الزخرف ٣٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۸: خط ۴۸:
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۱#link103 | آيات ۲۶ - ۴۵ سوره زخرف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۱#link103 | آيات ۲۶ - ۴۵ سوره زخرف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۱#link104 | معناى سخن ابراهيم (ع ) به پدر و قومش : ((انى براء مما تعبدون الا الذى فطرنىفانه سيهدين )) ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link105 | وجوهى كه درباره معناى آيه: «وَ جَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَة فِى عَقَبِهِ لَعَلّهُم يَرجِعُون» گفته شده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link105 | وجوهى كه درباره معناى آيه : ((و جعلها كلمة باقية فى عقبه لعلهم يرجعون )) گفته شده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link106 | سخن مشركان كه در ردّ قرآن گفتند: چرا بر يكى از بزرگان و توانگران نازل نشده و پاسخ به گفتار مشرکان مکه ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link106 | سخن مشركين كه در ردّ قرآن گفتند چرا بر يكى از بزرگان و توانگراننازل نشده و جواب به آنها با بيان اينكه روزى هاى مادى و معنوى را خداى تعالى تقسيممى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link108 | رزق دنيا به مشيّت خداوند است و اختيار آن، به دست انسان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link107 | پاسخ به گفتار مشركين مكه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link109 | تقسيم معشيت و بيان علل انقسام آن در جامعه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link108 | رزق دنيا به مشيت خداوند است و اختيار آن بدست انسان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link110 | مقصود از اين كه فرمود: اگر مردم امت واحده نمى شدند، سقف خانه كافران را از نقره مى كرديم...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link109 | تقسيم معشيت و بيان علل انقسام آن در مجمع انسانى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link111 | آنان که از ذکر خدا اعراض کنند، همنشینی از شیاطین دارند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link110 | مقصود از اينكه فرمود: اگر مردم امت واحده نمى شدند، سقف خانه كافران را از نقره مىكرديم و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link112 | بيزارى جستن كافر كوردل از قرين شيطانى خود، در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link111 | وصف حال كور دلان روى گردان از ذكر خدا، كه قرين شيطانى دارند و در عين ضلالتخود را راه يافته مى پندارند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link114 | اقوال مفسران درباره آیه: «وَ اسئَل مَن أرسَلنَا مِن قَبلِكَ...» ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link112 | بيزارى جستن كافر كور دل از قرين شيطانى خود در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link116 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link113 | وجوه مختلف در معناى جمله ((و لن ينفعكم اليوم اذ ظلتم انكم فى العذاب مشتركون )) كهخطاب به كفار و قرين هاى شيطانى آنها است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link114 | اقوال مفسرين درباره مقصود از اينكه خطاب به پيامبر اكرم (ص ) فرمود: ((واسئل من ارسلنا من قبلك اجعلنا من دون الرحمن آلهه يعبدون ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link115 | توضيحى درباره روايتى كه جمله ((و جعلها كلمة باقية فى عقبه )) را به امامت ذريهابراهيم (ع ) تفسير كرده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link116 | روايتى در ذيل آيه : ((و قالوا لا نزل هنا القرآن علىرجل من القريتين عظيم ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link117 | رواياتى ديگر در ذيل برخى آيات گذشته]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link117 | رواياتى ديگر در ذيل برخى آيات گذشته]]



نسخهٔ کنونی تا ‏۹ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۰۲

کپی متن آیه
وَ مَنْ‌ يَعْشُ‌ عَنْ‌ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ‌ نُقَيِّضْ‌ لَهُ‌ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ‌ قَرِينٌ‌

ترجمه

و هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست!

|و هر كه از ياد [خداى‌] رحمان دل بگرداند، شيطانى بر او مى‌گماريم كه همدم او گردد
و هر كس از ياد [خداى‌] رحمان دل بگرداند، بر او شيطانى مى‌گماريم تا براى وى دمسازى باشد.
و هر که از یاد خدا (و حکم قرآن) رخ بتابد شیطانی را بر او برانگیزیم تا یار و همنشین دایم وی باشد.
و هر کس خود را از یاد [خدای] رحمان به کوردلی و حجاب باطن بزند، شیطانی بر او می گماریم که آن شیطان ملازم و دمسازش باشد.
هر كس كه از ياد خداى رحمان روى گرداند، شيطانى بر او مى‌گماريم كه همواره همراهش باشد.
و هر کس از یاد خدای رحمان دل بگرداند، برای او شیطانی بگماریم که او همنشین اوست‌
و هر كه از يادكرد خداى رحمان روى برتابد- يا: چشم بپوشد و بگردد-، شيطانى براى او برانگيزيم- برگماريم- كه او را دمساز و همنشين باشد.
هر کس از یاد خدا غافل و روگردان شود، اهریمنی را مأمور او می‌سازیم، و چنین اهریمنی همواره همدم وی می‌گردد (و گمراه و سرگشته‌اش می‌سازد).
و هر کس از یاد (خدای) رحمان دل بگرداند، برایش شیطانی بر می‌گماریم؛ پس برای وی قرین و همنشین است.
و هر که روی برتابد از یاد خدای مهربان برمی‌انگیزیم برایش شیطانی پس او است وی را همنشین‌

Whoever shuns the remembrance of the Most Gracious, We assign for him a devil, to be his companion.
ترتیل:
ترجمه:
الزخرف ٣٥ آیه ٣٦ الزخرف ٣٧
سوره : سوره الزخرف
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَعْشُ»: غافل شود. رخ بتابد و روی بگرداند. کور شود. کم‌سو شود. «ذِکْرِ»: یاد. قرآن (نگا: آل‌عمران / ، اعراف / ، حجر / و . «ذِکْرِ الرَّحْمنِ»: قرآن خدا. خدا را یاد کردن. تذکیر و اندرز خدا. «نُقَیِّضْ»: آماده می‌سازیم. فراهم می‌آوریم. تهیّه می‌بینیم. (نگا: فصّلت / ) «قَرِینٌ»: همنشین. همدم.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محمد بن عثمان المخزومى گوید: قریش مى گفتند هر یک از یاران محمد دیگرى را تحریک نموده و برمى انگیزد. چنان که ابوبکر طلحة را تحریک نموده و برانگیخته است. موقعى که طلحه نزدیک ابوبکر آمد و خواست او را به طرف شرک و بت‌پرستى بکشاند. ابوبکر گفت: اى طلحه مرا بچه چیز می‌خوانى؟ طلحه گفت: به پرستش لات و عزى، ابوبکر گفت: لات کدام است؟ طلحه گفت: خداى ما می‌باشد سپس گفت: عزى کدام است؟

گفت: دختران خدا مى باشند. ابوبکر گفت: پس مادر این‌ها کیست؟ طلحه در جواب فرو ماند و ساکت شد و جواب نداد سپس به یاران خود گفت: جواب این مرد را شما بگوئید. آن‌ها نیز ساکت ماندند سپس طلحه گفت: اى ابوبکر برخیز و شهادتین را بر من تلقین بنما که ایمان بیاورم و بعد شهادتین را بر زبان جارى ساخت و این آیه نازل گردید.[۱]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ «36»

و هر كه از ياد خداى رحمن روى گردان شود شيطانى بر او مى‌گماريم كه همراه و دمساز وى گردد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (36)


«1» برهان ج 4 ص 142 حديث 3.

«2» نور الثقلين ج 4 ص 600 حديث 34 بنقل از علل الشرايع.

جلد 11 - صفحه 472

بعد از ذكر وعد متقيان، وعيد كافران فرمايد:

وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ‌: و هر كه اعراض كند از ياد خدائى كه متصف به صفت رحمت است و از آن تجاهل نمايد با آنكه عارف باشد به حقيقت آن، يعنى هر كه چشم پوشد و اعراض كند از نظر كردن در حجج بينه و آيات باهره، نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً: تقدير كنيم براى او شيطانى را، يعنى به جهت تجاهل، او را به حال خود گذاريم و نظر الطاف از او باز گيريم. نزد اين حال شيطان بر او مسلط شود، فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ‌: پس آن شيطان مر او را همنشين و مصاحب شود و پيوسته به اغوا و اضلال و وسوسه او مشغول گردد.

حكايت:

يكى از زهاد گويد: با يكى از مؤمنان دوستى داشتم، وقتى در مسجدى نشسته بودم آن جنى به من گفت: اين مردم را چگونه مى‌بينى؟ گفتم:

بعضى را بيدار و بعضى را خواب. گفت: آنچه به سر ايشان است مى‌بينى؟

گفتم: نه، چشمهاى مرا ماليد، ديدم بر سر هر يكى نشسته، بعضى را بالها به چشم گذاشته، بعضى را گاهى بالها فرو مى‌گذارد و گاهى برمى‌دارد. گفتم:

اين چيست؟ گفت: اينها شياطين‌اند كه بر سرهاى ايشان نشسته‌اند و بر هر يكى به قدر غفلت وى بر او استيلا يافته، پس اين آيه تلاوت نمود: «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (36) وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (37) حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ يا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ (38) وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ (39) أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ مَنْ كانَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (40)

ترجمه‌

و هر كس چشم بپوشد از ياد خداى بخشنده آماده ميكنيم براى او شيطانى را پس او برايش همنشين است‌

و همانا آنها باز ميدارندشان از راه و گمان ميكنند كه آنها هدايت يافتگانند

تا چون آيد نزد ما گويد ايكاش بود ميان من و تو فاصله مشرق و مغرب پس چه بد همنشينى هستى‌

و هرگز سود ندهد شما را امروز چون ستم كرديد آنكه در عذاب با يكديگر شركت دارانيد

آيا پس تو ميشنوانى كران را يا راه مينمائى كوران را و كسى را كه باشد در گمراهى آشكار.

تفسير

هر كس در تحصيل لذّات دنيا كوشيد و از ياد خدا و نظر در آيات او چشم پوشيد خداوند شيطانى را از جنس جن يا انس آماده و مهيّا ميفرمايد براى گمراه كردن او باين معنى كه واميگذارد او را باختيار شيطان و مانع نميشود از نفوذ اراده آن ملعون در او و دور نميكند او را از آن شخص منغمر در لذّات براى آنكه اين شخص باختيار خود خود را از قابليّت عنايت الهى انداخته و در نتيجه شياطين با اين اشخاص نزديك و مأنوس و همدم و همنشين ميشوند و آنها را


جلد 4 صفحه 604

به وساوس و حيل از راه حق و حقيقت باز ميدارند بطوريكه در عين ضلالت و گمراهى خودشان را مهتدى و راه يافته بحق و حقيقت ميدانند و آن شياطين با اين گمشدگان هميشه هستند تا آن گم‌گشته يا او با شيطانش چون جاءانا بصيغه تثنيه نيز قرائت شده است در محضر عدل الهى و موقف حشر حاضر ميگردند آنوقت آن بيچاره متنبّه ميشود كه چه بد رفيق و مصاحبى داشته و آرزو ميكند كه بين او و رفيقش فاصله ميان مشرق و مغرب بود چون مشرقين از باب تغليب اراده مشرق و مغرب از آن ميشود و اين آرزو را برفيقش اظهار مينمايد و ميگويد چه بد رفيقى بودى او هم لابد جواب ميگويد من تو را مجبور ننمودم تو خودت بد جنس بودى كه سخن خدا و پيغمبر را نشنيدى و بحرف من گوش دادى ولى خداوند اينجا ذكر نفرموده فقط ميفرمايد هر دو بايد بسوزيد و اينكه با يكديگر ميسوزيد براى شما نفعى ندارد و تسلّاى خاطرى از تعميم عذاب براى شما حاصل نميشود چون كفر كه بدترين ظلم است عذابش هم شديدترين عذاب‌ها است كه مافوق ندارد و در روايت قمّى ره از امام باقر عليه السّلام اين دو آيه با اوّلى و دوّمى و تبرّى يكى از آن دو از ديگرى و حكم خداوند باشتراك آن دو و اتباعشان در عذاب براى ظلم بآل محمد صلى اللّه عليه و اله تطبيق شده است و در آيه اخيره خداوند حبيب خود را مخاطب فرموده بر سبيل تعجّب ميفرمايد آيا كسى را كه بواسطه اعراض از استماع كلام حقّ كر شده و ديگر حرف حساب بگوشش فرو نميرود تو ميتوانى شنوا نمائى يا كسيرا كه براى منصرف شدن از فكر و ذكر خدا كور شده و در وادى حيرت و ضلالت واضح و آشكار ميگردد تو ميتوانى راهنمائى نمائى بيش از اين خود را بزحمت مينداز كه ما هر كار بخواهيم بكنيم ميتوانيم و ميكنيم وظيفه تو فقط ابلاغ است كه عمل مينمائى ديگر مسئوليّتى براى تو نخواهد بود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مَن‌ يَعش‌ُ عَن‌ ذِكرِ الرَّحمن‌ِ نُقَيِّض‌ لَه‌ُ شَيطاناً فَهُوَ لَه‌ُ قَرِين‌ٌ (36)

