش‌ بناه‌ ‌به‌ مسجد الحرام‌ بردند و ‌از‌ حيات‌ ‌خود‌ نااميد بودند فرمود لا تَثرِيب‌َ عَلَيكُم‌ُ اليَوم‌َ چنانچه‌ يوسف‌ ‌به‌ برادرانش‌ ‌گفت‌ حتّي‌ فرمود ‌هر‌ ‌که‌ پناه‌ ‌به‌ منزل‌ ابو سفيان‌ ببرد ‌در‌ امان‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ جنگها و جهادها ‌در‌ بدر و حنين‌ و احزاب‌ و غيرها تمام‌

جلد 15 - صفحه 226

دفاعي‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ميخواستند حضرتش‌ ‌را‌ ‌به‌ قتل‌ رسانند ‌با‌ اصحابش‌ ‌حتي‌ ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد فَبِما رَحمَةٍ مِن‌َ اللّه‌ِ لِنت‌َ لَهُم‌ وَ لَو كُنت‌َ فَظًّا غَلِيظَ القَلب‌ِ لَانفَضُّوا مِن‌ حَولِك‌َ فَاعف‌ُ عَنهُم‌‌-‌ آل‌ عمران‌ آيه 153‌-‌ و همچنين‌ صبر ‌بر‌ عبادت‌ ‌که‌ دارد ‌آن‌ قدر عبادت‌ ميكرد ‌که‌ آيه شريفه‌ نازل‌ شد طه‌ ما أَنزَلنا عَلَيك‌َ القُرآن‌َ لِتَشقي‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌به‌ مشقّت‌ عبادت‌ نيندازي‌.

وَ اذكُر عَبدَنا داوُدَ ‌که‌ خداوند ‌در‌ اثر صبر و مجاهده‌ ‌با‌ كفّار چه‌ عزّت‌ و دولت‌ و سلطنت‌ ‌به‌ ‌او‌ عنايت‌ فرمود ‌که‌ ‌با‌ سيصد و سيزده‌ نفر اصحاب‌ طالوت‌ قشون‌ جالوت‌ ‌را‌ درهم‌ كوبيد و جالوت‌ ‌را‌ كشت‌، و ‌خدا‌ سلطنت‌ و نبوت‌ ‌را‌ ‌به‌ ‌او‌ عنايت‌ كرد ‌که‌ ميفرمايد: فَهَزَمُوهُم‌ بِإِذن‌ِ اللّه‌ِ وَ قَتَل‌َ داوُدُ جالُوت‌َ وَ آتاه‌ُ اللّه‌ُ المُلك‌َ وَ الحِكمَةَ وَ عَلَّمَه‌ُ مِمّا يَشاءُ‌-‌ بقره‌ آيه 252‌-‌ و ميفرمايد وَ لَقَد آتَينا داوُدَ مِنّا فَضلًا يا جِبال‌ُ أَوِّبِي‌ مَعَه‌ُ وَ الطَّيرَ وَ أَلَنّا لَه‌ُ الحَدِيدَ أَن‌ِ اعمَل‌ سابِغات‌ٍ وَ قَدِّر فِي‌ السَّردِ‌-‌ سبأ آيه 10‌-‌ و سرّ ‌اينکه‌ الطاف‌ ‌در‌ حق‌ داود اينست‌ ‌که‌:

ذَا الأَيدِ ‌است‌. بعضي‌ گفتند ‌يعني‌ صاحب‌ قوت‌ و قدرت‌ و شوكت‌ و جلال‌ ‌است‌. بعضي‌ گفتند قوت‌ ‌بر‌ عبادات‌ ‌از‌ صلوة و صوم‌ و نحو اينها لكن‌ بنظر اقرب‌ ميآيد ‌که‌ صاحب‌ بذل‌ و احسان‌ ‌بود‌ و بسياري‌ ‌را‌ بذل‌ ميكرد.

