ریشه بکى: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
بكاء اگر به قصر خوانده شود به معنى گريه و اشك ريختن است و اگر به مدّ باشد به معنى صدائى است كه توأم با گريه است (صحاح) راغب گويد: در صورتى كه صدا بيش از اندوه باشد با مدّ آيد مثل رغاء و ثغاء و اگر اندوه بيش از صدا باشد با قصر آيد. [يوسف:16] شب پيش پدرشان آمدند در حالى كه گريه مى‏كردند [نجم:43] و اوست كه مى‏خنداند و مى‏گرياند. [ مريم:58] سجده كنان و گريه كنان مى‏افتند «بكّى» جمع با كى است و آن بر وزن فعول (به ضمّ اوّل) است چنان كه سجود در «الرُكَّعِ السُجُودْ» جمع ساجد است گويند: ساجد، سجود، قاعد قعود و راكع ركوع (مفردات). در اينجا لازم است به دو آيه توجّه كنيم، يكى آيه [توبه:82] تدبر در آيه و ما قبل آن روشن مى‏كند كه مراد از دو امر، خبر در صورت امر است يعنى در دنيا اندكى بسيار گريه مى‏كنند و مى‏خندند و در آخرت بسيار گريه مى‏كنند، در آيه ما قبل مى‏فرمايد: متخلّفين كه با رسول خدا به جنگ نرفتند از اينكار شاد شدند و به ديگران گفتند: در گرما به جنگ نرويد، بگو آتش جهنّم از اين گرما شديدتر است، بعد مى‏گويد: كمى بخندند و بسيار گريه كنند و مأل كارشان شادى قليل و گريه كثير است و آن جزاى عملشان مى‏باشد (استفاده از الميزان). ديگرى آيه [دخان:29] به فرعونيان كه غرق شدند، آسمان و زمين گريه نكرد، غرض از گريه آسمان و زمين چيست؟ بعضى در آيه، كلمه اهل مقدّر كرده‏اند يعنى: اهل آسمان و زمين به آنها گريه نكردند، بعضى گفته‏اند: چون كرد بزرگى بميرد عرب در تعظيم او گويد: آسمان و زمين بر او گريه كرد و باد گريست و آفتاب تاريك گرديد و در آيه فرموده: آسمان و زمين بر آنها نگريست يعنى مردم بى ارزش و كم اهميّت بودند. بايد دانست: نظير اين تعبير در روايات نيز آمده است، ثقه الاسلام كلينى در كافى باب فقد العلماء از امام كاظم «عليه السلام» نقل كرده: آنگاه كه مؤمن از دنيا برود ملائكه و بقعه‏هاى زمين كه در آنها عبادت مى‏كرد و درهاى آسمان كه اعمالش از آنها بالا برده مى‏شد بر او گريه مى‏كنند....» در كشّاف ذيل آيه فوق منقول است كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرمود: هيچ مؤمن در غربت كه گريه كنندگانش نزد او نيستند نمى‏ميرند مگر آنكه آسمان و زمين بر او گريه مى‏كنند. در تفسير برهان ذيل آيه شريفه چند حديث نقل شده كه على «عليه السلام» فرمود: لكن به اين (حسين بن على) آسمان و زمين گريه مى‏كنند. و از امام صادق «عليه السلام» روايت شده كه: از وقت قتل يحيى آسمان بر كسى نگريست تا حسين «عليه السلام» كشته شد پس آسمان گريست. نظير اين روايات در مجمع البيان و سفينة البحار و غيره بسيار است. تمام موجودات نسبت به خدا چنانكه در «سبح» خواهد آمد، زنده و مدرك‏اند هيچ مانعى ندارد كه آيه را حمل به ظاهر كرده و بگوئيم: آسمان و زمين هم متأثر مى‏شوند و گريه مى‏كنند گر چه ما از حقيقت آن بى اطلاعيم.
