روایت:الکافی جلد ۱ ش ۵۲۱: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۱ ش ۵۲۱ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۱ ش ۵۲۱ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۲
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
الحسين بن محمد بن عامر الاشعري عن معلي بن محمد قال حدثني الحسن بن علي الوشا عن احمد بن عايذ عن ابن اذينه عن بريد العجلي قال :
الکافی جلد ۱ ش ۵۲۰ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۵۲۲ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۱۳۷
بريد عجلى گويد: از امام باقر (ع) تفسير قول خداى عز و جل را (۶۱ سوره نساء): «اطاعت كنيد از خدا و اطاعت كنيد رسول و صاحب الأمرهاى از خود را- بر خود را-» پرسيدم، جوابش اين بود كه (۵۵ سوره نساء): «آيا نگاه نكنى به آن كسانى كه بهرهاى از كتاب به آنها داده شد و (متأسفانه) به جبت و طاغوت مىگروند و مى گويند در باره آن كسانى كه كافرند، اينان راهبرترند از مسلمانان كه ايمان آورند» اين مردم در باره پيشوايان ضلالت و دلالان دوزخ مىگويند كه راهبترند از خاندان محمد (ص)، «آنهايند كسانى كه خداوند لعنتشان كرده و هر كه را خدا لعنت كرد ديگر يارى برايش نيابى، يا بلكه آنها بهرهاى از ملك ندارند»- مقصود امامت و خلافت است- «در اين گاه نقيرى به مردم ندهند» ما هستيم مردمى كه خداوند محبوب دانسته و نقير نقطهاى است كه ميان هسته خرما است «يا بلكه به مردم حسد برند نسبت بدان چه خدا از فضل خود به آنها داده» ما هستيم مردمى كه به ما حسد برند نسبت به آن مقام امامتى كه خدا به ما داده و به همه مردم ديگر نداده، (۵۷ سوره نساء): «محققاً به خاندان ابراهيم (ع) كتاب و حكمت داديم و به آنها ملك بزرگى ارزانى داشتيم» مىفرمايد: از اين خاندان رسولان و پيغمبران و امامان مقرر نموديم، چطور از خاندان ابراهيم به اين حقيقت اعتراف دارند و در خاندان محمد (ص) منكر آنند؟ «برخى بدان ايمان آرد و برخى ديگر از آن رو برگرداند، دوزخ براى آتش گرفتن آنها بس است (۵۸) به راستى آن كسانى كه به آيات ما كافر شدند در آينده آنها را در آتشى اندازيم كه هر آن گاه پوستشان سخت و آخته شد پوست ديگر به آنها بدهيم تا خوب مزه عذاب را بچشند، براى آنكه خداوند عزيز و حكيم است».
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۲۹۳
بريد عجلى گويد: از امام باقر عليه السلام راجع بقول خداى عز و جل (۶۱ سوره ۴) «اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيغمبر و واليان امر را» پرسيدم، جواب حضرت اين بود كه (۵۵ سوره ۴) «مگر آن كسان را كه از كتاب آسمانى بهرهاى بايشان دادهاند نمىبينى كه به بت و طغيانگر گروند و در باره كافران گويند: اين گروه از مؤمنان هدايت يافتهترند» يعنى اين مردم در باره پيشوايان گمراهى و رهبران بدوزخ ميگويند: آنها از آل محمد صلّى اللَّه عليه و آله هدايت يافتهترند، «ايشان همان كسانند كه خدا لعنتشان كرده و هر كه را خدا لعنت كند هرگز ياورى براى او نخواهى يافت. مگر آنها را از ملك بهرهاى هست؟» يعنى ملك امامت و خلافت «كه در آن صورت نقيرى هم بمردم ندهند» ما هستيم آن مردمى كه خدا قصد كرده و نقير نقطه ميان هسته خرماست (و مقصود بيان كمال بخل و خست ايشانست كه اگر بمقام سلطنت هم ميرسيدند، قسمتى از هسته خرما را از ما مضايقه ميكردند، تا چه رسد بچيز شريفتر و گرانبهاتر).
