الأعلى ١٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۴۰: خط ۴۰:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link299 | آيات ۱ - ۱۹، سوره اعلى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link299 | آيات ۱ - ۱۹  سوره اعلى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link300 | مضمون كلمه سوره مباركه اعلى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link301 | توضيح معناى اين كه فرمود: «سبّح اسم ربّك»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link301 | توضيح معناى اينكه فرود: ((سبّح اسم ربّك - نام پروردگارت را تنزيه كن ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link303 | مظاهر تدبير الهى: خلقت، تسويه، تقدير، هدايت و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link302 | اقوال مختلف در اين باره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link304 | معناى «اقرأ» در «سنقرئك فلا تنسى» و مفاد استثناء «إلّا ماشاء اللّه»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link303 | مظاهر تدبير الهى : خلقت ، تسويه ، تقدير، هدايت ، و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link305 | آسوده خاطر نمودن پيامبر اكرم «ص» از چيستی تلقى وحى الهى و حفظ آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link304 | معناى ((اقراء)) در ((سنقرئك فلا تنسى )) و مفاد استثناء ((الّا ماشاء اللّه ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link306 | معناى اين كه به پيامبر «ص» فرمود: «و نيسّرك لليسرى»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link305 | آسوده خاطر نموده پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از چيست تلقى وحى الهى و حفظ آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link307 | سودمند واقع شدن شرط اساسى «تذكره» و گفتار مفسّران در این باره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link306 | معناى اينكه خطاب به پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ((و نيسّرك لليسرى تورا براى يسرى آسان مى كنيم )) و نكته اى كه اين تعبير متضمّن است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link308 | معناى اين كه «شقىّ دوزخى»، در آتش، نه مى ميرد و نه زنده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link307 | سودمند واقع شدن شرط اساسى تذكره و اشاره به گفتار مفسرين درباره شرط مذكور]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link309 | مراد از تزّكى در «قد أفلح من تزكّى»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link308 | معناى اينكه شقىّ دوزخى در آتش نه مى ميرد و نه زنده مى شود،]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link310 | رواياتى در ذيل آيات «سبّح اسم ربّك الأعلى»، «سنقرئك فلاتنسى»، «قد أفلح من تزّكى» و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link309 | مراد از تزّكى در: ((قد افلح من تزكّى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link311 | روايتى درباره عدد انبياء الهى و كتب و صحيفه هاى آنان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link310 | (رواياتى در ذيلآيات : ((سبّح اسم ربك الاعلى ))، ((سنقرئك فلاتنسى ))، ((قذ افلح من تزّكى )) ودرباره صحف اولى )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۳#link311 | روايتى درباره عدد انبياء الهى و كتب و صحيفه هاى آنها]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۳۶

کپی متن آیه
وَ ذَکَرَ اسْمَ‌ رَبِّهِ‌ فَصَلَّى‌

ترجمه

و (آن که) نام پروردگارش را یاد کرد سپس نماز خواند!

|و نام پروردگارش را ذكر كرد و نماز گزارد
و نام پروردگارش را ياد كرد و نماز گزارد.
و به ذکر نام خدا به نماز و طاعت پرداخت.
و نام پروردگارش را یاد کرد، پس نماز خواند.
آنان كه نام پروردگار خود را بر زبان آوردند و نماز گزاردند.
و [هر کس‌] که نام پروردگارش را یاد کرد و نیایش کرد
و نام پروردگارش را ياد كرد- به توحيد و تكبير- پس نماز گزارد.
و نام پروردگار خود را ببرَد و نماز بگزارد و فروتنی کند.
و نام پروردگارش را یاد کرد، پس نماز گزارد.
و یاد کرد نام پروردگارش را پس نماز گزارد

And mentions the name of his Lord, and prays.
ترتیل:
ترجمه:
الأعلى ١٤ آیه ١٥ الأعلى ١٦
سوره : سوره الأعلى
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إسْمَ»: نام. مراد از یاد کردن نام خدا، یاد خدا در دل و ذکر او به زبان است (نگا: تفهیم‌القرآن). «صَلّی»: نماز گزارد. خشوع و خضوع کرد (نگا: جزء عمّ شیخ محمّد عبده). «ذَکَرَ ... فَصَلّی»: الله اکبر را بگوید و به نماز ایستد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى «14» وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى «15»

«14» به راستى رستگار شد آن كس كه خود را (از پليدى‌ها) پاك گردانيد.

«15» نام پروردگارش را ياد كرد و نماز گذارد.

نکته ها

تزكيه، آن است كه فكر از عقايد فاسد و نفس از اخلاق فاسد و اعضاء از رفتار فاسد، پاك شود و زكات پاك كردن روح از حرص و بخل و مال از حقوق محرومان است.

در مكتب انبيا، رستگاران پاكان هستند: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» ولى در مكتب طاغوتيان، رستگاران زورمندانند. فرعون مى‌گفت: هر كس پيروز شود رستگار است. «قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى‌» «1»

در قرآن رستگارى قطعى، هم براى مؤمنان آمده: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» «2» و هم براى كسانى كه خود را تزكيه كرده‌اند: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» پس مؤمن واقعى همان كسانى هستند كه خود را تزكيه كرده باشند.

پیام ها

1- قرآن در پايان برخى آيات مى‌فرمايد: اميد است رستگار شويد. «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»* زيرا كار خير از افرادى كه تزكيه نكرده‌اند، با ريا و غرور و گناه و منّت‌گذارى محو مى‌شود. ولى درباره تزكيه شدگان مى‌فرمايد: قطعاً رستگارند. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى»


«1». طه، 65.

«2». مؤمنون، 1.

جلد 10 - صفحه 456

2- تزكيه خود به خود حاصل نمى‌شود، بايد به سراغ آن رفت. «تَزَكَّى»

3- تزكيه بدون نماز و عبادت نمى‌شود. «تَزَكَّى‌، ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى «15»

وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ‌: و ياد كرد نام پروردگار خود را به دل و زبان، فَصَلَّى‌:

پس نماز گزارد.

بيان- در تفسير اين آيه وجوهى است:


«1» نهج البلاغه صبحى صالح، رساله 27 ص 384 و ترجمه فيض الاسلام ص 887. و نيز بحار الانوار ج 7 ص 104- 103 روايت 16.

جلد 14 - صفحه 163

1- رستگار شد كسى كه طهارت نمود و تكبير احرام گفت. پس با اين تكبير نماز پنجگانه را بگزارد. چه نماز بدون آن منعقد نمى‌شود.

2- ذكر خدا كرد در راه مسجد. پس نماز كرد در مسجد و باطن خود را از خبث كفر پاك كرد.

3- از جابر بن عبد اللّه انصارى مروى است كه تفسير اين آيه را از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پرسيدم، فرمود: معنى آن است كه رستگار شد هر كه نفس خود را از خبث كفر پاك و به شهادتين عدلين اقرار كرد، پس بر پنج نماز يوميه محافظت نمود. «1» 4- از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مروى است فرمود: مراد از تزكّى، صدقه دادن به زكوة فطر است و باك ندارم اينكه نيابم در كتاب خود غير اين آيه را «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» يعنى كسى كه زكوة فطر را داد و متوجه به مصلّى شد و نماز عيد را گزارد. «2» 5- مراد به ذكر، افتتاح نماز است به‌ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» و مراد بصلاة، نماز يوميّه است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى «1» الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى «2» وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى‌ «3» وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى‌ «4»

فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى‌ «5» سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى‌ «6» إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفى‌ «7» وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى‌ «8» فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى‌ «9»

سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى‌ «10» وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى «11» الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى‌ «12» ثُمَّ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى‌ «13» قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى «14»

وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى «15» بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا «16» وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌ «17» إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى‌ «18» صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌ «19»

ترجمه‌

تنزيه نما نام پروردگار خود را كه برتر و بالاتر است‌

آن خداوندى كه آفريد پس راست و درست نمود

و آن خداوندى كه مقدّر فرمود پس راهنمائى كرد

و آنكه بيرون آورد چراگاه را

پس گرداند آنرا خشك و سست با آنكه از سبزى مايل بسياهى بود

زود باشد كه ميخوانيم بر تو پس فراموش نميكنى‌

مگر آنچه را كه خواسته باشد خدا همانا او ميداند آشكار را و آنچه پنهان ميباشد

و بآسانى موفق كنيم تو را براى طريقه آسان‌

پس تذكّر ده اگر نفع دهد تذكّر

زود باشد كه متذكر شود كسيكه بترسد

و دورى نمايد از آن بدبخت‌ترين مردم‌

آنكه در آيد در آتش بزرگتر

پس نه ميميرد در آن و نه زنده ميماند

بتحقيق رستگار شد كسيكه پاك كرد خود را

و ياد نمود نام پروردگارش را پس نماز خواند

ولى اختيار ميكنيد زندگانى دنيا را

و ديگر سراى بهتر و پاينده‌تر است‌

همانا اين هر آينه در كتابهاى پيشينيان است‌

صحف ابراهيم و الواح موسى.

تفسير

خداوند سبحان در اين سوره مباركه امر فرموده است به پيغمبر خود كه تنزيه نمايد پروردگار خود را كه برتر و بالاتر است از آنكه وصف شود از هر عيب و نقص و قصور و فتورى و اينكه فرموده تنزيه نما نام پروردگارت را شايد


جلد 5 صفحه 376

براى آن باشد كه خداوند باسماء و صفات شناخته ميشود نه بذات و تنزيه اسم باعتبار مسمّى است و بعضى گفته‌اند براى تعظيم تعبير باسم شده و محتمل است مراد آن باشد كه اسماء غير لايق بمقام ربوبى را بر او اطلاق منما و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه بگو سبحان ربّى الاعلى و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه وقتى قرائت نمودى سبّح اسم ربّك الاعلى را بگو سبحان ربّى الاعلى و اگر در نماز باشى در دل خطور ده و در بعضى از روايات سيره مرضيّه پيغمبر اكرم بر اين امر نقل شده و آنكه چون فسبّح باسم ربّك العظيم نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود آنرا در ركوع خودتان قرار دهيد و چون سبّح اسم ربك الاعلى نازل شد فرمود آنرا در سجود خود قرار دهيد و قبلا در ركوع الّلهمّ لك ركعت و در سجود الّلهم لك سجدت ميگفتند آن ذات اقدسى كه خلق فرمود موجودات را پس راست و درست و متناسب و معتدل فرمود قامت و اعضاء و اجزاء و مزاج آنان را و فراهم نمود لوازم كمال و وسائل معاش و معادشان را آن وجود مقدّسى كه مقدّر فرمود امور و ارزاق بندگان را و هدايت نمودشان بدين حق و منافع دنيوى و اخروى و قمّى ره نقل فرموده كه مقدّر نمود اشياء را بتقدير اول پس هدايت فرمود بآن كسى را كه ميخواست و قدر بتخفيف نيز قرائت شده و در مجمع آنرا بامير المؤمنين عليه السّلام نسبت داده و بر حسب معنى تفاوتى ندارد آن خداوندى كه بيرون آورد از زمين رستنى و گياه‌ها را پس گردانيد آنها را خشك و سست و بعد از سبزى متمايل بسياهى تاقوت حيوانات باشد در هر حال و در ازمنه آتيه قرآن را بتوسط جبرئيل براى تو قرائت مينمائيم يا بتو مى‌آموزيم چنانچه قمّى ره نقل فرموده پس فراموش نميكنى مگر آنچه را خداوند خواسته كه فراموش شود چون گفته‌اند اين يك نوع نسخ بوده كه بايد تلاوت و كتابت نشود تا از خاطرها محو گردد و در سوره بقره ذيل آيه شريفه ما ننسخ من آية او ننسها شرح آن گذشت و محتمل است مراد آن باشد كه فراموش نميكنى مگر آنچه را كه خدا خواسته باشد كه فراموش كنى و خدا نخواسته پس فراموش نخواهى كرد چون تو فراموش كار نيستى و نسيان بر تو روا نيست و قمّى ره فرموده استثنا فرمود خداوند چون پيغمبر مأمون از فراموشى نبوده زيرا كسى كه‌


جلد 5 صفحه 377

فراموش نميكند خدا است و در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تعجيل ميفرمود در قرائت قرآن بعد از نزول از ترس آنكه فراموش نمايد و بعد از نزول اين آيه ديگر چيزى را فراموش نفرمود و اظهر همان قول اوّل است و براى خداوند تفاوتى ندارد قرآن را بلند بخوانند يا آهسته چون او ميداند هر چه را بلند خوانده شود و آنچه را پنهان قرائت نمايند و آنچه را ظاهر باشد از احوال بندگان و آنچه مخفى باشد از انظار ايشان و خداوند ميسّر ميفرمايد براى پيغمبر خود راه آسان حفظ قرآن را بوحى و موفق ميفرمايد او را به ابلاغ احكام آسان آن و امر فرموده است او را بمتذكّر نمودن بندگان خود و موعظه و ارشاد آنان اگر نافع باشد تذكّر و موعظه بحال آنها و قابل هدايت باشند و البتّه نافع است و بعد از تذكر متذكر ميشود كسيكه در دل ترسى از خدا و روز جزا داشته باشد ولى كسيكه در زمره شقى‌ترين مردم باشد از تذكّر و تفكّر و استماع آيات الهى اجتناب و دورى مينمايد و آن كسى است كه داخل در جهنّم و ملازم با آتش بزرگ و سوزان آن ميشود پس نه ميميرد بكلّى در آن و نه زنده ميماند بلكه دائما ميسوزد و ميميرد و زنده ميشود و باز ميسوزد و ميميرد و زنده ميشود و در عذاب است و زندگانى و آسايش و روحى كه روح و راحت و خير و بركتى در آن باشد ندارد و نفعى از آن زندگى نميبرد و بتحقيق فائز و رستگار شده است آنكه تزكيه نموده نفس خود را از عقائد فاسده و اخلاق رذيله و اعمال قبيحه و قمّى ره نقل فرموده كه مراد اداء زكوة فطر است قبل از نماز عيد و آنكه نام خدا را در دل ياد و بزبان جارى نموده و نماز خوانده و قمّى ره نقل فرموده كه مراد نماز فطر و أضحى است و در فقيه هر دو معناى منقول قمّى ره از امام صادق عليه السّلام تأييد شده و بعضى ذكر اسم ربّه فصلّى را بتكبيرات افتتاحيّه در نماز تفسير نموده‌اند و در بعضى از روايات ببردن نام خدا و صلوات بر محمّد و آل او صلّى اللّه عليه و آله تفسير شده است اين تزكيه و ياد خدا و نماز كار آخرتى است ولى مردم طبعا مايل بنقدند و مئال انديش نيستند لذا زندگانى موقت محدود مشوب بآلام و اسقام دنيوى را بر آخرت باقى و نعيم مقيم بى‌زوال و خالى از ملال و كلال آن اختيار مينمايند و ترجيح ميدهند و نوعا بقدريكه براى دنيا كار ميكنند بفكر آخرت‌


جلد 5 صفحه 378

نيستند و براى آن كار نميكنند و اين طريقه مرضى خدا و معمول در نزد دانشمندان ربّانى نيست و عقلا رجحان ندارد بلكه مرجوح و ناپسنديده است و از قد أفلح تا و أبقى كه چهار آيه است مفادش در كتب سماوى ديرين و صحيفه‌هاى پيشين كه صحف حضرت ابراهيم و موسى عليهما السلام از آنها است ذكر شده چنانچه از روايت أبو ذر رحمه اللّه كه در خصال نقل شده استفاده ميشود و محتمل است هذا اشاره بآيه اخيره باشد و بهتر بودن آخرت از دنيا و بقاء و دوام آن در صحف ابراهيم عليه السّلام و در تورية موسى على نبيّنا و آله و عليه السّلام ذكر شده باشد چنانچه ظاهر است و آنچه خداوند بانبياء سلف عطا فرموده از علم و حكمت و موعظه و نصيحت به پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله هم عطا فرموده و علاوه باو عطا فرموده آنچه را بايشان عطا نفرموده و از آن حضرت بائمه اطهار بارث رسيده است چنانچه مستفاد از روايات و لازمه خاتميّت و افضليّت او است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره سبّح اسم ربك الاعلى را در نماز واجب يا مستحبّ باو گفته شود روز قيامت داخل شو در بهشت از هر درى از درهاى آن كه ميخواهى و نيز از آن حضرت روايت شده كه واجب است بر هر مؤمنى كه از شيعيان ما باشد آنكه قرائت نمايد در شب جمعه سوره جمعه و سبّح اسم ربك الاعلى را و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين و على جميع الأنبياء و المرسلين.


جلد 5 صفحه 379

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ذَكَرَ اسم‌َ رَبِّه‌ِ فَصَلّي‌ «15»

‌در‌ هيچ‌ حال‌ ‌خدا‌ ‌را‌ فراموش‌ نكند ‌پس‌ نماز گزارد ‌که‌ نماز بزرگترين‌ عبادات‌ ‌است‌.

‌در‌ اذان‌ و اقامه‌ مي‌گويي‌: (حي‌ ‌علي‌ خير العمل‌) و نماز موجب‌ فلاح‌ و رستگاري‌ ميشود (حي‌ ‌علي‌ الفلاح‌) ‌در‌ اخبار دارد:

(الصلاة خير موضوع‌)

(اول‌ ‌ما يحاسب‌ ‌به‌ العبد يوم القيامة الصلاة)

(عنوان‌ صحيفة المؤمن‌ الصلاة)

(الصلاة قربان‌ ‌کل‌ تقي‌)

باندازه‌اي‌ نماز اهميت‌ دارد ‌که‌ فرمودند:

(تارك‌ الصلاة كافر)

و فرمودند: ضايع‌ الصلاة بي‌ايمان‌ ‌از‌ دنيا ميرود و نماز آداب‌ و شرائط و اجزاء و مبطلات‌ و عوارض‌ بسيار دارد ‌که‌ اولا بايد فرا گرفت‌ و ثانيا ‌بر‌ طبق‌ ‌آن‌ بجا آورد. اما ‌غير‌ المؤمن‌ تكليف‌ ‌آنها‌ معلوم‌ ‌است‌ چون‌ شرط صحت‌ كليه‌ عبادات‌ ايمان‌ ‌است‌ و مشمول‌ ‌آيه‌ شريفه‌ هستند ‌که‌ ميفرمايد: وَ قَدِمنا إِلي‌ ما عَمِلُوا مِن‌ عَمَل‌ٍ فَجَعَلناه‌ُ هَباءً مَنثُوراً فرقان‌ ‌آيه‌ 23.

و اما مؤمنين‌ ميتوان‌ ‌گفت‌ صدي‌ نود ‌آنها‌ ‌ يا ‌ تارك‌ الصلاة هستند ‌ يا ‌ ضايع‌ الصلاة ‌از‌ جهت‌ جهل‌ باحكام‌ ‌ يا ‌ عدم‌ مراعات‌ ‌آنها‌. و اما ذكر اسم‌ اللّه‌ اسماء الهي‌ بسيار ‌است‌ و ‌هر‌ كدام‌ يك‌ دلالتي‌ دارد رحيم‌ ‌است‌ رحمن‌ ‌است‌ غفور ‌است‌ ودود ‌است‌ عفو ‌است‌ قهار

جلد 18 - صفحه 90

‌است‌ منتقم‌ ‌است‌ مثيب‌ ‌است‌ و ‌غير‌ اينها ‌که‌ انسان‌ ‌اگر‌ متذكر ‌اينکه‌ اسماء الحسني‌ الهي‌ ‌باشد‌ قدمي‌ ‌بر‌ مخالفت‌ ‌او‌ برنميدارد و كوتاهي‌ ‌در‌ اطاعت‌ ‌او‌ نميكند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 15)- «و (آن که) نام پروردگارش را یاد کرد سپس نماز خواند» (و ذکر اسم ربه فصلی).

به این ترتیب عامل فلاح و رستگاری و پیروزی و نجات را سه چیز می‌شمرد، «تزکیه» و «ذکر نام خداوند» و سپس «به جا آوردن نماز».

«تزکیه» معنی وسیعی دارد که هم پاکسازی روح از آلودگی شرک، و هم پاکسازی نفس از اخلاق رذیله، و هم پاکسازی عمل از محرمات و هرگونه ریا، و هم پاکسازی مال و جان به وسیله دادن زکات در راه خدا را شامل می‌شود.

نکات آیه

۱ - به زبان آوردن نام خداوند، درست کارى و مایه نجات است. (قد أفلح من ... و ذکر اسم ربّه) ذکر دو نوع است: ذکر با قلب و ذکر با زبان (مفردات راغب) و مراد از آن در آیه شریفه - به قرینه کلمه «اسم» - ذکر با زبان است.

۲ - ذکر اوصاف خداوند و توجّه همیشگى به آنها، از آثار تزکیه است. (تزکّى . و ذکر اسم ربّه فصلّى) شناخت اسم، بدون شناخت مسمّى حاصل نمى شود (مفردات راغب) و نمى توان تکلم به الفاظى را که ذهن براى آن معنایى تصور نکرده است، «ذکر اسم» نامید. بنابراین یاد نام هاى خداوند، ملازم با یاد محتواى آنها است که بر ویژگى هاى او دلالت دارند. عطف این آیه بر «تزکّى» در آیه قبل، بیانگر مقدمه بودن تزکیه براى «ذکر اسم» است.

۳ - توجّه به جلوه هاى ربوبیت خداوند، وادارسازنده انسان به عبادت و ذکر خدا و جارى ساختن نام او بر زبان است. (و ذکر اسم ربّه)

۴ - لزوم ذکر نام خدا پیش از نماز (ذکر اسم ربّه فصلّى)

۵ - به جا آوردن نماز پس از ذکر نام خداوند، مایه رستگارى است. (قد أفلح من ... ذکر اسم ربّه فصلّى)

۶ - یاد نام و اوصاف خداوند، سوق دهنده انسان به عبادت و نماز است. (و ذکر اسم ربّه فصلّى)

۷ - نمازگزاران، در صورتى رستگاراند که از تزکیه و یاد خدا برخوردار باشند. (قد أفلح من تزکّى . و ذکر اسم ربّه فصلّى)

۸ - ذکر نام خدا و روى آوردن به نماز، نشانه پندپذیرى از قرآن، ترس از خداوند و مایه دورى از آتش دوزخ است. (سیذّکّر من یخشى . و یتجنّبها الأشقى . الذى یصلى النار ... قد أفلح من ... فصلّى)

۹ - نماز، یاد خداوند و ذکر نام او است. (و ذکر اسم ربّه فصلّى) حرف «فاء» ممکن است بر ترتیب بین یاد خدا و نماز دلالت کند و نیز مى تواند تفصیل پس از اجمال باشد. در صورت دوم، نماز مصداق بارز یاد خدا خواهد بود. برداشت یاد شده، ناظر به این احتمال است.

روایات و احادیث

۱۰ - «قیل له(الصادق(ع)) «و ذکر اسم ربّه فصلّى» قال خرج إلى الجَبّانة فصلّى;[۱] به امام صادق(ع) گفته شد: [معناى] «و ذکر اسم ربّه فصلّى» [چیست] فرمود: [یعنى] به سوى صحرا بیرون رود و نماز [عید ]بخواند».

۱۱ - «عن أبى عبداللّه(ع) أنّه قال: من تمام الصوم اعطاء الزکاة ... و من صام فلم یؤدّها فلاصوم له إذا ترکها متعمداً... إنّ اللّه عزّوجلّ بدأ بها قبل الصلاة فقال: «قد أفلح من تزکّى . و ذکر اسم ربّه فصلّى»;[۲] از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: از [شرایط ]تمام بودن روزه، دادن زکات است ... و کسى که روزه بگیرد; ولى زکات را نپردازد، روزه براى او نیست در صورتى که ترک زکات از روى عمد باشد ... خداى عزّوجلّ زکات را در ابتدا و قبل از نماز، آورده و فرموده است: قد أفلح من تزکّى . و ذکر اسم ربّه فصلّى».

۱۲ - عن عبیداللّه بن عبداللّه الدهقان قال: دخلت على أبى الحسن الرضا(ع) فقال لى: ما معنى قوله: «وذکر اسم ربّه فصلّى» فقلت: کلّما ذکر اسم ربّه قام فصلّى، فقال لى: لقد کلّف اللّه عزّوجلّ هذا شططاً فقلت: جعلت فداک فکیف هو؟ فقال: کلّما ذکر ربّه صلّى على محمد و آله;[۳] از عبیداللّه بن عبداللّه دهقان روایت شده که گفت: خدمت امام رضا(ع) رسیدم، پس امام از معناى سخن خداوند «و ذکر اسم ربّه فصلّى» از من سؤال نمود، عرض کردم: یعنى هر زمان که یاد پروردگارش را نمود، بایستد و نماز گزارد. امام به من فرمود: در این صورت، خداى عزّوجلّ تکلیف شاقّى نموده [و این از خداوند به دور است.] عرض کردم: فدایت شوم پس [معناى] آن چگونه است؟ فرمود: هر زمان نام پروردگارش را برد، بر محمّد(ص) و آل او صلوات بفرستد».

موضوعات مرتبط

  • تزکیه: آثار تزکیه ۲، ۷
  • جهنم: موانع جهنم ۸
  • خدا: نام خدا قبل از نماز ۵
  • خشیت: نشانه هاى خشیت ۸
  • ذکر: آثار ذکر ۶; آثار ذکر خدا ۷; آثار ذکر نام خدا ۸; آداب ذکر خدا ۴; اهمیت ذکر نام خدا ۴; تداوم ذکر خدا ۲; ذکر خدا ۹; ذکر خدا قبل از نماز ۴; ذکر ربوبیت خدا ۳; ذکر صفات خدا ۲، ۶; ذکر نام خدا ۱، ۶; مراد از ذکر خدا ۱۲; موجبات ذکر خدا ۳; موجبات ذکر نام خدا ۳
  • رستگارى: عوامل رستگارى ۵، ۷
  • روزه: شرایط روزه ۱۱
  • زکات: آثار ترک زکات ۱۱; اهمیت زکات ۱۱
  • عبادت: زمینه عبادت ۶; موجبات عبادت ۳
  • عمل صالح :۱
  • عیدفطر: نماز عیدفطر ۱۰
  • قرآن: نشانه عبرت از قرآن ۸
  • محمد(ص): اهمیت صلوات بر محمد(ص) ۱۲
  • نجات: عوامل نجات ۱
  • نماز: آثار برپایى نماز ۵، ۸; آثار نماز ۹; زمینه برپایى نماز ۶
  • نمازگزاران: رستگارى نمازگزاران ۷

منابع

  1. من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۲۳، ح ۲۲; نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۵۶، ح ۱۹.
  2. تهذیب الأحکام، ج ۴، ص ۱۰۸، ح ۴۸; تفسیربرهان، ج ۴، ص ۴۵۱، ح ۱.
  3. کافى، ج ۲، ص ۴۹۴، ح ۱۸; نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۵۶- ، ح ۱۸.