بكاء اگر به قصر خوانده شود به معنى گريه و اشك ريختن است و اگر به مدّ باشد به معنى صدائى است كه توأم با گريه است (صحاح) راغب گويد: در صورتى كه صدا بيش از اندوه باشد با مدّ آيد مثل رغاء و ثغاء و اگر اندوه بيش از صدا باشد با قصر آيد. [يوسف:16] شب پيش پدرشان آمدند در حالى كه گريه مى‏كردند [نجم:43] و اوست كه مى‏خنداند و مى‏گرياند. [ مريم:58] سجده كنان و گريه كنان مى‏افتند «بكّى» جمع با كى است و آن بر وزن فعول (به ضمّ اوّل) است چنان كه سجود در «الرُكَّعِ السُجُودْ» جمع ساجد است گويند: ساجد، سجود، قاعد قعود و راكع ركوع (مفردات). در اينجا لازم است به دو آيه توجّه كنيم، يكى آيه [توبه:82] تدبر در آيه و ما قبل آن روشن مى‏كند كه مراد از دو امر، خبر در صورت امر است يعنى در دنيا اندكى بسيار گريه مى‏كنند و مى‏خندند و در آخرت بسيار گريه مى‏كنند، در آيه ما قبل مى‏فرمايد: متخلّفين كه با رسول خدا به جنگ نرفتند از اينكار شاد شدند و به ديگران گفتند: در گرما به جنگ نرويد، بگو آتش جهنّم از اين گرما شديدتر است، بعد مى‏گويد: كمى بخندند و بسيار گريه كنند و مأل كارشان شادى قليل و گريه كثير است و آن جزاى عملشان مى‏باشد (استفاده از الميزان). ديگرى آيه [دخان:29] به فرعونيان كه غرق شدند، آسمان و زمين گريه نكرد، غرض از گريه آسمان و زمين چيست؟ بعضى در آيه، كلمه اهل مقدّر كرده‏اند يعنى: اهل آسمان و زمين به آنها گريه نكردند، بعضى گفته‏اند: چون كرد بزرگى بميرد عرب در تعظيم او گويد: آسمان و زمين بر او گريه كرد و باد گريست و آفتاب تاريك گرديد و در آيه فرموده: آسمان و زمين بر آنها نگريست يعنى مردم بى ارزش و كم اهميّت بودند. بايد دانست: نظير اين تعبير در روايات نيز آمده است، ثقه الاسلام كلينى در كافى باب فقد العلماء از امام كاظم «عليه السلام» نقل كرده: آنگاه كه مؤمن از دنيا برود ملائكه و بقعه‏هاى زمين كه در آنها عبادت مى‏كرد و درهاى آسمان كه اعمالش از آنها بالا برده مى‏شد بر او گريه مى‏كنند....» در كشّاف ذيل آيه فوق منقول است كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرمود: هيچ مؤمن در غربت كه گريه كنندگانش نزد او نيستند نمى‏ميرند مگر آنكه آسمان و زمين بر او گريه مى‏كنند. در تفسير برهان ذيل آيه شريفه چند حديث نقل شده كه على «عليه السلام» فرمود: لكن به اين (حسين بن على) آسمان و زمين گريه مى‏كنند. و از امام صادق «عليه السلام» روايت شده كه: از وقت قتل يحيى آسمان بر كسى نگريست تا حسين «عليه السلام» كشته شد پس آسمان گريست. نظير اين روايات در مجمع البيان و سفينة البحار و غيره بسيار است. تمام موجودات نسبت به خدا چنانكه در «سبح» خواهد آمد، زنده و مدرك‏اند هيچ مانعى ندارد كه آيه را حمل به ظاهر كرده و بگوئيم: آسمان و زمين هم متأثر مى‏شوند و گريه مى‏كنند گر چه ما از حقيقت آن بى اطلاعيم.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ل:100, هم:98, ف:85, ه:71, ضحک:64, انن:61, نا:56, ما:54, سجد:51, قول:49, هو:46, ابو:44, خلف:44, خرر:44, لا:42, کون:39, الله:37, من:34, على:34, انتم:32, اله:32, ان:29, قلل:29, عشو:29, زيد:29, هذا:29, يا:29, سمد:29, ک:27, اخر:27, کثر:27, ربب:27, عجب:27, ذقن:27, حدث:25, موت:25, جزى:25, سمو:25, قوم:25, بعد:25, رحم:25, خشع:25, فعل:22, نهى:22, دعو:22, حيى:22, جىء:22, شعر:22, فقه:22, ورث:22, ارض:22, ايى:22, ب:22, ها:20, ائى:20, ضيع:17, ذا:17, ذهب:17, لو:17, اوى:17, ارث:17, نظر:15, وله:15, حرر:15, قد:15, وعد:15, کسب:15, الى:15, صلو:15, تلو:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۲

تکرار در قرآن: ۷(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

بكاء اگر به قصر خوانده شود به معنى گريه و اشك ريختن است و اگر به مدّ باشد به معنى صدائى است كه توأم با گريه است (صحاح) راغب گويد: در صورتى كه صدا بيش از اندوه باشد با مدّ آيد مثل رغاء و ثغاء و اگر اندوه بيش از صدا باشد با قصر آيد. [يوسف:16] شب پيش پدرشان آمدند در حالى كه گريه مى‏كردند [نجم:43] و اوست كه مى‏خنداند و مى‏گرياند. [ مريم:58] سجده كنان و گريه كنان مى‏افتند «بكّى» جمع با كى است و آن بر وزن فعول (به ضمّ اوّل) است چنان كه سجود در «الرُكَّعِ السُجُودْ» جمع ساجد است گويند: ساجد، سجود، قاعد قعود و راكع ركوع (مفردات). در اينجا لازم است به دو آيه توجّه كنيم، يكى آيه [توبه:82] تدبر در آيه و ما قبل آن روشن مى‏كند كه مراد از دو امر، خبر در صورت امر است يعنى در دنيا اندكى بسيار گريه مى‏كنند و مى‏خندند و در آخرت بسيار گريه مى‏كنند، در آيه ما قبل مى‏فرمايد: متخلّفين كه با رسول خدا به جنگ نرفتند از اينكار شاد شدند و به ديگران گفتند: در گرما به جنگ نرويد، بگو آتش جهنّم از اين گرما شديدتر است، بعد مى‏گويد: كمى بخندند و بسيار گريه كنند و مأل كارشان شادى قليل و گريه كثير است و آن جزاى عملشان مى‏باشد (استفاده از الميزان). ديگرى آيه [دخان:29] به فرعونيان كه غرق شدند، آسمان و زمين گريه نكرد، غرض از گريه آسمان و زمين چيست؟ بعضى در آيه، كلمه اهل مقدّر كرده‏اند يعنى: اهل آسمان و زمين به آنها گريه نكردند، بعضى گفته‏اند: چون كرد بزرگى بميرد عرب در تعظيم او گويد: آسمان و زمين بر او گريه كرد و باد گريست و آفتاب تاريك گرديد و در آيه فرموده: آسمان و زمين بر آنها نگريست يعنى مردم بى ارزش و كم اهميّت بودند. بايد دانست: نظير اين تعبير در روايات نيز آمده است، ثقه الاسلام كلينى در كافى باب فقد العلماء از امام كاظم «عليه السلام» نقل كرده: آنگاه كه مؤمن از دنيا برود ملائكه و بقعه‏هاى زمين كه در آنها عبادت مى‏كرد و درهاى آسمان كه اعمالش از آنها بالا برده مى‏شد بر او گريه مى‏كنند....» در كشّاف ذيل آيه فوق منقول است كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرمود: هيچ مؤمن در غربت كه گريه كنندگانش نزد او نيستند نمى‏ميرند مگر آنكه آسمان و زمين بر او گريه مى‏كنند. در تفسير برهان ذيل آيه شريفه چند حديث نقل شده كه على «عليه السلام» فرمود: لكن به اين (حسين بن على) آسمان و زمين گريه مى‏كنند. و از امام صادق «عليه السلام» روايت شده كه: از وقت قتل يحيى آسمان بر كسى نگريست تا حسين «عليه السلام» كشته شد پس آسمان گريست. نظير اين روايات در مجمع البيان و سفينة البحار و غيره بسيار است. تمام موجودات نسبت به خدا چنانكه در «سبح» خواهد آمد، زنده و مدرك‏اند هيچ مانعى ندارد كه آيه را حمل به ظاهر كرده و بگوئيم: آسمان و زمين هم متأثر مى‏شوند و گريه مى‏كنند گر چه ما از حقيقت آن بى اطلاعيم.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
لْيَبْکُوا ۱
يَبْکُونَ‌ ۲
بُکِيّاً ۱
بَکَتْ‌ ۱
أَبْکَى‌ ۱
تَبْکُونَ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط