الصافات ٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۱: خط ۳۱:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link115 | آيات ۱ -۱۱ سوره صافات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link115 | آيات ۱ -۱۱ سوره صافات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link116 | وجوه مختلف درباره مراد از سه طايفه : صافات ، زاجرات و تاليات كه خداوند بدانهاسوگند ياد كرده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link116 | وجوه مختلف درباره مراد از سه طايفه : صافات ، زاجرات و تاليات كه خداوند بدانهاسوگند ياد كرده است]]
خط ۴۰: خط ۴۱:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link122 | چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link122 | چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۳#link2 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۳#link2 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
«4» إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ «5» رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ‌
بى شك كه معبود شما يكتاست. پروردگار آسمان‌ها و زمين و آن چه ميان آن دو است و پروردگار مشرق‌ها (و مغرب‌ها).
===نکته ها===
اين سوره با سه سوگند خداوند آغاز شده است. گرچه خداوند نيازى به سوگند ندارد و مؤمنان بدون سوگند سخن او را مى‌پذيرند، امّا سوگند، نشانه اهميّت و عظمت مورد سوگند و توجّه دادن به آن است. لذا خداوند به امور مختلف سوگند خورده است.
مراد از «صافّات»، «زاجرات» و «تاليات»، فرشتگانى هستند كه در صفوفى منظم اوامر الهى را اجرا مى‌كنند، مردم را از وسوسه باز مى‌دارند و پيوسته به ياد خدا هستند. البتّه گروهى گفته‌اند: مراد، رزمندگانى هستند كه در صف‌هاى منظم از حريم حقّ دفاع مى‌كنند و
جلد 8 - صفحه 15
با تلاوت آيات الهى و ياد خدا روحيه و نيرو مى‌گيرند.
كلمه «زاجرات» هم مى‌تواند از «زجر» به معناى باز داشتن باشد كه مراد باز داشتن از وسوسه‌ها و گناهان است و هم مى‌تواند از «زجره» به معناى فرياد باشد، يعنى سوگند به فريادگران تاريخ.
===پیام ها===
1- در زندگى، به نظم‌هاى هدفدار ارج نهيم. (در دو سوره «صافّات» و «صف»، سخن از نظم وانضباط است وبه آن سوگند ياد شده است.) «وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا»
2- نظم، وحدت، قدرت، همفكرى و همكارى كه در صف متجلّى است، از نشانه‌هاى كارگزاران الهى است. «وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا»
3- وجود عوامل بازدارنده از گناه و ناهى از منكر، در جامعه لازم است.
«فَالزَّاجِراتِ زَجْراً»
4- انرژى گرفتن از ياد خدا از طريق تلاوت قرآن‌ «فَالتَّالِياتِ ذِكْراً» و دفاع از حريم حقّ‌ «فَالزَّاجِراتِ» همراه با نظم و آماده باش، «وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا» ضرورت يك نظام الهى است.
5- انجام هر كارى بايد با كيفيّتى عالى همراه باشد. بهترين نظم، «صَفًّا» بهترين قدرت، «زَجْراً» و بهترين ياد خدا. «ذِكْراً»
6- شعار توحيد را هم محكم بگوييم، هم زيبا و هم قبل از هر چيز ديگر. (در اين آيات ابتدا سوگند با آهنگ زيبايى مطرح شده و سپس:) «إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ»
7- براى هر چيزى سوگند ياد نكنيم. (معمولًا سوگندهاى قرآن براى مسائل اساسى و مهم مانند مبدأ و معاد است)
در سوره‌ى ذاريات بعد از چند سوگند مى‌فرمايد: «إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ» «1» قطعاً آنچه وعده داده شده‌ايد محقّق شدنى است.
در سوره مرسلات نيز پس از چند سوگند، سخن از قيامت است آنجا كه‌
----
«1». ذاريات، 5.
جلد 8 - صفحه 16
مى‌فرمايد: «إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ» «1»
و در اين جا بعد از چند سوگند، سخن از توحيد است و مى‌فرمايد: «إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ» (آرى در برابر كسانى كه به شدّت پايبند شرك هستند بايد سوگندهاى پى در پى ياد كرد).
8- مشركان ميان الوهيّت و ربوبيّت خداوند تفاوت قائل بودند، لذا اين آيه بر يكى بودن اين دو تأكيد مى‌كند. «إِلهَكُمْ لَواحِدٌ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
9- همه‌ى هستى تحت تربيت و رشد الهى است. «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
10- براى هر چيزى ربّى نپنداريد، زيرا كه پروردگار همه‌ى هستى يكى بيش نيست. «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
11- از نشانه‌ها و دلايل توحيد، هماهنگى ميان زمين و آسمان و ديگر مخلوقات جهان هستى است. إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌ ...
12- زمين، كروى شكل است. (كلمه‌ى «مشارق» و تفاوت در طلوع و غروب‌ها، نشانه‌ى كروى بودن زمين است)
13- خورشيد و نور آن، نقش مؤثرى در زندگى انسان دارد. (با آنكه خورشيد جزو آسمان‌هاست و در «رَبُّ السَّماواتِ» نهفته است، ولى نام بردن اختصاصى از مشارق، نشانه اهميّت ويژه طلوع خورشيد است). «وَ رَبُّ الْمَشارِقِ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ «5»
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌: پروردگار آسمانها و زمينها، وَ ما بَيْنَهُما: و آنچه ما بين آسمانها و زمينها است از اصناف مخلوقات و انواع موجودات، وَ رَبُّ الْمَشارِقِ‌: و پروردگار مشرقهاى كواكب يا موضع آفتاب، و آن در هر سال سيصد و شصت مشرق است در هر روز از ايام سال از مشرقى طلوع كند. و چون اختلاف مغارب به اختلاف مشارق است لذا اكتفا به آن فرمود. و شكى نيست كه انتظام اين امور بروجه اكمل با امكان غير آن، دليل صريحى است بر وجود صانع حكيم.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا «1» فَالزَّاجِراتِ زَجْراً «2» فَالتَّالِياتِ ذِكْراً «3» إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ «4»
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ «5» إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ «6» وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ «7» لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى‌ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ «8» دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ «9»
إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ «10»
ترجمه‌
قسم به صف‌زدگان صف زدنى‌
پس برانندگان راندنى‌
پس بخوانندگان كتاب براى تذكّر
همانا خداى شما يكى است‌
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است و پروردگار مشرقها
همانا ما آراستيم آسمان نزديكتر را به آرايشى كه ستاره‌ها است‌
و براى نگهدارى از هر شيطان سركش‌
نميتوانند گوش فرا دارند بسوى گروه بالاتر و انداخته ميشوند از هر سوئى‌
براى راندن قهرى و براى آنها عذابى است دائم‌
مگر آنكه بربايد ربودنى پس از پى درآيد او را شعله فروزانى.
تفسير
خداوند متعال قسم ياد نموده است براى تأكيد كلام و تسجيل مرام در مقابل اهل شرك بعد از اثبات توحيد بادلّه قطعيه سابقه بذوات مقدّسه انبياء و اولياء و ملائكه كه صف‌زنندگانند براى عبادت و اطاعت خدا و كسانيكه منع و زجر نمودند مردم را از گناه و معصيت او و آنانكه تلاوت نمودند كتاب خدايرا براى تذكّر چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه خدا و معبود حقيقى شما يك ذات بسيط مستجمع صفات كمال است كه پروردگار و خالق آسمانها و زمين و موجودات آن دو و ميان آن دو است و موجد مشارق و مغارب ستاره‌ها و آفتاب است چون هر يك از
----
جلد 4 صفحه 424
سيّارات مشرق و مغربى دارند و آفتاب در ايّام سال هر روز از مشرقى طلوع و در مغربى غروب مينمايد كه با روز قبل خود تفاوت دارد و لذا روز بلند و كوتاه ميشود و اينكه بذكر مشارق اكتفا شده براى آنستكه مغربها بحسب مشرقها تفاوت پيدا ميكنند و ايجاد روشنى و اشراق براى اثبات قدرت و اظهار نعمت ابلغ و انسب است و خدا از جهت فوق مقدارى از فضا را كه نزديكتر است بزمين و مشاهده ميشود اجرام در آن زينت داده است بوجود اجسام روشنى كه از آنها تعبير بكوكب و ستاره ميشود و اينها سه نوعند ثوابت كه متحرّك نيستند يا حركت كمى دارند كه محسوس نيست و سيّارات كه دائما در حركتند و هر يك فلك مستقلّى با مدار مخصوصى دارند كه بايد در آن سير نمايند و شهب ثواقب كه اجرام درخشانى هستند مأمور براندن شياطين از آسمان وقتى كه آنها بآسمان صعود نمايند براى استراق سمع از كلام ملائكه فورا بفرمان خدا اين ستاره‌ها كه شعله‌هاى فروزانى هستند و گفته شده اجزاء دهنيّه‌ئى هستند كه با بخارات زمين بالا ميروند از جاى خود حركت نموده مانند تيرى كه از كمان بيرون آيد بجانب آنها پرتاب ميشوند و آنها را محترق يا مطرود ميگردانند و اين عمل در آسمان غالبا محسوس ميشود پس ستاره‌ها علاوه بر فوائد و آثار بيشمارى كه در نظام عالم دارند دو ثمر محسوس هم از آنها جالب نظر است يكى زينت آسمان بطوريكه در شب بهترين مناظر است نهايت آنكه چون مكرّر ديده شده بنظر چندان جلوه نميكند ديگر حفظ آن است از مراوده شياطين متمرّد خبيث و استماع كلام ملائكه كه كارفرمايان در اوضاع عالم بدستور الهى ميباشند مگر گاهيكه استراق سمعى براى آنها حاصل شود و شهاب ثاقب شخص مسترق را نسوزاند و او فرار كند و بزمين برسد و بعضى از اخبار سماوى را درست يا نادرست بأمثال خود برساند كه گفته‌اند مبناى كهانت در قديم اين بوده است و بعد از بعثت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بكلّى ممنوع شده‌اند و در هر حال براى آن شياطين عذاب دائمى در دنيا همان شهاب ثاقب است و در آخرت عذاب جهنّم كه در آن مخلّد خواهند بود و از بعضى از روايات معراجيّه كه در سوره بنى اسرائيل گذشت استفاده ميشود كه شهاب تاقب بامر ملائكه موكّل اين امر حركت ميكند و نام بزرگ آنها اسمعيل است و كلمه دحورا كه‌
----
جلد 4 صفحه 425
بمعناى راندن بعنف و قهر است يا مفعول مطلق براى فعل محذوف است يعنى رانده ميشوند راندنى يا مفعول له براى يقذفون چنانچه ترجمه شد و الّا من خطف الخطفة استثناء است از فاعل لا يسمعون يعنى گوش نميدهند سخنان جماعت بالا را مگر كسيكه ناگاه بجهد از جا و اختلاس نمايد اختلاس نمودنى بسرعت از نزديك آسمان امريرا كه در اينصورت تعقيب خواهد شد و بزينة الكواكب باضافه و نصب الكواكب نيز قرائت شده است و سماء الدّنيا باضافه هم از حفص نقل قرائت شده است و بنابراين مراد از دنيا زمين و موجودات آنند و بقرائت مشهور دنيا تأنيث أدنى است يعنى آسمان نزديكتر بزمين كه گفته‌اند آسمان اوّل است و اشكال شده كه كواكب در آسمان هشتم مى‌باشند جواب گفته‌اند اعتبار بمشاهده و زينت بودن است و بنابر آنكه مراد از آسمان جهت فوق باشد اشكالى نيست چنانچه بيان شد
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
رَب‌ُّ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ وَ ما بَينَهُما وَ رَب‌ُّ المَشارِق‌ِ «5»
و ‌اينکه‌ اله‌ واحد ‌شما‌ پروردگار آسمانها و زمين‌ و آنچه‌ ‌بين‌ ‌اينکه‌ دو ‌است‌ و پروردگار مشارق‌ ‌است‌.
رَب‌ُّ السَّماوات‌ِ رب‌ مربي‌ ‌را‌ گويند ‌که‌ تربيت‌ آسمانها كرده‌ ‌آنها‌ ‌را‌ خلق‌ فرموده‌ و ‌هر‌ كدام‌ ‌به‌ وضع‌ مخصوص‌ و محل‌ معيني‌ مقرر فرموده‌ و طرز مخصوصي‌ ‌در‌ اينجا تعبير ‌به‌ رب‌ ميفرمايد ‌در‌ يك‌ جا تعبير ‌به‌ فاطر ميكند ‌يعني‌ ايجاد بدون‌ سابقه‌ الحَمدُ لِلّه‌ِ فاطِرِ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ فاطر آيه 1. ‌در‌ جاي‌ ديگر تعبير ‌به‌ خالق‌ ميفرمايد ذلِكُم‌ُ اللّه‌ُ رَبُّكُم‌ لا إِله‌َ إِلّا هُوَ خالِق‌ُ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ انعام‌ آيه 102. يك‌ جا تعبير ‌به‌ بديع‌ ميكند بَدِيع‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ انعام‌ آيه 101.
و تماما مفاد يكي‌ ‌است‌ و ‌لو‌ مفاهيم‌ مختلف‌ دارد و تعبير ‌به‌ رب‌ اوسع‌ ‌از‌ آنهاست‌ زيرا خالق‌ و فاطر و بديع‌ فقط دلالت‌ ‌بر‌ ايجاد ميكند و رب‌ علاوه‌ ‌بر‌ ايجاد دلالت‌ ‌بر‌ نگهباني‌ ‌هم‌ دارد ‌که‌ علت‌ مبقيه‌ ‌هم‌ هست‌ و مراد ‌از‌ سماوات‌ تمام‌ عوالم‌ بالا ‌را‌ شامل‌ ‌است‌ ‌از‌ عرش‌ و كرسي‌ و سماوات‌ سبع‌ و جميع‌ كرات‌ جويه‌ و كواكب‌ و
جلد 15 - صفحه 118
شمس‌ و قمر و ‌غير‌ اينها.
وَ الأَرض‌ِ تمام‌ طبقات‌ زمين‌ ‌که‌ گفتند هفت‌ طبقه‌ دارد بدليل‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ اللّه‌ُ الَّذِي‌ خَلَق‌َ سَبع‌َ سَماوات‌ٍ وَ مِن‌َ الأَرض‌ِ مِثلَهُن‌َّ تغابن‌ آيه 12.
وَ ما بَينَهُما مثل‌ كره‌ آب‌ و هوا و نار و ابر و باد و ‌غير‌ اينها وَ رَب‌ُّ المَشارِق‌ِ.
(سؤال‌) ‌در‌ اينجا فقط تعبير ‌به‌ مشارق‌ فرموده‌ و ‌در‌ آيه شريفه فَلا أُقسِم‌ُ بِرَب‌ِّ المَشارِق‌ِ وَ المَغارِب‌ِ معارج‌ آيه 40 تعبير فرموده‌.
(جواب‌) اولا اثبات‌ شي‌ء نفي‌ ‌ما عدا ‌را‌ نميكند چنانچه‌ رب‌ ‌کل‌ شي‌ء ‌است‌ و ثانيا مشارق‌ و مغارب‌ ‌از‌ باب‌ اينست‌ ‌که‌ گفتند اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتمعا ‌است‌ مثل‌ فقير و مسكين‌ ‌هر‌ شرقي‌ مغرب‌ ‌هم‌ هست‌ زيرا ‌در‌ ‌هر‌ نقطه‌ ‌که‌ طلوع‌ آفتاب‌ ‌باشد‌ ‌در‌ نقطه مقابلش‌ غروب‌ ‌است‌ و ‌در‌ بيست‌ و چهار ساعت‌ شبانه‌ روزي‌ ‌در‌ ‌هر‌ دقيقه‌ يك‌ نقطه‌ اول‌ طلوع‌ ‌است‌ و ‌در‌ يك‌ نقطه‌ اول‌ غروب‌ مثل‌ اينكه‌ ‌هر‌ فقيري‌ مسكين‌ ‌هم‌ هست‌ و ‌هر‌ مسكيني‌ فقير و ‌در‌ اجتماع‌ گفتند مسكين‌ اسوء حالا ‌است‌ و ‌از‌ ‌براي‌ مشرق‌ و مغرب‌ ‌هم‌ دو اطلاق‌ ‌است‌ مقابل‌ يكديگر يك‌ اطلاق‌ ‌از‌ نقطه‌اي‌ ‌که‌ شمس‌ طلوع‌ ميكند مشرق‌ ميگويند و ‌از‌ نقطه‌اي‌ ‌که‌ غروب‌ ميكند مغرب‌ مينامند و اطلاق‌ ديگر ‌آن‌ نقطه‌ ‌که‌ آفتاب‌ ميتابد مشرق‌ گويند و ‌آن‌ نقطه‌ ‌که‌ آفتاب‌ ميرود مغرب‌ نامند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 5)- سپس می‌افزاید: «همان پروردگار آسمانها و زمین و آنچه
ج4، ص132
در میان آن دو قرار دارد، و پروردگار مشرقها»! (رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ).
خورشید آسمان در هر روز از سال از نقطه‌ای غیر از نقطه روز قبل و بعد طلوع می‌کند، و فاصله این نقاط با یکدیگر آنقدر منظم و دقیق است که حتی یک هزارم ثانیه کم و زیاد نمی‌شود، و هزاران هزار سال است که نظم «مشارق شمس» بر قرار می‌باشد. در طلوع و غروب ستارگان دیگر نیز همین نظام حکمفرماست.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۱۲


