النساء ١٥٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۱۳#link1 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۱۳#link1 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۸#link181 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۸#link181 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً «154» | |||
ما كوه طور را به خاطر پيمان گرفتن از آنان (بنىاسرائيل) بالاى سرشان قرار داديم و به ايشان گفتيم: سجدهكنان از آن در وارد شويد و به آنان گفتيم: در روز شنبه (تعطيل، به احكام خدا) تعدّى نكنيد و از آنان پيمانى محكم گرفتيم. | |||
---- | |||
«1». انعام، 7. | |||
«2». اسراء، 93. | |||
جلد 2 - صفحه 203 | |||
===نکته ها=== | |||
مشابه اين آيه، در سوره بقره آيات 63 و 93 ونيز اعراف آيهى 171 آمده است. | |||
منظور از پيمان خدا با بنىاسرائيل، همان است كه در آيات 40 و 84 سورهى بقره و آيهى 12 مائده آمده است. | |||
مكانهاى مقدّس، آداب ويژهاى دارد: «ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً»* | |||
نسبت به كوه طور، در قرآن آمده است: «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ» «1» | |||
در مورد خانههاى پيامبر: «لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ» «2» | |||
دربارهى مساجد: «خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» «3» | |||
دربارهى مسجد الحرام: «فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ» «4» | |||
دربارهى كعبه: «طَهِّرا بَيْتِيَ» «5» | |||
و آداب ديگرى كه نسبت به مساجد در كتب فقهى و منابع حديثى آمده است. | |||
===پیام ها=== | |||
1- در تربيت گاهى لازم است از اهرم ترس و ارعاب استفاده شود. «وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ» | |||
2- اشتغال به كار هنگام تعطيلى وعبادت، نوعى تعدّى است. «لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً (154) | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 636 | |||
وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ: و برداشتيم بالاى سر ايشان طور را به مقدار عرض لشگر در وقتى كه امتناع كردند از عمل به آنچه در تورات است، و از قبول آنچه موسى به آنها آورده بود، بِمِيثاقِهِمْ: به سبب پيمان و عهد ايشان، يعنى تا به جهت خوف وقوع كوه بر آنها، قبول پيمان و عهدى نمايند كه حق تعالى به ايشان امر فرموده بود از قبول ايمان و اقرار به آنچه موسى آورده، و عمل به احكام تورات. ايشان روى به زمين نهاده و به يك چشم، نگاه در آن كوه مىكردند به جهت ترس وقوع آن. اين است كه عادت يهود بر اين شده كه سجده را به يك طرف روى نمايند. وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً: و گفتيم مر ايشان را بعد از نقض عهد، به زبان يوشع بن نون كه داخل شويد به دروازه شهر اريحا، در حالتى كه سجده كنندگان باشيد. و آن وقتى بود كه به بيت المقدس رسيدند، خواستند از در ديگر داخل شوند. ما گفتيم از باب ايليا درآييد. و به كلمه «حطه» كه به زبان شما كلمه استغفار است، قائل شويد. ايشان از سجده امتناع نموده و از در ديگر داخل شدند و به جاى حطه «حنطه» گفتند. | |||
وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ: و گفتيم ما مر ايشان را بر زبان داود عليه السّلام كه ستم مكنيد و از حد تجاوز مكنيد در حكم روز شنبه، يعنى در آن روز كسب مكنيد و ماهى مگيريد. ايشان از اين تجاوز نمودند. و ممكن است اين امر بر زبان موسى عليه السّلام در زمان رفع طور بر آنها بود، و ايشان منقاد شدند، لكن در زمان داود عليه السّلام نقض عهد نموده، از احكام تعدى كردند؛ و به هر طريق به جهت اعتدا، مسخ آنها زمان داود عليه السّلام بود. وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً: و اخذ فرموديم از ايشان در هر يك از اين حكمها عهد محكم و استوار كه آن قول ايشان بود كه: سَمِعْنا وَ أَطَعْنا*. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً (154) | |||
ترجمه | |||
و بلند نموديم بالاى سر آنها كوه طور را براى پيمانشان و گفتيم مر ايشانرا داخل شويد از در سجدهكنان و گفتيم مرايشانرا تجاوز ننمائيد در روز شنبه و گرفتيم از آنها پيمانى محكم.. | |||
