النبإ ٢٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۰#link174 | آيات ۱۷ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۰#link174 | آيات ۱۷ - ۴۰ سوره نبأ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۰#link175 | اوصاف قيامت | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۰#link175 | از اوصاف قيامت: وقوع خبری عظيم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۰#link176 | توضيحى پيرامون | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۰#link176 | توضيحى پيرامون دگرگونی كوه ها و سراب شدن آن ها]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۰#link178 | مطابقت جزا با اعمال ثبت شدۀ آدمیان]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۰#link178 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link179 | پاداش نيك پرهیزکاران: نعمت هاى بهشتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link179 | پاداش نيك | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link180 | مقصود از آیه: «لا يَملِكُونَ مِنهُ خِطاباً...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link180 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link181 | مراد از «روح» در آیه: «يَومَ يَقُومُ الرّوحُ وَ المَلائِكُة ...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link181 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link183 | گفتارى درباره معناى «روح» و مراتب آن در قرآن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link184 | رواياتى درباره معناى «احقاب» و «روح»، در ذيل آيات گذشته]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link183 | گفتارى درباره معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link185 | آنان که در قیامت، اجازۀ سخن و شفاعت دارند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link184 | رواياتى درباره معناى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۱#link185 | | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۵۸
کپی متن آیه |
---|
لاَ يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْداً وَ لاَ شَرَاباً |
ترجمه
النبإ ٢٣ | آیه ٢٤ | النبإ ٢٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَرْداً»: سرد. خنک. مراد باد و هوای خنک است (نگا: روحالقرآن، المصحفالمیسّر، المنتخب). «شَرَاباً»: نوشیدنی گوارا مراد است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۷ - ۴۰ سوره نبأ
- از اوصاف قيامت: وقوع خبری عظيم
- توضيحى پيرامون دگرگونی كوه ها و سراب شدن آن ها
- مطابقت جزا با اعمال ثبت شدۀ آدمیان
- پاداش نيك پرهیزکاران: نعمت هاى بهشتى
- مقصود از آیه: «لا يَملِكُونَ مِنهُ خِطاباً...»
- مراد از «روح» در آیه: «يَومَ يَقُومُ الرّوحُ وَ المَلائِكُة ...»
- گفتارى درباره معناى «روح» و مراتب آن در قرآن
- رواياتى درباره معناى «احقاب» و «روح»، در ذيل آيات گذشته
- آنان که در قیامت، اجازۀ سخن و شفاعت دارند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً «21» لِلطَّاغِينَ مَآباً «22» لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً «23» لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً «24» إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً «25» جَزاءً وِفاقاً «26» إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً «27» وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً «28» وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً «29» فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذاباً «30»
همانا دوزخ، كمينگاهى است. براى سركشان، جايگاه و بازگشتگاهى است. روزگارانى در آن به سر برند. در آن دوزخ، نه خنكى چشند و نه آشاميدنى. مگر آب جوش و خونابه و چركابهاى. كه اين، كيفرى مناسب گناه آنهاست. آنان بودند كه به روز حساب، اميد و باورى نداشتند. و آيات ما را به سختى تكذيب مىكردند. (ولى) ما حساب همه چيز را در كتاب خود داشتيم. پس بچشيد كه جز عذاب بر شما نمىافزاييم.
نکته ها
«مرصاد» يعنى كمينگاه و «طاغين» از «طغيان»، بىاندازه پيش رفتن در معصيت است.
«مئاب» از «اوب» به معناى قرارگاه و رجوع است و فرجام را از آن جهت مئاب گويند كه انسان با عمل خود آن را فراهم كرده و اكنون به آن باز مىگردد.
جلد 10 - صفحه 364
«احقاب» جمع «حقب» به معناى مدت طولانى است.
در روايات مىخوانيم: «احقاب» جمع «حُقب» و هر حقب شصت سال و به گفته بعضى هشتاد سال است كه هر روز آن مثل هزار سالى است كه شما در دنيا مىشماريد. «1»
«حميم»، آب داغ و «غساق»، آب زردى است كه از زخم و چرك و خون خارج مىشود.
ممكن است معناى آيه چنين باشد كه جهنم براى همه در كمين است ولى متقين از آن عبور مىكنند و براى مجرمان جايگاه مىشود. «لِلطَّاغِينَ مَآباً»
با توجّه به عدالت الهى كه كيفر و جزا مطابق عقائد و كردار است، «جَزاءً وِفاقاً» پس زيادى عذاب در آيه «فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذاباً» به خاطر زيادى كفر و فرار از حق است. «فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلَّا فِراراً» «2» چون در برابر هر دعوتى از انبيا، فرار كفار بيشتر مىشود، خداوند نيز عذاب آنان را بيشتر مىكند.
در دوزخ، به جاى سردى، گرمى و به جاى شراب، غسّاق است. «بَرْداً وَ لا شَراباً إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً»
پیام ها
1- دوزخ، از هم اكنون در كمين خلافكاران است. «إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً»
2- گرفتار شدن و به دام افتادن مجرمان، امرى قطعى است. «مِرْصاداً لِلطَّاغِينَ»
3- طغيانگرى، نشانه دوزخيان است. «لِلطَّاغِينَ»
4- كيفرهاى الهى عادلانه است. «جَزاءً وِفاقاً»
5- حتى احتمال حساب و كتاب در قيامت، براى كنترل انسان كافى است.
«لا يَرْجُونَ حِساباً»
6- بىاعتقادى به قيامت، رمز طغيان است. لِلطَّاغِينَ ... لا يَرْجُونَ حِساباً
7- انكار قيامت، زمينه انكار همه چيز است. «لا يَرْجُونَ حِساباً وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً»
8- ريز و درشت كارها حساب و كتاب دارد و خداوند احاطه علمى به همه چيز
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». نوح، 6.
جلد 10 - صفحه 365
دارد و اين احاطه، ثابت و باقى است. ( «كِتاباً» رمز ثبوت و بقا است) «كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً «24»
پس در وصف جهنم فرمايد.
لا يَذُوقُونَ فِيها: و نچشند در جهنّم، يعنى در نيابند در آن، بردا و لا شرابا: خنكى هوا را كه بدان راحت يابند، و نياشامند آشاميدنى را كه رفع حرارت آنها شود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً «17» يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً «18» وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً «19» وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً «20» إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً «21»
لِلطَّاغِينَ مَآباً «22» لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً «23» لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً «24» إِلاَّ حَمِيماً وَ غَسَّاقاً «25» جَزاءً وِفاقاً «26»
إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً «27» وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً «28» وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً «29» فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلاَّ عَذاباً (30)
ترجمه
همانا روز جدائى ميباشد وعده گاه
روزى كه دميده ميشود در صور پس ميآئيد دسته دسته
و گشوده شود آسمان پس بوده باشد درها
و روان كرده شوند كوهها پس گردند مانند سراب
همانا جهنّم ميباشد كمينگاه
براى سركشان جاى بازگشت
درنگ كنندگانند در آن روزگارهائى
نميچشند در آن خنكى و نه مشروبى
مگر آب جوشان و چرك جراحتها
كيفرى موافق كردارشان
همانا آنها احتمال نميدهند حسابى را
و تكذيب كردند آيات ما را تكذيب كردنى
و همه چيز را ضبط نموديم آنرا بنوشتن
پس بچشيد پس نمىافزائيم هرگز بر شما مگر عذاب را.
تفسير
خداوند متعال بعد از ذكر آيات قدرت و نعمت بىمنتهاى خود ميفرمايد همانا روز قيامت كه روز جدا شدن حق از باطل است حق است و نبايد در آن اختلاف شود چون قدرت خدا بيش از اينها است و كسيكه مردمى را خلق و وسائل آسايش آنانرا مهيّا نموده دو مرتبه هم ميتواند بنمايد و آنروز ميقات و وقت مقرّر الهى است براى حساب و جزاى بندگان كه دنيا در آنروز بآخر ميرسد و بزندگانى مردم در اينعالم خاتمه داده ميشود و آنروزى است كه اسرافيل در دفعه دوم ميدمد در صور پس شما مردم زنده و فوج فوج و دسته دسته در پيشگاه الهى حاضر ميگرديد در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه در جواب سؤال از اين آيه فرمود كه ده دسته از امّت من از مسلمانان جدا شوند بعضى بصورت بوزينگان باشند و آنها نمّا مانند و بعضى بصورت خوكان و آنها حرام خوارانند و پارهاى نگونسار بمحشر كشيده ميشوند و آنان ربا خوارانند و جمعى كور تردّد مينمايند و آنها جور كنندگانند و فرقهاى لال و كرند و آنها كسانى هستند كه
جلد 5 صفحه 333
عجب به اعمال خود مينمودند و جماعتى ميجوند زبان بيرون افتاده خودشان را و ريم و چرك از دهانشان سرازير است و موجب نفرت اهل محشر ميشوند و آنها دانشمندان و حكم كنندگانى هستند كه اقوالشان با اعمالشان مخالف است و بعضى دست و پا بريده باشند و آنان كسانى هستند كه همسايه آزارى مينمايند و پارهاى بدار آتشين آويخته شدهاند و آنها كسانى هستند كه نزد پادشاهان از مردم سعايت مينمايند و بعضى از مردار بدبوترند و آنها شهوترانان و كسانى هستند كه حقوق الهيّه را ادا نمينمايند و پارهاى با جبّههاى چسبنده بر بدن از قطران وارد شوند و آنها اهل تكبّر و بزرگ منشى ميباشند و آسمان شكافته ميگردد و راههائى براى نزول ملائكه در آن باز ميشود و قمّى ره نقل فرموده كه درهاى بهشت باز ميگردد و كوهها از جاى خودشان كنده و پراكنده ميگردند و مانند سراب كه از دور در بيابان بنظر مىآيد كه آب است بنظر ميآيند كه كوهند ولى نيستند و جهنّم كمينگاهى است براى اهل معصيت كه مأمورين آن مترصد گرفتن آنانند واحدى از آنها را بحال خودشان واگذار نمينمايند و آن مرجع و مأوى و جايگاه اخير اهل طغيان و تجاوز از حدود الهى است و درنگ كنندگانند در آن روزگارهاى دراز و سالهاى متمادى كه هر روز آن بقدر هزار سال دنيا است چون احقاب جمع حقب است كه بمعناى روزگار و سال و سالها است و اخبار در تعيين آن در يك سال و هشتاد سال و شصت و اند سال و در آنكه مراد دوام يا انقطاع باشد مختلف شده است و ظاهرا اين آيه بهيچ يك دلالت ندارد ولى آيات آتيه مؤيّد دوام است و نمىچشند و نيابند در جهنّم چيز خنكى را اگر چه هواى لطيف باشد كه موجب تخفيف حرارت آنها گردد و قمّى ره فرموده مراد از برد خواب است و نمىچشند مشروبى از مشروبات را مگر آب جوشان و ريم و چرك جارى از بدن جهنّميان و تفسير آن در سوره ص گذشت اين جزا موافق و مطابق با عقائد و اعمال آنها است و زيادتر از ميزان استحقاق آنها نيست چون آنان در دنيا معتقد بحساب و جزا نبودند و احتمال چنين روزى را نميدادند و تكذيب نمودند آيات قرآنيّه و آيات الهيّه را كه انبيا و اوليا باشند تكذيب نمودنى آشكار و اين بزرگترين گناهان است كه
جلد 5 صفحه 334
مغفور نخواهد شد و موجب خلود در آتش است و ما هر چيز و هر گناه و مقدار جزاء آنرا در لوح محفوظ ثبت و ضبط نمودهايم و بكفّار ميگوئيم پس بچشيد عذاب جهنّم را و بدانيد كه هرگز نخواهيم افزود از براى شما چيزى مگر عذابى بر عذاب شما.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لا يَذُوقُونَ فِيها بَرداً وَ لا شَراباً «24» إِلاّ حَمِيماً وَ غَسّاقاً «25»
نميچشند در جهنم سردي و مشروبي مگر حميم و غساق را. اما برودت در جهنم نيست حرارت جهنم بحدي است که اگر يك لباس او را در ميانه زمين و آسمان نگاه دارند تمام اهل زمين را هلاك ميكند از شدت حرارتش: قُل نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا توبه آيه 81. و اما شراب جز حميم و غساق ندارد حميم آب جوشيده در شدت جوشش که ميفرمايد: يُصَبُّ مِن فَوقِ رُؤُسِهِمُ الحَمِيمُ يُصهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِم وَ الجُلُودُ حج آيه 19 و 20، و غساق چرك و كثافاتي است که از اهل آتش خارج ميشود خوراك آنها است چنانچه ميفرمايد: هذا فَليَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسّاقٌ وَ آخَرُ مِن شَكلِهِ أَزواجٌ ص آيه 57 و 58. و شايد آخر من شكله زقوم است که ميفرمايد: إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ طَعامُ الأَثِيمِ كَالمُهلِ يَغلِي فِي البُطُونِ كَغَليِ الحَمِيمِ دخان آيه 43 الي 46. که در اثر با حميم و غساق شباهت دارد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 24)- سپس به گوشه کوچکی از عذابهای بزرگ جهنم اشاره کرده، میافزاید: «در آنجا نه چیز خنکی میچشند (که گرمای وحشتناک دوزخ را فرو نشاند) و نه نوشیدنی گوارائی» که عطش شدید آنها را تسکین بخشد (لا یذوقون فیها بردا و لا شرابا).
نکات آیه
۱ - طغیان گران در دوزخ، از هر گونه احساس خنکى و تخفیف حرارت سوزان جهنم، محروم خواهند بود. (لایذوقون فیها بردًا) «ذوق»; یعنى، درک مزه (مصباح)، این واژه در رابطه با اجسام به طور حقیقت و در مورد معنویات، به طور مجاز استعمال مى شود. در آیه شریفه بین معناى حقیقى و مجازى آن جمع شده است; زیرا تعبیر چشیدن براى احساس سردى مجاز است. مراد از «بَرْد» - به قرینه تقابل آن با نوشیدنى - هر گونه احساس سردى است; هر چند با سایه و امثال آن باشد.
۲ - دوزخیان طغیان گر، از تسکین عطش خود و حتى از چشیدن طعم آب، محروم خواهند بود. (لایذوقون فیها ... و لا شرابًا)
۳ - محرومیت طغیان گران از مایعات و کاهش و حرارت در جهنم، سالیانى فراوان ادامه خواهد یافت. (لبثین فیها أحقابًا . لایذوقون فیها بردًا و لا شرابًا) چنانچه جمله «لایذوقون...» حال براى ضمیر «لابثین» باشد، مى توان به دست آورد که درنگ دوزخیان، همراه با حالت محرومیت از سرما و آب، دائمى نیست; زیرا ممکن است کلمه «أحقاباً» در آیه قبل، به سال هاى محرومیت آنان نظر داشته باشد; گرچه پس از گذشت آن دوران، بقاى آنان در دوزخ به شکل دیگرى ادامه خواهد یافت.
۴ - انسان پس از معاد، نیازمند آب و هواى مطبوع و داراى ویژگى هاى جسمانى است. (لایذوقون فیها بردًا و لا شرابًا)
موضوعات مرتبط
- آب: محرومان از آب ۲
- آشامیدنیها: محرومیت اخروى از آشامیدنیها ۳
- انسان: نیازهاى اخروى انسان ۴
- جهنم: محرومان از تخفیف گرماى جهنم ۱
- خنکى: محرومیت از احساس خنکى ۱
- طغیانگران: تشنگى اخروى طغیانگران ۲; طغیانگران در جهنم ۱، ۲، ۳; محرومیت اخروى طغیانگران ۱، ۲; مدت تشنگى اخروى طغیانگران ۳; مدت محرومیت اخروى طغیانگران ۳
- نیازها: نیاز به آب ۴; نیاز به هواى مطبوع ۴
منابع