ترجمه

پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، و پروردگار مشرقها!

پروردگار آسمان‌ها و زمين و آنچه ميان آنهاست و پروردگار مشرق‌هاست
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، و پروردگار خاورها!
همان خدای یکتا که آفریننده آسمانها و زمین است و هر چه بین آنهاست و آفریننده مشرق‌ها (و مغرب‌ها) است.
پروردگار آسمان ها وزمین وآنچه میان آنهاست، و پروردگار مشرق ها،
پروردگار آسمانها و زمين است و هر چه در ميان آنهاست. و پروردگار مشرقهاست.
پروردگار آسمانها و زمین و مابین آنها و پروردگار مشرق‌ها [و مغرب‌ها]
خداوند آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست و خداوند خاورها- جايهاى برآمدن آفتاب و ستارگان-.
آن کسی که خداوند آسمانها و زمین و همه‌ی چیزهائی است که در میان آن دو قرار دارد، و خداوند مشرقها است.
پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن دو است و پروردگار خاورها!
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنها است و پروردگار خاورها


الصافات ٤ آیه ٥ الصافات ٦
سوره : سوره الصافات
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«رَبُّ»: خبر دوم (إِنَّ) و یا خبر مبتدای محذوف است. «الْمَشَارِِِق»: جمع مشرِق، مکان طلوع. مراد خاستگاههای خورشید در ایّام سال است که به خاطر کروی بودن زمین هر نقطه‌ای از آن نسبت به نقطه دیگر مشرِق یا مغرب محسوب می‌شود، و یا مراد مشرقهای همه ستارگان جهان بوده و ذکر خاصّ بعد از عامّ است و به خاطر اهمّیّت ویژه، بدانها اشاره شده است. از آنجا که ذکر مشارِق و مغارب پیوسته با هم بوده، در اینجا مغارب به قرینه مشارِق حذف شده است (نگا: معارج / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


«4» إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ «5» رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ‌

بى شك كه معبود شما يكتاست. پروردگار آسمان‌ها و زمين و آن چه ميان آن دو است و پروردگار مشرق‌ها (و مغرب‌ها).

نکته ها

اين سوره با سه سوگند خداوند آغاز شده است. گرچه خداوند نيازى به سوگند ندارد و مؤمنان بدون سوگند سخن او را مى‌پذيرند، امّا سوگند، نشانه اهميّت و عظمت مورد سوگند و توجّه دادن به آن است. لذا خداوند به امور مختلف سوگند خورده است.

مراد از «صافّات»، «زاجرات» و «تاليات»، فرشتگانى هستند كه در صفوفى منظم اوامر الهى را اجرا مى‌كنند، مردم را از وسوسه باز مى‌دارند و پيوسته به ياد خدا هستند. البتّه گروهى گفته‌اند: مراد، رزمندگانى هستند كه در صف‌هاى منظم از حريم حقّ دفاع مى‌كنند و

جلد 8 - صفحه 15

با تلاوت آيات الهى و ياد خدا روحيه و نيرو مى‌گيرند.

كلمه «زاجرات» هم مى‌تواند از «زجر» به معناى باز داشتن باشد كه مراد باز داشتن از وسوسه‌ها و گناهان است و هم مى‌تواند از «زجره» به معناى فرياد باشد، يعنى سوگند به فريادگران تاريخ.

پیام ها

1- در زندگى، به نظم‌هاى هدفدار ارج نهيم. (در دو سوره «صافّات» و «صف»، سخن از نظم وانضباط است وبه آن سوگند ياد شده است.) «وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا»

2- نظم، وحدت، قدرت، همفكرى و همكارى كه در صف متجلّى است، از نشانه‌هاى كارگزاران الهى است. «وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا»

3- وجود عوامل بازدارنده از گناه و ناهى از منكر، در جامعه لازم است.

«فَالزَّاجِراتِ زَجْراً»

4- انرژى گرفتن از ياد خدا از طريق تلاوت قرآن‌ «فَالتَّالِياتِ ذِكْراً» و دفاع از حريم حقّ‌ «فَالزَّاجِراتِ» همراه با نظم و آماده باش، «وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا» ضرورت يك نظام الهى است.

5- انجام هر كارى بايد با كيفيّتى عالى همراه باشد. بهترين نظم، «صَفًّا» بهترين قدرت، «زَجْراً» و بهترين ياد خدا. «ذِكْراً»

6- شعار توحيد را هم محكم بگوييم، هم زيبا و هم قبل از هر چيز ديگر. (در اين آيات ابتدا سوگند با آهنگ زيبايى مطرح شده و سپس:) «إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ»

7- براى هر چيزى سوگند ياد نكنيم. (معمولًا سوگندهاى قرآن براى مسائل اساسى و مهم مانند مبدأ و معاد است)

در سوره‌ى ذاريات بعد از چند سوگند مى‌فرمايد: «إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ» «1» قطعاً آنچه وعده داده شده‌ايد محقّق شدنى است.

در سوره مرسلات نيز پس از چند سوگند، سخن از قيامت است آنجا كه‌


«1». ذاريات، 5.

جلد 8 - صفحه 16

مى‌فرمايد: «إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ» «1»

و در اين جا بعد از چند سوگند، سخن از توحيد است و مى‌فرمايد: «إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ» (آرى در برابر كسانى كه به شدّت پايبند شرك هستند بايد سوگندهاى پى در پى ياد كرد).

8- مشركان ميان الوهيّت و ربوبيّت خداوند تفاوت قائل بودند، لذا اين آيه بر يكى بودن اين دو تأكيد مى‌كند. «إِلهَكُمْ لَواحِدٌ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

9- همه‌ى هستى تحت تربيت و رشد الهى است. «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

10- براى هر چيزى ربّى نپنداريد، زيرا كه پروردگار همه‌ى هستى يكى بيش نيست. «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

11- از نشانه‌ها و دلايل توحيد، هماهنگى ميان زمين و آسمان و ديگر مخلوقات جهان هستى است. إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌ ...

12- زمين، كروى شكل است. (كلمه‌ى «مشارق» و تفاوت در طلوع و غروب‌ها، نشانه‌ى كروى بودن زمين است)

13- خورشيد و نور آن، نقش مؤثرى در زندگى انسان دارد. (با آنكه خورشيد جزو آسمان‌هاست و در «رَبُّ السَّماواتِ» نهفته است، ولى نام بردن اختصاصى از مشارق، نشانه اهميّت ويژه طلوع خورشيد است). «وَ رَبُّ الْمَشارِقِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ «5»

رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌: پروردگار آسمانها و زمينها، وَ ما بَيْنَهُما: و آنچه ما بين آسمانها و زمينها است از اصناف مخلوقات و انواع موجودات، وَ رَبُّ الْمَشارِقِ‌: و پروردگار مشرقهاى كواكب يا موضع آفتاب، و آن در هر سال سيصد و شصت مشرق است در هر روز از ايام سال از مشرقى طلوع كند. و چون اختلاف مغارب به اختلاف مشارق است لذا اكتفا به آن فرمود. و شكى نيست كه انتظام اين امور بروجه اكمل با امكان غير آن، دليل صريحى است بر وجود صانع حكيم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا «1» فَالزَّاجِراتِ زَجْراً «2» فَالتَّالِياتِ ذِكْراً «3» إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ «4»

رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ «5» إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ «6» وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ «7» لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى‌ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ «8» دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ «9»

إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ «10»

ترجمه‌

قسم به صف‌زدگان صف زدنى‌

پس برانندگان راندنى‌

پس بخوانندگان كتاب براى تذكّر

همانا خداى شما يكى است‌

پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است و پروردگار مشرقها

همانا ما آراستيم آسمان نزديكتر را به آرايشى كه ستاره‌ها است‌

و براى نگهدارى از هر شيطان سركش‌

نميتوانند گوش فرا دارند بسوى گروه بالاتر و انداخته ميشوند از هر سوئى‌

براى راندن قهرى و براى آنها عذابى است دائم‌

مگر آنكه بربايد ربودنى پس از پى درآيد او را شعله فروزانى.

