الأنعام ٤٢
کپی متن آیه |
---|
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ |
ترجمه
الأنعام ٤١ | آیه ٤٢ | الأنعام ٤٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْبَأْسَآءِ»: بلا و مصیبت خارج از جسم شخص، مانند: تنگدستی، زیان مالی، مرگ فرزندان. «الضَّرَّآءِ»: بلا و مصیبت مربوط به جسم شخص. مانند: بیماری، رنجوری، غم و اندوه. «یَتَضَرَّعُونَ»: خشوع و خضوع کنند. فروتنی و فرمانبرداری کنند. توبه و انابت کنند.
تفسیر
- آيات ۵۵ - ۳۷، سوره انعام
- سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردندجهل به دو امر بوده است .
- وجه اشتراكى كه بين انسان و حيوانات ديگر وجود دارد و موجب تشابه انسان و حيوانات ديگر در مساءله (( حشر )) و بازگشت به خدا مى باشد، داشتن شعور است .
- پاسخ به چند سؤ ال در مورد حشر حيوانات غير انسانى و حشرامثال آسمانها و زمين و آفتاب و ماه و...
- تاءمل و دقت در (( مختار )) بودن بود و حالات نفسانيه اى كه به وسيله آن افعال اختيارى خود را انجام مى دهد.
- اختلاف فاحشى كه در مبادى (( اختيار )) و اسباب آن در انسان وجود دارد.
- مى توان گفت حيوانات هم تا اندازه اى مختار هستند و احتمالا به تكاليفى مناسب با افق فهم و اختيارشان مكلف هستند.
- چند احتمال در معناى (( كتاب )) در (( ما فرطنا فى الكتاب من شى ء )) .
- سخنان نادرستى كه در معناى آيه مربوط به (( امت بودن )) و (( محشور شدن )) حيوانات غير انسانى گفته شده است .
- نكته اى كه در توصيف مشركين به گنگى و كورى و كرى ، گاه به وصل و گاه به فصل ، وجود دارد.
- در شدائد و سختى ها، روى آوردن به خدا از فطريات بشر است .
- نكاتى چند كه از توضيحات قبلى روشن گرديد.
- بيان عدم منافات آيه مورد بحث با: (( و ما دعا الكافرين الا فىضلال )) .
- ابتلاء امم قبل از امت اسلام به (( باءساء )) و (( ضراء )) ، تا شايد در برابر خدا سرفرود آورند.
- تا زمانى كه شدت باءسا و ضراء باعث انقطاع از اسباب ظاهرى نشود فطرت توحيدىانسان مشرك بروز نمى كند.
- فساد اين گفتار كه امم سابق حتى در شدائد اضطرارآور زير بار توحيد نرفته اند!
- احتياج عليه مشركين به عجز شركاى ادعائى و بت هايشان از هردخل و تصرفى در عالم .
- مشركين ، همان ستمكارانند و جز به خاطر ظلمشان غذاب نمى شوند.
- مراد از: (( خزائن الله )) .
- مراد از نفى علم غيب (( و لا اعلم الغيب )) از لسان پيامبر (ص ).
- جمله : (( و لا اقول لكم انى ملك )) تعبير ديگرى است از: (( انما انا بشر مثلكم )) .
- فرق بين پيامبر(ص ) و ديگر مردمان ، مانند فرق بينا و نابينا است .
- وجه اينكه در جمله : (( و ليس لهم من دونه ولى و لا شفيع )) شفاعت ، بدون استثناء، نفىشده است .
- معناى جمله : (( و انذر به الذين يخافون ان يحشروا )) با توجه به اينكه مشركين موردخطاب در سوره انعام ، معتقد به حشر نبوده اند.
- برحذر داشتن رسول خدا(ص ) از راندن مؤ منين فقير، كه خواست امتياز طلب هاى ثروتمندبود.
- نظر راغب اصفهانى در مورد معناى (( وجه )) در: (( وجه الله )) ، (( وجه ربك )) وامثال آن .
- مراد از (( وجه الله )) ذات خدا نيست ، بلكه هر چيزى كه به خدا انتساب دارد و نيز آنچه كه بنده از خداى خود انتظار دارد، وجه خدا مى باشد.
- معناى جمله : (( ما عليك من حسابهم من شى ء و ما من حسابك من شى ء )) .
- فاصله طبقاتى بين مردم امتحانى الهى است .
- كرامت و عزت ، با شكر كه همانا توحيد است همراه مى باشد و تفاوت هاى مادى ، امتحان است .
- چند روايت درباره توبه كه از آيه : (( و اذا جائك الذين يؤ منون ... )) استفاده مى شود.
- چند روايت درباره (( قدريه )) و توضيحى در مورد حديث معروف : (( قدريه مجوس اين امت است )) .
- چند روايت در مورد سنت (( املاء )) و (( استدراج )) و مهلت دادن خداوند به كفار در دنيا.
- رواياتى پيرامون درخواست اشراف و اغنياء از پيامبر(ص ) كه فقراء را از خود دور كند،و نهى خداوند از اين عمل .
- توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و روايات شاءن نزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ، قابل اعتماد نيستند.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ «42»
و همانا به سوى امّتهاى پيش از تو (نيز پيامبرانى) فرستاديم، (و چون سرپيچى كردند) آنان را به تنگدستى وبيمارى گرفتار كرديم. باشد كه تضرّع كنند.
نکته ها
«بأساء» به معناى جنگ، فقر، قحطى، سيل، زلزله و امراض مُسرى است و «ضراء» به معناى غم، غصّه، آبروريزى، جهل و ورشكستگى.
حضرت على عليه السلام فرمود: اگر هنگام ناگوارىها مردم صادقانه به درگاه خدا ناله كنند، مورد لطف خدا قرار مىگيرند. «1» مولوى در ترسيم اين حقيقت مىگويد:
پيش حقّ يك ناله از روى نياز
به كه عمرى در سجود و در نماز
زور را بگذار و زارى را بگير
رحم سوى زارى آيد اى فقير
پیام ها
1- بعثت انبيا در ميان مردم، يكى از سنّتهاى الهى در طول تاريخ بوده است.
«لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ»
2- تاريخ گذشتگان، عبرت آيندگان است. «قَبْلِكَ»
3- در تربيت و ارشاد، گاهى فشار وسختگيرى هم لازم است. «فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ»
4- مشكلات، راهى براى بيدارى فطرت وتوجّه به خداوند است. «يَتَضَرَّعُونَ»
5- هر رفاهى لطف نيست و هر رنجى قهر نيست. «لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ»
«1». تفاسير صافى و نورالثقلين.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 456
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ (42)
بعد از آن رسول خدا را اعلام نمايد از حال امم سالفه در دوام مخالفت آنها و معذب شدن، كه حال مشركان اگر بر طريق مخالفت راسخ و متابعت نكنند مانند حال آنها باشد در نزول عذاب، و مىفرمايد:
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ: و هر آينه بتحقيق فرستاديم رسولان را به امّتان آنها پيش از تو. يعنى البته امتانى كه قبل از تو بودند پيغمبران به آنها آمدند و ايشان كافر شده تكذيب نمودند فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ: پس گرفتيم ايشان را به سختى و تنگى و فقر و قحطى وَ الضَّرَّاءِ: و به آفتها و بيماريها، يعنى به نقصان اموال و انفس لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ: تا اينكه ايشان زارى و تضرع كنند و از شرك و مخالفت، دست نياز به ذيل توبه و استغفار زنند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ (42)
ترجمه
و هر آينه بتحقيق فرستاديم بسوى امتهائى پيش از تو پس گرفتيم ايشانرا بسختى و رنجورى باشد كه ايشان تضرّع نمايند.
تفسير
مؤيد مقال سابق است كه در موقع شدت و مصيبت مردم متوجه بخدا مىشوند و بيان يكى از اسرار بلا و محنت است كه خداوند بعد از فرستادن انبيا را بر امم سابقه و تكذيب آنها مبتلاشان فرمود بسختى و فقر و قحطى و مرض و نقص در انفس و اموال تا خاضع و خاشع و متضرّع و متذلّل و تائب از ذنوب شوند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَقَد أَرسَلنا إِلي أُمَمٍ مِن قَبلِكَ فَأَخَذناهُم بِالبَأساءِ وَ الضَّرّاءِ لَعَلَّهُم يَتَضَرَّعُونَ (42)
و هراينه بتحقيق ما بر امم سابقه ارسال رسل كرديم و چون مخالفت كردند آنها را گرفتيم بسلب نعم و نزول بليات بلكه آنها متوجه شوند و تضرع كنند و ايمان آورند.
وَ لَقَد أَرسَلنا مفعول که رسلا باشد محذوف است بدلالت لفظ ارسلنا از جهة اختصار إِلي أُمَمٍ مِن قَبلِكَ امتهاي سابقه مثل امّة نوح، هود، صالح، لوط، شعيب، موسي و غير آنها فَأَخَذناهُم اينکه جمله دلالت دارد بر مخالفت و تكذيب رسل زيرا اگر ايمان آورده بودند و اطاعت نموده بودند اخذ بِالبَأساءِ وَ الضَّرّاءِ مناسبت نداشت و مراد از بأساء فقر و تهيدستي و قحطي و عدم نزول باران و سلب عزّت و نحو اينها از نعم الهيه که از آنها گرفته شده بود و مراد از ضرّاء نزول بلاها از امراض و اسقام و تسلّط ظالم و ساير بليّات است و غرض از اخذ بالبأساء و الضراء تنبّه و توجّه و رجوع بحق است لذا ميفرمايد لَعَلَّهُم يَتَضَرَّعُونَ و تعبير به لعلّ نه براي ترديد است چون خداوند ميداند که اينها تضرع ميكنند يا نميكنند بلكه بمعني ينبغي است يعني سزاوار است نظير اذهَبا إِلي فِرعَونَ إِنَّهُ طَغي فَقُولا لَهُ قَولًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَو يَخشي طه آيه 45، که بايد متذكر شود و خشيت پيدا كند.
66
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- خداوند قبل از پیامبر(ص) نیز رسولانى را براى هدایت امّتها برانگیخته بود. (و لقد أرسلنا إلى أمم من قبلک)
۲- مخالفت امتهاى گذشته با رسالت پیامبران خویش (و قالوا لو لا نزل علیه ءایة ... و لقد أرسلنا إلى أمم من قبلک) یادآورى ارسال رسولان در گذشته در پى سخن از تکذیب پیامبر (ص) بیانگر تشابه وقایع و رخدادهاى آنان با یکدیگر است.
۳- گرفتارى امتهاى گذشته به سختیها و کاستیها بر اثر مخالفت با انبیاى الهى (و لقد أرسلنا إلى أمم من قبلک فأخدنهم بالبأساء و الضراء) با توجه به آیات قبل، که درباره تکذیب آیات الهى و انبیا بود، مى توان گفت جمله «فأخذناهم» نتیجه تکذیب آنان است ; یعنى: «فکذبوا فأخذناهم».
۴- تضرع، هدف خداوند از گرفتار ساختن مردم به سختیها و کاستیها (فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم یتضرعون) «تضرع» به معناى تذلل و خضوع است. (لسان العرب).
۵- نقش سختیها و کاستیها در سازندگى و تربیت انسان (فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم یتضرعون)
۶- مشکلات و سختیها، زمینه توجه به خدا و تضرع و دعا به درگاه او (فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم یتضرعون)
۷- ضرورت تضرع انسانها به درگاه خداوند (لعلهم یتضرعون) از اینکه آیه مى گوید آنها را گرفتار کردیم تا تضرع کنند، معلوم مى شود که در نظام خلقت تضرع و ابتهال ضرورت دارد.
۸- سختیها و کاستیها، زمینه شکوفایى فطرت توحیدى انسانها (بل إیاه تدعون ... فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم یتضرعون)
۹- توجه دادن مردم به خدا و گرایش دادن آنان به تضرع و خضوع به درگاه او، از اهداف رسالت انبیاست. (و لقد أرسلنا إلى أمم ... لعلهم یتضرعون)
۱۰- تضرع نکردن و شکوفا نشدن فطرت توحیدى برخى مردم، حتى با قرار گرفتن در تنگنا و سختى (لعلهم یتضرعون) آوردن کلمه ترجى «لعل» بیانگر این نکته مى توان باشد که آدمیان همواره و در همه موارد در پى سختیها رو به خدا نیاورده و تضرع نمى کنند.
موضوعات مرتبط
- امتها: ى پیشین و انبیا ۲
- انبیا: آثار مخالفت با انبیا ۳ ; انبیاى قبل از محمّد (ص) ۱ ; اهداف انبیا ۹ ; فلسفه رسالت انبیا ۹ ; مخالفت با انبیا ۲ ; هدایتگرى انبیا ۱
- انسان: هاى هدایتخناپذیر ۱۰ ; فطرت انسان ۸
- پیشینیان: عوامل ابتلاى پیشینیان ۳
- تربیت: عوامل مؤثر در تربیت ۵
- تزکیه: عوامل تزکیه ۵
- تضرّع: اهمیت تضرّع ۷، ۹ ; زمینه تضرّع ۴، ۶
- دعا: زمینه دعا ۶
- ذکر: اهمیت ذکر خدا ۹ ; زمینه ذکر خدا ۶
- رسولان خدا:۱
- رشد: عوامل رشد ۵
- سختى: آثار ابتلا به سختى ۵، ۶، ۸ ; عوامل ابتلا به سختى ۳ ; فلسفه ابتلا به سختى ۴، ۶
- فطرت: احیاى فطرت ۱۰ ; اختفاى فطرت ۱۰ ; زمینه احیاى فطرت ۸ ; فطرت توحیدى ۸، ۱۰
- کمبود: آثار ابتلا به کمبود ۵، ۸ ; عوامل ابتلا به کمبود ۳ ; فلسفه ابتلا به کمبود ۴
منابع