«و يا بمردم نسبت بآنچه خدا از كرم خويش بآنها داده حسد ميبرند» ما هستيم آن مردم حسد برده شده، براى منصب امامتى كه خدا بما داده و بهيچ كس ديگر نداده «حقا كه ما خاندان ابراهيم را كتاب و حكمت و ملك بزرگى داديم» يعنى پيغمبران و رسولان و امامان را، از آل ابراهيم قرار داديم، پس چگونه اين مردم اين مقام را نسبت بآل ابراهيم عليه السلام اعتراف دارند و در باره آل محمد صلّى اللَّه عليه و آله منكر ميشوند (بنا بر اين مقصود از واليان امر كه پرسيدى آل محمد صلّى اللَّه عليه و آله است). «برخى بآن گرويدند و برخى روى گردان شدند و جهنم براى ايشان افروخته آتشى است كافى، كسانى كه آيههاى ما را انكار كردهاند، بزودى بآتشى درونشان كنيم كه هر وقت پوستهايشان بسوزد، پوستهاى ديگرشان دهيم تا عذاب را خوب بچشند، همانا خدا نيرومند و فرزانه است».
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۶۶۹
حسين بن محمد بن عامر اشعرى، از مُعلّى بن محمد روايت كرده است كه گفت: حديث كرد مرا حسن بن على وشّاء، از احمد بن عائذ، از ابن اذَينه، از بُريد عِجلى كه گفت: از امام محمد باقر عليه السلام سؤال كردم از تفسير قول خداى عزّوجلّ: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» «۱». پس جواب آن حضرت از سؤال من، اين آيه بود كه: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا»، يعنى: «آيا نمىنگرى به سوى كسانى كه داده شدهاند بهرهاى از كتاب (يعنى قرآن، چنانچه بيايد) ايمان مىآورند به دو بت قريش، كه جبت و طاغوتاند، و مىگويند براى آنان كه كافر شدند (يعنى در باب ايشان مىگويند در حال غيبت، چنانچه گويا در نزد ايشان حاضرند) كه اين گروه كفّار، راه ايشان راستتر است از راه آنان كه ايمان آوردهاند». و حضرت فرمود كه: «مىگويند براى پيشوايان گمراهى و خوانندگان مردم به سوى آتش جهنّم، كه اين گروه، راه يافتهتراند از آل محمد و راه ايشان راستتر است از راه ايشان. «أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ مَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيراً* أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ»، يعنى: اين گروه معاندين، آنانند كه خدا ايشان را لعنت فرموده و از رحمت خود دور ساخته، و هر كه را خدا لعنت كند و براند، پس نمىيابى او را يارى دهندهاى كه او را يارى دهد، بلكه آيا ايشان راست بهرهاى از پادشاهى». و حضرت فرمود: «يعنى امامت و خلافت».
«فَإِذاً لا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيراً»، يعنى: «پس آن هنگام كه بهرهاى از آن داشته باشد، نمىدهند مردمان را آن مقدار كوى» «۲» (كه بر پشت دانه خرما است، به شكل ناوه) «۳». و حضرت فرمود كه: «ماييم مردمان، كه خدا قصد فرموده». «أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» حضرت فرمود: «ماييم ناس و مردمان، كه مردم بر ما حسد بردهاند بر آنچه خدا به ما عطا فرموده از امامت؛ نه همه خلق خدا». «فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً» حضرت فرمود كه: «مىفرمايد از ايشان رسولان و پيغمبران و امامان قرار داديم. پس چگونه به آن اقرار مىكنند در اولاد ابراهيم و آن را در آل محمد انكار مىكنند؟ «فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ كَفى بِجَهَنَّمَ سَعِيراً* إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِنا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ ناراً كُلَّما نَضِجَتْ
__________________________________________________
(۱). نساء، ۵۹. (۲). غلاف نازك روى هسته خرما. (۳). و نقير، نقطهاى است در ميان استخوان خرما. و بعضى احتمال دادهاند كه مراد از نقطه، همان كو باشد. (مترجم)
جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذابَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَزِيزاً حَكِيماً» «۱»، يعنى: پس از جمله ايشان كسى هست كه به آن ايمان آورده و از ايشان كسى هست كه از آن اعراض كرده و ايمان نياورده و كافى است جهنّم، آتشى افروخته، براى اعراضكنندگان. به درستى كه آنان كه كافر شدند به آيات ما، زود باشد كه در آوريم ايشان را در آتشى بزرگ (كه آتش دوزخ است) در هر زمان كه پخته شود پوستهاى ايشان، يا بسوزد، بدل كنيم ايشان را پوستهايى غير از آنها (يعنى پوستى چند را غير از پوستهايى كه پخته و سوختهاند به ايشان دهيم بر صورت ديگر) تا بچشند عذاب را پى در پى. به درستى كه خدا غالب و داناست به عقوبت اهل جهنّم، بر وجه حكمت» (و كسى او را بر تعذيب ايشان منع نمىتواند نمود). __________________________________________________
(۱). نساء، ۵۱- ۵۶.