هود ٢٠: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link185 | آيات ۲۴ - ۱۷، سوره هود]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link185 | آيات ۲۴ - ۱۷، سوره هود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link186 | معناى ((بينه )) و موارد اطلاق و استعمال آن]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link186 | معناى ((بينه )) و موارد اطلاق و استعمال آن]] | ||
خط ۵۲: | خط ۵۳: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۴#link203 | روايتى درباره معناى : ((واخبتوا الى ربهم )) ۲۹۲]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۴#link203 | روايتى درباره معناى : ((واخبتوا الى ربهم )) ۲۹۲]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۱#link37 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۱#link37 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
أُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ «20» | |||
آنها در زمين عاجز كننده نيستند (و نمىتوانند بر مقدّرات شومى كه براى خود رقم زدهاند، غلبه كرده و از خطر فرار كنند.) و در برابر خداوند هيچ ياورى ندارند. | |||
عذاب خدا نسبت به آنها مضاعف است. (چرا كه هم خود گمراه بودند و هم ديگران را با بستن راه خدا يا كج نشان دادن آن به گمراهى كشاندند)، آنان (از شدّت لجاجت و عناد،) توان شنيدن (حقّ) را ندارند و (آن را) نمىبينند. | |||
===نکته ها=== | |||
سؤال: دو برابر شدن عذاب، با عدل الهى چگونه سازگار است؟ | |||
جلد 4 - صفحه 41 | |||
پاسخ: كسى كه به خاطر مقام و قدرتى كه دارد سبب انحراف ديگران مىشود، طبيعتاً بايد وزر آنها را نيز بر دوش كشد، لذا گناه دانشمندان به خاطر نقش الگويى آنان، چندين برابر افراد عادّى است و اين عين عدالت است. | |||
===پیام ها=== | |||
1- ستمگران، تحت سيطرهى قهر و قدرت الهى قرار دارند و عاقبت كار خود را خواهند ديد. «لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ» | |||
2- اهل افترا گمان نكنند كه حمايت و ولايت طاغوتها، سبب نجات آنها خواهد شد. «ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ» | |||
3- رهبران گمراه كه سبب انحراف ديگران شوند، گناه آنان را نيز بر دوش مىكشند. يَصُدُّونَ ... يَبْغُونَها عِوَجاً ... يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ | |||
4- كفر و لجاجت و تعصّب، چنان چشم و گوش منحرفان را كور و كر نموده كه نمىتوانند حقّ را ببينند و يا بشنوند. ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ ... | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ «20» | |||
أُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ: آن جماعت متّصف به صفات مذكوره نيستند عاجز كننده مر خداى تعالى را در زمين از عذاب خود به فرار نمودن، هرگاه اراده فرمايد عذاب ايشان را: مانند دشمنى كه فرار كند از كسى كه بيابد او را هرجا كه باشد. تخصيص ذكر زمين با اينكه به هر حال در قبضه قدرت الهى هستند، به جهت آنست كه زمين محل فرار بشر و پناه آنان باشد هنگام مخاوف، كأنّه حق تعالى نفى فرموده از اين جماعت مأوى و ملجأ و مانع را از عذاب قهر سبحانى. «1» وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ: و نيست مر ايشان را غير از خداى تعالى هيچ دوستانى كه عقوبت الهى را از آنها باز دارند، و ناصرى ندارند تا آنها را يارى كند در دفع مكاره و شدائد دنيا اگر حق تعالى اراده فرمايد ابقاى آن را، «2» و لكن تأخير عقوبت ايشان نمود تا روز قيامت به جهت آنكه شديدتر و سختتر خواهد بود. يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ: افزوده شود براى آنها عذاب، يعنى اكتفا نشود به عذاب كفرشان، بلكه عقاب ساير معاصى از اضلال و اغواى مردم هم زائد شود، چنانچه در آيه ديگر فرموده «زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ» «3» يا آنكه هر زمان قسمى از عذاب بر آنها وارد گردد، در عقب آن نوعى | |||
---- | |||
«1» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 151. | |||
«2» مدرك سابق. | |||
«3» سوره نحل، آيه 88. | |||