تفسير | |||
در سوره بقره شرح اين قضايا ذكر شده است و اجمالش آنستكه بامر خدا كوه طور را جبرئيل از زمين كند و بالاى سر آنها نگهداشت و حضرت موسى فرمود يا عهد كنيد كه بفرقان عمل نمائيد يا كوه را بسر شما ميزنم ناچار قبول كردند و نيز مأمور شدند كه در وقت دخول در قريه اريحا يا بيت المقدس از در قريه داخل شوند و سجده شكر كنند و آنها تخلف نمودند و در زمان حضرت داود مأمور شدند ماهى نگيرند در روز شنبه و آنها بمكر و حيله مقصودشانرا انجام دادند و بعذاب الهى از قبيل طاعون و مسخ گرفتار شدند. | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 150 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ رَفَعنا فَوقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثاقِهِم وَ قُلنا لَهُمُ ادخُلُوا البابَ سُجَّداً وَ قُلنا لَهُم لا تَعدُوا فِي السَّبتِ وَ أَخَذنا مِنهُم مِيثاقاً غَلِيظاً (154) | |||
و بالاي سر آنها نگاه داشتيم كوه طور را بواسطه عهد و ميثاقي که با آنها بسته شد و بآنها گفتيم داخل شويد در باب حطة در حال سجده و بآنها گفتيم تجاوز نكنيد در شنبه و از آنها عهد و ميثاق گرفتيم ميثاق محكمي. | |||
اينکه آيه شريفه اشاره بمخالفت يهود است و مربوط بآيه قبل است و شرح مخالفتهاي آنها را در جلد دوم در سوره بقره در ذيل آيه شريفه که يهود بموسي عليه السّلام گفتند لَن نُؤمِنَ لَكَ حَتّي نَرَي اللّهَ جَهرَةً آيه 55، و در ذيل آيه شريفه وَ إِذ أَخَذنا مِيثاقَكُم وَ رَفَعنا فَوقَكُمُ الطُّورَ آيه 62، و در ذيل آيه شريفه وَ ادخُلُوا البابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ الايه آيه 58، و در ذيل آيه شريفه وَ إِذ واعَدنا مُوسي أَربَعِينَ لَيلَةً ثُمَّ اتَّخَذتُمُ العِجلَ مِن بَعدِهِ آيه 51، و در ذيل آيه شريفه وَ لَقَد عَلِمتُمُ الَّذِينَ اعتَدَوا مِنكُم فِي السَّبتِ فَقُلنا لَهُم كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ آيه 65، مفصلا بيان كرديم احتياج بتكرار نيست فقط شرح الفاظ اينکه آيه را متذكر ميشويم: | |||
وَ رَفَعنا فَوقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثاقِهِم گرفتن كوه طور بالاي سر آنها تحديد بود که با موسي (ع) عهد و ميثاق محكم ببندند که بدستورات او و بتورات عمل كنند و لذا باء بميثاقهم سببيه يعني بسبب ميثاق گرفتن از آنها و مع ذلک با اينکه مخالفت وَ قُلنا لَهُمُ ادخُلُوا البابَ سُجَّداً نمودند لذا ميفرمايد فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَولًا غَيرَ الَّذِي قِيلَ لَهُم فَأَنزَلنا عَلَي الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفسُقُونَ بقره آيه 59. | |||
وَ قُلنا لَهُم لا تَعدُوا فِي السَّبتِ اينکه حكم را هم مخالفت كردند و مسخ شدند ببوزينه چنانچه ميفرمايد فَقُلنا لَهُم كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ وَ أَخَذنا مِنهُم مِيثاقاً غَلِيظاً مع ذلک احكام تورات را و دستورات موسي را | |||
جلد 6 - صفحه 261 | |||
چنان عقب سر انداختند و از بين بردند و اينکه تورات رايج را در دست و پاي مردم انداختند و كفريات و مزخرفات آنها را گرفتند خذلهم اللّه و لعنهم اللّه. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۰
ترجمه
النساء ١٥٣ | آیه ١٥٤ | النساء ١٥٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بِمِیثَاقِهِمْ»: به خاطر اخذ پیمان از ایشان (نگا: بقره / ، و اعراف / . «سُجَّداً»: سجدهکنان. با خضوع و خشوع. «لا تَعْدُوا»: تجاوز نکنید. از حدود مقرّرات در نگذرید. «غَلِیظاً»: مؤکّد. استوار. بزرگ.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ اسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ... (۲) وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ... (۲) وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ... (۲)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً «154»
ما كوه طور را به خاطر پيمان گرفتن از آنان (بنىاسرائيل) بالاى سرشان قرار داديم و به ايشان گفتيم: سجدهكنان از آن در وارد شويد و به آنان گفتيم: در روز شنبه (تعطيل، به احكام خدا) تعدّى نكنيد و از آنان پيمانى محكم گرفتيم.
«1». انعام، 7.
«2». اسراء، 93.
جلد 2 - صفحه 203
نکته ها
مشابه اين آيه، در سوره بقره آيات 63 و 93 ونيز اعراف آيهى 171 آمده است.
منظور از پيمان خدا با بنىاسرائيل، همان است كه در آيات 40 و 84 سورهى بقره و آيهى 12 مائده آمده است.
مكانهاى مقدّس، آداب ويژهاى دارد: «ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً»*
نسبت به كوه طور، در قرآن آمده است: «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ» «1»
در مورد خانههاى پيامبر: «لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ» «2»
دربارهى مساجد: «خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» «3»
دربارهى مسجد الحرام: «فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ» «4»
دربارهى كعبه: «طَهِّرا بَيْتِيَ» «5»
و آداب ديگرى كه نسبت به مساجد در كتب فقهى و منابع حديثى آمده است.
پیام ها
1- در تربيت گاهى لازم است از اهرم ترس و ارعاب استفاده شود. «وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ»
2- اشتغال به كار هنگام تعطيلى وعبادت، نوعى تعدّى است. «لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً (154)
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 636
وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ: و برداشتيم بالاى سر ايشان طور را به مقدار عرض لشگر در وقتى كه امتناع كردند از عمل به آنچه در تورات است، و از قبول آنچه موسى به آنها آورده بود، بِمِيثاقِهِمْ: به سبب پيمان و عهد ايشان، يعنى تا به جهت خوف وقوع كوه بر آنها، قبول پيمان و عهدى نمايند كه حق تعالى به ايشان امر فرموده بود از قبول ايمان و اقرار به آنچه موسى آورده، و عمل به احكام تورات. ايشان روى به زمين نهاده و به يك چشم، نگاه در آن كوه مىكردند به جهت ترس وقوع آن. اين است كه عادت يهود بر اين شده كه سجده را به يك طرف روى نمايند. وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً: و گفتيم مر ايشان را بعد از نقض عهد، به زبان يوشع بن نون كه داخل شويد به دروازه شهر اريحا، در حالتى كه سجده كنندگان باشيد. و آن وقتى بود كه به بيت المقدس رسيدند، خواستند از در ديگر داخل شوند. ما گفتيم از باب ايليا درآييد. و به كلمه «حطه» كه به زبان شما كلمه استغفار است، قائل شويد. ايشان از سجده امتناع نموده و از در ديگر داخل شدند و به جاى حطه «حنطه» گفتند.
وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ: و گفتيم ما مر ايشان را بر زبان داود عليه السّلام كه ستم مكنيد و از حد تجاوز مكنيد در حكم روز شنبه، يعنى در آن روز كسب مكنيد و ماهى مگيريد. ايشان از اين تجاوز نمودند. و ممكن است اين امر بر زبان موسى عليه السّلام در زمان رفع طور بر آنها بود، و ايشان منقاد شدند، لكن در زمان داود عليه السّلام نقض عهد نموده، از احكام تعدى كردند؛ و به هر طريق به جهت اعتدا، مسخ آنها زمان داود عليه السّلام بود. وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً: و اخذ فرموديم از ايشان در هر يك از اين حكمها عهد محكم و استوار كه آن قول ايشان بود كه: سَمِعْنا وَ أَطَعْنا*.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً (154)
ترجمه
و بلند نموديم بالاى سر آنها كوه طور را براى پيمانشان و گفتيم مر ايشانرا داخل شويد از در سجدهكنان و گفتيم مرايشانرا تجاوز ننمائيد در روز شنبه و گرفتيم از آنها پيمانى محكم..
تفسير
در سوره بقره شرح اين قضايا ذكر شده است و اجمالش آنستكه بامر خدا كوه طور را جبرئيل از زمين كند و بالاى سر آنها نگهداشت و حضرت موسى فرمود يا عهد كنيد كه بفرقان عمل نمائيد يا كوه را بسر شما ميزنم ناچار قبول كردند و نيز مأمور شدند كه در وقت دخول در قريه اريحا يا بيت المقدس از در قريه داخل شوند و سجده شكر كنند و آنها تخلف نمودند و در زمان حضرت داود مأمور شدند ماهى نگيرند در روز شنبه و آنها بمكر و حيله مقصودشانرا انجام دادند و بعذاب الهى از قبيل طاعون و مسخ گرفتار شدند.
