الحاقة ٢١: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link446 | آيات ۱۳ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link446 | آيات ۱۳ - ۳۷ سوره الحاقه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link447 | پاره اى از نشانه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link447 | پاره اى از نشانه ها، مقدمات و وقايع قيامت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link448 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link448 | حاملان عرش خدا و تعداد آن ها، در قيامت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link449 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link449 | بروز و افشاى حقايق در روز قیامت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link450 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link450 | توصیف حال دریافت کنندگان نامۀ اعمال در روز قیامت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱# | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link452 | بحث روایی: (رواياتى در باره آیات گذشته سوره الحاقه)]] | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۰۵
کپی متن آیه |
---|
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ |
ترجمه
الحاقة ٢٠ | آیه ٢١ | الحاقة ٢٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رَاضِیَةٍ»: رضایت بخش.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ «19» إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ «20» فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ «21» فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ «22» قُطُوفُها دانِيَةٌ «23» كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ «24»
پس هر كس كه نامه عملش به دست راستش داده شود، (شادى كنان) مىگويد: بيائيد كتاب مرا بخوانيد. من مىدانستم كه با حساب خودم رو به رو خواهم شد. پس او در زندگى رضايت بخشى است. در بهشتى برين. كه ميوههايش در دسترس است. به خاطر اعمالى كه در دوران گذشته انجام دادهايد، بخوريد و بياشاميد و گوارايتان باد.
نکته ها
«هاؤُمُ» اسمى است كه معناى امر دارد، يعنى بياييد. «قطوف»، جمع «قطف»، ميوه چيده شده يا آماده چيدن است.
«ظن» در امور دنيوى، باورى همراه با شك است ولى در امور اخروى به معناى اطمينان است. «أَسْلَفْتُمْ» از «اسلاف»، تقديم چيزى است كه اميد مىرود بهتر از آن برگردد.
هر انسانى در قيامت نامه و پروندهاى دارد و نامه خوبان به دست راستشان داده مىشود.
شايد آنچه در سوره واقعه به نام اصحاب يمين مىخوانيم همين گروه باشند.
مراد از علوّ در «فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ» ممكن است علوّ مقامى باشد نه مكانى.
در قيامت هم نعمت مادى است و هم روحى، راضى بودن انسان، نعمت روحى و بهشت
جلد 10 - صفحه 201
برين نعمت مادى است.
«هَنِيئاً» از سوى خداوند، كاميابى را افزونتر و گواراتر مىكند. در قرآن چهار مرتبه كلمه «هَنِيئاً» بكار رفته كه سه بار آن براى نعمتهاى بهشتى است.
پیام ها
1- در قيامت، پرونده عمل هر كس را در اختيارش مىگذارند. «أُوتِيَ كِتابَهُ»
2- خداوند در قيامت، بر اساس پرونده مكتوب و مستند، مردم را محاكمه و كيفر و پاداش مىدهد. «أُوتِيَ كِتابَهُ»
3- نه يقين، بلكه حتّى ظنّ و گمان به وقوع قيامت، مىتواند انسان را كنترل كند.
«إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ»
4- قيامت، دوره برداشتِ دانههايى است كه در دنيا كاشته شده باشد. «بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ»
5- علاقه به كشف كمالات، امرى فطرى است وتا قيامت وجود دارد. «هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ»
6- اگر ايمان به حساب و كتاب سبب تقوا و پرهيز از لذّتهاى حرام دنيوى و محروميتهاى موقّت مىشود، در عوض زندگى در بهشت، كاملًا رضايت بخش خواهد بود. «فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ «21»
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ: پس آن كس در زندگانى باشد پسنديده، يا عيشى كه صافى و خالص باشد از كدورات و مقترن به تعظيم و اجلال نزد ملك متعال.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّا لَمَّا طَغَى الْماءُ حَمَلْناكُمْ فِي الْجارِيَةِ «11» لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ «12» فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ «13» وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً «14» فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ «15»
وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ «16» وَ الْمَلَكُ عَلى أَرْجائِها وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ «17» يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لا تَخْفى مِنْكُمْ خافِيَةٌ «18» فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ «19» إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ «20»
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ «21» فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ «22» قُطُوفُها دانِيَةٌ «23» كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ «24»
ترجمه
همانا ما چون طغيان كرد آب حمل كرديم شما را در كشتى
تا قرار دهيم آنرا براى شما عبرتى و نگاه دارد آنرا گوشى نگاه دارنده
پس چون دميده شود در صور يكبار دميدن
و برداشته شود زمين و كوهها پس در هم شكسته شوند يك بار در هم شكسته شدن
پس چنين روز واقع شود آن واقع شونده
و شكافته شود آسمان پس آن در چنين روز است سست
و فرشتگان در اطراف آنند و برميدارد عرش پروردگارت را بالاى سر آنها در چنين روز هشت فرشته
در چنين روز عرضه داشته شويد پنهان نميماند از شما هيچ امر پنهانى
پس امّا كسيكه داده شد نامه او بدست راستش پس ميگويد بگيريد بخوانيد نامه مرا
همانا من دانستم آنكه من ملاقات كنندهام حسابم را
پس او است در گذرانى پسنديده
در بهشتى بلند مرتبه
ميوههاى آن نزديك است
بخوريد و بياشاميد گوارا باشد بسبب آنچه پيش فرستاديد در روزهاى گذشته.
تفسير
خداوند بعد از نقل شمهئى از احوال امم سابقه اشارهئى بطوفان نوح فرموده باين تقريب كه ما وقتى كه طغيان نمود آب از حدّ اعتدال و عالمگير شد حمل كرديم پدران شما مردم ناسپاس را در كشتى و سفينه جاريه تا قرار دهيم اينمعامله خودمان را با اهل ايمان بحضرت نوح موجب تذكّر و عبرت و پند براى شما مردم كه اطلاع بر اين قضيّه پيدا كردهايد و براى آنكه نگهدارى و حفظ كند و موجب اعتبار صاحب خود قرار دهد گوش شنوا و نگهدار و حافظ اين قبيل امور
جلد 5 صفحه 261
عبرتآور و فراموش نكند آنرا در مدّت عمر و شرح اين قضيّه در سور سابقه مكرّر ذكر شده است و مستفاد از چند روايت معتبر از طريق عامّه و خاصّه آنستكه وقتى اين آيه نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از خدا خواست كه گوش امير المؤمنين عليه السّلام را چنين گوشى قرار دهد و اجابت شد و بعد از آن هر چه امير المؤمنين عليه السّلام از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيد فراموش نكرد و در بعضى از آن روايات ذكر شده كه امير المؤمنين عليه السّلام فرمود آنچه شنيدم از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فراموش نكردم و نسيان سزاوار براى من نبود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود اى على خدا بمن امر فرمود كه نزديك بتو شوم و از تو دور نگردم و بياموزم ترا و حفظ كنى تو و حقّ خدا است كه تو را حافظ فرمايد پس نازل شد و تعيها اذن واعية و چون در اوّل سوره اشاره باهوال قيامت شده بود بعد از ذكر شمهئى از احوال مكذّبين آن خداوند عود به بيان اهوال آنروز فرموده ميفرمايد پس چون يكبار در صور دميده شد كه آنرا نفخه اولى خوانند كه بآن عالم دنيا خراب و ويران گردد و زمين و كوهها از جاى خودشان بلند شوند و بهم خورده و كوفته شوند يكمرتبه و اجزاء آنها نرم و متلاشى گردد پس آنروز روز وقوع واقعه قيامت است و آسمانها شكافته گردد و ملائكه بزير آيند و در آنروز آسمان مانند پنبه زده شده پوش و سست است و ملائكه در اطراف و جوانب آسمان زيست نمايند و منتظر اجراء اوامر الهى نسبت باهل ايمان و كفر ميباشند و هشت ملك از آنملائكه عرش خداوند را بالاى سر ملائكه يا خودشان نگاه ميدارند در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه حمله عرش امروز چهارند و روز قيامت چهار افزوده خواهد شد پس هشت خواهند شد و در بعضى از روايات عرش بعلم تفسير شده و حمله آن بچهار نفر از انبياء سابق كه نوح و ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السلام باشند و چهار نفر ديگر پيغمبر آخر الزمان و امير المؤمنين و امام حسن و امام حسين صلوات اللّه عليهم اجمعين ميباشند و در بعضى عرش بعلم و حمله آن بچهار نفر از خانواده رسالت و چهار نفر از كسانيكه خدا بخواهد تفسير شده است و راجع بعرش در ذيل آية الكرسى و ساير آيات مناسبه بياناتى گذشته كه مناسبت با آن معنى مدخليّت در تحقيق حمله آن دارد
جلد 5 صفحه 262
و شايد مراد از حمله عرش كه امروز چهارند چهار دسته از ملائكه باشد كه بچهار جانب عالم احاطه دارند و دو برابر شدن كه ثمانيه است در روز قيامت كنايه از دو برابر شدن ظهور سلطنت خداوند باشد در آنروز كه ديگر حكمفرمائى و لو بحسب ظاهر جز ذات اقدس احديّت نيست و ميفرمايد لمن الملك اليوم للّه الواحد القهّار يا اشاره ببودن عالم غيب در باطن عالم شهود و احاطه داشتن بر آن باشد كه محقّقين گفتهاند و اللّه اعلم بحقائق الامور و اسرارها و روز قيامت كه تمام بندگان در پيشگاه الهى كه پادشاه حقيقى است مانند لشگرشان داده و عرضه داشته شوند تمام حقائق و بواطن و سرائر آنها آشكار گردد و هيچ قول و فعل و نيّت و عقيدتى از مردم بحال اختفاء باقى نميماند و بنابراين محتمل است خافية صفت سريره محذوف باشد و ميشود مصدر باشد مانند عافية و عاقبة و در آنروز مردم دو دسته ميشوند يكدسته