روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۴۳۳: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۴۳۳ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۴۳۳ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۵۲
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۴، كِتَابُ الْوَصِيَّة
روي الحسن بن محبوب عن مقاتل بن سليمان عن ابي عبد الله ع قال قال رسول الله ص :
من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۴۳۲ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۴۳۴ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۶ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳
حسن بن محبوب از مقاتل بن سليمان، از امام صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: من سرور پيمبرانم، و وصىّ من سرور أوصياء و أوصياى او سروران اوصياءند. آدم عليه السلام از خدا عزّ و جلّ مسألت كرد كه وصىّ شايستهاى براى او قرار دهد، خدا عزّ و جلّ بسوى او وحى فرستاد كه من پيمبران را بوسيله نبوّت گرامى داشتم، سپس از آفريدگانم آفريدهاى را برگزيدم، و برگزيدگانشان را اوصياء ساختم؛ [آدم عليه السلام گفت: پروردگارا پس وصىّ مرا بهترين اوصياء قرار ده] خدا- تعالى ذكره- بسوى او وحى فرستاد كه: اى آدم، شيث را بوصايت انتخاب كن، پس آدم عليه السلام شيث را وصىّ خود ساخت، و او هبة اللَّه بن آدم است، و شيث به پسرش شبان وصيّت كرد، و او پسر نزلة الحوراء است، كه خداى عزّ و جلّ او را از بهشت بر آدم نازل فرمود، پس او را بهمسرى پسرش شيث درآورد، و شبان به محلث و محلث به محوق، و محوق به غميشا وصيّت كرد، و غثميشا به اخنوخ، كه همان ادريس پيمبر بود وصيّت كرد، و ادريس ناحورا وصى خود ساخت، و ناجور بنوح عليه السلام و نوح به سام، و سام به عثامر، و عثامر به برغيثاشا، و برغيثاشا به يافث، و يافث به برّه، و برّه به جفسيه، و جفسيه بعمران، و عمران به ابراهيم خليل، و ابراهيم خليل به پسرش اسماعيل، و اسماعيل به اسحاق، و اسحاق به يعقوب، و يعقوب بيوسف، و يوسف به بثرياء، و بثرياء به شعيب، و شعيب بموسى بن عمران، و موسى بن عمران بيوشع بن نون، و يوشع بن نون بداود «۱» و داود بسليمان عليه السّلام، و سليمان به آصف بن برخيا، و آصف بن برخيا بزكريّا، و زكريّا بعيسى بن مريم عليه السّلام، و عيسى بن مريم بن شمعون بن حمون الصفا، و شمعون به يحيى بن زكريّا «۲»، و يحيى بن زكريّا بمنذر، و منذر به سليمه، و سليمه به برده وصيّت كرد. __________________________________________________
(۱) در تواريخ يوشع بن نون را معاصر با حضرت موسى عليه السلام ذكر كردهاند، و داود عليه السلام نزديك به پانصد سال پس از حضرت موسى عليه السلام بوده است. (۲) يحيى بن زكريا همزمان عيسى عليهما السّلام است و مفسرين گويند آيه يا يَحْيى خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ مراد از كتاب تورات است، و در روايت كافى در كتاب حجة آمده است كه يزيد كناسى از امام باقر عليه السّلام نقل كرده است كه فرمود: كه يحيى قبل از عيسى عليهما السّلام حجّت بوده است.
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: و برده وصايت را بمن سپرد، و من آن را بتو ميسپارم يا على، و تو آن را بوصى خود ميسپارى، و وصيّ تو آن را به اوصياء تو از فرزندانت، يكى پس از ديگرى همى سپارند، تا آنگاه كه ببهترين اهل زمين بعد از او سپرده شود، و هر آينه اين امّت نسبت بتو كفران خواهند كرد، و در باره تو اختلافى شديد بر خواهند انگيخت، كه هر كس در جوّ آن اختلاف با تو استوار بماند بمانند آنست كه در يارى من مقيم مانده، و كسى كه از تو جدا شود جاى او در دوزخ است، و دوزخ منزلگاه كافرانست. و اخبار صحيح با اسناد قوى وارد شده است، دائر بر اينكه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله بفرمان خداى تعالى بعلىّ بن ابى طالب عليه السّلام وصيّت كرد، و علىّ ابن ابى طالب عليه السّلام حسن را بوصايت برگزيد، و حسن وصايت را بحسين، و حسين بعلىّ بن الحسين، و علىّ بن الحسين بمحمّد بن علىّ باقر، و محمّد بن علىّ باقر بجعفر بن محمّد صادق، و جعفر بن محمّد صادق بموسى بن جعفر، و موسى بن جعفر به پسرش علىّ بن موسى الرّضا، و علىّ بن موسى الرّضا به پسرش محمد بن علىّ، و محمد بن علىّ به پسرش علىّ بن محمد، و علىّ بن محمد به پسرش حسن بن علىّ، و حسن بن علىّ به پسرش حجّة اللَّه القائم بالحقّ تفويض فرمود: همان حجّت قائمى كه اگر بيش از يك روز از دنيا نمانده باشد هر آينه خدا آن روز را چندان بدرازا خواهد كشيد كه او خروج كند، و جهان را از عدل و داد پرسازد، بعد از آنكه از جور و ظلم پر شده باشد. درود و رحمت خدا بر او و بر پدران پاكيزه و پاك او باد!