الأنعام ٤١: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۷#link42 | آيات ۵۵ - ۳۷، سوره انعام]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۷#link42 | آيات ۵۵ - ۳۷، سوره انعام]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۸#link43 | سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردندجهل به دو امر بوده است .]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۸#link43 | سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردندجهل به دو امر بوده است .]] | ||
خط ۶۷: | خط ۶۸: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۲#link76 | توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و روايات شاءن نزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ، قابل اعتماد نيستند.]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۲#link76 | توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و روايات شاءن نزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ، قابل اعتماد نيستند.]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۸#link153 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۸#link153 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ «41» | |||
بلكه (در هنگامههاى خطر) فقط او را مىخوانيد، پس اگر بخواهد آن رنجى كه خدا را به خاطر آن مىخوانيد بر طرف مىكند، و آنچه را براى خداوند شريك مىپنداشتيد (در روز قيامت) فراموش مىكنيد. | |||
===نکته ها=== | |||
برداشتن عذاب، يا براى اتمام حجّت است، يا به خاطر تغيير حالات قوم. چنانكه در آيه 98 سورهى يونس مىفرمايد: «لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ» چون ايمان آوردند، عذاب خوارى و ذلّت را از آنان برداشتيم. | |||
===پیام ها=== | |||
1- همه معبودهاى خيالى به هنگام برخورد انسان با حوادث فراموش مىشوند. | |||
بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ ... وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ آنان نه تنها فراموش، بلكه انكار مىشوند. چنانكه در آيهى ديگر مىخوانيم: «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ» «1» مشركان در قيامت با سوگند شرك خود را انكار مىكنند. | |||
2- دعاى خالصانه، مستجاب مىشود. «بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ» | |||
3- يأس از غير خدا، سبب سرعت در استجابت دعاست. (حرف «فاء» در كلمهى «فَيَكْشِفُ») | |||
4- استجابت دعا، در اراده و مشيّت حكيمانهى خداوند است. فَيَكْشِفُ ... إِنْ شاءَ | |||
---- | |||
«1». انعام، 23. | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 455 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ (41) | |||
بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ: بلكه ذات احديت اللّه را بخوانيد و تضرع جز بدرگاه كبريائى او نبريد به جهت كشف عذاب فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ: پس ببرد و رفع كند از شما در دنيا آنچه او را مىخوانيد به كشف و دفع آن إِنْ شاءَ: اگر بخواهد و حكمت سبحانى مقتضى آن كشف باشد وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ: و فراموش و ترك كنيد در وقت دعاء شركاء را، يعنى الهه خود را بگذاريد، و در وقت عذاب متوجه خدا شويد و طلب كشف از او سبحانه نمائيد، نه از بتان؛ چه در عقول مركوز است ذات بىزوال اللّه قادر باشد بر كشف ضرّ نه غير او، يا از شدت عذاب و هول اصنام و غير را فراموش كنيد و او را بخوانيد. پس چون در وقت محنت آجل و عاجل متوجه خدا شويد، چرا در وقت راحت و آسايش غير او را ستايش و پرستش كنيد. | |||
تتمه- آيه شريفه سرزنش نموده كافران و مشركان را تا متنبه شده، بدانند كه ايشان در عبادت اصنام خطا كننده و گمراهند. بنابر اين هر كه غير خدا را | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 268 | |||
ستايش و در كشف ضرّ به غير او و مقربان درگاه او متوسل شود، گمراه باشد. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ (41) | |||
ترجمه | |||
بلكه او را ميخوانيد پس دفع مىكند آنچه را ميخوانيد براى آن اگر بخواهد و فراموش مينمائيد آنچه را شريك قرار مىدهيد. | |||
تفسير | |||
پس از پرسش و سؤالى كه در آيه قبل بيان شد خداوند منتظر جواب آنها نشده است براى آنكه مبادا از باب جهل يا لجاج جوابى بگويند كه حق نباشد و حق را خود صريحا بيان فرموده است كه در آن حال غير خدا را در نظر نداريد و فقط متوجه بحق ميباشيد و اگر خدا بخواهد اجابت ميفرمايد و دفع عذاب را از شما مينمايد چون ميدانيد غير خدا قادر بر دفع بلا نيست بارتكاز عقلى كه بيان شد و فراموش ميكنيد بتان | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 320 | |||
خودتان را براى آنكه باطنا اعتنا و اعتقاد بآنها نداريد يا آنكه از ترس همه چيز را فراموش مىكنيد غير از خدا را كه فراموش نميشود مگر در موقع شهوت و غضب كه در آن حال شدّت از شما سلب شده است .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بَل إِيّاهُ تَدعُونَ فَيَكشِفُ ما تَدعُونَ إِلَيهِ إِن شاءَ وَ تَنسَونَ ما تُشرِكُونَ (41) | |||
بلكه در هر بليّه خدا را ميخوانيد و خداوند كشف بليّه شما را که خواندهايد او را ميفرمايد مطابق آنچه صلاح بداند و مشيئت تعلق بگيرد و فراموش ميكنيد آنچه را که شرك ميآوريد. | |||
بَل إِيّاهُ تَدعُونَ معرفت خدا يك قسمت طبيعي و ذاتي است | |||
(کل مولود يولد علي الفطرة و انّما ابواه يهودانه و ينصرانه) | |||
حديث معروف و حديث منسوب بحضرت صادق عليه السّلام است که زنديقي از آن حضرت مطالبه دليل كرد بر وجود باري حضرت شرح پيش آمد او را که در دريا غرق شده و بپاره تخته خود را كشيده فرمود آيا قلب تو متوجه شد که كسي هست که تو را از غرق نجات دهد گفت چرا فرمود همان باري است خلاصه آنكه در مورد اضطرار حتي در حيوانات مشاهده شده که متوجه حضرت حق ميشوند و خداوند آنها را اجابت ميفرمايد أَمَّن يُجِيبُ المُضطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكشِفُ السُّوءَ و چه اضطراري بالاتر از نزول عذاب يا اهوال قيامت است فَيَكشِفُ ما تَدعُونَ إِلَيهِ چنانچه قوم يونس بعد از نزول عذاب متوجه شدند و ايمان آوردند و بلاء رفع و دفع شد از آنها إِلّا قَومَ يُونُسَ لَمّا آمَنُوا كَشَفنا عَنهُم عَذابَ الخِزيِ فِي الحَياةِ الدُّنيا يونس آيه 98. | |||
إِن شاءَ اگر مشيئت موافق با حكمت و مصلحت و قابليت محل باشد. | |||
جلد 7 - صفحه 65 | |||
وَ تَنسَونَ ما تُشرِكُونَ البته فراموش ميكنند حتي قسم ميخورند که ما مشرك نبوديم وَ اللّهِ رَبِّنا ما كُنّا مُشرِكِينَ انعام آيه 23 گذشت بيانش. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۴
ترجمه
الأنعام ٤٠ | آیه ٤١ | الأنعام ٤٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَدْعُونَ»: فرا میخوانید. استمداد میجوئید. «تَنسَوْنَ»: فراموش میکنید. از یاد میبرید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۵۵ - ۳۷، سوره انعام
- سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردندجهل به دو امر بوده است .
- وجه اشتراكى كه بين انسان و حيوانات ديگر وجود دارد و موجب تشابه انسان و حيوانات ديگر در مساءله (( حشر )) و بازگشت به خدا مى باشد، داشتن شعور است .
- پاسخ به چند سؤ ال در مورد حشر حيوانات غير انسانى و حشرامثال آسمانها و زمين و آفتاب و ماه و...
- تاءمل و دقت در (( مختار )) بودن بود و حالات نفسانيه اى كه به وسيله آن افعال اختيارى خود را انجام مى دهد.
- اختلاف فاحشى كه در مبادى (( اختيار )) و اسباب آن در انسان وجود دارد.
- مى توان گفت حيوانات هم تا اندازه اى مختار هستند و احتمالا به تكاليفى مناسب با افق فهم و اختيارشان مكلف هستند.
- چند احتمال در معناى (( كتاب )) در (( ما فرطنا فى الكتاب من شى ء )) .
- سخنان نادرستى كه در معناى آيه مربوط به (( امت بودن )) و (( محشور شدن )) حيوانات غير انسانى گفته شده است .
- نكته اى كه در توصيف مشركين به گنگى و كورى و كرى ، گاه به وصل و گاه به فصل ، وجود دارد.
- در شدائد و سختى ها، روى آوردن به خدا از فطريات بشر است .
- نكاتى چند كه از توضيحات قبلى روشن گرديد.
- بيان عدم منافات آيه مورد بحث با: (( و ما دعا الكافرين الا فىضلال )) .
- ابتلاء امم قبل از امت اسلام به (( باءساء )) و (( ضراء )) ، تا شايد در برابر خدا سرفرود آورند.
- تا زمانى كه شدت باءسا و ضراء باعث انقطاع از اسباب ظاهرى نشود فطرت توحيدىانسان مشرك بروز نمى كند.
- فساد اين گفتار كه امم سابق حتى در شدائد اضطرارآور زير بار توحيد نرفته اند!
- احتياج عليه مشركين به عجز شركاى ادعائى و بت هايشان از هردخل و تصرفى در عالم .
- مشركين ، همان ستمكارانند و جز به خاطر ظلمشان غذاب نمى شوند.
- مراد از: (( خزائن الله )) .
- مراد از نفى علم غيب (( و لا اعلم الغيب )) از لسان پيامبر (ص ).
- جمله : (( و لا اقول لكم انى ملك )) تعبير ديگرى است از: (( انما انا بشر مثلكم )) .
- فرق بين پيامبر(ص ) و ديگر مردمان ، مانند فرق بينا و نابينا است .
- وجه اينكه در جمله : (( و ليس لهم من دونه ولى و لا شفيع )) شفاعت ، بدون استثناء، نفىشده است .
- معناى جمله : (( و انذر به الذين يخافون ان يحشروا )) با توجه به اينكه مشركين موردخطاب در سوره انعام ، معتقد به حشر نبوده اند.
- برحذر داشتن رسول خدا(ص ) از راندن مؤ منين فقير، كه خواست امتياز طلب هاى ثروتمندبود.
- نظر راغب اصفهانى در مورد معناى (( وجه )) در: (( وجه الله )) ، (( وجه ربك )) وامثال آن .
- مراد از (( وجه الله )) ذات خدا نيست ، بلكه هر چيزى كه به خدا انتساب دارد و نيز آنچه كه بنده از خداى خود انتظار دارد، وجه خدا مى باشد.
- معناى جمله : (( ما عليك من حسابهم من شى ء و ما من حسابك من شى ء )) .
- فاصله طبقاتى بين مردم امتحانى الهى است .
- كرامت و عزت ، با شكر كه همانا توحيد است همراه مى باشد و تفاوت هاى مادى ، امتحان است .
- چند روايت درباره توبه كه از آيه : (( و اذا جائك الذين يؤ منون ... )) استفاده مى شود.
- چند روايت درباره (( قدريه )) و توضيحى در مورد حديث معروف : (( قدريه مجوس اين امت است )) .
- چند روايت در مورد سنت (( املاء )) و (( استدراج )) و مهلت دادن خداوند به كفار در دنيا.
- رواياتى پيرامون درخواست اشراف و اغنياء از پيامبر(ص ) كه فقراء را از خود دور كند،و نهى خداوند از اين عمل .
- توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و روايات شاءن نزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ، قابل اعتماد نيستند.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ «41»
بلكه (در هنگامههاى خطر) فقط او را مىخوانيد، پس اگر بخواهد آن رنجى كه خدا را به خاطر آن مىخوانيد بر طرف مىكند، و آنچه را براى خداوند شريك مىپنداشتيد (در روز قيامت) فراموش مىكنيد.
نکته ها
برداشتن عذاب، يا براى اتمام حجّت است، يا به خاطر تغيير حالات قوم. چنانكه در آيه 98 سورهى يونس مىفرمايد: «لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ» چون ايمان آوردند، عذاب خوارى و ذلّت را از آنان برداشتيم.
پیام ها
1- همه معبودهاى خيالى به هنگام برخورد انسان با حوادث فراموش مىشوند.
بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ ... وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ آنان نه تنها فراموش، بلكه انكار مىشوند. چنانكه در آيهى ديگر مىخوانيم: «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ» «1» مشركان در قيامت با سوگند شرك خود را انكار مىكنند.
2- دعاى خالصانه، مستجاب مىشود. «بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ»
3- يأس از غير خدا، سبب سرعت در استجابت دعاست. (حرف «فاء» در كلمهى «فَيَكْشِفُ»)
4- استجابت دعا، در اراده و مشيّت حكيمانهى خداوند است. فَيَكْشِفُ ... إِنْ شاءَ
«1». انعام، 23.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 455
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ (41)
بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ: بلكه ذات احديت اللّه را بخوانيد و تضرع جز بدرگاه كبريائى او نبريد به جهت كشف عذاب فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ: پس ببرد و رفع كند از شما در دنيا آنچه او را مىخوانيد به كشف و دفع آن إِنْ شاءَ: اگر بخواهد و حكمت سبحانى مقتضى آن كشف باشد وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ: و فراموش و ترك كنيد در وقت دعاء شركاء را، يعنى الهه خود را بگذاريد، و در وقت عذاب متوجه خدا شويد و طلب كشف از او سبحانه نمائيد، نه از بتان؛ چه در عقول مركوز است ذات بىزوال اللّه قادر باشد بر كشف ضرّ نه غير او، يا از شدت عذاب و هول اصنام و غير را فراموش كنيد و او را بخوانيد. پس چون در وقت محنت آجل و عاجل متوجه خدا شويد، چرا در وقت راحت و آسايش غير او را ستايش و پرستش كنيد.
