ریشه کفل: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
آنچه از استعمال قرآن به دست مى‏آيد اين است كه كفالت راجع بر نفس و شخص است نه بر مال يعنى ضمانت و عهده دار بودن به انسان به عكس ضمانت كه عهده دار بودن بر مال است مثل [آل عمران:44]. آنگاه كه تيرهاى قرعه را مى‏انداختند تا كدامشان كفالت مريم را به عهده گيرد ايضاً [قصص:12]. و [طه:40]. كه هر دو در باره كفالت بر موسى «عليه السلام» است. * [آل عمران:37]. آن را در آيه مخفف و مشدد خوانده‏اند ولى در قرآن مشدد است و فاعل آن «الله» است يعنى خدا زكريا را به مريم كفيل كرد. و اگر مخفف باشد يعنى: زكرياكفالت مريم را به عهده گرفت. در آيه [ص:23]. اگر اكفال به معنى كفيل كردن باشد پس كفالت در مال نيز به كار رفته كه آن راجع به نعجه است ولى گمان بيشتر آن است كه به معنى تمليك و نصيب قراردادن باشد چنانكه در «كِفل» به كسر كاف در ذيل خواهد آمد. در اقرب الموارد اكفال را تمليك نيز معنى كرده است. ظهور آيه نيز در تمليك است يعنى: اين برادر من است و نودونه بز دارد و من فقط يك بز دارم مى‏گويد آن را به من تمليك نما و مرا در محاجه غلبه كرد و اگر مراد كفالت و حفظ آن براى صاحبش بود ديگر محلى به مخاصمه نبود. كِفل: (به كسر كاف) به معنى نصيب، بهره، چند برابر و غيره آمده است در مجمع فرموده: كِفل به معنى نصيب و از «اكتفال بعير» مأخوذ است و آن اين است كه پلاسى به كوهان شتر بسته و سوار شوى در اينصورت مقدارى از پشت شتر اشغال شده است و آن مقدار همان كفل و نصيب است. [نساء:85]. مقابله كفل با نصيب با ملاحظه معنى آيه روشن مى‏كند كه كفل به معنى نصيب است. يعنى هر كه واسطه شود واسطه خوبى براى او از آن بهره ايست و هر كه واسطه شود واسطه بدى براى او نيز از ان نصيبى خواهد بود خدا بهر چيز حفيظ و نگهدارنده است. اين آيه صريح است در اينكه واسطه بودن در كار خوب و بد گناه و ثواب دارد. * [حديد:28]. در مجمع و جوامع الجامع كفلين را دو نصيب فرموده يعنى خدا به شما دو بهره از رحمت خويش مى‏دهد يكى براى ايمان به رسول خدا«صلى الله عليه وآله» و ديگرى براى ايمان به پيامبران سلف صلوات الله عليهم. راغب از بعضى نقل كرده كه مراد از تثنيه متوالى بودن است نه دوتا بودن و خودش كفلين را رحمت دنياو آخرت مى‏داند. الميزان «آمِنُوا»ى دوم را بعد از «آمِنُوا» ى اول به معنى ايمان تام و كامل گرفته و گويد: اين ايمان بعد از ايمان و مرتبه‏اى فوق مرتبه اول است كه گاهى اثرش در اثر ضعف از ان تخلف مى‏كندو «كِفْلَيْن» از رحمت بدين مناسبت است. اين سخن كاملا صحيح است ولى به نظر نگارنده مراد از كِفْلَيْن پاداش دنيا و آخرت است در مقابل ايمان قوى مثل [عنكبوت:27]. [آل عمران:148]. [نساء:134].
آنچه از استعمال قرآن به دست مى‏آيد اين است كه كفالت راجع بر نفس و شخص است نه بر مال يعنى ضمانت و عهده دار بودن به انسان به عكس ضمانت كه عهده دار بودن بر مال است مثل [آل عمران:44]. آنگاه كه تيرهاى قرعه را مى‏انداختند تا كدامشان كفالت مريم را به عهده گيرد ايضاً [قصص:12]. و [طه:40]. كه هر دو در باره كفالت بر موسى «عليه السلام» است. * [آل عمران:37]. آن را در آيه مخفف و مشدد خوانده‏اند ولى در قرآن مشدد است و فاعل آن «الله» است يعنى خدا زكريا را به مريم كفيل كرد. و اگر مخفف باشد يعنى: زكرياكفالت مريم را به عهده گرفت. در آيه [ص:23]. اگر اكفال به معنى كفيل كردن باشد پس كفالت در مال نيز به كار رفته كه آن راجع به نعجه است ولى گمان بيشتر آن است كه به معنى تمليك و نصيب قراردادن باشد چنانكه در «كِفل» به كسر كاف در ذيل خواهد آمد. در اقرب الموارد اكفال را تمليك نيز معنى كرده است. ظهور آيه نيز در تمليك است يعنى: اين برادر من است و نودونه بز دارد و من فقط يك بز دارم مى‏گويد آن را به من تمليك نما و مرا در محاجه غلبه كرد و اگر مراد كفالت و حفظ آن براى صاحبش بود ديگر محلى به مخاصمه نبود. كِفل: (به كسر كاف) به معنى نصيب، بهره، چند برابر و غيره آمده است در مجمع فرموده: كِفل به معنى نصيب و از «اكتفال بعير» مأخوذ است و آن اين است كه پلاسى به كوهان شتر بسته و سوار شوى در اينصورت مقدارى از پشت شتر اشغال شده است و آن مقدار همان كفل و نصيب است. [نساء:85]. مقابله كفل با نصيب با ملاحظه معنى آيه روشن مى‏كند كه كفل به معنى نصيب است. يعنى هر كه واسطه شود واسطه خوبى براى او از آن بهره ايست و هر كه واسطه شود واسطه بدى براى او نيز از ان نصيبى خواهد بود خدا بهر چيز حفيظ و نگهدارنده است. اين آيه صريح است در اينكه واسطه بودن در كار خوب و بد گناه و ثواب دارد. * [حديد:28]. در مجمع و جوامع الجامع كفلين را دو نصيب فرموده يعنى خدا به شما دو بهره از رحمت خويش مى‏دهد يكى براى ايمان به رسول خدا«صلى الله عليه وآله» و ديگرى براى ايمان به پيامبران سلف صلوات الله عليهم. راغب از بعضى نقل كرده كه مراد از تثنيه متوالى بودن است نه دوتا بودن و خودش كفلين را رحمت دنياو آخرت مى‏داند. الميزان «آمِنُوا»ى دوم را بعد از «آمِنُوا» ى اول به معنى ايمان تام و كامل گرفته و گويد: اين ايمان بعد از ايمان و مرتبه‏اى فوق مرتبه اول است كه گاهى اثرش در اثر ضعف از ان تخلف مى‏كندو «كِفْلَيْن» از رحمت بدين مناسبت است. اين سخن كاملا صحيح است ولى به نظر نگارنده مراد از كِفْلَيْن پاداش دنيا و آخرت است در مقابل ايمان قوى مثل [عنكبوت:27]. [آل عمران:148]. [نساء:134].
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
من:100, ه:100, کم:87, ها:80, ل:77, هم:73, على:62, کلل:57, ذا:53, کون:48, اله:44, ف:44, الله:44, وله:44, ما:41, قول:37, ى:37, ذکر:35, حسن:33, اسماعيل:33, نبت:33, ن:33, خير:32, دخل:30, انن:30, رحم:30, دلل:28, اذ:28, ک:28, زکريا:26, جعل:26, نعج:24, بيت:24, هل:24, مريم:24, ب:24, شفع:24, رجع:23, لدى:23, ادريس:23, فى:23, ايى:23, اهل:23, اليسع:23, اتى:23, وحد:21, نا:21, صبر:21, عبد:19, قلم:19, رسل:19, عزز:19, سوء:19, صفو:17, قبل:17, هذا:17, علم:17, لقى:17, الى:17, امن:15, امم:15, لا:14, نور:14, فعل:14, تسع:14, قد:14, نصح:14, خصم:14, عند:14, ردد:14, مشى:12, خطب:12, کى:12, وکد:12, اخو:10, شىء:10, حرب:10, قرر:10, ربب:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۰

تکرار در قرآن: ۱۰(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

آنچه از استعمال قرآن به دست مى‏آيد اين است كه كفالت راجع بر نفس و شخص است نه بر مال يعنى ضمانت و عهده دار بودن به انسان به عكس ضمانت كه عهده دار بودن بر مال است مثل [آل عمران:44]. آنگاه كه تيرهاى قرعه را مى‏انداختند تا كدامشان كفالت مريم را به عهده گيرد ايضاً [قصص:12]. و [طه:40]. كه هر دو در باره كفالت بر موسى «عليه السلام» است. * [آل عمران:37]. آن را در آيه مخفف و مشدد خوانده‏اند ولى در قرآن مشدد است و فاعل آن «الله» است يعنى خدا زكريا را به مريم كفيل كرد. و اگر مخفف باشد يعنى: زكرياكفالت مريم را به عهده گرفت. در آيه [ص:23]. اگر اكفال به معنى كفيل كردن باشد پس كفالت در مال نيز به كار رفته كه آن راجع به نعجه است ولى گمان بيشتر آن است كه به معنى تمليك و نصيب قراردادن باشد چنانكه در «كِفل» به كسر كاف در ذيل خواهد آمد. در اقرب الموارد اكفال را تمليك نيز معنى كرده است. ظهور آيه نيز در تمليك است يعنى: اين برادر من است و نودونه بز دارد و من فقط يك بز دارم مى‏گويد آن را به من تمليك نما و مرا در محاجه غلبه كرد و اگر مراد كفالت و حفظ آن براى صاحبش بود ديگر محلى به مخاصمه نبود. كِفل: (به كسر كاف) به معنى نصيب، بهره، چند برابر و غيره آمده است در مجمع فرموده: كِفل به معنى نصيب و از «اكتفال بعير» مأخوذ است و آن اين است كه پلاسى به كوهان شتر بسته و سوار شوى در اينصورت مقدارى از پشت شتر اشغال شده است و آن مقدار همان كفل و نصيب است. [نساء:85]. مقابله كفل با نصيب با ملاحظه معنى آيه روشن مى‏كند كه كفل به معنى نصيب است. يعنى هر كه واسطه شود واسطه خوبى براى او از آن بهره ايست و هر كه واسطه شود واسطه بدى براى او نيز از ان نصيبى خواهد بود خدا بهر چيز حفيظ و نگهدارنده است. اين آيه صريح است در اينكه واسطه بودن در كار خوب و بد گناه و ثواب دارد. * [حديد:28]. در مجمع و جوامع الجامع كفلين را دو نصيب فرموده يعنى خدا به شما دو بهره از رحمت خويش مى‏دهد يكى براى ايمان به رسول خدا«صلى الله عليه وآله» و ديگرى براى ايمان به پيامبران سلف صلوات الله عليهم. راغب از بعضى نقل كرده كه مراد از تثنيه متوالى بودن است نه دوتا بودن و خودش كفلين را رحمت دنياو آخرت مى‏داند. الميزان «آمِنُوا»ى دوم را بعد از «آمِنُوا» ى اول به معنى ايمان تام و كامل گرفته و گويد: اين ايمان بعد از ايمان و مرتبه‏اى فوق مرتبه اول است كه گاهى اثرش در اثر ضعف از ان تخلف مى‏كندو «كِفْلَيْن» از رحمت بدين مناسبت است. اين سخن كاملا صحيح است ولى به نظر نگارنده مراد از كِفْلَيْن پاداش دنيا و آخرت است در مقابل ايمان قوى مثل [عنكبوت:27]. [آل عمران:148]. [نساء:134].

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
کَفَّلَهَا ۱
يَکْفُلُ‌ ۱
کِفْلٌ‌ ۱
کَفِيلاً ۱
يَکْفُلُهُ‌ ۱
الْکِفْلِ‌ ۲
يَکْفُلُونَهُ‌ ۱
أَکْفِلْنِيهَا ۱
کِفْلَيْنِ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط