الأنبياء ٨٢: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۵#link308 | آيات ۷۸ - ۹۱ سوره انبياء]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۵#link308 | آيات ۷۸ - ۹۱ سوره انبياء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۵#link309 | بيان آيه : ((و داود و سليمان اذيحكمان ...(( و شرح اينكه حكم آن دو جناب حكم واحد ومصون از خطا بوده است]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۵#link309 | بيان آيه : ((و داود و سليمان اذيحكمان ...(( و شرح اينكه حكم آن دو جناب حكم واحد ومصون از خطا بوده است]] | ||
خط ۴۳: | خط ۴۴: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۶#link317 | رواياتى ديگر در ذيل آياتى كه به ايوب ، يونس ، زكريا، و مريم (عليهم السلام )اشاره داشتند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۶#link317 | رواياتى ديگر در ذيل آياتى كه به ايوب ، يونس ، زكريا، و مريم (عليهم السلام )اشاره داشتند]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۶۸#link248 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۶۸#link248 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ «82» | |||
و گروهى از شيطانها براى او (سليمان) غوّاصى مىكردند و كارهاى غير از اين را (نيز) انجام مىدادند و ما مراقب آنان بوديم، (تا از فرمان او تجاوز و سركشى نكنند). | |||
===نکته ها=== | |||
شياطين، از جنس جنّ و موجوداتى داراى شعور و مانند انسان تكليف دارند كه حضرت سليمان علاوه بر انسانها، بر بعضى از آنان نيز حكومت داشت. «وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» «1» | |||
غوّاصى، از جمله فعاليّت جنها براى سليمان بود. «يَغُوصُونَ لَهُ» ولى هنر جنها تنها به غوّاصى خلاصه نمىشود. «يَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِكَ» در آيات ديگر به بعضى از كارهاىآنان اشاره شده است. «يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِياتٍ» «2» آنها براى او هرچه را كه مىخواست از محرابها ومعابد عالى وزيبا و وسايل | |||
---- | |||
«1». نمل، 17. | |||
«2». سبأ، 11. | |||
جلد 5 - صفحه 482 | |||
مختلف زندگى مثل ديگ وسينىهاى بزرگ مىساختند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- هنر و حرفه در ميان جنّيان نيز هست. مِنَ الشَّياطِينِ ... | |||
2- جنّ مىتواند در خدمت بشر باشد. «يَغُوصُونَ لَهُ» | |||
3- اگر كنترل و حفاظت نباشد، حتّى در حكومت بىنظير سليمان هم فساد راه پيدا مىكند. «كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ (82) | |||
انعام ديگر بر سليمان آنكه وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ: و مسخر ساختيم سليمان را جماعتى از جنيان كه غواصى مىكردند براى او، پس بيرون مىآوردند جواهر و لئالى از دريا. وَ يَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِكَ: و بجا مىآوردند براى او كارهاى ديگر غير آن از صنايع غريبه محاريب و تماثيل كه در سوره سبا مذكور شده. وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ: و بوديم ما ايشان را نگاهدارندگان كه از فرمان او خارج نشدى و فرار ننمودى. يا نگاهدارنده از اينكه فاسد كنند آنچه بجاى آرند، زيرا عادت ايشان اين بوده كه آنچه روز بجا مىآوردند هر گاه قبل از شب فارغ مىشدند، در شب آن را فاسد و خراب مىنمودند. خداوند آنها را از آن حفظ فرمود و اين معجزه حضرت سليمان بود كه جن و پرنده و درنده، مسخر او، و باد عاصف هم مسخر او، كه بساط او را با دستگاه سلطنتى حركت و در جوّ هوا سير مىداد و بهر جا مىخواست فرود مىآمد. | |||
(قصه ششم: حضرت ايوب عليه السلام). | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ عاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها وَ كُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عالِمِينَ (81) وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ (82) وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (83) فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى لِلْعابِدِينَ (84) وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ (85) | |||
وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ (86) | |||
ترجمه | |||
و مسخّر نموديم براى سليمان باد را كه بشدّت وزنده بود جارى ميشد بفرمان او تا آنزمين كه بركت داديم در آن و مائيم بهمه چيز دانايان | |||
و از سر كشان كسانيرا كه بدريا فرو ميرفتند براى او و ميكردند كارى غير آن و بوديم مر آنها را نگهدارندگان | |||
و ياد كن ايّوب را هنگامى كه خواند پروردگارش را كه | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 570 | |||
بتحقيق رسيد مرا آزار و تو رحم كنندهترين رحم كنندگانى | |||
پس اجابت نموديم مر او را و برطرف كرديم آنچه باو رسيده بود از آزار و داديم باو كسانش را و مانند آنها را با آنها براى رحمتى از نزد خود و پندى براى عبادت كنندگان | |||
و اسمعيل و ادريس و ذا الكفل را كه هر يك بودند از صبر كنندگان | |||
و در آورديم ايشانرا در رحمت خود همانا ايشان بودند از شايستگان. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال بعد از بيان تسخير كوهها براى حضرت داود عطف فرمود بآن شمّهئى از الطاف خود را نسبت بفرزندش حضرت سليمان باين تقريب كه و نيز مسخّر نموديم براى حضرت سليمان باد را در حالى كه بشدّت ميوزيد و در حالى كه جريان داشت بفرمان او از پايتختش كه گفتهاند بعلبك يا شهر استخر بود تا بيت المقدّس يا شام كه در آنجا ساختمان ميكرد و معمولا صبح ميرفت و شب برميگشت با آنكه يك ماه راه متعارف بود باين كيفيّت كه بر تختش نشسته و كرسى نشينان در اطرافش و پرندگان بالها را بر سرش افراشته و عساكر در گرد آنها صف كشيده بودند و همه در بساطى جاى داشتند كه باد آنرا ميبرد و اينها از قدرت خدا عجيب نيست چون او بمقتضاى حكمت در هر امرى عالم است و امور را بر طبق آن جارى ميفرمايد و نيز گفتهاند تندى و كندى باد هم باراده او بود و پر بركت بودن اراضى شام و بيت المقدّس قبلا بيان شد و از ديوان و عناصر سركش كسانى بودند كه خداوند آنها را مسخّر آنحضرت فرموده بود و براى او غوّاصى مينمودند يعنى بقعر دريا فرو ميرفتند و جواهرات بيرون ميآوردند و كارهاى ديگر هم ميكردند از قبيل ساختمان و صنايع غريبه و اختراعات عجيبه و تصوير صور بديعه و خداوند در هر حال حافظ و نگهدار و نگهبان آنها بود كه بر حسب طبع اوّليشان پيرامون سركشى و طغيان و فساد نگردند و خداوند لطف خود را از حضرت ايّوب پيغمبر هم دريغ نفرمود وقتى كه خواند پروردگار خود را بدعاى لطيفى كه متضمّن موجب آن و موجب اجابت بود بدون عرض حاجت چون عرضه داشت خدا يا بمن ضرر جانى رسيده و تو ارحم الرّاحمينى و مطلوب خود را محوّل باراده الهى نمود گفتهاند او از اهل روم و از اولاد عيص بن اسحق بن ابراهيم عليه السّلام بود و زوجهاش رحمه دختر حضرت يوسف يا نواده او بود و خداوند باو عمر و مال و اولاد و احفاد | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 571 | |||
زيادى داده بود و عوائد املاك و عدد احشام و اغنام او بحساب در نميآمد و اخيرا بمقتضاى حكمت از قبيل آزمايش مقام صبر و شكر آنحضرت و تعليم بخلق و معرفت آنها بحدّ او و قدرت خداوند تمام آنها را از او گرفت و فقير و مريض شد و او در تمام احوال صابر و شاكر بود تا كار بجائى رسيد كه زوجهاش از روى اضطرار گيسوى خود را بريد و براى او تهيّه معاش نمود و آنحضرت مطّلع از اين امر گرديد و مورد شماتت خلق شد و صبرش بپايان رسيد و دعا كرد و خداوند او را شفا داد و تمام اموال و اولادش را دو برابر باو عنايت فرمود و اين است مراد از آتيناه اهله و مثلهم معهم ولى در روايات ما به احياء كسانيكه از او فوت كرده بودند بأجلهاى خودشان پيش از بليّه و احياء كسانيكه از او هلاك شده بودند در وقت نزول بلا تفسير شده و تصريح فرمودهاند كه از او گناهى سر نزده بود و در هر حال شكر نعمت حقّ را بجا آورد و ابتلاء او براى حكم و مصالحى بود كه شمّهئى از آن ذكر شد و تحقيق اينمقال و تفصيل اين اجمال در سوره ص بيايد انشاء اللّه تعالى و اين تفضّلات اخيره الهيه رحمتى بود از خداوند نسبت باو و موجب تذكر و تنبّهى براى عبادت و اطاعت كنندگان كه بايد در تمام مراتب بلا صابر و شاكر باشند تا مشمول عنايات خاصه الهيّه شوند و ياد بايد نمود بامر الهى حضرت اسماعيل جدّ امجد حضرت ختمى مرتبت را كه صبر فرمود بر توقف در وادى غير ذى زرع و بناء كعبه و اطاعت حقّ و ترك معصيت و مفارقت پدر و اقارب و تسليم در مقام ذبح و ساير مشاق و ادريس عليه السّلام را كه صبر فرمود بر فعل طاعت و ترك معصيت و دعوت بحق و آزار خلق تا هلاك قومش و عروج او بآسمان و ذو الكفل را كه در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه او يوشع بن نون است و بنابراين ذو الكفل لقب آنحضرت بوده چون كفل بمعناى نصيب و بهره و حظّ است و باعتبار كثرت حظوظ الهيّه او ملقّب باين لقب شده و لابدّ در مشاق امور و بلايا صابر و شاكر بوده كه خداوند از هر سه ايشان توصيف بصبر فرموده و از حضرت عبد العظيم عليه السّلام و ابن عبّاس و ساير مفسّرين اقوال مختلفهئى راجع بهويّت و وجه تسميه آنحضرت باين اسم ذكر شده كه حقير نقل آنها را لازم ندانستم و خداوند تمام انبياء را داخل در محيط رحمت بىپايان خود و مستغرق در آن فرمود در دنيا و آخرت چون از صلحا بودند و عمل | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 572 | |||
ايشان شايسته بود پس هر كس اعمال خود را شايسته نمايد برحمت بىمنتهاى حقّ واصل و مستغرق در نعمت او در دنيا و آخرت خواهد گرديد .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِكَ وَ كُنّا لَهُم حافِظِينَ (82) | |||
و از شياطين كساني بودند که براي سليمان غواصي ميكردند از ته دريا جواهرات بيرون ميآوردند، و اعمال ديگري هم داشتند غير از غواصي و بوديم ما نگهبان آنها که تخلف نكنند. | |||
جنود سليمان بسيار بودند از انس و جن و طيور که ميفرمايد: «وَ حُشِرَ لِسُلَيمانَ جُنُودُهُ مِنَ الجِنِّ وَ الإِنسِ وَ الطَّيرِ» نمل آيه 17. و طائفه جن هم دو دسته بودند مؤمنين جنّ و كفار جن که تعبير به شياطين ميفرمايد و اينها اگر از اوامر او تخطّي ميكردند آنها را حبس ميفرمود زير غل و زنجير چنانچه ميفرمايد: | |||
«وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنّاءٍ وَ غَوّاصٍ وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الأَصفادِ» ص آيه 36 و 37. | |||
و نيز ميفرمايد: وَ مِنَ الجِنِّ مَن يَعمَلُ بَينَ يَدَيهِ بِإِذنِ رَبِّهِ وَ مَن يَزِغ مِنهُم عَن أَمرِنا نُذِقهُ مِن عَذابِ السَّعِيرِ يَعمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِن مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَ جِفانٍ كَالجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِياتٍ» سبا آيه 11 و 12. و گفتند: مراد از محاريب مساجد است، و تماثيل قصور است، و جفان كالجواب كاسههايي که بقدر حوض بوده، و قدور راسيات ديگهايي که از بزرگي قابل نقل و انتقال نبود. | |||
(وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ): که از ته دريا براي او جواهرات بيرون | |||
جلد 13 - صفحه 224 | |||
ميآوردند. | |||
(وَ يَعمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِكَ): از مذكورات از بناء مساجد و قصور و از ساختن جفان و قدور. | |||
(وَ كُنّا لَهُم حافِظِينَ): که تخلف نكنند و اگر تخلف ميكردند آنها را ميسوزانيدند که مراد از عذاب سعير است يا زنجير ميكردند که مقرّنين في الاصفاد باشد. | |||
قضيّه غريبه: در عالم رؤيا حقير مشرف شدم خدمت حضرت سليمان بالاي تخت با عظمتي نشسته بود سلام كردم پس عرض كردم: يا نبي اللّه يك نفر از علماء ما در بيان افضليت حضرت خاتم بر ساير انبياء بياناتي دارد تا ميرسد به اسم مبارك شما ميگويد: «كم فرق بين من عرض عليه مفاتيح الدنيا فلم يقبلها، و بين من قال: هَب لِي مُلكاً لا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِن بَعدِي) فرمود: ما هم براي دنيا نخواستيم. عرض كردم: چرا. | |||
(لا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِن بَعدِي) فرمود: معنا اينکه نيست که به ديگران ندهي بلكه به هر که هر چه ميدهي بمن زيادتر ده چنانچه شما در دعاء كميل ميخوانيد: | |||
«و اجعلني من احسن عبادك نصيبا عندك، و اقربهم منزلة منك و اخصهم زلفة لديك». | |||
عرض كردم: در قرآن ميفرمايد: شما شياطين را غل و زنجير ميكرديد چه نحوه بوده!- فرمود: غل و زنجير آنها غير از اينکه غلها و زنجيرها است. | |||
مسألة: طايفه جن و شياطين چه نحوه غوّاصي و بنّايي و ساختن ديگ و ظروف ميكردند! | |||
جواب: آنكه آنها و لو جسم لطيف هستند و از آتش خلق شدهاند. | |||
چنانچه ميفرمايد: «وَ الجَانَّ خَلَقناهُ مِن قَبلُ مِن نارِ السَّمُومِ». حجر آيه 27 «وَ خَلَقَ الجَانَّ مِن مارِجٍ مِن نارٍ» الرحمن آيه 14. و آيات ديگر و لكن | |||
جلد 13 - صفحه 225 | |||
يتشكل باشكال مختلفة حتي الكلب و الخنزير سوي الانبياء و الاوصياء بعكس ملائكه که از نور خلق شده و لكن يتشكل باشكال مختلفة حتي الانبياء سوي الكلب و الخنزير مثل عفريتي که راجع به تخت بلقيس خدمت سليمان عرض كرد: «قالَ عِفرِيتٌ مِنَ الجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبلَ أَن تَقُومَ مِن مَقامِكَ» نمل آيه 39. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 82)- این آیه یکی دیگر از مواهب انحصاری سلیمان (ع) را باز گو میکند: «و گروهی از شیاطین (را نیز مسخّر او قرار دادیم، که در دریا) برایش غوّاصی میکردند و کارهایی غیر از این (نیز) برای او انجام میدادند» (وَ مِنَ الشَّیاطِینِ مَنْ یَغُوصُونَ لَهُ وَ یَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِکَ). | |||
«و ما آنها را (از تمرد و سر کشی در برابر فرمان او) نگاه میداشتیم» (وَ کُنَّا لَهُمْ حافِظِینَ). | |||
آنها افرادی با هوش، فعال، هنرمند و صنعتگر با مهارتهای مختلف بودند. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۴۲
ترجمه
الأنبياء ٨١ | آیه ٨٢ | الأنبياء ٨٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَغُوصُونَ»: غواصی میکردند. به دریا فرو میرفتند. «دُونَ ذلِکَ»: جز این. غیر از آن (نگا: ص / ). «کُنَّا لَهُمْ حَافِظِینَ»: ما مراقب اعمال شیاطین بودیم و آنان را از تمرّد و اذیّت کردن به دور میکردیم.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۷۸ - ۹۱ سوره انبياء
- بيان آيه : ((و داود و سليمان اذيحكمان ...(( و شرح اينكه حكم آن دو جناب حكم واحد ومصون از خطا بوده است
- بررسى عقلى احتمالات مسئله و متعين شدن اينكه حكم سليمان و داود حكم واحدى بوده است
- تاءييد مطلبه به روايات وارده
- معناى تسخير كوهها و مرغ ها با داوود (عليه السلام )
- معناى اينكه صنعت لبوس را به داود تعليم كرديم
- مقصود از جريان بادبه امر سليمان (عليه السلام ) به سوى سرزمين شام (ولسليمانالريح عاصفة ...)
- معناى اينكه ذوالفنون (يونس عليه السلام ) ((ذهب مغاضا فظن ان لن نقدر عليه (( واينكه سپس در ظلمات ندا كرد: ((ان لا اله الا انى كنت من الظالمين ((
- بحث روايتى
- رواياتى ديگر در ذيل آياتى كه به ايوب ، يونس ، زكريا، و مريم (عليهم السلام )اشاره داشتند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ «82»
و گروهى از شيطانها براى او (سليمان) غوّاصى مىكردند و كارهاى غير از اين را (نيز) انجام مىدادند و ما مراقب آنان بوديم، (تا از فرمان او تجاوز و سركشى نكنند).
نکته ها
شياطين، از جنس جنّ و موجوداتى داراى شعور و مانند انسان تكليف دارند كه حضرت سليمان علاوه بر انسانها، بر بعضى از آنان نيز حكومت داشت. «وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» «1»
غوّاصى، از جمله فعاليّت جنها براى سليمان بود. «يَغُوصُونَ لَهُ» ولى هنر جنها تنها به غوّاصى خلاصه نمىشود. «يَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِكَ» در آيات ديگر به بعضى از كارهاىآنان اشاره شده است. «يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِياتٍ» «2» آنها براى او هرچه را كه مىخواست از محرابها ومعابد عالى وزيبا و وسايل
«1». نمل، 17.
«2». سبأ، 11.
جلد 5 - صفحه 482
مختلف زندگى مثل ديگ وسينىهاى بزرگ مىساختند.
پیام ها
1- هنر و حرفه در ميان جنّيان نيز هست. مِنَ الشَّياطِينِ ...
2- جنّ مىتواند در خدمت بشر باشد. «يَغُوصُونَ لَهُ»
3- اگر كنترل و حفاظت نباشد، حتّى در حكومت بىنظير سليمان هم فساد راه پيدا مىكند. «كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ (82)
انعام ديگر بر سليمان آنكه وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ: و مسخر ساختيم سليمان را جماعتى از جنيان كه غواصى مىكردند براى او، پس بيرون مىآوردند جواهر و لئالى از دريا. وَ يَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِكَ: و بجا مىآوردند براى او كارهاى ديگر غير آن از صنايع غريبه محاريب و تماثيل كه در سوره سبا مذكور شده. وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ: و بوديم ما ايشان را نگاهدارندگان كه از فرمان او خارج نشدى و فرار ننمودى. يا نگاهدارنده از اينكه فاسد كنند آنچه بجاى آرند، زيرا عادت ايشان اين بوده كه آنچه روز بجا مىآوردند هر گاه قبل از شب فارغ مىشدند، در شب آن را فاسد و خراب مىنمودند. خداوند آنها را از آن حفظ فرمود و اين معجزه حضرت سليمان بود كه جن و پرنده و درنده، مسخر او، و باد عاصف هم مسخر او، كه بساط او را با دستگاه سلطنتى حركت و در جوّ هوا سير مىداد و بهر جا مىخواست فرود مىآمد.
(قصه ششم: حضرت ايوب عليه السلام).
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ عاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها وَ كُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عالِمِينَ (81) وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ (82) وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (83) فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى لِلْعابِدِينَ (84) وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ (85)
وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ (86)
ترجمه
و مسخّر نموديم براى سليمان باد را كه بشدّت وزنده بود جارى ميشد بفرمان او تا آنزمين كه بركت داديم در آن و مائيم بهمه چيز دانايان
و از سر كشان كسانيرا كه بدريا فرو ميرفتند براى او و ميكردند كارى غير آن و بوديم مر آنها را نگهدارندگان
و ياد كن ايّوب را هنگامى كه خواند پروردگارش را كه
جلد 3 صفحه 570
بتحقيق رسيد مرا آزار و تو رحم كنندهترين رحم كنندگانى
پس اجابت نموديم مر او را و برطرف كرديم آنچه باو رسيده بود از آزار و داديم باو كسانش را و مانند آنها را با آنها براى رحمتى از نزد خود و پندى براى عبادت كنندگان
و اسمعيل و ادريس و ذا الكفل را كه هر يك بودند از صبر كنندگان
و در آورديم ايشانرا در رحمت خود همانا ايشان بودند از شايستگان.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان تسخير كوهها براى حضرت داود عطف فرمود بآن شمّهئى از الطاف خود را نسبت بفرزندش حضرت سليمان باين تقريب كه و نيز مسخّر نموديم براى حضرت سليمان باد را در حالى كه بشدّت ميوزيد و در حالى كه جريان داشت بفرمان او از پايتختش كه گفتهاند بعلبك يا شهر استخر بود تا بيت المقدّس يا شام كه در آنجا ساختمان ميكرد و معمولا صبح ميرفت و شب برميگشت با آنكه يك ماه راه متعارف بود باين كيفيّت كه بر تختش نشسته و كرسى نشينان در اطرافش و پرندگان بالها را بر سرش افراشته و عساكر در گرد آنها صف كشيده بودند و همه در بساطى جاى داشتند كه باد آنرا ميبرد و اينها از قدرت خدا عجيب نيست چون او بمقتضاى حكمت در هر امرى عالم است و امور را بر طبق آن جارى ميفرمايد و نيز گفتهاند تندى و كندى باد هم باراده او بود و پر بركت بودن اراضى شام و بيت المقدّس قبلا بيان شد و از ديوان و عناصر سركش كسانى بودند كه خداوند آنها را مسخّر آنحضرت فرموده بود و براى او غوّاصى مينمودند يعنى بقعر دريا فرو ميرفتند و جواهرات بيرون ميآوردند و كارهاى ديگر هم ميكردند از قبيل ساختمان و صنايع غريبه و اختراعات عجيبه و تصوير صور بديعه و خداوند در هر حال حافظ و نگهدار و نگهبان آنها بود كه بر حسب طبع اوّليشان پيرامون سركشى و طغيان و فساد نگردند و خداوند لطف خود را از حضرت ايّوب پيغمبر هم دريغ نفرمود وقتى كه خواند پروردگار خود را بدعاى لطيفى كه متضمّن موجب آن و موجب اجابت بود بدون عرض حاجت چون عرضه داشت خدا يا بمن ضرر جانى رسيده و تو ارحم الرّاحمينى و مطلوب خود را محوّل باراده الهى نمود گفتهاند او از اهل روم و از اولاد عيص بن اسحق بن ابراهيم عليه السّلام بود و زوجهاش رحمه دختر حضرت يوسف يا نواده او بود و خداوند باو عمر و مال و اولاد و احفاد
جلد 3 صفحه 571
زيادى داده بود و عوائد املاك و عدد احشام و اغنام او بحساب در نميآمد و اخيرا بمقتضاى حكمت از قبيل آزمايش مقام صبر و شكر آنحضرت و تعليم بخلق و معرفت آنها بحدّ او و قدرت خداوند تمام آنها را از او گرفت و فقير و مريض شد و او در تمام احوال صابر و شاكر بود تا كار بجائى رسيد كه زوجهاش از روى اضطرار گيسوى خود را بريد و براى او تهيّه معاش نمود و آنحضرت مطّلع از اين امر گرديد و مورد شماتت خلق شد و صبرش بپايان رسيد و دعا كرد و خداوند او را شفا داد و تمام اموال و اولادش را دو برابر باو عنايت فرمود و اين است مراد از آتيناه اهله و مثلهم معهم ولى در روايات ما به احياء كسانيكه از او فوت كرده بودند بأجلهاى خودشان پيش از بليّه و احياء كسانيكه از او هلاك شده بودند در وقت نزول بلا تفسير شده و تصريح فرمودهاند كه از او گناهى سر نزده بود و در هر حال شكر نعمت حقّ را بجا آورد و ابتلاء او براى حكم و مصالحى بود كه شمّهئى از آن ذكر شد و تحقيق اينمقال و تفصيل اين اجمال در سوره ص بيايد انشاء اللّه تعالى و اين تفضّلات اخيره الهيه رحمتى بود از خداوند نسبت باو و موجب تذكر و تنبّهى براى عبادت و اطاعت كنندگان كه بايد در تمام مراتب بلا صابر و شاكر باشند تا مشمول عنايات خاصه الهيّه شوند و ياد بايد نمود بامر الهى حضرت اسماعيل جدّ امجد حضرت ختمى مرتبت را كه صبر فرمود بر توقف در وادى غير ذى زرع و بناء كعبه و اطاعت حقّ و ترك معصيت و مفارقت پدر و اقارب و تسليم در مقام ذبح و ساير مشاق و ادريس عليه السّلام را كه صبر فرمود بر فعل طاعت و ترك معصيت و دعوت بحق و آزار خلق تا هلاك قومش و عروج او بآسمان و ذو الكفل را كه در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه او يوشع بن نون است و بنابراين ذو الكفل لقب آنحضرت بوده چون كفل بمعناى نصيب و بهره و حظّ است و باعتبار كثرت حظوظ الهيّه او ملقّب باين لقب شده و لابدّ در مشاق امور و بلايا صابر و شاكر بوده كه خداوند از هر سه ايشان توصيف بصبر فرموده و از حضرت عبد العظيم عليه السّلام و ابن عبّاس و ساير مفسّرين اقوال مختلفهئى راجع بهويّت و وجه تسميه آنحضرت باين اسم ذكر شده كه حقير نقل آنها را لازم ندانستم و خداوند تمام انبياء را داخل در محيط رحمت بىپايان خود و مستغرق در آن فرمود در دنيا و آخرت چون از صلحا بودند و عمل
جلد 3 صفحه 572
ايشان شايسته بود پس هر كس اعمال خود را شايسته نمايد برحمت بىمنتهاى حقّ واصل و مستغرق در نعمت او در دنيا و آخرت خواهد گرديد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِكَ وَ كُنّا لَهُم حافِظِينَ (82)
و از شياطين كساني بودند که براي سليمان غواصي ميكردند از ته دريا جواهرات بيرون ميآوردند، و اعمال ديگري هم داشتند غير از غواصي و بوديم ما نگهبان آنها که تخلف نكنند.
جنود سليمان بسيار بودند از انس و جن و طيور که ميفرمايد: «وَ حُشِرَ لِسُلَيمانَ جُنُودُهُ مِنَ الجِنِّ وَ الإِنسِ وَ الطَّيرِ» نمل آيه 17. و طائفه جن هم دو دسته بودند مؤمنين جنّ و كفار جن که تعبير به شياطين ميفرمايد و اينها اگر از اوامر او تخطّي ميكردند آنها را حبس ميفرمود زير غل و زنجير چنانچه ميفرمايد:
«وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنّاءٍ وَ غَوّاصٍ وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الأَصفادِ» ص آيه 36 و 37.
و نيز ميفرمايد: وَ مِنَ الجِنِّ مَن يَعمَلُ بَينَ يَدَيهِ بِإِذنِ رَبِّهِ وَ مَن يَزِغ مِنهُم عَن أَمرِنا نُذِقهُ مِن عَذابِ السَّعِيرِ يَعمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِن مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَ جِفانٍ كَالجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِياتٍ» سبا آيه 11 و 12. و گفتند: مراد از محاريب مساجد است، و تماثيل قصور است، و جفان كالجواب كاسههايي که بقدر حوض بوده، و قدور راسيات ديگهايي که از بزرگي قابل نقل و انتقال نبود.
(وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ): که از ته دريا براي او جواهرات بيرون
جلد 13 - صفحه 224
ميآوردند.
(وَ يَعمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِكَ): از مذكورات از بناء مساجد و قصور و از ساختن جفان و قدور.
(وَ كُنّا لَهُم حافِظِينَ): که تخلف نكنند و اگر تخلف ميكردند آنها را ميسوزانيدند که مراد از عذاب سعير است يا زنجير ميكردند که مقرّنين في الاصفاد باشد.
قضيّه غريبه: در عالم رؤيا حقير مشرف شدم خدمت حضرت سليمان بالاي تخت با عظمتي نشسته بود سلام كردم پس عرض كردم: يا نبي اللّه يك نفر از علماء ما در بيان افضليت حضرت خاتم بر ساير انبياء بياناتي دارد تا ميرسد به اسم مبارك شما ميگويد: «كم فرق بين من عرض عليه مفاتيح الدنيا فلم يقبلها، و بين من قال: هَب لِي مُلكاً لا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِن بَعدِي) فرمود: ما هم براي دنيا نخواستيم. عرض كردم: چرا.
(لا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِن بَعدِي) فرمود: معنا اينکه نيست که به ديگران ندهي بلكه به هر که هر چه ميدهي بمن زيادتر ده چنانچه شما در دعاء كميل ميخوانيد:
«و اجعلني من احسن عبادك نصيبا عندك، و اقربهم منزلة منك و اخصهم زلفة لديك».
عرض كردم: در قرآن ميفرمايد: شما شياطين را غل و زنجير ميكرديد چه نحوه بوده!- فرمود: غل و زنجير آنها غير از اينکه غلها و زنجيرها است.
مسألة: طايفه جن و شياطين چه نحوه غوّاصي و بنّايي و ساختن ديگ و ظروف ميكردند!
جواب: آنكه آنها و لو جسم لطيف هستند و از آتش خلق شدهاند.
چنانچه ميفرمايد: «وَ الجَانَّ خَلَقناهُ مِن قَبلُ مِن نارِ السَّمُومِ». حجر آيه 27 «وَ خَلَقَ الجَانَّ مِن مارِجٍ مِن نارٍ» الرحمن آيه 14. و آيات ديگر و لكن
جلد 13 - صفحه 225
يتشكل باشكال مختلفة حتي الكلب و الخنزير سوي الانبياء و الاوصياء بعكس ملائكه که از نور خلق شده و لكن يتشكل باشكال مختلفة حتي الانبياء سوي الكلب و الخنزير مثل عفريتي که راجع به تخت بلقيس خدمت سليمان عرض كرد: «قالَ عِفرِيتٌ مِنَ الجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبلَ أَن تَقُومَ مِن مَقامِكَ» نمل آيه 39.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 82)- این آیه یکی دیگر از مواهب انحصاری سلیمان (ع) را باز گو میکند: «و گروهی از شیاطین (را نیز مسخّر او قرار دادیم، که در دریا) برایش غوّاصی میکردند و کارهایی غیر از این (نیز) برای او انجام میدادند» (وَ مِنَ الشَّیاطِینِ مَنْ یَغُوصُونَ لَهُ وَ یَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِکَ).
«و ما آنها را (از تمرد و سر کشی در برابر فرمان او) نگاه میداشتیم» (وَ کُنَّا لَهُمْ حافِظِینَ).
آنها افرادی با هوش، فعال، هنرمند و صنعتگر با مهارتهای مختلف بودند.
نکات آیه
۱- برخى از شیاطین، در تسخیر و تحت فرمان سلیمان(ع) بودند. (و سخّرنا ... و من الشیطین من یغوصون له )
۲- برخى از شیاطین براى سلیمان(ع)، به کار غواصى و غیر آن مى پرداختند. (و من الشیطین من یغوصون له و یعملون عملاً دون ذلک )
۳- اهمیت غواصى و دستاوردهاى آن در حکومت سلیمان(ع) (و من الشیطین من یغوصون له ) از تخصیص به ذکر یافتن «غواصى» در بین سایر کارها و نیز لام «له» - که براى انتفاع است - برداشت یاد شده به دست مى آید.
۴- شیاطین، موجوداتى داراى شعور و کارآیى هستند. (و من الشیطین من یغوصون له ) برداشت یاد شده با توجه به نکته است که تسخیر شیاطین براى سلیمان(ع) و حرف شنوى آنان، ملازم با شعور آنها است.
۵- شیاطین، موجوداتى قابل رام شدن و فرمان برى براى انسان ها. (و سخّرنا ... من الشیطین من یغوصون له )
۶- شیاطین، موجوداتى آشنا با فنون و علوم مختلف. (و من الشیطین من یغوصون له و یعملون عملاً دون ذلک )
۷- کنترل و نظارت خداوند بر شیاطین، در فرمان بردارى آنان از سلیمان(ع) (و من الشیطین ... و کنّا لهم حفظین )
۸- شیاطین، همواره درکمند نظارت و کنترل و مراقبت الهى. (من الشیطین ... و کنّا لهم حفظین )
۹- امکان تمرد و سرپیچى شیاطین از فرمان هاى خداوند و نیاز فرمان برى آنها به نظارت و مراقبت الهى (و کنّا لهم حفظین ) این که خداوند مراقبت همیشگى خود را نسبت به شیاطین یادآور مى شود، مى رساند که آنان موجوداتى سرکش اند و نیاز به مراقبت دارند.
موضوعات مرتبط
- خدا: نظارت خدا ۷، ۸، ۹
- سلیمان(ع): اهمیت غواصى در دوران سلیمان(ع) ۳; تسخیر شیاطین براى سلیمان(ع) ۱، ۲، ۷; فضایل سلیمان(ع) ۱
- شیاطین: تسخیر شیاطین ۵; شعور شیاطین ۴; صفات شیاطین ۵; عصیان شیاطین ۹; علم شیاطین ۶; غواصى شیاطین ۲; مراقبت از شیاطین ۸، ۹; ناظر عمل شیاطین ۷، ۸; نقش شیاطین ۴
- عصیان: عصیان از خدا ۹