الأعلى ١٨

از الکتاب
کپی متن آیه
إِنَ‌ هٰذَا لَفِي‌ الصُّحُفِ‌ الْأُولَى‌

ترجمه

این دستورها در کتب آسمانی پیشین (نیز) آمده است،

|همانا اين [گفتار] در كتب [رسولان‌] پيشين آمده است
قطعاً در صحيفه‌هاى گذشته اين [معنى‌] هست،
این گفتار به حقیقت در کتب پیشین ذکر شده.
همانا این [حقایق] در کتاب های آسمانی پیشین هست.
اين سخن در صحيفه‌هاى نخستين است:
این [نکته‌] در کتب آسمانی پیشین هم هست‌
هر آينه اين- كه ياد شد- در كتابهاى پيشينيان هست
این (چیزها منحصر به این کتاب آسمانی نیست، بلکه) در کتابهای پیشین (نیز آمده و) بوده است.
بی‌گمان در صحیفه‌های گذشته (همچنان) این (وحی) موجود است؛
همانا این است در نامه‌های نخستین‌

This is in the former scriptures.
ترتیل:
ترجمه:
الأعلى ١٧ آیه ١٨ الأعلى ١٩
سوره : سوره الأعلى
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«هذا»: این چیزهای مذکور در آیات تا ، و یا مواعظ مذکور در سوره. «الصُّحُفِ»: جمع صَحیفَة، کتابها (نگا: طه / نجم / ، عبس / ، تکویر / ). «الصُّحُفِ الأولی»: مراد همه کتابهای پیش از انجیل و قرآن است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا «16» وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌ «17» إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى‌ «18» صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌ «19»

«16» ولى شما زندگى دنيا را ترجيح مى‌دهيد. «17» و حال آنكه آخرت بهتر و ماندگارتر است. «18» اين سخن در كتب آسمانى پيشين نيز آمده است.

«19» كتاب‌هاى ابراهيم و موسى.

نکته ها

در روايات، علاقه به دنيا سرچشمه تمام خطاهاست. «حب الدنيا رأس كل خطيئة» «1» دنيا پل عبور است، نه توقفگاه، بايد از آن عبور كرد و به اقامتگاه رسيد. «خذوا من ممركم لمقركم» «2»

در قرآن معمولًا زكات بعد از نماز آمده است: «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ» «3»* ولى امام صادق عليه السلام مى‌فرمايد: در عيد فطر پرداخت زكات به فقرا قبل از نماز عيد آمده است. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «4» «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»

امام رضا عليه السلام از معناى اين آيه سؤال كرد: «ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى» شخصى گفت: هرگاه نام خدا را برد نماز بخواند. امام فرمود: اين تكليف سختى است كه در شبانه روز هر وقت نام خدا برده شد انسان نماز بخواند. او پرسيد: پس معنا چيست؟

امام فرمود: هرگاه نام خدا برده شد، صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد. «كلما ذكر ربه صلى على محمد و اله» «5»


«1». كافى، ج 2، ص 130.

«2». نهج‌البلاغه، خطبه 203.

«3». مائده، 55.

«4». تهذيب‌الاحكام، ج 4، ص 108.

«5». تفسير نورالثقلين.

جلد 10 - صفحه 457

آخرت بهتر از دنيا است، زيرا ويژگى‌هاى زير را دارد:

1. جاودانگى زمانى: «خالِدِينَ فِيها» «1»*

2. وسعت مكانى: «عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» «2»

3. تنوع در خوراكى: «أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ» «3»، «فاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ» «4»*

4. دورى از ترس و اندوه: «آمِنِينَ» «5»*

5. دوستان وفادار: «إِخْواناً عَلى‌ سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ» «6»

6. همسران زيبا: «كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ» «7»

ابوذر از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى‌كند كه خداوند يكصد و بيست و چهار هزار پيامبر فرستاده كه 313 نفر آنها رسول و مابقى نبىّ بوده‌اند و جمعاً 104 كتاب داشتند. «8»

پیام ها

1- مانع تزكيه، علاقه به دنياست. «بَلْ تُؤْثِرُونَ»

2- دنيا بد نيست، آنچه مورد انتقاد است ترجيح آن بر آخرت است. «تُؤْثِرُونَ»

3- هرگاه از چيزى انتقاد مى‌كنيد، نمونه خوب و راهكار آن را نشان دهيد.