جلد 2 صفحه 150
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ رَفَعنا فَوقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثاقِهِم وَ قُلنا لَهُمُ ادخُلُوا البابَ سُجَّداً وَ قُلنا لَهُم لا تَعدُوا فِي السَّبتِ وَ أَخَذنا مِنهُم مِيثاقاً غَلِيظاً (154)
و بالاي سر آنها نگاه داشتيم كوه طور را بواسطه عهد و ميثاقي که با آنها بسته شد و بآنها گفتيم داخل شويد در باب حطة در حال سجده و بآنها گفتيم تجاوز نكنيد در شنبه و از آنها عهد و ميثاق گرفتيم ميثاق محكمي.
اينکه آيه شريفه اشاره بمخالفت يهود است و مربوط بآيه قبل است و شرح مخالفتهاي آنها را در جلد دوم در سوره بقره در ذيل آيه شريفه که يهود بموسي عليه السّلام گفتند لَن نُؤمِنَ لَكَ حَتّي نَرَي اللّهَ جَهرَةً آيه 55، و در ذيل آيه شريفه وَ إِذ أَخَذنا مِيثاقَكُم وَ رَفَعنا فَوقَكُمُ الطُّورَ آيه 62، و در ذيل آيه شريفه وَ ادخُلُوا البابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ الايه آيه 58، و در ذيل آيه شريفه وَ إِذ واعَدنا مُوسي أَربَعِينَ لَيلَةً ثُمَّ اتَّخَذتُمُ العِجلَ مِن بَعدِهِ آيه 51، و در ذيل آيه شريفه وَ لَقَد عَلِمتُمُ الَّذِينَ اعتَدَوا مِنكُم فِي السَّبتِ فَقُلنا لَهُم كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ آيه 65، مفصلا بيان كرديم احتياج بتكرار نيست فقط شرح الفاظ اينکه آيه را متذكر ميشويم:
وَ رَفَعنا فَوقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثاقِهِم گرفتن كوه طور بالاي سر آنها تحديد بود که با موسي (ع) عهد و ميثاق محكم ببندند که بدستورات او و بتورات عمل كنند و لذا باء بميثاقهم سببيه يعني بسبب ميثاق گرفتن از آنها و مع ذلک با اينکه مخالفت وَ قُلنا لَهُمُ ادخُلُوا البابَ سُجَّداً نمودند لذا ميفرمايد فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَولًا غَيرَ الَّذِي قِيلَ لَهُم فَأَنزَلنا عَلَي الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفسُقُونَ بقره آيه 59.
وَ قُلنا لَهُم لا تَعدُوا فِي السَّبتِ اينکه حكم را هم مخالفت كردند و مسخ شدند ببوزينه چنانچه ميفرمايد فَقُلنا لَهُم كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ وَ أَخَذنا مِنهُم مِيثاقاً غَلِيظاً مع ذلک احكام تورات را و دستورات موسي را
جلد 6 - صفحه 261
چنان عقب سر انداختند و از بين بردند و اينکه تورات رايج را در دست و پاي مردم انداختند و كفريات و مزخرفات آنها را گرفتند خذلهم اللّه و لعنهم اللّه.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- خداوند، با برافراشتن کوه طور بر سر یهود به منظور تهدید آنان، از ایشان پیمان گرفت. (و رفعنا فوقهم الطور بمیثقهم) «طور» علم است براى کوهى مخصوص و گفته شده «طور» به معناى مطلق کوه است (مفردات)، باء در «بمیثقهم» سببیه است و بدیهى است که خود میثاق نمى تواند دلیل و سبب باشد بر اینکه خداوند کوه طور را بر سر آنان برافرازد. بنابراین مى توان گفت گرفتن میثاق علت براى برافراشتن کوه طور بوده است.
۲- یهود، مردمانى طغیانگر که جز با تهدید، در برابر حق تسلیم نمى شدند. (و رفعنا فوقهم الطور بمیثقهم)
۳- نقض میثاق از سوى یهود، سبب شد تا خداوند بر آنان خشم گیرد و کوه طور را بر سر آنان بالا برد. (و رفعنا فوقهم الطور بمیثقهم) برداشت فوق بر این اساس است که نقض میثاق و تصمیم بر ادامه نقض میثاق علت برافراشتن کوه طور باشد ; بنابراین جمله «و رفعنا ...» یعنى بدان سبب که پیمان الهى را شکستند و تصمیم بر ادامه پیمان شکنى داشتند، به عنوان تهدید، کوه طور را بر سر آنان بالا برده و مسلط ساختیم.
۴- قرار دادن کوه طور بر سر یهود، از معجزات حضرت موسى (ع) (و ءاتینا موسى سلطناً مبیناً. و رفعنا فوقهم الطور) بر افراشتن کوه طور، مى تواند بیان مصداقى براى جمله «و ءاتینا موسى سلطناً مبیناً» باشد.
۵- پیمانهاى الهى و پایبندى به آن، داراى اهمیتى خاص در پیشگاه خداست. (و رفعنا فوقهم الطور بمیثقهم) تهدید بنى اسرائیل به خاطر تصمیم آنان بر پیمان شکنى و یا گرفتن میثاق، حکایت از اهمیت خاص آن میثاق و وفاى به پیمانهاى الهى دارد.
۶- یهودیان عصر موسى، مأمور ورود به بیت المقدس، با حالتى خاضعانه (و قلنا لهم ادخلوا الباب سجداً) مراد از «الباب» بنابه گفته بسیارى از مفسران، دروازه شهر بیت المقدس است و «سجداً» جمع ساجد مى باشد و مراد از سجده مى تواند معناى لغوى آن (خضوع) باشد.
۷- ورود به بیت المقدس و سجده به درگاه الهى در آن هنگام، فرمان خداوند به یهودیان عصر موسى (ع) (و قلنا لهم ادخلوا الباب سجداً)
۸- حرمت و عظمت بیت المقدس، نزد خداوند (و قلنا لهم ادخلوا الباب سجداً) امر به خضوع و سجده به هنگام ورود به بیت المقدس، حاکى از حرمت و عظمت آن نزد خداوند است.
۹- خداوند، روز شنبه را به عنوان روز تعطیل رسمى یهودیان اعلام کرد. (و قلنا لهم لاتعدوا فى السبت) چون نهى از تجاوز به روز شنبه اختصاص داده شده است و «سبت» در لغت به معناى تعطیلى و دست از کار کشیدن است، معلوم مى شود مراد از تجاوز در روز شنبه این است که تعطیلى را بشکنند و رعایت نکنند، بنابراین جمله «لاتعدوا فى السبت» مى رساند که تعطیلى روز شنبه فرمانى از جانب خدا براى بنى اسرائیل بوده است.
۱۰- حرمت ماهیگیرى در روز شنبه بر یهود و نهى الهى از مخالفت با آن (و قلنا لهم لاتعدوا فى السبت) مقید شدن «لاتعدوا» به «فى السبت» حکایت از آن دارد که روز شنبه داراى حکمى خاص براى یهودیان بوده است که با توجه به دیگر آیات مى توان گفت مراد از آن حکم، حرمت ماهیگیرى است.
۱۱- خداوند براى اجراى فرامین و رعایت حدود خویش، از یهودیان پیمانى محکم گرفت. (و قلنا لهم ... و أخذنا منهم میثقاً غلیظاً)
۱۲- ورود خاضعانه به بیت المقدس و رعایت قانون تعطیلى روز شنبه، از جمله پیمانهاى خداوند با یهود (و قلنا لهم ادخلوا ... و أخذنا منهم میثقاً غلیظاً)
۱۳- وجود زمینه هاى تخلف و پیمان شکنى در یهود (و أخذنا منهم میثقاً غلیظاً)
موضوعات مرتبط
- احکام:۱۰
- اماکن مقدس:۸
- بیت المقدس: آداب ورود به بیت المقدس ۶ ; قداست بیت المقدس ۸ ; ورود به بیت المقدس ۷، ۱۲
- تهدید: آثار تهدید ۲
- خدا: اوامر خدا ۷، ۱۱ ; تهدید خدا ۱ ; عهد خدا ۵ ; عهد خدا با یهود ۱، ۱۱، ۱۲ ; غضب خدا ۳ ; نواهى خدا ۱۰
- سجده: بر خدا ۷
- شنبه: تعطیلى شنبه ۹، ۱۲
- صید: حرام ۱۰ ; صید ماهى ۱۰
- عهد: آثار عهد شکنى ۳ ; زمینه عهد ۱۳ ; وفاى به عهد ۵
- موسى (ع): معجزه موسى (ع) ۴
- یهود: تاریخ یهود ۷ ; تهدید یهود ۱، ۲ ; شنبه در یهود ۹، ۱۰، ۱۲ ; طغیان یهود ۲ ; عهدشکنى یهود ۳، ۱۳ ; محرّمات یهود ۱۰ ; یهود در بیت المقدس ۶ ; یهود دوران موسى (ع) ۶، ۷ ; یهود و کوه طور ۱، ۳، ۴