جلد 6 - صفحه 46 | |||
مثل آن يا سختتر طارى شود تمام به استحقاق است نه جزاف. يا زياد شود عذاب رؤسا به سبب كفرشان و منع مردمان از راه حق و دعوت به باطل و كتمان. | |||
اين عذاب و زيادتى آن به جهت آن است كه: ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ: | |||
نبودند كه توانائى داشته باشند شنيدن حق را، زيرا به سوء اختيار خود متنفر و دور گردند از آيات الهى. وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ: 1- و نبودند كه ببينند آيات سبحانى را، چه توجه و التفات به آن نداشتند. 2- به سبب كراهت طبع آنها از شنيدن كلمات الهى و اعراض آنها، مانند كسى بودند كه اصلا شنوائى ندارد، و در اين صورت ديدن بينا هم فايده نداشت، به جهت عدم تدبر و تفكر، كأنّه به منزله كسى كه قوه بينائى ندارد. 3- چون غرض از شنيدن و ديدن آيات و حجج سبحانى، شنوائى و بينائى قلب است به تأمل و تعقل و ترتب آثار نافعه بر آن، و اين منكرين و معاندين به سوء اختيار، هشيارى و آگاهى قلب را محجوب نمودند. | |||
لا جرم كر و كور واقعى محسوب باشند. 4- «ما» در اينجا نافيه نباشد بلكه جارى مجراى قول عرب است (لأواصلنّك ما لاح نجم) بنابراين معنى آنكه: | |||
ايشان معذبند مادامى كه حيات دارند. «1» تنبيه: اين مطلب مسلم آمده كه عبرت و اعتبار به آيات الهى عموم لفظ است نه خصوص سبب. بنابراين آيه شريفه گرچه در شأن آن جماعت معاندين زمان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله نازل شده، لكن شامل خواهد بود تا روز قيامت كسانى را كه منع كنند و باز دارند مردمان را از راه خدا و اسلام و قرآن، و به تدابير و تدليسات گمراه و منحرف سازند ايشان را از سنت خاتم انبيا صلّى اللّه عليه و آله و ميل دهند آنان را به كيش و آئين غير حق، هر آينه داخل در اين جماعت، و در عذاب آنها شريك خواهند بود. (فتأمّل ايّها العاقل). | |||
---- | |||
«1» مدرك سابق. | |||
جلد 6 - صفحه 47 | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ «18» الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ «19» أُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ «20» أُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ «21» لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ «22» | |||
ترجمه | |||
و كيست ستمكارتر از آنكه افترا بست بر خدا دروغ را آنگروه عرضه داشته ميشوند بر پروردگارشان و گويند گواهان اين جماعت آنانند كه دروغ بستند بر پروردگارشان آگاه باشيد لعنت خدا بر ستمكاران | |||
آنانكه باز ميدارند از راه خدا و ميخواهند آنرا كج و آنان بآخرت آنها كافرانند | |||
آنگروه نباشند عاجز كنندگان در زمين و نباشد مر ايشانرا از غير خدا دوستان افزوده ميشود براى آنها عذاب نبودند كه بتوانند شنيدن را و نبودند كه به بينند | |||
آنگروه آنانند كه زيان كردند جانهاشان را و گم شد از آنها آنچه بودند كه افترا مىبستند | |||
ناچار همانا آنها در آخرت آنانند زيانكارتران. | |||
تفسير | |||
ستمكارترين خلق كسى است كه دروغى را نسبت بخدا دهد چون با خالق و منعم خود خيانت نموده و بر خود و خلق ظلم كرده است و ذكر اين معنى بصورت سؤال براى وضوح جواب و ابلغيّت آن در افاده مراد است و اين اشخاص را در يكى از مواقف قيامت در پيشگاه الهى حاضر مينمايند براى مؤاخذه و ائمّه اطهار و انبياء عظام كه مبلّغ و حافظ احكام الهى ميباشند شهادت بخيانت و دروغ آنها ميدهند و لعنشان ميفرمايند كه نتيجه آن بعد از رحمت است و محتمل است جمله الا لعنة اللّه على الظّالمين ابتداء كلام الهى باشد و بعدا توصيف فرموده آنها را بآنكه مردم را از راه حق باز ميدارند به القاء شبهات و تهييج شهوات و منع از خيرات و مقصود آنها آنستكه دين خدا و راه حقّ را كج معرّفى نمايند و عيب و نقصى | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 72 | |||