تفسير

خداوند متعال قسم ياد نموده است براى تأكيد كلام و تسجيل مرام در مقابل اهل شرك بعد از اثبات توحيد بادلّه قطعيه سابقه بذوات مقدّسه انبياء و اولياء و ملائكه كه صف‌زنندگانند براى عبادت و اطاعت خدا و كسانيكه منع و زجر نمودند مردم را از گناه و معصيت او و آنانكه تلاوت نمودند كتاب خدايرا براى تذكّر چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه خدا و معبود حقيقى شما يك ذات بسيط مستجمع صفات كمال است كه پروردگار و خالق آسمانها و زمين و موجودات آن دو و ميان آن دو است و موجد مشارق و مغارب ستاره‌ها و آفتاب است چون هر يك از


جلد 4 صفحه 424

سيّارات مشرق و مغربى دارند و آفتاب در ايّام سال هر روز از مشرقى طلوع و در مغربى غروب مينمايد كه با روز قبل خود تفاوت دارد و لذا روز بلند و كوتاه ميشود و اينكه بذكر مشارق اكتفا شده براى آنستكه مغربها بحسب مشرقها تفاوت پيدا ميكنند و ايجاد روشنى و اشراق براى اثبات قدرت و اظهار نعمت ابلغ و انسب است و خدا از جهت فوق مقدارى از فضا را كه نزديكتر است بزمين و مشاهده ميشود اجرام در آن زينت داده است بوجود اجسام روشنى كه از آنها تعبير بكوكب و ستاره ميشود و اينها سه نوعند ثوابت كه متحرّك نيستند يا حركت كمى دارند كه محسوس نيست و سيّارات كه دائما در حركتند و هر يك فلك مستقلّى با مدار مخصوصى دارند كه بايد در آن سير نمايند و شهب ثواقب كه اجرام درخشانى هستند مأمور براندن شياطين از آسمان وقتى كه آنها بآسمان صعود نمايند براى استراق سمع از كلام ملائكه فورا بفرمان خدا اين ستاره‌ها كه شعله‌هاى فروزانى هستند و گفته شده اجزاء دهنيّه‌ئى هستند كه با بخارات زمين بالا ميروند از جاى خود حركت نموده مانند تيرى كه از كمان بيرون آيد بجانب آنها پرتاب ميشوند و آنها را محترق يا مطرود ميگردانند و اين عمل در آسمان غالبا محسوس ميشود پس ستاره‌ها علاوه بر فوائد و آثار بيشمارى كه در نظام عالم دارند دو ثمر محسوس هم از آنها جالب نظر است يكى زينت آسمان بطوريكه در شب بهترين مناظر است نهايت آنكه چون مكرّر ديده شده بنظر چندان جلوه نميكند ديگر حفظ آن است از مراوده شياطين متمرّد خبيث و استماع كلام ملائكه كه كارفرمايان در اوضاع عالم بدستور الهى ميباشند مگر گاهيكه استراق سمعى براى آنها حاصل شود و شهاب ثاقب شخص مسترق را نسوزاند و او فرار كند و بزمين برسد و بعضى از اخبار سماوى را درست يا نادرست بأمثال خود برساند كه گفته‌اند مبناى كهانت در قديم اين بوده است و بعد از بعثت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بكلّى ممنوع شده‌اند و در هر حال براى آن شياطين عذاب دائمى در دنيا همان شهاب ثاقب است و در آخرت عذاب جهنّم كه در آن مخلّد خواهند بود و از بعضى از روايات معراجيّه كه در سوره بنى اسرائيل گذشت استفاده ميشود كه شهاب تاقب بامر ملائكه موكّل اين امر حركت ميكند و نام بزرگ آنها اسمعيل است و كلمه دحورا كه‌


جلد 4 صفحه 425

بمعناى راندن بعنف و قهر است يا مفعول مطلق براى فعل محذوف است يعنى رانده ميشوند راندنى يا مفعول له براى يقذفون چنانچه ترجمه شد و الّا من خطف الخطفة استثناء است از فاعل لا يسمعون يعنى گوش نميدهند سخنان جماعت بالا را مگر كسيكه ناگاه بجهد از جا و اختلاس نمايد اختلاس نمودنى بسرعت از نزديك آسمان امريرا كه در اينصورت تعقيب خواهد شد و بزينة الكواكب باضافه و نصب الكواكب نيز قرائت شده است و سماء الدّنيا باضافه هم از حفص نقل قرائت شده است و بنابراين مراد از دنيا زمين و موجودات آنند و بقرائت مشهور دنيا تأنيث أدنى است يعنى آسمان نزديكتر بزمين كه گفته‌اند آسمان اوّل است و اشكال شده كه كواكب در آسمان هشتم مى‌باشند جواب گفته‌اند اعتبار بمشاهده و زينت بودن است و بنابر آنكه مراد از آسمان جهت فوق باشد اشكالى نيست چنانچه بيان شد

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


رَب‌ُّ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ وَ ما بَينَهُما وَ رَب‌ُّ المَشارِق‌ِ «5»

و ‌اينکه‌ اله‌ واحد ‌شما‌ پروردگار آسمانها و زمين‌ و آنچه‌ ‌بين‌ ‌اينکه‌ دو ‌است‌ و پروردگار مشارق‌ ‌است‌.

