ریشه طبع: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
مهر زدن. [نساء:155]. در قاموس گويد: «طَبَعَ عَلَيْهِ:خَتَمَ». راغب گفته: طبع آن است كه شى‏ء را به صورتى و شكلى در آورى مثل طبع سكّه و درهم. آن از ختم اعمّ و از نقش اخصّ است. از اين جهت به سجّيه و خلق انسان طبع و طبيعت گفته‏اند كه سجّيه نقش بستن و صورت و شكلى است در نفس انسان خواه از حيث عادت باشد و يا از جهت خلقت، ولى استعمال آن در خلقت بيشتر است. طبيعت آتش و دوا همان است كه خدا در آنها گذاشته است. اينكه گويد: طبع از ختم اعم است زيرا ختم فقط مهر زدن مى‏باشد ولى طبع در آن و نيز در تصوير و منقّش كردن به كار مى‏رود. نقش از طبع اعمّ است كه حتى به رنگ‏آميزى و اثرى كه در زمين مى‏ماند اطلاق مى‏شود. مراد از طبع و مهر زدن به قلب آن است كه شخص حاضر به قبول حق نشود و زير بار آن نرود هر چند به آن يقين داشته باشد مثل [نمل:14]. و آن يك نوع محو قابليت ايمان است. و علت اين مهر زدن كفر و تجاوز و ستمكارى است. آيات زير مطلب فوق را روشن مى‏كنند: [اعراف:101]. [يونس:74]، [غافر:35]. [روم:58-59]. ملاحظه آيات شريفه نشان مى‏دهد كه مهر زدن از جانب خداست و اوست كه به قلوب مهر مى‏زند و چون كار به آنجا رسيد ديگر صاحب چنين قلب ايمان نمى‏آوردو به حق تسليم نمى‏شود، ولى علت اين كار همان كفر و تعدّى و ظلم است چون كسى در اين كارها پيوسته باشد متعاقب آن خداوند دلش را مهر مى‏زند و از رحمت خداوندى به دور مى‏شود (نعوذ باللّه منه).
مهر زدن. [نساء:155]. در قاموس گويد: «طَبَعَ عَلَيْهِ:خَتَمَ». راغب گفته: طبع آن است كه شى‏ء را به صورتى و شكلى در آورى مثل طبع سكّه و درهم. آن از ختم اعمّ و از نقش اخصّ است. از اين جهت به سجّيه و خلق انسان طبع و طبيعت گفته‏اند كه سجّيه نقش بستن و صورت و شكلى است در نفس انسان خواه از حيث عادت باشد و يا از جهت خلقت، ولى استعمال آن در خلقت بيشتر است. طبيعت آتش و دوا همان است كه خدا در آنها گذاشته است. اينكه گويد: طبع از ختم اعم است زيرا ختم فقط مهر زدن مى‏باشد ولى طبع در آن و نيز در تصوير و منقّش كردن به كار مى‏رود. نقش از طبع اعمّ است كه حتى به رنگ‏آميزى و اثرى كه در زمين مى‏ماند اطلاق مى‏شود. مراد از طبع و مهر زدن به قلب آن است كه شخص حاضر به قبول حق نشود و زير بار آن نرود هر چند به آن يقين داشته باشد مثل [نمل:14]. و آن يك نوع محو قابليت ايمان است. و علت اين مهر زدن كفر و تجاوز و ستمكارى است. آيات زير مطلب فوق را روشن مى‏كنند: [اعراف:101]. [يونس:74]، [غافر:35]. [روم:58-59]. ملاحظه آيات شريفه نشان مى‏دهد كه مهر زدن از جانب خداست و اوست كه به قلوب مهر مى‏زند و چون كار به آنجا رسيد ديگر صاحب چنين قلب ايمان نمى‏آوردو به حق تسليم نمى‏شود، ولى علت اين كار همان كفر و تعدّى و ظلم است چون كسى در اين كارها پيوسته باشد متعاقب آن خداوند دلش را مهر مى‏زند و از رحمت خداوندى به دور مى‏شود (نعوذ باللّه منه).
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
هم:100, على:91, قلب:80, الله:79, اله:75, وله:70, ک:49, ب:49, ذلک:46, الذين:42, ف:41, کفر:39, لا:30, مع:29, خلف:28, من:27, ان:27, اول:26, امن:26, کون:25, ثم:25, ما:24, قبل:24, قول:20, بل:19, ذنب:18, رضو:18, کذب:18, بطل:18, غلف:18, عدو:16, الا:16, قوم:16, نا:16, انف:16, انتم:15, عند:15, بعث:15, ها:15, هدى:15, سمع:15, کلل:14, صوب:14, ه:14, علم:14, فقه:14, ذا:14, بعد:13, انن:13, شىء:13, قعد:13, کبر:12, تبع:12, عمل:12, وجد:12, تلک:12, لکن:12, حقق:12, لو:12, غنى:12, غير:11, اتى:11, جبر:11, بصر:10, هوى:10, ل:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۱

تکرار در قرآن: ۱۱(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

مهر زدن. [نساء:155]. در قاموس گويد: «طَبَعَ عَلَيْهِ:خَتَمَ». راغب گفته: طبع آن است كه شى‏ء را به صورتى و شكلى در آورى مثل طبع سكّه و درهم. آن از ختم اعمّ و از نقش اخصّ است. از اين جهت به سجّيه و خلق انسان طبع و طبيعت گفته‏اند كه سجّيه نقش بستن و صورت و شكلى است در نفس انسان خواه از حيث عادت باشد و يا از جهت خلقت، ولى استعمال آن در خلقت بيشتر است. طبيعت آتش و دوا همان است كه خدا در آنها گذاشته است. اينكه گويد: طبع از ختم اعم است زيرا ختم فقط مهر زدن مى‏باشد ولى طبع در آن و نيز در تصوير و منقّش كردن به كار مى‏رود. نقش از طبع اعمّ است كه حتى به رنگ‏آميزى و اثرى كه در زمين مى‏ماند اطلاق مى‏شود. مراد از طبع و مهر زدن به قلب آن است كه شخص حاضر به قبول حق نشود و زير بار آن نرود هر چند به آن يقين داشته باشد مثل [نمل:14]. و آن يك نوع محو قابليت ايمان است. و علت اين مهر زدن كفر و تجاوز و ستمكارى است. آيات زير مطلب فوق را روشن مى‏كنند: [اعراف:101]. [يونس:74]، [غافر:35]. [روم:58-59]. ملاحظه آيات شريفه نشان مى‏دهد كه مهر زدن از جانب خداست و اوست كه به قلوب مهر مى‏زند و چون كار به آنجا رسيد ديگر صاحب چنين قلب ايمان نمى‏آوردو به حق تسليم نمى‏شود، ولى علت اين كار همان كفر و تعدّى و ظلم است چون كسى در اين كارها پيوسته باشد متعاقب آن خداوند دلش را مهر مى‏زند و از رحمت خداوندى به دور مى‏شود (نعوذ باللّه منه).

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
طَبَعَ‌ ۴
نَطْبَعُ‌ ۲
يَطْبَعُ‌ ۳
طُبِعَ‌ ۱
فَطُبِعَ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط