الرحمن ٥٦: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link122 | آيات ۳۱ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link122 | آيات ۳۱ - ۷۸ سوره الرحمان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link123 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link123 | معناى آیه: «سَنَفرُغُ لَكُم أيّهَا الثّقَلَان»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۴#link124 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۴#link124 | معناى اين كه به جن و انس فرمود: «نمى توانيد بگريزيد، جز به سلطان»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۴#link126 | مراد از مقام پروردگار در آيه: «وَ لِمَن خَافَ مَقَامَ رَبّهِ جَنّتَان»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۴#link126 | مراد از مقام پروردگار در آيه : | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۴#link127 | خوف از مقام پروردگار چیست؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۴#link127 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۴#link128 | اقوال مختلف درباره اين كه: خائف از مقام ربّ، دو بهشت دارد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۴#link128 | اقوال مختلف درباره | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۴#link130 | توصیف حوريان و زنان بهشتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۴#link133 | ثنائى جميل بر خداوند، كه اين همه رحمت ارزانى داشته]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۴#link130 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۴#link133 | ثنائى جميل بر | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۴#link134 | بحث روايتى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۴#link134 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۴#link136 | رواياتى در ذيل آيه: «هَل جَزَاءُ الإحسَان إلّا الإحسَان»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۴#link136 | رواياتى در ذيل آيه | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۳۳
کپی متن آیه |
---|
فِيهِنَ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لاَ جَانٌ |
ترجمه
الرحمن ٥٥ | آیه ٥٦ | الرحمن ٥٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فِیهِنَّ»: در آن باغها. «قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ»: (نگا: صافات / ، ص / ). «لَمْ یَطْمِثْهُنَّ»: با ایشان مقاربت و نزدیکی نکرده است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۱ - ۷۸ سوره الرحمان
- معناى آیه: «سَنَفرُغُ لَكُم أيّهَا الثّقَلَان»
- معناى اين كه به جن و انس فرمود: «نمى توانيد بگريزيد، جز به سلطان»
- مراد از مقام پروردگار در آيه: «وَ لِمَن خَافَ مَقَامَ رَبّهِ جَنّتَان»
- خوف از مقام پروردگار چیست؟
- اقوال مختلف درباره اين كه: خائف از مقام ربّ، دو بهشت دارد
- توصیف حوريان و زنان بهشتى
- ثنائى جميل بر خداوند، كه اين همه رحمت ارزانى داشته
- بحث روايتى
- رواياتى در ذيل آيه: «هَل جَزَاءُ الإحسَان إلّا الإحسَان»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ «56» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «57»
«1». اربعين امام خمينى، 221.
«2». اربعين امام خمينى، 226.
جلد 9 - صفحه 406
در آنجا، همسرانى هستند كه نگاهشان از بيگانه كوتاه و پيش از اينان، هيچ جنّ و انسى آنان را لمس نكرده است. پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ (56)
فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ: در بهشتها يا در قصور و منازل اين دو بهشت، حورانى باشند كه چشم فرو خوابانيده باشند از نگريستن به غير شوهران خود. از ابن عباس نقل است كه هر يك از زنان، شوهران خود را گويند: قسم به جلال پروردگارم كه در بهشت هيچ چيز زيباتر از تو نمىبينم، شكر مر خداى را كه تو را جفت من و مرا جفت تو گردانيد. لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ: دست
«1» بحار الانوار، ج 8، ص 140، ح 57.
جلد 12 - صفحه 431
دراز نكرده باشد و بكارت ايشان را نبرده باشد آدميان پيش از خائفان كه در بهشت شوهران ايشان باشند، وَ لا جَانٌ: و نه از جنيان. مراد آنست كه حوريانى كه براى آنها مقرر شده، دست هيچكس به آن نرسيده.
در كتاب كافى- از حضرت باقر عليه السّلام در ذيل حديثى فرمايد: اطيب و الذّ همه نعمتها آنكه براى هر مؤمنى هفتاد حوراء و چهار زن از آدميين است كه ساعتى با حوراء خلوت نمايد و ساعتى با آن زنان و ساعتى بر سرير خود تكيه نمايد، ناگاه مشاهده كند كه نور او را فرا گرفته، به خدام خود گويد: اين چه نورى است كه درخشيده است شايد اين نور از لحظات نور پروردگار است كه لمعان نموده؟ خدام گويد: قدّوس قدّوس جلّ جلاله، نه از نور پروردگار است، بلكه اين نور حوراء از زنان تو كه هنوز داخل بر تو نشده و اكنون از خيمه خود بيرون آمده و مشرف بر تو شده. چون نظر نمود كه تو بر سرير خود تكيه كردهاى تبسم نموده از روى شوق و محبت به تو و اين نورى كه تو را فرا گرفت، از ضياء و روشنى دندانهاى او باشد كه بر تو تابيده، پس ولى خدا به خدام گويد اذن دهيد او را كه داخل شود بر من. به مجرّد اذن ولىّ خدا، مبادرت نمايند هزار خادم و هزار خادمه براى آنكه بشارت دهند به آن حورا كه ولىّ خدا اذن داده كه تو داخل شوى، پس آن حوراء داخل شود و حال آنكه پوشيده باشد هفتاد حله بافته شده از طلا و نقره مكلل به درّ و ياقوت و زبر جد به الوان مختلفه رنگ شده باشد از مشك و عنبر كه مىبيند مؤمن مغز ساق او را از وراء هفتاد حله ... تا آخر حديث كه فرمايد ولىّ خدا با آن حورا معانقه نمايد مدت طويلى كه هيچيك از ديگرى ملول نشوند «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ (46) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (47) ذَواتا أَفْنانٍ (48) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (49) فِيهِما عَيْنانِ تَجْرِيانِ (50)
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (51) فِيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ (52) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (53) مُتَّكِئِينَ عَلى فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ (54) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (55)
فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ (56) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (57) كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ (58) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (59) هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ (60)
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (61)
ترجمه
و براى كسيكه بترسد از مقام خود در پيشگاه پروردگارش دو بهشت است
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
داراى انواع درختها و ميوهها ميباشند
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
در آن دو است دو چشمه كه روان ميباشند
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
در آن دو از هر ميوهاى دو قسم است
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
آنان تكيه زنندگانند بر بسترهائى كه آسترهاى آنها از ديبا است و ميوه رسيده آن دو بهشت نزديك زمين است
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
در آنها است زنان فروهشته چشم كه دست درازى نكرده باشد بآنها انسانى پيش از آنان و نه جنيان
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
گوئيا آنان ياقوت و مرجانند
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
آيا هست پاداش نيكى جز نيكى
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد.
تفسير
خداوند سبحان بعد از ذكر احوال اهل جهنم و انواع عذاب آنها
جلد 5 صفحه 120
بيان حال اهل بهشت را فرموده باين تقريب كه براى كسيكه بترسد از وقت اقامت خود در پيشگاه الهى براى حساب اعمال و جزاى آنها و باين جهت مرتكب معصيت خدا نشود دو بهشت است كه بمنزله داخل و خارج و بيرونى و اندرونى يا منزل مسكونى و باغ تفريحى براى او باشد كه در دنيا مردم طالب آنند و در كافى از امام صادق عليه السّلام در تفسير اين آيه نقل فرموده كه كسيكه بداند خدا او را مىبيند و سخن او را ميشنود و بر مقاصد او مطّلع است پس اين دانش باز دارد او را از اعمال قبيحه پس آنكس آنست كه ترسيده از مقام پروردگار خود و باز داشته خود را از هوى و هوس و در فقيه از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه كسيكه پيش آمد كند براى او كار زشتى يا شهوترانىاى پس اجتناب نمايد از آن از ترس خدا حرام فرمايد خدا بر او آتش جهنّم را و ايمن نمايد او را از فزع اكبر و انجاز فرمايد براى او وعده خود را در كتابش كه فرموده و لمن خاف مقام ربّه جنّتان و آن دو باغ داراى انواع نعم و ميوهها يا اقسام اشجار و اثمارند چون افنان يا جمع فنن بمعناى شاخه درخت است كه برگ و ميوه ميدهد و سايه دارد يا جمع فن بمعناى گونه و نوع و در آن دو باغ دو چشمه آب جارى است هر يك مخصوص بباغى كه در كنار نهرها و زير قصرها گردش ميكند و در آن دو باغ از هر نوع ميوه دو قسم موجود است يك قسم معمولى و متعارف كه در دنيا مشاهده شده و يك قسم غير متعارف كه مانند آن مشهود نشده و بعضى گفتهاند از هر ميوهاى دو صنف شبيه بهم مانند رطب و تمر و انگور و مويز موجود است ولى خشك از هر ميوهاى از تازه آن در خوبى كمتر نيست و ايشان استناد و اتّكاء دارند بر بالشها و بسترهائيكه آسترهاى آنها از ديبا و حرير است و رويه آنها را ديگر خدا ميداند كه از چيست چون وقتى آستر حرير باشد رويه را نميشود بيان كرد كه چه چيز است كه از حرير بالاتر است و از خصوصيّات ميوه بهشتى آنست كه در دسترس اهل بهشت است بطوريكه در هر حال كه بخواهند بچينند در دست آنها است خواه ايستاده باشند خواه نشسته خواه خوابيده پس ميشود گفت نزديك بآنها است و ميشود گفت نزديك بزمين است و در آن باغهاى بهشتى كه به هر پرهيزكارى دو باغ از آنها داده ميشود يا در آن بسترهاى حرير كه براى ايشان گسترده شده زنانى بزير افكنده
جلد 5 صفحه 121
چشم از غير شوهرانند كه دست احدى از جن و انس قبلا بآنها نرسيده بلكه بكر و پاك و پاكيزهاند و قمّى ره نقل فرموده كه حور العين از نور رويشان چشمها بزير افكنده شود و بعضى گفتهاند آن زنان دو نوعند انسيّه و جنيّه بزنان انسيّه دست انس نرسيده و بزنان جنيّه دست جن و هر يك از دو نوع مخصوص بهم جنس خودشانند از اهل ايمان و تقوى و در هر حال آن زنان دست نخورده بهشتى در رنگ و ضياء و بهاء و صفاء و جلاء مانند ياقوت و مرجانند كه در آيات سابقه بيان شد و در روايات توصيف شده لطافتشان بآنكه مغز ساق پاى آنها از زير هفتاد حلّه حرير بهشتى نمايان است آيا پاداش كسيكه نيكوكار باشد جز نيكى چيزى است و مستفاد در بيان اين آيه از چند روايت آنست كه نيست جزاء معرفت بخدا و توحيد او مگر بهشت و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه اين آيه جارى است در باره مؤمن و كافر و نيكوكار و بدكار هر كس در باره كسى خوبى كند بايد تلافى كند آنرا بخوبترى و الّا تلافى نكرده چون فضل در ابتداء بخوبى است پس هيچ يك از نعم الهيّه را نبايد انكار نمود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرفِ لَم يَطمِثهُنَّ إِنسٌ قَبلَهُم وَ لا جَانٌّ (56) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (57)
جلد 16 - صفحه 387
در آن فراشها حورياني هستند که فقط نگاه به زوج خود ميكنند و قصر ميكنند نگاه خود را به زوج و به غير او نظر نميكنند و طمع نميكنند نزديكي نكرده آنها را قبل از زوج خود احدي نه از انس و نه از جنّ.
فِيهِنَّ نظر به اينكه به طريق جمع فرموده ظاهر اينست که مرجع ضمير فيهنّ به فرش بر ميگردد نه به جنّتين چنانچه در جاي ديگر ميفرمايد در همين سوره چند آيه بعد حُورٌ مَقصُوراتٌ فِي الخِيامِ که اصلا از حجلهگاه خود بيرون نميآيند که چشم ديگري به آنها نيفتد.
قاصِراتُ الطَّرفِ به خلاف حوريهاي دنيا که خود را به تمام زينت آرايش ميكنند و به هر كس و ناكس نمايش ميدهند در حديث داريم که پيغمبر (ص) از فاطمه زهرا پرسيدند چه صفتي از براي زن بهترين صفات است! عرض كرد آنكه در مدّت عمر چشمش به نامحرم نيفتد و چشم نامحرم هم به او نيفتد.
لَم يَطمِثهُنَّ إِنسٌ قَبلَهُم وَ لا جَانٌّ طمث اطلاق بر نكاح و نزديكي ميشود و بر حيض و بر دم بكارت حوريهاي بهشت نه احدي قبل از زوج خود نزديكي كرده آنها را نه انس و نه جن و نه حيض ميشوند و نه دم بكارت دارند هميشه باكره هستند يك ثيبه در بهشت وجود ندارد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 56)- همسران زیبای بهشتی: در آیات گذشته پنج قسمت از مواهب و ویژگیهای این دو باغ بهشتی عنوان شده بود، در اینجا ششمین نعمت را بازگو میکند و آن همسران پاک بهشتی است، میفرماید: «در آن باغهای بهشتی زنانی هستند که جز به همسران خود عشق نمیورزند» (فِیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ).
«و هیچ انس و جن پیش از اینها با آنها تماس نگرفته است» (لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ).
بنابر این آنها دوشیزهاند، و دست نخورده، و پاک از هر نظر.
از «أبو ذر» نقل شده است که: «همسر بهشتی به شوهرش میگوید: سوگند به عزت پروردگارم که در بهشت چیزی را بهتر از تو نمییابم، سپاس مخصوص خداوندی است که مرا همسر تو، و تو را همسر من قرار داد».
نکات آیه
۱ - زنان بهشت، تنها شیفته و فریفته شوهران خویش و چشم بسته بر هر اجنبى (فیهنّ قصرت الطرف) «قاصرات الطرف» (زنان فرو هشته نگاه)، ظاهراً کنایه از چشم دریده نبودن است.
۲ - دلبستگى زن، تنها به همسر خویش و چشم ندوختن به اجنبى، از جمله برترین ارزش هاى او است. (فیهنّ قصرت الطرف) برداشت یاد شده با توجه به دو مطلب زیر به دست مى آید: الف) «قاصرات الطرف» به معناى چشم نداشتن به اجنبى باشد. ب) آیه شریفه در مقام بیان بهترین ارزش هاى زنان بهشت است.
۳ - باغ هاى بهشت، مزین به حوریان خمارچشم مصون مانده از دست هر بیگانه (فیهنّ قصرت الطرف لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ) برداشت بالا بدین احتمال است که «قاصرات الطرف» کنایه از چشم خمار باشد که در نتیجه خمارى پلک ها بهم نزدیک شده است.
۴ - بهشتیان و خداترسان، مجذوب همسران بهشتى خود (فیهنّ قصرت الطرف) مقصود از «طرف» مى تواند نگاه همسران زنان بهشتى باشد; یعنى، زنان بهشتى چنان جذاب اند که نظر و چشم دیگران (همسران) را به خود مشغول مى دارند.
۵ - غیرت و اهتمام به پاکیزگى همسر از هوس بیگانگان، امرى فطرى و اصیل در نهاد بشر * (فیهنّ قصرت الطرف لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ) از این که خداوند، به عنوان نویدى بزرگ به خلق، بشارت پاکدامنى همسرانشان را مى دهد; استفاده مى شود که تمایل به پاکى همسر، خواسته اى است اصیل که خداوند آن را برآورده ساخته است; نه تمایلى تلقینى و زاییده فرهنگ و محیط.
۶ - حوریان بهشتى، زنانى غیر از همسران دنیوى بهشتیان (لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ) تعبیر «لم یطمثهنّ إنس...» مى رساند که اصولاً حوریه هاى بهشت، سابقه ارتباط هیچ موجودى را نداشته اند.
۷ - چشم پاکى، زمینه مصونیت از ابتلا به آلودگى * (فیهنّ قصرت الطرف لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ) «قاصرات الطرف» مى تواند کنایه از پاکى چشم باشد. از این که این عبارت قبل از «لم یطمثهنّ...» مطرح گردیده، مطلب بالا احتمال مى رود.
۸ - چشم پاکى و دوشیزگى، از کمالات زن است. (فیهنّ قصرت الطرف لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ) برداشت یاد شده، مبتنى بر این است که «قاصرات الطرف» اشاره به چشم پاکى زنان و «لم یطمثهنّ...» اشاره به دوشیزگى آنان باشد.
۹ - بهشتیان، داراى تمایلات جنسى و حس لذت جویى (متّکین على فرش ... فیهنّ قصرت الطرف) از این که خداوند به وجود حوریان بشارت داده، مطلب بالا استفاده مى شود.
۱۰ - جن همانند آدمیان، داراى غریزه و روابط جنسى (لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ) برداشت بالا با توجه به این نکته است که اولاً مخاطب آیات، «جن و انس» مى باشند و ثانیاً «لم یطمثهنّ...جانّ» مى رساند که جنیان نیز زمینه روابط جنسى را دارند.
موضوعات مرتبط
- بکارت: اهمیت بکارت ۸
- بهشت: باغهاى بهشت ۳; زینتهاى بهشت ۳
- بهشتیان: تمایلات جنسى بهشتیان ۹; جذابیت همسران بهشتى ۴; عفت همسران بهشتى ۱; علایق همسران بهشتى ۱; لذت طلبى بهشتیان ۹; همسران دنیوى بهشتیان ۶
- جن: تشابه جن با انسان ۱۰; تمایلات جنسى جن ۱۰
- حورالعین: چشمهاى حورالعین ۳; عفت حورالعین ۳; ویژگیهاى حورالعین ۶
- خداترسان: علایق خداترسان ۴; همسران بهشتى خداترسان ۴
- روابط: موانع روابط نامشروع ۷
- زن: کمال زن ۸
- عفت: آثار عفت ۷; ارزش عفت ۲; اهمیت عفت ۸; فطریت عفت ۵
- علایق: ارزش علاقه به شوهر ۲; علاقه به شوهر ۱
- همسر: ملاک ارزش همسر ۲
منابع