البقرة ١١٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
'''محل نزول:''' | |||
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱.</ref> | |||
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۲۹.</ref> | |||
«شیخ طوسی» گوید: درباره كسانى كه مشمول معنى اين آيه قرار ميگيرند اختلاف است: | |||
# عدهاى گويند: آنان، مشركين بودند كه مسلمين را از وارد شدن در مساجد جلوگيرى ميكردند.<ref> طبرى از ابن زيد روايت كند كه درباره مشركين نازل شده كه در روز حديبيه رسول خدا صلى الله عليه و آله را در مكه مانع شده بودند.</ref> | |||
# ابن عباس و مجاهد گويند: روميان بودند كه با جنگ و ستيز بيتالمقدس را گرفته و در خرابى آن كوشش نموده بودند تا اين كه در زمان عمر بن الخطاب مسلمين بر آنان پيروز شدند و از آن پس با حالت ترس در آن وارد ميشدند. | |||
# حسن بصرى و قتاده گويند: كه بخت نصر بود هنگامى كه بيتالمقدس را خراب كرده بود و مسيحيان نيز به كمك او برخاسته بودند.<ref> صاحبان تفسير كشف الاسرار و تفسير روض الجنان گويند: درباره مردى رومى بنام ططوس بن اسيسيانوس بوده كه به جنگ با بنىاسرائيل آمد و بيتالمقدس را خراب كرد و آن را محل كثافات و مزبله قرار داد و بزرگان آنها را كشت و ديگران را اسير نمود و به همان كيفيت بود تا اين كه مسلمين بدآنجا دست يافتند و آن را آباد ساختند.</ref><ref> صاحب تفسير مجمع البيان از امام صادق عليهالسلام نقل نمايد كه فرمودند: مراد آيه قريش هستند وقتى كه پيامبر را از وارد شدن مكه و مسجدالحرام منع كرده بودند چنان كه بلخى و رمانى و جبائى نيز به همين موضوع معتقدند.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۲#link394 | آيات ۱۰۸ ۱۱۵ بقره]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۲#link394 | آيات ۱۰۸ ۱۱۵ بقره]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۳#link396 | بيان جمله ((ولله المشرق و المغرب ))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۳#link396 | بيان جمله ((ولله المشرق و المغرب ))]] | ||
خط ۳۶: | خط ۵۱: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۳#link398 | دو قاعده در موارد قرآنى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۳#link398 | دو قاعده در موارد قرآنى]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۸#link413 | آيه ۱۱۴]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۸#link413 | آيه ۱۱۴]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۸#link414 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۸#link414 | آيه و ترجمه]] | ||
خط ۴۵: | خط ۶۲: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۸#link419 | نكته ۱ - طرق ويرانى مساجد]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۸#link419 | نكته ۱ - طرق ويرانى مساجد]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۸#link420 | نكته ۲ بزرگترين ستم]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۸#link420 | نكته ۲ بزرگترين ستم]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
«114» وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ سَعى فِي خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلَّا خائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ | |||
كيست ستمكارتر از آنكه نگذاشت نام خدا در مساجد الهى برده شود و سعى در خرابى آنها داشت؟ آنان جز با ترس و خوف، حقّ ورود به مساجد را ندارند. بهرهى آنان در دنيا، رسوايى و خوارى و در آخرت عذاب بزرگ است. | |||
===نکته ها=== | |||
بنابر آنچه از شأن نزولها و برخى روايات بدست مىآيد، آيه دربارهى كسانى نازل شده است كه درصدد تخريب مساجد برآمده بودند. در طول تاريخ، تخريب مساجد ويا جلوگيرى از رونق آنان بارها به دست افراد منحرف و طاغوتها صورت گرفته است. از تخريب بيتالمقدّس و آتش زدن تورات به دست مسيحيان به رهبرى شخصى به نام «فطلوس» گرفته تا ممانعت قريش از ورود مسلمانان به مسجدالحرام، نشانهاى از همين تلاشهاست. | |||
امروز نيز از يك سو شاهد تخريب مساجد باقيمانده از صدر اسلام در كنار قبور ائمه بقيع عليهم السلام | |||
جلد 1 - صفحه 185 | |||
به بهانه مبارزه با شرك هستيم و از طرف ديگر ويرانى مساجد تاريخى، همانند مسجد بابرى در هند كه نشانگر قدمت مسلمانان در شبه قارّه هند است، به چشم مىبينيم. اينها همه حكايت از روحيّهى كفرآلود طاغوتها و جاهلانى دارد كه از ياد ونام خداوند كه در مراكز توحيد طنين انداز مىشود، وحشت دارند. | |||
اين آيه به والدين و بزرگانى كه از رفتن فرزندانشان به مساجد ممانعت به عمل مىآورند، هشدار مىدهد. | |||
اگر خرابى مسجد ظلم باشد پس آباد كردن مسجد، انفع كارها مىباشد. «1» | |||
===پیام ها=== | |||
1- گاهى ظلم فرهنگى، بزرگترين ظلمهاست. «وَ مَنْ أَظْلَمُ» (در قرآن «اظلم»، به افترا بر خدا و بستن و تعطيلكردن خانه خدا گفته شده كه هر دو جنبه فرهنگى دارد.) | |||
2- خرابى مسجد تنها با بيل و كلنگ نيست، بلكه هر برنامهاى كه از رونق مسجد بكاهد، تلاش در خرابى آن است. «مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ» | |||
3- مساجدى مورد قبول هستند كه در آنها ياد خدا زنده شود. مطالب خداپسند و احكام خدا بازگو شود. «يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ» | |||
4- دشمن از در و ديوار مسجد نمىترسد، ترس او از زنده شدن نام خدا و بيدارى مسلمانان است. «أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ» | |||
5- مساجد سنگر مبارزهاند، لذا دشمن سعى در خرابى آنها دارد. «سَعى فِي خَرابِها» | |||
6- مسجد بايد پررونق و پرمحتوا وهمانند سنگر فرماندهى نظامى باشد. همچنان كه جاسوس از رخنه به مراكز نظامى در وحشت و اضطراب است، بايد مخالفان و دشمنان نيز از نفوذ و ورود به مساجد، در ترس ونگرانى باشند. | |||
«ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلَّا خائِفِينَ» | |||
---- | |||
«1». تفسير فخررازى. | |||
جلد 1 - صفحه 186 | |||
7- كسانى كه با مقدّسات دينى به مبارزه برمىخيزند، علاوه بر قهرالهى در قيامت، گرفتار ذلّت وخوارى دنيا نيز مىشوند. «سَعى فِي خَرابِها ... لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ» | |||
(اگر سعى در خرابى ساختمانى كه يادآور خداست، ذلّت دنيوى و عذاب اخروى دارد، پس كسانى كه با شايعه و تهمت و تحقير، قداست مردانى را شكستند كه در جامعه يادآور خدا هستند، قطعاً در همين دنيا گرفتار ذلّت و نكبت خواهند شد.) | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ سَعى فِي خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ (114) | |||
شأن نزول: مفسرين را چهار قول است: 1- نزد ابن عباس در باره طنيطوس رومى نازل شد كه علماى بنى اسرائيل را كشت و بيت المقدس را خراب و مدت صد سال آن را مزبله نمود تا عاقبت سلطان صلاح الدين بر او فاتح شد. 2- نزد مجاهد و سدى مراد بخت النصر است كه مسلط شد بر بنى اسرائيل، مردان آنها را كشت و زنان و اطفال را اسير نمود و | |||
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 235 | |||
بيت المقدس را خراب و توراتها را سوزانيد. 3- نزد شيخ طوسى (رضوان اللّه عليه) مراد مشركان قريش بودند كه در سال حديبيه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلم را منع نمودند از مكه و مسجد الحرام، و نگذاشتند طواف و نماز نمايند. 4- مراد عموم اشخاص در هر عصر و زمان، و مطلق مساجد حقه است در تمام دوران. | |||
وَ مَنْ أَظْلَمُ: و كيست ظالمتر (استفهام انكارى است) يعنى نيست ظالمتر، مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ: از آن كسى كه منع نمايد و بازدارد مساجد خدا را، أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ: اين كه ياد كرده شود در آن مساجد نام خدا به پرستش و ستايش، وَ سَعى فِي خَرابِها: و كوشش كند در خراب كردن و ويران ساختن مساجد. أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ. آن گروه كه منع كنند مردم را از مساجد و سعى نمايند در خرابى آن، شايسته و سزاوار نيست مر ايشان را، أَنْ يَدْخُلُوها: اين كه داخل آن مساجد شوند، إِلَّا خائِفِينَ: مگر در حالتى كه ترسان و هراسان باشند، چه جاى آنكه جرئت كنند در منع و تخريب آن. يا در علم الهى نباشند كه ايشان در مساجد آيند مگر آنكه ترسان باشند. پس آيه شريفه وعده است به مؤمنان به نصرت آنان و استخلاص مساجد از كفر، و خداى تعالى انجاز اين وعده فرمود در زمان دولت اسلام كه بكلى ممنوع گرديدند كفار از دخول مسجد الحرام و هيچ كدام جرئت نداشتند كه داخل مساجد شوند از ترس مسلمانان. | |||
تبصره: از آيه شريفه دو مطلب استفاده شود: | |||
مطلب اول- منع نمودن مساجد از ذكر نام نامى حق تعالى به نماز و دعا و ثناء و اذكار و بيان احكام؛ و اين به دو طريق باشد: اول- به قهر و سلطه و ظلم كه منع نمايند از دخول در مساجد. دوم- به سبب بعض عمليات و مؤسسات غير مشروعه جاذبه طبع كه قهرا بازدارد از ورود در مساجد، گرچه در بدو نظر اين قسمت را شامل نباشد، لكن به تدبر و تأمل شخص عاقل و فطن دريابد كه اينگونه امور هم مدخليت خواهد داشت در منع از مساجد نسبت به اشخاص ضعيف الايمان. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 236 | |||
مطلب دوم- تخريب مساجد نيز دو قسم باشد: اول- تخريب ظاهر يعنى اقدام و كوشش در خرابى مساجد حقه بواسطه اغراض دنيويه. دوم- تخريب معنوى يعنى تعطيل مساجد از نماز و دعا و اذكار و مسائل شرعيه چنانچه از حضرت امير المؤمنين عليه السلام مروى است كه فرمود: انّ المسجد ليشكو الخراب الى ربّه و انّه ليتبشبش من عمّاره اذا غاب عنه ثمّ قدم كما يتبشبش احدكم بغائبه اذا قدم عليه «1» يعنى بتحقيق مسجد هر آينه شكايت كند خرابى را به پروردگارش، و بدرستى كه هر آينه انس مىگيرد از تعمير كنندگان خود هرگاه غائب شوند از او و وارد شوند، چنانچه انس يابد يكى از شما به غائب خود هرگاه وارد شود بر او. | |||
در امالى ابن بابويه از حضرت صادق عليه السلام روايت نموده فرمود: | |||
ثلثة يشكون الى اللّه عزّ و جلّ: مسجد خراب لا يصلّى فيه اهله و عالم بين جهال و مصحف معلّق قد وقع عليه غبار لا يقرء فيه: «2» سه فرد شكايت نمايند به خداى عز و جل: 1- مسجد خرابى كه نماز نخوانند در آن اهل آن. 2- عالمى كه ميان جهال گرفتار باشد. 3- قرآنى كه آويزان و غبار آن را فراگرفته و تلاوت نشود. | |||
بعد از آن نتيجه افعال جماعت مخرّبين مساجد را بيان فرمايد: | |||
لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ: براى ايشان است در دنيا خوارى و رسوائى، چنانچه نسبت به مشركين مانعين از مسجد الحرام واقع شد از كشتن و اسيرى و ذلت جزيه، همچنين نسبت به ديگران رسوائى دنيائى تحقق يابد. | |||
---- | |||
«1» دعائم الاسلام، جلد اوّل، صفحه 148. و نيز مستدرك الوسايل، جلد اوّل صفحه 227، حديث اوّل ابواب احكام المساجد، باب پنجم) | |||
«2» خصال، حديث شماره 403. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 237 | |||
وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ: و براى ايشان است در آخرت عذابى بزرگ كه الم و سختى آن نهايت ندارد. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ سَعى فِي خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ (114) | |||
ترجمه | |||
و كيست ستمكارتر از كسيكه منع كرد مساجد خدا را كه ياد شود در آنها نامش و كوشيد در خرابى آنها آنان نباشد از بر ايشان آنكه داخل شوند در آنها مگر ترسندگان.. | |||
تفسير | |||
آنمساجد اخيار اهل ايمان بود در مكه معظمه كه كفار منع نمودند ايشان را از آنكه عبادت كنند در آنجا تا ملجأ شود پيغمبر اكرم بخروج از مكه و از حضرت صادق (ع) در مجمع و قمى روايت نمودهاند كه آنها قريش بودند كه منع كردند پيغمبر (ص) را از دخول در مسجد الحرام در مكه معظمه و از امير المؤمنين (ع) روايت شده است كه مراد تمام زمين است و بنظر حقير مراد تمام مساجد است چنانچه ظاهر آيه شريفه است اگرچه مورد نزول مسجد الحرام باشد چنانچه خرابى هم اعم است از انهدام بناء مسجد و سد باب بر اهلش و آنچه مانع از آبادى آنشود چون عمران مسجد بعبادت خدا است در آن و خرابيش بكساد و متروك ماندن آنست و ظالمترين خلق بمقتضاى اين آيه شريفه كسى است كه مرتكب اين عمل شود چون با خداوند طرفيت نموده و اين قبيل اشخاص مقدر نشده است كه داخل مسجد شوند مگر آنكه خائف باشند از مسلمانان يا از عذاب الهى چون بمقتضاى الخائن خائف كسيكه با خدا خيانت نمايد ترسش از خائن بخلق زيادتر است و چون متوجه بحق شود و وارد مسجد گردد بالطبع خائف است و اين | |||
---- | |||
جلد 1 صفحه 162 | |||
جمله اشاره است بهمان امر طبيعى ارتكازى كه در كمون ذات هر كس بهمان مقدار كه اقرار بتوحيد جاى گرفته ترس از خدا هم وجود دارد لذا در مواقع شدت و حاجت ديده ميشود هر قدر منكر و معاند باشند ميترسند و متوجه بحق ميشوند و ممكن است وعده فتح باشد چنانچه نسبت بمسجد الحرام در زمان فتح مكه معظمه انجاز شد و نسبت بسائر مساجد در زمان ظهور دولت حقه و مظهر عدل الهى خواهد شد انشاء اللّه تعالى و در برهان در ضمن حديث مفصلى از امام حسن مجتبى (ع) نقل نموده كه اين وعده فتح مكه بود از طرف خداوند به پيغمبر (ص) كه بعد از آن مشركين داخل مسجد نمىشدند بحكم الهى مگر در خفيه با كمال خوف از مسلمانان كه اگر ميديدند آنها را ميكشتند و عياشى روايت نموده كه معنى اين جمله آنست كه آنها قبول ايمان نمىكنند مگر آنكه شمشير بالاى سرشان باشد و محتمل است مراد همان شمشير امام زمان (ع) باشد چنانچه بيان شد و حقير در قصيده ربيعيه مهدويه كريميه شكوائيه خود اشاره نمودهام و براى دلخوشى شيعيان ضرر ندارد چند بيت آنرا نقل نمايم: | |||
مهدى امام منتظر نوباه خير البشر | |||
خلق دو عالم سر بسر بر خوان احسانش مكين | |||
مهر از ضيائش ذره بدر از عطايش بدره | |||
دريا ز جودش قطره گردون ز كشتش خوشه چين | |||
امرش قضا حكمش قدر حبش جنان بغضش سقر | |||
خاك رهش زيبد اگر بر طره سايد حور عين | |||
مرآت ذات كبريا مشكوة انوار هدى | |||
منظور بعث انبياء مقصود خلق عالمين | |||
دانند قرآن سر بسر بابى ز مدحش مختصر | |||
اصحاب علم و معرفت ارباب ايمان و يقين | |||
نوح و خليل و بو البشر ادريس و داود و پسر | |||
از ابر فيضش مستمد از كان علمش مستعين | |||
موسى بكف دارد عصا دربانيش را منتظر | |||
آماده بهر اقتدا عيسى بچرخ چارمين | |||
---- | |||
جلد 1 صفحه 163 | |||
ايزد بنامش زد رقم منشور ختم الاوصيا | |||
چونانكه جد امجدش گرديد ختم المرسلين | |||
ظاهر شود آن شه اگر شمشير حيدر بر كمر | |||
دستار پيغمبر بسر دست خدا در آستين | |||
ديارى از اين ملحدان باقى نماند در جهان | |||
ايمن شود روى زمين از جور و ظلم ظالمين | |||
اللهم ارنا الطلعة الرشيدة و الغرة الحميدة بحقه و حق آبائه الطاهرين صلوات اللّه عليهم اجمعين. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ مَن أَظلَمُ مِمَّن مَنَعَ مَساجِدَ اللّهِ أَن يُذكَرَ فِيهَا اسمُهُ وَ سَعي فِي خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُم أَن يَدخُلُوها إِلاّ خائِفِينَ لَهُم فِي الدُّنيا خِزيٌ وَ لَهُم فِي الآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ (114) | |||
(و كيست ستمكارتر از آن که از عبادت و ياد خدا در مساجد او جلوگيري ميكند و در ويراني آنها كوشش مينمايد، اينان نبايد در مساجد داخل شوند مگر در حالي که بيمناك باشند، و براي آنان در دنيا رسوايي و در آخرت عذاب بزرگ است) «من» استفهاميه و مساجد جمع مسجد است و براي مسجد هر چند اطلاقاتي ذكر شده مانند آنچه در آيه شريفه أَنَّ المَساجِدَ لِلّهِ«1» گفته شده، ولي در اينجا مراد اماكن و معابدي است که براي محل عبادت و نماز و سجود و نحو آن اختصاص داده شده بقرينه جمله وَ سَعي فِي خَرابِها أَن يَدخُلُوها و كلمه فيها. | |||
و براي مساجد در شريعت مقدسه احكام بسياري تشريع شده از قبيل حرمت تنجيس، وجوب فوري تطهير، حرمت توقف جنب و حائض و نفساء در آنها مندوب و ممدوح بودن بناء و تعمير و روشن نمودن و مفروش كردن آنها و دخول با طهارت و اذكار وارده و حرمت هتك و تخريب و دخول كفار و غير اينها از احكام و خصوصيات ديگر که در كتب فقهية مذكور است. | |||
و مراد از منع در مِمَّن مَنَعَ مَساجِدَ اللّهِ منع مساجد نيست بلكه منع از ذكر و عبادت در آنهاست زيرا أَن يُذكَرَ فِيهَا اسمُهُ بدل اشتمال از مساجد | |||
---- | |||
1- سورة الجن آيه 18 | |||
جلد 2 - صفحه 158 | |||
است و معني و من اظلم ممن منع ذكر اللّه في المساجد و اينکه اختصاص بمسجد الحرام يا مسجدي که در فناء مكه است يا بيت المقدس ندارد اگر چه مورد نزول مسجد الحرام باشد چنانچه از خبر مروي از حضرت صادق عليه السّلام است و همچنين اينکه حكم اختصاص بكفار قريش يا يهود و نصاري ندارد بلكه شامل هر كسي که مانع عبادت خدا در مساجد شود از كافر و غير كافر شامل ميشود و همچنين اختصاص بزمان نبي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ندارد بلكه اينکه حكم تا قيامت باقي است بلي مورد نزول آيه بقرينه ذيل آن كفار قريش ميباشند. | |||
وَ سَعي فِي خَرابِها خرابي مسجد بر چند قسم است، يكي آنكه مسجد را منهدم نموده و از بين ببرند مانند مساجدي که جزو خيابان و جاده كردند و يا تبديل بخانه و مغازه نمودند، و ديگر آنكه مسلمانان را از دخول در آنها و عبادت منع كنند که بالاخره منجر بخرابي ميشود و ديگر آنكه مساجد را مركز لهو و لعب و كسب و تماشا و امور نامشروع قرار دهند که اينکه بر خلاف دستور شرع و نظر واقف است و از اينجهت بكلمه سعي في خرابها تعبير فرمود نه كلمه يخربون، تا اقدام بهر قسم خرابي و بهر وسيله و اسبابي که باشد و لو به چند واسطه شامل شود. | |||
أُولئِكَ ما كانَ لَهُم أَن يَدخُلُوها إِلّا خائِفِينَ جمله اگر چه بصورت خبر و نفي است ولي معني آن نهي اكيد از دخول اينگونه اشخاص که كفار و ساعيان در تخريب مساجدند ميباشد و بر مسلمين است که از دخول آنان جلوگيري نمايند. | |||
اما جلوگيري از دخول كفار براي اينكه نجسند و شيئي نجس نبايد داخل مسجد شود مخصوصا اگر موجب هتك حرمت آن بشود چنانچه در آيه شريفه ميفرمايد. | |||
جلد 2 - صفحه 159 | |||
إِنَّمَا المُشرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقرَبُوا المَسجِدَ الحَرامَ«1» و چون در آيه علت نزديك نشدن بمسجد الحرام را نجاست آن شمرده لذا شامل تمام نجاسات ميشود و از اينجهت ادخال ميت مسلم قبل از غسل در مسجد جايز نيست و اينکه حكم اختصاص بمسجد الحرام ندارد بلكه جميع مساجد را شامل است، ولي در عصر حاضر بليط بآنها ميدهند و براي تماشا و تفريح وارد مساجد ميشوند. | |||
و اما جلوگيري از كساني که مانع از ذكر خدا در مساجد ميشوند از باب نهي از منكر و هتك حرمت مسجد و رفع ظلم از مسلمانان است و البته اگر مسلمين باين موضوع اهميت ميدادند و آن را شيوه خود قرار ميدادند اگر احيانا و غفلة بعضي از اينکه طبقات در مساجد وارد ميشدند در كمال خوف و بيم بودند و جمله إِلّا خائِفِينَ در آيه شريفه اشاره باين معني است. | |||