تُؤْثِرُونَ‌ ... وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ

4- راه پاك شدن دل و فكر انسان، ذكر مدام و مستمر نام خداوند است. «تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ»

5- توجه به جلوه‌هاى ربوبيّت، عامل ياد خداست. «ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ»

6- نماز بايد بر اساس ذكر و توجه باشد، نه غافلانه و بر اساس عادت. «ذَكَرَ اسْمَ‌


«1». آل‌عمران، 15.

«2». حديد، 21.

«3». محمّد، 15.

«4». زخرف، 73.

«5». حجر، 46.

«6». حجر، 47.

«7». واقعه، 23.

«8». تفسير الميزان.

جلد 10 - صفحه 458

رَبِّهِ فَصَلَّى»

7- نمازگزاران زمانى رستگارند كه اهل تزكيه و ياد خدا باشند. «تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»

8- كتب آسمانى، همسو و هماهنگ با يكديگر هستند. «إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى‌»

9- در ميان كتب آسمانى، كتب حضرت ابراهيم و حضرت موسى امتياز خاصى دارد. «صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌»

«والحمد للّه ربّ العالمين»

جلد 10 - صفحه 460

سوره غاشيه‌

اين سوره بيست و شش آيه دارد و در مكّه نازل شده است.

«غاشيه» يكى از نام‌هاى قيامت است كه در آيه اول اين سوره و نام سوره نيز قرار گرفته است.

همانند ديگر سوره‌هاى مكى، اين سوره نيز به حالات بهشتيان و دوزخيان در قيامت پرداخته و در مقام انذار مشركان و بشارت به مؤمنان است.

آنگاه نشانه‌هاى قدرت الهى در آفرينش زمين و آسمان و برخى موجودات، بيان شده است، كه هم استدلالى بر يگانگى مبدء هستى است و هم دليلى بر قدرت خداوند بر آفرينش دوباره انسان‌ها در قيامت. و در پايان، پيامبرش را فرمان مى‌دهد تا همواره مردم را تذكّر دهد و ارشاد كند و البتّه بداند كه قرار نيست همه به او ايمان آورند و خداوند اراده كرده است كه انسان‌ها با اختيارشان راه خود را انتخاب نمايند.

جلد 10 - صفحه 461

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى‌ «18»

إِنَّ هذا: به درستى كه اين سخن (يعنى مضمون آيه قد افلح من تزكى، تا


«1» تفسير ابو الفتوح رازى (چ 1398 هج- اسلاميه) ج 12 ص 62 و منهج الصادقين (چ سوم) ج 10، ص 221.

«2» مجمع البيان (1403 هج)، ج 5 ص 476.

جلد 14 - صفحه 165

آخر يا آنچه در اين سوره است) لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى‌: هر آينه در صحيفه‌هاى پيشين است. يعنى كتب نخستين است كه قبل از قرآن نازل شده است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى «1» الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى «2» وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى‌ «3» وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى‌ «4»

فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى‌ «5» سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى‌ «6» إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفى‌ «7» وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى‌ «8» فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى‌ «9»

سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى‌ «10» وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى «11» الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى‌ «12» ثُمَّ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى‌ «13» قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى «14»

وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى «15» بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا «16» وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌ «17» إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى‌ «18» صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌ «19»

ترجمه‌

تنزيه نما نام پروردگار خود را كه برتر و بالاتر است‌

آن خداوندى كه آفريد پس راست و درست نمود

و آن خداوندى كه مقدّر فرمود پس راهنمائى كرد

و آنكه بيرون آورد چراگاه را

پس گرداند آنرا خشك و سست با آنكه از سبزى مايل بسياهى بود

زود باشد كه ميخوانيم بر تو پس فراموش نميكنى‌

مگر آنچه را كه خواسته باشد خدا همانا او ميداند آشكار را و آنچه پنهان ميباشد

و بآسانى موفق كنيم تو را براى طريقه آسان‌

پس تذكّر ده اگر نفع دهد تذكّر

زود باشد كه متذكر شود كسيكه بترسد

و دورى نمايد از آن بدبخت‌ترين مردم‌

آنكه در آيد در آتش بزرگتر

پس نه ميميرد در آن و نه زنده ميماند

بتحقيق رستگار شد كسيكه پاك كرد خود را

و ياد نمود نام پروردگارش را پس نماز خواند

ولى اختيار ميكنيد زندگانى دنيا را

و ديگر سراى بهتر و پاينده‌تر است‌

همانا اين هر آينه در كتابهاى پيشينيان است‌

صحف ابراهيم و الواح موسى.

تفسير

خداوند سبحان در اين سوره مباركه امر فرموده است به پيغمبر خود كه تنزيه نمايد پروردگار خود را كه برتر و بالاتر است از آنكه وصف شود از هر عيب و نقص و قصور و فتورى و اينكه فرموده تنزيه نما نام پروردگارت را شايد


جلد 5 صفحه 376

براى آن باشد كه خداوند باسماء و صفات شناخته ميشود نه بذات و تنزيه اسم باعتبار مسمّى است و بعضى گفته‌اند براى تعظيم تعبير باسم شده و محتمل است مراد آن باشد كه اسماء غير لايق بمقام ربوبى را بر او اطلاق منما و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه بگو سبحان ربّى الاعلى و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه وقتى قرائت نمودى سبّح اسم ربّك الاعلى را بگو سبحان ربّى الاعلى و اگر در نماز باشى در دل خطور ده و در بعضى از روايات سيره مرضيّه پيغمبر اكرم بر اين امر نقل شده و آنكه چون فسبّح باسم ربّك العظيم نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود آنرا در ركوع خودتان قرار دهيد و چون سبّح اسم ربك الاعلى نازل شد فرمود آنرا در سجود خود قرار دهيد و قبلا در ركوع الّلهمّ لك ركعت و در سجود الّلهم لك سجدت ميگفتند آن ذات اقدسى كه خلق فرمود موجودات را پس راست و درست و متناسب و معتدل فرمود قامت و اعضاء و اجزاء و مزاج آنان را و فراهم نمود لوازم كمال و وسائل معاش و معادشان را آن وجود مقدّسى كه مقدّر فرمود امور و ارزاق بندگان را و هدايت نمودشان بدين حق و منافع دنيوى و اخروى و قمّى ره نقل فرموده كه مقدّر نمود اشياء را بتقدير اول پس هدايت فرمود بآن كسى را كه ميخواست و قدر بتخفيف نيز قرائت شده و در مجمع آنرا بامير المؤمنين عليه السّلام نسبت داده و بر حسب معنى تفاوتى ندارد آن خداوندى كه بيرون آورد از زمين رستنى و گياه‌ها را پس گردانيد آنها را خشك و سست و بعد از سبزى متمايل بسياهى تاقوت حيوانات باشد در هر حال و در ازمنه آتيه قرآن را بتوسط جبرئيل براى تو قرائت مينمائيم يا بتو مى‌آموزيم چنانچه قمّى ره نقل فرموده پس فراموش نميكنى مگر آنچه را خداوند خواسته كه فراموش شود چون گفته‌اند اين يك نوع نسخ بوده كه بايد تلاوت و كتابت نشود تا از خاطرها محو گردد و در سوره بقره ذيل آيه شريفه ما ننسخ من آية او ننسها شرح آن گذشت و محتمل است مراد آن باشد كه فراموش نميكنى مگر آنچه را كه خدا خواسته باشد كه فراموش كنى و خدا نخواسته پس فراموش نخواهى كرد چون تو فراموش كار نيستى و نسيان بر تو روا نيست و قمّى ره فرموده استثنا فرمود خداوند چون پيغمبر مأمون از فراموشى نبوده زيرا كسى كه‌


جلد 5 صفحه 377

فراموش نميكند خدا است و در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تعجيل ميفرمود در قرائت قرآن بعد از نزول از ترس آنكه فراموش نمايد و بعد از نزول اين آيه ديگر چيزى را فراموش نفرمود و اظهر همان قول اوّل است و براى خداوند تفاوتى ندارد قرآن را بلند بخوانند يا آهسته چون او ميداند هر چه را بلند خوانده شود و آنچه را پنهان قرائت نمايند و آنچه را ظاهر باشد از احوال بندگان و آنچه مخفى باشد از انظار ايشان و خداوند ميسّر ميفرمايد براى پيغمبر خود راه آسان حفظ قرآن را بوحى و موفق ميفرمايد او را به ابلاغ احكام آسان آن و امر فرموده است او را بمتذكّر نمودن بندگان خود و موعظه و ارشاد آنان اگر نافع باشد تذكّر و موعظه بحال آنها و قابل هدايت باشند و البتّه نافع است و بعد از تذكر متذكر ميشود كسيكه در دل ترسى از خدا و روز جزا داشته باشد ولى كسيكه در زمره شقى‌ترين مردم باشد از تذكّر و تفكّر و استماع آيات الهى اجتناب و دورى مينمايد و آن كسى است كه داخل در جهنّم و ملازم با آتش بزرگ و سوزان آن ميشود پس نه ميميرد بكلّى در آن و نه زنده ميماند بلكه دائما ميسوزد و ميميرد و زنده ميشود و باز ميسوزد و ميميرد و زنده ميشود و در عذاب است و زندگانى و آسايش و روحى كه روح و راحت و خير و بركتى در آن باشد ندارد و نفعى از آن زندگى نميبرد و بتحقيق فائز و رستگار شده است آنكه تزكيه نموده نفس خود را از عقائد فاسده و اخلاق رذيله و اعمال قبيحه و قمّى ره نقل فرموده كه مراد اداء زكوة فطر است قبل از نماز عيد و آنكه نام خدا را در دل ياد و بزبان جارى نموده و نماز خوانده و قمّى ره نقل فرموده كه مراد نماز فطر و أضحى است و در فقيه هر دو معناى منقول قمّى ره از امام صادق عليه السّلام تأييد شده و بعضى ذكر اسم ربّه فصلّى را بتكبيرات افتتاحيّه در نماز تفسير نموده‌اند و در بعضى از روايات ببردن نام خدا و صلوات بر محمّد و آل او صلّى اللّه عليه و آله تفسير شده است اين تزكيه و ياد خدا و نماز كار آخرتى است ولى مردم طبعا مايل بنقدند و مئال انديش نيستند لذا زندگانى موقت محدود مشوب بآلام و اسقام دنيوى را بر آخرت باقى و نعيم مقيم بى‌زوال و خالى از ملال و كلال آن اختيار مينمايند و ترجيح ميدهند و نوعا بقدريكه براى دنيا كار ميكنند بفكر آخرت‌


جلد 5 صفحه 378

نيستند و براى آن كار نميكنند و اين طريقه مرضى خدا و معمول در نزد دانشمندان ربّانى نيست و عقلا رجحان ندارد بلكه مرجوح و ناپسنديده است و از قد أفلح تا و أبقى كه چهار آيه است مفادش در كتب سماوى ديرين و صحيفه‌هاى پيشين كه صحف حضرت ابراهيم و موسى عليهما السلام از آنها است ذكر شده چنانچه از روايت أبو ذر رحمه اللّه كه در خصال نقل شده استفاده ميشود و محتمل است هذا اشاره بآيه اخيره باشد و بهتر بودن آخرت از دنيا و بقاء و دوام آن در صحف ابراهيم عليه السّلام و در تورية موسى على نبيّنا و آله و عليه السّلام ذكر شده باشد چنانچه ظاهر است و آنچه خداوند بانبياء سلف عطا فرموده از علم و حكمت و موعظه و نصيحت به پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله هم عطا فرموده و علاوه باو عطا فرموده آنچه را بايشان عطا نفرموده و از آن حضرت بائمه اطهار بارث رسيده است چنانچه مستفاد از روايات و لازمه خاتميّت و افضليّت او است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره سبّح اسم ربك الاعلى را در نماز واجب يا مستحبّ باو گفته شود روز قيامت داخل شو در بهشت از هر درى از درهاى آن كه ميخواهى و نيز از آن حضرت روايت شده كه واجب است بر هر مؤمنى كه از شيعيان ما باشد آنكه قرائت نمايد در شب جمعه سوره جمعه و سبّح اسم ربك الاعلى را و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين و على جميع الأنبياء و المرسلين.


جلد 5 صفحه 379

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ هذا لَفِي‌ الصُّحُف‌ِ الأُولي‌ «18» صُحُف‌ِ إِبراهِيم‌َ وَ مُوسي‌ «19»

حديث‌ مفصل‌ مبسوطي‌ ‌در‌ ذيل‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌از‌ ‌إبن‌ بابويه‌ مسندا ‌از‌ ابا ذر ‌از‌ حضرت‌ رسالت‌ نقل‌ كرده‌اند و ‌ما قسمتي‌ ‌از‌ ‌آن‌ حديث‌ ‌را‌ ‌که‌ مربوط باين‌ مقام‌ ‌است‌ نقل‌ ميكنيم‌. «ابا ذر ميگويد:

قلت‌: ‌ يا ‌ ‌رسول‌ اللّه‌ كم‌ النبيون‌!‌-‌ ‌قال‌: مائة و اربع‌ و عشرون‌ الف‌ نبي‌. قلت‌: كم‌ المرسلون‌!‌-‌ ‌قال‌: ثلاثمائة و ثلاثة عشر جما غفيرا. قلت‌: ‌من‌ ‌کان‌ اول‌

جلد 18 - صفحه 91

الانبياء!‌-‌ ‌قال‌: آدم‌. قلت‌: و ‌کان‌ ‌من‌ الانبياء مرسلا!‌-‌ ‌قال‌: نعم‌ خلقه‌ اللّه‌ بيده‌ و نفخ‌ ‌فيه‌ ‌من‌ روحه‌‌-‌ ‌ثم‌ ‌قال‌: ‌ يا ‌ ابا ذر اربعة ‌من‌ الانبياء سريانيون‌ آدم‌ و شيث‌ و اخنوخ‌ و ‌هو‌ ادريس‌ و ‌هو‌ اول‌ ‌من‌ خط بالقلم‌ و نوح‌، و اربعة ‌من‌ العرب‌ هود و صالح‌ و شعيب‌ و نبيك‌ ‌محمّد‌ (ص‌) و اول‌ نبي‌ ‌من‌ بني‌ اسرائيل‌ موسي‌ و آخرهم‌ عيسي‌ و ستمائة نبي‌. قلت‌: ‌ يا ‌ ‌رسول‌ اللّه‌ كم‌ انزل‌ اللّه‌ ‌من‌ كتاب‌!‌-‌ ‌قال‌: مائة كتاب‌ و اربعة كتب‌ انزل‌ اللّه‌ منها ‌علي‌ آدم‌ عشر صحف‌ و ‌علي‌ شيث‌ خمسين‌ صحيفة، و ‌علي‌ اخنوخ‌ و ‌هو‌ ادريس‌ ثلاثين‌ صحيفة، و ‌علي‌ ابراهيم‌ عشر صحايف‌، و انزل‌ اللّه‌ التوراة و الانجيل‌ و الزبور و الفرقان‌. قلت‌: ‌ يا ‌ ‌رسول‌ اللّه‌ فما ‌کان‌ صحف‌ ابراهيم‌!‌-‌ ‌قال‌: كانت‌ امثالا‌-‌ ‌الي‌ ‌ان‌ ‌قال‌‌-‌ قلت‌: ‌ يا ‌ ‌رسول‌ اللّه‌ فما ‌کان‌ صحف‌ موسي‌ ‌قال‌: كانت‌ عبرا كلها‌-‌ ‌الي‌ ‌ان‌ ‌قال‌‌-‌ قلت‌: ‌ يا ‌ ‌رسول‌ اللّه‌ هل‌ ‌في‌ ايدينا مما انزل‌ اللّه‌ اليك‌ مما ‌کان‌ ‌في‌ صحف‌ ابراهيم‌ و موسي‌!‌-‌ ‌قال‌: ‌ يا ‌ ابا ذر اقرء ‌قد‌ افلح‌ ‌من‌ تزكي‌ و ذكر اسم‌ ربه‌ فصلي‌ بل‌ تؤثرون‌ الحياة الدنيا و الاخرة خير و ابقي‌ ‌ان‌ ‌هذا‌ لفي‌ الصحف‌ الاولي‌ صحف‌ ابراهيم‌ و موسي‌ ... (الحديث‌)».

تنبيه‌: امور مربوطه‌ بدين‌ دو قسم‌ ‌است‌ يك‌ قسم‌ حسن‌ ‌ يا ‌ قبح‌ ذاتي‌ دارد تغيير پذير نيست‌ مثل‌ اعتقاديات‌ و بسياري‌ ‌از‌ اخلاق‌ و صفات‌ حسنه‌ ‌ يا ‌ ملكات‌ قبيحه‌، و بسياري‌ ‌از‌ احكام‌ شرعيه‌ مثل‌ اصل‌ نماز و روزه‌ و جهاد و زكاة و حسن‌ احسان‌ و قبح‌ ظلم‌ و اشباه‌ اينها ‌اينکه‌ نمره‌ قابل‌ نسخ‌ و تغيير نيست‌ و ‌در‌ تمام‌ شرايع‌ بوده‌ و مذكورات‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ آيات‌ شريفه‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ قبيل‌ ‌است‌ لذا ميفرمايد:

