يونس ١٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۲: خط ۳۲:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link1 | آيات ۱۰ - ۱، سوره يونس]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link1 | آيات ۱۰ - ۱، سوره يونس]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link2 | كيفيت و مكان نزول سوره يونس و بيان غرض و آهنگ كلى اين سوره مباركه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link2 | كيفيت و مكان نزول سوره يونس و بيان غرض و آهنگ كلى اين سوره مباركه]]
خط ۵۱: خط ۵۲:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link18 | توضيحى درباره معناى تسبيح و حمد خداى تعالى و بيانى درباره انقطاع تمام سخناندر دنيا جز ذكر: ((الحمدلله ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link18 | توضيحى درباره معناى تسبيح و حمد خداى تعالى و بيانى درباره انقطاع تمام سخناندر دنيا جز ذكر: ((الحمدلله ))]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۸_بخش۵۴#link154 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۸_بخش۵۴#link154 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ «10»
دعا و نيايش آنان در بهشت، «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» (خدايا تو پاك و منزّهى) است و درودشان در آنجا سلام است و پايان نيايش آنان، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» (سپاس و ستايش مخصوص خداست) مى‌باشد.
===نکته ها===
«سَلامٌ»، كلام اهل بهشت است و در بهشت، سلام فضاى همه جا را پر مى‌كند: سلام از سوى خداوند، «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «2»، سلام از سوى فرشتگان‌ «سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ» «3»، و سلام از سوى بهشتيان نسبت به هم. «4» «إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً» «5»
----
«1». حتّى رسول خدا صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام نيز همواره مى‌گفتند: «اهدنا الصراط المستقيم»
«2». يس، 58.
«3». زمر، 73.
«4». تفسير مراغى.
«5». واقعه، 26.
جلد 3 - صفحه 545
«الْحَمْدُ لِلَّهِ»، كلام انبيا و اولياست. حضرت نوح عليه السلام پس از نجات از قوم ظالم، «الْحَمْدُ لِلَّهِ» گفت، «1» و ابراهيم عليه السلام نيز خدا را حمد كرد كه در سنّ پيرى اسماعيل واسحاق را به او بخشيده است. «2» «الْحَمْدُ لِلَّهِ» سخن مؤمنان‌ «3» و كلام بهشتيان است.
در حديث آمده است: اهل بهشت با كلمه‌ى‌ «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» مسئولان پذيرايى را صدا مى‌زنند، آنان نيز فورى حاضر شده، خواسته‌ى اهل بهشت را تأمين مى‌كنند. «4»
در حديث است: هرگاه بنده‌اى مشغول تمجيد خدا باشد و از درخواست حوائج خود از او غافل شود، خداوند بيش از آنچه با دعا كردن به او مى‌داد، عطا مى‌كند. «5»
===پیام ها===
1- ياد خدا تنها در دنيا نيست، آخرت هم جاى ذكر الهى است. «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ»
2- انسان به جايى مى‌رسد كه دعا و خواسته‌اش هم تمجيد پروردگار مى‌شود.
«دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ» و اين تسبيح و تمجيد آنان را كامياب مى‌سازد.
3- مؤمنان، در برابر صفات الهى مى‌گويند: «سُبْحانَكَ»، در برابر ساير مؤمنان مى‌گويند: «سَلامٌ» و در مقابل كاميابى از نعمت‌هاى الهى مى‌گويند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ»
4- مؤمن، عاشق خداست. بهشت و لذّت‌هاى بهشتى هم او را از ياد محبوب باز نمى‌دارد، بلكه در همه چيز، لطف و قدرت خدا را مى‌بيند. «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ، الْحَمْدُ لِلَّهِ»
5- آغاز سخن مؤمنان با «سُبْحانَ اللَّهِ» و پايان آن با «الْحَمْدُ لِلَّهِ» مى‌باشد.
(از عبارت‌ «آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ» استفاده مى‌شود كه اوّل سخن آنان‌ «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» است.)
----
«1». مؤمنون، 28.
«2». ابراهيم، 39.
«3». اعراف، 43.
«4». تفسير نورالثقلين.
«5». تفسير روح‌المعانى.
تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 546
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ «10»
دَعْواهُمْ فِيها: خواندن آن بهشتيان مر خداى را در بهشت، و دعاى آنها بر اين وجه باشد كه گويند: سُبْحانَكَ اللَّهُمَ‌: به پاكى ياد مى‌كنيم تو را بار خدايا از هر نقص و عيب. و اين ذكر ايشان به سبب تلذذ باشد نه براى عبادت، و چون اين كلمه گويند آنچه مشتهاى ايشان باشد حاضر شود.
عياشى‌ «3»- از حضرت صادق عليه السّلام: انّه سئل عن التّسبيح فقال هو اسم من اسماء اللّه و دعوى اهل الجنّة. از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله معنى سبحان الله را پرسيدند، فرمود: منزه نمودن ذات الهى از هر بدى. «4» و ابن الكوا از امير المؤمنين عليه السّلام معنى سبحان الله را پرسيد، حضرت فرمود: كلمة رضيها اللّه لنفسه كلمه عالى مقدار است كه حضرت آفريدگار براى ذات اقدس خود اختيار و پسنديده. «5»
----
«1» منهج ج 4 ص 357.
«2» سوره مريم آيه 24.
«3» تفسير عياشى ج 2 ص 120 حديث 9.
«4» منهج ج 4 ص 357.
«5» منهج ج 4 ص 357.
ج5، ص 269
وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ‌: و درود و ثناى ايشان بر يكديگر، يا تحيت حق يا ملائكه بر ايشان در بهشت سلام باشد كه مشتمل است بر سلامتى از جميع آفات و نقايص و مكاره. وَ آخِرُ دَعْواهُمْ‌: و آخر دعاى ايشان. أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‌: اينكه گويند سپاس و ستايش مختص خداى تعالى كه پروردگار عالميان است.
در انوار «1» نقل نموده كه چون مؤمنان به بهشت درآيند، انوار عظمت و كبريائى حضرت عزت، عز شأنه مشاهده نمايند، زبان به نعت جلال و تسبيح ملك متعال بگشايند، و ملائكه با حق تعالى بر ايشان سلام فرستاده به انواع كرامات و علوّ مقامات مبشر گردند، وظايف حمد و ثناى الهى بجا آورده، ختم كلام به صفت اكرام نمايند، و هر آينه لذت تحميد و تسبيح ايشان از جمع لذايذ بهشت خوشتر آيد.
مروى است‌ «2» كه چون مرغى بر بالاى سر ايشان پرواز كند، و ايشان آرزوى گوشت او نمايند، گويند: (سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ) فورا پرها از آن مرغ جدا شده بريان شود، جلوى ايشان افتد. چون آن را تناول كنند گويند: (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ) در حال، استخوانهاى آن مرغ گوشت پيدا كرده، پرواز كند مانند اول و تسبيح ايشان در جنت بدل تسميه باشد در دنيا، و اين روايت از ابن جريح است و حسن و جبائى گفته‌اند: مراد «آخِرُ دَعْواهُمْ» نه آنست كه بعد از حمد تكلم نكنند، بلكه مراد آنست كه هرگاه ايشان ذكر كنند، حمد، آخر ذكر ايشان باشد. در بعض تفاسير نقل شده كه: هرگاه بهشتيان آرزوى طعام كنند، به كلمه‌ «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» مترنم شوند، طعام و شراب از بهشت حاضر كنند بر خوانى كه طول آن ميلى در ميلى و در آن انواع طعامها، چون از آن تناول كنند به شكرانه آن‌ «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» گويند.
----
«1» (منهج ج 4 ص 357)
«2» از اين جريح نقل شده است مجمع ج 3 ص 93.
ج5، ص 270
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ «9» دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ «10»
ترجمه‌
همانا آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته را هدايت مينمايد
----
جلد 3 صفحه 7
ايشان را پروردگارشان بسبب ايمانشان جارى ميشود از كنار ايشان نهرها در باغهاى پر نعمت‌
ذكرشان در آن سبحانك اللّهم است و درودشان در آن سلام عليكم است و آخر دعاى ايشان آنستكه الحمد للّه ربّ العالمين.
تفسير
ايمان سبب استقامت در طريق وصول به جنّت و اعمال صالحه است و آن هدايت الهى است كه شامل نفوس مستعدّه ميشود و بنابراين حرف با در بايمانهم سببيّه است و محتمل است باء مقابله باشد يعنى خداوند در مقابل ايمانشان هدايت ميكند آنها را ببهشت در هر حال الى الجنّة مقدّر است و در منهج روايت نموده كه چهار نهر كه از شير و شراب و شربت و آب است در يك موضع رود و با يكديگر آميخته نشوند و مراد از تحت در اين آيه و ساير آيات زير نيست بلكه مراد كنار و پيش پا است نهايت آنكه در لسان عرب اينطور تعبير ميشود و مقصود تفوّق و استيلاء آنها بر نهرها است و مراد از دعوى دعا و ذكر است ميگويند اللّهم انّا نسبّحك تسبيحا چنانچه در صافى است و گفته‌اند اين براى عبادت نيست