براى آن در انظار مردم اثبات نمايند لذا آيات الهى را تحريف و تأويل مينمايند چنانچه يهود اوصاف پيغمبر آخر الزمان را از تورات تغيير دادند و سبب بروز اين اعمال بى اعتقادى بعالم آخرت است والا كسيكه معتقد بدار جزائى باشد پيرامون اين امور نميگردد لذا ضمير «هم» براى افاده تأكيد مكرّر شده است و اينها نميتوانند خدا را هيچگاه از عذاب خودشان عاجز كنند چون در دنيا نميتوانند از ملك الهى خارج شوند و دوستان و ياورانى ندارند كه اگر خداوند بخواهد آنها را عذاب فرمايد بتوانند از آنها دفاع نمايند و در آخرت عذاب آنها دو چندان يا بيشتر خواهد بود از ساير كفّار چون اينها هم خودشان كافر شدند و هم مردم را كافر نمودند و استطاعت شنيدن كلمات حقّه و مواعظ حسنه و براهين واضحه و ديدن آيات بيّنات و معجزات ظاهرات را ندارند چون گوش شنوا و ديده بصيرت آنها بواسطه انغمار در شهوات و توجّه بزخارف دنيا و اعراض از ذكر و فكر كر و كور شده يا بقدرى متعصّب در طريق باطل و لجوج و عنود و حسودند كه نميتوانند به حرف حقّ گوش بدهند و حق را به بينند و اوصاف آنرا مشاهده نمايند اين قبيل اشخاص خسارت جانى نمودند كه گوهر گرانبهاى عقل و روح و عمر خودشان را فاسد نمودند و آنچه پيدا كردند در دنيا بخيال خودشان از دولت و ثروت و رياست از دستشان رفت و جز حسرت و ندامت براى آنها باقى نماند ناچار در آخرت هم در زمره كفّارى هستند كه خسارت آنها از ساير كفار زيادتر است عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آن كفّار چهار نفر پادشاه از قريش بودند كه پى در پى سلطنت كردند فيض ره فرموده كه مراد از چهار پادشاه آن سه نفر و معاويه ميباشند و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از اشهاد ائمّه اطهارند و قمّى ره فرموده اشهاد ائمّه عليهم السلام و ملعون كسانى هستند كه ظلم نمودند بر آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و غصب كردند حقّ ايشانرا و باز داشتند مردم را از راه خدا كه امامت است و منحرف نمودند آنرا بغير اهلش و آنها استطاعت و قدرت نداشتند كه فضائل امير المؤمنين عليه السّلام را بشنوند و منقرض و فانى شدند و معلوم است كه مراد بيان مصاديق واضحه است. | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 73 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أُولئِكَ لَم يَكُونُوا مُعجِزِينَ فِي الأَرضِ وَ ما كانَ لَهُم مِن دُونِ اللّهِ مِن أَولِياءَ يُضاعَفُ لَهُمُ العَذابُ ما كانُوا يَستَطِيعُونَ السَّمعَ وَ ما كانُوا يُبصِرُونَ «20» | |||
اينها قدرت ندارند که فرار كنند و پناهگاهي در زمين پيدا كنند که از عذاب الهي جلوگيري كنند و نيست از براي آنها غير از خدا ناصر و معيني که نگذارد عذاب بآنها تماس كند مضاعف ميشود از براي آنها عذاب نيستند اينها که استطاعت شنيدن داشته باشند و نيستند که چشم بصيرت داشته باشند. | |||
اولئك اينکه ظالمين که صدّ از سبيل اللّه ميكنند و راههاي كج را سير ميكنند لَم يَكُونُوا مُعجِزِينَ فِي الأَرضِ نميتوانند خدا را عاجز كنند از عذاب که جايي بروند که از قبضه قدرت او خارج باشد و نتواند آنها را عذاب كند. | |||
وَ ما كانَ لَهُم مِن دُونِ اللّهِ مِن أَولِياءَ احدي از اينها که پرستش ميكنند يا متابعت آنها را ميكنند مثل رؤساء كفر و ضلالت قدرت بر ياري آنها ندارند و نميتوانند آنها را از عذاب الهي نجات دهند ولايت كليّه با او است و بس. | |||
يُضاعَفُ لَهُمُ العَذابُ يك عذاب براي كفر و ضلالت خود و يك عذاب براي اضلال ديگران و صدّ عن سبيل اللّه بلكه اضعاف مضاعف ميشود هر يك نفري را که اضلال كنند يك عذاب هر چه اتباع آنها بيشتر باشند عذاب اينها زيادتر | |||
جلد 11 - صفحه 30 | |||
ميشود ما كانُوا يَستَطِيعُونَ السَّمعَ طاقت نميآورند بشنوند فرمايشات قرآن را يا فضائل انبياء و ائمه عليهم السلام يا فرامين الهيه را وَ ما كانُوا يُبصِرُونَ چشم قلب آنها كور است حقايق را مشاهده نميكنند و كور كورانه در ضلالت سير ميكنند | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 20)- ولی در این آیه میگوید: با این همه «آنها هیچ گاه توانایی فرار در زمین را ندارند» تا از قلمرو قدرت پروردگار خارج شوند (أُولئِکَ لَمْ یَکُونُوا مُعْجِزِینَ | |||
ج2، ص335 | |||
فِی الْأَرْضِ) | |||
. «همچنین آنها نمیتوانند ولی و حامی و پشتیبانی غیر از خدا برای خود بیابند» (وَ ما کانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ). | |||
سر انجام به مجازات سنگین آنها اشاره کرده، میگوید: «مجازات آنها مضاعف میگردد» (یُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ). | |||
چرا که هم خود گمراه و گناهکار و تبهکار بودند، و هم دیگران را به این راهها میکشاندند، و به همین دلیل هم بار گناه خویش را بر دوش میکشند و هم بار گناه دیگران را بیآنکه از گناه دیگران چیزی کاسته شود. | |||
در پایان آیه ریشه اصلی بدبختی آنها را این گونه شرح میدهد: «آنها نه گوش شنوا داشتند و نه چشم بینا»! (ما کانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ وَ ما کانُوا یُبْصِرُونَ). | |||
در حقیقت از کار انداختن این دو وسیله مؤثر برای درک حقایق سبب شد که هم خودشان به گمراهی بیفتند و هم دیگران را به گمراهی بکشانند. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۲۳
ترجمه
هود ١٩ | آیه ٢٠ | هود ٢١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الأرْض»: زمین. مراد دنیا است. «أَوْلِیَآءَ»: یاران و مددکاران. آلهه و معبودان. «مَا کَانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ ...»: تاب شنیدن حق و چشم دیدن نشانههای دالّ بر وجود آفریدگار، و توان پیروی از قرآن را نداشتهاند، و در حقیقت از گوش و چشم خود سود نبردهاند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
الَّذِينَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ... (۵) وَ قَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ... (۵)
وَ لاَ تَحْسَبَنَ اللَّهَ غَافِلاً... (۱) وَ کَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِيَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۲۴ - ۱۷، سوره هود
- معناى ((بينه )) و موارد اطلاق و استعمال آن
- بينه در آيه : ((افمن كان على بينه من ربه ...)) به معناى بصيرت الهى است و جملهمذكور منطبق بر رسول خدا (ص ) است
- معناى شاهد در: ((و يتلوه شاهد منه )) و اثر شهادت در اعتماد به مورد شهادت و ايمان بهآن
- اشاره به انطباق ((شاهد منه )) در آيه شريفه با امير المؤ منين (ع ) و وجوه ديگرى كهمفسرين درباره مراد از شاهد گفته اند
- قرآن چيز نوظهورى نيست و پيش از آن ، كتاب موسى (ع )نازل شده ، كتابى كه امام و رحمت بود
- خطاب به مشركين : اين شما هستيد كه به خدا افتراء مى بنديد
- توضيح : مراد از اينكه در قيامت مشركين بر پروردگارشان عرضه مى شوند
- تمامى منحرفين از راه حق ، ستمكار و مفترى بر خدايند
- مشركين و كفار با كفر خود و جز خدا را ولى گرفتن ، از قدرت و سلطه خداى تعالى وولايت او خارج نگشته اند و عذابشان دو برابر مى شود
- توضيحى درباره اينكه كفار آيات خدا را نمى بينند و انذارها و تبشيرها را نمى شنوند
- وجوه ديگرى كه مفسرين در معناى جمله : ((و ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوايبصرون )) گفته اند
- معناى خسران نفس و ضلال گم شدن متريات و مراد از اينكه كفار در آخرت ((اخسرون ))هستند
- معناى ((اجابت ))و مراد از اخبات مؤ منينى بسوى خدا
- وصف (واجتنبوا ربهم ) به طايفه خاصى از مؤ منين اشاره دارد.
- بحث روايتى
- روايات متعددى درباره انطباق جمله : ((افمن كان على بينه من ربه و يتلوه شاهد منه ))بر رسول خدا (ص ) و امير المؤ منين (عليه السلام )
- رد سخن مغرضانه صاحب المنار
- روايتى درباره معناى : ((واخبتوا الى ربهم )) ۲۹۲
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ «20»
آنها در زمين عاجز كننده نيستند (و نمىتوانند بر مقدّرات شومى كه براى خود رقم زدهاند، غلبه كرده و از خطر فرار كنند.) و در برابر خداوند هيچ ياورى ندارند.
عذاب خدا نسبت به آنها مضاعف است. (چرا كه هم خود گمراه بودند و هم ديگران را با بستن راه خدا يا كج نشان دادن آن به گمراهى كشاندند)، آنان (از شدّت لجاجت و عناد،) توان شنيدن (حقّ) را ندارند و (آن را) نمىبينند.
نکته ها
سؤال: دو برابر شدن عذاب، با عدل الهى چگونه سازگار است؟
جلد 4 - صفحه 41
پاسخ: كسى كه به خاطر مقام و قدرتى كه دارد سبب انحراف ديگران مىشود، طبيعتاً بايد وزر آنها را نيز بر دوش كشد، لذا گناه دانشمندان به خاطر نقش الگويى آنان، چندين برابر افراد عادّى است و اين عين عدالت است.