إِن‌َّ هذا لَفِي‌ الصُّحُف‌ِ الأُولي‌ و كلمه‌ الصحف‌ جمع‌ محلي‌ بالف‌ و لام‌ ‌است‌ مفيد جميع‌ صحف‌ ميشود ‌که‌ ‌در‌ حديث‌ مذكور فرمود صد و چهار كتاب‌ ‌از‌ صحف‌ آدم‌ و شيث‌ و نوح‌ و ادريس‌ و ابراهيم‌ و موسي‌ و عيسي‌ و ‌غير‌ ‌آنها‌ و اينكه‌ ميفرمايد:

صُحُف‌ِ إِبراهِيم‌َ وَ مُوسي‌ ‌از‌ باب‌ بيان‌ مصداق‌ ‌است‌.

قسم‌ دوم‌ حسن‌ و قبح‌ ‌آن‌ اقتضايي‌ ‌است‌ قابل‌ تغيير ‌است‌ ‌بر‌ حسب‌ زمان‌ و اشخاص‌ و حالات‌ و موارد بسا تغيير ميكند و نسخ‌ شرايع‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ باب‌ ‌است‌. ‌هذا‌ آخر ‌ما اردنا ‌في‌ تفسير تلك‌ السور و نتلوها ‌ان‌ شاء اللّه‌ ‌تعالي‌ بقية السور. و الحمد للّه‌ اولا و آخرا و الصلاة

جلد 18 - صفحه 92

و ‌السلام‌ ‌علي‌ نبينا و آله‌، و اللعن‌ و العذاب‌ ‌علي‌ مخالفيهم‌ و انا العبد الحقير ‌عبد‌ الحسين‌ المدعو بالطيب‌ غفر اللّه‌ ‌له‌ و وفقه‌ لمرضاته‌.

‌سورة‌ الغاشية

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 18)- و سر انجام در پایان سوره می‌فرماید: «این دستورها (که گفته شد

ج5، ص475

منحصر به این کتاب آسمانی نیست، بلکه) در کتب آسمانی پیشین (نیز) آمده است» (ان هذا لفی الصحف الاولی).

نکات آیه

۱ - جاودانگى جهان آخرت و برترى آن بر زندگانى دنیا، در تمام کتاب هاى آسمانى مطرح شده است. (و الأخرة خیر و أبقى . إنّ هذا لفى الصحف الأُولى) «الصحف»، جمع محلى به «ال» و مفید عموم است. تصریح به بعضى از صحف در آیه بعد، تنها بر اهمیت آنها دلالت دارد و عموم را از بین نمى برد.

۲ - پیشینیان، داراى کتاب هاى آسمانى متعدد (الصحف الأُولى) صحیفه (مفرد «صحف»); یعنى، چیزى که در آن کتابت شود (مفردات راغب) و مراد از آن - به قرینه استشهاد قرآن به محتواى آن - کتاب هاى آسمانى است.

۳ - کتاب هاى آسمانى امت هاى گذشته، رستگارى را در گرو تزکیه، یادِ نام خدا و اداى نماز دانسته، از ترجیح زندگانى دنیا بر آخرت نکوهش کرده اند. (قد أفلح ... إنّ هذا لفى الصحف الأُولى) مشارالیه «هذا» مى تواند آیه قبل (و الآخرة خیر و أبقى) باشد و ممکن است آن را اشاره به مفاد آیات «قد أفلح...» به بعد بدانیم. برداشت یاد شده، ناظر به احتمال دوم است.

۴ - تعالیم کتاب هاى آسمانى، همسو و هماهنگ با هم است. (إنّ هذا لفى الصحف الأُولى)

موضوعات مرتبط

  • آخرت: ترجیح آخرت بر دنیا ۱
  • اقوام پیشین: تعالیم کتب آسمانى اقوام پیشین ۳; تعدد کتب آسمانى اقوام پیشین ۲
  • تزکیه: آثار تزکیه ۳
  • دنیا: سرزنش ترجیح دنیا بر آخرت ۳
  • ذکر: آثار ذکر نام خدا ۳
  • رستگارى: عوامل رستگارى ۳
  • زندگى: برترى زندگى اخروى ۱; جاودانگى زندگى اخروى ۱
  • کتب آسمانى: تعالیم کتب آسمانى ۱، ۴; هماهنگى کتب آسمانى ۱، ۴
  • نماز: آثار برپایى نماز ۳

منابع