رَب‌ُّ السَّماوات‌ِ رب‌ مربي‌ ‌را‌ گويند ‌که‌ تربيت‌ آسمانها كرده‌ ‌آنها‌ ‌را‌ خلق‌ فرموده‌ و ‌هر‌ كدام‌ ‌به‌ وضع‌ مخصوص‌ و محل‌ معيني‌ مقرر فرموده‌ و طرز مخصوصي‌ ‌در‌ اينجا تعبير ‌به‌ رب‌ ميفرمايد ‌در‌ يك‌ جا تعبير ‌به‌ فاطر ميكند ‌يعني‌ ايجاد بدون‌ سابقه‌ الحَمدُ لِلّه‌ِ فاطِرِ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ فاطر آيه 1. ‌در‌ جاي‌ ديگر تعبير ‌به‌ خالق‌ ميفرمايد ذلِكُم‌ُ اللّه‌ُ رَبُّكُم‌ لا إِله‌َ إِلّا هُوَ خالِق‌ُ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ انعام‌ آيه 102. يك‌ جا تعبير ‌به‌ بديع‌ ميكند بَدِيع‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ انعام‌ آيه 101.

و تماما مفاد يكي‌ ‌است‌ و ‌لو‌ مفاهيم‌ مختلف‌ دارد و تعبير ‌به‌ رب‌ اوسع‌ ‌از‌ آنهاست‌ زيرا خالق‌ و فاطر و بديع‌ فقط دلالت‌ ‌بر‌ ايجاد ميكند و رب‌ علاوه‌ ‌بر‌ ايجاد دلالت‌ ‌بر‌ نگهباني‌ ‌هم‌ دارد ‌که‌ علت‌ مبقيه‌ ‌هم‌ هست‌ و مراد ‌از‌ سماوات‌ تمام‌ عوالم‌ بالا ‌را‌ شامل‌ ‌است‌ ‌از‌ عرش‌ و كرسي‌ و سماوات‌ سبع‌ و جميع‌ كرات‌ جويه‌ و كواكب‌ و

جلد 15 - صفحه 118

شمس‌ و قمر و ‌غير‌ اينها.

وَ الأَرض‌ِ تمام‌ طبقات‌ زمين‌ ‌که‌ گفتند هفت‌ طبقه‌ دارد بدليل‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ اللّه‌ُ الَّذِي‌ خَلَق‌َ سَبع‌َ سَماوات‌ٍ وَ مِن‌َ الأَرض‌ِ مِثلَهُن‌َّ تغابن‌ آيه 12.

وَ ما بَينَهُما مثل‌ كره‌ آب‌ و هوا و نار و ابر و باد و ‌غير‌ اينها وَ رَب‌ُّ المَشارِق‌ِ.

(سؤال‌) ‌در‌ اينجا فقط تعبير ‌به‌ مشارق‌ فرموده‌ و ‌در‌ آيه شريفه فَلا أُقسِم‌ُ بِرَب‌ِّ المَشارِق‌ِ وَ المَغارِب‌ِ معارج‌ آيه 40 تعبير فرموده‌.

(جواب‌) اولا اثبات‌ شي‌ء نفي‌ ‌ما عدا ‌را‌ نميكند چنانچه‌ رب‌ ‌کل‌ شي‌ء ‌است‌ و ثانيا مشارق‌ و مغارب‌ ‌از‌ باب‌ اينست‌ ‌که‌ گفتند اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتمعا ‌است‌ مثل‌ فقير و مسكين‌ ‌هر‌ شرقي‌ مغرب‌ ‌هم‌ هست‌ زيرا ‌در‌ ‌هر‌ نقطه‌ ‌که‌ طلوع‌ آفتاب‌ ‌باشد‌ ‌در‌ نقطه مقابلش‌ غروب‌ ‌است‌ و ‌در‌ بيست‌ و چهار ساعت‌ شبانه‌ روزي‌ ‌در‌ ‌هر‌ دقيقه‌ يك‌ نقطه‌ اول‌ طلوع‌ ‌است‌ و ‌در‌ يك‌ نقطه‌ اول‌ غروب‌ مثل‌ اينكه‌ ‌هر‌ فقيري‌ مسكين‌ ‌هم‌ هست‌ و ‌هر‌ مسكيني‌ فقير و ‌در‌ اجتماع‌ گفتند مسكين‌ اسوء حالا ‌است‌ و ‌از‌ ‌براي‌ مشرق‌ و مغرب‌ ‌هم‌ دو اطلاق‌ ‌است‌ مقابل‌ يكديگر يك‌ اطلاق‌ ‌از‌ نقطه‌اي‌ ‌که‌ شمس‌ طلوع‌ ميكند مشرق‌ ميگويند و ‌از‌ نقطه‌اي‌ ‌که‌ غروب‌ ميكند مغرب‌ مينامند و اطلاق‌ ديگر ‌آن‌ نقطه‌ ‌که‌ آفتاب‌ ميتابد مشرق‌ گويند و ‌آن‌ نقطه‌ ‌که‌ آفتاب‌ ميرود مغرب‌ نامند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 5)- سپس می‌افزاید: «همان پروردگار آسمانها و زمین و آنچه

ج4، ص132

در میان آن دو قرار دارد، و پروردگار مشرقها»! (رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ).