پیام ها
1- ستمگران، تحت سيطرهى قهر و قدرت الهى قرار دارند و عاقبت كار خود را خواهند ديد. «لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ»
2- اهل افترا گمان نكنند كه حمايت و ولايت طاغوتها، سبب نجات آنها خواهد شد. «ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ»
3- رهبران گمراه كه سبب انحراف ديگران شوند، گناه آنان را نيز بر دوش مىكشند. يَصُدُّونَ ... يَبْغُونَها عِوَجاً ... يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ
4- كفر و لجاجت و تعصّب، چنان چشم و گوش منحرفان را كور و كر نموده كه نمىتوانند حقّ را ببينند و يا بشنوند. ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ «20»
أُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ: آن جماعت متّصف به صفات مذكوره نيستند عاجز كننده مر خداى تعالى را در زمين از عذاب خود به فرار نمودن، هرگاه اراده فرمايد عذاب ايشان را: مانند دشمنى كه فرار كند از كسى كه بيابد او را هرجا كه باشد. تخصيص ذكر زمين با اينكه به هر حال در قبضه قدرت الهى هستند، به جهت آنست كه زمين محل فرار بشر و پناه آنان باشد هنگام مخاوف، كأنّه حق تعالى نفى فرموده از اين جماعت مأوى و ملجأ و مانع را از عذاب قهر سبحانى. «1» وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ: و نيست مر ايشان را غير از خداى تعالى هيچ دوستانى كه عقوبت الهى را از آنها باز دارند، و ناصرى ندارند تا آنها را يارى كند در دفع مكاره و شدائد دنيا اگر حق تعالى اراده فرمايد ابقاى آن را، «2» و لكن تأخير عقوبت ايشان نمود تا روز قيامت به جهت آنكه شديدتر و سختتر خواهد بود. يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ: افزوده شود براى آنها عذاب، يعنى اكتفا نشود به عذاب كفرشان، بلكه عقاب ساير معاصى از اضلال و اغواى مردم هم زائد شود، چنانچه در آيه ديگر فرموده «زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ» «3» يا آنكه هر زمان قسمى از عذاب بر آنها وارد گردد، در عقب آن نوعى
«1» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 151.
«2» مدرك سابق.
«3» سوره نحل، آيه 88.
جلد 6 - صفحه 46
مثل آن يا سختتر طارى شود تمام به استحقاق است نه جزاف. يا زياد شود عذاب رؤسا به سبب كفرشان و منع مردمان از راه حق و دعوت به باطل و كتمان.
اين عذاب و زيادتى آن به جهت آن است كه: ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ:
نبودند كه توانائى داشته باشند شنيدن حق را، زيرا به سوء اختيار خود متنفر و دور گردند از آيات الهى. وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ: 1- و نبودند كه ببينند آيات سبحانى را، چه توجه و التفات به آن نداشتند. 2- به سبب كراهت طبع آنها از شنيدن كلمات الهى و اعراض آنها، مانند كسى بودند كه اصلا شنوائى ندارد، و در اين صورت ديدن بينا هم فايده نداشت، به جهت عدم تدبر و تفكر، كأنّه به منزله كسى كه قوه بينائى ندارد. 3- چون غرض از شنيدن و ديدن آيات و حجج سبحانى، شنوائى و بينائى قلب است به تأمل و تعقل و ترتب آثار نافعه بر آن، و اين منكرين و معاندين به سوء اختيار، هشيارى و آگاهى قلب را محجوب نمودند.
لا جرم كر و كور واقعى محسوب باشند. 4- «ما» در اينجا نافيه نباشد بلكه جارى مجراى قول عرب است (لأواصلنّك ما لاح نجم) بنابراين معنى آنكه:
ايشان معذبند مادامى كه حيات دارند. «1» تنبيه: اين مطلب مسلم آمده كه عبرت و اعتبار به آيات الهى عموم لفظ است نه خصوص سبب. بنابراين آيه شريفه گرچه در شأن آن جماعت معاندين زمان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله نازل شده، لكن شامل خواهد بود تا روز قيامت كسانى را كه منع كنند و باز دارند مردمان را از راه خدا و اسلام و قرآن، و به تدابير و تدليسات گمراه و منحرف سازند ايشان را از سنت خاتم انبيا صلّى اللّه عليه و آله و ميل دهند آنان را به كيش و آئين غير حق، هر آينه داخل در اين جماعت، و در عذاب آنها شريك خواهند بود. (فتأمّل ايّها العاقل).
«1» مدرك سابق.
جلد 6 - صفحه 47
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ «18» الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ «19» أُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ «20» أُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ «21» لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ «22»
ترجمه
و كيست ستمكارتر از آنكه افترا بست بر خدا دروغ را آنگروه عرضه داشته ميشوند بر پروردگارشان و گويند گواهان اين جماعت آنانند كه دروغ بستند بر پروردگارشان آگاه باشيد لعنت خدا بر ستمكاران
آنانكه باز ميدارند از راه خدا و ميخواهند آنرا كج و آنان بآخرت آنها كافرانند
آنگروه نباشند عاجز كنندگان در زمين و نباشد مر ايشانرا از غير خدا دوستان افزوده ميشود براى آنها عذاب نبودند كه بتوانند شنيدن را و نبودند كه به بينند
آنگروه آنانند كه زيان كردند جانهاشان را و گم شد از آنها آنچه بودند كه افترا مىبستند
ناچار همانا آنها در آخرت آنانند زيانكارتران.
