القمر ١٨: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link73 | آيات ۹ - ۴۲، سوره قمر]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link73 | آيات ۹ - ۴۲، سوره قمر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link74 | وجه تكرار تكذيب در آيه : ((كذبت قلبهم قوم نوح فكذبوا عبدنا...))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link74 | وجه تكرار تكذيب در آيه : ((كذبت قلبهم قوم نوح فكذبوا عبدنا...))]] | ||
خط ۵۰: | خط ۵۱: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link95 | (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته )]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link95 | (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته )]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۲#link17 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۲#link17 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18» | |||
قوم عاد (پيامبر خود را) تكذيب كردند، پس عذاب و هشدار من چگونه بود؟ | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18» | |||
قصه 2: قوم عاد. | |||
كَذَّبَتْ عادٌ: تكذيب كردند قوم عاد حضرت هود عليه السّلام را، فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ: پس چگونه بود عذاب من ايشان را به باد صرصر و ترسانيدن من ايشان را از عذاب به لسان پيغمبرشان، يا ترسانيدن من به استيصال ايشان جماعتى را كه بعد از ايشان بودند. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ «11» وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ «12» وَ حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ «13» تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ «14» وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «15» | |||
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «16» وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «17» كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19» تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20» | |||
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «21» | |||
ترجمه | |||
پس گشوديم درهاى آسمان را بآبى سخت ريزنده | |||
و روان كرديم | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 101 | |||
از زمين چشمههائى پس بهم پيوست آب بر نهجى كه بتحقيق مقدّر شده بود | |||
و برداشتيم او را بر كشتى داراى تختههاى پهناور و ميخها | |||
روان ميبود با توجّهات مخصوصه ما براى پاداش دادن بكسيكه انكار نبوت او شده بود | |||
و بتحقيق باقى گذاشتيم آنرا نشانهئى پس آيا هست پند گيرندهئى | |||
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم | |||
و بتحقيق آسان گردانديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرندهئى هست | |||
تكذيب كردند قوم عاد پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم | |||
همانا ما فرستاديم بر آنها بادى بسيار سرد در روز شومى بادوام در شئامت | |||
كه بر ميكند مردم را گوئى آنها بنهاى درخت خرماى كنده از جاى خود بودند | |||
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم. | |||
تفسير | |||
خداوند دعاى حضرت نوح را باجابت رسانيد و ابواب رحمت آسمانى خود را براى قوم او بعذاب گشود و بارانى بر آنها باريدن گرفت كه محدود و معدود نبود آبى بود كه از آسمان بشدّت پى در پى ميريخت و قطع نميشد و زمين را يكپارچه چشمهها قرار داد كه از همه جاى آن آب ميجوشيد و جارى ميشد گويا خواسته است بفرمايد و منفجر نموديم از زمين چشمههائى و براى مبالغه فرموده و شكافتيم زمين را كه چشمههائى باشد پس تلاقى كردند و بهم پيوستند آب آسمان و زمين و اينكه مائان نفرموده بملاحظه آنست كه ماء اسم جنس است و احتياج به تثنيه و جمع ندارد و اين التقاء و تلاقى برحسب امر الهى و تقدير خدا بود كه آب زمين را فرا گيرد و كفّار بكيفر اعمالشان برسند و حمل فرمود خداوند حضرت نوح و پيروان او را بر كشتى مستحكمى داراى تختههاى قطور و ميخها كه قبلا تهيه شده بود و جارى ميشد در آن بحر موّاج محيط با توجّهات و عنايات الهيّه بحفظ آن يا در مرئى و منظر او و ملائكهئى كه نگهبان و نگهدار آن بودند براى پاداش دادن بحضرت نوح كه قوم او انكار نبوت و كفران نعمت وجود او را نموده بودند و انتقام كشيدن از آنها و خداوند قصه آنرا باقى گذارد در تاريخ و ذكر فرمود در قرآن تا دليل بر قدرت خداوند و موجب عبرت خلق گردد ولى افسوس كه جاى پرسش است و بايد گفته شود آيا متذكّر و معتبرى هست كه تذكر پيدا كند و عبرت گيرد پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او و حال معذبين اگر | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 102 | |||
نذر اسم مصدر باشد و اگر جمع نذير باشد يعنى پس چگونه بودند بيم دهندگان من كه پيغمبران يا آيات منذرات بودند و خداوند قرآن مجيد را باقسام مواعظ و عبر و بانواع قصص و حكايات امم ماضيه آراسته و از آنها بعبارات مختلفه متعدده تعبير فرموده و براهين عقليّه مشكله را به بيانات ساده گوناگون چنان سهل و آسان فرموده كه هر كس بقدر فهم و استعداد خود آنرا درك و از آن بهرهبردارى ميكند و در دنياى متمدن امروز بألحان مختلفه با كمال سهولت قرائت ميشود و ساير كتب سماوى نميشود ولى افسوس كه جاى پرسش است كه آيا هيچ متّعظ متنبّهى هست كه در آن نظر كند و بآن اتّعاظ و تنبّه حاصل نمايد و مدّكر در اصل مذتكر بوده تاء باب افتعال قلب بدال و در ذال ادغام شده بعد از قلب آن بدال كه تجويز شده است و معلوم است كه سؤال اول از تذكر بآيات و وقايع خارجى است كه در تواريخ هم ذكر شده و سؤال اخير از تذكر بمعارف و مواعظ قرآن است و همچنين تكذيب نمودند قوم عاد پيغمبر خودشان هود عليه السّلام را كه قصه آن مكرّر ذكر شده پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او آن قوم را يا آيات منذرات او راجع بآنها و عذاب آنها بنحو اجمال آن بود كه خداوند باد تند بسيار سردى را بر آنها مسلّط فرمود در روز چهارشنبه كه تا چهارشنبه ديگر استمرار داشت و آنها را از زمين ميكند و بكوه و صحرا پرتاب مينمود با آنكه در حفرهها مخفى شده بودند و گفتهاند سرهاى آنها را باد ميپراند و تنههاشان بر زمين قرار ميگرفت مانند تنههاى درخت خرما كه بزمين افتاده باشد با آنكه سر آنها را بريده باشند پس چگونه بود اى كفّار مكّه عذاب خدا و بيم دادن او يا بيمدهندگان او و شمهئى از اين قصه در سوره هود و اعراف گذشت و صرصر مضاعف صر است چنانچه كبكب مضاعف كب است و تكرار ظاهرا براى مزيد تهويل و تخويف است و گفتهاند اول راجع بعذاب دنيا بود و دوم راجع بعذاب آخرت است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
كَذَّبَت عادٌ فَكَيفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18» | |||
تكذيب كردند عاد حضرت هود را و در اثر تكذيب پس چگونه بوده عذاب من و انذارها. | |||
كَذَّبَت عادٌ قوم عاد که با چه قدرتها و ثروتها بودند که ميفرمايد: أَ لَم تَرَ كَيفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ إِرَمَ ذاتِ العِمادِ الَّتِي لَم يُخلَق مِثلُها فِي البِلادِ فجر آيه 5 الي 7 که گفتند عمرهاي طولاني داشتند و اجسام قويّه و عمارات مرتفعه عاليه. | |||
فَكَيفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ سپس بيان ميفرمايد چگونگي عذاب آنها را. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 18)- سرنوشت قوم عاد! قوم دیگری که سرگذشت آنها در این سوره به دنبال سرگذشت فشرده قوم نوح آمده، «قوم عاد» است، که قرآن به عنوان هشداری به کافران و مجرمان بطور فشرده به آن اشاره کرده، میگوید: «قوم عاد (نیز پیامبر خود را) تکذیب کردند» (کَذَّبَتْ عادٌ). | |||
هر قدر پیامبر آنها، هود بر تبلیغات خود میافزود، و از راههای مختلف برای بیدار ساختن آنها تلاش میکرد، آنها بر خیره سری و لجاجت خود میافزودند، | |||
ج5، ص33 | |||
و غرور ناشی از ثروت و امکانات مادی و غفلت ناشی از غرق بودن در شهوات، گوش شنوا و چشم بینا را از آنها گرفته بود. | |||
سر انجام خداوند آنها را با عذاب دردناکی مجازات کرد، لذا در دنباله آیه بصورت سر بسته میفرماید: بنگرید «عذاب و انذارهای من چگونه بود»؟ (فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۲۹
ترجمه
القمر ١٧ | آیه ١٨ | القمر ١٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عَادٌ»: (نگا: هود / ). «نُذُرِی»: (نگا: قمر / ).