نامه اعمالشان بدست راستشان داده ميشود و آنان هر يك از شدّت بهجت و سرور باهل محشر ميگويند بگيريد بخوانيد نامه اعمال مرا من در دنيا يقين داشتم روزى بحساب من رسيدگى خواهد شد لذا خودم بحساب خود رسيدم و آنرا تصفيه نمودم تا امروز گرفتار نباشم و اعمال خوب من زيادتر از اعمال بدم باشد و كلمه هاؤم اسم فعل است بمعناى خذ و ظنّ در آخرت يقين است و هاء در كتابيه و امثال آن هاء سكت و استراحت است و در وقف زياد ميشود و اواخر آيات را مشابه هم مينمايد و چنين شخصى در زندگانى و گذران و تعيّش پسنديده است و قمّى ره فرموده مراد از راضيه مرضيّه است وضع شده فاعل بجاى مفعول و ظاهرا براى مبالغه باشد يعنى بقدرى مورد پسند است كه خودش هم خود را پسند نموده و در بهشتى كه بلندى منزلت و مكانت آن محتاج به بيان نيست جاى دارند و از خصوصيّات و امتيازات ميوجات آن آنستكه در دسترس اهل آن است و بدلخواه ايشان حاضر ميشود در هر حال كه باشند از ايستاده و نشسته و دراز كشيده و ملائكه رحمت از جانب خداوند بآنها ميگويند بخوريد و بياشاميد گواراى وجود شما باشد براى آنكه در دنيا بزحمت تن در داديد و اعمال خوب داشتيد در مجمع نقل نموده كه يكنفر از اهل كتاب خدمت پيغمبر رسيد و عرضه داشت اى ابو القاسم تو گمان ميكنى اهل
جلد 5 صفحه 263
بهشت ميخورند و ميآشامند حضرت فرمود قسم بخدا بهر يكنفر از آنها قوّه يكصد نفر در خوردن و آشاميدن و جماع نمودن داده ميشود او عرضه داشت چنين شخصى احتياج بدفع پيدا ميكند فرمود عرق ميشود كه از او خارج ميگردد مانند بوى مشك و چون چنين شود دلش فرو رود و شايد كلمه هنيئا اشاره به اين معنى باشد يعنى گوارا باد براى شما گوارا بودنى كه بهيچ وجه موجب آزار و اذيّت شما نگردد
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ «21»
پس او در يك زندگاني خوش است که بسيار خشنود و فرحناك است، موقعي که خطاب برسد: يا أَيَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّةُ ارجِعِي إِلي رَبِّكِ راضِيَةً مَرضِيَّةً فَادخُلِي فِي عِبادِي وَ ادخُلِي جَنَّتِي فجر آيه 28 الي 30، و مقام رضا بالاترين مقامات است که بنده در جميع واردات تكويني و تشريعي خشنود باشد و همان را طالب باشد و اينکه از مقام صبر بالاتر است و در بهشت هم بالاترين مقامات بر اهل بهشت رضاي الهي است که عرض ميكنند: (ربنا رضاك) و اوصاف بهشت و نعم او را از حور و قصور و اطعمه و البسه و اشربه نميتوان درك كرد که ميفرمايد: فِيها ما تَشتَهِيهِ الأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الأَعيُنُ وَ أَنتُم فِيها خالِدُونَ زخرف آيه 71، و در حديث فرموده:
(و ما خطر علي قلب بشر).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 21)- در این آیه گوشهای از پاداشهای چنین کسانی را بیان کرده، میفرماید: «پس او در یک زندگی (کاملا) رضایتبخش قرار خواهد داشت» (فهو فی عیشة راضیة).
نکات آیه
۱ - کسانى که نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود، از زندگى پسندیده و رضایت مندى در آخرت برخوردار خواهند بود. (فأمّا من أُوتى کتبه بیمینه ... فهو فى عیشة راضیة)
۲ - زندگى در بهشت، زندگى کاملاً رضایت بخش و دل پسند (فى عیشة راضیة) به قرینه آیه بعد (فى جنّة عالیة) زندگى رضایت بخش، در بهشت خواهد بود.
۳ - زندگى دنیایى، توأم با ناخوشایندى و ناپسندى است. (فى عیشة راضیة) این که در آیه شریفه، زندگى اخروى با رضایت مندى توصیف شده است; مى تواند اشاره به عیب و کاستى زندگى دنیوى داشته باشد.
موضوعات مرتبط
- اصحاب یمین: خشنودى اخروى اصحاب یمین ۱; زندگى پسندیده اصحاب یمین ۱; نامه عمل اصحاب یمین ۱
- بهشت: رضایت بخشى زندگى در بهشت ۲; ویژگیهاى زندگى در بهشت ۲
- زندگى: ناپسندى زندگى دنیوى ۳; نارضایتى زندگى دنیوى ۳; ویژگیهاى زندگى دنیوى ۳
- نامه عمل: نامه عمل در دست راست ۱
منابع