تفسير
ستمكارترين خلق كسى است كه دروغى را نسبت بخدا دهد چون با خالق و منعم خود خيانت نموده و بر خود و خلق ظلم كرده است و ذكر اين معنى بصورت سؤال براى وضوح جواب و ابلغيّت آن در افاده مراد است و اين اشخاص را در يكى از مواقف قيامت در پيشگاه الهى حاضر مينمايند براى مؤاخذه و ائمّه اطهار و انبياء عظام كه مبلّغ و حافظ احكام الهى ميباشند شهادت بخيانت و دروغ آنها ميدهند و لعنشان ميفرمايند كه نتيجه آن بعد از رحمت است و محتمل است جمله الا لعنة اللّه على الظّالمين ابتداء كلام الهى باشد و بعدا توصيف فرموده آنها را بآنكه مردم را از راه حق باز ميدارند به القاء شبهات و تهييج شهوات و منع از خيرات و مقصود آنها آنستكه دين خدا و راه حقّ را كج معرّفى نمايند و عيب و نقصى
جلد 3 صفحه 72
براى آن در انظار مردم اثبات نمايند لذا آيات الهى را تحريف و تأويل مينمايند چنانچه يهود اوصاف پيغمبر آخر الزمان را از تورات تغيير دادند و سبب بروز اين اعمال بى اعتقادى بعالم آخرت است والا كسيكه معتقد بدار جزائى باشد پيرامون اين امور نميگردد لذا ضمير «هم» براى افاده تأكيد مكرّر شده است و اينها نميتوانند خدا را هيچگاه از عذاب خودشان عاجز كنند چون در دنيا نميتوانند از ملك الهى خارج شوند و دوستان و ياورانى ندارند كه اگر خداوند بخواهد آنها را عذاب فرمايد بتوانند از آنها دفاع نمايند و در آخرت عذاب آنها دو چندان يا بيشتر خواهد بود از ساير كفّار چون اينها هم خودشان كافر شدند و هم مردم را كافر نمودند و استطاعت شنيدن كلمات حقّه و مواعظ حسنه و براهين واضحه و ديدن آيات بيّنات و معجزات ظاهرات را ندارند چون گوش شنوا و ديده بصيرت آنها بواسطه انغمار در شهوات و توجّه بزخارف دنيا و اعراض از ذكر و فكر كر و كور شده يا بقدرى متعصّب در طريق باطل و لجوج و عنود و حسودند كه نميتوانند به حرف حقّ گوش بدهند و حق را به بينند و اوصاف آنرا مشاهده نمايند اين قبيل اشخاص خسارت جانى نمودند كه گوهر گرانبهاى عقل و روح و عمر خودشان را فاسد نمودند و آنچه پيدا كردند در دنيا بخيال خودشان از دولت و ثروت و رياست از دستشان رفت و جز حسرت و ندامت براى آنها باقى نماند ناچار در آخرت هم در زمره كفّارى هستند كه خسارت آنها از ساير كفار زيادتر است عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آن كفّار چهار نفر پادشاه از قريش بودند كه پى در پى سلطنت كردند فيض ره فرموده كه مراد از چهار پادشاه آن سه نفر و معاويه ميباشند و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از اشهاد ائمّه اطهارند و قمّى ره فرموده اشهاد ائمّه عليهم السلام و ملعون كسانى هستند كه ظلم نمودند بر آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و غصب كردند حقّ ايشانرا و باز داشتند مردم را از راه خدا كه امامت است و منحرف نمودند آنرا بغير اهلش و آنها استطاعت و قدرت نداشتند كه فضائل امير المؤمنين عليه السّلام را بشنوند و منقرض و فانى شدند و معلوم است كه مراد بيان مصاديق واضحه است.
جلد 3 صفحه 73
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أُولئِكَ لَم يَكُونُوا مُعجِزِينَ فِي الأَرضِ وَ ما كانَ لَهُم مِن دُونِ اللّهِ مِن أَولِياءَ يُضاعَفُ لَهُمُ العَذابُ ما كانُوا يَستَطِيعُونَ السَّمعَ وَ ما كانُوا يُبصِرُونَ «20»
اينها قدرت ندارند که فرار كنند و پناهگاهي در زمين پيدا كنند که از عذاب الهي جلوگيري كنند و نيست از براي آنها غير از خدا ناصر و معيني که نگذارد عذاب بآنها تماس كند مضاعف ميشود از براي آنها عذاب نيستند اينها که استطاعت شنيدن داشته باشند و نيستند که چشم بصيرت داشته باشند.
اولئك اينکه ظالمين که صدّ از سبيل اللّه ميكنند و راههاي كج را سير ميكنند لَم يَكُونُوا مُعجِزِينَ فِي الأَرضِ نميتوانند خدا را عاجز كنند از عذاب که جايي بروند که از قبضه قدرت او خارج باشد و نتواند آنها را عذاب كند.
وَ ما كانَ لَهُم مِن دُونِ اللّهِ مِن أَولِياءَ احدي از اينها که پرستش ميكنند يا متابعت آنها را ميكنند مثل رؤساء كفر و ضلالت قدرت بر ياري آنها ندارند و نميتوانند آنها را از عذاب الهي نجات دهند ولايت كليّه با او است و بس.
يُضاعَفُ لَهُمُ العَذابُ يك عذاب براي كفر و ضلالت خود و يك عذاب براي اضلال ديگران و صدّ عن سبيل اللّه بلكه اضعاف مضاعف ميشود هر يك نفري را که اضلال كنند يك عذاب هر چه اتباع آنها بيشتر باشند عذاب اينها زيادتر
جلد 11 - صفحه 30
ميشود ما كانُوا يَستَطِيعُونَ السَّمعَ طاقت نميآورند بشنوند فرمايشات قرآن را يا فضائل انبياء و ائمه عليهم السلام يا فرامين الهيه را وَ ما كانُوا يُبصِرُونَ چشم قلب آنها كور است حقايق را مشاهده نميكنند و كور كورانه در ضلالت سير ميكنند
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 20)- ولی در این آیه میگوید: با این همه «آنها هیچ گاه توانایی فرار در زمین را ندارند» تا از قلمرو قدرت پروردگار خارج شوند (أُولئِکَ لَمْ یَکُونُوا مُعْجِزِینَ
ج2، ص335
فِی الْأَرْضِ)
. «همچنین آنها نمیتوانند ولی و حامی و پشتیبانی غیر از خدا برای خود بیابند» (وَ ما کانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ).
سر انجام به مجازات سنگین آنها اشاره کرده، میگوید: «مجازات آنها مضاعف میگردد» (یُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ).
چرا که هم خود گمراه و گناهکار و تبهکار بودند، و هم دیگران را به این راهها میکشاندند، و به همین دلیل هم بار گناه خویش را بر دوش میکشند و هم بار گناه دیگران را بیآنکه از گناه دیگران چیزی کاسته شود.
در پایان آیه ریشه اصلی بدبختی آنها را این گونه شرح میدهد: «آنها نه گوش شنوا داشتند و نه چشم بینا»! (ما کانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ وَ ما کانُوا یُبْصِرُونَ).
در حقیقت از کار انداختن این دو وسیله مؤثر برای درک حقایق سبب شد که هم خودشان به گمراهی بیفتند و هم دیگران را به گمراهی بکشانند.
نکات آیه
۱- کفرپیشگان در هیچ کجاى زمین ، نمى توانند خود را از سیطره و حاکمیت خداوند خارج سازند. (أُولئک لم یکونوا معجزین فى الأرض) اعجاز (مصدر معجزین) به معناى از دسترس خارج بودن است. بنابراین و با توجه به اینکه مفعول «معجزین» الله است ، جمله «أُولئک لم یکونوا ...» چنین معنا مى شود: آنان هیچ گاه از دسترس خدا (حاکمیت و سلطه او) خارج نبوده اند.
۲- کفرورزى کافران و اعمال ایشان (افترا بر خداوند ، بازدارى از راه خدا و ...) خارج از حاکمیت خداوند نیست. (و من أظلم ممن افترى على الله کذبًا ... أُولئک لم یکونوا معجزین) ماضى بودن معناى جمله «أُولئک لم یکونوا ...» (آنان هیچ گاه ازحاکمیت خدا خارج نبوده اند) مى رساند که: گرایش کافران به کفر نیز تحت حاکمیت خدا صورت گرفته است.
۳- حاکمیت مطلق خداوند بر سراسر هستى (أُولئک لم یکونوا معجزین فى الأرض)
۴- کافران به قیامت و آنان که براى منحرف نشان دادن راه خدا تلاش مى کنند، در خطر گرفتارشدن به عذابهاى دنیوى اند. (الذین ... یبغونها عوجًا و هم بالأخرة هم کفرون. أُولئک لم یکونوا معجزین فى الأرض)
۵- مانعان راه خدا و آنان که به خدا دروغ مى بندند ، در خطر گرفتار شدن به عذابهاى دنیوى اند. (و من أظلم ممن افترى على الله کذبًا ... أُولئک لم یکونوا معجزین فى الأرض) جمله «أُولئک لم یکونوا ...» کنایه از تهدید به عذاب است و «فى الأرض» مى تواند دلیل بر دنیوى بودن آن عذاب باشد.