تفسیر
- آيات ۹ - ۴۲، سوره قمر
- وجه تكرار تكذيب در آيه : ((كذبت قلبهم قوم نوح فكذبوا عبدنا...))
- بيان چگونگى و فور آب بر سراسر زمين پس از نفرين نوح عليه السلام
- توضيحى درباره اين كه راجع به كشتى نوح (عليه السلام ) فرمود: ((و لقد تركناهاآية ...))
- معناى ((ذكر)) و مقصود از تيسير قرآن براى آن ذكر
- بيان كيفيت عذاب قوم عاد
- ۱ سعادت و نحوست ايام (از نظر عقل ، قرآن و سنت )
- سعادت و نحوست در آيات قرآن كريم
- سعادت و نحوست در احاديث و روايات
- نمونه اى از احاديث ائمه اطهار عليه السلام كه دلالت بر عدم نحوست ذاتى زمان مى كند
- رواج عقيده به سعادت و نحوست ايام در بين اهل سنت وحمل روايات وارده از طرق شيعه در اين باره بر تقيه
- ۲ سعادت و نحوست كواكب (از نظر عقل و شرع )
- اقوال منجمين درباره ارتباط كواكب با حوادث زمينى
- اقسام رواياتى كه در اين باره وارد شده اند
- حمل آن دسته روايات كه بر سعد و نحس بودن بعضى كواكب دلالت دارند بر تقيه ووجوهى ديگر در اين باره
- ۳ تفال خوب و بد
- بيان اينكه تاءثير تفال و تطير مربوط به حالت نفسانى كسى است كهتفال و تطير مى كند
- نهى از فال بد زدن و توصيه توكل بر خدا در موارد تطير
- بحث از ساير امورى كه در نظر عامه مردم شوم و نحس است
- مقصود از تكذيب قوم ثمود به ((نذر))
- ناقه صالح و آزمايش الهى قوم ثمود
- سرگذشت قوم لوط عذابى كه دامنگيرشان شد
- (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18»
قوم عاد (پيامبر خود را) تكذيب كردند، پس عذاب و هشدار من چگونه بود؟
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18»
قصه 2: قوم عاد.
كَذَّبَتْ عادٌ: تكذيب كردند قوم عاد حضرت هود عليه السّلام را، فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ: پس چگونه بود عذاب من ايشان را به باد صرصر و ترسانيدن من ايشان را از عذاب به لسان پيغمبرشان، يا ترسانيدن من به استيصال ايشان جماعتى را كه بعد از ايشان بودند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ «11» وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ «12» وَ حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ «13» تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ «14» وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «15»
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «16» وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «17» كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19» تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20»
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «21»
ترجمه
پس گشوديم درهاى آسمان را بآبى سخت ريزنده
و روان كرديم
جلد 5 صفحه 101
از زمين چشمههائى پس بهم پيوست آب بر نهجى كه بتحقيق مقدّر شده بود
و برداشتيم او را بر كشتى داراى تختههاى پهناور و ميخها
روان ميبود با توجّهات مخصوصه ما براى پاداش دادن بكسيكه انكار نبوت او شده بود
و بتحقيق باقى گذاشتيم آنرا نشانهئى پس آيا هست پند گيرندهئى
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم
و بتحقيق آسان گردانديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرندهئى هست
تكذيب كردند قوم عاد پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم
همانا ما فرستاديم بر آنها بادى بسيار سرد در روز شومى بادوام در شئامت
كه بر ميكند مردم را گوئى آنها بنهاى درخت خرماى كنده از جاى خود بودند
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم.