‌هر‌ كسي‌ ‌که‌ اعراض‌ كند و غفلت‌ ورزد ‌از‌ ياد خداوند رحمن‌ مي‌گيريم‌ و مسلط مي‌كنيم‌ ‌براي‌ ‌او‌ شيطاني‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ اغوا مي‌كند ‌پس‌ ‌آن‌ شيطان‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ قرين‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌او‌ جدا نمي‌شود.

موقعي‌ ‌که‌ شيطان‌ رانده درگاه‌ الهي‌ شد ‌براي‌ ترك‌ سجده‌ ‌به‌ آدم‌ ‌گفت‌ لَأَحتَنِكَن‌َّ ذُرِّيَّتَه‌ُ إِلّا قَلِيلًا قال‌َ اذهَب‌ فَمَن‌ تَبِعَك‌َ مِنهُم‌ فَإِن‌َّ جَهَنَّم‌َ جَزاؤُكُم‌ جَزاءً مَوفُوراً وَ استَفزِز مَن‌ِ استَطَعت‌َ مِنهُم‌ بِصَوتِك‌َ وَ أَجلِب‌ عَلَيهِم‌ بِخَيلِك‌َ وَ رَجِلِك‌َ وَ شارِكهُم‌ فِي‌ الأَموال‌ِ وَ الأَولادِ وَ عِدهُم‌ وَ ما يَعِدُهُم‌ُ الشَّيطان‌ُ إِلّا غُرُوراً إِن‌َّ عِبادِي‌ لَيس‌َ لَك‌َ عَلَيهِم‌ سُلطان‌ٌ وَ كَفي‌ بِرَبِّك‌َ وَكِيلًا‌-‌ اسراء آيه 64 ‌الي‌ 67‌-‌ لذا مي‌فرمايد:

وَ مَن‌ يَعش‌ُ عَن‌ ذِكرِ الرَّحمن‌ِ ‌که‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ تحت‌ عبوديت‌ حق‌ خارج‌ كرد شيطان‌ ‌بر‌ ‌او‌ مسلط مي‌شود ‌که‌ مفاد.

نُقَيِّض‌ لَه‌ُ شَيطاناً ‌است‌.

فَهُوَ لَه‌ُ قَرِين‌ٌ مكررا اشاره‌ ‌شده‌ ‌که‌ قلب‌ انسان‌ دو راه‌ دارد: يكي‌ راه‌ ملك‌ ‌که‌ الهامات‌ رباني‌ ‌در‌ قلب‌ وارد مي‌شود و يكي‌ راه‌ شيطان‌ ‌است‌ ‌که‌ وسواس‌ شيطاني‌ وارد مي‌شود ‌در‌ راه‌ ملك‌ توجه‌ بخدا ‌است‌ و ذكر ‌او‌ و صفات‌ حميده اينها ‌اينکه‌ ‌در‌ ‌را‌ ‌به‌ روي‌ قلب‌ بسته‌اند و راه‌ شيطان‌ حب‌ دنيا و شهوات‌ نفساني‌ و صفات‌ خبيثه‌ ‌است‌

جلد 16 - صفحه 29

‌اينکه‌ راه‌ ‌را‌ باز كرده‌اند لذا شيطان‌ دائما وارد مي‌شود و قرين‌ ‌او‌ مي‌گردد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 36)- همنشین شیاطین! از آنجا که در آیات پیشین سخن از دنیا پرستانی بود که همه چیز را بر معیارهای مادی ارزیابی می‌کنند، در اینجا از یکی از آثار مرگبار دلبستگی به دنیا که بیگانگی از خداست سخن می‌گوید، می‌فرماید:

«و هر کس از یاد خدا روی گردان شود شیطانی را به سراغ او می‌فرستیم، پس همواره قرین اوست»! (وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ).

آری! غفلت از ذکر خدا و غرق شدن در لذات دنیا، و دلباختگی به زرق و برق آن، موجب می‌شود که شیطانی بر انسان مسلّط گردد و همواره قرین او باشد، و رشته‌ای در گردنش افکنده، «می‌برد هرجا که خاطر خواه اوست»!

نکات آیه

۱ - روى گردانان از یاد خدا، همواره تحت سلطه نیرویى شیطانى و اغواگراند. (و من یعش عن ذکر الرحمن نقیّض له شیطنًا)

۲ - همدمى با شیطان، کیفر الهى براى اعراض کنندگان از یاد او (و من یعش عن ذکر الرحمن نقیّض له شیطنًا)

۳ - یاد خداوند، ایمنى بخش انسان از سلطه شیطان و همدمى با او (و من یعش عن ذکر الرحمن نقیّض له شیطنًا فهو له قرین)

۴ - دلبستگى به تجملات زندگى دنیایى، عامل روى گردانى از یاد خدا است. (و إن کلّ ذلک لمّا متع الحیوة الدنیا ... و من یعش عن ذکرالرحمن)

۵ - تمامى موجودات هستى، حتى شیاطین، مسخر خدا و محکوم اراده اویند. (و من یعش عن ذکر الرحمن نقیّض له شیطنًا) از این که خداوند، تسلط شیطان را بر غافلان از یاد خودش، به خود نسبت داده (نقیّض)، مطلب بالا استفاده مى شود.

۶ - ایمان آورندگان به قرآن و پیام وحى، ایمن از سلطه شیاطین (و من یعش عن ذکر الرحمن نقیّض له شیطنًا) برداشت یاد شده بنابر این نکته است که مراد از «ذکر»، قرآن باشد. شاهد آن، آیات پیشین است که در مورد قرآن بود.

۷ - قرآن، مظهر و نمود کامل رحمت الهى براى انسان ها است. (و من یعش عن ذکر الرحمن) تعبیر «ذکر رحمان» براى قرآن اشاره به آن دارد که آن، از سرچشمه نامتناهى رحمت الهى، نازل شده و در اختیار بشر قرار گرفته است.

۸ - گمراهى انسان و تسلط شیطان بر وى، نتیجه عملکرد تباه کننده خود او است. (و من یعش ... نقیّض له)

۹ - روى گردانان از یاد خدا و پیام وحى، هر یک گرفتار شیطان خاص خویش (و من یعش عن ذکر الرحمن نقیّض له شیطنًا فهو له قرین) تکرار «له» ممکن است اشاره به این جهت داشته باشد که هر فردى، براى خود شیطانى خاص دارد.

روایات و احادیث

۱۰ - «عن أمیرالمؤمنین(ع): من تصدّى بالإثم أعشى عن ذکر اللّه تعالى و من ترک الأخذ عمّن أمر اللّه بطاعته قیّض له شیطاناً فهو له قرین;[۲] از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده: هر کس مرتکب گناه شود از یاد خدا روى گردان شده و کوردل مى گردد و کسى که ترک کند گرفتن [معارف دین] را از کسى که خداوند اطاعت او را فرمان داده است، خداوند شیطانى را براى او قرار مى هد که همدم او خواهد بود».

موضوعات مرتبط

  • خدا: حاکمیت اراده خدا ۵
  • دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۴
  • ذکر: آثار ذکر خدا ۳
  • شیطان: آثار دوستى با شیطان ۲; تسخیر شیاطین ۵; زمینه سلطه شیطان ۱; زمینه همنشینى با شیطان ۱۰; عوامل سلطه شیطان ۸; موانع دوستى شیطان ۳; موانع سلطه شیطان ۳، ۶; همنشینان شیطان ۹
  • عصیان: آثار عصیان ۱۰
  • عمل: آثار عمل ۸
  • غفلت: عوامل غفلت از خدا ۴، ۱۰
  • قرآن: فضایل قرآن ۷; فضایل مؤمنان به قرآن ۶; نشانه هاى رحمت قرآن ۷
  • گمراهى: عوامل گمراهى ۸
  • گناه: آثار گناه ۱۰
  • معرضان ازخدا: اغواپذیرى معرضان ازخدا ۱، ۹; کیفرمعرضان ازخدا ۲
  • موجودات: تسخیر موجودات ۵

منابع

  1. تفسیر ابن ابى حاتم.
  2. بحارالأنوار، ج ۶۰، ص ۱۹۲; خصال صدوق، ج ۲- ، ص ۶۳۳ و ۶۳۴ حدیث اربعمأة.