چون آنجا تكليفى نيست بلكه براى آنستكه از ذكر خدا لذّت ميبرند و بعضى گفته‌اند هر مطلوبى كه داشته باشند ميگويند سبحانك اللّهم فورا حاضر ميشود و بعد از رفع حاجت ميگويند الحمد للّه ربّ العالمين فورا مرتفع ميگردد پس تسبيح در بهشت بمنزله تسميه است در دنيا و درود و تحيّت و تعارف آنها با يكديگر و خدا و ملائكه با آنها بجمله سلام عليك و سلام عليكم است كه بشارت بسلامت از آلام دنيا و عذاب آخرت و وصول بدار سلام و سلم و مسالمت است و در خاتمه هر كلام و مرام ميگويند الحمد للّه ربّ العالمين و عيّاشى از امام صادق ع نقل نموده كه سؤال شد از آنحضرت از تسبيح فرمود نامى از نامهاى خدا است و دعواى اهل بهشت است و جمله تجرى من تحتهم الانهار خبر بعد از خبر است و بنظر حقير اضافه جنّات به نعيم براى افاده مبالغه در نعمت است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
دَعواهُم‌ فِيها سُبحانَك‌َ اللّهُم‌َّ وَ تَحِيَّتُهُم‌ فِيها سَلام‌ٌ وَ آخِرُ دَعواهُم‌ أَن‌ِ الحَمدُ لِلّه‌ِ رَب‌ِّ العالَمِين‌َ «10»
‌اينکه‌ مؤمنين‌ موقعي‌ ‌که‌ داخل‌ بهشت‌ ميشوند ذكر ‌آنها‌ و كلام‌ ‌آنها‌ تسبيح‌ ‌است‌ و يكديگر ‌را‌ ‌که‌ ملاقات‌ ميكنند تحيّت‌ ‌آنها‌ سلام‌ ‌است‌ و موقعي‌ ‌که‌ ‌در‌ محل‌ ‌خود‌ اقامت‌ ميكنند ذكر ‌آنها‌ تحميد ‌است‌.
دَعواهُم‌ فِيها مرجع‌ ضمير ‌الّذين‌ آمنوا و عملوا الصالحات‌ ‌است‌ و دعوي‌ كلام‌ و ذكري‌ ‌است‌ ‌که‌ بمجرد ورود ميگويند سُبحانَك‌َ اللّهُم‌َّ تسبيح‌ و تقديس‌ و تنزيه‌ پروردگار ‌است‌ ‌از‌ كليه‌ عيوب‌ و نواقص‌ ذاتا ‌که‌ داراي‌ جميع‌ كمالات‌ و فعلا تمام‌ افعالش‌ داراي‌ حكمت‌ و مصلحت‌ و حسن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آن‌ جمله‌ وفاء بوعد و عهد ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد وَ نادي‌ أَصحاب‌ُ الجَنَّةِ أَصحاب‌َ النّارِ أَن‌ قَد وَجَدنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَل‌ وَجَدتُم‌ ما وَعَدَ رَبُّكُم‌ حَقًّا قالُوا نَعَم‌ اعراف‌ ‌آيه‌ 42 وَ تَحِيَّتُهُم‌ فِيها سَلام‌ٌ ملائكه‌ و حور العين‌ و غلمان‌ و اهل‌ بهشت‌ ‌در‌ موقع‌ ملاقات‌ تحيت‌ ‌آنها‌ بيكديگر سلام‌ ‌است‌ وَ سِيق‌َ الَّذِين‌َ اتَّقَوا رَبَّهُم‌ إِلَي‌ الجَنَّةِ زُمَراً حَتّي‌ إِذا جاؤُها وَ فُتِحَت‌ أَبوابُها وَ قال‌َ لَهُم‌ خَزَنَتُها سَلام‌ٌ عَلَيكُم‌ طِبتُم‌ فَادخُلُوها خالِدِين‌َ زمر ‌آيه‌ 73، و نيز ميفرمايد وَ المَلائِكَةُ يَدخُلُون‌َ عَلَيهِم‌ مِن‌ كُل‌ِّ باب‌ٍ سَلام‌ٌ عَلَيكُم‌ بِما صَبَرتُم‌ فَنِعم‌َ عُقبَي‌ الدّارِ رعد ‌آيه‌ 24، و سلام‌ تحيت‌ اسلام‌ ‌است‌ و بسيار داراي‌ فضائل‌ ‌است‌ بخصوص‌ ‌در‌ باب‌ زيارت‌ بسا صد سلام‌ دارد و ‌در‌ مجلد اول‌ ‌در‌ قسمت‌ سلام‌ نماز مفصلا بيان‌ احكام‌ سلام‌ و معاني‌ سلام‌ و كساني‌ ‌که‌ نبايد بآنها سلام‌ كرد
جلد 9 - صفحه 354
و جواب‌ سلام‌ و فضائل‌ و مثوبات‌ ‌آن‌ ‌را‌ بيان‌ كرديم‌ مراجعه‌ فرمائيد.
وَ آخِرُ دَعواهُم‌ نه‌ معني‌ ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ آخرين‌ دعواي‌ ‌آنها‌ اينست‌ بلكه‌ ‌يعني‌ دعواي‌ ديگر ‌آنها‌ تحميد ‌است‌ ‌که‌ دائما تسبيح‌ و تحميد ميكنند (‌ان‌ الحمد للّه‌ رب‌ العالمين‌) چنانچه‌ ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد وَ قالُوا الحَمدُ لِلّه‌ِ الَّذِي‌ صَدَقَنا وَعدَه‌ُ وَ أَورَثَنَا الأَرض‌َ نَتَبَوَّأُ مِن‌َ الجَنَّةِ حَيث‌ُ نَشاءُ زمر ‌آيه‌ 74.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 10)- آنها در محیطی مملو از صلح و صفا و عشق به پروردگار و انواع نعمتها به سر می‌برند.
هر زمان که جذبه ذات و صفات خدا وجودشان را روشن می‌سازد «گفتار و دعای آنها در بهشت این است که: پروردگارا! منزه و پاک از هر گونه عیب و نقصی» (دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ).
و هر زمان به یکدیگر می‌رسند سخن از صلح و صفا می‌گویند: «و تحیت آنها در آنجا سلام است» (وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ).
و سر انجام هرگاه از نعمتهای گوناگون خداوند در آنجا بهره می‌گیرند به شکر پرداخته «و آخرین سخنشان این است که: حمد و سپاس مخصوص پروردگار عالمیان است» (وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۴


ترجمه

گفتار (و دعای) آنها در بهشت این است که: «خداوندا، منزهی تو!» و تحیّت آنها در آنجا: سلام؛ و آخرین سخنشان این است که: «حمد، مخصوص پروردگار عالمیان است!»

|در آن جا دعايشان اين است: بار خدايا! تو منزهى. و درودشان در آن جا سلام است، و پايان دعايشان اين است: سپاس خداى را كه پروردگار جهانيان است
نيايش آنان در آنجا سبحانك اللهم [=خدايا! تو پاك و منزهى‌] و درودشان در آنجا سلام است، و پايان نيايش آنان اين است كه: الحمد لله رب العالمين [=ستايش ويژه پروردگار جهانيان است‌].
و در آن بهشت زبان شوق به تقدیس خدا گشایند که بار الها تو از هر نقص و آلایش پاک و منزهی و درود آنها در بهشت «سلام» است و آخرین سخنشان حمد پروردگار عالمیان است.
[آغازِ] نیایششان در آنجا [این است که]: خدایا! از هر عیب و نقصی منزّهی، و درود خدا در آنجا به آنان عطا کردن سلامتی کامل است، و پایان بخشِ نیایششان این است که همه ستایش ها ویژه خدا مالک و مربی جهانیان است.
در آنجا دعايشان اين است: بار خدايا تو منزهى. و به هنگام درود، سلام مى‌گويند. و پايان دعايشان اين است: سپاس خداى را، آن پروردگار جهانيان.
ندایشان در آنجا سبحانک اللهم و تحیتشان سلام و پایان دعایشان الحمد لله رب العالمین است‌
دعايشان در آنجا اين است كه بار خدايا، پاكى تو راست و درودشان در آنجا «سلام» است و واپسين دعايشان اين است كه سپاس و ستايش خداى راست، پروردگار جهانيان.
در بهشت دعای مؤمنان: پروردگارا! تو منزّهی (از آنچه کافران در دنیا می‌گفتند) و سلام آنان در آن (خطاب به همدیگر) درودتان باد (ای فرمانبرداران یزدان سبحان)! و ختم دعا و گفتارشان: شکر و سپاس پروردگار جهانیان را سزا است، (که ایمان را نصیب ما کرد و از ما خوشنود گردید) می‌باشد.
نیایش آنان در آن جا (این) است که: «خدایا! تو پاک و منزّهی.‌» و درودشان در آنجا سلام است و پایان‌بخش نیایش آنان این است که: «ستایش ویژه‌ی پروردگار جهانیان است.»
گفتارشان در آن منزهی تو بار خدایا و درود ایشان است در آن سلام و آخرین گفتارشان آنکه سپاس خدای را پروردگار جهانیان‌


يونس ٩ آیه ١٠ يونس ١١
سوره : سوره يونس
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«دَعْوَاهُمْ»: دعای ایشان در مناجات پروردگارشان. «آخِرُ دَعْوَاهُمْ»: پایان دعایشان. «أَنْ»: از حروف مشبّهة بالفعل و مخفّفه از مثقّله است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ «10»

دعا و نيايش آنان در بهشت، «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» (خدايا تو پاك و منزّهى) است و درودشان در آنجا سلام است و پايان نيايش آنان، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» (سپاس و ستايش مخصوص خداست) مى‌باشد.

نکته ها

«سَلامٌ»، كلام اهل بهشت است و در بهشت، سلام فضاى همه جا را پر مى‌كند: سلام از سوى خداوند، «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «2»، سلام از سوى فرشتگان‌ «سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ» «3»، و سلام از سوى بهشتيان نسبت به هم. «4» «إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً» «5»


«1». حتّى رسول خدا صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام نيز همواره مى‌گفتند: «اهدنا الصراط المستقيم»

«2». يس، 58.

«3». زمر، 73.

«4». تفسير مراغى.

«5». واقعه، 26.

جلد 3 - صفحه 545

«الْحَمْدُ لِلَّهِ»، كلام انبيا و اولياست. حضرت نوح عليه السلام پس از نجات از قوم ظالم، «الْحَمْدُ لِلَّهِ» گفت، «1» و ابراهيم عليه السلام نيز خدا را حمد كرد كه در سنّ پيرى اسماعيل واسحاق را به او بخشيده است. «2» «الْحَمْدُ لِلَّهِ» سخن مؤمنان‌ «3» و كلام بهشتيان است.

در حديث آمده است: اهل بهشت با كلمه‌ى‌ «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» مسئولان پذيرايى را صدا مى‌زنند، آنان نيز فورى حاضر شده، خواسته‌ى اهل بهشت را تأمين مى‌كنند. «4»

در حديث است: هرگاه بنده‌اى مشغول تمجيد خدا باشد و از درخواست حوائج خود از او غافل شود، خداوند بيش از آنچه با دعا كردن به او مى‌داد، عطا مى‌كند. «5»

پیام ها

1- ياد خدا تنها در دنيا نيست، آخرت هم جاى ذكر الهى است. «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ»

2- انسان به جايى مى‌رسد كه دعا و خواسته‌اش هم تمجيد پروردگار مى‌شود.

«دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ» و اين تسبيح و تمجيد آنان را كامياب مى‌سازد.

3- مؤمنان، در برابر صفات الهى مى‌گويند: «سُبْحانَكَ»، در برابر ساير مؤمنان مى‌گويند: «سَلامٌ» و در مقابل كاميابى از نعمت‌هاى الهى مى‌گويند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ»

4- مؤمن، عاشق خداست. بهشت و لذّت‌هاى بهشتى هم او را از ياد محبوب باز نمى‌دارد، بلكه در همه چيز، لطف و قدرت خدا را مى‌بيند. «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ، الْحَمْدُ لِلَّهِ»

5- آغاز سخن مؤمنان با «سُبْحانَ اللَّهِ» و پايان آن با «الْحَمْدُ لِلَّهِ» مى‌باشد.

(از عبارت‌ «آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ» استفاده مى‌شود كه اوّل سخن آنان‌ «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» است.)


«1». مؤمنون، 28.

«2». ابراهيم، 39.

«3». اعراف، 43.

«4». تفسير نورالثقلين.

«5». تفسير روح‌المعانى.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 546

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ «10»

دَعْواهُمْ فِيها: خواندن آن بهشتيان مر خداى را در بهشت، و دعاى آنها بر اين وجه باشد كه گويند: سُبْحانَكَ اللَّهُمَ‌: به پاكى ياد مى‌كنيم تو را بار خدايا از هر نقص و عيب. و اين ذكر ايشان به سبب تلذذ باشد نه براى عبادت، و چون اين كلمه گويند آنچه مشتهاى ايشان باشد حاضر شود.

عياشى‌ «3»- از حضرت صادق عليه السّلام: انّه سئل عن التّسبيح فقال هو اسم من اسماء اللّه و دعوى اهل الجنّة. از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله معنى سبحان الله را پرسيدند، فرمود: منزه نمودن ذات الهى از هر بدى. «4» و ابن الكوا از امير المؤمنين عليه السّلام معنى سبحان الله را پرسيد، حضرت فرمود: كلمة رضيها اللّه لنفسه كلمه عالى مقدار است كه حضرت آفريدگار براى ذات اقدس خود اختيار و پسنديده. «5»


«1» منهج ج 4 ص 357.

«2» سوره مريم آيه 24.

«3» تفسير عياشى ج 2 ص 120 حديث 9.

«4» منهج ج 4 ص 357.

«5» منهج ج 4 ص 357.

ج5، ص 269

وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ‌: و درود و ثناى ايشان بر يكديگر، يا تحيت حق يا ملائكه بر ايشان در بهشت سلام باشد كه مشتمل است بر سلامتى از جميع آفات و نقايص و مكاره. وَ آخِرُ دَعْواهُمْ‌: و آخر دعاى ايشان. أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‌: اينكه گويند سپاس و ستايش مختص خداى تعالى كه پروردگار عالميان است.

در انوار «1» نقل نموده كه چون مؤمنان به بهشت درآيند، انوار عظمت و كبريائى حضرت عزت، عز شأنه مشاهده نمايند، زبان به نعت جلال و تسبيح ملك متعال بگشايند، و ملائكه با حق تعالى بر ايشان سلام فرستاده به انواع كرامات و علوّ مقامات مبشر گردند، وظايف حمد و ثناى الهى بجا آورده، ختم كلام به صفت اكرام نمايند، و هر آينه لذت تحميد و تسبيح ايشان از جمع لذايذ بهشت خوشتر آيد.

مروى است‌ «2» كه چون مرغى بر بالاى سر ايشان پرواز كند، و ايشان آرزوى گوشت او نمايند، گويند: (سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ) فورا پرها از آن مرغ جدا شده بريان شود، جلوى ايشان افتد. چون آن را تناول كنند گويند: (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ) در حال، استخوانهاى آن مرغ گوشت پيدا كرده، پرواز كند مانند اول و تسبيح ايشان در جنت بدل تسميه باشد در دنيا، و اين روايت از ابن جريح است و حسن و جبائى گفته‌اند: مراد «آخِرُ دَعْواهُمْ» نه آنست كه بعد از حمد تكلم نكنند، بلكه مراد آنست كه هرگاه ايشان ذكر كنند، حمد، آخر ذكر ايشان باشد. در بعض تفاسير نقل شده كه: هرگاه بهشتيان آرزوى طعام كنند، به كلمه‌ «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» مترنم شوند، طعام و شراب از بهشت حاضر كنند بر خوانى كه طول آن ميلى در ميلى و در آن انواع طعامها، چون از آن تناول كنند به شكرانه آن‌ «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» گويند.


«1» (منهج ج 4 ص 357)

«2» از اين جريح نقل شده است مجمع ج 3 ص 93.

ج5، ص 270


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ «9» دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ «10»

ترجمه‌

همانا آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته را هدايت مينمايد


جلد 3 صفحه 7

ايشان را پروردگارشان بسبب ايمانشان جارى ميشود از كنار ايشان نهرها در باغهاى پر نعمت‌

ذكرشان در آن سبحانك اللّهم است و درودشان در آن سلام عليكم است و آخر دعاى ايشان آنستكه الحمد للّه ربّ العالمين.

تفسير

ايمان سبب استقامت در طريق وصول به جنّت و اعمال صالحه است و آن هدايت الهى است كه شامل نفوس مستعدّه ميشود و بنابراين حرف با در بايمانهم سببيّه است و محتمل است باء مقابله باشد يعنى خداوند در مقابل ايمانشان هدايت ميكند آنها را ببهشت در هر حال الى الجنّة مقدّر است و در منهج روايت نموده كه چهار نهر كه از شير و شراب و شربت و آب است در يك موضع رود و با يكديگر آميخته نشوند و مراد از تحت در اين آيه و ساير آيات زير نيست بلكه مراد كنار و پيش پا است نهايت آنكه در لسان عرب اينطور تعبير ميشود و مقصود تفوّق و استيلاء آنها بر نهرها است و مراد از دعوى دعا و ذكر است ميگويند اللّهم انّا نسبّحك تسبيحا چنانچه در صافى است و گفته‌اند اين براى عبادت نيست چون آنجا تكليفى نيست بلكه براى آنستكه از ذكر خدا لذّت ميبرند و بعضى گفته‌اند هر مطلوبى كه داشته باشند ميگويند سبحانك اللّهم فورا حاضر ميشود و بعد از رفع حاجت ميگويند الحمد للّه ربّ العالمين فورا مرتفع ميگردد پس تسبيح در بهشت بمنزله تسميه است در دنيا و درود و تحيّت و تعارف آنها با يكديگر و خدا و ملائكه با آنها بجمله سلام عليك و سلام عليكم است كه بشارت بسلامت از آلام دنيا و عذاب آخرت و وصول بدار سلام و سلم و مسالمت است و در خاتمه هر كلام و مرام ميگويند الحمد للّه ربّ العالمين و عيّاشى از امام صادق ع نقل نموده كه سؤال شد از آنحضرت از تسبيح فرمود نامى از نامهاى خدا است و دعواى اهل بهشت است و جمله تجرى من تحتهم الانهار خبر بعد از خبر است و بنظر حقير اضافه جنّات به نعيم براى افاده مبالغه در نعمت است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


دَعواهُم‌ فِيها سُبحانَك‌َ اللّهُم‌َّ وَ تَحِيَّتُهُم‌ فِيها سَلام‌ٌ وَ آخِرُ دَعواهُم‌ أَن‌ِ الحَمدُ لِلّه‌ِ رَب‌ِّ العالَمِين‌َ «10»

‌اينکه‌ مؤمنين‌ موقعي‌ ‌که‌ داخل‌ بهشت‌ ميشوند ذكر ‌آنها‌ و كلام‌ ‌آنها‌ تسبيح‌ ‌است‌ و يكديگر ‌را‌ ‌که‌ ملاقات‌ ميكنند تحيّت‌ ‌آنها‌ سلام‌ ‌است‌ و موقعي‌ ‌که‌ ‌در‌ محل‌ ‌خود‌ اقامت‌ ميكنند ذكر ‌آنها‌ تحميد ‌است‌.

دَعواهُم‌ فِيها مرجع‌ ضمير ‌الّذين‌ آمنوا و عملوا الصالحات‌ ‌است‌ و دعوي‌ كلام‌ و ذكري‌ ‌است‌ ‌که‌ بمجرد ورود ميگويند سُبحانَك‌َ اللّهُم‌َّ تسبيح‌ و تقديس‌ و تنزيه‌ پروردگار ‌است‌ ‌از‌ كليه‌ عيوب‌ و نواقص‌ ذاتا ‌که‌ داراي‌ جميع‌ كمالات‌ و فعلا تمام‌ افعالش‌ داراي‌ حكمت‌ و مصلحت‌ و حسن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آن‌ جمله‌ وفاء بوعد و عهد ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد وَ نادي‌ أَصحاب‌ُ الجَنَّةِ أَصحاب‌َ النّارِ أَن‌ قَد وَجَدنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَل‌ وَجَدتُم‌ ما وَعَدَ رَبُّكُم‌ حَقًّا قالُوا نَعَم‌ اعراف‌ ‌آيه‌ 42 وَ تَحِيَّتُهُم‌ فِيها سَلام‌ٌ ملائكه‌ و حور العين‌ و غلمان‌ و اهل‌ بهشت‌ ‌در‌ موقع‌ ملاقات‌ تحيت‌ ‌آنها‌ بيكديگر سلام‌ ‌است‌ وَ سِيق‌َ الَّذِين‌َ اتَّقَوا رَبَّهُم‌ إِلَي‌ الجَنَّةِ زُمَراً حَتّي‌ إِذا جاؤُها وَ فُتِحَت‌ أَبوابُها وَ قال‌َ لَهُم‌ خَزَنَتُها سَلام‌ٌ عَلَيكُم‌ طِبتُم‌ فَادخُلُوها خالِدِين‌َ زمر ‌آيه‌ 73، و نيز ميفرمايد وَ المَلائِكَةُ يَدخُلُون‌َ عَلَيهِم‌ مِن‌ كُل‌ِّ باب‌ٍ سَلام‌ٌ عَلَيكُم‌ بِما صَبَرتُم‌ فَنِعم‌َ عُقبَي‌ الدّارِ رعد ‌آيه‌ 24، و سلام‌ تحيت‌ اسلام‌ ‌است‌ و بسيار داراي‌ فضائل‌ ‌است‌ بخصوص‌ ‌در‌ باب‌ زيارت‌ بسا صد سلام‌ دارد و ‌در‌ مجلد اول‌ ‌در‌ قسمت‌ سلام‌ نماز مفصلا بيان‌ احكام‌ سلام‌ و معاني‌ سلام‌ و كساني‌ ‌که‌ نبايد بآنها سلام‌ كرد

جلد 9 - صفحه 354

و جواب‌ سلام‌ و فضائل‌ و مثوبات‌ ‌آن‌ ‌را‌ بيان‌ كرديم‌ مراجعه‌ فرمائيد.

وَ آخِرُ دَعواهُم‌ نه‌ معني‌ ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ آخرين‌ دعواي‌ ‌آنها‌ اينست‌ بلكه‌ ‌يعني‌ دعواي‌ ديگر ‌آنها‌ تحميد ‌است‌ ‌که‌ دائما تسبيح‌ و تحميد ميكنند (‌ان‌ الحمد للّه‌ رب‌ العالمين‌) چنانچه‌ ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد وَ قالُوا الحَمدُ لِلّه‌ِ الَّذِي‌ صَدَقَنا وَعدَه‌ُ وَ أَورَثَنَا الأَرض‌َ نَتَبَوَّأُ مِن‌َ الجَنَّةِ حَيث‌ُ نَشاءُ زمر ‌آيه‌ 74.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 10)- آنها در محیطی مملو از صلح و صفا و عشق به پروردگار و انواع نعمتها به سر می‌برند.

هر زمان که جذبه ذات و صفات خدا وجودشان را روشن می‌سازد «گفتار و دعای آنها در بهشت این است که: پروردگارا! منزه و پاک از هر گونه عیب و نقصی» (دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ).

و هر زمان به یکدیگر می‌رسند سخن از صلح و صفا می‌گویند: «و تحیت آنها در آنجا سلام است» (وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ).

و سر انجام هرگاه از نعمتهای گوناگون خداوند در آنجا بهره می‌گیرند به شکر پرداخته «و آخرین سخنشان این است که: حمد و سپاس مخصوص پروردگار عالمیان است» (وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ).

نکات آیه

۱ - نیایش مؤمنان با خدا در بهشت (فى جنت النعیم. دعویهم فیها سبحنک اللّهم)

۲ - بهشتیان، نیایش خود را با تسبیح و تنزیه خدا آغاز مى کنند. (فى جنت النعیم. دعویهم فیها سبحنک اللّهم) جمله «آخر دعواهم ... » قرینه است بر اینکه مراد از «دعواهم فیها سبحانک» «أول دعواهم ... » مى باشد ; یعنى، آغاز نیایش اهل بهشت تسبیح خدا و پایان بخش آن، حمد و ستایش اوست.

۳ - ذکر «سبحانک اللّهم» سر فصل نیایش مؤمنان با خدا در بهشت (جنت النعیم. دعویهم فیها سبحنک اللّهم)

۴ - خدا، کمال مطلق و منزه از هر عیب و نقص (دعویهم فیها سبحنک اللّهم)

۵ - بهره مندى مؤمنان از کمال معرفت و شناخت خداوند در بهشت (جنت النعیم. دعویهم فیها سبحنک اللّهم)

۶ - (سلام) کلمه تحیت و درود بهشتیان به هنگام دیدار یکدیگر است. (و تحیتهم فیها سلم)

۷ - بهره مندى از سلامتى مطلق، تحیت و عطیه خداوند به اهل بهشت (و تحیتهم فیها سلم) برداشت فوق بر این اساس است که ضمیر «هم» در «تحیتهم» مفعول و فاعل آن، ضمیر عاید به (اللّه) باشد ; یعنى، تحیت خدا به اهل بهشت، اعطاى سلامتى مطلق به آنان است.

۸ - حمد و ستایش خدا، پایان بخش نیایش مؤمنان در بهشت (و ءاخر دعویهم أن الحمد للّه رب العلمین)

۹ - ذکر «الحمد للّه رب العالمین» حسن ختام نیایش اهل بهشت است. (و ءاخر دعویهم أن الحمد للّه رب العلمین)

۱۰ - تنها خداوند، سزاوار هر گونه حمد و ستایش است. (أن الحمد للّه)

۱۱ - جهان آخرت، داراى عالمهاى متعدد (رب العلمین) با توجّه به اینکه ظرف سخن، جهان آخرت است و «رب العالمین» ظهور در فعلیت تعدد عوالم دارد، برداشت فوق استفاده شده است.

۱۲ - خدا، پروردگار بى همتاى همه هستى است. (أن الحمد للّه رب العلمین)

۱۳ - خدا، سرچشمه و مبدأ همه نیکیهاست. (أن الحمد للّه رب العلمین) «حمد» ستایش در برابر نیکیهاى اختیارى است. «ال» در «الحمد» براى جنس و مفید استغراق است ; یعنى، تمام ستایشها از آن خداست و مفهوم آن این است که: تمام نیکیها از آن خدا بوده و خدا مبدأ و سرچشمه همه آنهاست.

روایات و احادیث

۱۴ - از امام باقر (ع) روایت شده است: « ... و إذا اراد المؤمن شیئاً او اشتهى انما دعواه فیها إذا أراد، أن یقول: «سبحانک اللّهم» فاذا قالها تبادرت إلیه الخدم بما اشتهى من غیر ان یکون طلبه منهم أو أمر به و ذلک قول اللّه عز و جل: «دعواهم فیها سبحانک اللّهم و تحیتهم فیها سلام» یعنى الخدام قال: «و آخر دعواهم أن الحمد للّه رب العالمین» یعنى بذالک عند ما یقضون من لذاتهم من الجماع و الطعام و الشراب یحمدون اللّه عز و جل عند فراغتهم ... ;[۱] ... هر گاه مؤمن [در بهشت] چیزى را اراده کرد یا بدان میل پیدا کرد، دعا [و گفتار] او در آن جا این است که مى گوید: «سبحانک اللّهم». پس وقتى این ذکر را گفت، خادمان آنچه را او خواسته برایش حاضر مى کنند بدون اینکه آن را طلبیده یا دستور داده باشد و این است معناى قول خدا «دعواهم فیها سبحانک اللهم». [و اینکه خدا مى فرماید] «تحیتهم فیها سلام»; یعنى، تحیت مؤمنان در بهشت، سلام خادمان بهشتى است. امام فرمود: «و آخر دعواهم أن الحمد لله رب العالمین»; یعنى، مؤمنان هنگامى که از لذت آمیزش و خوردنیها و آشامیدنیها، بهره مند شدند، با گفتن «الحمدللّه رب العالمین» خداى عزوجل را حمد مى گویند ... .

۱۵ - از امیر المؤمنین (ع) روایت شده است: «ان اطیب شىء فى الجنة و ألذّه حب اللّه و الحب فى اللّه و الحمد للّه قال اللّه عزوجل: «و آخر دعواهم ان الحمدللّه رب العالمین» ... ;[۲] دلپذیرترین و لذت بخش ترین چیز در بهشت، دوستى خدا و دوستى در راه خدا و «حمد» براى خداست. خداى عزوجل فرمود: آخرین دعا [و گفتار ]مؤمنان در بهشت «الحمدللّه رب العالمین» است» ... .

موضوعات مرتبط

  • آخرت: عوالم آخرت ۱۱
  • آفرینش: مربى آفرینش ۱۲
  • اذکار: ذکر الحمد للّه رب العالمین ۹; ذکر سبحانک اللّهم ۳
  • اسماء و صفات: صفات جلال ۴; صفات جمال ۴
  • بهشت: بهترین لذایذ بهشت ۱۵
  • بهشتیان: آغاز دعاى بهشتیان ۲، ۳; اذکار بهشتیان ۲، ۳، ۹، ۱۴، ۱۵; بهشتیان و تسبیح خدا ۲; پایان دعاى بهشتیان ۸، ۹; حمد بهشتیان ۱۵; خواسته هاى بهشتیان ۱۴; دعاى بهشتیان ۱، ۳، ۸، ۱۴; سلام بهشتیان ۶; سلامتى بهشتیان ۷; عطایاى خدا به بهشتیان ۷
  • توحید: توحید ربوبى ۱۲
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱۰، ۱۲، ۱۳
  • حمد: حمد خدا ۱۰
  • خدا: اختصاصات خدا ۱۰، ۱۲; بىنظیرى خدا ۱۲; تنزیه خدا ۴; خدا و نقص ۴; کمال خدا ۴; نقش خدا ۱۳
  • مؤمنان: اذکار مؤمنان ۳; تکامل مؤمنان در بهشت ۵; خداشناسى مؤمنان در بهشت ۵; دعاى مؤمنان ۱، ۳، ۸; مؤمنان در بهشت ۱۴; مؤمنان و حمد خدا ۸
  • نیکى: منشأ نیکى ۱۳

منابع

  1. کافى، ج ۸، ص ۱۰۰، ح ۶۹ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۹۵، ح ۲۳.
  2. مصباح الشریعة، ص ۱۹۵، ب ۹۳; نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۹۵، ح ۲۵.