لَهُم فِي الدُّنيا خِزيٌ خزي و خواري دنيا که براي آنهاست يكي عقوبت ظلم است که خدا در دنيا از ظالم و ستمكار انتقام ميكشد و او را بمكافات ظلم گرفتار خواهد نمود بويژه اينکه ظلم که اشد انحاء ظلم است و يكي منع مسلمين و اخراج و طرد آنان از مراكز مقدس ديني که خود كمال تحقير و اهانت بآنهاست وَ لَهُم فِي الآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ عذابهاي آخرتي همه آنها بزرگ است ولي اعظم آنها بي اعتنايي حق بآنها است چنانچه ميفرمايد قالَ اخسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ«2» و نيز ميفرمايد كَلّا إِنَّهُم عَن رَبِّهِم يَومَئِذٍ لَمَحجُوبُونَ«3» | |||
---- | |||
1- سوره توبه آيه 28 | |||
2- سوره المؤمنون آيه 110 | |||
3- سوره المطففين آيه 15 | |||
[.....] | |||
160 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
اشاره | |||
آیه 114 | |||
شأن نزول: | |||
شأن نزولهایی برای این آیه نقل شده، از جمله: در روایتی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم که این آیه در مورد قریش نازل گردید، در آن هنگام که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را از ورود به شهر مکّه و مسجد الحرام جلوگیری میکردند. | |||
تفسیر: | |||
ستمکارترین مردم- بررسی شأن نزولهای آیه نشان میدهد که روی سخن در آیه با سه گروه، یهود و نصاری و مشرکان است. | |||
قرآن در برابر این سه گروه و تمام کسانی که در راهی مشابه آنها گام بر میدارند میگوید: «چه کسی ستمکارتر است از آنها که از بردن نام خدا در مساجد | |||
ج1، ص113 | |||
الهی جلوگیری میکنند و سعی در ویرانی آنها دارند»! (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعی فِی خَرابِها). | |||
سپس در ذیل این آیه میگوید: «شایسته نیست آنها جز با ترس و وحشت وارد این اماکن شوند» (أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلَّا خائِفِینَ). | |||
یعنی مسلمانان و موحّدان جهان باید آنچنان محکم بایستند که دست این ستمگران از این اماکن مقدس کوتاه گردد. | |||
و در پایان آیه مجازات دنیا و آخرت این ستمکاران را با تعبیر تکان دهندهای بیان کرده، میگوید: «برای آنها در دنیا رسوایی است و در آخرت عذاب عظیم» (لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ). | |||
در حقیقت هر عملی که نتیجه آن تخریب مساجد و از رونق افتادن آن باشد نیز مشمول همین حکم است. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۱
ترجمه
البقرة ١١٣ | آیه ١١٤ | البقرة ١١٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَظْلَمُ»: ظالمتر، ستمکارتر. «مَنَعَ»: مانع شد. بازداشت. «مَسَاجِدَ»: معابد. پرستشگاهها. «خَآئِفِینَ»: حال ضمیر (و) در فعل (یَدْخُلُوها) است. «خِزْیٌ»: خواری. رسوائی.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ مَا لَهُمْ أَلاَّ يُعَذِّبَهُمُ... (۳) مَا کَانَ لِلْمُشْرِکِينَ أَنْ... (۲) إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ... (۳) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا... (۲) هُمُ الَّذِينَ کَفَرُوا وَ صَدُّوکُمْ... (۳)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: درباره كسانى كه مشمول معنى اين آيه قرار ميگيرند اختلاف است:
- عدهاى گويند: آنان، مشركين بودند كه مسلمين را از وارد شدن در مساجد جلوگيرى ميكردند.[۳]
- ابن عباس و مجاهد گويند: روميان بودند كه با جنگ و ستيز بيتالمقدس را گرفته و در خرابى آن كوشش نموده بودند تا اين كه در زمان عمر بن الخطاب مسلمين بر آنان پيروز شدند و از آن پس با حالت ترس در آن وارد ميشدند.
- حسن بصرى و قتاده گويند: كه بخت نصر بود هنگامى كه بيتالمقدس را خراب كرده بود و مسيحيان نيز به كمك او برخاسته بودند.[۴][۵]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«114» وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ سَعى فِي خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلَّا خائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ
كيست ستمكارتر از آنكه نگذاشت نام خدا در مساجد الهى برده شود و سعى در خرابى آنها داشت؟ آنان جز با ترس و خوف، حقّ ورود به مساجد را ندارند. بهرهى آنان در دنيا، رسوايى و خوارى و در آخرت عذاب بزرگ است.
نکته ها
بنابر آنچه از شأن نزولها و برخى روايات بدست مىآيد، آيه دربارهى كسانى نازل شده است كه درصدد تخريب مساجد برآمده بودند. در طول تاريخ، تخريب مساجد ويا جلوگيرى از رونق آنان بارها به دست افراد منحرف و طاغوتها صورت گرفته است. از تخريب بيتالمقدّس و آتش زدن تورات به دست مسيحيان به رهبرى شخصى به نام «فطلوس» گرفته تا ممانعت قريش از ورود مسلمانان به مسجدالحرام، نشانهاى از همين تلاشهاست.
امروز نيز از يك سو شاهد تخريب مساجد باقيمانده از صدر اسلام در كنار قبور ائمه بقيع عليهم السلام
جلد 1 - صفحه 185
به بهانه مبارزه با شرك هستيم و از طرف ديگر ويرانى مساجد تاريخى، همانند مسجد بابرى در هند كه نشانگر قدمت مسلمانان در شبه قارّه هند است، به چشم مىبينيم. اينها همه حكايت از روحيّهى كفرآلود طاغوتها و جاهلانى دارد كه از ياد ونام خداوند كه در مراكز توحيد طنين انداز مىشود، وحشت دارند.
اين آيه به والدين و بزرگانى كه از رفتن فرزندانشان به مساجد ممانعت به عمل مىآورند، هشدار مىدهد.
اگر خرابى مسجد ظلم باشد پس آباد كردن مسجد، انفع كارها مىباشد. «1»
پیام ها
1- گاهى ظلم فرهنگى، بزرگترين ظلمهاست. «وَ مَنْ أَظْلَمُ» (در قرآن «اظلم»، به افترا بر خدا و بستن و تعطيلكردن خانه خدا گفته شده كه هر دو جنبه فرهنگى دارد.)
2- خرابى مسجد تنها با بيل و كلنگ نيست، بلكه هر برنامهاى كه از رونق مسجد بكاهد، تلاش در خرابى آن است. «مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ»
3- مساجدى مورد قبول هستند كه در آنها ياد خدا زنده شود. مطالب خداپسند و احكام خدا بازگو شود. «يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ»
4- دشمن از در و ديوار مسجد نمىترسد، ترس او از زنده شدن نام خدا و بيدارى مسلمانان است. «أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ»
5- مساجد سنگر مبارزهاند، لذا دشمن سعى در خرابى آنها دارد. «سَعى فِي خَرابِها»
6- مسجد بايد پررونق و پرمحتوا وهمانند سنگر فرماندهى نظامى باشد. همچنان كه جاسوس از رخنه به مراكز نظامى در وحشت و اضطراب است، بايد مخالفان و دشمنان نيز از نفوذ و ورود به مساجد، در ترس ونگرانى باشند.
«ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلَّا خائِفِينَ»
«1». تفسير فخررازى.
جلد 1 - صفحه 186
7- كسانى كه با مقدّسات دينى به مبارزه برمىخيزند، علاوه بر قهرالهى در قيامت، گرفتار ذلّت وخوارى دنيا نيز مىشوند. «سَعى فِي خَرابِها ... لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ»
(اگر سعى در خرابى ساختمانى كه يادآور خداست، ذلّت دنيوى و عذاب اخروى دارد، پس كسانى كه با شايعه و تهمت و تحقير، قداست مردانى را شكستند كه در جامعه يادآور خدا هستند، قطعاً در همين دنيا گرفتار ذلّت و نكبت خواهند شد.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ سَعى فِي خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ (114)
شأن نزول: مفسرين را چهار قول است: 1- نزد ابن عباس در باره طنيطوس رومى نازل شد كه علماى بنى اسرائيل را كشت و بيت المقدس را خراب و مدت صد سال آن را مزبله نمود تا عاقبت سلطان صلاح الدين بر او فاتح شد. 2- نزد مجاهد و سدى مراد بخت النصر است كه مسلط شد بر بنى اسرائيل، مردان آنها را كشت و زنان و اطفال را اسير نمود و
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 235
بيت المقدس را خراب و توراتها را سوزانيد. 3- نزد شيخ طوسى (رضوان اللّه عليه) مراد مشركان قريش بودند كه در سال حديبيه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلم را منع نمودند از مكه و مسجد الحرام، و نگذاشتند طواف و نماز نمايند. 4- مراد عموم اشخاص در هر عصر و زمان، و مطلق مساجد حقه است در تمام دوران.
وَ مَنْ أَظْلَمُ: و كيست ظالمتر (استفهام انكارى است) يعنى نيست ظالمتر، مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ: از آن كسى كه منع نمايد و بازدارد مساجد خدا را، أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ: اين كه ياد كرده شود در آن مساجد نام خدا به پرستش و ستايش، وَ سَعى فِي خَرابِها: و كوشش كند در خراب كردن و ويران ساختن مساجد. أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ. آن گروه كه منع كنند مردم را از مساجد و سعى نمايند در خرابى آن، شايسته و سزاوار نيست مر ايشان را، أَنْ يَدْخُلُوها: اين كه داخل آن مساجد شوند، إِلَّا خائِفِينَ: مگر در حالتى كه ترسان و هراسان باشند، چه جاى آنكه جرئت كنند در منع و تخريب آن. يا در علم الهى نباشند كه ايشان در مساجد آيند مگر آنكه ترسان باشند. پس آيه شريفه وعده است به مؤمنان به نصرت آنان و استخلاص مساجد از كفر، و خداى تعالى انجاز اين وعده فرمود در زمان دولت اسلام كه بكلى ممنوع گرديدند كفار از دخول مسجد الحرام و هيچ كدام جرئت نداشتند كه داخل مساجد شوند از ترس مسلمانان.
تبصره: از آيه شريفه دو مطلب استفاده شود:
مطلب اول- منع نمودن مساجد از ذكر نام نامى حق تعالى به نماز و دعا و ثناء و اذكار و بيان احكام؛ و اين به دو طريق باشد: اول- به قهر و سلطه و ظلم كه منع نمايند از دخول در مساجد. دوم- به سبب بعض عمليات و مؤسسات غير مشروعه جاذبه طبع كه قهرا بازدارد از ورود در مساجد، گرچه در بدو نظر اين قسمت را شامل نباشد، لكن به تدبر و تأمل شخص عاقل و فطن دريابد كه اينگونه امور هم مدخليت خواهد داشت در منع از مساجد نسبت به اشخاص ضعيف الايمان.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 236
مطلب دوم- تخريب مساجد نيز دو قسم باشد: اول- تخريب ظاهر يعنى اقدام و كوشش در خرابى مساجد حقه بواسطه اغراض دنيويه. دوم- تخريب معنوى يعنى تعطيل مساجد از نماز و دعا و اذكار و مسائل شرعيه چنانچه از حضرت امير المؤمنين عليه السلام مروى است كه فرمود: انّ المسجد ليشكو الخراب الى ربّه و انّه ليتبشبش من عمّاره اذا غاب عنه ثمّ قدم كما يتبشبش احدكم بغائبه اذا قدم عليه «1» يعنى بتحقيق مسجد هر آينه شكايت كند خرابى را به پروردگارش، و بدرستى كه هر آينه انس مىگيرد از تعمير كنندگان خود هرگاه غائب شوند از او و وارد شوند، چنانچه انس يابد يكى از شما به غائب خود هرگاه وارد شود بر او.
در امالى ابن بابويه از حضرت صادق عليه السلام روايت نموده فرمود:
ثلثة يشكون الى اللّه عزّ و جلّ: مسجد خراب لا يصلّى فيه اهله و عالم بين جهال و مصحف معلّق قد وقع عليه غبار لا يقرء فيه: «2» سه فرد شكايت نمايند به خداى عز و جل: 1- مسجد خرابى كه نماز نخوانند در آن اهل آن. 2- عالمى كه ميان جهال گرفتار باشد. 3- قرآنى كه آويزان و غبار آن را فراگرفته و تلاوت نشود.
بعد از آن نتيجه افعال جماعت مخرّبين مساجد را بيان فرمايد:
لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ: براى ايشان است در دنيا خوارى و رسوائى، چنانچه نسبت به مشركين مانعين از مسجد الحرام واقع شد از كشتن و اسيرى و ذلت جزيه، همچنين نسبت به ديگران رسوائى دنيائى تحقق يابد.
«1» دعائم الاسلام، جلد اوّل، صفحه 148. و نيز مستدرك الوسايل، جلد اوّل صفحه 227، حديث اوّل ابواب احكام المساجد، باب پنجم)
«2» خصال، حديث شماره 403.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 237
وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ: و براى ايشان است در آخرت عذابى بزرگ كه الم و سختى آن نهايت ندارد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ سَعى فِي خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ (114)
ترجمه
و كيست ستمكارتر از كسيكه منع كرد مساجد خدا را كه ياد شود در آنها نامش و كوشيد در خرابى آنها آنان نباشد از بر ايشان آنكه داخل شوند در آنها مگر ترسندگان..