تفسير
خداوند دعاى حضرت نوح را باجابت رسانيد و ابواب رحمت آسمانى خود را براى قوم او بعذاب گشود و بارانى بر آنها باريدن گرفت كه محدود و معدود نبود آبى بود كه از آسمان بشدّت پى در پى ميريخت و قطع نميشد و زمين را يكپارچه چشمهها قرار داد كه از همه جاى آن آب ميجوشيد و جارى ميشد گويا خواسته است بفرمايد و منفجر نموديم از زمين چشمههائى و براى مبالغه فرموده و شكافتيم زمين را كه چشمههائى باشد پس تلاقى كردند و بهم پيوستند آب آسمان و زمين و اينكه مائان نفرموده بملاحظه آنست كه ماء اسم جنس است و احتياج به تثنيه و جمع ندارد و اين التقاء و تلاقى برحسب امر الهى و تقدير خدا بود كه آب زمين را فرا گيرد و كفّار بكيفر اعمالشان برسند و حمل فرمود خداوند حضرت نوح و پيروان او را بر كشتى مستحكمى داراى تختههاى قطور و ميخها كه قبلا تهيه شده بود و جارى ميشد در آن بحر موّاج محيط با توجّهات و عنايات الهيّه بحفظ آن يا در مرئى و منظر او و ملائكهئى كه نگهبان و نگهدار آن بودند براى پاداش دادن بحضرت نوح كه قوم او انكار نبوت و كفران نعمت وجود او را نموده بودند و انتقام كشيدن از آنها و خداوند قصه آنرا باقى گذارد در تاريخ و ذكر فرمود در قرآن تا دليل بر قدرت خداوند و موجب عبرت خلق گردد ولى افسوس كه جاى پرسش است و بايد گفته شود آيا متذكّر و معتبرى هست كه تذكر پيدا كند و عبرت گيرد پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او و حال معذبين اگر
جلد 5 صفحه 102
نذر اسم مصدر باشد و اگر جمع نذير باشد يعنى پس چگونه بودند بيم دهندگان من كه پيغمبران يا آيات منذرات بودند و خداوند قرآن مجيد را باقسام مواعظ و عبر و بانواع قصص و حكايات امم ماضيه آراسته و از آنها بعبارات مختلفه متعدده تعبير فرموده و براهين عقليّه مشكله را به بيانات ساده گوناگون چنان سهل و آسان فرموده كه هر كس بقدر فهم و استعداد خود آنرا درك و از آن بهرهبردارى ميكند و در دنياى متمدن امروز بألحان مختلفه با كمال سهولت قرائت ميشود و ساير كتب سماوى نميشود ولى افسوس كه جاى پرسش است كه آيا هيچ متّعظ متنبّهى هست كه در آن نظر كند و بآن اتّعاظ و تنبّه حاصل نمايد و مدّكر در اصل مذتكر بوده تاء باب افتعال قلب بدال و در ذال ادغام شده بعد از قلب آن بدال كه تجويز شده است و معلوم است كه سؤال اول از تذكر بآيات و وقايع خارجى است كه در تواريخ هم ذكر شده و سؤال اخير از تذكر بمعارف و مواعظ قرآن است و همچنين تكذيب نمودند قوم عاد پيغمبر خودشان هود عليه السّلام را كه قصه آن مكرّر ذكر شده پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او آن قوم را يا آيات منذرات او راجع بآنها و عذاب آنها بنحو اجمال آن بود كه خداوند باد تند بسيار سردى را بر آنها مسلّط فرمود در روز چهارشنبه كه تا چهارشنبه ديگر استمرار داشت و آنها را از زمين ميكند و بكوه و صحرا پرتاب مينمود با آنكه در حفرهها مخفى شده بودند و گفتهاند سرهاى آنها را باد ميپراند و تنههاشان بر زمين قرار ميگرفت مانند تنههاى درخت خرما كه بزمين افتاده باشد با آنكه سر آنها را بريده باشند پس چگونه بود اى كفّار مكّه عذاب خدا و بيم دادن او يا بيمدهندگان او و شمهئى از اين قصه در سوره هود و اعراف گذشت و صرصر مضاعف صر است چنانچه كبكب مضاعف كب است و تكرار ظاهرا براى مزيد تهويل و تخويف است و گفتهاند اول راجع بعذاب دنيا بود و دوم راجع بعذاب آخرت است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
كَذَّبَت عادٌ فَكَيفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18»
تكذيب كردند عاد حضرت هود را و در اثر تكذيب پس چگونه بوده عذاب من و انذارها.