تتمه- آيه شريفه سرزنش نموده كافران و مشركان را تا متنبه شده، بدانند كه ايشان در عبادت اصنام خطا كننده و گمراهند. بنابر اين هر كه غير خدا را
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 268
ستايش و در كشف ضرّ به غير او و مقربان درگاه او متوسل شود، گمراه باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ (41)
ترجمه
بلكه او را ميخوانيد پس دفع مىكند آنچه را ميخوانيد براى آن اگر بخواهد و فراموش مينمائيد آنچه را شريك قرار مىدهيد.
تفسير
پس از پرسش و سؤالى كه در آيه قبل بيان شد خداوند منتظر جواب آنها نشده است براى آنكه مبادا از باب جهل يا لجاج جوابى بگويند كه حق نباشد و حق را خود صريحا بيان فرموده است كه در آن حال غير خدا را در نظر نداريد و فقط متوجه بحق ميباشيد و اگر خدا بخواهد اجابت ميفرمايد و دفع عذاب را از شما مينمايد چون ميدانيد غير خدا قادر بر دفع بلا نيست بارتكاز عقلى كه بيان شد و فراموش ميكنيد بتان
جلد 2 صفحه 320
خودتان را براى آنكه باطنا اعتنا و اعتقاد بآنها نداريد يا آنكه از ترس همه چيز را فراموش مىكنيد غير از خدا را كه فراموش نميشود مگر در موقع شهوت و غضب كه در آن حال شدّت از شما سلب شده است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بَل إِيّاهُ تَدعُونَ فَيَكشِفُ ما تَدعُونَ إِلَيهِ إِن شاءَ وَ تَنسَونَ ما تُشرِكُونَ (41)
بلكه در هر بليّه خدا را ميخوانيد و خداوند كشف بليّه شما را که خواندهايد او را ميفرمايد مطابق آنچه صلاح بداند و مشيئت تعلق بگيرد و فراموش ميكنيد آنچه را که شرك ميآوريد.
بَل إِيّاهُ تَدعُونَ معرفت خدا يك قسمت طبيعي و ذاتي است
(کل مولود يولد علي الفطرة و انّما ابواه يهودانه و ينصرانه)
حديث معروف و حديث منسوب بحضرت صادق عليه السّلام است که زنديقي از آن حضرت مطالبه دليل كرد بر وجود باري حضرت شرح پيش آمد او را که در دريا غرق شده و بپاره تخته خود را كشيده فرمود آيا قلب تو متوجه شد که كسي هست که تو را از غرق نجات دهد گفت چرا فرمود همان باري است خلاصه آنكه در مورد اضطرار حتي در حيوانات مشاهده شده که متوجه حضرت حق ميشوند و خداوند آنها را اجابت ميفرمايد أَمَّن يُجِيبُ المُضطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكشِفُ السُّوءَ و چه اضطراري بالاتر از نزول عذاب يا اهوال قيامت است فَيَكشِفُ ما تَدعُونَ إِلَيهِ چنانچه قوم يونس بعد از نزول عذاب متوجه شدند و ايمان آوردند و بلاء رفع و دفع شد از آنها إِلّا قَومَ يُونُسَ لَمّا آمَنُوا كَشَفنا عَنهُم عَذابَ الخِزيِ فِي الحَياةِ الدُّنيا يونس آيه 98.
إِن شاءَ اگر مشيئت موافق با حكمت و مصلحت و قابليت محل باشد.
جلد 7 - صفحه 65
وَ تَنسَونَ ما تُشرِكُونَ البته فراموش ميكنند حتي قسم ميخورند که ما مشرك نبوديم وَ اللّهِ رَبِّنا ما كُنّا مُشرِكِينَ انعام آيه 23 گذشت بيانش.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- گرایش همه انسانها، حتى مشرکان، در سختیها و شداید به خداى یگانه (بل إیاه تدعون)
۲- آدمى به هنگام روبرو شدن با شداید، خداوند یگانه را خالصانه به یارى مى طلبد. (إن أتیکم عذاب اللّه ... بل إیاه تدعون) خلوص در دعا مستفاد از اضراب «بل» و ضمیر مفعولى «ایاه» است که بر عامل خویش مقدم شده است و در نتیجه معناى حصر دارد. یعنى فقط او را مى خوانید، که تعبیر مصطلح آن «خلوص» است.
۳- بیدار ساختن فطرت توحیدى آدمى و یادآورى تجربه هاى توحیدى دینى، از روشهاى هدایتى قرآن (قل أرءیتکم ... بل إیاه تدعون)
۴- خداوند برطرف کننده عذاب و سختى از مشرکان، پس از توجه و دعاى خالصانه آنان (بل إیاه تدعون فیکشف ما تدعون إلیه)
۵- توجه خالصانه به خداوند در دعا، از شرایط استجابت آن (بل إیاه تدعون فیکشف ما تدعون إلیه)
۶- دعا از اسباب برطرف شدن عذابها و دشواریها (إن أتیکم عذاب اللّه ... فیکشف ما تدعون إلیه)
۷- یأس از غیر خداوند و دعاى خالصانه به درگاه او، از اسباب استجابت سریع دعا (بل إیاه تدعون فیکشف ما تدعون إلیه) حرف «فاء» براى افاده معنى ترتیب بدون انفصال است. بنابراین میان «تدعون» و «فیکشف» فاصله اى فرض نشده است.
۸- استجابت دعا و برطرف شدن عذاب و سختى منوط به مشیت الهى است. (بل إیاه تدعون فیکشف ما تدعون إلیه إن شاء)
۹- امکان برطرف شدن عذابهاى قیامت با دعاى خالصانه گرفتاران به آن (أو أتتکم الساعة ... فیکشف ما تدعون إلیه إن شاء) اگر مراد از «الساعة» قیامت باشد، آیه برطرف شدن شداید قیامت را پس از توجه خالصانه، امرى ممکن، ولى منوط به مشیت خدا، دانسته است.
۱۰- امکان استجابت دعا در قیامت (أو أتتکم الساعة ... فیکشف ما تدعون إلیه إن شاء)
۱۱- امکان تأخیر مرگ با دعاى خالصانه (أو أتتکم الساعة ... فیکشف ما تدعون إلیه) برداشت فوق بر این اساس است که مراد از «الساعة» هنگام مرگ و جان کندن باشد.
۱۲- فراموش شدن عقاید شرک آمیز و معبودهاى دروغین به هنگام رویارویى با عذاب و مرگ (قل أرءیتکم إن أتیکم عذاب اللّه أو أتتکم الساعة ... و تنسون ما تشرکون)
۱۳- شرک، بیگانگى با فطرت، و توحید، آشنایى با فطرت است. (بل إیاه تدعون ... و تنسون ما تشرکون)
موضوعات مرتبط
- اخلاص: آثار اخلاص ۵
- استمداد: از خدا ۲ ; استمداد خالصانه ۲
- انسان: فطرت انسان ۱، ۲، ۳ ; گرایشهاى انسان ۱
- تجربه: استفاده از تجربه دینى ۳
- توحید: فطرى بودن توحید ۱۳
- خدا: افعال خدا ۴ ; مشیت خدا ۸
- دعا: آثار دعا ۶ ; آثار دعاى خالصانه ۴، ۹، ۱۱ ; اخلاص در دعا ۵، ۷ ; شرایط اجابت دعا ۵ ; عوامل اجابت دعا ۷، ۸
- ذکر: آثار ذکر ۴
- سختى: آثار ابتلا به سختى ۱، ۲ ; عوامل تسهیل سختى ۶، ۸
- شرک: بیگانگى شرک با فطرت ۱۳
- عذاب: آثار رؤیت عذاب ۱۲ ; زمینه رفع عذاب اخروى ۹ ; عوامل رفع عذاب ۶، ۸
- فطرت: احیاى فطرت ۳ ; فطرت توحیدى ۱، ۲، ۳
- قیامت: اجابت دعا در قیامت ۱۰
- گرایشها: گرایش به توحید ۱
- مرگ: آثار مواجهه با مرگ ۱۲ ; عوامل تأخیر مرگ ۱۱
- مشرکان: اجابت دعاى مشرکان ۴ ; دعاى خالصانه مشرکان ۴ ; رفع عذاب از مشرکان ۴ ; گرایشهاى مشرکان ۱
- معبودان باطل: فراموشى معبودان باطل ۱۲
- هدایت: روش هدایت ۳
- یأس: از غیر خدا ۷