تفسير
آنمساجد اخيار اهل ايمان بود در مكه معظمه كه كفار منع نمودند ايشان را از آنكه عبادت كنند در آنجا تا ملجأ شود پيغمبر اكرم بخروج از مكه و از حضرت صادق (ع) در مجمع و قمى روايت نمودهاند كه آنها قريش بودند كه منع كردند پيغمبر (ص) را از دخول در مسجد الحرام در مكه معظمه و از امير المؤمنين (ع) روايت شده است كه مراد تمام زمين است و بنظر حقير مراد تمام مساجد است چنانچه ظاهر آيه شريفه است اگرچه مورد نزول مسجد الحرام باشد چنانچه خرابى هم اعم است از انهدام بناء مسجد و سد باب بر اهلش و آنچه مانع از آبادى آنشود چون عمران مسجد بعبادت خدا است در آن و خرابيش بكساد و متروك ماندن آنست و ظالمترين خلق بمقتضاى اين آيه شريفه كسى است كه مرتكب اين عمل شود چون با خداوند طرفيت نموده و اين قبيل اشخاص مقدر نشده است كه داخل مسجد شوند مگر آنكه خائف باشند از مسلمانان يا از عذاب الهى چون بمقتضاى الخائن خائف كسيكه با خدا خيانت نمايد ترسش از خائن بخلق زيادتر است و چون متوجه بحق شود و وارد مسجد گردد بالطبع خائف است و اين
جلد 1 صفحه 162
جمله اشاره است بهمان امر طبيعى ارتكازى كه در كمون ذات هر كس بهمان مقدار كه اقرار بتوحيد جاى گرفته ترس از خدا هم وجود دارد لذا در مواقع شدت و حاجت ديده ميشود هر قدر منكر و معاند باشند ميترسند و متوجه بحق ميشوند و ممكن است وعده فتح باشد چنانچه نسبت بمسجد الحرام در زمان فتح مكه معظمه انجاز شد و نسبت بسائر مساجد در زمان ظهور دولت حقه و مظهر عدل الهى خواهد شد انشاء اللّه تعالى و در برهان در ضمن حديث مفصلى از امام حسن مجتبى (ع) نقل نموده كه اين وعده فتح مكه بود از طرف خداوند به پيغمبر (ص) كه بعد از آن مشركين داخل مسجد نمىشدند بحكم الهى مگر در خفيه با كمال خوف از مسلمانان كه اگر ميديدند آنها را ميكشتند و عياشى روايت نموده كه معنى اين جمله آنست كه آنها قبول ايمان نمىكنند مگر آنكه شمشير بالاى سرشان باشد و محتمل است مراد همان شمشير امام زمان (ع) باشد چنانچه بيان شد و حقير در قصيده ربيعيه مهدويه كريميه شكوائيه خود اشاره نمودهام و براى دلخوشى شيعيان ضرر ندارد چند بيت آنرا نقل نمايم:
مهدى امام منتظر نوباه خير البشر
خلق دو عالم سر بسر بر خوان احسانش مكين
مهر از ضيائش ذره بدر از عطايش بدره
دريا ز جودش قطره گردون ز كشتش خوشه چين
امرش قضا حكمش قدر حبش جنان بغضش سقر
خاك رهش زيبد اگر بر طره سايد حور عين
مرآت ذات كبريا مشكوة انوار هدى
منظور بعث انبياء مقصود خلق عالمين
دانند قرآن سر بسر بابى ز مدحش مختصر
اصحاب علم و معرفت ارباب ايمان و يقين
نوح و خليل و بو البشر ادريس و داود و پسر
از ابر فيضش مستمد از كان علمش مستعين
موسى بكف دارد عصا دربانيش را منتظر
آماده بهر اقتدا عيسى بچرخ چارمين
جلد 1 صفحه 163
ايزد بنامش زد رقم منشور ختم الاوصيا
چونانكه جد امجدش گرديد ختم المرسلين
ظاهر شود آن شه اگر شمشير حيدر بر كمر
دستار پيغمبر بسر دست خدا در آستين
ديارى از اين ملحدان باقى نماند در جهان
ايمن شود روى زمين از جور و ظلم ظالمين
اللهم ارنا الطلعة الرشيدة و الغرة الحميدة بحقه و حق آبائه الطاهرين صلوات اللّه عليهم اجمعين.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مَن أَظلَمُ مِمَّن مَنَعَ مَساجِدَ اللّهِ أَن يُذكَرَ فِيهَا اسمُهُ وَ سَعي فِي خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُم أَن يَدخُلُوها إِلاّ خائِفِينَ لَهُم فِي الدُّنيا خِزيٌ وَ لَهُم فِي الآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ (114)
(و كيست ستمكارتر از آن که از عبادت و ياد خدا در مساجد او جلوگيري ميكند و در ويراني آنها كوشش مينمايد، اينان نبايد در مساجد داخل شوند مگر در حالي که بيمناك باشند، و براي آنان در دنيا رسوايي و در آخرت عذاب بزرگ است) «من» استفهاميه و مساجد جمع مسجد است و براي مسجد هر چند اطلاقاتي ذكر شده مانند آنچه در آيه شريفه أَنَّ المَساجِدَ لِلّهِ«1» گفته شده، ولي در اينجا مراد اماكن و معابدي است که براي محل عبادت و نماز و سجود و نحو آن اختصاص داده شده بقرينه جمله وَ سَعي فِي خَرابِها أَن يَدخُلُوها و كلمه فيها.
و براي مساجد در شريعت مقدسه احكام بسياري تشريع شده از قبيل حرمت تنجيس، وجوب فوري تطهير، حرمت توقف جنب و حائض و نفساء در آنها مندوب و ممدوح بودن بناء و تعمير و روشن نمودن و مفروش كردن آنها و دخول با طهارت و اذكار وارده و حرمت هتك و تخريب و دخول كفار و غير اينها از احكام و خصوصيات ديگر که در كتب فقهية مذكور است.
و مراد از منع در مِمَّن مَنَعَ مَساجِدَ اللّهِ منع مساجد نيست بلكه منع از ذكر و عبادت در آنهاست زيرا أَن يُذكَرَ فِيهَا اسمُهُ بدل اشتمال از مساجد
1- سورة الجن آيه 18
جلد 2 - صفحه 158
است و معني و من اظلم ممن منع ذكر اللّه في المساجد و اينکه اختصاص بمسجد الحرام يا مسجدي که در فناء مكه است يا بيت المقدس ندارد اگر چه مورد نزول مسجد الحرام باشد چنانچه از خبر مروي از حضرت صادق عليه السّلام است و همچنين اينکه حكم اختصاص بكفار قريش يا يهود و نصاري ندارد بلكه شامل هر كسي که مانع عبادت خدا در مساجد شود از كافر و غير كافر شامل ميشود و همچنين اختصاص بزمان نبي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ندارد بلكه اينکه حكم تا قيامت باقي است بلي مورد نزول آيه بقرينه ذيل آن كفار قريش ميباشند.
وَ سَعي فِي خَرابِها خرابي مسجد بر چند قسم است، يكي آنكه مسجد را منهدم نموده و از بين ببرند مانند مساجدي که جزو خيابان و جاده كردند و يا تبديل بخانه و مغازه نمودند، و ديگر آنكه مسلمانان را از دخول در آنها و عبادت منع كنند که بالاخره منجر بخرابي ميشود و ديگر آنكه مساجد را مركز لهو و لعب و كسب و تماشا و امور نامشروع قرار دهند که اينکه بر خلاف دستور شرع و نظر واقف است و از اينجهت بكلمه سعي في خرابها تعبير فرمود نه كلمه يخربون، تا اقدام بهر قسم خرابي و بهر وسيله و اسبابي که باشد و لو به چند واسطه شامل شود.
أُولئِكَ ما كانَ لَهُم أَن يَدخُلُوها إِلّا خائِفِينَ جمله اگر چه بصورت خبر و نفي است ولي معني آن نهي اكيد از دخول اينگونه اشخاص که كفار و ساعيان در تخريب مساجدند ميباشد و بر مسلمين است که از دخول آنان جلوگيري نمايند.
اما جلوگيري از دخول كفار براي اينكه نجسند و شيئي نجس نبايد داخل مسجد شود مخصوصا اگر موجب هتك حرمت آن بشود چنانچه در آيه شريفه ميفرمايد.
جلد 2 - صفحه 159
إِنَّمَا المُشرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقرَبُوا المَسجِدَ الحَرامَ«1» و چون در آيه علت نزديك نشدن بمسجد الحرام را نجاست آن شمرده لذا شامل تمام نجاسات ميشود و از اينجهت ادخال ميت مسلم قبل از غسل در مسجد جايز نيست و اينکه حكم اختصاص بمسجد الحرام ندارد بلكه جميع مساجد را شامل است، ولي در عصر حاضر بليط بآنها ميدهند و براي تماشا و تفريح وارد مساجد ميشوند.
و اما جلوگيري از كساني که مانع از ذكر خدا در مساجد ميشوند از باب نهي از منكر و هتك حرمت مسجد و رفع ظلم از مسلمانان است و البته اگر مسلمين باين موضوع اهميت ميدادند و آن را شيوه خود قرار ميدادند اگر احيانا و غفلة بعضي از اينکه طبقات در مساجد وارد ميشدند در كمال خوف و بيم بودند و جمله إِلّا خائِفِينَ در آيه شريفه اشاره باين معني است.
لَهُم فِي الدُّنيا خِزيٌ خزي و خواري دنيا که براي آنهاست يكي عقوبت ظلم است که خدا در دنيا از ظالم و ستمكار انتقام ميكشد و او را بمكافات ظلم گرفتار خواهد نمود بويژه اينکه ظلم که اشد انحاء ظلم است و يكي منع مسلمين و اخراج و طرد آنان از مراكز مقدس ديني که خود كمال تحقير و اهانت بآنهاست وَ لَهُم فِي الآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ عذابهاي آخرتي همه آنها بزرگ است ولي اعظم آنها بي اعتنايي حق بآنها است چنانچه ميفرمايد قالَ اخسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ«2» و نيز ميفرمايد كَلّا إِنَّهُم عَن رَبِّهِم يَومَئِذٍ لَمَحجُوبُونَ«3»
1- سوره توبه آيه 28
2- سوره المؤمنون آيه 110
3- سوره المطففين آيه 15
[.....]
160
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
آیه 114
شأن نزول:
شأن نزولهایی برای این آیه نقل شده، از جمله: در روایتی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم که این آیه در مورد قریش نازل گردید، در آن هنگام که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را از ورود به شهر مکّه و مسجد الحرام جلوگیری میکردند.
تفسیر:
ستمکارترین مردم- بررسی شأن نزولهای آیه نشان میدهد که روی سخن در آیه با سه گروه، یهود و نصاری و مشرکان است.
قرآن در برابر این سه گروه و تمام کسانی که در راهی مشابه آنها گام بر میدارند میگوید: «چه کسی ستمکارتر است از آنها که از بردن نام خدا در مساجد
ج1، ص113
الهی جلوگیری میکنند و سعی در ویرانی آنها دارند»! (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعی فِی خَرابِها).
سپس در ذیل این آیه میگوید: «شایسته نیست آنها جز با ترس و وحشت وارد این اماکن شوند» (أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلَّا خائِفِینَ).
یعنی مسلمانان و موحّدان جهان باید آنچنان محکم بایستند که دست این ستمگران از این اماکن مقدس کوتاه گردد.
و در پایان آیه مجازات دنیا و آخرت این ستمکاران را با تعبیر تکان دهندهای بیان کرده، میگوید: «برای آنها در دنیا رسوایی است و در آخرت عذاب عظیم» (لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ).
در حقیقت هر عملی که نتیجه آن تخریب مساجد و از رونق افتادن آن باشد نیز مشمول همین حکم است.
نکات آیه
۱ - کفر پیشگان عصر بعثت، مسلمانان را از حضور در مساجد باز مى داشتند و در صدد تخریب آنها بودند. (و من أظلم ممن منع مسجد اللّه ... و سعى فى خرابها) فعل «منع» نیازمند دو مفعول است: یک مفعول آن «مساجد اللّه» است و مفعول دیگر «المسلمین» مى باشد که به خاطر وضوحش بیان نشده است; یعنى: «منع المسلمین مساجد اللّه» ماضى آوردن فعل «منع» حکایت از آن دارد که: ممانعت از ورود مسلمانان به مساجد تحقق یافته بوده; یعنى، آیه شریفه ضمن بیان ناروا بودن ممانعت از ورود به مساجد، اشاره دارد به قضایاى بازدارى از ورود مسلمانان صدر اسلام، به مسجد الحرام و ...
۲ - ترک پرستش و یاد خدا، انگیزه کفرپیشگان دربازدارى مسلمانان از ورود به مساجد و تلاش براى تخریب آنها (و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه و سعى فى خرابها) «أن یذکر» به تقدیر «لا»ى نافیه، مفعولٌ له براى «منع» است; یعنى، از ورود به مساجد جلوگیرى مى کردند تا نام خدا در آنها برده نشود.
۳ - ممانعت از ورود مسلمانان به مساجد و تلاش براى تخریب آنها، از روشهاى مبارزاتى کفرپیشگان علیه اسلام و مسلمین (و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه و سعى فى خرابها)
۴ - کسانى که مردم را از حضور در مساجد، به انگیزه یاد نشدن نام خدا، بازدارند، ستمکارترین مردمند. (و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه)
۵ - کسانى که در پى تخریب مساجد برآیند از ستمکارترین مردمند. (و من أظلم ممن ... سعى فى خرابها)
۶ - مساجد، از آن خدا و داراى قداست و احترامى خاص است. (مسجد اللّه) انتساب مساجد به خدا، با اضافه کردن کلمه «مساجد» به «اللّه» براى رساندن شرافت و حرمت ویژه آنهاست.
۷ - مساجد، جایگاه عبادت خدا و یاد کردن نام اوست. (مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه) سجده، بارزترین نمود پرستش است و تعبیر از پایگاههاى دینى اهل ایمان به مسجد (جایگاه سجده) بیانگر این است که: آن پایگاهها محل عبادت و پرستش مى باشد.
۸ - مساجدى که مردم در آن حضور نیابند و در آنها ذکر خدا نگویند، در حقیقت مساجدى ویرانه اند. (و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه و سعى فى خرابها) برداشت فوق، مبتنى بر این احتمال است که جمله «سعى فى خرابها» (در تلاش براى تخریب مساجد هستند) تفسیر و توضیح جمله «منع مساجد اللّه أن یذکر فیها اسمه» باشد.
۹ - آبادانى مساجد، به یادکردن نام خدا در آنهاست. (أن یذکر فیها اسمه و سعى فى خرابها)
۱۰ - غفلت از یاد خدا در جایگاه عبادت (مسجد و ...) امرى نکوهیده و نارواست. (و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه) عبارت «أن یذکر فیها اسمه» بیانگر این است که: دلیل ناروا بودن و ستمکار شمردن بازدارندگان مردم از حضور در مساجد، یاد نشدن نام خداست. بنابراین جمله «من أظلم ...» شامل کسانى که در جایگاههاى عبادت از یاد خدا غافلند نیز، مى شود.
۱۱ - تعطیلى مساجد و حضور نیافتن در آنها، به انگیزه یاد نکردن نام خدا، امرى نکوهیده و نارواست. (و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه)
۱۲ - مساجد، باید از هر آنچه مانع یاد خداست، پیراسته باشد. (و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه)
۱۳ - تلاش یهود و نصارا براى تخریب مساجد و بازداشتن مردم از حضور یافتن در آنها* (و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه) از مصداقهاى «من أظلم ...» به دلیل آیه قبل، یهود و نصارا هستند.
۱۴ - کفرپیشگان، حق حضور در مساجد را ندارند. ( أولئک ما کان لهم أن یدخلوها)
۱۵ - کفرپیشگان، در صورت حضور در مساجد، مجرم اند و باید به دست مسلمانان عقوبت شوند. (أولئک ما کان لهم أن یدخلوها إلا خائفین) برداشت فوق، مبتنى بر این است که «إلا خائفین» استثنا از عدم ورود به مساجد باشد، نه از عدم جواز ورود. بر این مبنا، جمله «ما کان لهم ...» بیانگر این معناست که: کافران حق ندارند به مساجد وارد شوند و در صورت تخلف، باید عقوبت شوند; زیرا ترس کافران از ورود به مساجد، در صورتى است که بدانند ورودشان در پى دارنده مجازات است.
۱۶ - کفرپیشگانى که در سیطره حکومت اسلامى به سر مى برند، حق ورود به مساجد دارند. (أولئک ما کان لهم أن یدخلوها إلا خائفین) برداشت فوق، بر این اساس است که «إلا خائفین» استثنا از عدم جواز ورود باشد; یعنى، کافران نباید داخل مسجد شوند، مگر آن گاه که از مسلمانان هراسان باشند و در آن صورت ورودشان به مساجد جایز است. این معنا شامل کفرپیشگانى مى شود که در سیطره حکومت اسلامى به سر مى برند.
۱۷ - خوارى و ذلت در دنیا، سزاى بازدارندگان مردم از ورود به مساجد (و من أظلم ممّن منع مسجد اللّه ... لهم فى الدنیا خزى)
۱۸ - خفت و خوارى در دنیا، جزاى کسانى است که مردم را از یاد خدا باز مى دارند. (و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه ... لهم فى الدنیا خزى)
۱۹ - سرکوبى کفرپیشگان مسلط بر مساجد عصر بعثت و گرفتار شدنشان به خوارى و ذلت، از اخبار غیبى قرآن و از نویدهاى خدا به مسلمانان (لهم فى الدنیا خزى) چنانچه گذشت، آیه شریفه اشاره به قضایاى صدر اسلام و بازدارى مسلمانان از ورود به مسجد الحرام و مانند آن دارد . با توجّه به این حقیقت، جمله «لهم فى الدنیا خزى» نویدى است به مسلمانان که کفرپیشگان مانع از ورود به مساجد، به خوارى و ذلت گرفتار خواهند شد، که به مناسبت مورد، مقصود از خوارى و ذلت، کوتاه شدن دست آنان از مساجد اسلامى و سیطره مسلمانان بر آنان است.
۲۰ - عذاب بزرگ قیامت، فرجام بازدارندگان مردم از ورود به مساجد براى یاد خدا (و من أظلم ممن منع مسجد اللّه ... و لهم فى الأخرة عذاب عظیم)
۲۱ - تخریب مساجد به انگیزه یاد نکردن خدا در آنها، گناهى بزرگ و در پى دارنده خوارى در دنیا و عذابى بزرگ در قیامت است. (و سعى فى خرابها ... لهم فى الدنیا خزى و لهم فى الأخرة عذاب عظیم) از اینکه بازدارندگانِ مردم از ورود به مساجد و تخریب کنندگانِ آن ها، ظالمترین مردم شمرده شده اند و نیز به عذاب عظیم قیامت تهدید شده اند، بزرگى گناه آنان به دست مى آید.
۲۲ - بستن مساجد به روى مردم و بازداشتن آنان از یاد خدا، از گناهان بزرگ است. (و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن یذکر فیها اسمه ... لهم فى الأخرة عذاب عظیم)
۲۳ - گنهکاران علاوه بر عذاب اخروى، در خطر گرفتار شدن به عقوبتهاى دنیوى نیز هستند. (لهم فى الدنیا خزى و لهم فى الأخرة عذاب عظیم)
روایات و احادیث
۲۴ - از امام صادق(ع) درباره آیه فوق روایت شده که: «انهم قریش حین منعوا رسول اللّه دخول مکة و المسجد الحرام;[۶] آنان قریش بودند آن هنگام که مانع ورود رسول خدا(ص) به مکّه و مسجد الحرام شدند».
۲۵ - از على(ع) روایت شده که: «انه اراد جمیع الارض لقول النبى (ص) جعلت لى الارض مسجداً ...;[۷] مراد از مساجد اللّه در آیه فوق، تمامى زمین است; به خاطر سخن پیامبر که فرمود: زمین براى من جایگاه سجده قرار داده شد ... ».
موضوعات مرتبط
- احکام: ۶، ۱۲، ۱۴، ۱۵، ۱۶
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲، ۱۹; دشمنان اسلام ۳; مبارزه با اسلام ۳
- اهل ذمه: احکام اهل ذمه ۱۶
- خدا: بشارتهاى خدا ۱۹
- ذکر: آثار ممانعت از ذکر خدا ۱۸; اهمیّت ذکر خدا ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۲۲; ذکر در مسجد ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲; ذلت مانعان از ذکر خدا ۱۸; عوامل ترک ذکر خدا ۲; گناه ممانعت از ذکر خدا ۲۲; مکان ذکر خدا ۷; ممانعت از ذکر خدا ۴، ۲۱; موانع ذکر خدا ۱۲
- ذلت: ذلت دنیوى ۱۹; عوامل ذلت دنیوى ۱۷، ۱۸، ۲۱
- سجده: مکان سجده ۲۵
- ظالمان: ظالمترین مردم ۴، ۵
- ظلم: موارد ظلم ۴
- عبادت: عوامل ترک عبادت ۲; مکان عبادت ۷، ۱۰
- عذاب: مراتب عذاب اخروى ۲۰; موجبات عذاب اخروى ۲۱
- غفلت: سرزنش غفلت از خدا ۱۰
- قرآن: پیشگویى قرآن ۱۹
- قریش: قریش و محمّد(ص) ۲۴
- کافران: روش مبارزه کافران ۳; کافران صدر اسلام و مسلمانان ۱
- کیفر: کیفر دنیوى ۲۳; موجبات کیفر ۱۵
- گناهان کبیره: ۲۱، ۲۲
- گناهکاران: عذاب اخروى گناهکاران کبیره ۲۳; کیفر دنیوى گناهکاران ۲۳; هشدار به گناهکاران ۲۳
- مجرمان: ۱۵
- مسجد: آثار تخریب مسجد ۲۱; آثار ممانعت از مسجد ۱۷; احترام مسجد ۶; احکام مسجد ۶، ۱۲، ۱۴، ۱۵، ۱۶; تخریب مسجد ۱، ۳; ذلت تخریب کنندگان مسجد ۲۱; ذلت مانعان از مسجد ۱۷، ۱۹; سرزنش تعطیلى مسجد ۱۱; ظلم تخریب مسجد ۵; فرجام مانعان از مسجد ۲۰; فلسفه تخریب مسجد ۲; فلسفه ممانعت از مسجد ۲; قداست مسجد ۶، ۱۴، ۱۵، ۲۲; کیفر اخروى مانعان از مسجد ۲۰; کیفر مانعان از مسجد ۱۷; گناه تخریب مسجد ۲۱; گناه ممانعت از مسجد ۲۲; مانعان از مسجد ۱، ۲، ۳، ۴، ۱۳; مسجد متروک ۸; ملاک آبادانى مسجد ۹; ملاک ویرانى مسجد ۸; مکان مسجد ۲۵; ممانعت از مسجد ۱، ۳، ۴، ۱۳; نقش مسجد ۷، ۹; ورود کافران به مسجد ۱۴، ۱۵، ۱۶
- مسجد الحرام: ممانعت از مسجد الحرام ۲۴
- مسلمانان: بشارت به مسلمانان ۱۹; مبارزه با مسلمانان ۳
- مسیحیان: مسیحیان و تخریب مسجد ۱۳
- یهود: یهود و تخریب مسجد ۱۳
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۲۹.
- ↑ طبرى از ابن زيد روايت كند كه درباره مشركين نازل شده كه در روز حديبيه رسول خدا صلى الله عليه و آله را در مكه مانع شده بودند.
- ↑ صاحبان تفسير كشف الاسرار و تفسير روض الجنان گويند: درباره مردى رومى بنام ططوس بن اسيسيانوس بوده كه به جنگ با بنىاسرائيل آمد و بيتالمقدس را خراب كرد و آن را محل كثافات و مزبله قرار داد و بزرگان آنها را كشت و ديگران را اسير نمود و به همان كيفيت بود تا اين كه مسلمين بدآنجا دست يافتند و آن را آباد ساختند.
- ↑ صاحب تفسير مجمع البيان از امام صادق عليهالسلام نقل نمايد كه فرمودند: مراد آيه قريش هستند وقتى كه پيامبر را از وارد شدن مكه و مسجدالحرام منع كرده بودند چنان كه بلخى و رمانى و جبائى نيز به همين موضوع معتقدند.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۶۱; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۱۱۷، ح ۳۱۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۶۱; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۱۱۷، ح ۳۱۷.