إِنَّه‌ُ أَوّاب‌ٌ تسبيح‌ و تقديس‌ و ذكر و عبادت‌ ميكرد ‌که‌ كوه‌ها و طيور ‌با‌ ‌او‌ ذكر ميگفتند بدليل‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ وَ لَقَد آتَينا داوُدَ مِنّا فَضلًا يا جِبال‌ُ أَوِّبِي‌ مَعَه‌ُ وَ الطَّيرَ‌-‌ سبأ آيه 10‌-‌ و ‌در‌ اينجا ميفرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 17)- از زندگی داود درس بیاموز! به دنبال بحثهائی که در آیات گذشته پیرامون کارشکنیهای مشرکان و بت پرستان، و نسبتهای ناروای آنان به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله آمده بود، قرآن در اینجا برای دلداری پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و مؤمنان اندک آن روز داستان داود را مطرح می‌کند.

نخست می‌گوید: «در برابر آنچه می‌گویند شکیبا باش، و به خاطر بیاور بنده ما داود صاحب قدرت را که او بسیار توبه کننده بود»! (اصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ وَ اذْکُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ).

نیروی جسمانیش در حدی بود که در میدان جنگ بنی اسرائیل با «جالوت» جبار ستمگر با یک ضربه نیرومند به وسیله سنگی که از فلاخن رها کرد جالوت را از بالای مرکب به روی خاک افکند، و در خون خود غلطاند.

و از نظر قدرت سیاسی، حکومتی نیرومند داشت که با قدرت تمام در برابر دشمنان می‌ایستاد، حتی گفته‌اند در اطراف محراب عبادت او هزاران نفر شب تا به صبح به حال آماده باش بودند! از نظر نعمتها خداوند انواع نعم ظاهری و باطنی را به او ارزانی داشته بود، خلاصه این که داود مردی بود نیرومند در جنگها، در عبادت، در علم و دانش و در

ج4، ص180

حکومت، و هم صاحب نعمت فراوان.

نکات آیه

۱ - پیامبراسلام(ص)، مأمور به صبر و شکیبایى در برابر استهزا، گفتار مغرضانه و تبلیغات سوء سران کفر و شرک (اصبر على ما یقولون)

۲ - استهزا، گفتار مغرضانه و تبلیغات سوء علیه اسلام و پیامبر(ص)، کار همیشگى و روش سران کفر و شرک (اصبر على ما یقولون) آمدن فعل «یقولون» به صورت فعل مضارع، دلالت بر استمرار این گفتار دارد.

۳ - استهزا و تبلیغات سوء و مغرضانه سران کفر و شرک علیه اسلام، بسیار شدید و موجب دل آزردگى پیامبر(ص) بود. (اصبر على ما یقولون) از این که پیامبر(ص) به صبر و شکیبایى توصیه شده است - با آن که آن حضرت شخصیتى بزرگ و داراى سعه صدر بود - مى توان برداشت یاد شده را به دست آورد.

۴ - توصیه خداوند به پیامبراسلام مبنى بر یادآورى سرگذشت داوود پیامبر، در دوران سخت رسالت خود (واذکر عبدنا داود)

۵ - داوود(ع)، مظهر صبر و مقاومت و الگوى صابران و بردباران تاریخ (واذکر عبدنا داود) توصیه شدن پیامبراسلام(ص) به یادآورى سرگذشت حضرت داوود(ع)، مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.

۶ - آشنایى قبلى پیامبراسلام(ص) از سرگذشت حضرت داوود(ع) (و اذکر عبدنا داود) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که لازمه یادکرد، آشنایى است.

۷ - داوود(ع)، بنده خالص و ارجمند خدا (عبدنا داود) از اضافه «عبد» به ضمیر «نا» (اللّه) - که اضافه تشریفیه و مفید تکریم است - برداشت یاد شده به دست مى آید.

۸ - داوود(ع)، شخصیتى نیرومند و پرتوان (و اذکر عبدنا داود ذاالأید) «أید» به معناى قوت و شدت است و «ذاالأید»; یعنى، صاحب قدرت و نیرومند.

۹ - عبودیت و بندگى خالصانه خدا، زمینه ساز قدرت و توانمندى انسان است. (و اذکر عبدنا داود ذاالأید) از تقدم وصف عبودیت (عبدنا) بر نیرومندى (ذاالأید) برداشت یاد شده استفاده مى شود.

۱۰ - داوود(ع)، در همه امور زندگى به خدا روى مى آورد و همواره او را مرجع خود مى دانست. (إنّه أوّاب) «أوّاب» (از ماده «اَوْبَ») صیغه مبالغه و به معناى «رجوع» است; یعنى، داوود(ع) بسیار مراجعه کننده به خدا و متوجه او بود.

۱۱ - به یاد آوردن بندگان خالص، شکیبا، نیرومند و پرمراجعه به خداوند، سازنده و درس آموز است. (اصبر ... و اذکر عبدنا داود ذاالأید إنّه أوّاب)

۱۲ - رجوع و توجه همواره داوود(ع) به خداوند در زندگى، موجب قدرت و توانمندى او شد. (داود ذاالأید إنّه أوّاب) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که جمله «إنّه أوّاب» در مقام تعلیل براى «ذاالأید» است; یعنى، چون داوود(ع) بسیار متوجه خدا و پرمراجعه به او بود، صاحب قدرت و توانمند بود.

۱۳ - توجه بسیار به خدا و مراجعه همیشگى به او در زندگى، موجب قدرت و توانمندى انسان (داود ذاالأید إنّه أوّاب)

روایات و احادیث

۱۴ - «عن أبى جعفر(ع) قال: الید فى کلام العرب القوّة و النعمة قال (اللّه عزّوجلّ): «واذکر عبدنا داود ذاالأید»...;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: «ید» در کلام عرب همان قوت و نعمت است... . [خداوند عزّوجل] فرمود: «واذکر عبدنا داود ذاالأید»...».

موضوعات مرتبط

  • اسلام: استهزاى اسلام ۲، ۳; تاریخ صدر اسلام ۲، ۳
  • الگوگیرى: الگوگیرى از داود(ع) ۵
  • بازگشت به خدا :۱۰ آثار بازگشت به خدا ۱۰ ۱۲، ۱۳
  • بندگان خدا :۷
  • تکامل: عوامل تکامل ۱۱
  • خدا: توصیه هاى خدا ۴
  • داود(ع): آثار توبه داود(ع) ۱۲; اخلاص داود(ع) ۷; تقرب داود(ع) ۷; زمینه قدرت داود(ع) ۱۲; صبر داود(ع) ۵; صفات داود(ع) ۸; عبودیت داود(ع) ۷; فضایل داود(ع) ۵، ۷، ۱۰; قدرت داود(ع) ۸، ۱۴
  • ذکر: آثار ذکر توابین ۱۱; آثار ذکر خدا ۱۲، ۱۳; آثار ذکر صابران ۱۱; آثار ذکر مخلصان ۱۱; ذکر قصه داود(ع) ۴
  • رهبران: آثار استهزاهاى رهبران شرک ۳; آثار استهزاهاى رهبران کفر ۳; استهزاهاى رهبران شرک ۲; استهزاهاى رهبران کفر ۲; روش برخورد رهبران شرک ۲; روش برخورد رهبران کفر ۲; صبر بر استهزاهاى رهبران شرک ۱; صبر بر استهزاهاى رهبران کفر ۱
  • صابران: الگوى صابران ۵
  • عبرت: عوامل عبرت ۱۱
  • عبودیت: آثار اخلاص در عبودیت ۹
  • قدرت: زمینه قدرت ۹، ۱۳
  • محمد(ص): استهزاى محمد(ص) ۲، ۳; تکلیف محمد(ص) ۱; توصیه به محمد(ص) ۴; صبر محمد(ص) ۱; عوامل اذیت محمد(ص) ۳; محمد(ص) و قصه داود(ع) ۶

منابع

  1. توحید صدوق، ص ۱۵۳، ح ۱; نورالثقلین، ج ۴- ، ص ۴۴۴، ح ۱۰.