۶- تنها خداوند ، ولى و سرپرست انسانهاست. (و ما کان لهم من دون الله من أولیاء)
۷- هیچ کس (معبودان اهل شرک) توان یارى کردن گرفتاران به عذاب الهى را نخواهد داشت. (و ما کان لهم من دون الله من أولیاء)
۸- کسانى که ولایت خدا را نپذیرند ، خویشتن را به ولایتهایى متعدد و بى اساس گرفتار خواهند کرد. (و ما کان لهم من دون الله من أولیاء) جمع آوردن کلمه «أولیاء» با وجود این که بیان معناى مقصود با کلمه «ولىّ» نیز ممکن بود ، اشاره به این نکته دارد که انسان ، اگر ولایت الهى را نپذیرد ، گرفتار تعدد اولیا مى شود و ناچار است به ولایتهاى متعددى گردن نهد.
۹- گرایش انسانها به کفر و شرک ، نه دلالت بر خروج آنان از سیطره خدا دارد و نه بیانگر ولایت غیر خدا بر آنان است. (أُولئک لم یکونوا معجزین فى الأرض ... ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون) خداوند، با بیان ریشه کفرورزى کافران (ماکانوا ...)، پس از اعلام ولایت خدا بر آنان، به این حقیقت اشاره مى کند که: مخالفت کافران با برنامه هاى الهى به خاطر خروج آنان از حاکمیت خدا و سلطه غیر او بر ایشان نیست; بلکه به دلیل ناتوانى آنان از درک معارف الهى است.
۱۰- کفرپیشگانى که مردم را از پیوستن به راه خدا باز مى دارند ، به عذابى دو چندان گرفتار خواهند شد. (الذین یصدون ... یضعف لهم العذاب)
۱۱- کفرپیشگان ، مشرکان و آنان که به خدا دروغ مى بندند ، از شنیدن و دیدن آیات الهى ناتوانند. (و من أظلم ممن افترى ... أُولئک ... ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون)
۱۲- درک نکردن معارف و حقایق دین ، ریشه گرایش به کفر و شرک است. (أُولئک ... ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون) جمله «ما کانوا ...» بیانگر دلیل و ریشه کفرورزى کافران است.
روایات و احادیث
۱۳- «عن أبى عبدالله(ع) [فى قوله تعالى]: «ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون» ... قال: لم یعتبهم بما صنع قلوبهم و لکن یعاتبهم بما صنعوا...;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است که درباره قول خدا «ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون» فرمود: خداوند آنان را براى آنچه قلبهایشان انجام داده نکوهش نکرده; بلکه براى آنچه خود، انجام داده اند نکوهش کرده است ...».
موضوعات مرتبط
- آخرت: عذاب مکذبان آخرت ۴
- آفرینش: حاکم آفرینش ۳
- افترا: افترا به خدا ۲
- انسان: ولىّ انسان ها ۶
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۳، ۶
- خدا: آثار رد ولایت خدا ۸; اختصاصات خدا ۶; حاکمیت خدا ۱، ۲، ۳، ۹; سرزنشهاى خدا ۱۳; ولایت خدا ۶
- دین: آثار عدم فهم دین ۱۲; آسیب شناسى دین ۱۲
- سبیل الله : عذاب دنیوى مانعان از سبیل الله ۵; عذاب دنیوى منحرف کنندگان سبیل الله ۴; عذاب مضاعف مانعان از سبیل الله ۱۰; ممانعت از سبیل الله ۲
- شرک: زمینه شرک ۱۲
- عذاب: امداد به اهل عذاب ۷; اهل عذاب ۴، ۵، ۱۰; بى یاورى اهل عذاب ۷
- کافران: افتراهاى کافران ۲; رذایل کافران ۲; عجز کافران ۱; عذاب دنیوى کافران ۴; عذاب مضاعف کافران ۱۰; عمل ناپسند کافران ۲; کافران و آیات خدا ۱۱; کرى کافران ۱۱; کورى کافران ۱۱
- کفر: زمینه کفر ۱۲
- گرایشها: گرایش به شرک ۹; گرایش به کفر ۹
- مشرکان: کرى مشرکان ۱۱; کورى مشرکان ۱۱; مشرکان و آیات خدا ۱۱
- معبودان باطل: عجز معبودان باطل ۷
- مفتریان بر خدا: سرزنش مفتریان بر خدا ۱۳; عذاب دنیوى مفتریان بر خدا ۵; کرى مفتریان بر خدا ۱۱، ۱۳; کورى مفتریان بر خدا ۱۱، ۱۳; مفتریان بر خدا و آیات خدا ۱۱
- ولایت: قبول ولایت غیر خدا ۸; ولایت غیر خدا ۹
منابع
- ↑ تفسیرعیاشى، ج ۲، ص۳۵۲، ح ۸۸; بحارالأنوار، ج ۵، ص ۳۰۶، ح ۲۸.