كَذَّبَت عادٌ قوم عاد که با چه قدرتها و ثروتها بودند که ميفرمايد: أَ لَم تَرَ كَيفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ إِرَمَ ذاتِ العِمادِ الَّتِي لَم يُخلَق مِثلُها فِي البِلادِ فجر آيه 5 الي 7 که گفتند عمرهاي طولاني داشتند و اجسام قويّه و عمارات مرتفعه عاليه.
فَكَيفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ سپس بيان ميفرمايد چگونگي عذاب آنها را.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 18)- سرنوشت قوم عاد! قوم دیگری که سرگذشت آنها در این سوره به دنبال سرگذشت فشرده قوم نوح آمده، «قوم عاد» است، که قرآن به عنوان هشداری به کافران و مجرمان بطور فشرده به آن اشاره کرده، میگوید: «قوم عاد (نیز پیامبر خود را) تکذیب کردند» (کَذَّبَتْ عادٌ).
هر قدر پیامبر آنها، هود بر تبلیغات خود میافزود، و از راههای مختلف برای بیدار ساختن آنها تلاش میکرد، آنها بر خیره سری و لجاجت خود میافزودند،
ج5، ص33
و غرور ناشی از ثروت و امکانات مادی و غفلت ناشی از غرق بودن در شهوات، گوش شنوا و چشم بینا را از آنها گرفته بود.
سر انجام خداوند آنها را با عذاب دردناکی مجازات کرد، لذا در دنباله آیه بصورت سر بسته میفرماید: بنگرید «عذاب و انذارهای من چگونه بود»؟ (فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ).
نکات آیه
۱ - قوم عاد، از جمله ملت هاى حق ستیز و تکذیب گر پیامبران (کذّبت عاد)
۲ - عبرت نگرفتن قوم عاد، از سرگذشت هلاکت بار قوم نوح(ع) (کذّبت قبلهم قوم نوح ... فهل من مدّکر . کذّبت عاد) با توجه به این که مؤخّر آمدن ذکر قوم عاد، دلیل تقدم تاریخى قوم نوح بر آنان مى باشد; تکذیب انبیا از سوى آنان، نشان مى دهد که آن قوم از سرگذشت قوم نوح عبرت نگرفته بودند.
۳ - ترغیب مردم از سوى خداوند، براى تأمل در سرنوشت هلاکت بار قوم عاد (کذّبت عاد فکیف کان عذابى و نذر)
۴ - قوم عاد، گرفتار عذاب الهى، در پى درس نگرفتن از انذارهاى مکرر پیامبر خویش (کذّبت عاد فکیف کان عذابى و نذر)
۵ - اندیشه در تاریخ پیامبران و امت هاى پیشین، راه گشاى انسان در فهم حقانیت هشدارهاى خداوند (فکیف کان عذابى و نذر)
۶ - عذاب الهى در مورد قوم عاد، پس از انذارهاى مکرر و اتمام حجت بر آنان بود. (فکیف کان عذابى و نذر) عطف «نذر» بر «عذابى»، ممکن است بیانگر این معنا باشد که عذاب الهى در حق کافران، بدون انذارهاى مکرر و تمام شدن حجت بر آنان نبوده است.
موضوعات مرتبط
- اتمام حجت: آثار اتمام حجت ۶
- انبیا: مکذبان انبیا ۱
- انذار: آثار انذار ۶
- تفکر: آثار تفکر در تاریخ اقوام پیشین ۵; آثار تفکر در تاریخ انبیا ۵; تشویق به تفکر ۳; تفکر در فرجام قوم عاد ۳
- خدا: اتمام حجت خدا ۶; تشویقهاى خدا ۳; زمینه فهم حقانیت انذارهاى خدا ۵; قانونمندى عذابهاى خدا ۶
- عذاب: اهل عذاب ۴
- قوم عاد: آثار عبرت ناپذیرى قوم عاد ۴; اتمام حجت بر قوم عاد ۶; انذار قوم عاد ۶; تاریخ قوم عاد ۱، ۲، ۶; تکذیبگرى قوم عاد ۱; حق ستیزى قوم عاد ۱; زمینه عذاب قوم عاد ۴; عبرت ناپذیرى قوم عاد ۲; عذاب قوم عاد ۶; قوم عاد و هلاکت قوم نوح ۲; هلاکت قوم عاد ۳
- هود(ع): انذارهاى هود(ع) ۴