خورشید آسمان در هر روز از سال از نقطه‌ای غیر از نقطه روز قبل و بعد طلوع می‌کند، و فاصله این نقاط با یکدیگر آنقدر منظم و دقیق است که حتی یک هزارم ثانیه کم و زیاد نمی‌شود، و هزاران هزار سال است که نظم «مشارق شمس» بر قرار می‌باشد. در طلوع و غروب ستارگان دیگر نیز همین نظام حکمفرماست.

نکات آیه

۱ - جهان طبیعت (آسمان ها، زمین و پدیده هاى میان آنها)، تحت ربوبیت خداى یگانه است. (إنّ إلهکم لوحد . ربّ السموت و الأرض و ما بینهما)

۲ - ربوبیت یگانه خدا بر جهان (آسمان ها، زمین و...) دلیل این است که تنها او براى پرستش شایسته مى باشد. (إنّ إلهکم لوحد . ربّ السموت و الأرض و ما بینهما) برداشت یاد شده از آن جا است که جمله «ربّ السماوات...» درصدد بیان دلیل و شاهد بر وحدانیت معبود حقیقى (خداوند) است که در آیه قبل، از آن سخن به میان آمده بود.

۳ - جهان آفرینش، متشکل از آسمان هاى متعدد (ربّ السموت)

۴ - وجود موجوداتى میان آسمان ها و زمین (ربّ السموت و الأرض و ما بینهما)

۵ - ربوبیت خدا، گسترده در سراسر زمین (إنّ إلهکم لوحد . ربّ السموت ... و ربّ المشرق) «مشرق» (مفرد «مشارق») به دو معنا آمده است: الف) مکان طلوع، ب) جهت طلوع. در معناى اولِ «المشارق» شامل همه مکان هایى است که خورشید از آن طلوع مى کند و مقصود از آن مى تواند بیان گستردگى ربوبیت خداوند در سراسر زمین باشد. در صورت دوم، مشارق مى تواند اشاره به تغییر فصول باشد. برداشت یاد شده مبتنى بر معناى نخست است.

۶ - تغییر فصول سال، جلوه اى دیگر از ربوبیت یگانه خدا (ربّ المشرق)

۷ - خورشید، داراى مشرق ها و خاورهاى متعدد است. (و ربّ المشرق) بسیارى از مفسران برآنند که مقصود از «مشارق»، مشرق هاى متعددِ خورشید است که در هر روز، از نقطه اى غیر از نقطه روز قبل طلوع مى کند.

۸ - اهمیت و نقش حیاتى طلوع و غروب خورشید در زندگى بشر (ربّ المشرق) از اختصاص به ذکر یافتن ربوبیت خدا نسبت به مشرق هاى خورشید - با آن که خورشید جزئى از آسمان ها است - برداشت یاد شده به دست مى آید.

۹ - جلوه زیباى طلوع پیوسته ستارگان در شب، نشان ربوبیت یگانه خداوند است. (ربّ المشرق) برداشت یاد شده مبتنى بر این دیدگاه است که مقصود از «مشارق» طلوع خورشید و نیز طلوع ستارگان در شب باشد; نه خصوص طلوع خورشید.

۱۰ - جهان (آسمان ها و زمین و...)، داراى روندى رو به رشد و کمال (ربّ السموت ... و ربّ المشرق) «رب» به معناى تربیت کردن است و تربیت ایجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است، تا آن گاه که به حد تمام و کمال برسد (مفردات راغب). این معنا حکایت از روند رو به رشد و تکامل دارد.

موضوعات مرتبط

  • آسمان: تدبیر آسمان ها ۱; تعدد آسمان ها ۳; تکامل آسمان ها ۱۰
  • توحید: آثار توحید ربوبى ۲; توحید ربوبى ۱; دلایل توحید عبادى ۲; نشانه هاى توحید ربوبى ۶، ۹
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱
  • خدا: وسعت ربوبیت خدا ۵
  • خورشید: اهمیت طلوع خورشید ۸; اهمیت غروب خورشید ۸; فواید خورشید ۸
  • زمین: تدبیر زمین ۱; تکامل زمین ۱۰
  • ستارگان: زیبایى طلوع ستارگان ۹
  • فصول: منشأ تغییر فصول ۶
  • فضا: تدبیر موجودات فضا ۱; موجودات فضا ۴
  • مشرق: تعدد مشرق ۷

منابع